• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

ツ ツ لــبخنـــد بـــرای ثانیــــه ای . . . ^_^

saeid.kh

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
17 آپریل 2013
نوشته‌ها
3,061
لایک‌ها
5,967
محل سکونت
تهران
ديشب داشتم كتاب ميخوندم برق رفت ... يه نيم ساعتی زير نور چراغ قوه گوشيم كتاب رو خوندم تا برق باز بياد ... اين نيم ساعتو تا آخر عمرِبچم تو سرش ميزنم ... ميگم ما زير نور چراغ قوه به بدبختی كتاب ميخونديم ... اونوخ شما اينجوري !!!
=====================================
به سلامتى زمانايى كه تو آرايشگاه مردونه فقط مو كوتاه مى كردن!
=====================================
شماهم وقتی میخواید ببینید یکی خوابه و داره نفس میکشه یا نه،
به جای اینکه صداش کنید
نگاه شکمش میکنید ببینید بالا و پایین میشه یا فقط من اینجوریم !؟
=====================================
سوییچ ماشین برای خانمها فقط برای باز و بسته کردن در خودرو استفاده میشه اما برای آقایون:
خلال دندان
گوش پاک کن
وسیله در زدن
وسیله خاروندن سر ، گردن و … و تمام نقاط بدن
وسیله دفاعی
برای جدا کردن آدامس از ته کفش
برای بیرون آوردن سنگ ریزه و یا پیچ از تایر خودرو
جدا کردن سنگ از رو نون سنگک
قاچ کردن و پوست کندن انواع میوه
نوشتن انواع یادگاری
جابه جا کردن زغال قلیون و …
 

saeid.kh

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
17 آپریل 2013
نوشته‌ها
3,061
لایک‌ها
5,967
محل سکونت
تهران
ﺩﯾﺪﯾﻦ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺭﺧﺘﺨﻮﺍﺏ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﯾﻦ ﯾﺪﻓﻪ ﯾﻪ ﮐِﺶ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﻣﯿﺎﯾﻦ ﭼﻪ ﮐﯿﻔﯽ ﻣﯿﮑﻨﯿﻦ ﺑﻌﺪ ﯾﺪﻓﻪ ﻻﻣﺼﺐ ﯾﻪ ﺟﺎ ﺍﺯ ﭘﺎﺗﻮﻥ ﺭﮔﺶ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ...
ﻗﯿﺎﻓﻤﻮﻥ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﺜﻞ ﻏﻮﺭﺑﺎﻗﻪ ﺑﺎﻟﺪﺍﺭ ﮐﻪ ﺩﻭﺗﺎ ﺗﯿﺮ ﺗﻮ ﭘﺎﺵ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻭ ﺩﺍﺭﻩ ﺟﻮﻥ میکنه ؟؟؟
==============================
شما یادتون نمیاد ما وقتی بچه بودیم اول مهر که کفش نو برام میخریدن سر کلاس انقدر نیگاش میکردم که دیگه چشمام خسته میشد ، تازه اگه روش یه لک میفتاد با آب دهنم تمیزش میکردم …
انقد که من از کفشم لذت میبردم لیونل مسی از کفش طلاییش لذت نمیبره …
==============================
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﻮ ﻣﺘﺮﻭ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻠﯽ ﻫﻢ ﻋﺼﺒﯽ ﺑﻮﺩﻡ؛
ﯾﻬﻮ ﯾﻪﭘﯿﺮﻣﺮﺩﻩ ﺍﻭﻣﺪ؛
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻪ ﺭﻭ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩ ﭘﺎ ﺷﺪﻡ ﺟﺎﻣﻮ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻬﺶ . ﯾﻪ ﭘﺴﺮﻩ ﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺧﻮﺷﻤﺰﮔﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩ؛ﮔﻔﺖ:
ﺍﻭﻩ؛ﺍﻭﻩ ﻓﺮﺩﯾﻦ ﺯﻧﺪﺳﺖ.
ﻣﻨﻢ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺷﻌﺒﻮﻥ ﺑﯽ ﻣﺦ ﻣﺮﺩﻩ؛ﺧﯿﻠﯽﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺩﯾﺪﻣﺖ
ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﻧﻪ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻧﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺖ ﻣﺎﺷﺎﻻ ﺍﺯ ﺍﻭﻥﻣﻮﻗﻊ ﺍﺻﻼ ﺗﮑﻮﻥ ﻧﺨﻮﺭﺩﯾﺎﺍﺍ
ﻫﻤﻪ ﺗﺮﮐﯿﺪﻥ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ . ﭘﺴﺮﻩ ﺍﻡ ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺻﻼﺣﺮﻑ نزد...
===============================
چند روزه بدجور سرما خوردم
دیشب مامانم میگه پسرم فردا نرو سر کار، عزیزم استراحت کن!
منم نرفتم.
هیچی دیگه از صب ساعت ۶ دارم کابینتا رو دستمال میکشم
بعدش باید دیوارای آشپزخونه رو تمیز کنم
الانم داره فرشای پذیرائی رو جمع میکنه که بشورم
===============================
ـه بـار يـه بـازاريـاب جـارو بـرقـي اومـد در خـونـمـون رو زد،تــا در رو بـاز کـردم قـبـل از ايـنـکـه حـرفـي زده بـشـه،پـريـد تـو خـونـه و يـه کـيـسـه کـود گـاوي رو روي فـرش خـالـي کـرد و گـفـت :
اگـه مـن قـادر بـه جـمـع کـردن و تـمـيـز کـردن هـمـه ي ايـنـها ظـرف مـدت 1 دقـيـقـه بـا ايـن جـاروبـرقـي قـدرتـمـنـد نـبـاشـم حـاضـرم کـه تـمـام ايـنـهـا رو بخـورم !!!
گفـتـم : ســس سـفـيـد مـيـخـوای يـا قرمز؟؟؟
گفـت : چــــرا؟؟؟
گفـتـم : چـنـد ساعته بـرق خـونـه مـون قطـعـه…
==============================
هر وقت مهمون میخواد بیاد خونمون ...
مامانم اولین کاری که میکنه اینه که ...
میاد تو اتاق ما پسرا اسپری خوشبو کننده میزنه ...
یعنی رسمن ما رو به چشم راسو میبینه ...
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
یکی از فانتزیام اینه که پلیس تو ایست بازرسی ماشینم رو نگهداره بگه اسم ؟
بگم عباس
بگه نام پدر ؟
بگم عباس علی
بگه فامیلت چیه ؟
بگم عباسی
بگه از کجا میای ؟
بگم عباس آباد
بگه کجا میری ؟
بگم بندر عباس
پلیسه شاکی شه بگه احمق منو سرکار گذاشتی ؟
بگم نه به حضرت عباس …


