• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

«تن تن بلاگ» ، برترین وب فارسی درباره تن تن ، محبوب ترین شخصیت کمیک استریپ در تاریخ!

linkoln

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,302
لایک‌ها
2,632
محل سکونت
بلقیوم
n&b.jpg
coul1.jpg
coul2.jpg
 

linkoln

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,302
لایک‌ها
2,632
محل سکونت
بلقیوم
جزیره سیاه (تغییرات در جلد قدیمی و جلد
جدید)



ile1.jpg


داستان جزیره سیاه ، به عقیده برخی پرکار ترین کتاب تن تن است. به طوریکه هرژه
برای راضی کردن ناشر انگلیسی اش برای چاپ کتاب مجبور شد از روی این کتاب دو نسخه
بزند آن هم فقط به خاطر یونیفرم پلیس انگلستان و برخی از اتومبیل ها

در پایین چند عکس از صفحات جلد اولی (سمت راست) و جلد جدید (سمت چپ) را مشاهده
می کنید.

ile2.jpg




1-1.jpg

Vauxhall 1935

1-2.jpg

Triumph Herald 1959-70

2-1.jpg

......

2-2.jpg

.......


3-1.jpg


تاکسی که در داستان قدیمی تر بوده هامر پولمن

3-2.jpg

تاکسی ای که در داستان بود جکوار ام
ایکس.

4-1.jpg

هامبر پولمن ۱۹۳۷




4-2.jpg

جکوار (ام - کی - ایکس )۶۸ - ۱۹۶۱

avion1.jpg

avion2.jpg

هواپیماها...

train.jpg

train2.jpg

...در قطار.
 

linkoln

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,302
لایک‌ها
2,632
محل سکونت
بلقیوم
ماه مه سال ۲۰۰۷ مصادف است با صدمین سالگرد تولد هرژه، طراح و نویسنده معروف
بلژیکی که ماجراهای تن‌تن و میلو، زاده ذهن و خلاقیت او هستند؛ ماجراهایی که به قول
هرژه برای مخاطبان ۷ ساله تا ۷۷ ساله طراحی و نوشته شده‌اند.
images




ژرژ رمی، خالق تن‌تن که با اسم مستعار یا هنریش، یعنی هرژه، شهرت پیدا کرده، در
سال ۱۹۰۷ در حومه بروکسل پایتخت بلژیک به دنیا آمد. کودکی هرژه به گفته خود او،
بسیار یکنواخت بوده، حتی در دوران دبستان در بین سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸، یعنی دوران
جنگ جهانی اول که بلژیک تحت اشغال نیروهای آلمانی قرار داشت.
هرژه از همان بچگی علاقه خاصی به نقاشی و طراحی داشت و در حاشیه دفترهای
مدرسه‌اش که متاسفانه از بین رفته‌اند، عکس سربازان آلمانی را می‌کشید. در روزهای
یکنواخت کودکی نیاز به هیجان بود و به همین خاطر هم هرژه به صف پیشاهنگان ملحق شد،
واقعه ای که به زندگی او رنگ بخشید.

در تعطیلات تابستان هرژه به همراه گروه پیشاهنگان برای اولین بار پا از مرز
بلژیک فراتر گذاشت و اسپانیا، اتریش، سویس و ایتالیا را از نزدیک دید. این دوران
تاثیر تعیین کننده‌ای بر هرژه داشت و او اصول، آیینها و شور و شعفی را مطابق با روح
و ضمیر خود می‌دید.

هرژه بعد از پایان دوران مدرسه در روزنامه «قرن بیستم» شروع به کار کرد و شاید
در آن وقت بیشتر درصدد بود که به عنوان خبرنگار، به نقاط دور و نزدیک سفر کند، اما
در نهایت و با توجه به استعدادی که در طراحی و نقاشی داشت، سرنوشت دیگری انتظارش را
می‌کشید.


images
images


او در اوایل کارش برای بخشها یا به عبارتی سرویسهای مختلف این روزنامه طرح
می‌کشید، تا اینکه مسئولیت ضمیمه هفتگی این روزنامه که «بیستم کوچک» یا «بیستم
کوچولو» نام داشت و ویژه نوجوانان بود، به هرژه واگذار شد. اولین ماجرای تن‌تن هم
به صورت داستان دنباله‌دار در همین نشریه در روز دهم ژانویه سال ۱۹۲۹ آغاز گردید:
تن‌تن در شوروی.

از آن زمان بود که هرژه به جای آنکه خود به خبرنگاری ماهر و زرنگ بدل شود،
خبرنگاری خلق کرد که دست کم از لحاظ شهرت، گوی سبقت را از بسیاری از خبرنگاران
واقعی ربوده است. ماجراهای تن‌تن پیش از آنکه به‌صورت کتابی مستقل به چاپ برسند، به
صورت داستانهای دنباله‌دار در نشریه‌ای که از آن یاد شد و بعدها هم در نشریه معروف
Le Soir و نشریه «تن‌تن» به چاپ رسید.

باید گفت که از همان آغاز کار، موفقیت با تن‌تن همراه بود. هر پنجشنبه که ضمیمه
نوجوانان به همراه روزنامه «قرن بیستم» منتشر می‌گشت، تعداد نسخه‌های فروخته شده
دوبرابر بود. این میزان بعدها به سه برابر و زمانی حتی به شش برابر رسید. در سال
۱۹۳۴ بود که انتشارات کاسترمان بلژیک نشر ماجراهای تن‌تن بصورت کتاب را برعهده گرفت
و بزودی پی برد که تیراژ این کتابها جوابگوی تقاضای بازار نیست.

از آن زمان تا کنون بیش از ۱۲۰ میلیون نسخه از ماجراهای تن‌تن و میلو در سراسر
جهان به فروش رفته و این داستانها به بیش از ۵۰ زبان دنیا ترجمه شده‌اند، از جمله
به فارسی و حتی به زبان لاتین که زبانی مرده است و همچنین به زبان اسپراتنتو که
زبانی ساختگی است.

هرژه در طول چندین دهه فعالیت هنریش، مجموعا ۲۳ داستان کامل و ۱ داستان نیمه
تمام از ماجراهای تن‌تن خلق کرد. در سال ۱۹۸۱ بود که نخستین علایم بیماری سرطان خون
در هرژه پدیدار شد. آخرین کتابی که هرژه پیش از این انتشار داده بود، داستان «تن‌تن
و پیکاروها» بود. البته هرژه ماجرای تازه‌ای تحت عنوان «تن‌تن و هنر آلفا» در دست
تهیه داشت که این داستان نیمه تمام ماند و بعدها همان صورت طرح اولیه به چاپ رسید.



images


یکی از دلایل جذابیت و موفقیت ماجراهای تن‌تن، دقت، ظرافت و وسواسی است که هرژه
در جزییات تصویرهای هر ماجرا به کار می‌برده است. دنیایی که هرژه به تصویر می‌کشد،
دنیایی واقعی است. هرژه از زمان آغاز فعالیتش همواره مشغول تحقیق و جمع آوری عکسها
و مصالح لازم برای طرحهای خود بوده است.

