shahram2pac
Registered User
- تاریخ عضویت
- 29 اکتبر 2013
- نوشتهها
- 724
- لایکها
- 571
از همون بچگی یه حسی بهم میگفت که "تصمیم کبری" یه نقطه کم داشت
پیرمرده میره دکتر میگه: آقای دکتر من در سن ۹۰ سالگی رفتم یه زن ۲۰ ساله گرفتم. الانم داریم بچه دار میشیم...
دکتره میگه: ول کن! اذیتمون نکن!
پیرمرده میگه: اینم جواب آزمایش!
دکتره میگه: بشین تا برات یه خاطره تعریف کنم: ما یه بار رفته بودیم جنگل شکار. بارون میومد. یه دفه یه شیر پرید جلومون. منم حول شدم به جای تفنگ چترو گرفتم سمتش و شلیک کردم. شیره هم افتاد و مرد!...
پیرمرده میگه: بیخیییاااال! با چتر که نمیشه شیر بکشی! حتما يكي ديگه زده...
دکتره میگه: خب عزیزم، دیگه چه خبر؟......