P A R A D O X and .......

[mazoolagh]

پارادوکس حرکت :

تیری در حال حرکت را در نظر بگیرید , اگر در یک لحظه معین به آن توجه کنیم فضای معلومی را اشغال کرده است و در آن لحظه ثابت است ؛ حال اگر در لحظات مختلف همین کار را تکرار کنیم میبینیم که در آن لحظات نیز ساکن است , لذا کلا تیر ساکن است که با حرکت آن در تضاد است!!!!!!!!!!!!!!!!!

سکون در مسیر زمان هست که معنی پیدا میکنه. اگر جسم در زمانهای متفاوت در مکانهای متفاوتی باشه به معنای حرکت هست.

 

[mazoolagh]

یک نمونه دیگر از پارادوکس کلامی :

Which is better, eternal happiness or a sandwich? It would appear that eternal happiness is better, but this is really not so! After all, nothing is better than eternal happiness, and a sandwich is certainly better than nothing. Therefore a sandwich is better than eternal happiness​

.

:lol:

اینو نمیشه ترجمه کرد چون معنیش وارون میشه.

 

[Huashan]

صحیح است , اما شما وارد حوضه فیزیک شدید , باید در حوزه فلسفه در این باره بحث کرد

مطمئنی ؟ برادر
زیاد ربطی به فلسفه نداره ها !

شما داری از فاصله صحبت می کنی

سریعتر بودن دونده چی می شه ؟

اگر سرعت رو دخیلی نکنی که این دو هیچ وقت به هم نمی رسن , پس برتری دونده نسبت به شما چی می شه ؟ برای اینکه برتری دونده رو از نظر سرعت در نظر بگیری باید زمان رو دخیل بکنی که در این صورت جوابی که من دادم منطقی است

پارادوکس های دیگه هم برا بعدا
دیگه دیر وقته :lol:

احسنت huashan عزیز....به موضوع غیر ممکن خیلی خوب پاسخ دادید...خیلی استفاده کردم....

:happy: :blush:

 

[Dong Fang BuBai]

نه دیگه ! مسئله درسته
داری گولمون می زنی

Quote:
در این مسئله به نظر میرسد که همواره باید پاکت 2 رو انتخاب کرد و این در حالی است که شرایط در ابتدا برای هر دو پاکت متقارن است
محاسباتی که شما کردین برای بعد از انتخابه نه قبل از انتخاب , خب بعد از انتخاب شرایط تغییر می کنه دیگه دلیلی نداره که احتمالات مثل قبل باشه

البته در جواب این مسئله میتوان گفت که ما اینجا اصولا با یک پارادوکس طرف نیستیم , چرا؟
مشکل از آنجا شروع میشود که ما احتمالات را برابر فرض کردیم...در حالیکه از آنجا که اطلاعات کافی در مسئله نداریم نمیتوانیم فرض کنیم که احتمال 50 میلیون با 200 ملیون هر دو 50% است......لذا امید ریاضی را اصلا نمی توان حساب کرد.

 

[Huashan]

سکون در مسیر زمان هست که معنی پیدا میکنه. اگر جسم در زمانهای متفاوت در مکانهای متفاوتی باشه به معنای حرکت هست.

دقیقا خیلی قشنگ اشاره کردین :happy:

 

[Dong Fang BuBai]

سکون در مسیر زمان هست که معنی پیدا میکنه. اگر جسم در زمانهای متفاوت در مکانهای متفاوتی باشه به معنای حرکت هست.

یه خورده دارم گیج میزنم!!!

مطمئنی ؟ برادر
زیاد ربطی به فلسفه نداره ها !

شما داری از فاصله صحبت می کنی

سریعتر بودن دونده چی می شه ؟

خب دیگه همین بحث سریع تر بودن و محاسبات ما رو میبره تو فیزیک , این مسئله یه جواب ساده داره , یه خورده در طبیعت خط و نقطه فکر کن!

 

[Dong Fang BuBai]

 

[mazoolagh]

نوار موبیوس با عکس ساختگی پایین تناسبی نداره ها!