تمامی وسایل نقلیه ای که در ماجرهای تن‌تن دیده می‌شوند، واقعا وجود داشته‌اند،
تمامی سلاحهایی که در این داستانها به تصویر کشیده شده‌اند، بر اساس عکسهای موجود
در کاتالوگهای شرکتهای اسلحه‌سازی و یا تصاویر تاریخی طراحی شده‌اند، دوربینهایی که
در برخی ماجراها به چشم می‌خورند، بر اساس بروشور تبلیغاتی شرکت معروف Leica کشیده
شده‌اند، مدل لباسها برگرفته از مجله‌های مد روز بوده و هرژه برای کشیدن قایقها و
زیردریاییهایی که در شماری از داستانها دیده می‌شوند، بوروشورهایی را که از جمله در
نمایشگاه‌های دریانوردی جمع‌آوری می‌کرد، الگو قرار داده است.


images


هرژه مدام مشغول جمع کردن چیزهایی بود که فکر می‌کرد زمانی می‌تواند به دردش
بخورد، از کاتالوگها و بروشورهای مختلف گرفته تا کارت پستال و بریده‌های نشریات و
روزنامه‌ها، آنهم درمورد موضوعات مختلف. هرژه بعد از جنگ جهانی دوم، استودیوی
طراحی‌ای را تحت نام خود تأسیس کرد و برای ادامه ماجراهای تن‌تن از گروهی متشکل از
هنرمندانی جوان بهره برد که هر کدام آنها در عرصه‌ای خاص تبحر داشتند. برای نمونه
یکی از هنرمندان متخصص طراحی وسایل هوانوردی بود و وظیفه نظارت بر طراحی شمار زیادی
از هواپیماهایی را داشت که در ماجراهای مختلف دیده می‌شوند.

در حالیکه که هرژه در نخستین داستانها، قهرمانش را با شتابزدگی از ماجرایی به
ماجرایی دیگر پرتاب می‌کرد، در داستانهای بعدی، همیشه در تلاش بود که برای رسیدن به
نتیجه مطلوب و رضایت‌بخش وقت زیادی صرف کند، هر چه باشد به تصویر کشیدن دنیایی
واقعی با جزییاتی دقیق زمان زیادی می‌طلبید.

مایکل فار، یکی از تن‌تن‌شناسهای معروف که خود نیز خبرنگار است، به تازگی کتابی
منتشر کرده تحت عنوان «به دنبال رد پای تن‌تن و میلو» که در آن یکایک ماجراهای
تن‌تن از لحاظ طراحی و تطابقشان با واقعیتهای روزمره مو‌به‌مو بررسی شده‌اند. کتاب
مزبور از جمله منابع جدیدی است که در تهیه این نوشته بسیار سودمنده بوده است. مایکل
فار در مدارک و عکسهای زیادی نشان می‌دهد که لباسها، اتومبیلها، هواپیماها،
ساختمانها، حتی اسم کتابها و هزار و یک چیز جزیی دیگری که در ماجرهای تن‌تن گنجانده
شده، الگویی واقعی داشته‌اند.

نخستین ماجراهای تن‌تن نسبت به داستانهای بعدی محبوبیت کمتری دارند، چه به لحاظ
داستان‌پردازی و طراحی و چه به لحاظ اینکه از لحاظ نژادپرستی انتقاداتی را به دنبال
داشته‌اند، از جمله در ارتباط با تصویری که از هرژه از سیاهپوستان در ماجرای تن‌تن
در کنگو به دست میدهد. اما تن‌تن با گذشت زمان به چهره‌ای بدل شد که جهان را خانه
خود می‌داند.


images


شخصتیهای ماجراهای تن‌تن نیز برای خود ماجرایی دارند. برای نمونه کارگاه‌های
دوقلویی این ماجراها، یعنی دوپونت و دوپونط . آلکسی، پدر هرژه که در یک فروشگاه
لباس بچه کار می‌کرد و بعدها مسئولیت انجام کارهای دفتری استودیوی هرژه را برعهده
گرفت، در سال ۱۹۷۰، در سن ۸۸ سالگی درگذشت.

نکته درخور توجه اینکه پدر هرژه یک کلاه لگنی‌‌ سرش می‌کرد، عصایش را به دست
می‌گرفت و در پارک و خیابان قدم می‌زد، آنهم با برادر دوقلوی خودش که لئون نام
داشت. برای تن‌تن‌خوانها این تصویر چندان غریب نیست و بدون شک دوپونت و دوپونط را
به یادشان می‌آورد. بد نیست بدانید که هرژه خاله‌ یا عمه‌ای داشت به نام Ninie که
آواز خواندنش ظاهرا بی‌شباهت به آواز خواندن بیانکا کاستافیوره، تنها زن ماجراهای
تن‌تن نبود.

مغز متفکر داستانهای تن‌تن ، یعنی پرفسور تورنسل هم الگویی واقعی دارد. هرژه
هنگام پرداختن شخصیت تورنسل تصویر فیزیکدانی سوییسی را در ذهن داشت، به نام Auguste
Piccard. این دانشمند هم در عرصه هوانوردی و پرواز با بالن، رکوردهایی به جا گذاشت
و هم در زمینه فرستادن زیردریایی‌هایی مخصوص به اعماق آبها.

از آنجایی که پرفسور Piccard، در بین سالهای ۱۹۲۲ تا ۵۴ میلادی در دانشگاه
بروکسل کرسی استادی داشت، چند دیداری هم بین هرژه و پیکار صورت گرفت و در همان زمان
بود که هرژه الگوی مناسب و مطلوب را برای شخصیت تورنسل پیدا کرد. ناگفته نماند که
بین تورنسل و پیکار، شباهت چشگمیری هم دیده می‌شود، به جز ریش بزی تورنسل.

و اما نگاهی هم بیاندازیم به محبوبترین شخصیت داستانهای تن‌تن، یعنی کاپیتان
هادوک که از ماجرای خرچنگ پنجه طلایی، قدم به صحنه گذاشت، و اگر چه در چهارده
ماجرای دیگر هم در کنار تن‌تن بود، اما مدتها بعد، در آخرین آلبوم کامل هرژه، یعنی
«تن‌تن و پیکاروها» اسم کوچکش ذکر شد: ارچیبالد. ناگفته نماند که هادوک فقط اسم
خانوادگی نیست، بلکه اسم خاص برای نوعی ماهی دودی هم هست.

