• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

«تن تن بلاگ» ، برترین وب فارسی درباره تن تن ، محبوب ترین شخصیت کمیک استریپ در تاریخ!

linkoln

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,302
لایک‌ها
2,632
محل سکونت
بلقیوم
یکی از کتابهایی که در سری ماجراهای تن تن همیشه
دوسش داشتم کتاب اسب شاخدار بود.



در این کتاب بود که شخصیت محبوب یعنی پروفسور تورنسل
به دنیای تن تن معرفی شد.


همیشه دوست داشتم بدونم این اختراع های مختلفی که
تورنسل در کتب تن تن انجام میده در دنیای واقعی هم وجود داره یا نه
مثلا اون اسکیتهایی که موتور داشت و با سرعت خیلی
بالا حرکت میکردند ! ( تصویرش رو ببینید تا یادتون بیاد ! )


motorskaters2.jpg




که میتونه موضوع بررسی یک پست دیگه باشه اما الان
میخوام در مورد موضوعی صحبت کنم که همیشه ذهنم رو مشغول خودش میکرد و اون زیردریایی کوسه ای شکل بود که در دوره دو جلدی : اسب شاخدار و گنج
های راکام سرخ معرفی شده بود.


ابتدا به تصویری از این اختراع پروفسور نگاه کنید تا
به بررسی اون در دنیای واقعی بپردازیم !


illustration2007071204.jpg





بررسی احتمال وجود این زیر دریایی در دنیای واقعی
منجر به نتایج بسیار جالبی شد


فکر طراحی زیردریایی به شکل کوسه ایده بسیار خلاقانه
ای است که باید به هرژه بابت اون تبریک گفت اما واقعیت اینست که این ایده جالب پیش
از هرژه بصورت محدود و آزمایشی ( و نه
تولید انبوه ) ساخته شده بود.


برای مثال به دو نمونه قدیمی از دوران نگارش کتاب (
1943 ) توجه کنید :


نمونه آلمانی :


germansubmarine.jpg


نمونه آمریکایی :
tserverphp.jpg





مرجع دو تصویر فوق : The Complete Companion :
Mikhael Farr


پس از چاپ کتاب تن تن ایده ساخت زیردریایی کوسه ای
شکل برای بسیاری جالب بود و تلاشهای در راه ساخت چنین زیردریایی ( با خصوصیات
مشابه کتاب گنجهای راکام سرخ ) صورت گرفت.


امروزه در شهر بروکسل کشور بلژیک و در موزه تن تن میتوان ماکت این زیردریایی جالب
را مشاهده کرد ( البته تنها ماکت است و یک زیردریای واقعی محسوب نمیشود )
Fini-b43f2.jpg





اولین تلاش جدی برای ایجاد این زیردریایی توسط
دانشجویان دانشگاه Aristide-Briand و در سال 1998 به صورت پروژه ای اجرا شد که دو
سال به طول انجامید.
به دو تصویر زیر توجه بفرمایید :
AFPA-a9e90.jpg

Peinture-640b7.jpg


اما اولین شخصی که بطور جدی تلاش کرد زیردریایی
بسازد که از نظر تکنیکی حقیقتا محصولی پیشرفته و فراتر از یک پروژه دانشجویی باشد و
در تحقیقات اعماق دریا کارایی بالا داشته باشد : "فابین کاستیو" بود.


fabienr.jpg


( منبع اولیه برای آشنایی با زیردریایی هایی که در
ادامه معرفی میشوند لینک زیر بود اما بعد با سایتهای مختلف دیگر بررسی و شناخت
بیشتری حاصل شد:
www.tintinmovie.org )






پروژه ای او آغاز کرد بر این اساس بود که نظر عمومی
آنست که کوسه سفید حیوانی بی مغز و تنها و تنها به فکر کشتار و حمله است و هیچ تفکر
و درکی از اطرافش ندارد و به هر موجودی که در سر راهش قرار بگیرد حمله میکند
...


کاستیو معتقد بود که اینطور نیست و این حیوان باهوش
و دارای قدرت درک و شناخت خوبی از محیط اطرافش است و تنها یک مهاجم همیشگی
نیست.


به این منظور تصمیم گرفت زیردریایی کوسه ای شکل
طراحی کند و با آن به میان گروه کوسه ها برود !!
و از داخل زیردریایی کوسه ای رفتار کوسه ها را
فیلمبرداری و خلاصه آنکه به اثبات برساند کوسه در شرایط نرمال رفتاری عادی و بدور
از خشونت دارد.


طبیعی است که این پروژه بسیار خطرناک بود چرا که اگر
به هر دلیلی کوسه ها تحریک میشدند و به این زیر دریایی که شباهت زیادی به خودشان
داشت حمله میکردند حقیقتا در آن لحظه به هیچوجه کسی قادر به کمک کاستیو نبود !
و جای سوالی نیست که هیچ کسی هم داوطلب حضور در زیر
دریایی اون نبود و فابین خود میبایست داخل زیردریاییش برود و به میان کوسه های سفید
رفته و از آنها ساعتها فیلمبرداری کند !


سرانجام این پروژه با موفقیت انجام شد و در مستند
معروف : Mind of a Demon ( ذهن یک هیولا ) نمایش داده شد که شهرت زیادی پیدا
کرد.
پس از پخش این برنامه وقتی از فابین کاستیو پرسیدند
که چطور ایده طراحی زیردریایی کوسه ای به ذهنش رسیده است در کمال تعجب دیدند
گفت:


"در کودکی عاشق
داستانهای تن تن بودم ! و همیشه در رویاییم این بود که روزی بتوانم با زیردریایی
مشابه زیردریایی که پروفسور تورنسل طراحی کرده بود به اعماق دریا بروم
!!
"


منبع : Fabien Cousteau - The Adventure of Discovery


به تصاویری از این زیردریایی بسیار جالب که "14 فوت"
طول آن است توجه بفرمایید :


sharksuit07.jpg






برای مشاهده تصاویر جالبی از مراحل ساخت این
زیردریایی و همینطور قسمتهایی از فیلم
"Mind of a Demon" به لینک زیر بروید :


http://www.cbs.com/specials/shark/


طبیعتا برای مجاورت با کوسه ها و حرکت بینشان امکان
ایجاد دریچه ای شیشه ای بروی این زیردریایی کوسه ای وجود نداشت چرا که میبایست تا
جاییکه ممکن است شکل این زیردریایی مشابه کوسه ها باشد و خصوصا که بروی نوع حرکات
کوسه ها مطالعات زیادی شد تا حرکات زیردریایی بسیار شبیه آنها باشد.


در حقیقت شکل قرار گرفتن شخص در درون زیردریایی
بصورت خوابیده است که در قسمت جلوی زیردریایی با دوربینهای متعددی کل فضای مقابل
بخوبی فیلمبرداری و ضبط میشود.


تصاویر زیر دید بهتری از ساختار داخلی این زیر
دریایی جالب به ما میدهد :


shark20.jpg





10115.jpg


اما ایده ساخت زیردریایی با ظاهری مشابه زیردریای
تورنسل ( با داشتن دریچه ای در قسمت بالا ) طرحی بوده است که در سالهای اخیر اجرایی
شده است !
در واقع محیط شیشه ای بالای این زیردریایی جلوه
زیبایی به او داده است که باعث شده این نوع زیردریایی ( که البته شکل ظاهریش بیشتر
به دولفین شبیه است ) برای مقاصد تفریحی بسیار با استقبال روبرو شود و در سواحل
مختلف بصورت اجاره ای در اختیار علاقمندان قرار بگیرد :


seabreacher02.jpg




seabreacher10.jpg


seabreacher04.jpg


picsdolphinsubmarine1.jpg

این زیردریایی های دلفینی در مدلهای مختلفی ارایه
میشود و قیمت استاندارد آنها 48 هزار دلار است و در صورتیکه شخصی چنین زیردریایی با
تمامی امکانات جانبی و مکمل ( برای بالاترین راندمان ) را درخواست داشته باشد هزینه
آن تا 68 هزار دلار افزایش میابد.
برای دانستن اطلاعات بیشتر در مورد جزییات فنی این
زیردر یایی و همچنین مشاهده ویدیو های زیبایی از قابلیتهای بسیار مفرح این دولفین
دوست داشتنی ! به سایت رسمی این زیردریایی مراجعه بفرمایید :
Innespace |


یکی از قابلیتهای منحصر به فرد این وسیله چرخش 360
درجه آن در حال حرکت است که حرکتی خاص دولفینهای واقعی است و بخوبی شبیه سازی شده
است.
اما در کنار امتیازات مثبت این وسیله هر چند از نظر
طبقه بندی نوعی زیردریایی محسوب میشود اما واقعیت آنست که بجهت نیاز موتور آن به
هوای تازه دایمی ( اکسیژن ) در صورتیکه با این وسیله اقدام به شیرجه عمیقی کنید
بخاطر نرسیدن اکسیژن موتور خاموش شده وسیله از کار افتاده و به سطح آب برمیگردد
در نتیجه در حقیقت کیفیت خوب این وسیله بروی سطح آب
است و اگر کسی مایل به شیرجه های عمیق در
ژرفای آب باشد این وسیله کارایی خوبی ندارد.


اما در زمینه زیردریایی های شخصی و دونفر با همان
خصوصیت داشتن دریچه ای شیشه ای بروی آن ( مشابه زیردریایی تورنسل ) کمپانی مشهوری
وجود دارد که بر اساس ایده های خلاقانه " گراهام هاوکس" زیردریایی های شخصی-
تحقیقاتی فوق العاده ای طراحی کرده است ( نمونه ای از طراحی های خلاقانه او رو
میبینید )


0107triennialsubmarine.jpg


این کمپانی با نام "دیپ فلایت" از سال 1995 فعالیتش
را با طراحی Deep Flight 1 شروع کرد.


dscn1303.jpg


deepflight.jpg


در سالهای بعدی هم نمونه های دیگری از طراحی های
منحصر بفرد این کمپانی ارایه شده است اما اوج کار آنها در سال 2007 و 2008 بوده
است.


deepflightaviator510163.jpg


deepflighs.jpg


خصوصا در سال 2008 با طراحی و ارایه نسخه : " Deep
Flight Super Falcon " گام بزرگی در طراحی زیردریایی های شخصی برداشته اند:


deepflightsuperfalcon2.jpg


این زیر دریایی خصوصیات ویژه ای دارد از مهمترین
آنها میتوان به قابلیت نفوذ به اعماق بسیار ژرف دریا و اقیانوس اشاره کرد که این
خود برتری بزرگ این محصول در قیاس با زیردریایی دولفینی است ( در واقع مدل دلفینی
در مقایسه با این مدل بیشتر جنبه تفریحی پیدا میکنه اما این نمونه قابلیتهای کارهای
تحقیقاتی و فیلمبرداری حرفه ای در اعماق آب را مهیا میکند )


البته قیمت محصولات دیپ فلایت هم بهیچوجه قابل قیاس
با سازنده زیردریایی شخصی دلفینی نیست.


در واقع محصولات دیپ فلایت بسته به نوع مدل از 350
هزار دلار شروع و در جدیدترین محصولشان یعنی همان "سوپر فالکون" قیمت به مبلغ خیره
کننده 1300000 ( یک ملیون و سیصد هزار دلار ! ) دلار میرسد.


شاید فکر کنید که این محصول برای کارهای تحقیقاتی
حرفه ای و موسسات خاص است اما با مراجعه به سایت اختصاصیشان میبینید که تمامی این
محصولات برای عموم هم ارایه میشود !​
[h=4]مدل 2009 "Deep Flight Super Falcon" به
مبلغ حدود 1.500000,00 ( یک ملیون و
پانصد هزار دلار ) به فروش میرسد ![/h]


deepflightsuperfalcongf.jpg


برای اطلاعات بیشتر به سایت اختصاصی این سری
زیردریایی های بسیار حرفه ای مراجعه کنید :

DeepFlight | Advanced Personal Submarines and Undersea Technology


به تصاویری دیگر از این شاهکار تکنولوژی دریایی توجه
بفرمایید :


maltesesubmarine.jpg









superfalcon4.jpg






superfalcon7.jpg



برگرفته از وبلاگ سپهر عزیز «تن تن و میلو»
 

linkoln

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,302
لایک‌ها
2,632
محل سکونت
بلقیوم
نویسنده : رودیه


این کتاب نوشته ی هرژه (خالق اصلی داستانهای تن تن )
نمی باشد ولی با همان سبک نگاشته شده است .
انتشارات معروف یونیورسال این کتاب
را در ایران به چاپ رسانیده است .



Tintin_The_Freelance_Reporter.jpg
 

linkoln

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,302
لایک‌ها
2,632
محل سکونت
بلقیوم
هرژه در داستان های تن تن : دستگیر شدن هرژه به وسیله دوپون ها .
هریک از شخصیت ها به هرژه یک تلنگری می زنند(زمانیکه تن تن در روزنامه قرن بیتم چاپ
میشد)
herge_arrested.jpg
 

linkoln

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,302
لایک‌ها
2,632
محل سکونت
بلقیوم
Tintin_copy.bmp


این مطلب برای اولین بار در تاریخ۱۳۸۶ در سایت هواداران تن تن به
نمایش گذاشته شده است.


شخصيتها

تن تن


تن تن شخصيت اصلي ماجراهاست .نوجواني با سن و سالي نا مشخص چهره اي ساده
با موهاي كوتاه و قدي نه چندان بلند. تنها عشقش ماجراجويي است .به خانواده او اشاره
اي نشده هر چند كه به نظر مي رسد تن تن نام خانوادگي اش باشد.شغلش خبرنگاري است و
محل زندگي اش جز زماني كه در مولينسار به سر مي برد خانه اي اجاره اي و كوچك است
.به هر حال او هر چه باشد تن تن است

ميلو

ميلو تنها شخصيتي است كه از ابتدا با تن تن بوده .سگي سفيد با گوش هاي
تيز و بلند.نژادش چندان مشخص نيست.در بسياري از ماجراها به داد تن تن مي رسد و حتي
جان او را نجات مي دهد البته گاهي هم جان تن تن را به خطر مي اندازد.رابطه صميمانه
بين تن تن و ميلو مشخص ترين نكته در باره اوست.پيشنهاد مي كنيم فريم اول از سمت
راست در پايين صفحه 51 كتاب تن تن در امريكا را با فريم اول از سمت چپ بالاي صفحه
59 از همين كتاب مقايسه كنيد

كاپيتان هادوك


كاپيتان آرچي بالاد هادوك ناخداي پير درياها.مردي دائم الخمر كه اولين
بار در داستان خرچنگ پنجه طلايي معرفي شد.آشنا شدن او با تن تن باعث گشت كه زندگي
اش دگرگون شود.ويژگي مخصوص او كم تحمل بودن و پرخاشگري است . گاهي اوقات از الفاظي
استفاد مي كند كه براي اولين بار به گوش آدم مي خورد! به هر حال كاپيتان هادوك بعد
از تن تن و ميلو مؤثر ترين شخصيت داستان هاست

و به عقیده برخی ها بهترین شخصیت داستان است.

دوپونت ها


دوپوند و دوپونت (كه مترجم خوش ذوق انتشارات يونيورسال آنها را دوپونت و
دوپونط ناميده بود) كاراگان خصوصي هستند كه در نسخه رنگي تن تن در كنگو براي اولين
بار مشاهده مي شود.برادر بودن آنها صحيح نيست زيرا نام خانوادگي شان با يكديگر فرق
مي كند.آرزوي آنها اين است كه روزي بتوانند مجرمان را به تنهايي دستگير كنند

پروفسور تورنسل


پرفسور تريفون تورنسل اولين بار در ماجراي گنجهاي راكام مشاهده مي
شود.دانشمندي گنگ و گيج كه به گفته خودش به كاراته و بوكس چيني علاقه زيادي دارد.
بيشتر اوقات حرف هاي ديگران را ناقص و نامشخص مي شنود و در عين حال بسيار متعصب و
با اعتماد به نفس است

نستور


مستخدم با وفاي مولينسار كه اولين بار در اسراراسب شاخدار مشاهده مي
شود.زماني كه مولينسار ازآن برادران پرنده بود و نستور براي آنها كار مي كرد.نستور
شخصيتي ثابت دارد و هميشه سعي مي كند به بهترين شكل خدمت كند

۷۰ نکته درباره تن تن که عمراً شنيده باشيد!


1. وقتي هرژه 18 ساله بود، در روزنامه اي به نام «قرن بيستم» شروع به
کار کشيدن استريپ کرد. همانجا بود که شخصيت «توتور» (Totor) را خلق کرد، موجودي که
بعدها سر و شکل جالبي پيدا کرده و تن تن نام گرفت.

2. چندي پيش، يک تيم تحقيقاتي در اروپا شروع به ساخت هواپيما با انرژي
خورشيدي کردند که سرپرستي اين تيم بر عهده نوه پرفسور تورنسل بود؛ يعني نوه آقاي
Auguste Piccard که هرژه براي آفريدن شخصيت تورنسل از او الهام گرفته بود.