 

[Dong Fang BuBai]

پارادوکس هگل:

انسانها از تاریخ می آموزند که که از تاریخ چیزی نمیتوان آموخت!!!!!

 

[Dong Fang BuBai]

نوار موبیوس با عکس ساختگی پایین تناسبی نداره ها!

تایید میشه! جهت فراخ حال گذاشتم

 

[Reza_A]

ما شا...

یک انسان وارد...

همه رو خوب جواب دادی....شما هم از این چیزها بذار که میگن غذای مغذ است.

شما لطف دارید.:lol:

یکی از اعضای PT توی یه صحبتی به چند مورد اشاره کرده بود که بخشی از اونو نقل قول می کنم.

پارادوکس اعدام :
به یک زندانی گفته می شود که تو در هفته آینده بین روزهای شنبه تا پنجشنبه اعدام خواهی شد، ولی او از روز اعدام خود مطلع نخواهد شد. بدیهی است که روز اعدام شخص پنجشنبه نخواهد بود، زیرا اگر تا روز چهارشنبه اعدام نشود و یک روز باقی بماند بر او آشکار می شود که در روز باقی مانده اعدام می شود . روز اعدام او چهارشنبه هم نخواهد بود، زیرا اگر تا روز سه شنبه زنده بماند برپایه همین استدلال بالا می داند که روز پنجشنبه اعدام نمی شود، در می یابد که روز چهارشنبه اعدام خواهد شد ، ولی به او گفته اند از روز اعدام خود اطلاع نخواهد یافت! همینطور تعمیم استدلال به روزهای دیگر هفته، نشان می دهد او هرگز در هیچیک از روزها نمی تواند اعدام بشود.

پارادوکس لامپ :
اگر لامپی را در 2/1 دقیقه خاموش کنیم، سپس برای 4/1 دقیقه آن را روشن نماییم و بعد برای 8/1 دقیقه آن را خاموش بکنیم و همینطور الی آخر ... پس از یک دقیقه لامپ روشن خواهد بود یا خاموش؟

آیا اصل دوم می تواند این حقیقت را که زندانبان روزی به غیر از پنجشنبه وارد سلول می شود و محکوم را اعدام می کند، بدون آنکه به پارادوکس منطقی خود اعتنایی بکند دگرگون می نماید؟ آیا اصل سوم باعث می شود ما پاسخ بدهیم «هم روشن، هم خاموش» و یا «نه روشن، نه خاموش» ، هرچند نمی توانیم به آن پاسخی بدهیم؟

البته به نظر من زندانبان حتی پنجشنبه هم می تواند وارد سلول شود و شخص را اعدام کند.

 

[Huashan]

پارادوکس هگل:

انسانها از تاریخ می آموزند که که از تاریخ چیزی نمیتوان آموخت!!!!!

تایید میشه! جهت فراخ حال گذاشتم

ای ول از هگل هم که می زاری , من عاشق این فیلسوفم :happy:

برادر نصف شبی بی خوابمون کردی ها , می خواستم بلیچ نگاه کنم که نگذاشتی

اما جدا عکس های جالبی بود
یه توضیح در موردشون نمی دی

اینویزیبل هم که رفت و آمد می کنی :lol:

 

[Dong Fang BuBai]

البته به نظر من زندانبان حتی پنجشنبه هم می تواند وارد سلول شود و شخص را اعدام کند.

تنها روز ممکن همون روز طرح مسئله است!

اما جدا عکس های جالبی بود
یه توضیح در موردشون نمی دی

هر دو غیر ممکن هستند...نکته جالب راجع به اون روبان اینه که فقط یه رویه داره!

 

[یاشار]

سه نفر به هتلی می روند . آنها به مدیر هتل 30 تومان می دهند و به اتاقهایشان می روند. اما مدیر متوجه میشود که کرایه آنها 25 تومان بوده است

آخه چه طور ممکنه کرایه 3 نفر رو هم بشه 25 تومن؟

هیچ عدد طبیعی نمی تونه خارج قسمت تقسیم 25 بر 3 با باقیمانده صفر باشه.

