• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

آشنايي مختصر با دوره آموزشي خدمت سربازي

mahdi833

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 آپریل 2010
نوشته‌ها
12
لایک‌ها
0
:(سلام
زمانی که من دارم می نویسم احتمالا همه خوابن .

ببینید که 1 ساعت از خدمت سربازی گذشته و چه زود خواهد گذشت !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
 

paul2

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
4 آپریل 2010
نوشته‌ها
26
لایک‌ها
0
بریممممممممممممممممم؟!؟!
:D:D:blink::f34r::D

همگی به سلامت:)
 

mohammad1983

Registered User
تاریخ عضویت
21 آگوست 2009
نوشته‌ها
112
لایک‌ها
3
سلام
من توی کرج رفتم محل تقسیم و الان برگشتم خونه
قرار شد شنبه بیاییم تهران میدان **** از اونجا اعزام بشیم به اردکان
این 2 روز هم که اینجا هستیم جزء خدمت حساب میشه؟؟
 

rieshsevom

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 مارس 2010
نوشته‌ها
27
لایک‌ها
0
سلام خدمت دوستان عزیزم من امروز **** وظیفه بودم ساعت 5:15 دقیقه ساعت 5:57 رفتیم داخل و دم در برامون گلی زده بودن :pخلاصه خوش امد گفتن و رفتیم داخل ساعت 6:20 دقیقه مسئول **** وظیفه اومد یک اقای سروانی بود خیلی با ادب و خوش برخورد اول کد 176 رو خوند فکر کنم 700 تا 800 نفر بودیم یکدفعه دیدم بیش از 300 نفر بلند شدن نیروی هوائی ارتش پادگان امام حسین تهران تازه با تمام وجودم حس کردم پارتی یعنی چی و پارتی چه قدرتی داره و پارتی بازی چقدر برای بقیه که پارتی ندارن مثل من تبعیض امیز و ناراحت کننده است :wacko::wacko::wacko:
همه کدها رو خوند موند 37 38 39 کرمان عجب شیر و بیرجند در کل این جمعیت
فقط من 1 نفربیرجند افتادم و 4 نفر کرمان و 4 نفر هم عجب شیر ما موندیم بلا تکلیف فقط شانسی که ما اوردیم همون سابقه خدمتی داشتیم و اون اقای سروان که امیدوارم خدا به خودش وخانوادش سلامتی بده بایک تاسف و ناراحتی که دید فقط من یک نفر بیرجند م من بچه ناف تهران به نظر من خو دش هم از این نحوه کد خوردن جا خورده بود که مگه میشه از این همه ادم فقط همین یک نفر بیرجند بیفته 4نفر عجیب شیر و 4 نفر کرمان اونوقت همه اقایون مراکز استان و جاهای خوب و یا بچه تهرانیها همشون تقریبا تهران و یا مراکز اموزش خوب افتادن گرو هبان به کنایه به من گقت معلوم خیلی خوش شانس بوده که 04 تکاور بیرجند افتاده و به کنایه گفت پارتیت خیلی کلفت کد هارو جمع کرد و گفت اونهای که سابقه خدمتی دارن 01 افسریه تهران باید خودشون رو معرفی کنن من و 8 نفر دیگه که اونجا بودیم هممون سابقه خدمتی داشتیم برگه سفید مارو جمع کرد ویک گروهبان اومد برگه سفید من رو جمع کرد با 8 نفر مابقی یک برگه به ما داد که تاریخ اعزام با ادرس پادگان و ساعت در ان درج شده بود الیته اول صبح پشت بلند گو گفت اونهای که سابقه خدمتی دارن و دانشگاه قبول شدن و ترخیص از خدمت شدن برن 01 خودشو ن رو معرفی کنن اما اینقدر ما تو حال و هوای خودمون بودیم و اینقدر گنگ گفت که ما متوجه نشدیم درست منظورش رو اما میخوام به اقایو ن پارتی دار و به قول معروف دانه درشت بگم دانشگاه سربازی کار رو با پارتی طی میکنین فکر میکنین خیلی زرنگ هستین خداوند بالاخره یک جا حسابی حالتون رو جا میاره بترسین از اه مظلوم که بنیان کن هرچند که میدونم بعضیهاتون ممکن به حرفهای من بخندین و بگین این حرفها کیلوی چند اما وجدان چیزی که ادم رو ول نمیکنه البته اگه وجدانی مونده باشه به هر حال خدای ما هم بزرگ و هوای ما رو داره دارد و خواهد داشت ای در زمین ما رو غمت ای نیمه شب ما رو سحر ای در خطر ما رو سپر ای ابر شکر بار من ای شب روان رو مشعله ای بیدلان رو سلسله ای قبله هر قافله ای قافله سالار من
 