جالب توجه اینکه یکی از طرفداران پروپاقرص تن‌تن در سال ۱۹۷۹، بطور اتفاقی به
سندی متعلق به سال ۱۹۱۳ برخورد که در آن امضای دریانوری به نام H.J. Haddock به چشم
می‌خورد. یکی از جذابیتهای هاوودک شاید در این نهفته باشد که از لحاظ شخصتی درست
نقطه عکس تن‌تن است، از لحاظ تندخویی، عصبانیت و طبیعتا مهارت در ناسزا گفتن و
نفرین کردن.




images


اگر چه در اینجا فرصت پرداختن به به یکایک ماجراهای تن‌تن نیست، اما چند ماجرا
جذابیت خاصی دارند از جمله ماجرای «انبار ذغال سنگ» که تحت عنوان «کوسه‌های دریای
سرخ» نیز منتشر شده است. در این داستان اکثر شخصیتهای اصلی و جانبی و کوچک و بزرگی
که در ماجراهای قبلی بوده‌اند، حضور پیدا می‌کنند.

یکی دیگر از داستانهای جذاب، «جواهرات کاستافیوره» است که در آن، برخلاف گذشته،
تن‌تن و کاپیتان هادوک سراغ ماجرا نمی‌روند، بلکه این ماجرا است که در قالب بیانکا
کاستافیوره، بلبل میلانی است که به سراغ آنها می‌آید. درواقع محل اتفاق کل ماجرا،
قصر مولینسار، محل زندگی قهرمانان داستان است. در داستان «تن‌تن و پیکاروها» که تحت
عنوان «تن‌تن و پیکارگران» نیز به انتشار رسیده، تن‌تن برای اولین بار شلوار بلند
می‌پوشد و در صحنه‌هایی کاپشن موتورسواری به تن دارد.

ماجراهای تن‌تن و میلو محدوده سنی خاصی ندارند و به قول هرژه برای مخاطبان ۷
ساله تا ۷۷ ساله طراحی و نوشته شده‌اند. البته باید گفت که طیف مخاطبان در نهایت
بیش از آنچه که هرژه در سر داشت، از آب درآمد و حتی کودکانی را در برمیگیرد که هنوز
پا به دبستان نگذاشته و سواد خواندن ندارند و طبیعتا دربرگیرنده تن‌تنخوانهایی است
که با وجود آنکه مرز ۷۷ سالگی را هم رد کرده‌اند، اما از کودکی شیفته این ماجراها
بوده و هستند.

تن‌تن‌خوانها در هر سنی، رابطه‌ای خاص و متفاوت با داستانها برقرار می‌کنند که
در سطحهای مختلف شکل می‌گیرد. کودکان و نوجوانان مجذوب خود ماجراهای پرهیجان و طنز
و شوخیهای لحظه‌ای آن می‌شوند و جوانان و بزرگسالان فرای آن، جزییات و نکته‌هایی
دیگری در داستانها می‌یابند.
 

linkoln

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,302
لایک‌ها
2,632
محل سکونت
بلقیوم
اگر چه هرژه، خالق تن‌تن هیچوقت قهرمانش را به ایران نفرستاد، اما
چهره تن‌تن و دو شخصیت دیگر ماجراها در طرحی دیده می‌شوند، تحت عنوان «تن‌تن در
تهران» که کار زرتشت سلطانی، یکی از گرافیستها مطرح و تن‌تن‌خوانهای قدیمی است.


images





زرتشت سلطانی در گپی با «سرنخ» از جمله از انگیز‌ه کشیدن این طرح جذاب و جزییات
آن سخن گفته است.

دویچه وله: اولین باری که تن‌تن خواندی چند سالت بود؟

زرتشت: من فکر می‌کنم اصلا با تن‌تن بزرگ شدم، برای اینکه
برادر بزرگترم خیلی طرفدار تن‌تن بود و از وقتی یادم می‌آید کتابهایش همینطوری
دوروبرم بود، حتا قبل از اینکه خواندن یاد بگیرم.

آخرین باری که تن‌تن دستت بود کی بود؟

آخرین بار... فکر می‌کنم همین چند روز پیش بود، چون رفته بودم خانه‌ی یکی از
دوستانم و یک قسمت از تن‌تن که فارسی‌اش را هیچوقت ندیده بودم، او داشت و خیلی جالب
بود.

وقتی کتاب تن‌تن دستت می‌گیری و گوشه اتاق می‌نشینی و می‌خوانی، دیگران
نمی‌گویند آخر خجالت نمی‌کشی، در این سن‌وسال تن‌تن می‌خوانی؟


(با خنده) کتابش که هیچی، من عروسکش را هم دارم. فکر می‌کنم این که خیلی بدتر
است!

با اینکه هرژه، خالق تن‌تن، قهرمان داستانهایش را هیچوقت به ایران
نفرستاد، اما طرح جلدی هست تحت عنوان «تن‌تن در تهران» که تو آن را کشیدی؛ اگر
اشتباه نکنم سال ۲۰۰۲ یعنی حدود ۵سال پیش. چنین ایده‌ای مدتها پیش از کشیدن این طرح
در ذهنت بود، یا اینکه همانوقت که به فکرش افتادی، فوری دست‌به‌کار
شدی؟


خیلی اتفاقی، یک روزی یک مقاله‌ای می‌خواندم راجع به تن‌تن که در واقع یکسری
طراحی‌های تقلبی‌ای بود که از تن‌تن کشیده شده بود و کتابهای تقلبی که سعی کرده
بودند تحت نام تن‌تن جا بزنند. آن روز داشتم آنها را نگاه می‌کردم که یکهویی فکر
کردم و گفتم حالا فرض اگر تن‌تن به ایران بیاید چه می‌شود. این طرح را خیلی سریع
کشیدم. ولی خب بعدا متوجه شدم که یک فستیوالی هم هست برای همین مورد که همه
کارهاشان را می‌فرستند و یکسری طرح‌های تخیلی از تن‌تن که برادرم هم آنجا رفت، ولی
دردرجه‌ی اول فکر کنم فقط برای خنده‌ی دوستان.


images


در بعضی از عنوانهای ماجرای تن‌تن از اسم کشور یاد شده، مثلا تن‌تن در
آمریکا، تن‌تن در شوروی، در کنگو و تبت که البته تحت نفوذ چین قرار داشت. چطور شد
که تو عنوان تن‌تن در تهران را انتخاب کردی و نه تن‌تن در ایران را؟


آخر من فکر می‌کنم تهران پرجنجالترین و شلوغترین شهر ایران هست واقعا، بعدهم من
اینجا بزرگ شدم و هیچ ایده‌ای ندارم که فرضا تن‌تن اگر برود اصفهان، چه اتفاقی
می‌افتد. ولی می‌توانم حدس بزنم که تهران چه خبر است.

من وقتی این طرح را دیدم خیلی فکر کردم که چرا از بین شخصیت‌های
داستانهای تن‌تن خود تن‌تن، میلو، کاپیتان هادوک و بیانکا کاستافیوره را انتخاب
کردی. درمورد تن‌تن و کاپیتان هادوک و میلو این قضیه نسبتا روشن بود، بعد فکر کردم
دیدم که کاستافیوره تنها زن ماجراست و بهمین خاطر تنها کسی هست که می‌توانی او را
با حجاب بکنی.