3. طبق پژوهش يک پرفسورکانادايي که در ژورنال پزشکي کانادا هم چاپ شده، تن تن مشکل هورموني داشته! اين
پرفسور با مطالعه کتاب هاي تن تن مشاهده کرده که اين شخصيت حدود 50 دفعه بر اثر
ضربه به سر بيهوش شده. همين امر موجب شده تن تن به مشکل کمبود هورمون رشد و همچنين
hypogonadotropic hypogonadism دچار بشود و همين هم جوان ماندن تن تن، تاخير در
بلوغ و کمبود احساسات جنسي او را توجيه مي کند!

4. گفته مي شود شخصيت «راستاپوپولوس» يعني همان يوناني خرپول، که توي
کار قاچاق مواد است و دشمن اصلي تن تن به حساب مي آيد؛ از شخصيت «اوناسيس» ثروتمند
آمريکايي که رقيب عشقي جان اف کندي بود، الهام گرفته شده.


5. سال گذشته دولت کنگو به نشانه اعتراض به گفته هاي وزير امور خارجه
بلژيک، سفيرش را از کشور زادگاه تن تن فراخواند. رئيس جمهور کنگو در اينباره گفته
بود: «وزير خارجه بلژيک، مثل تن تن رفتار کرده!» يعني مثل ماجراي «تن تن در کنگو»
رفتار نژادپرستانه از خودش نشان داده. ولي بعد سياسي ها آشتي کردند و قضيه به خير
گذشت!


6. در کنار فستيوال ها، سالگردها، يادبودها و خلاصه همه برنامه هايي که
هر سال به ياد تن تن در بلژيک برگزار مي شود، هواداران اين موجود محبوب روز 26
سپتامبر هم يک مراسم ويژه ديگر دارند: سالگرد تاسيس مجله کميک تن تن.


7. مجله کميک استريپ تن تن تا سال 1993 هم منتشر مي شد ولي بعد از چند
بار عوض کردن اسم، بالاخره تعطيل شد. برخلاف انتظار، اين مجله به هرژه تعلق نداشته
بلکه پس از جنگ جهاني دوم که هرژه به دليل کار کردن در زمان اشغال بلژيک توسط نازي
ها، مغضوب همکاران واقع شده بود، توسط يکي از دوستانش به نام «ريموند لابلانک» راه
افتاد. ماجراهاي تن تن در اين مجله ادامه يافته و بعد شهرت جهاني پيدا کرد. سري
داستان هاي «بليک و مورتيمور»، به قلم «ادگار پيير ژاکوب» همکار و دستيار هرژه، در
مجله تن تن متولد شد.


8. اين نقل قول را هم از «جواد مجابي» نويسنده معروف داشته باشيد: «در
کتاب هاي تن تن، قهرمان داستان در دنياي فردي اش که با منطق دنياي بزرگترها
ناسازگار است، حرکت مي کند. چه ماجراهايش واقعي باشد و چه خيالي، داوري اخلاقي در
کار نيست. اخلاق خاص بزرگترها که بر ساخته قراردادهاي اجتماعي است، راه شيطنت هاي
او را نمي بندد. ذهن بچه به اين نتيجه مي رسد که تخيل حد و مرزي ندارد و تو دائماً
مي تواني رشد کني و متفاوت باشي. از ديگران و حتا از خودت.» قابل توجه آن ها که به
بهانه جلوگيري کتاب هاي مصور از خيالپردازي و خلاقيت کودکان، سال ها مانع چاپ شان
شدند.


9. مي دانستيد که نسخه انگليسي کتاب «تن تن در كنگو» خيلى كم ياب است؟
چرا؟ چون انگليسى ها به دليل وجود آنچه «نمادهاى نژادپرستى» در اين كتاب مي
دانستند، آن را چاپ نكردند. بريتانيايي ها معتقد بودند در اين داستان سياه پوست ها
احمق جلوه داده شده و به آن ها توهين شده است. البته اين قسمت، از اولين كتاب هاى
هرژه بود و مي شود گفت جواني و بي تجربگي کار دستش داد.


10. در سال 1999 ميلادي، اعضاي پارلمان فرانسه سر اين كه «آيا تن تن چپى
است يا راستى؟» بحث داشتند؛ «ديديه كوئينتين» نماينده حزب گليست و طرفدار رئيس
جمهور ژاک شيراک، با اين ادعا كه تن تن ضدكمونيست و ضد حكومت هاي كاپيتاليستي مبتني
بر درآمد نفت بوده است، سعي مي كرد مواضع او را نزديک به مواضع راست ميانه حزب
گليست فرانسه اعلام كند. از طرف ديگر «يان گلو» نماينده حزب سوسياليست نخست وزير
ليونل ژوسپن، سعي مي كرد با اشاره به مواضع تن تن در مورد مواد مخدر و ديگر مواضعي
كه به نوعي به جهت گيري هاي چپ هاي ميانه رو فرانسوي نزديک است، او را به نفع حزب
خود مصادره كند! خب البته اين بحث به هيچ نتيجه قابل ذکري نرسيد جز يک حاشيه ديگر
براي اين شخصيت معروف و کتاب داستان هايش.


11. در يک نظرخواهي از کاربران سايت اينترنتي رسمي تن تن؛ کاپيتان هادوک
با 60 درصد آرا، محبوب ترين شخصيت اين مجموعه داستان ها شناخته شد و تن تن با 27 و
جناب پرفسور تورنسل با 5 درصد آرا، بعد از او قرار گرفتند. ميلو و دوپونت ها هم
هرکدام با 3 درصد آرا، به طور مشترك مقام چهارم را كسب كردند.


12. متوجه شديد که خيلي هاي ديگر درباره هادوک با شما هم عقيده اند؟
حالا اين نکته را هم در مورد «مرد پير درياها» بخوانيد: چند وقت پيش روزنامه گاردين
نوشته بود که هرژه هنگام نوشتن کتاب خرچنگ پنجه طلايي (که در آن براي اولين بار
هادوک ظاهر مي شود) از وجود کاپيتاني به اين اسم خبر نداشته. ولي بعد خبردار مي شود
که واقعاً يک ناخداي انگليسي به اين اسم و رسم بوده. ضمناً گفته مي شود اسم او از
اسم کاپيتان کشتي «المپيک» (خواهرخوانده «تايتانيک» معروف) گرفته شده. يادمان باشد
هرژه را ديديم ازش بپرسيم کدام واقعيت دارد!


13. چندي پيش يک داستان ناتمام ديگر هم از هرژه پيدا شد؛ او داستان اين
کتاب را در 1958 از يک نويسنده ديگر گرفته بود، ولي دو سال بعد پس از کشيدن 8 صفحه،
بي خيال کار شد. ظاهراً قرار بوده تن تن اينبار به آلمان (برلين) برود ولي به
دلايلي کار را قطع کرده. شايد چون برخلاف بقيه قصه ها، داستان آن از خودش نبوده.
شايد هم... کسي چه مي داند؟


14. نويسنده وبلاگ tintinesque. blogspot. comکه يک طراح حرفه اي است،
نکته جالبي را کشف کرده؛ او مي نويسد: «به نظر من خيلى جالبه كه هيچكدوم از دخترا
با تن تن حال نمي كنن! من كه يه دختر رو هم نديدم كه تن تن خونده باشه... البته با
توجه به اينكه تن تن شديداً پسرونه است و شخصيت دختر هم نداره، ميشه دركشون كرد...
ولى حتى يه نفر؟» راست مي گويد ها!


15. گويا «ميلو» اسم دوست دوران بچگي هرژه بوده که به ياد آن دختر، روي
همراه باوفاي تن تن گذاشته شده.


16. دوپون ها اوايل کار در نسخه سياه و سفيد قصه ها كه در روزنامه چاپ
مي شد، اسم نداشتند بلکه اين کارآگاهان دوقلو شماره داشتند: يكى شان X-33 بود و
ديگري X-33A!


17. اسامي کتاب هاي تن تن گاهي با سليقه ناشران داخلي جور در نمي آمدند.
به اين ترتيب بعضي هايشان در کشور ما نام تازه اي پيدا کردند، به اين شرح؛ نيلوفر
آبي: گل آبي. عصاي شاه اتوکار: عصاي اسرار آميز. ستاره دنباله دار: ستاره اسرار
آميز. راز تک شاخ: اسب شاخدار. گنج هاي راکام سرخ: گنج هاي راکام. زنداني هاي
خورشيد: معبد خورشيد. هدف كره ماه: مقصد ماه. کاشفان در ماه: روي ماه قدم گذاشتيم.
ماجراي کلکيولس: ماجراي تورنسل. تن تن و پيكاروها: تن تن و پيکارگران.


ضمناً تن تن در سرزمين شوراها به: «تن تن در شوروي» هم معروف است.


18. مي دانيد که هرژه اول كارش را از يک روزنامه کميک شروع كرد و
ماجراهاي تن تن به صورت هفته اى يک صفحه، در آن چاپ مي شد. او براى اينكه داستان
هايش را هيجان انگيز كرده و خواننده ها را براى هفته آينده تشنه نگه دارد، هر دفعه
سعى مي كرد تن تن را در يک شرايط وخيم و خطرناك قرار بدهد. جالب اينجاست كه او خيلى
وقت ها حتى به فكر اينكه بعد چطور بايد تن تن را از اين اوضاع نجات بدهد هم نبوده؛
ولي در عرض هفته بعد و خصوصاً شب آخر، توي سر خودش مي زده تا يک راه حلى براى نجات
دادن تن تن پيدا كند!


19. آخرين کتاب هرژه يعني «تن تن و آلفا آرت»، با مرگ او نيمه کاره ماند
و انتشاراتي هاي معتبر دنيا هرگز اجازه چاپ دنباله آن يا کتاب سازي هاي ديگر را به
خود ندادند. با اين حال، نسخه چاپ شده از اين کتاب در ايران، در حقيقت کتابي جعليست
که بر خلاف وصيت هرژه (که خواسته بود بعد از مرگش کسي ماجراهاي تن تن را ادامه
ندهد) ساخته شده. البته از ناشراني که بي اجازه ناشر اصلي کتاب ها و با زير پا
گذاشتن قانون کپي رايت کتاب ها را چاپ مي کنند، اين دسته گل تازه چندان هم بعيد
نبود!


20. نسخه کامل شده آلفا آرت، کار يک طراح کانادايي به نام «Yves rodier»
است. جالب اين که او وقتي فقط 17 سال داشت به اين کار دست زد.


21. چندي پيش انتشارات «کسترمن» که ناشر کتاب هاي هرژه است، بالاخره از
خر شيطان پايين آمد و قبول کرد که تن تن و آلفا آرت را چاپ کند، البته وفادار به
وصيت هرژه و به همان شکل ناتمام اش. قبلاً اين کتاب توسط ناشري ديگر و با قيمت بالا
منتشر شده بود.


22. در مورد ديگر شاهکارهاي ناشران ايراني (جدا از حذف و تغييرات مفصل
در ديالوگ ها، اسامي و بعضي تصاوير)، بايد از رنگ کردن خودسرانه کتاب تن تن در
سرزمين شوراها نوشت؛ اصل اين کتاب سياه و سفيد است و هرژه آن را رنگ نکرده. شايد
کار دختر کوچولوي جناب ناشرين باشد!


23. اولين ماجراى تن تن (تن تن در سرزمين شوراها) در ضميمه كودكان
روزنامه Le petit vingtieme چاپ مي شد؛ هفته اى يک روز (پنجشنبه ها) و در يک صفحه.
با اينکه اين قسمت ضعيف ترين داستان در مجموعه کتاب هاي تن تن است، ولي محبوبيت آن
به حدي بود كه از همان روزهاى اول انتشار، در روزهايى كه داستان تن تن چاپ مي شد
تيراژ روزنامه را چندين برابر مي کردند!


24. بيشتر داستان سرزمين شوراها را سردبير روزنامه شديداً كاتوليک Le
petit vingtieme كه يک كشيش دوآتشه و سخت مخالف با كمونيسم بود، به هرژه ديكته مي
کرد. منبع ديگري كه هرژه براى اين كتاب استفاده كرده، كتاب Moscou sans voiles بود
كه آنهم شديداً ضد شوروى و يک طرفه بود. حالا فهميديد چرا هرژه در اين داستان آنقدر
به پر و پاي روس ها پيچيده؟




25. هرژه يهودي، به خاطر کتاب «ستاره دنباله دار» متهم به ضد يهودي بودن
شد؛ چراکه شخصيت منفي داستان در نسخه اصلي، سرمايه داري با اسم يهودي Blumenstein
بود. ولي هرژه فوراً همه اتهامات را تکذيب کرده و در چاپ هاي بعدي، اسم بدمن قصه را
به Bohlwinkel تغيير داد. بامزه اينجاست که او اين اسم جديد را از نام يک شيريني
فروشي در بلژيک گرفته بود، غافل از اينکه اين اسم هم يک اسم يهودي است! بعداً هم که
نويسنده و تصويرگر قصه ما متوجه ماجرا شد، ديگر بي خيال شده و به کتابش دست
نزد.


26. در نسخه اصلي همين کتاب، گروه اکتشافي اروپا (که تن تن جزو آن ها
است) با گروه اکتشافي آمريکا سر زودتر رسيدن به شهابسنگ مسابقه دارند. آمريکايي ها
در واقع «آدم بدها» هستند و کارهاي کثيف و ناجوانمردانه اي انجام مي دهند، که البته
آخرش مغلوب مي شوند. ولي در نسخه اي که بعداً چاپ شد، ديگر اين گروه آمريکايي نيست
و حتي پرچم آمريکا هم از بالاي دکل کشتي شان برداشته شده و پرچم کشور تخيلي «Sao
Rico» جاي آن را گرفته. اگر گفتيد چرا؟!


27. مي گويند هرژه اعتقاد شديدي به وفادار بودن و صداقت داشته است. با
اين وجود او زنش را رها کرد و رفت با يکي از همکارانش ازدواج کرد!


28. اسم اصلى هرژه، «ژرژ رمى» (Georges Remi) بود. گويا او حروف اول
فاميل (R) و اسم کوچکش (G) را ترکيب کرده؛ يعنى RG كه اگر با لهجه جينگول فرانسوى
تلفظ كنيد، خوانده مي شود: Herge!


29. هرژه از مشکلات روحي زيادي رنج مي برد، مخصوصاً وقتي که فشار کار
زياد مي شد. به همين دليل وقتي در مجله تن تن کار مي کرد دوبار وسط کار و بدون
اطلاع، غيبش زد! غيبت هاي او گاهي ماه ها و حتي يک بار بيش از يک سال طول کشيد.
اولين بار وسط «سرزمين طلاي سياه» و دومين بار در جريان «هدف کره ماه» بود که اين
اتفاق افتاد. مجله هم که نمي دانست جواب خواننده ها را چه بدهد، مي نوشت که: هرژه
گم شده!


30. دفعه دوم که هرژه فرار کرد، بعد از چند ماه نامه اي با يک طرح جالب
فرستاد که در مجله هم چاپ شد. او در اين نقاشي خود را خسته و ولو شده روي مبل نشان
مي داد و خستگي ناشي از کار زياد را دليلي براي غيبت خود ذکر کرده بود. برگشتنش هم
به همين اندازه جالب بود؛ وقتي برگشت، طرحي کشيده بودن که کارآگاهان دوقلو به او
دستبند زده و دارند برش مي گردانند. ضمناً تن تن و باقي شخصيت ها هم هستند و هر
کدام متلکي به او مي اندازند!


31. هرژه اواخر کار، از تن تن تنفر پيدا كرده بود. تاجايي که در آخرين
داستان كامل تن تن (پيكاروها) شروع كرد به بازى كردن با شخصيت هاش. مثلاً تن تن كه
طى همه اين سال ها شلوارهاى گشاد مي پوشيد، يک هو شروع به پوشيدن شلوار جين كرد! يا
موتورسوارى مي كرد و کلاً رفتارش عوض شده بود. اين براى خيلى از طرفداران تن تن
خوشايند نبود و خيلى ها را شاكى كرد. يكى ديگر از کارهاي عجيب هرژه، بلايى بود كه
به سر كاپيتان هادوک آورد و به خاطر حقه تورنسل، براى هميشه از خوردن «نوشابه» (!)
محبوبش عاجز شد. و اين يعنى فاجعه!


32. هرژه علاوه بر شخصيت هاي ماجراهاي تن تن؛ در سال 1935 چند شخصيت
کميک ديگر به نام هاي: ژو، زتي و جاکو را خلق کرد که در 5 کتاب ظاهر شدند. اما آن
ها هيچوقت به گرد محبوبيت تن تن هم نرسيدند. اين کتاب ها در ايران هم منتشر شده
اند.


33. به مناسبت هفتاد و پنجمين سال تولد هرژه، مجمع ستاره شناسي بلژيک،
سياره تازه کشف شده اي را به اسم او نام گذاري کرد؛ اين سياره بين مريخ و ژوپيتر
قرار دارد.