Last edited:

payam11

Registered User
تاریخ عضویت
26 سپتامبر 2009
نوشته‌ها
127
لایک‌ها
1
محل سکونت
kermanshah
منم امروز رفتم افتادم نیروی انتظامی جهرم
کسی میدونه وضعیتش چطوره
فردا 8 صبح اعزامم خودم بچه کرمانشاهم بدشانسی من نیفتادم شهر خودم
 

kh.farshad

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2009
نوشته‌ها
493
لایک‌ها
6
محل سکونت
(اورمیـــه) Azərbaycan - Urmia
سلام بچه ها اعزامی های این ماه هم راهی شدند
دفعه بعد دیگه نوبت به ما رسید من که 1 تیر اعزامم
بهر حال امروز چند تا از دوستام رو رفته بودم بدرقه کنم از **** وظیفه (ارومیه. آذربایجان غربی)
خواستم بیام اینجا بگم که چطوری بود
اول اینکه همه رو سوار اتوبوس کردن و رفتند یعنی هر کی وسایل نداشت ...
15 دستگاه اتوبوس بود به شرح:
3 دستگاه برای تهران (01 و خضرایی)
2 دستگاه اتوبوس 03 عجب شیر
1 دستگاه اتوبوس 04 بیرجند
1 دستگاه اتوبوس نیروی دریایی سیرجان
2 دستگاه اتوبوس **** نیشابور
6 دستگاه اتوبوس مالک اشتر اراک
 

paul2

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
4 آپریل 2010
نوشته‌ها
26
لایک‌ها
0
منم افتادم جهرم نیروی انتظامی
میشد ارتش هم بیفتم اما نشد دیگه
امید به خدا نمیدونم چه جور جاییه تا اصفهان دوره اما حالا قسمت بوده دیگه
فردا باید 2 بعداز ظهر برم ترمینال

تعریف نمیکنم چه خبر بود چون خیلی خیلی حرص خوردم خوش نگذشت
تقصیر خودمم شد

همگی به سلامت
 

balabala

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
22 می 2005
نوشته‌ها
8,362
لایک‌ها
5,745
سن
43
محل سکونت
یه خورده اونورتر
دوستان، این برادر ما آموزشی افتاده 05 کرمان. چجور جاییه؟ کسی بوده تاحالا؟
 

hamedkhatar

Registered User
تاریخ عضویت
6 فوریه 2007
نوشته‌ها
458
لایک‌ها
23
محل سکونت
Isfahan
سلام
دوست من 05 کرمان افتاده فردا داره میره
اول اینکه برای فوق دیپلوم ها چجوریاست؟ سخته یا زیاد سخت نمیگیرند؟
دوم اینکه چه پادگانهایی زیر نظر اونجا هستند؟ منظورم اینه که بعد از اموزشی ممکنه چه پادگانهایی بندازندش؟
چکار کنه که بندازندش اصفهان شهر خودش؟
ممنون
 

paul2

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
4 آپریل 2010
نوشته‌ها
26
لایک‌ها
0
درسته جهرمه اما شنيدم نيرو انتظامي جاي خيلي تخمي هستش اموزشيش سخته اره ؟
كسي اموزشي نيروم انتظامي نبوده ؟



سلام عزیز
منم پیام هستم از اصفهان مسافر جهرم
شاید اونجا همو دیدیم
:)
 

گروهبان

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
12 مارس 2010
نوشته‌ها
153
لایک‌ها
0
با سلام خدمت دوستانی که توی این چند وقته باهم آشنا شدیم . . . .