========

وقتی دخترا به جبهه برن :
ندا اون دشمن رو تیر بارون کن
- نه حیفه خوشگله دلم نمیاد
سارا اون پسره رو بم بارون کن
- نه شبیه بی افمه نمی تونم بکشمش
مهسا تفنگا رو پر کن
- باشه ، یه لحظه وایسا موهامو ببندم
نیلو خشابها رو بیار
- وای یه سوسک داره رو خشابا راه میره
شبنم اون پسره رو بکش
- وای نه نمیتونم خون ببینم
سوسن هفتیرا رو پر کن
- اَه دیدین چی شد ناخنم شکست
مهناز فردا باید بریم خط مقدم
- وااااای نه ! چی بپوشم …
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
دوستان عزیز بهم مشاوره بدید : به نظرتون بعد از این که فوق لیسانسم رو گرفتم فلافلی بزنم یا آب هویجی ؟

==========

سر جلسه امتحان یه دختره بغل دسته من نشسته بود من میگی حال کرده بودم گفتم لااقل 20نگیرم 17 که رو شاخشه خلاصه کلی باهاش هماهنگ کردم که بهت علامت دادم چطور برسونو این حرفا
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
هیچی دیگه تا برگهارو اوردن دیدم بلند شد برگهارو پخش کردو گفت بچها سرتون تو برگه خودتون باشه

========

نام : جواد
نام خانوادگی : خیابانی

استعداد ها :

- قابلیت تشخیص خستگی بازیکن از روی ساق پای آنها

- پیشگویی اینکه هر تیمی که ببازه یعنی اینکه بازی را باخته و هر تیمی که ببره یعنی بازی را بُرده!

- قابلیت گفتگو با بازیکن از فاصله هزار متری…به عنوان مثال :
گگللللللللللل … نه … نه … نهههههه! گل نبووود! کریم عصبانی نشو… کریم نبایداین کارا رو بکنی! …. داور می خواد کارت بده…نه داور کارت نده!/ «ابتدای بازی ایران و کره شمالی»

-گزارش دقیق زمان هر بازی:
بله بازي امروز ... نه الان ديگه بيست دقيقه بامداده الان ديگه تو فردا هستيم!!
آره الان ديگه امروز نيست الان فرداست که داريد اين بازي رو ميبينيد!!!!
آره بازي فردا،نه امروز،عجب بازی ای شده!