34. آن پسرک چيني «چانگ»، در کتاب «گل آبى» را يادتان هست؟ شايد بدانيد
که او يک شخصيت واقعي و صميمي ترين دوست هرژه بوده. «چانگ چون چن» دانشجوي نقاشي در
دانشگاه بروكسل بود و در جريان نوشتن کتاب گل آبي اطلاعات خوبي به هرژه داد. ولي
بعد چانگ به وطنش برگشت و تصويرگر بلژيکي سال ها از دوست عزيزش بي خبر ماند. همين
شد که داستان تن تن در تبت را نوشت تا شايد با توجه به محبوبيت تن تن در دنيا، خبري
از چانگ بيابد. خيلي ها اعتقاد دارند اين کتاب بهترين کار هرژه است.


35. اما بشنويد از آن طرف، وقتي چانگ پيدايش مي شود و به اصرار دوستش مي
رود بروکسل؛ هرژه که دچار مشکلات روحي زيادي بوده، مي بيند دوتايي شان خيلي تغيير
کرده اند و آن ديدار به خوبى چيزى كه هرژه آرزو داشت، از آب درنمي آيد... ملاقات
هرژه با چانگ (بعد از 42 سال) پوشش خبري گسترده اي داشت؛ وقتي چانگ از هواپيما
پايين آمد، ده ها دوربين و خبرنگار دور و برش بودند و او از اين قضيه خيلي جا
خورد.


36. هرژه براى نوشتن و تصوير کردن هر داستان، از مدت ها قبل مطالعه و
تحقيق مي كرد که همه چيز تا حد امكان دقيق و واقعى باشد. حتى به لوكيشن هايى كه
قرار بود در كتاب باشند سر مي زد و ازشان عكس مي گرفت؛ مثل سفرش به اسكاتلند براى
کتاب «جزيره سياه».


37. در ادامه مورد قبل، آن هتل کتاب «ماجراي تورنسل» يادتان هست؟ جالب
است بدانيد که اين هتل واقعاً همان شکلي وجود دارد و در ژنو (سوئيس) است. هرژه براي
تحقيق و طرح برداري به آنجا رفته و يک شب در آن اتاقي که در داستان اتاق پرفسور
تورنسل است، مانده. بعد هم دفتر هتل را امضا کرده و طرح کوچکي از تن تن را کنارش
کشيده.


مدير اين هتل به خبرنگاري گفته است: «نمي دانم بعد از اين همه سال، چرا
همه مشتريان ما اين اتاق را انتخاب مي کنند و دوست دارند در آن بمانند!»


گويا صاحب هتل تصميم داشته تابلو پرتره تورنسل را در آن اتاق نصب کند که
بعد بي خيال شده، بي سليقه!


38. ماه گذشته، سالگرد صدمين سال تولد هرژه بود. به همين مناسبت برنامه
هاي بسياري در کشورهاي مختلف جهان انجام شده يا قرار است در سال 2007 بشود. از جمله
نمايشگاهي از نقاشي ها و دست نوشته هاي هرژه که از بيستم دسامبر تا نوزدهم فوريه در
مركز هنري «پمپيدو» پاريس برگزار شد و در آن نامه ها و نسخه اصلي روزنامه هايي كه
نقاشي هاي هرژه در آن ها چاپ شده بودند، به نمايش عموم گذاشته شد.


39. هرژه عادت بدي داشت و آن شانه خالي کردن از مصاحبه با خبرنگاران
بود. مصاحبه هاي Numa Sadoul با هرژه – که به صورت تصويري بودند - تقريباً تنها
مرجع اساسي درباره اوست که مورد استفاده تمام تحقيق هايي که راجع به هرژه انجام
شده، قرار گرفته اند.


40. زماني كه داستان هاي تن تن به صورت هفتگى در نشريات چاپ مي شد، با
پايان هر ماجرا در بلژيک برنامه اي راه مي انداختند که مثلاً تن تن بعد از درآوردن
پدر دشمنان، ظفرمندانه به وطن بازمي گردد! اعلام مي کردند كه تن تن فلان روز مثلاً
از شوروى برمي گردد و هر كس دوست دارد او را ببيند، بيايد ايستگاه قطار. بعد
هنرپيشه اى را به قيافه تن تن گريم کرده و در روز موعود دور شهر مي گرداندند.جماعت
زيادي براي اين برنامه ها جمع مي شدند، خصوصاً بچه ها كه مي خواستند قهرمان محبوب
شان را ببينند.


41. دو سال پيش به مناسبت هفتاد و پنج سالگي تن تن، برنامه هاي جالب و
بي سابقه اي در اروپا برگزار شد؛ مقام هاي دولتي بلژيک در جشن هاي بزرگداشت اين
شخصيت کميک شرکت کردند، وزارت دارايي بلژيک يک سکه ده يورويي با نقش تن تن و ميلو
ضرب کرد، نمايشگاه هايي با عنوان «هنر تن تن» در بلژيک، اسپانيا، هلند و انگلستان
برگزار شد، روزنامه هاي بلژيک در شماره هاي نهم ژانويه خود مطالب متعددي درباره تن
تن منتشر کردند و روزنامه فرانسوي فيگارو يک ويژه نامه 114 صفحه اي با دويست و
پنجاه تصوير از تن تن چاپ کرد، دو روزنامه «لو سور» و «لو ليبر» بلژيک ويژه نامه
هايي منتشر كردند و حتي هر دو روزنامه به احترام تن تن در شماره روز ۱۰ ژانويه خود
هيچ عكسي نداشتند و تمام صفحات روزنامه شان را با كميک استريپ هاي هرژه پر كردند
و...


42. اتحاديه اروپا هم بيكار ننشسته و به درخواست وزارت دارايي بلژيک،
پنجاه هزار سكه يادبود ۱۰ يورويي با طرح تن تن و ميلو در يك طرف و نقشه قاره اروپا
در طرف ديگر ضرب كرد. طرفداران تن تن براي داشتن اين سكه ها ۳۱ يورو مي پردازند و
گذشته از اين، در سال ۱۶ ميليون يورو صرف خريد تي شرت ها و ليوان ها و عروسک هاي تن
تن مي كنند.


43. پنجاهمين سال تولد تن تن هم جشن گرفته شده بود؛ اداره پست بلژيک
تمبرهاي ويژه اي با تصوير اين قهرمان کميک چاپ و موزه تن تن هم در بروکسل افتتاح
شد.


44. يكي از هواداران تن تن دست به ابتکار جالبي زده؛ اين عاشق حسابي (!)
كلكسيوني از تمام اتومبيل هاي تصوير شده در كتاب هاي تن تن (که اغلب سيتروئن هستند)
جمع آوري كرده. خلاصه دارندگي است ديگر!


45. ماجراهاي تن تن به پنجاه و پنج زبان دنيا ترجمه شده و كتاب هايش تا
به حال بيش از ۲۰۰ ميليون نسخه فروش داشته اند. تن تن و ميلو حتي همين امروز هم دو
ميليون نسخه در سال مي فروشد.


46. هرژه به درخواست ناشرهاي آمريکايي، چندين بار مجبور به تغيير در
کتاب هايش شد؛ از همه مهم تر اينکه اغلب شخصيت هاي سياه پوست کتاب تن تن در آمريکا
را سفيدپوست کرد! نکته بامزه و معروف اين موضوع اينجاست که حتي بعد از سفيدپوست
کردن شخصيتي، باز يادش رفت که فحش هاي کاپيتان را عوض کند و هادوک طرف را «Negro»
صدا مي کند!


47. تن تن، ميلو، كاپيتان هادوک، پروفسور تورنسل و دوپونت و دوپونط، پيش
از «نيل آرمسترانگ» روي كره ماه قدم زدند! آن ها در كتاب هاي «هدف كره ماه» و «روي
ماه قدم گذاشتيم» موفق به اين کار شدند و آرمسترانگ ۱۵ سال بعد از آن ها، در عالم
واقعيت.


48. روايت شده که پس از انتشار كتاب تن تن در شوروي که مبارزه قهرماني
با يک حكومت كمونيستي را تصوير مي كند، هرژه قصد داشت كتاب «تن تن در آمريكا» را
نوشته و با همين شدت به حكومت هاي كاپيتاليستي بتازد. اما نوشتن اين كتاب با
درخواست مقامات بلژيكي متوقف شد. در عوض از هرژه خواسته شد تا كتابي با عنوان «تن
تن در كنگو» را نوشته و بلژيكي ها را به كار و سرمايه گذاري غربي ها در اين كشور
مستعمره بلژيک تشويق كند.


49. هنگامي كه در سال ۲۰۰۲ كتاب هاي تن تن پس از چندين سال ممنوعيت،
دوباره در چين اجازه چاپ گرفتند، ناشر چيني اسم كتاب «تن تن در تبت» را به «تن تن
در تبتِ چين» تغيير داد كه اشاره به دعواي قديمي ادعاي حاكميت چين بر كشور تبت
داشت. در نهايت و با شكايت بيوه هرژه و ناشر بلژيكي و البته با کمک قوانين كپي
رايت، چيني ها مجبور شدند نام اصلي كتاب را به آن برگردانند.


50. در عوض کار چيني ها، اوايل سال ميلادي گذشته «دالايي لاما» ****
معروف تبتي ها به خاطر معرفي وطنش به مردم دنيا، از تن تن تقدير کرده و نشان ويژه
اي به اين شخصيت مجازي اعطا کرد. از قديم گفتند: موشک جواب موشک!


51. هرژه در سال 1939شروع به نوشتن و کشيدن «تن تن در سرزمين طلاي سياه»
کرد، ولي با شروع جنگ جهاني دوم اين کتاب نيمه تمام ماند. چراکه هم داستان تم سياسي
داشت و هم شخصيت بدش «دکتر مولر» يک آلماني بود. در سال 1949 هرژه با بدبختي اين
کتاب را تمام کرد، چون ديگر شخصيت هاي مهمي مثل کاپيتان هادوک و پرفسور تورنسل وارد
دنياي تن تن شده بودند و بايد با کلکي آن ها را در کتاب مي گنجاند!


52. در نسخه اوليه سرزمين طلاي سياه (چاپ 1950) درگيري فلسطيني ها با
اسرائيل نشان داده مي شد و نشانه هاي عبري در شهرهاي قصه کاملا معلوم بود. اما
بعداً در 1970، به درخواست ناشر انگليسي اين ها حذف و يک مملکت تخيلي عربي جاي
فلسطين را مي گيرد. از طرف ديگر، شخصيت هاي عرب بر خلاف چاپ قبلي - که فقط يک سري
شکل شبيه به الفباي عربي ولي کاملاً بي معني از دهانشان بيرون مي آمد - واقعاً عربي
حرف مي زنند.


53. «اسمرديس»؛ اين نام شما را ياد چه چيز يا چه کسي مي اندازد؟ اگر تن
تن خوان قديمي باشيد، مي دانيد که اين اسم به عنوان مترجم، روي جلد کتاب هاي
انتشارات يونيورسال ديده مي شد. درباره اين که اين استاد چه کسي بوده، و اصلاً زن
بوده يا مرد، هيچ اطلاعي در دست نيست. اگر خبري داشتيد، ما را هم بي نصيب نگذاريد
لطفاً!




54. تن تن هيچ وقت به ايران سفر نکرد، فقط در کتاب «پرواز 714» است که
در فرودگاهي از تهران اسم برده مي شود. در عوض يک شخصيت کميک معروف ديگر يعني جناب
«آستريكس» سفري كوچک به ايران داشته؛ در داستان «آستريكس و قاليچه پرنده»، قاليچه
پرنده آستريكس و رفقايش در ايران سقوط مي كند و آن ها طي ماجراهايي، يک قاليچه ديگر
از هموطنان ما مي گيرند!


55. يکي دو سال پيش، سردبير يکي از روزنامه هاي ايران که ادعاي حرفه اي
گري اش را تريلي هم نمي کشد، يادداشتي درباره کتاب هاي تن تن نوشته بود که در آن
مشت مشت غلط هاي فاحش ديده مي شد؛ اين استاد که در مطلبش سعي کرده بود به زور تن تن
را با سياست پيوند بدهد، در قسمتي از نوشته اش از کتاب «تن تن در تبت» با عنوان
عجيب «جست و جو در غار هيولا» ياد کرده بود! يا در جاي ديگر، از «مارلين اسپايک» به
عنوان کشور تن تن اسم برده بود، که مي دانيد اين اسمي بوده که انگليسي ها براي
مولينسار (قصر اجدادي هادوک) انتخاب کرده بودند و چنين کشوري اصلاً روي نقشه
جغرافيا وجود ندارد!


56. از اين دست اشتباهات وحشتناک زياد رخ مي دهد؛ مثلاً در موردي ديگر
که در همين ماه گذشته در هفته نامه اي چاپ شده، نويسنده اي که معلوم است با غيظ
شديدي دست به قلم شده، تن تن را يک «پسر موطلايي آمريکايي» معرفي کرده است!


57. اگر بخواهيم از بين علاقه مندان ايراني «تن تن و ميلو» سه نفر را
اسم ببريم، بايد به اين ها اشاره بکنيم: «مزدک ميرزايي» گزارشگر فوتبال، «زرتشت
سلطاني» طراح تبليغات محصولات غذايي روزانه، «حميدرضا صدر» منتقد معروف سينما و
«اميرمهدي ژوله» طناز همکار مهران مديري. فقط نمي دانيم اين سه تا، چرا چهار نفر
شدند؟!


58. اين نقل قول را هم از «مارشال دوگل» سياستمدار فرانسوي داشته باشيد:
«تنها کسي که در عرصه بين المللي شبيه منه، تن تنه. چون من و تن تن آدمهاي کوچکي
هستيم که از قدرتهاي بزرگ نميترسيم!»


59. جالب است بدانيد که علاوه بر من و مزدک ميرزايي ، ژنرال دوگل،
«اندي وارهول» نقاش و بنيان گذار جنبش پاپ آرت هم طرفدار تن تن و قصه هايش بوده!
اندي يک پرتره از هرژه كشيده است كه در موزه ملي دريايي گرينويچ لندن به معرض
تماشاي علاقه مندان گذاشته شده.


60. و البته تن تن دشمن هم کم ندارد؛ سرشناس ترين کسي که چشم ديدن اين
شخصيت کميک را نداشت، «آلبر کامو» بود. جمله اي از او نقل شده با اين مضمون: «کتاب
هاي تن تن به درد هيتلر مي خورد.» اشاره اين نويسنده معروف، به انگ نژادپرستانه
بودن قصه هاي هرژه است.


61. از زرتشت سلطاني به عنوان يکي از هواداران تن تن نام برديم؛ اين
گرافيست- موزيسين (عضو گروه راک اوهام) طرحي کشيده بود از روي جلد کتابي تخيلي با
عنوان «تن تن در تهران». در اين طرح تن تن، ميلو، هادوک و کاستافيوره وسط ترافيک
تهران بودند و برج ميدان آزادي در بک گراندشان ديده مي شد. مضحک اين که کسي پرينت
اين تصوير را براي يکي از شبکه هاي ماهواره اي فکس کرده بود و موجب بحث مفصلي شد که
خب معلوم است آقايان مثلاً اپوزيسيون چه پرت و پلاهايي در آن به زبان آوردند!


62. حالا که دوباره حرف از زرتشت شد، بد نيست صحبت هاي خودش را هم
درباره تن تن و طرحش بخوانيم: « من کف تن تن هستم! هنوز هم کتاب هاي انگليسي اش را
مي خرم و مي خوانم. تن تن قسمتي از بچگي ماست. هميشه فکر مي کردم اگر تن تن بخواهد
بيايد ايران و تهران را ببيند، چطور مي شود و چه مي بيند؟ شهري پر از دود، آسمان
خاکستري، ترافيک، ميلو که رفته زير ماشين و کشته شده و...!»


63. تلاش هاي بي ثمر بسياري براي ساختن فيلمي موفق از ماجراهاي تن تن و
ميلو شده، اما فقط مجموعه انيميشن هاي ساخت صدا و سيماي بلژيک (!) مورد توجه تن تن
دوستان قرارگرفته. CD اين فيلم ها را مي توانيد کنار پياده روها بيابيد، فقط 500
تومان!


64. در مورد اين فيلم هاي کارتوني بد نيست بدانيد که يک ايراني هم در
ساخت شان دخيل بوده: «پرستو فريور» که در تيتراژ عوامل به عنوان: Coordinatrice de
layout از او ياد شده.


65. «فيليپ دوبرکا» کارگردان اروپايي که قصد داشت از ماجراهاي تن تن
فيلمي بسازد، موفق به اين کار نشد. در عوض با اقتباسي آشکار از اين شخصيت کميک،
خصوصاً از دو داستان «هفت گوي بلورين» و «گوش شکسته»، شخصيتي مشابه را در فيلم
«مامور ما در ريو» (1963) آفريد؛ قهرماني که يکي از الگوهاي «استيون اسپيلبرگ»
نامدار براي سر و شکل دادن به «اينديانا جونز» و سه گانه معروفش بود.