کامل واستون تعریف میکنم پس اگر زیاد شد ببخشید . . . .

اول بگم واسه اونایی که منو نمیشناسن . . . کد مازاد و فوق دیپلم از تهران . . .

از شب قبلش میگم که اینجا هم سوت و کور بود . . . .

واقعا از بس که درباره کدم فکر کرده بودم دیگه گیج شده بودم و واقعا بیخیاله همه چیز شدم . .. .

عجیب بود واسم دیشب خیلی خوب خوابیدم نه خواب سربازی دیدم نه نصفه شبی بیدار شدم . . . .

تا ساعت 12 ظهر خواب بودم البته ساعت 2 شب خوابیده بودم . . . صبح بیدار شدم تا کارامو راستو ریس کردم

شد 1 / 45 . . .ساعت 2 از خونه زدم بیرون . . . تا دم میدون **** خودمو نفرین میکردم واسه بد شانسیم ولی اگر کامل بخونید متوجه میشید اشتباه کردم . . .

جالب بود اولین بار توی عمرم دیدم یه راننده اتوبوس دعوا میکنه اونم چه دعوایی . . . بکش بکش . . .

طوری بود که خودمم جو گیر نزدیک بود بشم برم قاطی دعوا دقیقا 10 دقیقه اینا دعوا کردن. . . اونم چی همون

موقعی که ساعت 2/30 شده و من هنوز به میدون انقلاب هم نرسیدم . . . ( مسیر من برای میدون **** . . .

1) میدون انقلاب 2)سوار شدن اتوبوس ( بی آر تی) تا زیر پل چوبی 3) بقیش پیاده چون نزدیکه )

آقا با چه بدبختی ساعت 3 / 10 دقیقه رسیدم میدون **** . . .

اوه اوه اوه ه ه . . . . حالا بیا و درستش کن . . . مگه بابا ننه ها یکی دو نفر بودن ؟؟؟؟؟؟ اونا از مشمولین بیشتر بودن

.. . و جالب بود یکی دو تاشون یه طوری به در ورودی چسبیده بودن که اصلا نمیشد برم تو ( بازم دمه گروهبان وظیفه دم درب گرم کمک کرد برم تو )

نزدیک بود با اون مرتیکه دعوام بشه هر چی میگفتم ببخشید . . .اجازه میدین رد شم برم تو ؟؟؟؟ اون اصلا طوری چسبیده بود به میله های در که انگار ضریح آقا رو گرفته . . . .

بگزریم فکر کنم حالا فهمیدین که چقدر به شانسم بدوبیراه میگفتم . . . .

(در ضمن اقایون مثلا دیگه بزرگ شدیم . . . ترو خدا بابا ننه هاتونو نیارید میدون **** . . . چند نفرم با خواهر برادر

شیر خوارشون اومده بودن که جای تاسف داره . . . .

خلاصه بعد از هفت خان رستم وارد حیاط شدیم و اکثر بچه های لیسانسی زیر اون سایه بوم بزرگ نشسته بودن ( مثل نماز جمعه )

قبل از ما که حدود 46 نفر میشدیم همه فوق دیپلم هارو که راس ساعت 3 بعد از ظهر اومده بودن رو که حدودا 80 نفری بودن یه گوشه جمع کرده بودن . . .

