• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

انجمن دوستاران سهراب سپهری

netmsm

Registered User
تاریخ عضویت
17 فوریه 2012
نوشته‌ها
1,711
لایک‌ها
1,999
محل سکونت
اصفهان
جالبه همه چیز رو با اسلام قاطی میکنن
دست از سر ادبیات پارسی بردارید
روز مبعث چه ربطی به تاپیک سهراب سپهری داره

دوست گرامی، سهراب بر خلاف سایر ادیبان فارسی صراحتا از دین و مذهب بویژه اسلام تو شعرهاش و حتی اتاق آبی و ... صحبت کرده ! چطور می تونین غنائت ادبیات فارسی رو که بر عرفان اسلامی استوار هست و پایه و اساس عرفان ادب فارسی هست رو بفرمایین که از ادبیات فارسی جداست ؟

متاسفانه اسلام امروز در لباس روحانیت، صرفا متظاهر شده، و بدبختانه، به همین شکل معرفی میشه .به همین دلیل علاقمند بودم، اسلامی که سهراب رونمایی می کنه، رو بتونم خدمت دوستان معرفی کنم .
و علاقه داشتم که امروز به جای گفتن فارسی، کلمه پارسی استفاده بشه و خیییلی موارد دیگه، بنده حقیر همت شما رو در این مورد ارج می نهم . و این مطلب رو لازمه که عرض کنم، صرفا استفاده از کلمات، عبارات و حتی شعائر اصیل فارسی، دیگه برای هیچ کسی جلب توجه نمی کنه، ایرانی اوووونقدر بلند مرتبه و بر مسیر حقیقت بود و هست که نه در زمان 1400 سال پیش پیامبری برای هدایتش ارسال شد و نه لازم هست که الان برای حمایت از زبانش دم از حروف گچ پژ زده بشه (کاری که حتی مایکروسافت هم کرد و فارسی رو به پرشین تغییر داد) و برای اصالت ادبیش دست به تفکیک ادبیات از اسلام زده بشه ! اما عرب اووونقدر درگیر جهل بود که برای هدایتشون اکثر پیامبران در همین منطقه به رسالت رسیدن !

اگه کسی ادعای اینو داره که حامی اصالت فرهنگیه، حتما می دونه که ادبیات فارسی که یک وجه از فرهنگ ایرانیه، مدیون فردوسی هست، پس نشون بده که شاهنامه خلاف عرفان اسلامیه .

بنده ادامه این شعر رو ننوشتم نه از این جهت که بی ربط باشه به تاپیک سهراب، بیشتر علاقه مند همکاری شما دوستان هستم . در ادامه شعر که سهراب اضافه می کنه "یک نفر آمد کتاب های مرا برد" و "از علف خشک آیه های قدیمی پنجره می بافت" کتاب های مرا برد چیزی جز اشاره به قرآن داره ؟ علف خشک آیه های قدیمی چیزی جز تاریخ متذکر اقوام پیش از اسلام بوده ؟ اینجا، پنجره چیزی جز سوره ها و آیه های قرآن و تذکر رو اشاره میکنه ؟

صرفا این پست رو جهت مناسبت با مبعث خدمت دوستان گذاشتم و اگه مدیر تاپیک، نبودن این پست رو صلاح می دونن، به صلاح دید ایشون، بنده احترام می ذارم .
 
Last edited:

amanz

Registered User
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2012
نوشته‌ها
2,211
لایک‌ها
1,085
دوست گرامی، سهراب بر خلاف سایر ادیبان فارسی صراحتا از دین و مذهب بویژه اسلام تو شعرهاش و حتی اتاق آبی و ... صحبت کرده ! چطور می تونین غنائت ادبیات فارسی رو که بر عرفان اسلامی استوار هست و پایه و اساس عرفان ادب فارسی هست رو بفرمایین که از ادبیات فارسی جداست ؟

متاسفانه اسلام امروز در لباس روحانیت، صرفا متظاهر شده، و بدبختانه، به همین شکل معرفی میشه .به همین دلیل علاقمند بودم، اسلامی که سهراب رونمایی می کنه، رو بتونم خدمت دوستان معرفی کنم .
و علاقه داشتم که امروز به جای گفتن فارسی، کلمه پارسی استفاده بشه و خیییلی موارد دیگه، بنده حقیر همت شما رو در این مورد ارج می نهم . و این مطلب رو لازمه که عرض کنم، صرفا استفاده از کلمات، عبارات و حتی شعائر اصیل فارسی، دیگه برای هیچ کسی جلب توجه نمی کنه، ایرانی اوووونقدر بلند مرتبه و بر مسیر حقیقت بود و هست که نه در زمان 1400 سال پیش پیامبری برای هدایتش ارسال شد و نه لازم هست که الان برای حمایت از زبانش دم از حروف گچ پژ زده بشه (کاری که حتی مایکروسافت هم کرد و فارسی رو به پرشین تغییر داد) و برای اصالت ادبیش دست به تفکیک ادبیات از اسلام زده بشه ! اما عرب اووونقدر درگیر جهل بود که برای هدایتشون اکثر پیامبران در همین منطقه به رسالت رسیدن !