66. «ژان کلود وندام» (فرانکي خودمان) گير داده بوده که در فيلم تن تن،
نقش هموطن مجازي اش را بازي کند، اما به سه دليل موفق به گرفتن اين رل نشد: اول-
هيکل همچين همچين اش که اصلاً به تن تن با آن اندام قزويت نمي خورد. دوم- سن و سال
اش که مي دانيد هم دوره «ابوالفضل پورعرب» است اما مثل او که به نقش پسرهاي دم بخت
علاقه دارد، ژاني جان هم دوست دارد هنوز ستاره و يکه بزن باشد. و سوم- اصلاً گروه
خونش به اين حرف ها نمي خورد!


67. اين هم يک آگهي در سايتي فارسي زبان که عيناً نقل مي کنيم: «23 کتاب
از ماجراهاي تن تن و ميلو بر روي يک سي دي، با تصاوير رنگي و جذاب؛ کتاب ها اصل و
به زبان انگليسي مي باشد... قيمت اين سي دي بي نظير که براي تقويت زبان بسيار مناسب
مي باشد، فقط 2900 تومان مي باشد که با پر کردن سفارش، آن را درب (!) منزل تحويل
بگيريد سپس هزينه را به مامور پست بپردازيد.» بله، اينجور مي باشد!


68. اين آگهي هم سال گذشته در بخش تبليغات «همشهري جمعه» که اجناس دست
دوم را معرفي مي کند، چاپ شده بود: «سري کامل کتاب هاي تن تن و ميلو، چاپ انتشاراتي
يونيورسال، فقط 100 هزار تومان». با توجه به اين که همه «تن تن بازها» ديوانه کتاب
هاي يونيورسال (ناشر قديمي کتاب هاي تن تن) هستند، چنين آگهي اي چندان عجيب نيست.
پيشتر هم در نشريات ديگر مشابه اين را ديده بوديم، شايد اولين بار در «جامه»
بود...


69. کتاب هاي تقلبي تن تن هم چاپ شده؛ معروف ترين هايشان «درياچه کوسه
ها» (که از روي فيلمي به همين نام ساخته اند و در ايران هم چاپ شده) و «تن تن در
تايلند» هستند که اين دومي کتابي زشت است با موضوعي بي ادبي و پر از تصاوير بدبد که
تن هرژه را در گور لرزانده. چهار سال پيش پليس بلژيک گروهي که اين کتاب را چاپ کرده
بودند، دستگير کرده و به سزاي اعمال ننگين شان رساند. اما شايع ترين نوع تقليد،
همان کشيدن روي جلد و شوخي با مکان ها و آدم هاي مختلف است که زحمت وطني اش را
گفتيم زرتشت سلطاني کشيده. «تن تن و حلقه تبهکاران» تازه ترين نمونه اين گونه است.
در دست ساخت توسط محمد حسین لاچین هستش!


70. دو کتاب «کشتي اسرار آميز» و «پرتقال هاي آبي» هم از روي فيلم هايي
به همين نام چاپ شدند؛ کميک نيستند و فقط چند تصوير از فيلم شان در آن ها گنجانده
شده. هر دو قبلاً در ايران چاپ شده اند. يک کتاب وطني هم داريم به نام «تن تن و
سندباد» که نويسنده اش «محمد ميرکياني» به حساب خودش خواسته در آن دوست ما را تنبيه
کند!


به قلم محمد حسین و مزدک علی نظری
 

linkoln

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,302
لایک‌ها
2,632
محل سکونت
بلقیوم
موزه هرژه، موزه ویژه‌ آثار ژرژ رمی (هرژه) (Hergé-George
Remi) طراح معروف بلژیکی و خالق ماجراهای تن‌تن و میلو است

این موزه که در نزدیکی بروکسل قرار دارد دوم ژوئن 2009 (12 خرداد 1388) گشایش
یافت.

Georgesremi.jpg


داستان‌های مصور یا کمیک استریپ ‌از میراث فرهنگی بلژیک محسوب می‌شوند.

بخشی از آثار هرژه تا
پیش از افتتاح این موزه در موزه‌ ویژه‌ کمیک استریپ در بروکسل عرضه شده بود، اما
اکنون موزه هرژه، در شهر لووَن لا نوو (Louvain-la-Neuve) فقط و فقط به آثار این
طراح اختصاص دارد.

لووَن لا نوو که در سی کیلومتری جنوب شرقی بروکسل، پایتخت بلژیک واقع است، شهری
است کوچک و دانشجویی که چهل سال هم قدمت ندارد. همسر هرژه که سالیان پیش در فکر
احداث چنین موزه‌ای بود، نخست قصد داشت که این طرح را در خود پایتخت عملی کند، اما
مکان مناسبی برای اجرای آن نیافت.

از مرکز شهر لووَن لا نوو که از این پس یکی از جذابیت‌های توریستی بلژیک محسوب
خواهد شد. پلی چوبی به طول ۷۵ متر، علاقه‌مندان را به سوی موزه‌ هرژه هدایت می‌کند
که بر روی نمای ورودی آن، تصویری بزرگ از داستان تن‌تن و "خرچنگ پنجه طلایی" انتظار
بینندگان را می‌کشد.

طرح و برنامه‌ریزی ساخت این موزه نزدیک به هفت سال و اجرای خود پروژه احداث نیز
سه سال به طول انجامیده است، اما حاصل آن، علیرغم برخی کاستی‌های کوچک، بسیار دیدنی
است.

به گفته‌ لوران دو فروبرویل، رئیس موزه‌ هرژه، احداث این موزه اهمیت زیادی برای
"فانی رودول"، همسر هرژه داشته است: «او رویای خود را تحقق بخشیده و این موزه به
نظر من فوق‌العاده است. شکی ندارم که اگر هرژه زنده می‌بود و سری به این موزه
می‌زد، واقعا تحت تاثیر قرار می‌گرفت. این نکته‌ای بسیار مهم است.»

فانی رودول، همسر هرژه، مجموعا ۱۷ میلیون یورو برای احداث موزه‌ای ویژه‌ آثار
شوهرش هزینه کرد و در نهایت هم با اجرای این طرح سبب شدکه هرژه به عنوان هنرمندی
چندسویه به علاقه‌مندان شناسانده شود.

این موزه از چهار واحد اصلی تشکیل شده که از طریق پل و تونل‌های شیشه‌ای با
یکدیگر مرتبط ‌هستند و دربرگیرنده‌ هشت سالن نمایش است که در آن آثار هنری و شخصی
هرژه عرضه شده‌اند.

علاقه‌مندان می‌توانند در این موزه، آثار و طرح‌های هرژه را از بعد زمان دنبال
کنند. برای نمونه، در سالن شماره‌ یک، طرحی کوچک از یک قطار به نمایش گذاشته شده که
هرژه آن را در سن چهار سالگی کشیده است. متاسفانه توضیحات بیشتری در کنار این قطعه
و همچنین بسیاری از قطعات دیگر ارائه نشده و این یکی از ضعف‌های موزه است. البته
نباید این را هم از یاد برد که در بلژیک و فرانسه، هرژه و مخلوقاتش، تن‌تن و میلو،
شخصیت‌هایی بس آشنا هستند.

با وجود این، علاقه‌مندان در این موزه با آثار، فضا و ابعادی از کارها و
فعالیت‌های هرژه آشنا می‌شوند که تا کنون با آنها آشنایی نداشته‌اند.

برای نمونه، در یکی از سالن‌ها شیوه کار "استودیوی طراحی هرژه" به خوبی به نمایش
گذاشته شده و می‌توان بر روی میزی، طرح‌های مربوط به ماجرای "پرواز ۷۱۴ سیدنی" را
که به شکلی نامرتب پخش شده‌اند، دید، پنداری طراحان برای استراحت و خوردن ناهار
دفتر کار را ترک کرده‌اند و به زودی برمی‌گردند.

ناگفته نماند که در این موزه نه تنها طرح‌ها و نقاشی‌های بی‌شمار هرژه به نمایش
گذاشته ‌شده‌اند، بلکه بسیاری از وسایل و اشیا‌ء شخصی و خصوصی او، از جمله
آلبوم‌های عکس و همچنین سوغاتی‌هایی که او از سفرهای مختلف به همراه می‌آورده است،
دیده می‌شود
 

linkoln

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,302
لایک‌ها
2,632
محل سکونت
بلقیوم
12-5-1-18337p8-tintin-04.jpg



کودکان
> رسانه - ترجمه‌ی شیرین موسوی: «استیون اسپیلبرگ» و «پیتر جکسون» هر
دو از فیلم‌سازهای پرطرفداری هستند که در همکاری اخیرشان، انیمیشن بلند «ماجراهای
تن‌تن؛ راز اسب شاخدار» سنگ تمام گذاشتند و انیمیشنی ساختند که پیش از این هرگز با
این کیفیت ساخته نشده بود.

با این‌که پیتر جکسون تنها تهیه‌کننده‌ی این فیلم بود،
اما حضور او و تکنیک‌های دیجیتالی کمپانی‌اش، کاملاً در فیلم احساس می‌شود. این
فیلم برنده‌ی جایزه‌ی بهترین انیمیشن «گُلدن گِلوب» هم شده و نسخه‌ی دوبله‌ی فارسی
آن این روزها در بیش‌تر فروشگاه‌های محصولات فرهنگی و سوپرمارکت‌های کشور وجود
دارد. به همین بهانه ترجمه‌ی گفت‌و‌گویی از این دو فیلم‌ساز را برای شما
می‌آوریم.



  • لطفاً کمی درباره‌ی استفاده از
    فناوری «ضبط حرکت»[SUP]1[/SUP] (موشن کَپچِر) در ماجراهای تن‌تن توضیح
    بدهید؟

پیتر جکسون:

خوب در واقع«ضبط حرکت» دقیقاً همان چیزی است که ما می‌خواستیم انجام بدهیم. ضبط
حرکت یک ژانر نیست؛ یک «وسترن اسپاگتی»[SUP]2[/SUP] هم نیست! ضبط حرکت، یک ابزار
تکنیکی است و ما سعی می‌کنیم ضبط حرکت و انیمیشن سنتی را در یک سیستم پیاده
کنیم.

من و «استیون» مهارتمان در ساختن فیلم بلند است. منظورم
این است که ما از کامپیوتر استفاده نمی‌کنیم. حتی برای کارهای خودمان! من حتی به
سختی ای‌میل می‌فرستم! اما می‌خواستیم دنیای مجازی تن‌تن را با شخصیت‌ها و
مکان‌هایش با کامپیوتر خلق کنیم؛ پیوندی بین دوربین مجازی و نمای فیلم بلند در جهان
حقیقی.

این شیوه‌ی فیلم‌برداری از جهان ‌حقیقی نیست که اهمیت
دارد، بلکه روش فیلم‌برداری فیلم در درون آن جهانی ‌است که به آن فکر می‌کنیم.



  • چرا در این فیلم «پروفسور
    تورنسل»[SUP]3[/SUP] (کالکولوس) حضور ندارد؟

جکسون:

در این نسخه‌ی سینمایی قرار نبود حضور داشته باشد، چون پروفسور تورنسل از کتاب
«گنج‌های راکهام سرخ‌پوش» به داستان‌های تن‌تن وارد می‌شود. اما اگر قرار باشد فیلم
دیگری بسازیم، پروفسور تورنسل در بیش‌تر داستان‌ها نقش دارد.

استیون
اسپیلبرگ:


[با خنده] خیلی خوشحالم که شما پروفسور تورنسل را می‌شناسید!



  • لطفاً از روش ضبط حرکت چشم و
    اهمیتش در فیلم برایمان توضیح بدهید.

جکسون:

خوب، «چشم» مهم‌ترین عضو صورت هر بازیگری است. منظورم این است که هر بازیگر
بزرگی خوب می‌داند که چه‌جوری از چشم‌هایش استفاده کند.

وقتی که داشتیم «ارباب‌ حلقه‌ها» را می‌ساختیم و شخصیت
«گالوم» را در کامپیوتر خلق می‌کردیم، به نیوزلند رفتیم و چشم‌هایی ساختیم که
شخصیت‌هایمان قرار بود به نحوی کاملاً علمی از آن‌ها استفاده کنند.

12-5-1-18251p8-TinTin-03.jpg
برای این‌کار، روی چشم‌های واقعی مطالعه می‌کنی. مطالعه
می‌کنی که چه‌جوری نور در داخلشان منعکس می‌شود، پشت چشم‌ها را مطالعه می‌کنی،
این‌که عنبیه چه‌جوری احساسات را بازتاب می‌دهد. حسابی درگیر جزئیاتی علمی می‌شوی.
این موضوع سر «گالوم» حیاتی بود و بعدش هم «کینگ‌کُنگ» که شخصیت دیگری بود که با
صورتش کار زیادی انجام نمی‌داد، بلکه چشم‌هایش به شما می‌گفتند که دارد به چه فکر
می‌کند.

در «آواتار» هم چشم‌ها خیلی حیاتی بودند. این‌جوری است که
کمپانی ما واقعاً در تحقیق و مطالعه درباره‌ی چشم‌ها سنگ تمام گذاشته است. با شما
موافقم که درباره‌ی تن‌تن هم درست مثل هر فیلم دیگری مجبور بودیم یک گروه بازیگر
جمع‌ کنیم و آن‌ها هم باید با چشم‌هایشان مثل فیلم‌های زنده، خیلی چیزها
می‌گفتند.



  • این‌که فیلم را در عصر فیلم‌سازی
    دیجتال ساختید، چه‌طور بود؟

اسپیلبرگ:

خوب ممکن است تحت تأثیر شرایط مسلم عصر فیلم‌های دیجیتال باشد، اما عصر آنالوگ
است که هم‌چنان دارد قصه می‌گوید. این است که خیلی مهم است. چیزی مهم‌تر از قصه
وجود ندارد.



  • چه ویژگی‌هایی در این فیلم هست که
    طرفدارهای فیلم‌های اسپیلبرگ، را دلبسته‌ی آن کند؟ جدای از این آیا به عنوان یک
    طرفدار تن‌تن، از دیدن فیلم تن‌تن به کارگردانی پیتر جکسون هیجان‌زده
    می‌شوید؟

اسپیلبرگ:

بگذارید اول جواب سؤال دومتان را بدهم! پیتر را به عنوان کارگردانی که بخواهد
قسمت دوم ماجراهای تن‌تن را با حضور پروفسور تورنسل بسازد، به شدت امیدوارکننده و
موفق می‌بینم.

اما درباره‌ی سؤال اول، این فیلم را برای همه‌ی شما
ساختم. منظورم این است که بعضی از فیلم‌هایم را برای خودم می‌سازم و دل‌مشغولی خودم
هستند. این کار را زمانی می‌کنم که موضوعی شخصی و خیلی حساس برایم پیش می‌آید و
نمی‌توانم تصور کنم که من یک تماشاگرم .

ژانرهای مختلفی هست که احتیاج دارم برای تماشاگرهایم
بسازم، تا کنار من بنشینند و فیلمی را که ساخته‌ام ببینند. تن‌تن هم یکی از
همان‌هاست.



  • برای خودتان تن‌تن چه جذابیتی
    داشت که تصمیم گرفتید او را به تصویر بکشید؟

اسپیلبرگ:

راستش تن‌تن هیچی هم که نباشد، روایت‌گر شخصیت خودم است. او یک خبرنگار شجاع و
سرسخت است که باید برای روزنامه‌ها گزارش تهیه کند. آن‌چه من از تن‌تن دیدم این است
که هیچ‌وقت جواب منفی برای سؤال‌هایش ندارد و این داستان زندگی من است.

جکسون:

تمام ماجرا سر اراده‌اش است. او هیچ‌وقت، هیچ‌وقت، کاری را که شروع کرده، ول
نمی‌کند. وقتی به دنبال چیزی می‌افتد، هیچ‌وقت توقف نمی‌کند و وقتی شروع می‌کند به
ساختن یک فیلم هم قضیه به همین‌شکل پیش می‌رود.

***



1. «موشن کَپچِر» یا «ضبط حرکت» نوعی فناوری دیجیتال در
سینماست که در آن یک بازیگر حالت‌های بدن شخصیت فیلم را جلوی دوربین اجرا می‌کند و
آن حالت‌ها در کامپیوتر شبیه‌سازی می‌شوند.

2. «وسترن اسپاگتی» به فیلم‌های وسترنی گفته می‌شد که در
اروپا و بیش‌تر توسط کارگردان‌های ایتالیایی ساخته می‌شده است.