و اجازه نمیدادن ماها که دیر اومدیم بریم قاطی اونا بشیم ( انصافا شانس اووردم چون میخواستم برم یواشکی قاطی اونا . . . چرا نرفتمو خدا میدونه . . . )

خلاصه به بچه های اونجا که اکثرا لیسانس بودم گرم گرفتم و از بینشون چنتا فوق دیپلم باحال و با شخصیتم پیدا کردم . . .
تا گفتن همه بشینن . . . . سرهنگه اومدش فکر کنم شهرستانی بود چون لهجه داشت . . .

بنده خدا تا اولین کلمه رو با لهجه گفت همه زدن زیر خنده . . . . خیلی ناراحت شدم چون بنده خدا داره واسه ما زحمت میکشه . . .

خلاصه گفتن فوق دیپلما برن اون سمت حیاط . . . . همه رفتیم . . . یه سگ توله صفرم اونجا بود هی میترسوندمون . . . .
هی میگفت بدترین جا مال شماست و از این حرفا . . . .

اول لیسانسارو خوندن تا اونجایی که من شنیدم و دیدم اکثرا پادگان مالک اشتر (نیروی انتظامی اراک)

خیلیا جیغ و داد میکردن که ما انتظامی نمیریم و از این حرفا و کاریش نمیشد کرد

اینو هم بگم اون دسته اول فوق دیپلما رو که زود اومده بودن و نزاشتن ماها بریم قاطیشون همورو 04 بیرجند و چند نفری رو هم 05 کرمان فرستادن:eek::eek::eek::eek::eek::eek::eek::eek::eek::eek:

وای خدایا شکرت من که اگر نیروی زمینی اونم کرمان یا بیرجند میرفتم خود کشی میکردم . . . اگر نیروی انتظامی میوفتادم که میرفتم جز گروه ریگی . . . .

در ضمن **** هم نیروی مازاد ور نداشت پس بنابراین دلمونو صابون نزدیم . . . .

شاید بهترین جا توی تقسیمات من و گروه 46 نفری فوق دیپلما افتادن . . . .

کجا ؟ ؟ ؟ ؟

نیروی دریایی سیرجان ( دریایی ارتش )

خب دیگه بچه ها اینم از سرنوشت من . . . که چقدر به بدشانسیم گلایه میکردم . . . آره اگر اون راننده اتوبوسه 10 دقیقه دعوا نمیکرد و من 10 دقیقه دیر نمیرسیدم الان 04 بیرجند بودم . . .

ولی بهترین تقسیم رو تو کد مازاد داشتم . . . فقط نیروی انتظامی و نیروی زمینی ارتش نیرو میگرفت . . .. دریایی نیرو کم میخواست

چه بسا من خودمم خیلی زیاد دوست دارم برم دریایی . . . لباسش که معرکه است . . .

نمیگم بهترین جا و آس ترین جا افتادم ولی توی مازادا بهترین همین بود . . .

همش قسمت بود . . . . ای بابا هیچی از اونجا نمیدونم هیچی . . . . ای کاش زودتر میگفتن بهم . .

حالا فردا باید برم ساعت 5 بعد از ظهر . . .

نیروی دریایی سیرجان 2 سال عمرمونو هدر میده . . .

شاید بدیش اینه که دیگه نمیتونم بیام تهران . . . . چون فکر نکنم پادگان داشته باشه . . . پس حلالم کنید . .

و بدونید که خودم دوست دارم دریایی ارتش رو . . .

خب دیگه دوستان عزیزی که به من لطف داشتن و جواب سوالاتمو دادن ممنونم مرسی از دوستان . . .

جلال . . . شهاب . . . . دوستایی که مازاد بودن و من اسمشونو نمیدونم . . . .

فدای همه . . . .


 
Last edited:

mahdi833

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 آپریل 2010
نوشته‌ها
12
لایک‌ها
0
با سلام خدمت دوستانی که توی این چند وقته باهم آشنا شدیم . . . .