اگه کسی ادعای اینو داره که حامی اصالت فرهنگیه، حتما می دونه که ادبیات فارسی که یک وجه از فرهنگ ایرانیه، مدیون فردوسی هست، پس نشون بده که شاهنامه خلاف عرفان اسلامیه .

بنده ادامه این شعر رو ننوشتم نه از این جهت که بی ربط باشه به تاپیک سهراب، بیشتر علاقه مند همکاری شما دوستان هستم . در ادامه شعر که سهراب اضافه می کنه "یک نفر آمد کتاب های مرا برد" و "از علف خشک آیه های قدیمی پنجره می بافت" کتاب های مرا برد چیزی جز اشاره به قرآن داره ؟ علف خشک آیه های قدیمی چیزی جز تاریخ متذکر اقوام پیش از اسلام بوده ؟ اینجا، پنجره چیزی جز سوره ها و آیه های قرآن و تذکر رو اشاره میکنه ؟

صرفا این پست رو جهت مناسبت با مبعث خدمت دوستان گذاشتم و اگه مدیر تاپیک، نبودن این پست رو صلاح می دونن، به صلاح دید ایشون، بنده احترام می ذارم .


بخشی از حرفهات رو قبول دارم
اما تو این موقیت زمانی که سیستم تمام تلاشش در جهت نابود کردن فرهنگ و زبان پارسی , قالب کردن فرهنگ بیگانه تازی به ملت و بیش از حد بزرگ کردن شخصیتهای مذهبی و بی توجهی به بزرگان ادبی خودمونه این کاری که میکنیم دقیقا کمک به پیشبرد اهدافشونه
 

netmsm

Registered User
تاریخ عضویت
17 فوریه 2012
نوشته‌ها
1,711
لایک‌ها
1,999
محل سکونت
اصفهان
بخشی از حرفهات رو قبول دارم
اما تو این موقیت زمانی که سیستم تمام تلاشش در جهت نابود کردن فرهنگ و زبان پارسی , قالب کردن فرهنگ بیگانه تازی به ملت و بیش از حد بزرگ کردن شخصیتهای مذهبی و بی توجهی به بزرگان ادبی خودمونه این کاری که میکنیم دقیقا کمک به پیشبرد اهدافشونه

سیاسی شد. تا اونجا که من دیدم یه عده ای پشت پرده ها دارن این غلطا رو می کنن، اسلام رو علیه ایران و ایران رو علیه اسلام گسیل می کنن در صورتی که این دو ذاتا با هم هیچ منافاتی ندارن ! در مورد به انزوا کشوندن فرهنگ ایرانی و شخصیت های فرهنگی باید بگم که این همیشه تو تاریخ ایران تکرار شده و شاید تنها دوره ای که به شخصیت های فرهنگی از سوی حاکم اهمیت داده شد دوره صفویه بوده .
اما اینکه از اسلامی که تو ادبیاتمون هست حرفی نزنیم در واقع، عملا ادبیاتمون رو ضایع کردیم و دقیقا یکی از اهداف همین جریانی رو دنبال کردیم که شما فرمودین . بهترین روش مقابله به زعم بنده، معرفی اسلام حقیقیه که ادبیات ما منبع بزرگی برای استفاده اس.
 

amanz

Registered User
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2012
نوشته‌ها
2,211
لایک‌ها
1,085
سیاسی شد. تا اونجا که من دیدم یه عده ای پشت پرده ها دارن این غلطا رو می کنن، اسلام رو علیه ایران و ایران رو علیه اسلام گسیل می کنن در صورتی که این دو ذاتا با هم هیچ منافاتی ندارن ! در مورد به انزوا کشوندن فرهنگ ایرانی و شخصیت های فرهنگی باید بگم که این همیشه تو تاریخ ایران تکرار شده و شاید تنها دوره ای که به شخصیت های فرهنگی از سوی حاکم اهمیت داده شد دوره صفویه بوده .
اما اینکه از اسلامی که تو ادبیاتمون هست حرفی نزنیم در واقع، عملا ادبیاتمون رو ضایع کردیم و دقیقا یکی از اهداف همین جریانی رو دنبال کردیم که شما فرمودین . بهترین روش مقابله به زعم بنده، معرفی اسلام حقیقیه که ادبیات ما منبع بزرگی برای استفاده اس.


میشه بفرمایید اسلام حقیقی کجاست یا تو کدوم دوره تاریخی وجود داشته?
اسلام همینه مثل ویروسی میمونه که واسه حیات خودش به دیگران نفوذ میکنه و از درون اونها رو نابود میکنه
شما تاریخ ایران قبل وبعد از اسلامو بخون
اسلام باعث شده ریشه خودمون رو فراموش کنیم
بزرگترین تهاجم فرهنگی تاریخ ایران هجوم اسلام به ایران بود
 