3. «پروفسور تورنسل» که به این نام در ایران معروف است، نام فرانسوی این شخصیت
است که در ترجمه‌ی انگلیسی نامش به «پروفسور کالکولوس» تغییر کرده است.
 

linkoln

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,302
لایک‌ها
2,632
محل سکونت
بلقیوم
تن تن بلاگ: «ماجراهای تن تن: راز اسب شاخدار» روایت سینمایی استیون
اسپیلبرگ از قصه‌های مصور تن تن و میلو اولین بار در دنیا شنبه شب در بروکسل روی
پرده می‌رود.

این فیلم سه‌بعدی از هفته آینده در بریتانیا و از 21 دسامبر
در آمریکای شمالی اکران می‌شود.

تن تن، خبرنگار جوان قصه‌های هرژه طرفدارانی
سرسخت دارد که از تک تک ماجراهای او لذت می‌برند. شاید به همین دلیل است نمایش‌
مطبوعاتی پروژه 82 میلیون پوندی «راز اسب شاخدار»‌ که با تکنولوژی «موشن کیپچر»
ساخته شده، با واکنش منفی گروهی روبرو شده است.

یک منتقد دیدن این فیلم را
به «دیدن یک صحنه تجاوز» تشبیه کرد و منتقدی دیگر آن را «یک اثر التقاطی گرفته» و
«دردناک» دانست.
ای ال کندی نویسنده و از طرفداران قصه‌های
تن تن که نقدی درباره «راز اسب شاخدار» برای بی‌بی‌سی 2 نوشته، گفت: «آدم‌ها وقتی
یک نفر چیزهای محبوب دوران کودکی‌شان را عوض کنند، از عصبانیت دیوانه
می‌شوند.»

او افزود: «آن چه در پیش‌نمایش «راز اسب شاخدار» نظرم را جلب کرد تیره
و تار بودن فیلم بود، در حالی که مشخصه قصه‌های هرژه شفاف بودن خطوط تصاویر
است.»

اسپیلبرگ با الهام از «پالت» هرژه از شخصیت‌ها، قصه‌ها و طراحی، با
پیتر جکسون کارگردان سه‌گانه «ارباب حلقه‌ها» همراه شد و همان طور که انتظار می‌رفت
روایتی هالیوودی از ماجراهای تن تن ارائه کرده است.

IMAGE634548867309353272.jpg


صحنه‌ای
از فیلم سه‌بعدی «ماجراهای تن تن: راز اسب شاخدار»


او بجای تکیه بر
شوخ‌طبعی قصه‌های هرژه تمرکز خود را روی اکشن گذاشته و از چهره‌هایی چون جیمی بل،
اندی سرکیس و دانیل کریگ به عنوان صداپیشه استفاده کرده است.

اسپیلبرگ برای
ساخت جلوه‌های ویژه «راز اسب شاخدار» با همان شرکتی کار کرد که جلوه‌های ویژه
«آواتار» جیمز کامرون را تولید کرد و از تکنیک‌های روزآمد‌شده «موشن کپچر» بهره
برد.

او دلیل استفاده از این تکنیک را «شباهت بسیار به طراحی‌های دستی
هرژه» دانست، اما منتقدان تاثیر خفقان‌آور آن بر فضای کتاب‌های اصلی را مورد انتقاد
قرار داده‌اند.

نائومی آلدرمن نویسنده، گفت: «من هم اعتقاد دارم فیلم اسپیلبرگ بی‌جان
است. بخش زیادی از این مسئله به پرداخت شخصیت‌ها برمی‌گردد. کاپیتان هادوک بیشتر یک
کاریکاتور است و تامسن و تامپسن هم شخصیت‌های کمدی هستند. از همه بدتر که فیلم تنها
دو شخصیت زن دارد که فقط پنج دیالوگ دارند. البته این ایراد متوجه قصه‌های اصلی هم
هست.»

در همین حال، ژان-کلود ژوره از مدیران سابق بنیاد قصه‌های تن تن گفت:
«این خطر وجود دارد که نگاه اسپیلبرگ به آثار هرژه ضربه بزند. بدون تردید بیزنس
خوبی است، اما شاید نتواند در درازمدت به حفظ آثار او کمک کند.»

این نگاه توام با احترام همیشه نسبت با هرژه همراه بوده است. او با
نام اصلی ژرژ رمی در سال 1907 به دنیا آمد. هرژه نگارش قصه‌های تن تن را از سال
1929 در یکی از روزنامه‌های بروکسل آغاز کرد و این قصه‌ها خیلی زود مورد توجه قرار
گرفتند.

قصه‌های هرژه در اوج شهرت او به 60 زبان ترجمه شدند. او در مجموع 24
کتاب تن تن منتشر کرد. با مرگ هرژه در سال 1983، آخرین کتاب مجموعه تن تن با عنوان
«تن تن و هنر الفبا» نیمه تمام باقی ماند.

در همان سال‌ها اسپیلبرگ که شنیده
بود بعضی منتقدان «مهاجمان صندوقچه گمشده» او را با آثار نویسنده بلژیکی مقایسه
کرده‌اند، به او زنگ زد.

اسپیلبرگ گفت: «او قبول کرد و از من خواست قصه‌هایش
را به فیلم برگردانم»

علاقه اسپیلبرگ به دنیای شخصیت‌های هرژه قابل درک
است. مایکل فار نویسنده «تن تن: کتاب راهنمای کامل» گفت: «کار او دوست‌داشتنی است.
همین که آن را کشف می‌کنید، کاملا مجذوب می‌شوید.»

در قصه‌های هرژه، تن تن
بجز عزم راسخ برای حل معما ویژگی‌های چندان تعیین‌کننده دیگری ندارد و حالت چهره او
هم نهایت در حد سه خط و دو نقطه است. او شخصیتی مبهم است که می‌تواند برای همه جذاب
باشد.

نیک رادول رئیس شرکت مولنسار که حقوق خرید و فروش تمام آثار تن تن را
در اختیار دارد، گفت: «تن تن اسطوره بزرگ قرن بیستم است. می‌توانید این کتاب‌ها را
در 14 سالگی بخوانید یا در 38 سالگی و در هر دو حال از چیزهای متفاوت لذت
ببرید.»

او در واکنش به انتقادها از فیلم جدید، گفت: «آن‌ها تفسیر خود را از
قصه‌های تن تن داشتند، همان طور که کارگردانان تئاتر می‌توانند تفاسیر متفاوت از
شکسپیر داشته باشند. اگر این فیلم بتواند مردم را به کتاب‌ها برگرداند که چه بهتر.
همراهی پیتر جکسون و استیون اسپیلبرگ با این پروژه هم برای بلژیک خوب است هم برای
قصه‌های هرژه.»

پیش از این چند اقتباس موفق از ماجراهای تن تن انجام شده
است. سال 1991 مجموعه تلویزیونی انیمیشن «ماجراهای تن تن» در حداقل 17 کشور روی
آنتن رفت. یک اقتباس نمایشی از این قصه‌ها هم در لندن مورد استقبال قرار
گرفت.

«راز اسب شاخدار» که بر مبنای کتاب یازدهم از مجموعه 24 قسمتی هرژه
ساخته شده، سرآغاز یک مجموعه سینمایی خواهد بود. فعلا ساخت فیلم‌های دوم و سوم در
دستور کار است.

جیمی بل روز جمعه گفت: «امیدوارم تا مدت‌ها با تن تن باشم.
اگر تماشاگران استقبال کنند حاضرم تا آخر عمرم بجای تن تن حرف بزنم.»

یک
پسر و سگ او: ماجراهای مهم تن تن

1929: «تن تن و برفی» اولین بار در «لو
پوتی ونتیم» از ضمائم روزنامه «لو ونتیم سی‌یکل» ظاهر شدند.
1930: «تن تن در
سرزمین شوراها» («فرار از شوروی») در قالب یک کتاب منتشر شد.
1931: «تن تن در
کنگو» جنجالی‌ترین کتاب مجموعه تن تن منتشر شد.
1938: تن تن در «جزیره سیاه»‌
برای اولین بار به بریتانیا رفت.
1941: شخصیت کاپیتان هادوک اولین بار در کتاب
«خرچنگ پنجه طلایی» معرفی شد.
1961: تن تن با فیلم «Tintin and the Mystery of
the Golden Fleece» به طور جدی وارد دنیای سینما شد.
1976: «تن تن و پیکاروها»
آخرین کتاب تن تن بود که هرژه به پایان رساند.
1983: ژرژ رمی که قصه‌های خود را
با نام هرژه می‌نوشت در 75 سالگی درگذشت.
1986: «تن تن و هنر الفبا»، کتاب نیمه
تمام هرژه پس از مرگ او منتشر شد.
92-1991: مجموعه تلویزیونی «ماجراهای تن تن»
روی آنتن رفت.
2008: طرح روی جلد «تن تن در آمریکا»‌ در سال 1932 به قیمت 650
هزار پوند به فروش رسید.
2010: یک مجسمه برنزی تن تن و برفی در حراجی در پاریس
حدود 109 هزار پوند فروخته شد.
 

linkoln

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,302
لایک‌ها
2,632
محل سکونت
بلقیوم
شخصیت تن تن (Tintin) در کشور ما تقریباً شناخته
شده است و داستان های او جزو معدود کتاب های کمیکی هستند که مورد توجه قرار گرفتند.
بازی های متعددی هم از روی این شخصیت جوان ساخته شدند که کم و بیش قابل توجه بودند،
اما به تازگی هالیوود دوباره به سراغ شخصیتی رفته که آقای جورجس رمی (Georges Remi)
آن را خلق کرد. تن تن، خبرنگار جوانی است که ماجراهای مختلف همه در انتظار او
هستند. تن تن قرار است با کمک پیتر جکسون (Peter Jackson) و استیون اسپیلبرگ
(Steven Spielberg) راهی پرده نقره ای سینما شود و با کمک همین اشخاص معروف هم،
راهی دنیای بازی های کامپیوتری خواهد شد.
ارتباط خوبی که Ubisoft با هالیوود دارد، باعث شده
تا با همکاری جکسون و اسپیلبرگ این بازی ساخته شود. بازی ای با ظاهری کارتونی، قسمت
هایی به حالت اول-شخص، بخش های مخفی کاری و قسمت های دیگر که نظر هر بازیکنی را به
سمت خودش جلب می کند. به نظر، کاری که Ubisoft با این عنوان انجام داده، بیش از
الگوبرداری از فیلم بوده، چرا که قسمت های به نمایش درآمده از آن، چیزی فراتر از یک
بازی دم دستی بود که از روی فیلم ساخته شده است. خیلی ها با دیدن نمایش های اولیه
بازی غافلگیر شدند. این عنوان از طراحی های 3D در محیطی 2D استفاده می کند. طرح های
هنری بازی تصاویر 3D هستند که این عنوان را به کارتون های ساخته شده از روی تن تن
شبیه کرده اند.
632835_20110606_640screen002.jpg

این حالت بیشتر در زمانی هیجان انگیزتر می شود که
تن تن را در قسمت های پلتفرمر بازی هدایت می کنید. تن تن شخصیت بزن بهادری دارد،
اما این روند کلی بازی را تشکیل نمی دهد. همانند آن چیزی که در کتاب های این شخصیت
دیدیم، دشمنان را باید با تفکر از سر راه برداشت. باید حرکت آن ها را زیر نظر
بگیرید و از پشت آن ها را غافلگیر کنید. به صورت مخفیانه حرکت کنید و یا از اشیاء
مختلف برای از بین بردن آن ها استفاده کنید. یکی از مراحل بازی، قسمتی است که
بازیکنان در کشتی Karaboudjan رخ می دهد. تن تن در این کشتی وارد درگیری بزرگی می
شود و باید خود را از آنجا نجات دهد. در اینجا می توانید با استفاده از اشیاء
مختلفی که در محیط بازی قرار گرفته اند، دشمن را از بین ببرید.
می توانید اشیاء را برداشته و با هدف گیری آن را به
سمت دشمن پرتاب کنید. گیم پلی بازی بسیار متنوع طراحی شده، اما نکته مهم اینجاست که
همه قسمت های این عنوان نسبت به کتاب های آن وفادار مانده اند. در یکی از Boss
Fightهای بازی که آلان (Allan) نام دارد، با یکی دیگر از شخصیت های دنیای تن تن،
یعنی کاپیتان هادوک (Captain Haddock) روبرو خواهید شد. در این مبارزه باید آلان را
سرگرم کنید و به او حقه بزنید تا او به صورت اشتباه بسته هایی از مواد منفجره را
منفجر کند. این کار را در حالی باید انجام دهید که هم باید از دست او فرار کنید و
هم به محیط اطراف دقت داشته باشید. در اولین نگاه این بازی، متوجه این موضوع خواهید
شد که همه چیز به نسبت خوبی در بازی قرار گرفته اند.
632835_20110606_640screen005.jpg


مراحل بازی اکثراً دارای معماهای خاصی هستند. خشونت
بازی به صورت کارتونی طراحی شده و به همین دلیل هیجان خاصی به بازی بخشیده است.
همچنین توجه به منابع اصلی بازی حرف اول را می زند. طراحی انیمیشن های شخصیت های
بازی با توجه به آن چیزی که در کتاب ها به چشم می خورد، در بازی دیده می شوند. همه
شخصیت های بازی حتی تامسون (Thomson) و تامپسون (Thompson) نیز با همان لوده گری
های مخصوصشان در بازی دیده می شوند. حتی در دعواها و ضربه هایی که شخصیت های بازی
به یکدیگر می زنند، این موضوع رعایت شده است. طراحی شخصیت تن تن نیز بسیار خوب به
نظر می رسد.
او به همان صورتی طراحی شده که در چهارمین فیلم
ساخته شده از روی آن، شاهد خواهیم بود. البته باید به این موضوع هم اشاره کرد که تن
تن همیشه با این شکل و شمایل شناخته شده است و سازندگان نیز از همان طرح کلاسیک
برای خلق این شخصیت استفاده کرده اند. سازندگان قول این را داده اند که گیم پلی
بازی بیش از 10 ساعت باشد که در محیط های مختلف سپری خواهد شد. در کنار این موضوع
در این عنوان قابلیت بازی به صورت Co-Op هم قرار گرفته است. شخصیت دوم در نقش
کاپیتان هادوک قرار می گیرد و در کنار تن تن مبارزه خواهد کرد. روند بازی جالب به
نظر می رسد. باید در یک محیط 2D حرکت کنید، قسمت های مختلف را بررسی کنید و مبارزه
های زیادی را پشت سر بگذارید و از قسمت مشخص شده خارج شوید.
این روند، بیشتر مانند بازی های کلاسیکی می ماند که
در زمان هایی نه چندان دور همه آن ها را بازی کرده ایم. هر دو شخصیت اصلی بازی که
بازیکنان کنترل آن ها را به دست می گیرند، دارای قدرت های خاص خود هستند. تن تن مشت
های فوق العاده قوی ای دارد و هادوک نیز از قدرت بدنی بالایی برخوردار است. این دو
قابلیت در طول مراحل بازی بسیار کارساز خواهند بود. شخصیت ها با همکاری یکدیگر می
توانند مراحل را به پایان برسانند. با پیشرفت در بازی، مراحل سخت تر و سخت تر
خواهند شد. بازی تله هایی را پیش روی بازیکنان می گذارد که خودشان در تله ای دیگر
قرار دارند. همچنین معماهایی برای بازی طراحی شده که حل کردن آن ها بسیار جالب و
هیجان انگیز است.
 

linkoln

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,302
لایک‌ها
2,632
محل سکونت
بلقیوم
herge-tintin1.jpg

هرژه از نوجوانی با ورود به مدارس هنری مخالف بود.
زیرا معتقد بود که مدارس هنری او را وادار به تقلید از سبک‌های هنری دیگران
می‌سازد.
در دفترچه‌های یادداشت هرژه، کاریکاتورهایی استهزا آمیز از اشغال‌گران آلمانی دیده می‌شد که در خیابان‌های بروکسل سرگرم پرسه زدن بودند.
هرژه در سال ۱۹۸۳ بر اثر یک بیماری خونی درگذشت.
این حادثه در تمام نشریات اروپا با تیراژ وسیعی منعکس شد.