کامل واستون تعریف میکنم پس اگر زیاد شد ببخشید . . . .

اول بگم واسه اونایی که منو نمیشناسن . . . کد مازاد و فوق دیپلم از تهران . . .

از شب قبلش میگم که اینجا هم سوت و کور بود . . . .

واقعا از بس که درباره کدم فکر کرده بودم دیگه گیج شده بودم و واقعا بیخیاله همه چیز شدم . .. .

عجیب بود واسم دیشب خیلی خوب خوابیدم نه خواب سربازی دیدم نه نصفه شبی بیدار شدم . . . .

تا ساعت 12 ظهر خواب بودم البته ساعت 2 شب خوابیده بودم . . . صبح بیدار شدم تا کارامو راستو ریس کردم

شد 1 / 45 . . .ساعت 2 از خونه زدم بیرون . . . تا دم میدون **** خودمو نفرین میکردم واسه بد شانسیم ولی اگر کامل بخونید متوجه میشید اشتباه کردم . . .

جالب بود اولین بار توی عمرم دیدم یه راننده اتوبوس دعوا میکنه اونم چه دعوایی . . . بکش بکش . . .

طوری بود که خودمم جو گیر نزدیک بود بشم برم قاطی دعوا دقیقا 10 دقیقه اینا دعوا کردن. . . اونم چی همون

موقعی که ساعت 2/30 شده و من هنوز به میدون انقلاب هم نرسیدم . . . ( مسیر من برای میدون **** . . .

1) میدون انقلاب 2)سوار شدن اتوبوس ( بی آر تی) تا زیر پل چوبی 3) بقیش پیاده چون نزدیکه )

آقا با چه بدبختی ساعت 3 / 10 دقیقه رسیدم میدون **** . . .

اوه اوه اوه ه ه . . . . حالا بیا و درستش کن . . . مگه بابا ننه ها یکی دو نفر بودن ؟؟؟؟؟؟ اونا از مشمولین بیشتر بودن

.. . و جالب بود یکی دو تاشون یه طوری به در ورودی چسبیده بودن که اصلا نمیشد برم تو ( بازم دمه گروهبان وظیفه دم درب گرم کمک کرد برم تو )

نزدیک بود با اون مرتیکه دعوام بشه هر چی میگفتم ببخشید . . .اجازه میدین رد شم برم تو ؟؟؟؟ اون اصلا طوری چسبیده بود به میله های در که انگار ظریح آقا رو گرفته . . . .

بگزریم فکر کنم حالا فهمیدین که چقدر به شانسم بدوبیراه میگفتم . . . .

(در ضمن اقایون مثلا دیگه بزرگ شدیم . . . ترو خدا بابا ننه هاتونو نیارید میدون **** . . . چند نفرم با خواهر برادر

شیر خوارشون اومده بودن که جای تاسف داره . . . .

خلاصه بعد از هفت خان رستم وارد حیاط شدیم و اکثر بچه های لیسانسی زیر اون سایه بوم بزرگ نشسته بودن ( مثل نماز جمعه )

قبل از ما که حدود 46 نفر میشدیم همه فوق دیپلم هارو که راس ساعت 3 بعد از ظهر اومده بودن رو که حدودا 80 نفری بودن یه گوشه جمع کرده بودن . . .

و اجازه نمیدادن ماها که دیر اومدیم بریم قاطی اونا بشیم ( انصافا شانس اووردم چون میخواستم برم یواشکی قاطی اونا . . . چرا نرفتمو خدا میدونه . . . )

خلاصه به بچه های اونجا که اکثرا لیسانس بودم گرم گرفتم و از بینشون چنتا فوق دیپلم باحال و با شخصیتم پیدا کردم . . .
تا گفتن همه بشینن . . . . سرهنگه اومدش فکر کنم شهرستانی بود چون لهجه داشت . . .