پارادوکس هگل:

انسانها از تاریخ می آموزند که که از تاریخ چیزی نمیتوان آموخت!!!!!

این رو نمیشه یک پارادوکس به حساب آورد. چون فقط یه جمله ست که حتی نمیشه درستیشو ثابت کرد. در حالی که پارادوکس های واقعی در نهایت حل شدنی هستند.

 

[یاشار]

راستی این عکسو گذاشتی یاد این عکسا افتادم:

به هر حال اینم یه جور پارادوکسه البته از نوع خطای دید

 

[Reza_A]

تنها روز ممکن همون روز طرح مسئله است!

فکر نکنم. چرا؟

هر روز دیگه ای هم که زندانبان طرفو اهدام کنه شروط رعایت میشه.

 

[یاشار]

......

نامه ای که راسل به همکار خود فرگه فرستاده است بسیار مشهور است او این نامه را در بهار سال 1901 هنگامی که فرگه روی اثر خود یعنی اصول ریاضیات کار می کرد فرستاد که در آن نامه پارادکسی را مطرح کرد که بعدها به نام پارادکس راسل شناخته شد و میتوان گفت از مشهور ترین پارادکس های تاریخ ریاضیات است.

پارادوکس او چنین بود: آیا مجموعه همه مجموعه هایی که عضو خودشان نمی باشند عضوی از خودش است یا نه؟!
به عبارت دیگر مجموعه‌ی R را مشتمل بر همه‌ی مجموعه‌هائی در نظر بگیرید که عضو خودشان نیستند.یعنی حال آیا R عضوی از خودش است یا خیر؟

1-اگر R عضوی از خودش باشد، پس واجد شرایط اعضای R است، یعنی عضو خودش نیست!
2-اگر R عضوی از خودش نباشد، پس واجد شرایط اعضای R نیست، یعنی عضو خودش است!!
این‌جا نیز روشن نیست که در نهایت این مجموعه (یعنی R) عضو خودش هست یا خیر؟

صورتهای گوناگونی از این پارادکس وجود دارد به عنوان مثال یک شکل ساده آن به این صورت است:

«فرض کنید که در یک شهر آرایشگری وجود دارد که فقط و فقط سر کسانی را اصلاح می‌کند که خودشان سر خود را اصلاح نمی‌کنند، به علاوه هر کسی که خودش سر خود را اصلاح نمی‌کند، سرش را پیش این آرایشگر اصلاح می‌کند! حال به عقیده‌ی شما این آرایشگر سر خودش را خود اصلاح می کند یا خیر؟ پاسخ بسیار حیرت انگیز است:

اگر این آرایشگر سر خودش را خود اصلاح نکند، پس در زمره‌ی افرادی که سر خودشان را خود اصلاح نمی‌کنند قرار دارد، و در نتیجه سر خودش را اصلاح می‌کند!

اگر این آرایشگر سر خودش را خود اصلاح کند، پس در زمره‌ی افرادی که سر خودشان را اصلاح نمی کنند قرار ندارد، و در نتیجه سر خودش را اصلاح نمی کند!

و در حقیقت روشن نیست که در نهایت این آرایشگر با سر خود چه می‌کند! اصلاحش می کند یا خیر؟

شاید بتوان گفت این پارادکس مشهور ترین پارادکس تاریخ ریاضیات است. این پارادکس منجر به تحولات بسیار زیادی در منطق ریاضیات و فلسفه (ریاضی و غیر آن) شد. یکی از مهمترین این تحولات تغییر نگرش ریاضی‌دانان نسبت به مفهموم مجموعه بود، چرا که راسل نشان داد علت مواجه با این پارادکس، تعریف ناسازگاری است، که از مفهوم مجموعه در ذهن ریاضی‌دانان وجود دارد.

منبع: یادم نیست! صفحه شو چند ماه پیش رو کامپیوترم سیوش کردم... سرچ کنید شاید باشه....

 

[Reza_A]

......