netmsm

Registered User
تاریخ عضویت
17 فوریه 2012
نوشته‌ها
1,711
لایک‌ها
1,999
محل سکونت
اصفهان
در هر کشوری با هر نوع فرهنگی، وقتی دچار چیزی به نام تهاجم فرهنگی میشه، محال ممکنه که بزرگان فرهنگی اون کشور، این تهاجم رو بپذیرن و تو فرهنگ خودشون ازش استفاده کنن، کاملا اشتباهه که ما ورود اسلام به ایران و فرهنگ ایرانی رو مصادف و بر اثر جنگ اعراب علیه ایران، بدونیم !
من خودم سرسختانه حامی اصالت فرهنگی ایران هستم . و حاضرم با شما و هر عزیز دیگه ای سر این موضوع رقابت کنم :)
اسلام چیزی نیس که لازم باشه در کسی نفوذ کنه . اسلام و سایر ادیان الهی حقیقت هستن و حقایق ازلی هستن ! و مانند خشت اول می مونن، اون چیزی که می خواد نفوذ بکنه و از آغاز بشریت تلاشش همین بوده، نفاق و منافقه . رنگ سبز رو ما تو عرفان اسلامی به انبیا اختصاص میدیم، تو نقاشی رنگ سبز سیه فام رو به منافق اختصاص میدن، چرا ؟ چون سیاه باطن، لباس سبز بر تن می کنه، پس درونش سیاه و برونش سبز میشه و این مصداق کامل منافق میشه .
اسلام حقیقی اگه نفوذی بود و به فرمایش شما ویروس بود، اونوقت بزرگان فرهنگی ایران هییییییییچ وقت اسلام رو وارد فرهنگشون نمی کردن چه برسه به اینکه ریشه کمال ادبی رو در اسلام حقیقی معرفی کنن . نمونه اش مولانا، حافظ، فردوسی و سایر بزرگان .

اون چیزی که شما و بنده رو متنفر کرده، سبز سیه فام هست .

اون کسایی فرهنگشون در مواجهه با اعراب از بین رفت که چیزی از فرهنگ شون باقی نموند، مثل مصر . اما فرهنگ ایران، اسلام رو قبل از جنگ اعراب پذیرفته بود، کما اینکه این پذیرش حقایق اسلامی تو اشعار فردوسی کاملا مشهوده . فرهنگ ایرانی، از اسلام استفاده کرد، و اوج گرفت . درسته که خیلی چیزها دیگه ادامه پیدا نکرد اما عرب در حدی نبود که بتونه اصالت فرهنگی اصیل ترین ملت دنیا رو تخریب کنه و از بین ببره مثه مصری ها .
شما اگه می تونین ثابت کنین که فرهنگ اصیل ایرانی در زمان محمد مخالف دین محمد بوده .
دچار مسیر اشتباه نشیم که دین محمد رو دینی ببینیم که در زمان ما هست، کما اینکه گفته شده در زمان ظهور، مخالفین مهدی، سردمداران اسلام زمان خودشون هستن !!

چون تاپیک سهرابه :
سهراب هم همیشه از این موارد گله کرده، "کودکی هسته زردآلو را روی سجاده بی رنگ پدر تف می کرد" "من دلم به اندازه یک ابر می گیرد وقتی از پنجره می بینم حوری دختر بالغ همسایه پای کمیاب ترین نارون روی زمین فقه می خواند" "سال ها مذهبی بودیم بی آنکه خدایی داشته باشیم"
نگاه سهراب، نگاه حقیقت یابه، یکی از تاثیرات شعر سهراب تو خواننده اش، تغییر نگاهه . سهراب می دونه که وقتی کسی نگاهش یکبار تغییر کرد می تونه این روند تغییر رو تا حد کمال ادامه بده برای همین سعی می کنه که باعث برداشتن اولین گام تغییر نگاه باشه . چشم ها را باید شست ...

عرب در حدی نیست و نبوده که، فرهنگ ملت تاریخ ساز ایران رو مورد تهاجم قرار بده
 

amanz

Registered User
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2012
نوشته‌ها
2,211
لایک‌ها
1,085
در هر کشوری با هر نوع فرهنگی، وقتی دچار چیزی به نام تهاجم فرهنگی میشه، محال ممکنه که بزرگان فرهنگی اون کشور، این تهاجم رو بپذیرن و تو فرهنگ خودشون ازش استفاده کنن، کاملا اشتباهه که ما ورود اسلام به ایران و فرهنگ ایرانی رو مصادف و بر اثر جنگ اعراب علیه ایران، بدونیم !
من خودم سرسختانه حامی اصالت فرهنگی ایران هستم . و حاضرم با شما و هر عزیز دیگه ای سر این موضوع رقابت کنم :)
اسلام چیزی نیس که لازم باشه در کسی نفوذ کنه . اسلام و سایر ادیان الهی حقیقت هستن و حقایق ازلی هستن ! و مانند خشت اول می مونن، اون چیزی که می خواد نفوذ بکنه و از آغاز بشریت تلاشش همین بوده، نفاق و منافقه . رنگ سبز رو ما تو عرفان اسلامی به انبیا اختصاص میدیم، تو نقاشی رنگ سبز سیه فام رو به منافق اختصاص میدن، چرا ؟ چون سیاه باطن، لباس سبز بر تن می کنه، پس درونش سیاه و برونش سبز میشه و این مصداق کامل منافق میشه .
اسلام حقیقی اگه نفوذی بود و به فرمایش شما ویروس بود، اونوقت بزرگان فرهنگی ایران هییییییییچ وقت اسلام رو وارد فرهنگشون نمی کردن چه برسه به اینکه ریشه کمال ادبی رو در اسلام حقیقی معرفی کنن . نمونه اش مولانا، حافظ، فردوسی و سایر بزرگان .