بنده خدا تا اولین کلمه رو با لهجه گفت همه زدن زیر خنده . . . . خیلی ناراحت شدم چون بنده خدا داره واسه ما زحمت میکشه . . .

خلاصه گفتن فوق دیپلما برن اون سمت حیاط . . . . همه رفتیم . . . یه سگ توله صفرم اونجا بود هی میترسوندمون . . . .
هی میگفت بدترین جا مال شماست و از این حرفا . . . .

اول لیسانسارو خوندن تا اونجایی که من شنیدم و دیدم اکثرا پادگان مالک اشتر (نیروی انتظامی اراک)

خیلیا جیغ و داد میکردن که ما انتظامی نمیریم و از این حرفا و کاریش نمیشد کرد

اینو هم بگم اون دسته اول فوق دیپلما رو که زود اومده بودن و نزاشتن ماها بریم قاطیشون همورو 04 بیرجند و چند نفری رو هم 05 کرمان فرستادن:eek::eek::eek::eek::eek::eek::eek::eek::eek::eek:

وای خدایا شکرت من که اگر نیروی زمینی اونم کرمان یا بیرجند میرفتم خود کشی میکردم . . . اگر نیروی انتظامی میوفتادم که میرفتم جز گروه ریگی . . . .

در ضمن **** هم نیروی مازاد ور نداشت پس بنابراین دلمونو صابون نزدیم . . . .

شاید بهترین جا توی تقسیمات من و گروه 46 نفری فوق دیپلما افتادن . . . .

کجا ؟ ؟ ؟ ؟

نیروی دریایی سیرجان ( دریایی ارتش )

خب دیگه بچه ها اینم از سرنوشت من . . . که چقدر به بدشانسیم گلایه میکردم . . . آره اگر اون راننده اتوبوسه 10 دقیقه دعوا نمیکرد و من 10 دقیقه دیر میرسیدم الان 04 بیرجند بودم . . .

ولی بهترین تقسیم رو تو کد مازاد داشتم . . . فقط نیروی انتظامی و نیروی زمینی ارتش نیرو میگرفت . . .. دریایی نیرو کم میخواست

چه بسا من خودمم خیلی زیاد دوست دارم برم دریایی . . . لباسش که معرکه است . . .

نمیگم بهترین جا و آس ترین جا افتادم ولی توی مازادا بهترین همین بود . . .

همش قسمت بود . . . . ای بابا هیچی از اونجا نمیدونم هیچی . . . . ای کاش زودتر میگفتن بهم . .

حالا فردا باید برم ساعت 5 بعد از ظهر . . .

نیروی دریایی سیرجان 2 سال عمرمونو هدر میده . . .

شاید بدیش اینه که دیگه نمیتونم بیام تهران . . . . چون فکر نکنم پادگان داشته باشه . . . پس حلالم کنید . .

و بدونید که خودم دوست دارم دریایی ارتش رو . . .

خب دیگه دوستان عزیزی که به من لطف داشتن و جواب سوالاتمو دادن ممنونم مرسی از دوستان . . .

جلال . . . شهاب . . . . دوستایی که مازاد بودن و من اسمشونو نمیدونم . . . .

فدای همه . . . .




سلام
اقا نترس میوفتی میدان رسالت خیابان کوهک نیرو دریایی ارتش​
 

farzan.B

همکار بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2009
نوشته‌ها
2,662
لایک‌ها
1,244
الان میدونم چقدر نگرانی ...
8ماه پیش حس تورو داشتم ...
قدر آموزشی رو بدون .. ایشالاه یگان جای خوب میفتی ..
موفق باشی ...
 