«فرض کنید که در یک شهر آرایشگری وجود دارد که فقط و فقط سر کسانی را اصلاح می‌کند که خودشان سر خود را اصلاح نمی‌کنند، به علاوه هر کسی که خودش سر خود را اصلاح نمی‌کند، سرش را پیش این آرایشگر اصلاح می‌کند! حال به عقیده‌ی شما این آرایشگر سر خودش را خود اصلاح می کند یا خیر؟ پاسخ بسیار حیرت انگیز است:

اگر این آرایشگر سر خودش را خود اصلاح نکند، پس در زمره‌ی افرادی که سر خودشان را خود اصلاح نمی‌کنند قرار دارد، و در نتیجه سر خودش را اصلاح می‌کند!

اگر این آرایشگر سر خودش را خود اصلاح کند، پس در زمره‌ی افرادی که سر خودشان را اصلاح نمی کنند قرار ندارد، و در نتیجه سر خودش را اصلاح نمی کند!

و در حقیقت روشن نیست که در نهایت این آرایشگر با سر خود چه می‌کند! اصلاحش می کند یا خیر؟

البته از این مطلب میشه نتیجه گرفت که فرضمون غلط بوده (بیشتر شبیه به برهان خلفه). نمی دونم این هم پارادوکس محسوب میشه یا نه.

 

[Dong Fang BuBai]

البته از این مطلب میشه نتیجه گرفت که فرضمون غلط بوده (بیشتر شبیه به برهان خلفه). نمی دونم این هم پارادوکس محسوب میشه یا نه.

این هم پارادوکس محسوب میشه و جوابش همونی هست که شما اشاره کردید.

فکر نکنم. چرا؟

هر روز دیگه ای هم که زندانبان طرفو اهدام کنه شروط رعایت میشه.

نه دیگه , چون تو استدلال میگیم که اگه تا پیان روز A اعدام نشد , آنگاه در روز A + 1 نمیتواند اعدام شود.ولی اگه تو همون روز اعدام بشه دیگه "اگر" از کار میافته!

آخه چه طور ممکنه کرایه 3 نفر رو هم بشه 25 تومن؟ هیچ عدد طبیعی نمی تونه خارج قسمت تقسیم 25 بر 3 با باقیمانده صفر باشه.

شما فرض کن هر سه نفر یک اتاق بزرگ گرفتند و قرار گذاشتند که دنگی حساب کنند!

این رو نمیشه یک پارادوکس به حساب آورد. چون فقط یه جمله ست که حتی نمیشه درستیشو ثابت کرد. در حالی که پارادوکس های واقعی در نهایت حل شدنی هستند.

به تعریف پارادوکس در اول تاپیک مراجعه بفرمایید...در آنجا نوشته شده که :

"پارادوکس عموما به جمله ای اطلاق میشود از قبولش نقض آن حاصل می آید."

پارادوکس راسل
......

نامه ای که راسل به همکار خود فرگه فرستاده است

اویول ....دستت درست که کار من رو راحت کردی....

 

[Reza_A]

نه دیگه , چون تو استدلال میگیم که اگه تا پیان روز A اعدام نشد , آنگاه در روز A + 1 نمیتواند اعدام شود.ولی اگه تو همون روز اعدام بشه دیگه "اگر" از کار میافته!

یعنی در روز A اعدام میشه؟ خوب این روز کدوم روز می تونه باشه؟

در حقیقت می گیم پنجشنبه نمی تونه اعدام بشه، چون اگه چنین قراری باشه چهارشنبه آخر وقت می فهه که قراره فردا اعدام بشه. چهارشنبه هم نمی تونه اعدام بشه، چون اگر چنین قراری باشه سه شنبه آخر وقت می فهمه که قراره فرداش اعدام بشه (با توجه به اینکه می دونه قرار نیست پنجشنبه اعدام بشه) و ... . به این ترتیب ظاهرا هیچ روز هفته نباید اعدام بشه. ولی در عمل اینطور نیست. دلیل این تناقض چیه؟