دقیقا. دقیقا همینطور است.

نکته‌ای که در این طرح جلب توجه می‌کند تغییرات اساسی است که شخصیت‌ها
دچار آن شده‌اند. از خود تن‌تن شروع کنیم. معمولا تن‌تن اگر به کشور دیگری سفر
می‌کند، در نهایت لباس محلی آن کشورها را می‌پوشد،‌ مثلا جزیره‌ی سیاه که دامن
اسکاتلندی می‌پوشد، یا گل آبی که لباس چینی به تنش می‌کند. اما ظاهرا تاثیر ایران،
یا بهتر بگویم تهران، روی تن‌تن چیزی بیش از اینها بوده و رشد موی صورت و بدن تن‌تن
هم افزایش پیدا کرده....


(با خنده) دقیقا همینطور است. برای اینکه اگر می‌خواستم لباس محلی تنش کنم، فکر
می‌کردم آنوقت باید یک کار خیلی فرهنگی بکنم، می‌دانی! در صورتی که واقعا این طرح
برای شوخی هست و هجو، برای همین ترجیح دادم یک چیزی باشد که مثلا لباس کوچه بازار
ایرانی باشد و اگر قرار بود تروتمیز بپوشد، من فکر نمی‌کنم... یعنی آدمهای بالاشهر
تهرانی مثل همه جای دنیا لباس می‌پوشند، ولی بچه‌های قدیمی، بچه‌های تهران
به‌اصطلاح یک پوشش و لباس خاصی دارند که خیلی برای همه ناآشناست و فکر کردم اگر این
را استفاده کنم خیلی جالب است.

به نظر می‌آید که تو تن‌تن را بالغ کردی؟

یعنی آدم تهرانی که شد، بالغ می‌شود؟

نمی‌دانم ... ولی آیا فکر تغییرات دیگری هم بودی که در نهایت ازشان
صرفنظر کردی؟


آره. چندتا کار داشتم می‌کردم که دیدم زیادی‌ست و در نهایت ترجیح دادم کمی
متعادلش کنم.

کاپیتان هادوک هم که در محیط ایران نباید خیلی احساس غریبی کند، با توجه
به خلق و خوی تندی که دارد و زود از کوره درمی‌رود و با توجه به ریشوبودن این چهره‌
هم، ناگزیر شدی یکجورایی پیراهن با یقه‌ سه‌سانتی تنش کنی و تسبیح دستش بدهی تا
ایرانی‌اش کنی.


بله. راستش شبیه مدیر مدرسه‌ی دوران بچگی من بود، همان لباس، همان مدل مو و
کاکلی که دارده دقیقا شبیه مدیر مدرسه‌ام بود. حتا مدل ریشش و دقیقا یک حرکات
اینجوری داشت. هم آدم خیلی بداخلاقی بود و هم...

پس از لحاظ ادب و نزاکت هم شباهت داشتند؟!

بله... فکر می‌کنم مدیرم جزو بی‌ادب‌ترین آدمهای دنیا بوده.

چطور شد که کاستافیوره را چادریش کردی و مانتو و روسری سرش
نکردی؟


خب اصیل‌تر است به نظرم. اینطوری نیست؟ من همه‌اش رفتم دنبال چیزی که شامل خیلی
از آدمهای جامعه می‌شود. فکر می‌کنم ۷۵درصد زنها چادری هستند. توی فک‌وفامیل خودمون
هم هست.

یکی از نکات جالب این طرح هم این است که کاپیتان هادوک و کاستافیوره
بالاخره بهم رسیدند و بچه‌دار هم شدند. ایده‌ی بچه‌دارکردن این زوج خوشبخت از همان
اول توی ذهنت بود؟


(با خنده) آره یکی از شوخی‌های بود که توی ذهنم بود، برای اینکه اگر دقت کنی،
بچه‌شان شبیه تن‌تن است.

سفر به ایران و تهران ظاهرا پایان خوشی برای میلو سگ وفادار تن‌تن
نداشته، چون ماشینی بهش می‌زند و خلاصه خونش خیابانی را که به سمت میدان آزادی
می‌رود، رنگین کرده.




images


طرح روی جلد ماجرای هفت گوی بلورین با چاپ انتشارات یونیورسال


بله. آنهم دقیقا اتفاقی بود در برای خودم در بچگی افتاد. سگی داشتم و بعد یکبار
ماشین زد و رفت و نایستاد و به جای عذرخواهی چهارتا فحش هم داد. ماجرایی که من
هیچوقت یادم نمی‌رود. یکی از اتفاقات بد زندگی‌ام بود. ولی خب فکر کردم میلو جاش
کجاست توی تهران و فکرکردم همانجاست، چون اصولا شهری نیست که خیلی اهل سگ ... و
اینکه مردم سگهایشان را بیاروند بیرون و نگهدارند و اصلا مخالف هم هستند.

اگر بخواهی این طرح را بسطش بدهی و چهره‌های دیگر را هم وارد کنی، چه
ظاهر و شکل و شمایلی را مناسب پرفسور تورنسل و دو پونت و دوپونط
می‌دانی؟


آه.... بهتر است حرفش را نزنیم. برای اینکه خیلی تند می‌شد.

اگر تن‌تن پیش از انقلاب و زمان شاه سری به ایران می‌زد، طرح تو چی از
آب درمی‌آمد؟


فکر می‌کنم که خیلی شباهت داشت، برای اینکه فکر می‌کنم همچنان و بهرحال خانمها
چادر سرشان می‌کردند. حالا شاید آنقدرها هم چیز نبود، ولی بهرحال همینجوری با یکسری
تحولات کوچیک. آلودگی هوا کم بود توی میدان آزادی. ولی فکر می‌کنم تقریبا همینطور
می‌بود.

از کشیدن این طرح الان ۵سال می‌گذارد. الان که به این طرح نگاه می‌کنی،
تا چه اندازه از حاصل کار خودت راضی هستی و تا چه اندازه جای بعضی چیزها را خالی
می‌بینی؟


راستش در حال حاضر... نمی‌دانم چی بگم. ولی خوشحالم از اینکه مردم اینقدر دوستش
دارند و همین باعث می‌شود حس خوبی بهش داشته باشم، برای اینکه این طرح یک روزه و
ناگهانی به ذهنم رسید و برای خنده زدم و رفت. واقعا احساس خاص آنچنانی بهش
ندارم.

حرف دل بود.

شاید هم اگر الان بپرسی، جزو فهرست کارهایم نیست، جزو کارهای کوچک و خرده‌ریز
است که اصطلاحا در ایران به آن می‌گویند «پاتلفنی». مثل اینکه کسی بخواهد حرف بزند
و در حین صحبت طرحی می‌کشد.