اون چیزی که شما و بنده رو متنفر کرده، سبز سیه فام هست .

اون کسایی فرهنگشون در مواجهه با اعراب از بین رفت که چیزی از فرهنگ شون باقی نموند، مثل مصر . اما فرهنگ ایران، اسلام رو قبل از جنگ اعراب پذیرفته بود، کما اینکه این پذیرش حقایق اسلامی تو اشعار فردوسی کاملا مشهوده . فرهنگ ایرانی، از اسلام استفاده کرد، و اوج گرفت . درسته که خیلی چیزها دیگه ادامه پیدا نکرد اما عرب در حدی نبود که بتونه اصالت فرهنگی اصیل ترین ملت دنیا رو تخریب کنه و از بین ببره مثه مصری ها .
شما اگه می تونین ثابت کنین که فرهنگ اصیل ایرانی در زمان محمد مخالف دین محمد بوده .
دچار مسیر اشتباه نشیم که دین محمد رو دینی ببینیم که در زمان ما هست، کما اینکه گفته شده در زمان ظهور، مخالفین مهدی، سردمداران اسلام زمان خودشون هستن !!

چون تاپیک سهرابه :
سهراب هم همیشه از این موارد گله کرده، "کودکی هسته زردآلو را روی سجاده بی رنگ پدر تف می کرد" "من دلم به اندازه یک ابر می گیرد وقتی از پنجره می بینم حوری دختر بالغ همسایه پای کمیاب ترین نارون روی زمین فقه می خواند" "سال ها مذهبی بودیم بی آنکه خدایی داشته باشیم"
نگاه سهراب، نگاه حقیقت یابه، یکی از تاثیرات شعر سهراب تو خواننده اش، تغییر نگاهه . سهراب می دونه که وقتی کسی نگاهش یکبار تغییر کرد می تونه این روند تغییر رو تا حد کمال ادامه بده برای همین سعی می کنه که باعث برداشتن اولین گام تغییر نگاه باشه . چشم ها را باید شست ...

عرب در حدی نیست و نبوده که، فرهنگ ملت تاریخ ساز ایران رو مورد تهاجم قرار بده


به نظرتون فرهنگ ما دچار تهاجم نشده ?
پس چرا خط نوشتاریمون عربیه
چرا بیشتر زبانمون رو واژه های عربی گرفته
چرا بیشتر مناسبتها وتعطیلیهای طول سال اسلامی هست
چرا بیشتر نامهای انتخابی ملت عربی هستن
چرا یک جشن ملی یا تاریخی واسه شادکردن مردم تو کشورمون نداریم
چرا بیشتر دنیا فرق ایران وعراق رو نمیدونن و
فک میکنن ایرانیها عرب هستن
چون ما فرهنگ خودمونو فراموش کردیم
چرا خلیج پارس میشه خلیج ***
چون فرهنگ وریشه پارس از بین رفته پارسی وجودنداره یه قوم عرب پرست شیعه
 

netmsm

Registered User
تاریخ عضویت
17 فوریه 2012
نوشته‌ها
1,711
لایک‌ها
1,999
محل سکونت
اصفهان
دوست گرامی، سوالای شما، تو موضوع فرهنگی، نگاه پایین به بالا هست و عرائض بنده بیشتر موارد کلی رو اشاره کرده .
برای موضوعات کلی، مثه فرهنگ، بحث از پایین به بالا ما رو فقط تو محصولات تهاجم فرهنگی درگیر می کنه ! منظور بنده از اینکه فرهنگ ما مورد تهاجم عرب قرار نگرفته این بود که بر اثر جنگ اعراب، فرهنگ ایرانی به فرهنگ عربی تغییر نکرد، اما کشوری مثه مصر حتی زبانشون هم به عربی تغییر کرد !
اگه شیوه پایین به بالا رو در نظر بگیریم باید بگیم که همه کشورها و فرهنگ ها مورد تهاجم فرهنگی ایرانی قرار گرفتن و اصالتشون رو از دست دادن، چرا که موسیقی ریشه ایرانی داره، و حتی گیتار ریشه ش به تار برمی گرده، توجه بفرمایین که موارد کلی فرهنگی هر ملت با ملت های دیگه به هم آمیخته میشه و نهایتا فرهنگ اصیل وسعت پیدا می کنه، دقت بفرمایین وسعت، نه تغییر.
سوالای شما رو میشه تو مبحث گسترش فرهنگ، در موردش حسابی حرف زد . اما بحث ما اینجا بر سر تغییرو تحول و انحلال فرهنگیه .