افتخارات :

پیدا کردن بازیکنان مخفی شده : سرزنهای لیورپول کوشن؟ آها یکیشون رو دیدم!

گزارش راز بقا : گنارو گاتوسو مثل یک پلنگ زخمی که شکارش از دستش فرار کرده دنبال توپ می دوه و دل پیرو هم می دونه اگه تو چنگ این پلنگ زخمی بیفته کاری ازش برنمیاد/«بازی میلان و یوونتوس چند سال پیش»

خدایی از این یکی نمیشه گذشت: بواتنگ، نه ببخشید آلابا، شایدم گوستاوو بود که مرتکب پنالتی شد به هر حال یکی اونجا پنالتی کرد..!
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
سوار تاکسی بودم ، دیدم یه دختر خوشگل و سنگین جلو نشسته

پیاده شد ، دست کرد تو کیفش ، گفتم مهمون ما باش خانوم خوشگله

دیدم از تو کیفش یه قبض در آورد داد به راننده گفت :

” این قبض و بگیر، بابا , وقت برگشتن برو عکسهای منم از آتلیه بگیر

” هی سرخ و سفید می شدم ، خواستم جمعش کنم، گفتم : ” دخترتون هستن

ماشالا چقد حالت چشما و فرم صورتشون شبیه شما بود

” راننده گفت ” بیخود شیرین زبونی نکن ، الان مهمون کردنو بهت نشون میدم!!!

====

تلویزیون میگه گوشی های GLX توی جیب جا میشه و راحت از جیب بیرون میاد!

مگه برند های دیگه رو با خاور و نیسان حمل میکنن ؟ یا با سیم بکسل میاد بیرون !؟

.
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
تفاوت های فرهنگی باخت در ایران و اروپا

مربی تیم بازنده شطرنج در اروپا:

امروز روز ما نبود و زیاد هم خوب بازی نکردیم.

مربی تیم بازنده شطرنج در ایران:

کورنومنت که افتضاح بود. هوا هم آلوده بود و اسب و فیل ما رو از نفس انداخت. زمین بازی هم به درد گوسفند چرانی می خورد.

مربی تیم بازنده والیبال در اروپا:

امروز تمرکز خوبی روی بازی نداشتیم و تیم رقیب بهتر از فرصت ها استفاده کرد.

مربی تیم بازنده والیبال در ایران:

تور که سوراخ بود! توپ که باد نداشت و مربع بود و من نمی دانم فدراسیون خجالت نمی کشد از این وضع توپ. داور اول هم بی شعور بود. من واقعا متاسفم برای این ورزش.

مربی تیم بازنده منچ و مارپله در اروپا:

مقصر شکست امروز من بودم و دیگر هیچ. به تیم برنده هم تبریک می گم.

مربی تیم بازنده منچ و مارپله در ایران:

تاس که اصلا نمی چرخید. مارها هم که برای آنها خوش رقصی می کردند و فقط به ما نیش می زدند. داوری هم که فاجعه! تماشاگر هم دائم توی صورت ما لیزر انداخت...واقعا یه مشت بووووووق دارند این ورزش را اداره می کنند! خاک بر سر ما که آمدیم توی این ورزش. و خاک بر سر تیم مقابل که با این دودره بازی ها تیم ما را برد و خاک بر سر تماشاگری که اینطوری به بچه های ما فحش داد و خاک...

مربی تیم بازنده واترپلو در اروپا:

بچه های ما امروز خسته بودند و نشد تاکتیک ها به درستی اجرا بشه.

مربی تیم بازنده واترپلو در ایران:

آبش که خیس بود. زمین که موج داشت. تیر دروازه ها هم به اراده تیم مقابل تکون می خورد. بازیکنان حریف هم توی آب هر کاری خواستند کردند، آب رو اصلا نمی شد بو کرد! توپ هم که لیز بود. من نمی دونم واسه چی اصلا ما مسابقه برگزار می کنیم.

مربی تیم بازنده فوتبال در اروپا:

تیم مقابل امروز خیلی بهتر از روزهای قبل بازی کرد و متاسفانه خط دفاع ما نتونست اونطور که باید ظاهر بشه.

مربی تیم بازنده فوتبال در ایران:

یعنی من ...(از انتشار باقی کلمات معذوریم!)
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
دختره بهم زنگ زده میگه چیکار میکنی:
گفتم دارم دوسیب میکشم...
گفت وای تو نقاش بودی من نمیدونستم
حالا با مداد رنگی یا رنگ روغن...
من::general107:
شلنگ قلیون::general208:
کارگر کارخونه توتون سازی::general412:
بازم من::general306:
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
سوار تاکسی شده بودم راننده داشت ازتجربیاتش میگفت منم انگشتم رومیزدم روداشبورد
برگشت گفت:چیکار میکنی؟
گفتم :
دارم لایک میکنم
دیگه هیچی نگفت... :p

++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
من تا الان فکر میکردم bf مخفف بستنی فالوده ایه! :p

به قدری من پاک و معصومم!