فکر می‌کنی اگر هرژه زنده بود و ماجرای تازه برای تن‌تن جور می‌کرد، سری
به ایران می‌زد؟


آهان... من می‌دانم که هرژه در زندگی‌اش سفر چندانی نکرده، ولی خب در مورد خود
تن‌تن ... با توجه به این که اوضاع ایران در رسانه‌های جهان اینقدر داغ و مورد توجه
است، فکر می‌کنم شاید این کار را می‌کرد.
 

linkoln

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,302
لایک‌ها
2,632
محل سکونت
بلقیوم
ماجراهای تن‌تن میلو به بیش از ۵۰ زبان از جمله فارسی ترجمه شده
است. اولین بار در سال ۱۳۵۰ انتشارات یونیورسال ماجرایی از تن‌تن و میلو را به
فارسی انتشار داد. ترجمه‌هایی این انتشارات از کیفیت و جذابیت بالایی برخوردارند.


images


images




پویا بهاری، گرداننده سایت اینترنتی تن‌تن در ایران در گپی با «سرنخ» از سیر
انتشار ماجراهای تن‌تن و میلو در ایران، پیش و پس از انقلاب اسلامی، از کیفیت
متفاوت ترجمه‌ها و همچنین از انگیزه‌های خود برای به‌راه انداختن سایتی اینترنتی
ویژه تن‌تن در ایران سخن گفته است.
دویچه وله: الان نزدیك به ۷۸ سال از تولد خود تن‌تن مى‌گذرد، اما
تن‌تن كى وارد ایران شد؟ اولین ماجراى تن‌تن به فارسى چه زمانی به انتشار
رسید؟


پویا: پیشینه‌‌ى این قضیه برمى‌گردد به سال ۱۳۴۹، یعنى سال ۱۹۷۰ میلادى.
یكسرى اسنادى كه من در این چند سال به‌دست آوردم، نشان مى‌دهد كه آقاى مارویك
بوقوسیان از بنیانگذاران انتشارات یونیورسال در ایران مكاتبه‌اى داشتند با انتشارات
كاسترمان بلژیك و صحبت از چاپ كتابهاى تن‌تن شد و غیره و غیره و این صحبتها مسكوت
ماند. تا اینكه حدود یكسال بعد كه در واقع مىشود ۱۳۵۰ كه دو عنوان كتاب تن‌تن یعنى
«جزیره‌ى سیاه» و اگر اشتباه نكنم «هدف كره ماه» توسط انتشارات یونیورسال ترجمه و
چاپ شدند و وارد بازار شدند و به این ترتیب بود كه كتابهاى تن‌تن به جامعه‌ى ایرانى
شناسانده شد.

آیا تمام ماجراى تن‌تن توسط یونیورسال به انتشار رسیده؟



images


ماجرای معبد خورشید با چاپ انتشارات یونیورسال


در مجموع انتشارات یونیورسال ۱۳ عنوان از كتابهاى تن‌تن را چاپ كرد كه همانطور
كه گفتم اولین‌شان جزیره‌ى سیاه و هدف كره‌ى ماه بود و در نهایت هم در سالهاى ۱۳۵۵
تا ۱۳۵۶ چهارعنوان نهایى، یعنى «تن‌تن در كنگو»، «ماجراى تورنسل»، «جواهرات
كاستافیوره» و «ستاره اسرارآمیز» بودند كه چاپ شدند. این چهارعنوان به سفارش و
درخواست یونیورسال در كشور بلژیك و توسط خود انتشارات كاسترمان منتشر شد و ایران
انتقال پیدا كردند. به همین دلیل آن دوستانى كه كتابهاى یونیورسال را دارند احتمالا
متوجه كیفیت متفاوت این چهارعنوان با عنوانهاى قبلى‌اش شدند، هم از لحاظ چاپ و هم
از لحاظ كیفیت تصاویر و متن‌ها.

سرنوشت تن‌تن بعد از انقلاب اسلامى به چه ترتیب بود؟

بعد از سال ۵۶ خود انتشارات یونیورسال فعالیتش را تا حدودى از حیطه‌ى تن‌تن
گسترش داد. كتابهایى مثل آستریكس و غیره را چاپ كرد. با شروع انقلاب خیلى صحبتى از
تن‌تن نبود تا تقریبا یكسال بعد یعنى ۱۹۸۰ كه مىشود ۱۳۵۹ شمسى انتشارات ونوس وارد
گود شد. این انتشارات كتابها را از روى نسخه‌ى انگلیسى به فارسی ترجمه و چاپ كرد. و
تقریبا سایر عنوانهایى كه یونیورسال چاپ نكرده بود را ارائه داد و همینطور چندتا
عنوان تكرارى. كیفیت كار این ناشر از آنجایى كه تحت نظارت كاسترمان هم نبود و چندان
هم رسمى نبود خیلى بالا نیست. در ادامه‌ى كار چندتا انتشارات دیگر هم اقدام به
توزیع همین كتابها با نامهاى دیگر كردند، از جمله ارغوان، انتشارات اورانوس و
اروژینال و غیره كه با این اسامى كتابهاى تن‌تن هنوزهم هست و دست به دست بین
خوانندها مى‌گردد.

ولى با كیفیت كاملا متفاوت.

بله، هم از لحاظ ترجمه و هم از لحاظ كیفیت كارها واقعا با یونیورسال قابل مقایسه
نیست. در مورد ترجمه هم من اجازه مى‌خواهم یك نكته‌ى خیلى مهمى را اشاره بكنم، در
مورد ترجمه‌هاى یونیورسال كه فكر مى‌كنم یك بخش عمده‌اى از تن‌تن‌خوانها این صحبت
من را قبول داشته باشند كه ترجمه‌هاى بسیار زیباى آقاى خسرو سمیعى در انتشارات
یونیورسال نقش بسیار مهمى در جذابیت این كتابها داشته. همانطور كه مىدانید در آن
دوره ترجمه‌هاى محاوره‌اى خیلى رایج نبود، حتا در كتابهاى گروه كودك و نوجوان و این
بدعتى كه آقاى سمیعى گذاشتند در ترجمه بسیار دقیق و پر از خلاقیت متن فرانسوى به
فارسى، فكر مى‌كنم نقش بسیار عمده‌اى در موفقیت كتابهاى یونیورسال بویژه خود
كتابهاى تن‌تن داشته باشد.

شما از نظارت انتشارات كاسترمان صحبت كرده بودید. این نظارت به چه ترتیب
بود؟





images


نمونه‌ای از ترجمه متفاوت یونیورسال (راست) و نشر رایحه اندیشه (چپ) در ماجرای
گنجهای راکام


در واقع مى‌شود گفت، انتشارات یونیورسال بصورت رسمى نماینده‌ى انتشارات كاسترمان
بود، یعنى با نظارت انتشارات كاسترمان تمامى مراحل ترجمه، ویرایش و توزیع كتابها در
ایران انجام مى‌شد و فیدبك این توزیع كتابها به سمت انتشارات كاسترمان هم بود. مثل
سایر انتشاراتى كه در سایر كشورهاى دنیا بصورت رسمى اقدام به چاپ كتابهاى تن‌تن
كردند. چون همانطور كه مى‌دانید در واقع كپى‌رایت كتابهاى تن‌تن بوسیله‌ى خود شخص
هرژه (ژرژ رمی) به انتشارات كاسترمان اختصاص داده شده بود.