در ضمن اشاره به این نکته هم لازمه که عرب از زمان قدیم زبان قدرتمندی داشت، همین الان هم اگه با اساتید زبان فارسی عربی انگلیسی صحبت بفرمایین اذعان می کنن که زبان عربی دارای قدرت بالاتری هست . درسته که ما از عربی خوشمون نمیاد ولی نمیشه از واقعیات چشم پوشی کرد .
فقدان جشن های ملی رو هم تو عرائض قبلی اشاره کردم که دلیلش چیه، تعصبات قومی و ملی رو علیه تعصبات مذهبی گسیل می کنن و بالعکس . این دقیقا روشی هست برای تضعیف نیروی ملت یک ناحیه، که حتی ما از این روش تو الگوریتم های جستجو استفاده می کنیم که بخش عظیمی از این الگورتیم ها رو تشکیل میدن با عنوان الگوریتم های تقسیم و غلبه ! که سیاست ویژه انگلیسی هاست .
خلیج فارس از خیلی وقت پیش، عرب ها براش ادعا می کردن، این مشکلات بزرگ هم از زمانی رفت رو نقطه عطفش ایستاد که پهلوی با جدا شدن بحرین از ایران موافقت کرد و استان ایران تبدیل شد به یه کشور عربی تحت نظر انگلیسی ها .
از نزدیکی زبان فارسی و عربی نمیشه گذر کرد و بنده منکر این نیستم که ما بعد از جنگ اعراب از زبان عربی بیشتر استفاده کردیم ولی ریشه زبان فارسی حفظ شده و این دقیقا مصداق گسترش زبان فارسی هست و نه تغییر و انحلال .
در هر صورت بعید می دونم شما بیشتر از من، از عرب متنفر باشین ;)

من خودم عقیده دارم که هر چقدر علم پیشرفته تر باشه قدرت نفوذ فرهنگش تو سایر فرهنگ ها بیشتره، مصداقشم همینه که الان تو هر شهری از ایران یه عالمه آموزشگاه زبان انگلیسی هست اما یه دونه اموزشگاه زبان عربی نیس !!! چرا ؟
اگه بریم سراغ محصولات تهاجم فرهنگی، اونجا هم تهاجم کشورهایی نظیر آمریکا و انگلیس و سایرین خییییییییلی بیشتر از عرب هاس !
اگه ملتی، قصد داره فرهنگ خودشو حفظ، گسترش و جهانی بکنه، در درجه اول باید علمشو رو به قله ببره .
دیگه زمان دعواها و جنگ های مستقیم تموم شده، ما تو دوره زمانیی زندگی میکنیم که علم حرف اول رو می زنه و با پیشرفتش همه ابعاد سیاسی فرهنگی اقتصادی و ... پیشرفت می کنه . ما الان برای پیشرفت سریع علمی نیاز به یادگیری زبان انگلیسی داریم، چرا ؟
داستان با پنبه سر بریدن شده، سر فرهنگ ما رو با قدرت علمشون می برن و زیرکانه، دید ما رو فقط متوجه تجاوز عرب ها می کنن، شما فک می کنی که امارات در حد بیشتر از یه سوسکه برای نیروی ارتش ما ؟ اونوقت این همه سروصدا می کنه به تحریک کی ؟ اصلا چرا تحریکش می کنن ؟ چون قراره من و شما نگاهمون درگیر و متوجه، فقط و فقط عرب ها باشه . چرا دخترای ایرانی رو به عرب ها می فروشن نه به اروپایی ها نه امریکایی ها نه صهیونیست ها نه به اسیای شرقی و هیچ جای دنیا، فقط به عرب ها می فروشن ؟؟؟ چون باید تعصبات ایرانی علیه عرب برانگیخته بشه !
چرا با پیشرفت علم ایران مخالفت مجدانه می کنن ؟ چون می دونن وقتی علم ایرانی پیشرفت کنه و خودکفا بشه، دیگه فرهنگش بیمه میشه و حتی قابل نفوذ به جهان . اون ها می دونن که چه چیزی فرهنگ رو زنده و قابل بالندگی، نگه می داره از این رو، تلاششون اینه که ذهن ما رو درگیر عرب های دوزاری بکنن و سر فرهنگ ما رو با پنبه ببرن .
 
Last edited:

netmsm

Registered User
تاریخ عضویت
17 فوریه 2012
نوشته‌ها
1,711
لایک‌ها
1,999
محل سکونت
اصفهان
من که دیگه جرات نمی کنم از عقاید مذهبی سهراب حرف بزنم اینم حسن ختامش "یک نفر باید این نقطه محض را در مدار شعور عناصر بگرداند" "یک نفر باید از پشت درهای روشن بیاید" "گوش کن یک نفر می دود روی پلک حوادث" "کودکی رو به این سمت می آید"
اون کسی که قراره از پشت درهای روشن بیاد، منجی عالم هست.
کودکی، یک کودک نیست، صفت کودکی هست، پس منظور سهراب برگشتن به اصالت ها و ریشه هاست، یا برخاستن و بیداری ریشه ها و اصالت هاست و ریشه همه چیز در حقیقت هاست . سهراب معتقده که ظهور منجر به روشن شدن حقایق میشه . در نظر داشته باشیم که حقیقت، واقعیت نیست .
 

