rasool_aab
کاربر تازه وارد
- تاریخ عضویت
- 8 دسامبر 2008
- نوشتهها
- 131
- لایکها
- 0
سلام
من اعزامم 88/4/1 بود رفتم و ديروز هم تموم شد و اومدم
فكر نكنم اضطرابي كه من داشتم براي سربازي رفتن كسي داشته باشه ( با توجه به شغل و مغازه )
سختي داره اذت ميشي ولي زود تموم ميشه تا چشم بهم بزني روز ترخيص مياد
اين فكرا را هم از ذهنتون بيرون كنين
از نظر اذيت كردن
از نظر جسمي اذيت نميشين ولي از نظر روحي چرا ( فقط محدوديتهاش اذيتتون ميكنه )
ما روز اول كه رفتيم گفتن فلان مكنيم بهمان ميكنيم هر كس نمي تونه از پادگان بره بيرون و از اين چرت و پرتا همه ...فنگ شده بودن روزا اخر به اين حرفا ميخنديديم
اخه فكر كنين توهين كردن ممنوع شده 3 ماه تا 1 سال زندان داره واسه فرمانده دسته و ... اين از توهين كردنش زدن هم كه كسي حق نداره اين كار را بكنه
پا مرغي هم كلا ممنوع شده به غير از كلاس تاكتيك
خشم شبل هم اگه تو **** بيفتين ممنوع شده
فقط ميمونه بد اخلاقي هاي فرمانده هان
در كل مثل قديما نيست اصلا دستشون باز نيست مبالغه زياد ميكنن ولي عملا هيچ كاري نميتونن بكنن
فقط صبح زود بيدار شدن و مطيع بودن و به صف شدن و اينا اعصاب ادم را خرد ميكنه
ولي روزاي اخر خيلي قشنگه كلي رفيق پيدا كردي كه دل كردن ازشون واست سخته
كلا
همون زندگي عاديه با يكسري محدوديتها
از تو اين فكرا ها هم بيان بيرون كه چي ميشه و ..... يه وقتي به اين فكراتون خندتون ميگيره
يا علي
من اعزامم 88/4/1 بود رفتم و ديروز هم تموم شد و اومدم
فكر نكنم اضطرابي كه من داشتم براي سربازي رفتن كسي داشته باشه ( با توجه به شغل و مغازه )
سختي داره اذت ميشي ولي زود تموم ميشه تا چشم بهم بزني روز ترخيص مياد
اين فكرا را هم از ذهنتون بيرون كنين
از نظر اذيت كردن
از نظر جسمي اذيت نميشين ولي از نظر روحي چرا ( فقط محدوديتهاش اذيتتون ميكنه )
ما روز اول كه رفتيم گفتن فلان مكنيم بهمان ميكنيم هر كس نمي تونه از پادگان بره بيرون و از اين چرت و پرتا همه ...فنگ شده بودن روزا اخر به اين حرفا ميخنديديم
اخه فكر كنين توهين كردن ممنوع شده 3 ماه تا 1 سال زندان داره واسه فرمانده دسته و ... اين از توهين كردنش زدن هم كه كسي حق نداره اين كار را بكنه
پا مرغي هم كلا ممنوع شده به غير از كلاس تاكتيك
خشم شبل هم اگه تو **** بيفتين ممنوع شده
فقط ميمونه بد اخلاقي هاي فرمانده هان
در كل مثل قديما نيست اصلا دستشون باز نيست مبالغه زياد ميكنن ولي عملا هيچ كاري نميتونن بكنن
فقط صبح زود بيدار شدن و مطيع بودن و به صف شدن و اينا اعصاب ادم را خرد ميكنه
ولي روزاي اخر خيلي قشنگه كلي رفيق پيدا كردي كه دل كردن ازشون واست سخته
كلا
همون زندگي عاديه با يكسري محدوديتها
از تو اين فكرا ها هم بيان بيرون كه چي ميشه و ..... يه وقتي به اين فكراتون خندتون ميگيره
يا علي