آیا توضیحى وجود دارد كه چرا على‌رغم استقبالى كه در ایران از ماجراى تن‌تن
شده این كتابها توسط یونیورسال در آن وقت تجدید چاپ نشدند؟


حقیقت‌اش این سوالى‌ست كه براى خود من هم خیلى مطرح است و على‌رغم تلاشهایى كه
كردم نتوانستم پاسخ مناسبى براى این موضوع پیدا بكنم. یكسرى مسایلى هست در مورد
فعالیت انتشارات یونیورسال كه تا حدودى مسكوت مانده در مورد روابط، اشخاص و غیره و
من امیدوارم در آینده بتوانم در این مورد اطلاعات بیشترى به‌دست بیاورم و حتما در
اختیار شما و سایر علاقمندان كتابهاى تن‌تن هم قرار خواهم داد. منتها آنچیزى كه به
نظر من خیلى مىتواند در این مورد كمك‌كننده باشد، یكسرى مدارك و اسنادى هستند كه در
خود انتشارات كاسترمان بلژیك وجود دارد و من برخى از این اطلاعات را از آنجا گرفتم.
امیدوارم در آینده این مدارك بیشتر در دسترس قرار بگیرد تا بتوانیم از یكسرى مسایل
دیگر هم اطلاع پیدا كنیم.

برگردیم به مسئله‌ى ترجمه‌ها. انتشارات یونیورسال ماجراهاى تن‌تن را از زبان
فرانسوى بعنوان زبان اصلى داد به فارسى ترجمه بكنند. بعد انتشارات دیگرى كه شما
عنوان كرده بودید، از انگلیسى بعنوان زبان مبدا استفاده كردند. این فقط در ترجمه‌ها
از لحاظ مضمون مسئله‌ساز نبوده، از لحاظ اسامى شخصیتها هم مسئله‌ساز بوده؟


به نكته‌ى بسیار خوبى اشاره كردید. نه تنها مضمون كتابها بسیار تغییر مى‌كند،
بلكه همانطور كه مى‌دانید انتشاراتى كه در سایر كشورهاى غیر از بلژیك و فرانسه
اقدام به چاپ كتابهاى تن‌تن مى‌كردند اكثرا با اجازه‌ى خود كاسترمان و براى
بالابردن جذابیت كتابها اقدام به تغییر اسامى و امكان و غیره و غیره مى‌كردند كه
این موضوع در مورد نسخه‌هاى انگلیسى كتابهاى تن‌تن بسیار بارز است. خیلى از اسامى
تغییر كردند. و... متاسفانه ناشرینى كه از ایران اقدام به چاپ این كتابها كردند،
بخصوص انتشارات ونوس و انتشاراتى كه در اول انقلاب اقدام به چاپ كتاب كردند، براى
راحتى كار نسخه‌ى انگلیسى را مرجع قرار داده و علاوه بر اینكه این ترجمه‌ها شاید
خیلى خیلى، یعنى دوبرابر از حد نرمال نسبت به اصل متون فرانسوى فاصله گرفت، مى‌شود
گفت در مقابل كارهاى یونیورسال هم بسیار كم آورد. منتها در آن عرصه بخاطر كمبود
كتابهاى یونیورسال یك محبوبیت نسبى را پیدا كردند.

نکته دیگری هم كه در مورد ترجمه‌ها هست و به ویژه بعد از انقلاب مسئله‌ساز

بوده، با شخصیت كاپیتان هادوك پیوند خورده که یك آدم الكلى بوده. یعنى در واقع یكى
از جذابیت‌‌هایش در این الكلى‌بودنش هست، چیزى كه در ترجمه‌هاى یونیورسال بخوبى
مى‌شود دید. ولى بعداز انقلاب ظاهرا **** غذایى به او توصیه شده كه از نوشیدن
نوشیدنى‌هاى گازدار و شیرین كه حدس مى‌زنم چیزى مثل كوكاكولا مى‌تواند باشد،
خوددارى كند. آیا این واقعا از جذابیت چنین شخصیتى كم نمى‌كند؟




images


ماجرای معبد خورشید و پرخاشگریهای متفاوت کاپیتان هادوک در ترجمه یونیورسال
(پایین) و ترجمه نشر رایحه اندیشه (بالا)


بله. متاسفانه این موضوع بسیار جذابیت كتابها را كاهش داد، نه تنها در مورد
كاپیتان هادوك، بلكه در مورد سایر شخصیت‌ها هم چنین مشكلى پیش آمده، كه یكسرى از
تكه‌كلامها و صحبت‌هایشان تغییر پیدا مى‌كرد و فكر مىكنم این مشكل خیلى شدیدتر
مى‌شد براى كسانى كه با تن‌تن‌هاى یونیورسال و در واقع تن‌تن‌هاى قبل از انقلاب
آشنایى نداشتند. حالا باز آنهایى كه تن‌تن‌هاى یونیورسال را خوانده بودند با
كاراكتر هادوك آشنایى داشتند و مى‌توانستند حدس بزنند در اینجا چه تغییراتى اعمال
شده و با استفاده از خلاقیت خودشان به اصل موضوع و گفت‌وگوها پى ببرند. اما كسانى
كه بخصوص نسل جدید كه بعد از انقلاب با تن‌تن آشنا شدند و به تن‌تن‌هاى یونیورسال
دسترسى نداشتند این موضوع فكر مى‌كنم تا حد زیادى باعث كاهش جذابیت كتاب در نگاه
آنها شده.

من خودم را مثال مى‌زنم كه از ۸ سالگى تقریبا تن‌تن مىخوانم و خب طبیعتا با
ترجمه‌هاى انتشارات یونیورسال با تن‌تن آشنا شدم. چندسال پیش اولین نسخه‌هایى كه
بعدا از این سرى جدید درآمد به دستم رسید، ورق كه مى‌زدم و مى‌خواندم، اگر صادقانه
بخواهم بگویم شاید با این ترجمه‌ها به سمت تن‌تن كشیده نشوم.