دروره زمونه بدی شده، خدا حفظم کنه....
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
طرف برای مصاحبه استخدامی رفته تو یه شرکت
بیکاری؟ بله
اومدی دنبال کار؟ بله
حقوق هم میخوای؟ بله
به طرف گفتن به علت از دست دادن سه فرصت پ ن پ استخدام نمیشی ما کارمند باحال میخوایم !!!!!ا :eek:

+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﻭﺑﻠﻪ ﭘﺎﺭﻙ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ..
ﯾﻬﻮ ﺩﯾﺪﻡ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺑﻠﻨﺪﮔﻮ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ ... ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ پراید...
ﺁﺏ ﺩﻫﻨﻤﻮ ﻗﻮﺭﺕ ﺩﺍﺩﻡ ...
ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻭﺍﻧﺘﻪ ... ﻣﯿﮕﻪ ﺧﺮﺑﺰﻩ ﻣﺸﻬﺪ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﯿﺎ ﺑﺨﺮ ...

مردم درگیرناااااا
:p
 

garshasp dragon

Registered User
تاریخ عضویت
6 جولای 2014
نوشته‌ها
6,040
لایک‌ها
11,062
سن
34
امروز دیدم ﭘﺸﺖ ﭘﯿﮑﺎﻥ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ :
Go With With
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﮐﻠﯽ ﺗﺤقیق ﻭ ﺗﻔﺤﺲ ﺩﺭ ﻣﺘﻮﻥ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﻣﻨﻈﻮﺭﺵ ﻫﺴﺖ :
ﺑﺮﻭ ﺑﺎﺑﺎ !!
Go = برو
With = با
With = با
ﻣﻤﻠﮑﺖ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﮐﻪ، ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻧﻮﺍﺑﻐﻪ
icon_neutral.gif



******************************************************

ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺗﻮ ﻫﻮﺍﯼ ﺳﺮﺩ ﭼﯽ ﻣﯿﭽﺴﺒﻪ؟
ﺑﺎ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺧﺎﺻﺖ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺮﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﭽﺮﺧﯽ؛
ﻭﻗﺘﯽ قشنگ ﯾﺦ ﮐﺮﺩ و ﻟﭙﺎﺵ ﮔﻞ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺍﺯ ﺳﺮﻣﺎ،
ﺑﺎ ﮐﺶ ﺑﺰﻧﯽ ﺑﻪ ﻟﭙﺎﺵ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﺑﻤﯿﺮﻩ
icon_neutral.gif

ﺩﮐﺘﺮﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﺸﮑﻞ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﻧﺪﺍﺭﻯ ! :rolleyes:
 

garshasp dragon

Registered User
تاریخ عضویت
6 جولای 2014
نوشته‌ها
6,040
لایک‌ها
11,062
سن
34
سلامتی اون دختری ک موقع عقد به جای اینکه بگه با اجازه بزرگترا
گفت با اجازه ی عشقم ک نذاشتن بهش برسم…
//
بعد چشمتون روز بد نبینه دوماد چنان کوبید تو صورتش
که صدا آب هویج داد عقدشم نکرد . . .
مادرشوهر و خواهرشوهرشم گیساشو کندن
چون جلو فامیلا آبروشون رفته بود . . .
و اما بابای عروس با کمربند افتاد به جونش
تا جایی که جا داشت زد سیاه و کبودش کرد . . .
الانم طفلک ترشیده هیچکسم نمیاد بگیرش !
باباشم نمیذاره از خونه بره بیرون !
عشقشم الان دوتا بچه داره و زنشم خعلی دوس داره !!
icon_neutral.gif
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
هواپيمايي درحال سقوط بود و يک چتر نجات کم بود، بنابر اين يک نفر بايد فداکاري مي کرد.

زين الدين زيدان يک چتر بر داشت و گفت : من بهترين فوتباليست جهان هستم و بايد نجات پيدا کنم اين را گفت و پريد .

برد پيت هم يک چتر ديگر بر داشت و گفت: من محبوب ترين هنرپيشه جهان هستم و بايد نجات پيدا کنم. اين را گفت و پريد.

.......... هم يک چتر بر داشت و گفت: من باهوش ترين رئيس جمهور دنيا هستم و بايد نجات پيدا کنم. اين را گفت و پريد .