Princess NazaniN

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
16 آپریل 2009
نوشته‌ها
844
لایک‌ها
2,442
محل سکونت
In my dreams!
خواب تلخ

مرغ مهتاب
مي خواند.
ابري در اتاقم مي گريد.
گل هاي چشم پشيماني مي شكفد.
در تابوت پنجره ام پيكر مشرق مي لولد.
مغرب جان مي كند،
مي ميرد.
گياه نارنجي خورشيد
در مرداب اتاقم مي رويد كم كم
بيدارم
نپنداريدم در خواب
سايه شاخه اي بشكسته
آهسته خوابم كرد.
اكنون دارم مي شنوم
آهنگ مرغ مهتاب
و گل هاي چشم پشيماني را پرپر مي كنم.


 
Last edited:

Princess NazaniN

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
16 آپریل 2009
نوشته‌ها
844
لایک‌ها
2,442
محل سکونت
In my dreams!
خانه دوست کجاست ؟


در فلق بود که پرسید سوار آسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت
نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است
و در آن عشق به اندازه ی پرهای صداقت آبی است
می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ سر بدر می آرد
پس به سمت گل تنهایی می پیچی
دو قدم مانده به گل
پای فواره جاوید اساطیر زمین می مانی
و ترا ترسی شفاف فرا می گیرد
در صمیمیت سیال فضا خش خشی می شنوی
کودکی می بینی
رفته از کاج بلندی بالا جوجه بردارد از لانه نور
و از او می پرسی
خانه دوست کجاست؟


 
Last edited:

jerii

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
11 مارس 2007
نوشته‌ها
7,946
لایک‌ها
9,663
سن
39
محل سکونت
اهواز
به مناسبت مبعث محمد ص

یک نفر آمد که نور صبح مذاهب
در وسط دکمه های پیرهنش بود

یک نفر = محمد ص
نور صبح مذاهب = علی ع
وسط دکمه ها = حق
پیرهنش = دین اسلام

فرصتی شد حتما مفصل تر خدمت دوستان می نویسم

ببخشید
من اتفاقی این پست رو دیدم و ما بقی پست های بعد از شمای دوستان و خودتون رو نخوندم
خواستم بگم
ما هیچ وقت نمی تونیم از شعر تعریف خاص بدهیم!
شعر زیبایی و جذابیتش در این هست که هر کسی تعریف خودش رو می کنه
مثلا اونجا که می گه:
پدرم وقتی مرد پاسبانها همه شاعر بودند!

خوب هر کسی ممکنه یه برداشت بکنه
یکی بگه یعنی انقدر محال بوده مرگ پدر که پاسبان که نماد خشونت هست یه جورایی داره شعر می گه!
یا می گه کلا خواب بوده!
هر کسی همین یه قسمت کوتاه رو می تونه هر جوری که می تونه برداشت کنه
پس یه جورایی این جوری معنی کردن فکر نمی کنم درست باشه

جسارت بنده رو ببخشید اما مثلا برداشت من از این قسمت شعری که شما گذاشتید یه جورهایی معاشقه مانند هستش


پایدار باشید
 

netmsm

Registered User
تاریخ عضویت
17 فوریه 2012
نوشته‌ها
1,711
لایک‌ها
1,999
محل سکونت
اصفهان
همیشه علاقه داشتم که مخاطب برداشت مخاطبین شعر سهراب باشم .
ممکنه که برداشت تون رو از شعر بفرمایین
 

jerii

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
11 مارس 2007
نوشته‌ها
7,946
لایک‌ها
9,663
سن
39
محل سکونت
اهواز
همیشه علاقه داشتم که مخاطب برداشت مخاطبین شعر سهراب باشم .
ممکنه که برداشت تون رو از شعر بفرمایین

درودی دوباره

برداشتم از شعر سهراب؟همون قسمتی که شما گذاشتید منظورتون هست؟
 

netmsm

Registered User
تاریخ عضویت
17 فوریه 2012
نوشته‌ها
1,711
لایک‌ها
1,999
محل سکونت
اصفهان
درودی دوباره

برداشتم از شعر سهراب؟همون قسمتی که شما گذاشتید منظورتون هست؟

لزوما نه، از هر جا که مد نظر شما باشه . به میل شما
همه __ هشت کتاب از سهرابه
 

jerii

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
11 مارس 2007
نوشته‌ها
7,946
لایک‌ها
9,663
سن
39
محل سکونت
اهواز
لزوما نه، از هر جا که مد نظر شما باشه . به میل شما
همه __ هشت کتاب از سهرابه

متاسفانه من دقیق منظورتون متوجه نمیشم دوست عزیز
منظورتون این هست که در مورد اشعار سهراب صحبت کنیم و برداشت های خودمون رو بگیم؟


مثل کاری که ما قبلا در همین تاپیک می کردیم؟
http://forum.persiantools.com/t37510-page22.html
یه نگاه به اون صفحات بندازید اگر منظورتون همچین چیزی هست خوشحال میشم دوباره ادامه بدم این کار رو:)
 

netmsm

Registered User
تاریخ عضویت
17 فوریه 2012
نوشته‌ها
1,711
لایک‌ها
1,999
محل سکونت
اصفهان
متاسفانه من دقیق منظورتون متوجه نمیشم دوست عزیز
منظورتون این هست که در مورد اشعار سهراب صحبت کنیم و برداشت های خودمون رو بگیم؟
مثل کاری که ما قبلا در همین تاپیک می کردیم؟
http://forum.persiantools.com/t37510-page22.html
یه نگاه به اون صفحات بندازید اگر منظورتون همچین چیزی هست خوشحال میشم دوباره ادامه بدم این کار رو:)