بله، منهم هم به شخصه هم براساس مشاهداتى كه از دوستانم دارم با نظر شما كاملا
موافقم. براى خودم كه از نظر سنى در واقع نسل دوم تن‌تن خوانهاى ایرانى از كتابهاى
یونیورسال محسوب مى‌شوم، یكسرى ویژگى‌هاى خاصى در ترجمه‌ى این كتابها وجود داشت كه
واقعا در نسخه‌هاى جدید گم شده و انسان نبود آنها را احساس مى‌كند، هم از لحاظ
ترجمه و شاید تا حدودى... حالا شاید از لحاظ روانكاوى بهتر بشود این مسئله را بررسى
كرد، از لحاظ صفحه‌بندى، كیفیت كاغذ كتابها و نحوه‌ى از همه مهمتر بیان و ترجمه‌ها
كه كتابهاى چاپ جدید واقعا با آن ادبیاتى كه آقاى سمیعى در كتابهاى یونیورسال
به‌‌كار مى‌بردند و بسیار جذاب و دوستانه بود خیلى فاصله دارد. اگر بخواهم بصورت
كلى بگویم ترجمه‌هاى آقاى سمیعى یك حالت آزاد داشت و در خیلى از موارد در واقع همان
الفاظى كه برفرض مثال هادوك به‌كار مى‌برد یا یكسرى از اشعار و ترانه‌هایى كه در
كتابها خوانده مىشود براساس فضاى رایج همان دوره در ایران بود و جذابیتش را دوچندان
مى‌كرد. منتها ترجمه‌هاى امروزى در واقع بیشتر عینا نقل مطالب هست به‌صورت كلمه به
كلمه و آنهم از متن انگلیسى و همین باعث مىشود خیلى ساختار خشك و كلاسیك و
غیرانعطاف‌پذیرى پیدا بكنند این كتابها براى فارسى‌خوانها.

شما خودتان شخصا به كسى كه با تن‌تن آشنا نیست و مى‌خواهد آشنا بشود، اگر
ترجمه‌هاى یونیورسال در دست نباشد، توصیه مى‌كنید با وجود این برود سراغ
تن‌تن؟


حقیقتا خیلى تصمیم سختى خواهد بود، اما مطمئنا تلاشم همین خواهد بود كه شروع
آشنایى‌اش با كتابهاى یونیورسال باشد.

شما گرداننده سایت تن‌تن در ایران نیز هستید، کی به فكر انجام چنین کارى
افتادید؟


فكر مى‌كنم مربوط به دوران راهنمایى من بشود. آن زمان هنوز انتشارات جدیدى در
ایران اقدام به چاپ كتابهاى تن‌تن نكرده بودند و من خودم به شخصه ۸­۷ تا از كتابهاى
یونیورسال را در دست داشتم و در كنار علاقه‌ى بسیار شدیدى كه من به كارهاى هرژه
داشتم و احساسات نوستالژیكى كه این كارها در من ایجاد مىكرد، همیشه به دنبال كسان
دیگرى بودم كه با این كتابها آشنایى داشتند و در واقع از سنخ خودم محسوب مىشدند.
زمانى كه در واقع شروع آشنایى من با فضاى اینترنت بود، این نبود یك وب‌سایت فارسى
در مورد تن‌تن خیلى من را آزار مىداد به شكلى كه آن زمان اگر براى تن‌تن و محتواى
فارسى در اینترنت شما Search مى‌كردید هیچ مطلب یا حتا یك خبر كوتاه هم پیدا
نمى‌كردید. این موضوع باعث شد علىرغم اطلاعات محدود من از فضاى اینترنت سعى مى‌كنم
یك وب‌سایت كوچكى را ایجاد بكنم كه یك محیط دوستانه‌اى باشد و باعث بشود
تن‌تن‌خوانها به این طریق در گوشه و كنار دنیا دورهم جمع بشوند و به تبادل نظر و
خاطرات خودشان بپردازند.

کار را چطور شورع کردید؟ در اولین قدمى كه برداشتید چه اطلاعاتى در اختیار
بینندگان سایت گذاشتید؟




images


ماجرای راز کشتی اسب شاخدار با چاپ انتشارات رایحه و اندیشه


در ابتدا صرفا هدف من ایجاد یك وب‌سایت مشابه وب‌سایتهاى خارجى بود. در واقع یك
ترجمه‌اى از آنها كه یك شروعى باشد براى جلب مخاطب، چون من اصلا پیش‌بینى نمى‌كردم
كه استقبال چطور خواهد بود. بنابراین صرفا همان اطلاعاتى كه در مورد بیوگرافى هرژه،
ویژگى كتابها، كاراكترها و غیره و غیره هست جمع‌آورى كردم و در یك فضاى رایگان
اینترنت آنها را در اختیار قرار دادم. بعد كه فیدبك خیلى خوبى را دیدم، سعى كردم
مطالب را گسترش بدهم و بیشتر در مورد تاریخچه‌ى تن‌تن در ایران اطلاعات جمع‌آورى
كنم و توى وب‌سایت قرار بدهم.

ظاهرا كتابى هم در دست تهیه است به اسم «تن‌تن در ایران» که از لحاظ نظرى به
این قضیه مى‌پردازد؟


بله. این كتاب را یكى از دوستان بسیار خوب من، آقای «جوزف فان امپ» از محققین و
تن‌تن‌شناسان اهل كشور بلژیك تهیه كرده‌اند. در حال حاضر مراحل پایانى‌اش را
مى‌گذراند و من هم در زمینه‌ى جمع‌آورى مطالب و ترجمه بصورت دوستانه با ایشان
همكارى كرده‌ام. این كتاب فكر مى‌كنم بسیار جذاب خواهد بود براى علاقمندان
فارسى‌زبان كتابهاى تن‌تن، چون اگر بخواهم عامیانه بگویم از سیر تا پیاز تن‌تن در
ایران توى این كتاب پیدا مى‌شود و اطلاعات بسیار جامع و گسترده‌تر از آن چیزى كه من
در اینجا خدمت‌تان عرض كردم، با اسناد و مدارك خیلى زیاد در مورد بطور كلى فعالیت
یونیورسال، تاریخچه‌ى تن‌تن از گذشته تا امروز توى این كتاب هست. اما این كتاب یك
نكته‌اى كه هست به زبان هلندی (که در بخشی از بلژیک زبان رسمی است) آماده شده و
توزیع خواهد شد. منتهاى مراتب با صحبت‌هایى كه ما كرده‌ایم امیدوار هستم بتوانیم
اجازه‌ى این كار را بگیریم كه ترجمه‌ى انگلیسى از این كتاب را بصورت pdf در اینترنت
قرار بدهیم كه براى اكثریت ایرانى‌هاى علاقمند به تن‌تن هم بتواند قابل استفاده
باشد.