اشاره:
داستان‌های تن تن با نام هرژه کاملاً آمیخته است.
هرژه با داشتن تخیل نیرومند و هم‌چنین با عنایت به قدرت فضا آفرینی مطلوب، آنقدر از
توان انتقال خوبی به مخاطب برخوردار بود که توانست هواداران کمیک استریپ را هفتاد
سال به خود وفادار نگاه دارد. در سری مقالات موجود، علاوه بر نقد و تحلیل پیرامون
شخصیت و سبک کار «هرژه» بیوگرافی مفصلی از وی نیز آورده شده تا شما با سبک و
ایده‌های هنری‌اش بیشتر آشنا شوید.
در ۲۲ مه سال ۱۹۰۷ در بلژیک به دنیا آمد. ژرژ رمی
فرزند الکسیس و الیزابت رمی است. پدرش در یک فروشگاه ورزشی کار می‌کرد. مادرش
خانه‌دار بود. فرزند اول آن‌ها از کودکی کمی بد اخلاق بود اما در سال‌های بعد وقتی
که کاغذ و قلم به دستش می‌دادند می‌توانستند او را آرام نگه دارند. والدینش که
استعدادهای هنری در وی می‌دیدند او را به مدرسه هنر فرستادند، ولی او خیلی زود از
آنجا بیرون آمد، چون فکر می‌کرد مدرسه هنر او را تشویق به تقلید از سبک دیگران و
***** خلاقیت‌هایش می‌کند. سال‌های دبیرستان یا همان سال‌های بی‌نهایت کسل کننده،
با اشغال بلژیک به وسیله نیروهای قیصر ویلهلم دوم آلمان همزمان شد. حال و هوای مملو
از وحشت، دلتنگی و ***** سال‌های ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ به عنوان تصویری سیاه و دایمی، برای
همیشه در ذهن ژرژ جوان باقی ماند. اولین کارها و طراحی‌های او در حاشیه کتاب‌های
مدرسه‌اش.‌کاریکاتورهای اهانت‌آمیز اما ملموسی بود از سربازهای ترسناکی که در
خیابان‌های کشورش گشت می‌زدند.
ژرژ جوان با خانواده‌اش که حالا یک برادر کوچک‌تر
به آن اضافه شده بود، در حومة شهر بروکسل زندگی می‌کرد. پس از پیمان ورسای و انعقاد
صلح ظاهری، ژرژ وارد کالج سنت بونیفیس در بروکسل شد. معلمان‌اش او را یک دانش‌آموز
بی‌خاصیت و ناامید کننده یافتند که هیچ اشتیاقی برای یاد گرفتن آنچه به او یاد
می‌دادند نشان نمی‌داد. یک سال بعد ژرژ رمی به دبیرستان پیش‌آهنگان گشتی (که از
تحرکات دشمن اطلاعات کسب می‌کردند) پیوست، پدیده‌ای که پس از موفقیت بلژیک در
امپراتوری بریتانیا، در پی پایه‌گذاری جنبش توسط سر روبرت بیدن پاول در سراسر بلژیک
به وجود آمد. و طرح‌های او در ماهنامه پسران پیشاهنگ کاتالیک بلژیک به چاپ
می‌رسید.
در سال ۱۹۲۴ و با نام مستعار هرژه کار می‌کرد. در
۱۹۲۶ او اولین شخصیتش را که در داستان‌های دیگرش هم تکرار شد، خلق کرد. این شخصیت
توتور **** گشتی‌های هانتونز پسری پیشاهنگ با چهره‌ای باز، سرزنده و بینی نوک تیز
بود که پیش‌آمدهای کمدی در سلسله داستان‌های آن مورد توجه افراد بسیاری در سراسر
بلژیک، از جمله پدر نوربرت وانر قرار گرفت. در سال ۱۹۲۸ پس از پایان سربازی، هرژه
کار خود را به عنوان سردبیر ضمیمه جدید کودکان روزنامه کاتولیک بلژیوم دیلی شروع
کرد که به وسیله پدر نور برت والز یک فعال سیاسی به شدت محافظه‌کار اداره می‌شد.
این ضمیمه اولین بار در اول نوامبر ۱۹۲۸ منتشر شد که قرار بود هر هفته یعنی هر پنج
شنبه انتشار یابد.
این هفته نامه به داستانی نیاز داشت تا خوانندگان
را ترغیب به خریدو خواندن آن نماید و این چنین بود که در ۱۰ ژانویه ۱۹۲۹، داستانی
با نام ماجراهای «تن‌تن و میلو»‌ در این هفته نامه توسط هرژه نوشته شد. این داستان
به صورت کمیک استریپ بود که برای اولین بار در آمریکا طرح‌ریزی شد. تن‌تن خبرنگار
مجله Le Petit Xxe بود که گزارش‌هایی را از اتحاد جماهیر شوروی ارسال می‌کرد. او در
آنجا با کمک میلو اخباری از فعالیت‌های OGPU پلیس سری اتحاد جماهیر شوروی می‌فرستاد
و شرارت‌های بلشویک‌ها را آشکار می‌کرد. هرژه تا بهار ۱۹۳۰ هر هفته دو صفحه از
داستان‌های تن‌تن را منتشر می‌ساخت. تا آن زمان ماجراهای تن‌تن و میلو به قدری
مشهور شده بود که انتشار کتابی متحوی ماجراهای تن‌تن بسیار ارزشمند محسوب می‌شد. یک
کتاب فروش، ۵۰۰ آلبوم با عنوان ماجراهای تن‌تن در اتحاد جماهیر شوروی را منتشر
ساخت. عنوان همة کتاب‌ها تن‌تن و میلو بود که به زودی قفسه کتاب‌فروشی‌ها را پر
کرد.
بعد «تن‌تن در کنگو» داستانی دیگر از مجموعه
داستان‌های تن‌تن منتشر شد. تا سال ۱۹۳۴ ماجراهای تن‌تن آنقدر شهرت یافته بودند که
از آن پس کتاب‌ها به وسیله شرکت انتشارات «کاسترمن» در بلژیک و پاریس منتشر می‌شد.
هرژه در سال ۱۹۳۲ با منشی‌اش، ژرماین کیچنز ازدواج کرد و به کارش در همان هفته نامه
ادامه داد، تا سال ۱۹۴۰ که نازی‌ها بلژیک را تسخیر کردند. در طول جنگ هرژه مجبور شد
در بلژیک بماند و برای روزنامه «له سور» داستان‌های مصور تن‌تن را می‌کشید. در سال
۱۹۴۲، ناشر او، کاسترمن، به او پیشنهاد داد که اگر داستان‌های تن‌تن خود را به ۶۲
صفحه محدود کند، آن را به صورت رنگی چاپ می‌کنند و هرژه این پیشنهاد را پذیرفت. در
سال ۱۹۴۶ هنگامی که نتوانست تا پایان جنگ شغلی پیدا کند، با **** مقاومت فرانسه
ریموند لبلانک برخورد نمود که به او پیشنهاد داد که در صورت موافقت هرژه، تن‌تن را
به صورت مجله منتشر کند. به این ترتیب ماجراهای تن‌تن مانند دیگر کارهای هرژه برای
خود جایگاهی پیدا کرد و دیگر هنرمندان کمیک استریپ هم آن را ابزاری برای نمایش هنر
خود یافتند.
هرژه در سال ۱۹۵۰ هنگامی که احساس کرد مسئولیت‌های
فراوان طراحی و نوشتن کتاب‌های تن‌تن دارد او را از پا درمی‌آورد، جهت دریافت کمک
از سایر دوستان، استودیوی هرژه را تأسیس کرد. گروهی از هنرمندان که با هم روی
کتاب‌های تن تن کار می‌کردند. مسئولیت آن‌ها به نوشتن و طراحی داستان‌ها محدود
نمی‌شد، بلکه آن‌ها باید به هرژه در تحقیق در مورد داستان‌ها ارایه جزییات و طراحی
جلد کتاب‌ها و مجله تن‌تن کمک می‌کردند. تا سال ۱۹۵۸، تن‌تن یک پدیده بود که در مدت
یک سال در فرانسه بیش از یک میلیون نسخه از آن به فروش رسید. «ناشر» دریافت که
تیراژ آن‌ها قادر به پاسخ‌گویی به تقاضاها نیست. در همان زمان زندگی خصوصی هرژه
دستخوش بحران شد و در زندگی با همسرش به بن‌بست رسیده و از کارش خسته شد. او در این
سال‌ها کتاب مورد علاقه‌اش، «تن‌تن در تبت» که در ستایش دوستی است را به رشته تحریر
درآورد. در سال ۱۹۵۹، تن‌تن به صورت یک مجموعه تلویزیونی درآمد. و سال بعد از آن،
فیلمی بلند و جنجالی براساس کار هرژه به نمایش گذاشته شد. در دهه ۱۹۶۰ تن‌تن یکی از
مشهورترین شخصیت‌های داستان‌های جدید بود که به سرعت به چندین زبان ترجمه و به
سراسر جهان فرستاده می‌شد و خیلی زود به مشهورترین نماینده و نماد بین‌المللی بلژیک
تبدیل شد. در چنین زمانی، هرژه با استفاده از موقعیت‌ مالی خوبی که نصیب‌اش شده
بود، مجموعه‌های هنری بزرگی از جمله آثار پیکاسو و مونه را خریداری کرد. او هم‌چنین
خط‌مشی سفر به سراسر دنیا را در پیش گرفت. او هیچ وقت به جاهایی که تن‌تن سفر
می‌کرد، نرفته بود، با این حال توصیف‌های دقیقی ارایه می‌داد. تنها جایی که برای
جمع‌آوری اطلاعات برای کتابش سفر کرد سوئیس بود که اغلب به آنجا می‌رفت، ولی حالا
با کار کمتر و وضعیت خوب مالی می‌توانست از عهده مخارج سفر به کشورهای دیگر
برآید.
او به دانمارک، سوئد، یونان، ایتالیا، اسپانیا،
انگلستان، باهاما و ایالات متحده آمریکا سفر کرد و چندین سفر به ایالت‌های آمریکا
داشت و سپس به دعوتی که ۳۶ سال پیش از او شده بود پاسخ گفت و دعوت مادام چیانگ کای
چک را برای دیدار از چین و سفر به تایوان پذیرفت. در سال ۱۹۷۶، مصادف با کامل کردن
آخرین کتاب تن‌تن یعنی تن‌تن و پیکاروها، فیلم مستند «من، تن‌تن» روی آنتن رفت که
نگاهی عمیق به کارهای هرژه همراه با مصاحبه‌هایی جالب بود. در سال ۱۹۷۷ از همسر
اولش جدا شد و با فنی ولامینک یکی از هنرمندان استودیوی هرژه که سال‌ها با او زندگی
کرده بود، ازدواج کرد.
در سال ۱۹۷۹، هرژه به نقطه عطفی در زندگیش رسید:
«تن‌تن پنجاه ساله شد.» جهان این اتفاق بزرگ را با مراسمی با شکوه جشن گرفت و وزارت
پست بلژیک تمبری با عکس او، میلو و کاپیتان هادوک چاپ نمود. اندی وارهول هنرمند
آمریکایی و سلطان هنر پاپ که هرژه یکی از دوستان او شده بود، برای قدردانی از هرژه
مجموعه‌ای از چهار تصویر او را منتشر نمود. کتاب پنجاه سال کارهای شادی بخش نیز
برای بزرگداشت این مراسم انتشار یافت و از مجسمه برنزی تن‌تن و میلو در حیاط مرکز
کمیک استریپ بلژیک در بروکسل پرده‌برداری شد. هرژه هم به عنوان بخشی از این جشن‌ها
با مجموعه‌ای از طرح‌های خود در آن‌ها شرکت نمود. در طرح‌های مختلف افکار هرژه در
مورد خبرنگاری که نیم قرن پیش خلق کرده بود به تصویر کشیده شده بود. در بیست و پنجم
فوریه ۱۹۸۳، هرژه که سال‌ها از بیماری کم خونی رنج می‌برد در خانه‌اش در حالت کُما
فرو رفت. او را سریع به کلینیک لوک در بروکسل رساندند و تحت مراقبت‌های ویژه قرار
گرفت و در سوم مارس همان سال درگذشت. به زودی روزنامه‌های سراسر اروپا، از اخبار
مرگ و ستایش کارهای او پُر شد. بنا به خواسته هرژه مبنی بر توقف ماجراهای تن‌تن پس
از او، هیچ داستان جدیدی نوشته نشد و داستان ناتمام «تن‌تن و هنر الفبا» پس از مرگ
او منتشر شد. با مرگ هرژه، یادگار هنری او تن‌تن، که بدون شک بزرگ‌ترین ابتکار و
مشهورترین شخصیت تمام داستان‌هایش بود،‌ برای همیشه جاودانه شد. بیش از ۱۰۰ میلیون
نسخه از کتاب‌های تن‌تن به ۵۹ زبان در سراسر جهان ترجمه شد و به فروش رسید.
ماجراهای او در پنج قاره طرفدار دارد و هنوز هم هر ساله چهار میلیون کتاب تن‌تن به
فروش می‌رسد. کار هرژه الهام‌بخش ساخت سه مجموعه تلویزیونی، سه بازی ویدیویی، هشت
فیلم و دو نمایش موزیکال بوده و هنوز هم بسیاری از این شخصیت در کارهایشان استفاده
می‌کنند. او با خلق تن‌تن خود را جاودانه ساخت و مردم در سراسر دنیا هیچ وقت
شخصیت‌ها، فضاها، مکان‌ها و داستان‌هایی که او برای ما نوشت را فراموش
نمی‌کنند.
هرژه: تولد ۱۹۰۷- مرگ ۱۹۸۳
همکاران:
هرژه مجبور بود برای تن‌تن و داستان‌های ژو، زت و
ژوکو اطلاعات وسیعی کسب کند تا کاری خوب و با کیفیت تحویل دهد و هم‌چنین جنبه‌های
دیگر مجله‌ای را که برای آن کار می‌کند (که گاه به گاه تغییر می‌کرد) را در نظر
بگیرد و کمیک استریپ دیگری با نام کویک و فلاکپی ساخت.
تنها راه برای هرژه، استخدام یک همکار بود که
بتواند طرح‌ها را رنگ کند. رنگ‌آمیزی در کمیک استریپ در درجه دوم اهمیت قرار دارد و
در آن زمان به آن اهمیت چندانی داده نمی‌شد. بنابراین رنگ‌آمیزی برای بسیاری از
طراح‌ها از جمله هرژه، یک الویت نبود. همکار او آلیس دی‌وس یک دانش‌آموز هشت ساله
بود که ازآبرنگ برای رنگ‌آمیزی سیاه و سفید طرح‌های هرژه استفاده می‌کرد و بقیه
کارهای بر عهده هرژه بود. او در رنگ‌آمیزی نسخه‌های راز «اسب شاخدار» و «گنج‌های
راکام سرخ» با هرژه همکاری کرد. اگر برنامه زمانی‌اش به هرژه اجازه می‌داد، خود
آلبوم‌های بازسازی شده را رنگ می‌کرد. او این کار را در سال ۱۹۴۳ برای «گوش شکسته»
و نسخه قدیمی «جزیره سیاه» انجام داد. در دسامبر ۱۹۴۳ هرژه در یک مهمانی با هنرمند
دیگری به نام «ادگارد پیر جاکوبز» برخورد کرد. جاکوبز نه تنها یک هنرمند با استعداد
بود، بلکه کوچک‌ترین جزییات را با حداکثر دقت در نظر داشت و این چیزی بود که هرژه
شدیداً آن را تحسین می‌کرد. یک ماه بعد، هنگامی که کمیک استریپ ماجرای جدید تن‌تن
«هفت گوی بلورین» در روزنامه بی‌‌اند دبلیو شروع به انتشار کرد، هرژه از او، فقط
برای تحقیقات در مورد داستان، کمک گرفت. جاکوبز در گذشته خوانندة‌ اپرا بود و
تجربه‌ای که از روی صحنه داشت به هرژه کمک کرد تا در حال و هوای صحنه‌های تهدید
کننده ابتدای کتاب، همه زوایای سالن نمایش را به طور دقیق به تصویر بکشد.
سپس در سال ۱۹۴۶، هنگامی که تشکیلاتی در مورد مسایل
مربوط به انتشار مجله جدید تن‌تن به وجود آمد، جاکوبز به گروه هنرمندان همکار در
مجله جدید پیوست. او سبک خاص خود را داشت. مجله تن‌تن از همان ابتدا نیاز به چاپ
رنگی داشت و هرژه نه تنها جاکوبز را برای رنگ‌آمیزی به کار گرفت، بلکه از همکار
قدیمی‌اش آلیس دی‌وس هم استفاده کرد. هر دوی آن‌ها با سرعت از آب‌رنگ برای آراستن
کارهای هرژه استفاده می‌کردند. آن‌ها تا پایان انتشار یعنی ۳۰ نوامبر ۱۹۴۷ به
رنگ‌آمیزی کارهای هرژه ادامه دادند. از آن پس، جاکوبز هنرمندی موفق با مسئولیت‌های
فراوان بود که برای انجام آن‌ها وقت کم می‌آورد. او چون مسئولیت کامل رنگ‌آمیز «هفت
گوی بلورین» و «عصای سحرآمیز» را به عهده داشت، ناچار بود از نقش خود به عنوان
دستیار هرژه صرف‌نظر کند. نقاشی‌های دیواری و دیوار کوب‌های روی دیوارهای قصر کروپو
در کارهای قبلی به وسیله جاکوبز جان گرفت.
هرژه حالا مجبور بود خودش رنگ‌آمیزی کویک و فلاپکی
و ژو، زت و ژوکو را به عهده بگیرد و این کار بسیار طاقت‌فرسایی بود. در همین حال
سردبیر او نیز ریموند لبلانک که طبیعاً پیمانکار او نیز محسوب می‌شد.‌مدام حقوق
تجاری خود از کارهای هرژه را به او گوشزد می‌کرد. در سال ۱۹۴۹ در حالی که از این
تعهدات خسته شده بود از بروکسل گریخت. ولی چهار ماه بعد دوباره کار خود را از سر
گرفت. در اوایل سال ۱۹۵۰، مجدداً در کارش با اختلال مواجه شد که عواقب بدتری در پی
داشت. هرژه کار را رها کرد و برای بیش از یک سال بلژیک را ترک کرد. او به استراحت
روحی و جسمی نیاز داشت و مواقعی را به تعمق در خود می‌پرداخت. وقتی پس از هجده ماه
به بروکسل بازگشت، آماده شروعی دوباره بود. در این میان در ششم آوریل ۱۹۵۰، چندین
هنرمند جوان و تعدادی از هنرمندان مجله تن‌تن، گرد هم آمدند تا در کنار هرژه کار
کنند. طرح‌های روی جلد به وسیله تیم هنرمندان کشیده می‌شد و آن‌ها طراحی جزییات پس
زمینه هم‌چنین، درست کردن ابرها، رنگ‌آمیزی، زینک و چاپ عکس‌ها را هم انجام
می‌دادند. این باعث شد حدود ۸۰ درصد از بار کاری هرژه کم شود. این تیم روی دیگر
آثار کمیک استریپ هرژه نیز کار می‌کردند. آن‌ها نیز مانند همکاران قبلی هرژه، با
کارهایی که دارای اهمیت بیشتری بود کاری نداشتند و کارهای اصلی به عهده خود هرژه
بود. این تیم جدید هنرمندان استودیوی خودشان را هرژه نام‌گذاری نمودند.
از کارهایی که توسط این استودیو به پایان رسید
می‌توان «هدف ماه، روی اه قدم گذاشتیم، ماجرای تورنسل، کوسه‌های دریای سرخ، تن‌تن
درتبت، جواهرات کاستافیوره، پرواز ۷۱۴، تن‌تن و پیکاروها» و هم‌چنین کتاب‌های «کویک
و فلاپکی و ژو، زت و ژوکو» و نسخه‌های رنگی «سیگارهای فرعون، سرزمین طلای سیاه،
تن‌تن در کنگو و جزیره سیاه» را ذکر نمود. مدل‌های هواپیما و ماشین‌ها توسط
هنرمندان طراحی و به هرژه ارایه می‌شد و او سپس طرح مورد نظر خود را برای آن‌ها
می‌کشید. هنرمندان استودیوهای مختلف از جمله راجر للوپ و باب دموز نقش مهمی در خلق
این ماجراها ایفا کردند. این استودیو در سال ۱۹۸۶ بسته شد و این هنگامی بود که بیوة
هرژه فنی ولامینک که زمانی یکی از هنرمندان این استودیو بود، آن را به موسسه هرژه
تبدیل کرد. این نه تنها موجب ترویج بیشتر کارهای هرژه شد، بلکه باعث حفظ روح و
طبیعت داستان‌ها و کارهای هنری او شد. کتاب‌های کویک و فلاپکی در اواخر دهه
۱۹۸۰،‌با عنوان‌های دیگری مجدداً رنگ‌آمیزی و منتشر شد که رنگ‌آمیزی آن‌ها را یوهان
دمور به عهده داشت.
در پایان، هرژه دوست نداشت کارش ادامه پیدا کند،
حتی به وسیله همکارانش، چون احساس می‌کرد تن‌تن فقط به خودش تعلق دارد و فرد دیگری
نمی‌تواند کار او را تولید کند. این حق اوبود و این چنین ماجراهای تن‌تن پایان گرفت
و مؤسسه هرژه و شرکت او، مولینسارت به هیچ وجه مجوز نوشتن مجدد تن‌تن و شخصیت‌ها و
آثار هرژه را نمی‌دهد.
 