دیدم، خیلی خوبه
منظورم این بود که شما از هر جای هشت کتاب و به هر شیوه ای که علاقه مند هستین شروع بفرمایین . منم هستم :)
 

jerii

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
11 مارس 2007
نوشته‌ها
7,946
لایک‌ها
9,663
سن
39
محل سکونت
اهواز
دیدم، خیلی خوبه
منظورم این بود که شما از هر جای هشت کتاب و به هر شیوه ای که علاقه مند هستین شروع بفرمایین . منم هستم :)

اوکی دوست عزیز

حالا شاید من وقت نکنم شعر انتخاب کنم
شما یک شعر رو انتخاب کنید
ظاهرا جواد عزیز هم با لایکی که زد اعلام امادگی کرد که باز بیاد در مورد شعر های سهراب صحبت کنیم
دوستان دیگر هم بیان جمع خوبی خواهد شد
شما به عنوان پیشنهاد دهنده اولین شعر رو انتخاب کنید:)
 

j_2006_n

کاربر فعال فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
12 ژانویه 2007
نوشته‌ها
4,676
لایک‌ها
4,543
محل سکونت
Iran
سلام دوستان

ظاهرا جواد عزیز هم با لایکی که زد اعلام امادگی کرد که باز بیاد در مورد شعر های سهراب صحبت کنیم
دوستان دیگر هم بیان جمع خوبی خواهد شد

مرجان جان اتفاقا چند روز پیش ندا جان برایم پیغامی فرستاد تا تاپیک سهراب را دوباره مثل قبل ادامه دهیم و الان با دوست عزیزمون شدیم 4 نفر که امیدوارم دوستان قدیمی هم دوباره به جمعمون بپیوندند :happy:

البته باید بگم که کمی از سهراب عزیز فاصله گرفتم و ازش دور شدم ولی بازگشت همیشه زیباست آن هم بازگشت به اشعار سهراب عزیز :rolleyes:

//

درباره روند شروع دوباره تاپیک یک پیشنهاد دارم :blush:

ندا جان که الان دیگر مدیر بخش شدند ( ندا جان تبریک می گم اگر چه دیر شده :blush: ) به دوستان قدیمی پیغامی بفرستند شاید آنها هم دوباره بازگشتند و مثل قبل تاپیک پرشورتر از قبل به پیش رفت :rolleyes:
و اگر می شود روند قبلی تاپیک حفظ بشه و ندا جان زحمت این کار رو بکشند تا اشعار از جایی که نصفه مانده ادامه پیدا کنه و مسافر خسته ما به مقصد برسه :happy:

ادیت :

الان دیدم که مسافر خسته مان رو ندای عزیز به تنهایی به مقصد رسوندند .
 

netmsm

Registered User
تاریخ عضویت
17 فوریه 2012
نوشته‌ها
1,711
لایک‌ها
1,999
محل سکونت
اصفهان
شما به عنوان پیشنهاد دهنده اولین شعر رو انتخاب کنید:)
اگه امکان داره بنده رو از این امر معاف بفرمایین
همه سعیمو می کنم که تو همه بحث ها شرکت کنم
به زعم بنده سهراب نسبت به تاثیر شعرش در وجود مخاطبش آگاهی داشته و این یکی از تفاوت های بنیادی شعر سهراب هست نسبت به سایر شعرا، کما اینکه سهراب در مورد شعرهای خودش اینطور میگه: (دقت بفرمایین و در مورد خودتون تصور کنین، ببینین چنین چیزی رو تجربه کردین)
آن لحظاتی که از آن سوی دیوار هستی، نغمه های خوشی جانتان را لبریز می کند و صدای رمز آلودی پنهان، در ابرهای خیالتان، شما را به نجوا و عشق می خواند، در آن هنگامه ای که جذبه و مستی عشق و ایمان، شما را مدهوش می کند، بر وادی نغمه های دل انگیز شعر من قرار بگیرید و گوش فرادهید، تا از پژواک خواندن اشعارم، نغمه های روح پرور مهر، محبت، عشق به انسان ها و معنویت، خون عشق و دوستی بیشتری در شریانهایتان جاری شود، به طوری که در یک لحظه انگار تمام وجودتان آواز عشق و مهر سر دهد، در این حالت احساس خواهید کرد که در محراب محبت ایستاده اید و تک تک بافتهایتان از بافتهای غیبی و سرودهای الهی و عرفانی سرخوش و زنده و پویا شده است .