فقط دو نفر در هواپيما مانده بودند.

يک پسر بچه نه ساله و پاپ ژان پل دوم

پاپ گفت: فرزندم ! من عمر خودم را کرده ام و آينده پيش روي تو است. بيا اين چتر را بردار و خودت را نجات بده

پسر بچه گفت: احتياجي نيست. اون آقاهه که مي گفت باهوش ترين رئيس جمهور دنياست، با کوله پشتي مدرسه من پريد بيرون !

=======

آيا ميدانيد كوتاه‌ترين جنگ در سال 1896 بين زانزيبار و انگلستان كه 38 دقيقه طول كشيد؟؟؟!!!
.
.
.
فک کنم رفتن لب مرز به هم فحش دادن برگشتن
eek.gif
giggle.gif
 
Last edited:

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
پاسخ های دانش آموز زرنگپاسخهای جالب این دانش اموز باعث شد تا نمره صفر نگیرد. سوال ها و جوابها را بخوانید.


درکدام جنگ ناپلئون مرد؟

در اخرین جنگش



اعلامیه استقلال امریکا درکجا امضاشد؟

در پایین صفحه



چگونه می توانید یک تخم مرغ خام را به زمین بتنی بزنید بدون ان که ترک بردارد؟

زمین بتنی خیلی سخت است و ترک بر نمی دارد



علت اصلی طلاق چیست؟

ازدواج



علت اصلی عدم موفقیتها چیست؟

امتحانات



چه چیزهایی را هرگز نمی توان درصبحانه خورد؟

نهار و شام



چه چیزی شبیه به نیمی از یک سیب است؟

نیمه دیگر ان سیب



اگر یک سنگ قرمز را در دریا بیندازید چه خواهد شد؟

خیس خواهد شد



یک ادم چگونه ممکن است هشت روز نخوابد؟

مشکلی نیست شبها می خوابد



چگونه می توانید فیلی را با یک دست بلند کنید؟

شما امکان ندارد فیلی را پیدا کنیدکه یک دست داشته باشد



اگر در یک دست خود سه سیب و چهارپرتقال و در دست دیگر سه پرتقال و چهار سیب داشته باشید کلا چه خوهید داشت؟

دستهای خیلی بزرگ



اگر هشت نفر در ده ساعت یک دیوار را بسازند چهارنفر ان را درچند ساعت خواهند ساخت؟

هیچ چی چون دیوار قبلا ساخته شده!!

========

يکي از آپشن هایي که پسرا دارن اينه که

شکست عشقي ميخورن در حد خودکشي... اصن داغون...

ولي باز هر دختر خوشگلي رو که ميبينن ميگن جو و و ن

=============

 
Last edited:

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
ﻏﻀﻨﻔﺮ ﺗﻮ اتوبوس ﺗﺎ ﻧﺸﺴﺖ ﯾﻪ ﭼﮏ ﺯﺩ
ﺗﻮ ﮔﻮﺵ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯿﺶ!!!
ﯾﺎﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﺩﯾﻮﻧﻪ ﭼﺘﻪ ﭼﺮﺍ ﻣﯿﺰﻧﯽ ؟؟؟
ﻏﻀﻨﻔﺮ:ﺭﺍﻩ ﻃﻮﻻﻧﯿﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻬﻮ ﺯﺭ ﺯﺭ
ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﮑﻨﯽ

==============================

دختره فرم دانشگاه پر کرده:
نام:پریسا ….
نام خانوادگی:جلالی ….
فرزند: سوم!!
این چطوری کنکور قبول شده واسم سواله

============

به عنوان یک مهندس می خواستم دیوار رو سوراخ کنم، شک داشتم که از زیر جایی

که می خوام سوراخ کنم سیم برق رد شده باشه، واسه اینکه برق نگیرتم فیوز رو

قطع کردم، تازه وقتی دیدم دریل کار نمیکنه کلی غصه خوردم که دریل سوخت!
 