O_o O_O o_O

Registered User
تاریخ عضویت
29 آپریل 2007
نوشته‌ها
1,197
لایک‌ها
555
محل سکونت
طهران
الان میدونم چقدر نگرانی ...
8ماه پیش حس تورو داشتم ...
قدر آموزشی رو بدون .. ایشالاه یگان جای خوب میفتی ..
موفق باشی ...
فرزان عزيز درست ميگن
قبل از آموزشي يه دلهره تو جون آدم ميفته ، آموزشي دوره ي خوبيه

فرزان جان يكي براي من دعا كرد كه ايشالا يگان جاي خوبي بيفتي ، افتادم لب مرز آذربايجان و يه 14 ساعتي تا تهران با اتوبوس راه بود :D
 

farzan.B

همکار بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2009
نوشته‌ها
2,662
لایک‌ها
1,244
فرزان عزيز درست ميگن
قبل از آموزشي يه دلهره تو جون آدم ميفته ، آموزشي دوره ي خوبيه

فرزان جان يكي براي من دعا كرد كه ايشالا يگان جاي خوبي بيفتي ، افتادم لب مرز آذربايجان و يه 14 ساعتي تا تهران با اتوبوس راه بود :D

laugh1.gif

پس ایشالاه لب مرز بیفته ...
Viannen_nudge-boy.gif


..
ولی آموزشی یه چیز دیگس.. همش مسخره بازی با یه مشت همسن با طرز فکر و دنیا های متفاوت ...
یکی آرزوش دو دنیای کوچیکش خرید یه وانت بود ...
یکی گرفتن کارت پایان خدمت و رفتن خاستگاری ...
یکی نمی دونست مام زیر بغل چیه ..!!؟
یکی جواد یساری اسطورش بود ..
یکی دلش برای خونوادش تنگ شده بود و یکی که چوپون بود دلش برای گوسفنداش ....!
یکی معتاد ... یکی سالم ... یکی نسخ یه نخ سیگار .. یکی نسخ قلیون ... یکی تو کف خروج و فرار..
کلا همه جور آدم با فاصله ی چند متریت می خوابیدن ...
 

rozbeh85

Registered User
تاریخ عضویت
9 آپریل 2010
نوشته‌ها
90
لایک‌ها
0
ما امروز رفتیم 01 و امریه ها رو گرفتیم، نیرو زمینی این دوره هم کم نکرد و همه ستوان دو به بالا شدیم
ولی بچه هایی که کد میخوردن اکثرا افتادن توپخانه اصفهان، اونهایی هم که کد نمیخوردن فرستادن شرق و غرب
بچه اهواز رفت زاهدن، مشهد رفت اهواز، شمال رفت شیراز
خلاصه از حالا به فکر یگان باشید
 

paul2

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
4 آپریل 2010
نوشته‌ها
26
لایک‌ها
0

امروز صبح هم مناظر جالبی دیدم از مادران و خواهران و عمه ها و خاله ها و پدران نگران.
جالب بود.

اما 10 ساعت تمام زیر افتاب نگهمون داشتن الان صورتم قرمزه قرمزه مثل کشاورزان گرامی شدم.
:D
اکثر لیسانس ها رفتند 01 تهران. 05 کرمان. یه عده مشکین شهر یه عده همیجایی که من افتادم اسمش یادم رفت.
هان جیرفت....!!!
خلاصه قیامتی بود که نگو....

:blink:
 

otherworld

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژوئن 2008
نوشته‌ها
48
لایک‌ها
0
ما امروز رفتیم 01 و امریه ها رو گرفتیم، نیرو زمینی این دوره هم کم نکرد و همه ستوان دو به بالا شدیم
ولی بچه هایی که کد میخوردن اکثرا افتادن توپخانه اصفهان، اونهایی هم که کد نمیخوردن فرستادن شرق و غرب
بچه اهواز رفت زاهدن، مشهد رفت اهواز، شمال رفت شیراز
خلاصه از حالا به فکر یگان باشید

یعنی نیروی زمینی ارتش درجه ها را هنوز کم نکرده؟
من افتادم نیروی زمینی یه جایی توی پاسداران.(چه جور جایی هست؟)
 
بالا