برگردیم به سایت‌تان. اگر ما بگوییم دو مخاطب مختلف را بخواهیم ارضا بكنیم،
كسانى كه تن‌تن خوان هستند و كسانى كه تن‌تن خوان نیستند از سایت شما چه بهره‌اى
مى‌توانند ببرند؟


اتفاقا به نكته‌ى بسیار خوبى اشاره كردید. من آن زمان با توجه به اینكه در مورد
آشنایى ایرانیان فعال در اینترنت با تن‌تن، اطلاعات كافى نداشتم و نمى‌توانستم
پیش‌بینى بكنم، سعى كردم اساس سایت بر این باشد كه در ابتدا معرفى خود تن‌تن باشد.
نسخه‌ى قدیمى سایت را متاسفانه بعد از اینك آپتودیت كردم از دست دادم. اگر به آن
سایت مراجعه مى‌كردید در واقع صرفا معرفى تن‌تن بود با عنوان یك كاراكتر كمیك
استریپ. اما بعد از آن كه دیدم فیدبك بسیار بالا هست و استقبال گسترده‌اى شده و
تعداد تن‌تن‌شناسان در فضاى فارسى اینترنت بسیار بالاست، دیدم كه واقعا احتیاجى
نیست كه خیلى اشاره بشود به كاراكتر تن‌تن. اما تا یك حدى معرفى كتابها و شخصیت‌ها
و غیره را نگهداشتم تا براى آن گروه از مخاطبینى كه آشنایى ندارند جذاب باشد و در
كنار آن سعى كردم انتشارات جدیدى كه طى سالهاى پایانى دهه هفتاد شمسى اقدام به چاپ
كتابهاى تن‌تن كردند را هم در وب‌سایت معرفى بكنم.
 

linkoln

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,302
لایک‌ها
2,632
محل سکونت
بلقیوم
capt_photo_1291126041316-1-0.jpg



ماجراهای جهان‌نوردی‌های خبرنگار جوان تن‌تن برای صدها
میلیون هندی پس از ترجمه آنها بوسیله یک طرفدار محلی تن‌تن قابل خواندن شد

به گزارش خبرگزاری فرانسه هشت کتاب اول از کتاب‌های اصلی تن تن به یکی از
پرگوینده‌ترین زبان‌های بومی هند به فروش گذاشته شده است، و چهار کتاب دیگر نیز به
زودی به بازار عرضه خواهد شد.

بر اساس اطلاعات سایت tintin.com این کتاب‌ها که 80 سال پیش در اصل به زبان
فرانسوی نوشته شده بودند‌ .

مترجم این کتاب‌ها، آجای ماگو، گفت یافتن اصطلاحات هندی برای عبارات و
لطیفه‌هایی که به طور معمول بوسیله کاپیتان هادوک و دوستانش در سراسر
مسافرت‌های‌شان به کار می‌رود، کار مشکلی بود. به گفته او ترجمه هر کتاب حدود دو
ماه طول کشید.

تن تن پیش از در هند به زبان‌های انگلیسی و بنگالی، زبانی که در ایالت غربی
بنگال غربی هند به آن تکلم می‌شود، ترجمه شده بود.

ماگو روز دوشنبه 29 نوامبر در مراسم به مناسبت آغاز انتشار کتاب در سفارت بلژیک
در دهلی نو گفت: " جمعیت بسیاری در هند نمی‌توانند انگلیسی بخوانند و اکنون
کتاب‌های تن‌تن برای آنها قابل خواندن شده است."

هرژه، که برخی منتقدان او را به بیان دیدگاه‌های اروپای عصر استعمار، متهم
می‌‌کردند، در سه تا از کتاب‌هایش تن‌تن را به هند می‌فرستد: نیلوفر آبی، سیگارهای
فرعون؛ و تن‌تن در تبت، و در آنها مناظری از دهلی به نمایش در می‌آید.

ماگو که معتقد است تصاویر هرژه از هند و هندی‌ها در کتاب‌هایش منصفانه است، گفت:
"فکر نمی‌کنم هیچگاه هرژه نگاه تحقیرآمیزی به نژادهای غیرسفید داشت
 

zgg123

کاربر فعال عکس و عکاسی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
12 ژانویه 2010
نوشته‌ها
10,309
لایک‌ها
37,765
سن
34
محل سکونت
☼_☼
جزیره سیاه (تغییرات در جلد قدیمی و جلد
جدید)


ile1.jpg
داستان جزیره سیاه ، به عقیده برخی پرکار ترین کتاب تن تن است. به طوریکه هرژه
برای راضی کردن ناشر انگلیسی اش برای چاپ کتاب مجبور شد از روی این کتاب دو نسخه
بزند آن هم فقط به خاطر یونیفرم پلیس انگلستان و برخی از اتومبیل ها

در پایین چند عکس از صفحات جلد اولی (سمت راست) و جلد جدید (سمت چپ) را مشاهده
می کنید.
ile2.jpg

1-1.jpg

Vauxhall 1935
1-2.jpg

Triumph Herald 1959-70
2-1.jpg

......
2-2.jpg

.......
3-1.jpg


تاکسی که در داستان قدیمی تر بوده هامر پولمن
3-2.jpg

تاکسی ای که در داستان بود جکوار ام
ایکس.
4-1.jpg

هامبر پولمن ۱۹۳۷


4-2.jpg

جکوار (ام - کی - ایکس )۶۸ - ۱۹۶۱
avion1.jpg
avion2.jpg
هواپیماها...
train.jpg
train2.jpg
...در قطار.
پس هواپیما کو یکیه که
 

linkoln

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,302
لایک‌ها
2,632
محل سکونت
بلقیوم
tintin_cake.bmp


کیک تن تنی ، صحنه ای از کشتی سیروس در کتاب ستاره اسرار آمیز.
 

linkoln

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,302
لایک‌ها
2,632
محل سکونت
بلقیوم
images




به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) به نقل از خبرگزاري فرانسه، مجسمه بزرگ
تن‌تن و ميلو بر فراز ساختمان لمبارد، ناشر قديمي مجله تن‌تن، در مركز بروكسل به
بازديد‌كنندگان شهر بروكسل خوشامد مي‌گويد.

مجسمه‌ تن‌تن و دوست باوفايش
ميلو به ارتفاع شش متر و عرض 4 متر با وزن 600 كيلوگرم، از ششم اوت در اين محل قرار
گرفته و موجب شده تا در اين فاصله مردم بروكسل اين ساختمان را به نام تن‌تن
بنامند.

محله ايستگاه مركزي در بروكسل تا پيش از تغيير مكان كارگاه‌هاي
شكلات‌سازي از مركز شهر به حومه بروكسل، با بوي شكلات خود اولين نشانه بارز ورود به
مركز شهر بروكسل به شمار مي‌آمد، اما اكنون مجسمه تن‌تن و ميلو كه شب‌ها نيز با نور
نئون مي‌درخشد تبديل به شاخص مركز شهر بروكسل شده است.

ساخت اين تمثال توسط
سازنده تمثال مرسدس بنز بر فراز كارخانه مرسدس در مدت هشت هفته به طول
انجاميد.

نخستين داستان ماجراهاي تن‌تن و ميلو اول بار در سال 1929 در مجله
تكميلي «بيستمي كوچك» همراه با مجله «قرن بيستم» در بلژيك به صورت داستان مصور چاپ
شد. سپس هرژه خالق اين مجموعه داستاني از 1930 تا 1986 يعني سه سال پس از مرگش در
سال 1983، 24 داستان توسط انتشارات كاسترمن از داستان‌هاي اين شخصيت محبوب را به
چاپ رسانيد.
 
بالا