linkoln

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,302
لایک‌ها
2,632
محل سکونت
بلقیوم
90112101.jpg
کتاب «فنون تصویرسازی و خلق جذابیت در کمیک» اثر
محمدعلی سپهرافغان که به بررسی آثار «ژرژ رمی» (هرژه) در داستان‌های تن‌تن و میلو
می‌پردازد از سوی انتشارات سروش منتشر شد. در این کتاب با تحلیل ساختاری این آثار،
چرایی پرطرفدار بودن آن‌ها بررسی می‌شود.

محمد
علی سپهرافغان با اعلام این خبر به خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، گفت: این کتاب
پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد من بود که در سال ۱۳۸۴ از آن دفاع کردم و نخستین کتابی
است که در این حوزه منتشر می‌شود.
سپهرافغان ادامه داد: من به کمیک علاقه و اعتقاد
زیادی دارم و معتقدم که باید تکنیک‌های آن را کشف کنیم تا بتوانیم با خلق آثار جذاب
در این ژانر اثرگذاری مناسبی بر کودکان و نوجوانان داشته باشیم. در کل بشر امروز
بیشتر به تصویر اعتقاد دارد و دوست دارد ببیند، بنابراین کمیک در این میان رسانه
مهمی است که البته تاکنون مورد غفلت ما قرار گرفته است و من امیدوارم که با انتشار
این کتاب کمبودهای تئوریک این حوزه برطرف شود.
وی افزود: ژرژ رمی خالق داستان‌های تن‌تن و میلو
است و همین‌طور مدیریت فنی این کتاب‌ها را نیز بر عهده داشته است که در ابتدای کتاب
من زندگینامه او را به طور کامل آورده‌ام. او در زمینه کمیک نبوغ بسیاری داشته است
و هیچکدام از اقتباس‌های سینمایی و تلویزیونی از آثار او نتوانستند، جذابیت
کمیک‌های او را تکرار کنند.
سپهرافغان ادامه داد: نبوغ ویژه‌ هرژه در نوع خاصی
از داستان‌پردازی است که تاکنون مشابه‌اش دیده نشده، ولی سرمشق بسیاری از
نویسنده‌ها قرار گرفته است. داستان‌های هرژه بسیار روان و ساده است و همین‌طور در
آن‌ها به مستندسازی هم توجه بسیاری می‌شود. من تمام فنونی را که هرژه برای خلق
جذابیت استفاده کرده است در این کتاب بررسی و تحلیل کرده‌ام و ثابت کردم که
تیراژهای میلیونی آثار او و ترجمه شدن به بیش از ۷۰ زبان زنده دنیا بی‌جهت
نیست.
کتاب «فنون تصویرسازی و خلق جذابیت در کمیک» در ۱۲۸
صفحه مصور رنگی، در دو هزار نسخه و با قیمت ۱۲هزار تومان از سوی انتشارات سروش به
بازار نشر عرضه شده است.
سپهرافغان سال‌ها در نشریات گوناگون به عنوان
نویسنده و تصویرساز کودکان فعالیت داشته است. او همچنین نخستین نشریه کمیک استریپ،
ایرانی را با عنوان ساحل کودک و نوجوان منتشر کرده است. از کتاب‌های کمیک او نیز
می‌توان به«خاطرات مبارزان»، «خاطرات روزهای خوب» و «اسباب‌بازی‌های پدربزرگ و خانه
عجیب» اشاره کرد.
 

linkoln

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,302
لایک‌ها
2,632
محل سکونت
بلقیوم
ماجراهاي
"تن‌تن و ميلو" براي ما ايراني‌ها هم مانند تمام مردم جهان نامي آشناست.
بسياري
از ما روزهاي زيادي را در ايام نوجواني با مجموعه كتاب‌هاي تن تن سپري كرده‌ايم و
شايد امروز شنيدن نام آن نوستالژي و خاطراتي را در ما زنده كند و دوست داشته باشيم
فرزندانمان نيز اين حس را تجربه كنند.



پس از گذشت 81 سال از خلق داستان‌هاي تن‌تن و ميلو در قالب كتاب،
مجددا اين كاراكتر دوست داشتني با همكاري موسسه فرهنگي هنري قرن 21 به ميان
خانواده‌ها باز مي‌گردد.
دوبله‌ي يك نسخه قديمي
موسسه فرهنگي هنري قرن 21،
اولين نسخه‌هاي سينمايي تن‌تن، يعني دو اثر قديمي و به يادماندني‌اي را كه بين
سال‌هاي 1961 تا 1964 يعني در حدود 50 سال پيش و در زمان حيات " هرژه "خالق
داستان‌هاي تن‌تن ساخته شده است دوبله و به صورت DVD ارائه‌ نموده است. " اسرار
كشتي طلايي " يكي از اين فيلم‌ها است كه بر اساس داستاني به همين نام ساخته شده
است. اين فيلم محصول مشترك فرانسه و بلژيك است كه در سال 1961 ساخته شده و كارگردان
آن "ژان ژاكوب ويرنه" است. فيلم بعدي " پرتقال آبي " نام دارد كه محصول مشترك
اسپانيا و فرانسه است. كارگردان اين اثر كه در سال 1964 ساخته شده "فيليپ كندريور"
است. نقش تن‌تن را در هر دو فيلم ژان پير تالبوت بازي مي‌كند.
اين فيلم‌ها توسط
نغمه حسيني ترجمه شده و مدير دوبلاژ آن نصراله مدقالچي از چهره‌هاي برجسته هنر
دوبله است كه خود او نيز در اين اثر به جاي كاپيتان هادوك صحبت مي‌كند. امير هوشنگ
زند هم در اين آثار به جاي تن‌تن صحبت مي‌كند.
تن‌تن به روايت اسپيلبرگ
به
نظر مي‌رسد، خبر دوبله‌ي اين آثار، دومين خبر خوبي است كه علاقمندان ماجراهاي دوست
داشتني تن‌تن، امسال با آن روبه رو شده‌اند. زيرا امسال استيون اسپيلبرگ چهره‌ي
نام‌آشناي سينماي جهان نيز پس از سال‌ها وقفه بالاخره تصميش را عملي كرد و با ساخت
فيلم انيميشن 3بعدي "راز تك‌شاخ" به خالق داستان‌هاي تن‌تن و ميلو اداي احترام كرد.
اين فيلم كه بر اساس داستان‌هاي "خرچنگ پنجه طلايي"، "اسب شاخدار" و "گنج‌هاي
راكام" ساخته شده است. هم اكنون در سراسر جهان به اكران درآمده است.
تن‌تن در
ايران
"ماجراهای تن‌تن و میلو" برای اولین بار حدود 40 سال پيش يعني در سال 1350
توسط انتشارات یونیورسال وارد بازار کتاب ايران شد و به سرعت جای خودش در بین
خانواده‌ها باز کرد. در آن سال‌ها كم‌تر بچه‌اي را مي‌توانستي بيابي كه اين
داستان‌هاي جذاب را نخوانده باشد و پيگير ماجراهاي آن نباشد. پس از انقلاب و با
تعطيلي انتشارات يونيورسال تا مدتي از تن‌تن خبري نبود. البته اين مسئله مانع از
اين نبود كه كتاب‌هاي او در مدارس بين بچه‌هاي علاقمند رد و بدل ‌نشود و خانه به
خانه نگردد. پس از سال‌ها كتاب‌هاي تن‌تن و ميلو به صورت پراكنده با كيفيت‌هاي
متفاوت از سوي ناشرين مختلف دوباره منتشر شد و در دهه 70 كارتون‌هايي از اين شخصيت
دوست داشتني از تلويزيون براي كودكان پخش شد.
خالق تن‌تن
هرژه، خالق تن‌تن
که اسم اصلی او «ژرژ رمی» بود در سال 1907 در بروکسل بلژیک متولد شد.
او از
بچگی به نقاشی علاقه زیادی داشت و همیشه در دفتر مشقش با مداد نقاشی می‌کشید، با
اين حال به درس و مدرسه علاقه‌ي زيادي نشان نمي‌داد.
هرژه پس از عضويت در گروه
پیشاهنگی مدرسه، اولین نقاشی‌هايش را در مجله مدرسه به چاپ رساند. پيشرفت‌هاي و
ميزان استقبال از كارهاي او به قدري بود كه نقاشی‌هايش در 2 سال بعد در ماهنامه
پیشاهنگی کل بلژیک چاپ شد. او در هفده سالگي اسم مستعار هرژه را برای خود انتخاب
کرد.
هرژه در سال 1925 يعني همزمان با تمام شدن درسش، به عنوان کارمند بخش
اشتراک در يك روزنامه استخدام شد و در این مدت، به كشيدن تصوير برای ماهنامه
پیشاهنگی بلژيك ادامه داد و در سال 1926 در حالي كه فقط 19 سال داشت، شخصیت "
Totor" را که بعدها تن‌تن از همین شخصیت شکل گرفت در همین مجله خلق کرد.
او در
سال 1927 به دوره‌ي يك ساله سربازي رفت و پس از اتمام آن هفته نامه‌اي را به عنوان
ضمیمه‌ي كودكان در يك روزنامه راه اندازي كرد. هرژه به عنوان سردبیر، اولین شماره‌ي
اين مجله را در اول نوامبر 1928 منتشر كرد.
ماجراهاي تن‌تن برای اولین بار در
تاريخ دهم ژانویه 1929 در همین مجله به صورت سیاه و سفید متولد شد و اولین داستان
آن با عنوان تن‌تن در سرزمین شوراها (شوروي) شکل گرفت. محبوبیت تن‌تن و میلو به حدي
بود كه تيراژ روزنامه در روزهاي پنج‌شنبه يعني زمان انتشار اين مجله‌ي هفتگي به
چندين برابر مي‌رسيد. هرژه براى اين كه به داستانش هيجان بيش‌تري ببخشد و
خوانندگانش را براى پيگيري ماجرا در هفته‌ آينده مشتاق كند، هر دفعه سعى مي‌كرد
تن‌تن را در شرايط وخيم و خطرناكى قرار بدهد و جالب اينجاست كه اين كار گاهي اوقات
براي او مشكلاتي پيش مي‌آورد. زيرا خيلى وقت‌ها او براي اين‌كه در هفته‌ي بعد چگونه
تن‌تن را از آن مهلكه نجات بدهد ايده‌اي نداشت و اين باعث مي‌شد در طول هفته يا شب
آخر با مشقت راه حلى براى نجات تن‌تن پيدا كند.
یک سال بعد از چاپ اولین
داستان‌هاي تن‌تن در هفته نامه‌ي مذكور، "تن‌تن در سرزمین شوراها" به صورت کتاب
منتشر شد.
آشنايي با چانگ
هرژه در سال 1932 ازدواج ‌کرد. در همین سال‌ها
اتفاق مهمي در زندگی هرژه ‌افتاد و آن آشنایی با یک جوان چینی به اسم "چانگ چنگ چن"
بود. او که بعدها به صمیمی‌ترین دوست هرژه تبديل شد، تاثير زيادي در روند كيفيت
داستان‌هاي تن‌تن و ميلو گذاشت. به طوري كه شخصيت او در دو جلد از کتاب‌های تن‌تن
حضور پيدا كرد. ابتدا در كتاب " گل آبي" يعني پنجمين اثر هرژه در نقش یك پسر چینی
به اسم چنگ که از دوستان تن‌تن محسوب مي‌شد و سپس در كتاب "تن‌تن در تبت" كه نام
بیستمین کتاب ماجراهاي تن‌تن و ميلو بود.
هرژه در اصل " تن‌تن در تبت " را كه به
نوعي از قوي‌ترين داستان‌هاي اين مجموعه محسوب مي‌شود در سال‌هايي ‌نوشت كه براي
سال‌هاي طولاني چنگ را گم ‌كرده بود. او به اين اميد كه دوباره از چنگ كه به كشورش
چين بازگشته است خبري بيابد. اين داستان را طراحي كرد. او در اين داستان تن‌تن را
در موقعيتي قرار داد كه با ديدن خواب سقوط هواپيماي چنگ براي يافتن او به تبت
برود.
هرژه اميدوار بود با توجه به محبوبيت ماجراهاي تن‌تن در سراسر دنيا "چنگ‌"
واقعى اين داستان را بخواند و موقعيتش را به او اطلاع بدهد. كه همين اتفاق نيز
مي‌افتد و اين دو دوست بعد از ساليان سال دوباره هم‌ديگر را پيدا مي‌كنند
هرژه
از این زمان به بعد، به خصوص هنگامي كه از استقبال چینی‌ها از کتاب‌هايش مطلع ‌شد،
به اهمیت داستان‌هاي تن‌تن و محبوبيت آن در سراسر جهان پی برد و کارش را جدی‌تر
گرفت. در همان سال‌ها (1939) همسر چيانگ كاي شك **** سياسي و نظامي چين او را به
چین دعوت کرد. اما در همين زمان جنگ جهانی دوم آغاز ‌شد و اين سفر منتفی
شد.
تن‌تن در جنگ جهاني دوم
یک سال بعد از شروع جنگ، کشور بلژیک به اشغال
نیروهای آلمان در آمد و روزنامه‌اي كه هرژه در آن كار مي‌كرد، تعطیل ‌شد. در اين
زمان او كارش را با يكي از داستان‌هاي تن‌تن با نام "خرچنگ پنجه طلایی" در
روزنامه‌ای كه زیر نظر آلمان‌ها اداره مي‌شد ادامه داد.
در سوم سپتامبر
1944هم‌زمان با پایان جنگ و خروج آلمان‌ها از بلژیک، کار هرژه نيز در روزنامه تحت
مديريت آلمان‌ها پایان ‌يافت. البته در آن سال‌ها بسياري از مردم بلژیک، به دلیل
ادامه دادن ماجراهای تن‌تن در روزنامه‌ای تحت نظر نازی ها، هرژه را سرزنش ‌کردند كه
بدرفتاری‌هاي آنان باعث به وجود آمدن مشکلاتی برای هرژه شد.
اما در سال 1946
ريموند لبلانك، يكي از مبارزان جبهه مقاومت فرانسه، تصميم به چاپ اولین هفته نامه‌ي
تمام رنگی تن‌تن گرفت. مجله‌اي كه تا زمان مرگ هرژه هر هفته منتشر شد.
در سال
1950، هرژه به فکر باز کردن یک استودیوي شخصی افتاد و هنرمندان زيادي را براي
تصويرگري كارهاي جديدش به استخدام در ‌آورد. داستان‌هاي "هدف کره ماه" و "روی ماه
قدم گذاشتیم" در همين استوديو شكل ‌گرفت. هرژه برای نوشتن این داستان‌ها وقت زیادی
را صرف تحقیق کرد و جالب اين‌كه داستان‌هاي مذكور 16 سال قبل از اولین سفر انسان به
ماه منتشر ‌شد.
روزهاي بد
در اين سال‌ها او با شرايط روحي بدي دست و پنجه نرم
مي‌كرد. دو کتاب ماجرای تورنسل (1956) و انبار زغال سنگ (1958) حاصل همين ايام
افسردگي است.
هرژه در سال 1960 از همسرش جدا ‌شد. البته 8 سال بعد با خانمی به
نام "فاني" ازدواج ‌کرد. در همین سال‌ها دو اثر او به صورت فيلم سينمايي ساخته ‌شد.
در اين فيلم‌ها ژان پیر تالبوت نقش تن‌تن را بازي مي‌كرد. اولين فيلم "اسرار كشتي
طلايي" بود كه به صورت رنگي در سال 1961 ساخته شد و پس از موفقيت آن فيلم دوم تن‌تن
با نام "تن‌تن و پرتقال آبي" در سال 1964 به روي پرده آمد.
در سال 1969 تلويزيون
بلژيك كارتون بلندي بر اساس داستان معبد خورشيد ساخت. اين كارتون در ايران نيز
دوبله و پخش شد. در دهه نود تلويزيون بلژيك مجموعه كاملي از كارتون تمام داستان‌هاي
تن‌تن ارائه کرد.
در سال 1976 فیلم مستندی از زندگی هرژه روی پرده سینماها رفت
و در 29 سپتامبر همان سال, به پاس 50 سال خدمات هنری هرژه, مجسمه‌ي برنزی تن‌تن و
میلو در بروکسل پرده برداری شد.
در سال ۱۹۷۹ اداره پست بلژیک تمبر یادبود تن‌تن
را برای اولین بار در جهان منتشر کرد. این اولین بار بود که کشوری به انتشار تمبر
از سری ماجراهای کمیک استریپ یا نقاشی‌های دنباله دار اقدام می‌کرد. در سال 1982
انجمن اختر شناسی بلژیک، به مناسبت 75 سالگي تولد هرژه سیاره‌ای بین مریخ و مشتری
را به نام هرژه نامگذاری کرد.
پايان كار
اما در اين سال‌ها وضعیت افسردگی
بسيار وخيم بود. به طوري که در اواخر عمر شديدا از تن‌تن زده شد و حتى نسبت به
شخصيتى كه خلق كرده بود تنفر پيدا كرد.
و بالاخره هرژه در سوم مارس 1983 از دنیا
رفت و آخرین کتابش يعني " تن‌تن و هنر الفبا" را نیمه تمام گذاشت. از آن‌جا كه
بنابر وصیت او کسی نباید داستان‌های تن‌تن را ادامه مي‌داد، بنابراین استودیو هرژه
به بنیاد هرژه تغییر نام پیدا كرد. با اين حال آخرین ماجرای تن‌تن به نام تن‌تن و
هنر الفبا که به صورت نیمه‌کاره و در حد اتودهای سیاه و سفید ابتدایی کشیده شده
بود، با همان وضع ابتدایی به زبان فرانسه و بعدها بصورت تکمیل شده توسط همکاران
هرژه در سال ۱۹۸۶ چاپ و منتشر شد.
بعد از هرژه
در تاریخ ۸ اکتبر ۱۹۹۹ پست
سلطنتی هلند اقدام به چاپ تمبرهای یادبودی از سری ماجراهای تن‌تن کرد. سری کامل
تمبرها بعد از فقط چند ساعت همگی به فروش رفت و از روز بعد نایاب شد. در سال ۲۰۰۴
میلادی، ضرابخانه ملی بلژیک، به مناسبت هفتاد و پنجمین سالگرد چاپ مجموعه کتاب‌های
تن‌تن و میلو، اقدام به ضرب ۵۰هزار سکه‌ي یادبود ماجراهای تن‌تن و میلو کرد که تنها
در مدت چند ساعت نایاب شدند.
در سال ۲۰۰۹ میلادی، تندیسی از تن‌تن و میلو به
ارتفاع ۶ متر و وزن ۶۰۰ کیلوگرم، در شهر بروکسل نصب گردید.
به مناسبت هشتادمین
سال‌روز خلق کتاب‌های تن‌تن و میلو، موزه یادبود هرژه در بلژیک افتتاح شد. هدف از
برپایی موزه هرژه، بزرگداشت او و آثارش، به خصوص مشهورترین اثرش، یعنی ماجراهای
تن‌تن و میلو بود.
يك سال بعد از مرگ هرژه استيون اسپيلبرگ حق ساخت يك فيلم
سينمايي بر اساس ماجراهاي تن‌تن و میلو را از همسر او خريداري کرد. اما موفق به
ساخت آن نشد. تا اين كه پس از سال‌ها بالاخره اين فيلم را در سال جاري ساخت و به
علاقمندان ماجراهاي تن‌تن و ميلو تقديم كرد. اين شخصيت بعد از گذشت هشتاد و يك سال
از خلق كاراكتر دوباره بر پرده سينماها نقش بست.
ماجراهای تن‌تن تا سال ۱۳۸۸ به
بیش از ۱۵۰ زبان جهان، از جمله زبان فارسی ترجمه شده و بیش از ۳۵۰ میلیون نسخه از
آن در سرتاسر جهان به فروش رفته‌است.