تهرانی

Registered User
تاریخ عضویت
26 نوامبر 2011
نوشته‌ها
2,007
لایک‌ها
2,350
ﺭﻭﺯﯼ ﺷﯿﺦ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭼﻨﺪﺗﻦ ﺍﺯ ﻣﺮﯾﺪﺍﻥ ﻏﻨﯽ
ﻭﻣﺎﯾﻪﺩﺍﺭﺵ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﮐﺎﺝ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺩﻭﺭ ﺩﻭﺭ
ﺑﻮﺩﻧﺪﯼ .
ﺗﯿﭗ ﺧﻔﻦ ﺷﯿﺦ ﺑﺎﻋﺚ ﺟﻠﺐ ﺗﻮﺟﻪ ﺩﺍﻓﺎﻥ
ﺣﺎﺿﺮﺩﺭﻣﺤﻔﻞ ﺩﻭﺭ ﺩﻭﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ .
ﺑﻪ ﻧﺎﮔﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺷﯿﺦ ﺑﻪ ‏( ﺩﺍﻓﯽ ﺍﺳﻤﯽ‏)
ﺍﻓﺘﺎﺩ!
ﭘﺲ ﺷﯿﺦ ﺷﯿﺸﻪ ﺑﺮﻗﯽ ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞ ﻣﺮﯾﺪ ﺭﺍ ﭘﺎﯾﯿﻦ
ﺑﺪﺍﺩ ﻭ ﭼﺸﻤﮑﯽ ﻋﺎﺭﻓﺎﻧﻪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﻠﻮﺹ ﺩﻝ ﺑﻪ
ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺣﻮﺍﻟﻪ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪﯼ !
ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺧﻨﺪﻩ ﻣﻠﯿﺤﯽ ﺑﻪ ﺷﯿﺦ ﻧﺜﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩ !
ﺩﺭ ﮐﻤﺎﻝ ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﯼ ﺷﯿﺦ ﺍﺯﺩﺍﺩﻥ ﻧﻤﺮﻩ ﺗﻠﻔﻦ ﺧﻮﯾﺶ
ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ ﻧﻤﻮﺩﯼ, ﻣﺮﯾﺪﺍﻥ ﺧﺸﺘﮏ ﺑﺮ ﮐﻒ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ ﮐﻪ
ﯾﺎﺷﯿﺦ ! ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺁﻥ ﺑﮑﺮﺩ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﮑﺮﺩ ! ﭼﻪ ﺣﮑﻤﺘﯽ
ﺩﺭ ﻧﺪﺍﺩﻥ ﻧﻤﺮﻩ ﺗﻠﻔﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪﯼ ﮐﻪ ﻣﺎ ﻫﻤﭽﻮﻥ
ﺁﻓﺘﺎﺏ ﭘﺮﺳﺖ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺎﻫﻠﯿﻢ ! ؟
ﺷﯿﺦ ﺷﯿﺸﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺪﺍﺩ
ﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﺿﺒﻂ ﮐﻪ ﺁﻫﻨﮓ ‏(ﻧﺎﺭﯼ ﻧﺎﺭﯼ ﻧﺎﺭﯼ‏) ﺑﻮﺩ ﺭﺍ
ﮐﻢ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﺪﺍﺩ: ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺁﻫﻦ
ﭘﺮﺳﺘﻨﺪ !
ﺁﻥ ﺩﺍﻑ ﺍﺳﻤﯽ،ﺍﺯﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﺮﯾﺪ ﺑﺮ ﻣﺎﺧﻨﺪﻩ
ﺯﺩ,ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻓﺮﺩﺍ ﺑﺎ ﭘﯿﮑﺎﻥ۶۷ ﮔﻮﺟﻪ ﺍﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﯼ
ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺒﺮﯾﻢ ﺗﺎﺯﻩ ﻫﻮﯾﺖ ﻭﺍﻗﻌﯿﺶ
ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻣﯿﺸﻮﺩ!
ﻣﺮﯾﺪﺍﻥ ﭼﻮ ﺍﯾﻦ ﺳﺨﻦ ﺑﺸﻨﯿﺪﻧﺪ ، ﺑﻪ ﺗﺮﺗﯿﺐ
ﺣﺮﻭﻑ ﺍﻟﻔﺒﺎ ﺍﺯ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﮕﺸﺘﯽ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺑﺮ
ﺳﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﮐﻼﻍ ﭘﺮ ﮐﻨﺎﻥ ﺗﺎ ﺍﺗﻮﺑﺎﻥ ﺻﺪﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ
ﺍﺯ ﺧﺮﻭﺟﯽ ﺍﻭﻝ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺷﺮﯾﻌﺘﯽ ﺷﺪﻧﺪﯼ ﻭ
ﺍﺯ ﭘﻞ ﺭﻭﻣﯽ ﺑﻪ ﻗﯿﻄﺮﯾﻪ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪﯼ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻓﻖ
ﻣﺤﻮ ﺷﺪﻧﺪﯼ