سلام دوستان

مرجان جان اتفاقا چند روز پیش ندا جان برایم پیغامی فرستاد تا تاپیک سهراب را دوباره مثل قبل ادامه دهیم و الان با دوست عزیزمون شدیم 4 نفر که امیدوارم دوستان قدیمی هم دوباره به جمعمون بپیوندند :happy:
سلام :) البته اگه لایق تاپیک سهراب آبی باشم

ندا جان که الان دیگر مدیر بخش شدند
ندا = mauela89 ؟

من ندیدم که کسی سهراب رو اونطور که بوده و لااقل اونطور که خودش دیده بیان کنه (منظورم از کسی، ادیبان هست) شاید بی ربط به "من از کنار تغزل عبور می کردم ... و آفتاب تغزل بلند بود" نباشه کما اینکه از دوران امروز که بگذریم یه نسل قدیم تر از ما، هر عروس و دامادی که به خونشون می رفتن، در کنار قرآن، یه حافظ هم با خودشون به خونه می بردن ! در این شرایط اجتماعی، گفتن از شعر نو و سپید، و حمایت و معرفی عرفان سهراب و نیما، شاید باعث بیشتر فرو رفتن این ناگفته ها در باتلاق اقتدار ادبیات قدیم باشه چیزی شبیه به شرایطی که میثم همیشه شاهدش بوده !

بزرگ مردی به نام نیما، اقتدار بلند غزلیات و ادبیات قدیم رو به وسیله نمایاندن ابعاد دیگه ای از دانش، به چالش کشید و بشر برای اولین بار شنید : "احساس ِ قافیه" ! و سهراب، تو دانش نیمایی دمید و در قالب شعر سپید اونو شکوفا کرد .
یکی دیگه از تفاوت های بنیادی شعر سهراب نسبت به سایر شعرا، مدیریت احساسات هست . که متاسفانه من اگه اینجا از این موارد بیشتر بنویسم، نتیجه عکس می گیرم .
(فقط به عنوان مثال که البته این مثال قطعا در افراد مختلف بازخورد متفاوت داره) شما با خوندن این شعر احساساتتون ممکنه اوج بگیره اما احساساتتون بواسطه این اوج گرفتن، شما رو در اختیار نمی گیره !
در دل من چیزی است
مثل یک بیشه نور
مثل خواب دم صبح
و چنان بی تابم که دلم می خواهد
بدوم تا ته دشت
برم تا سر کوه

خب این شعر رو هم در نظر بگیرید
ره رو بهل افسانه تا محرم و بیگانه
از نور الم نشرح بی شرح تو دریابد
هر کو سوی شمس الدین از صدق نهد گامی
گر پاش فرو ماند از عشق دو پر یابد

این دو قطعه شعر رو فقط در حوزه تاثیر بر احساسات در نظر بگیرید و از منطق و معقولات صرف نظر کنین، به خاطر قطعیتی که در شعر دوم هست میزان قدرت غلبه احساسات، بر عقل ، در مدیریت اراده و اختیار، افزایش پیدا می کنه ! ولی انرژی مثبتی که در شعر اول وجود داره، صرفا به خاطر عبارت دلم می خواهد، افسار گسیخته نمیشه و پتانسیل نیروهای مثبت در وجود مخاطب رو افزایش میده دقیقا همون چیزی که در نیت سهراب هم هست .
البته نه اینکه شعر دوم خالی از تاثیری مشابه شعر اول باشه ، من سعی کردم صرفا جنبه منفی اون شعر رو در حوزه تاثیر شعر بر احساسات، نشون بدم .
شاید امروزه به نظر بیاد که بزرگترین و قدرتمندترین اسلحه بشر بمب اتمه، اما این کاملا غلطه و قوی ترین اسلحه، به دانشی اطلاق میشه که می تونه احساسات توده ملت ها رو مدیریت بکنه که تو مهندسی اجتماعی ازش استفاده میشه !
 
Last edited:

jerii

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
11 مارس 2007
نوشته‌ها
7,946
لایک‌ها
9,663
سن
39
محل سکونت
اهواز
درودی دوباره دوست عزیز
اگر اشکال نداره نامتون را بدانم و با نام خودتان صدایتان کنم
بنده مرجان هستم

شما خیلی خوب حرف می زنید و من واقعا دارم استفاده می کنم
و این نشان از مطالعه و دانش شما داره
جدا جالب حرف می زنید

چیزهایی به نظرم اومد
شاید قبلا هم گفته باشم
البته پیشاپیش ببخشید که قدرت بیان و کلامی مثل شما ندارم:)

شاعران زیادی هستند در این مرز و بوم که دوستشان داریم و بزرگ هستند به معنای واقعی
واقعا به شخصه نمی تونم راحت از کنار نام سعدی،خیام،شاملو،فروغ و دیگر بزرگان بگذرم
چون هر کدام از این بزرگان دنیای بزرگ خودشان رو دارا هستند
اما من باب سهراب
که اولین عشق ادبیاتی من بوده و هست
سهراب
دنیای عجیبش
دنیای لطیفش
دنیای آرومش
که هم وجود داره و هم وجود نداره تو رو درگیر خودش می کنه
یه واژه ی اپیدمی هست به نام "آرمان شهر" که به وفور در دنیای اشعار سهراب دیده میشه

چند سال پیش مطلبی می خوندم اگر اشتباه نکنم به زبان فروغ بزرگ بود که در مورد سهراب می گفت:اشعارش از طبیعتی میاد که سهراب متعلق به اونجاست و خودش رو جدا نکرده

بی شک شناختن انسان های بزرگ سخت ولی لذت بخش هستش
بی شک،کتابها می توان نوشت برای سهراب و شناخت دنیا و اشعارش

روحش شاد
 
بالا