 

linkoln

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,302
لایک‌ها
2,632
محل سکونت
بلقیوم
430645.dd.jpg


در این قسمت لینک دانلود یک مستند درباره تن تن (the Tintin e Complete
Companion) را گذاشته ام. یک مستند کامل درباره تن تن که پر است از عکس های جالب و
گوناگون. تنها عیب این کتاب این است که به زبان اصلی است. به خاطر حجم کتاب آن را
به چهار قسمت تقسیم کرده ام. امیدوارم ازش لذت ببرید.

tintin-complete-companion_02.jpg
دانلود قسمت اول

دانلود قسمت دوم

دانلود قسمت سوم

دانلود قسمت چهارم
 

linkoln

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,302
لایک‌ها
2,632
محل سکونت
بلقیوم
ville9.jpg

شما می توانید هر سوالی که راجع به تن تن می خواهید بپرسید در بخش
نظرات این پست ذکر کنید
نظرات
 

linkoln

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,302
لایک‌ها
2,632
محل سکونت
بلقیوم
خوب چند وقتی رو نبودم و مشغول آپلود کردن عکس ها بودم. اولین
مطلبی رو که می ذارم سری جدید عجیب ولی واقعیه که از کتاب tintin the complete
companion جمع آوری شده است. همچنین کتاب آنلاین بعدی " خرچنگ پنجه طلایی "
است.
54%D9%8154%D9%814.jpg
 

linkoln

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,302
لایک‌ها
2,632
محل سکونت
بلقیوم
IMAGE634824847275994176.jpg


[h=3]متن مصاحبه ای که در حال خواندنش هستید مربوط میشه به
پانزدهم شهریور امسال که ( آقای پویا بهاری) در مورد ورود کتاب های تن تن به ایران
و ... صحبت می کند . این مصاحبه در همان تاریخ بالا به روی سایت قدس آنلاین رفت.[/h]
جواد صبوحی - خیلی از نوجوان‌های دهه 50 و 60 ماجراهای کمیک تن تن و میلو را در
کنار خیلی از کتابهای دیگری که می‌خواندند، به خاطر دارند.




این کتابها که چندی پیش مجموعه انیمیشنی آن هم در
ایران دوبله و از تلویزیون پخش شد، هنوز در خاطر خیلی‌ها مانده است. در همان
سالهایی که هنوز اینترنت مثل امروز فراگیر نشده بود، پویا بهاری خرم؛ یکی از ده‌ها
جوان علاقه مند به کتاب و کتابخوانی سایتی را راه‌اندازی کرد تا در آن همه آنچه را
که لازم بود دوستان همسن و سالش از این مجموعه بدانند، بگوید. گفت و گوی ما با
پویا، پزشک 26 ساله امروز به تورق تن تن و خاطرات آن روزها اختصاص دارد:


آقای بهاری، تن تن و میلو چه زمان به ایران
آمد؟
- اگر منظورتان انتشار رسمی کتابهای تن تن باشد، خرداد سال 1350. در این
تاریخ نخستین کتاب ترجمه شده تن تن در ایران؛ یعنی «جزیره سیاه» در کتابخانه ملی با
شماره 268 ثبت شد. ناشر هم چاپخانه مدرن، مربوط به انتشارات یونیورسال به مدیریت
آقای ماردیک بوقوسیان بود.
اما احتمال زیادی وجود دارد که تن تن پیش از این به
صورت غیر رسمی پایش به ایران باز شده باشد. جالب است بدانید دوست مسنی به بنده
می‌گفت که در دوره کودکی او؛ یعنی دهه سی شمسی، چند داستان تن تن با عنوان «بهروز و
برفی» در کیهان بچه‌ها به چاپ رسیده بود.
در کنار کتابها، انیمیشن معبد خورشید،
محصول تلویزیون فرانسه، و مجموعه انیمیشنی محصول انگلیس نیز در ایران دوبله و از
تلویزیون پخش شدند.
تفاوت این اثر با آثاری که در آن زمان منتشر می‌شد، در چه
بود؟
- تفاوت‌ها در چند جنبه بود. اول ماهیت خود این داستانهاست. ماجراهای تن تن
هم از جنبه داستان پردازی و هم طراحی، ویژگی‌های منحصر به فردی دارند. از یک سو شما
را به تخیل وا می‌دارند و از سوی دیگر به دنیای افسانه‌های دروغین پشت می‌کنند.
مسأله دیگر نو بودن تجربه چاپ کتابهای کامیک رنگی و در قطع بزرگ در ایران بود که
بسیار برای کودکان و نوجوانان آن دوره جذاب بود. در کنار این موضوعات من همیشه به
ترجمه روان و خلاقانه آقای خسرو سمیعی هم اشاره می‌کنم. گمان می‌کنم مقایسه تن
تن‌های یونیورسال با دیگر ناشران، اهمیت این موضوع را نمایان‌تر کند.
معمولاً
چه قشری با این اثر بیشتر ارتباط برقرار می‌کردند؟
- «هرژه» در جایی گفته، تن تن
برای سنین 7 تا 70 سال است. ولی کودکان و نوجوانان مخاطبان اصلی این کتابها بودند.
تن تن تبلور قهرمان دست یافتنی دنیای کودکان است. برای تن تن شدن نیازی به جادوگری،
جذابیت ظاهری، معجون نیروزا و... نیست. تمام آن چیزی که تن تن را در دنیای
ماجراجویی پیروز می‌کند؛ خلاقیت، پشتکار، دانش و البته همراهی دوستانش
است.
علاقه شما به پیگیری ماجراهای تن تن دلیل خاصی دارد؟
- کتابهای تن تن از
دایی بنده به دست ما رسید و تا حدودی جنبه ارثی پیدا کردند! ولی گمان می‌کنم من هم
همان احساسی را نسبت به این کتابها دارم که دیگر تن تن خوان‌های نسل اول و دوم در
ایران داشته‌اند. نوعی جذابیت تمام عیار توأم با نوستالوژی سالهای کودکی و البته
نوستالوژی دنیایی که تن تن در آن زندگی می‌کند. دنیایی که فقط در آن کادرهای پر از
جزییات جریان دارد. لابه‌لای کاغذهای بزرگی که هرگز با بزرگتر شدن ما کوچک
نشدند.
سایت تن تن در ایران هم تلاش صادقانه‌ای برای ارضای این احساس بود. زمانی
که کار سایت را شروع کردم، اینترنت هنوز این‌قدر فراگیر نشده بود. ویکیپدیا و
بسیاری منابع دیگر وجود نداشتند و تنها منبع من چند سایت عمدتاً فرانسوی و دوستانی
عمدتاً غیر ایرانی بود.
به‌رغم استقبال از ماجراى تن تن در ایران چرا این کتابها
را یونیورسال در آن وقت تجدید چاپ نکرد؟
- تغییر شرایط نشر در ایران و تعطیلی
انتشارات یونیورسال سبب شد که تنها 13 کتاب تن تن از این ناشر به جا بماند. در
سالهای بعد کتابهای باقی مانده توسط ناشرانی چون ونوس، ارغوان، اورانوس، اورجینال
(که بعید نیست نامهای مختلف یک ناشر باشند) و... با ترجمه نه چندان دلنشین اسمردیس
چاپ شد و استقبال نسبتاً خوبی هم از آنها به عمل آمد.
چرا در حال حاضر آثاری از
این دست کمتر دست به دست می‌چرخد و اقبال عمومی پیدا می‌کند؟
- کامیک بوک‌ها
هنوز بخش مهمی از رسانه‌های تفریحی دنیا را تشکیل می‌دهند، ولی در ایران نقششان
چندان جدی گرفته نشده. در مورد تن تن، عامل زمان نقش چندان زیادی ندارد. داستانهایی
که در دهه سی میلادی طراحی می‌شدند، برای کودکان دهه هفتاد و هشتاد هم قابل پذیرش
بودند. من در بچه‌های نسل جدید علاقه به تن تن را سراغ دارم. بویژه از طریق کتابهای
چاپ شده توسط نشر رایحه اندیشه و پخش انیمیشن‌های دوبله شده جدید و صد البته فیلم
اخیر اسپیلبرگ. اما خوب شرایط تغییر کرده است. رایانه، تلفن همراه، انیمیشن‌ها،
بازی‌های رایانه‌ای و... کمتر جایی را برای علاقه به کتابهای کامیک باقی می‌گذارد.
البته به نظرم به طور کلی کتاب سهم ناچیزی از تفریح و آموزش خارج از مدرسه کودکان
ما را تشکیل می‌دهد که دلایل و نتایج آن جای بررسی دارد.
خاطره‌ای از آن روزها
دارید؟
- از دوره قحطی تن تن خاطره کم نیست. در کتابخانه دبستان ما، یک جلد از
کتاب گل آبی چاپ ونوس بود که همیشه به من چشمک می‌زد. با وجود اینکه بسیار کهنه و
خیلی از صفحاتش ناقص و خط خورده بود، دلم می‌خواست هر طور شده به دستش بیاورم. تا
اینکه سرانجام معلم پرورشی مدرسه به من قول داد که اگر در امتحان استعدادهای درخشان
قبول شوم، کتاب را به من جایزه بدهد. البته من در آن آزمون قبول شدم، ولی جایزه
کتابی بود به نام لانه‌سازی حیوانات. و من در حسرت گل آبی ماندم.
 

linkoln

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,302
لایک‌ها
2,632
محل سکونت
بلقیوم
bomb_sarma.jpg
به پیشنهاد یکی از دستان امروز کتاب بمب سرما رو که از مجموعه کتابهای چهارنخاله
است اسکن کردم و برای دانلود تو همین بخش قرار دادم. در روز های آینده کتابهای دیگه
این مجموعه رو هم براتون میزارم. بیشتر علاقه مندان به کتاب های چهارنخاله فکر می
کنند که این اثر مال هرژست ، درحالیکه برعکسشه! کتابهای چهارنخاله که تسط دو ناشر
(اورِژینال - زرین) در ایران منتشر شدند شاید به اشتاه و یا شاید برای فروش بیشتر
کتابها به اسم هرژه چاپ شدند خدامیدونه! خب این کتاب هم خالی از لطف نیست! شاید
بتونه مرحم زخم و درد نوستلاژی های دوران کودکی و نوجوانی باشه...

دانلود
 
بالا