z1
 

garshasp dragon

Registered User
تاریخ عضویت
6 جولای 2014
نوشته‌ها
6,040
لایک‌ها
11,062
سن
34
ﺭﻭﺯﯼ ﺷﯿﺦ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭼﻨﺪﺗﻦ ﺍﺯ ﻣﺮﯾﺪﺍﻥ ﻏﻨﯽ
ﻭﻣﺎﯾﻪﺩﺍﺭﺵ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﮐﺎﺝ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺩﻭﺭ ﺩﻭﺭ
ﺑﻮﺩﻧﺪﯼ .
ﺗﯿﭗ ﺧﻔﻦ ﺷﯿﺦ ﺑﺎﻋﺚ ﺟﻠﺐ ﺗﻮﺟﻪ ﺩﺍﻓﺎﻥ
ﺣﺎﺿﺮﺩﺭﻣﺤﻔﻞ ﺩﻭﺭ ﺩﻭﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ .
ﺑﻪ ﻧﺎﮔﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺷﯿﺦ ﺑﻪ ‏( ﺩﺍﻓﯽ ﺍﺳﻤﯽ‏)
ﺍﻓﺘﺎﺩ!
ﭘﺲ ﺷﯿﺦ ﺷﯿﺸﻪ ﺑﺮﻗﯽ ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞ ﻣﺮﯾﺪ ﺭﺍ ﭘﺎﯾﯿﻦ
ﺑﺪﺍﺩ ﻭ ﭼﺸﻤﮑﯽ ﻋﺎﺭﻓﺎﻧﻪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﻠﻮﺹ ﺩﻝ ﺑﻪ
ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺣﻮﺍﻟﻪ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪﯼ !
ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺧﻨﺪﻩ ﻣﻠﯿﺤﯽ ﺑﻪ ﺷﯿﺦ ﻧﺜﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩ !
ﺩﺭ ﮐﻤﺎﻝ ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﯼ ﺷﯿﺦ ﺍﺯﺩﺍﺩﻥ ﻧﻤﺮﻩ ﺗﻠﻔﻦ ﺧﻮﯾﺶ
ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ ﻧﻤﻮﺩﯼ, ﻣﺮﯾﺪﺍﻥ ﺧﺸﺘﮏ ﺑﺮ ﮐﻒ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ ﮐﻪ
ﯾﺎﺷﯿﺦ ! ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺁﻥ ﺑﮑﺮﺩ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﮑﺮﺩ ! ﭼﻪ ﺣﮑﻤﺘﯽ
ﺩﺭ ﻧﺪﺍﺩﻥ ﻧﻤﺮﻩ ﺗﻠﻔﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪﯼ ﮐﻪ ﻣﺎ ﻫﻤﭽﻮﻥ
ﺁﻓﺘﺎﺏ ﭘﺮﺳﺖ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺎﻫﻠﯿﻢ ! ؟
ﺷﯿﺦ ﺷﯿﺸﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺪﺍﺩ
ﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﺿﺒﻂ ﮐﻪ ﺁﻫﻨﮓ ‏(ﻧﺎﺭﯼ ﻧﺎﺭﯼ ﻧﺎﺭﯼ‏) ﺑﻮﺩ ﺭﺍ
ﮐﻢ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﺪﺍﺩ: ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺁﻫﻦ
ﭘﺮﺳﺘﻨﺪ !
ﺁﻥ ﺩﺍﻑ ﺍﺳﻤﯽ،ﺍﺯﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﺮﯾﺪ ﺑﺮ ﻣﺎﺧﻨﺪﻩ
ﺯﺩ,ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻓﺮﺩﺍ ﺑﺎ ﭘﯿﮑﺎﻥ۶۷ ﮔﻮﺟﻪ ﺍﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﯼ
ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺒﺮﯾﻢ ﺗﺎﺯﻩ ﻫﻮﯾﺖ ﻭﺍﻗﻌﯿﺶ
ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻣﯿﺸﻮﺩ!
ﻣﺮﯾﺪﺍﻥ ﭼﻮ ﺍﯾﻦ ﺳﺨﻦ ﺑﺸﻨﯿﺪﻧﺪ ، ﺑﻪ ﺗﺮﺗﯿﺐ
ﺣﺮﻭﻑ ﺍﻟﻔﺒﺎ ﺍﺯ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﮕﺸﺘﯽ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺑﺮ
ﺳﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﮐﻼﻍ ﭘﺮ ﮐﻨﺎﻥ ﺗﺎ ﺍﺗﻮﺑﺎﻥ ﺻﺪﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ
ﺍﺯ ﺧﺮﻭﺟﯽ ﺍﻭﻝ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺷﺮﯾﻌﺘﯽ ﺷﺪﻧﺪﯼ ﻭ
ﺍﺯ ﭘﻞ ﺭﻭﻣﯽ ﺑﻪ ﻗﯿﻄﺮﯾﻪ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪﯼ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻓﻖ
ﻣﺤﻮ ﺷﺪﻧﺪﯼ

z1

آقا دهنت گچی :general304::general304::general304::general304::general304::general304:

**************************************

ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻧﺬﺭﯼ ﭘﺨﺶ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﯾﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺯﺩﻡ

ﺩﺧﺘﺮ اوﻣﺪ ﺟﻠﻮ ﺩﺭ، ﻧﺬﺭﯼ ﺭﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ

ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺖ ﺍﻧﺸﺎﺍﻟﻠﻪ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺣﺎﺟﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﯽ

ﻣﻨﻢ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺣﺎﺟﺖ ﺩﺍﺭﻡ

ﺩﺧﺘﺮ ﭼﺸﺎﺵ ﮔﺮﺩ ﺷﺪ ﺩﺍﺵ ﺍﺯ ﺣﺪﻗﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯿﺰﺩﮔﻔﺖ: ﺧﻮﺏ ﭼﯿﻪ؟

ﻣﻨﻢ ﯾﮑﻢ مکث ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻈﻠﻮﻡ غزه!

نمیدونم چرا درو محکم بست و خدافظیم نکرد. فکر کنم اسراییلی بود! :general405:
 

leily_17

محروم از فعالیت تجاری
محروم از فعالیت تجاری
تاریخ عضویت
4 اکتبر 2011
نوشته‌ها
667
لایک‌ها
82
قدیما چطور میرفتن سرِ چشمه آب میاوردن ؟
ما پارچ که خالی میشه هیچکس مسئولیتشو به عهده نمیگیره !
 

تهرانی

Registered User
تاریخ عضویت
26 نوامبر 2011
نوشته‌ها
2,007
لایک‌ها
2,350
ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﻴﻢ ﻃﺮﻑ ﭘﻮﺭﺷﻪ ﺧﺮﻳﺪﻩ !...
ﺭﻓﺘﻪ ﻳﻪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺧﺮﻳﺪﻩ ﻗﺮﺑﻮﻧﻰ ﻛﻨﻪ ~|..
ﺑﻌﺪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﭘﺸﺖ ﻓﺮﻣﻮﻥ ﻛﻤﺮﺑﻨﺪﻡ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﺮﺍﺵ ﻛﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﻧﻜﻨﻪ !!...
ﺗﺎﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎ ﻗﺼﺎﺏ ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﻛﻨﻪ ﺑﺮﮔﺮﺩﻩ !.....
ﺩﻳﺪﻩ ﻫﻔﺼﺪﺗﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﻩ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺩﺍﺩﻥ !!!!..
ﭘﻮﺭﺷﻪ ﻫﺴﺖ ﺩﯾﮕﻪ . ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ . ﭘﻮﺭﺷﻪ
ﺣﺎﻻ ﺍﻳﻨﺎ ﻫﻴﭽﻰ ...
ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻡ ﻗﻔﻞ ﺩﺭﻭ ﺯﺩﻩ ، ﻫﺮ ﻛﺎﺭﻳﺶ ﻣﻴﻜﻨﻦ ﻭﺍ ﻧﻤﻴﻜﻨﻪ ، ﻣﻴﮕﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﻡ...

z1
 

تهرانی

Registered User
تاریخ عضویت
26 نوامبر 2011
نوشته‌ها
2,007
لایک‌ها
2,350
سوالاتی که حرص آدمو درمیاره

1-ازحموم اومدی حوله دورته،میپرسن:حموم بودی؟!نه حوله پیچیدم دورم برم مکه لبیک بگم.....

2-صبح ازخواب بیدارشدی میپرسن:بیدارشدی؟!نه مشکل روحی دارم توخواب راه میرم....

3-دارم تاریخ انقضای روی تن ماهی رونگاه میکنم،فروشنده میگه:داری تاریخ انقضاشومیبینی؟!گفتم نه میخوام
ببینم تولد ماهیه کیه واسش اکواریوم بخرم....

4-یارو معتاده کنارخیابون نشسته کله اش چسبیده کف اسفالت،دوستم میگه معتاده؟!میگم نه ژیمناستیک کاره
داره انعطاف بدنیشو به رخ ملت میکشه....

5-به رفیقم میگم تب کردم...!میگه:مریض شدی؟!!!میگم نه دمای بدنمو بردم بالا ببینم فنش کارمیکنه یا نه. والااااا

z1
 
بالا