• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

آشنایی با جراحی های چشم و پرسش و پاسخ

kargari

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
14 سپتامبر 2013
نوشته‌ها
9
لایک‌ها
0
جناب آقاي ياسيني با سلام

از اينكه زحمت ميكشيد و اطلاعات و تجربيات خود را در اختيار ديگران ميگذارد جاي تشكر دارد بنده مشكل قوز قرنيه دارم و پس از مراحعه به چند فوق تخصص قرنيه پيشنهاد كار گذاري رينگ داخل چشم داده اند البته تضميني براي بهبودي نميدهند ضمن اينكه هزينه بالايي هم دارد لطفا چند پزشك را كه در زمينه كار گاري رينگ تبحر بيشتري دارند معرفي بفرمائبد و يا اگر در اين زمبنه اطلاعاتي يا نتيجه در مورد كساني كه عمل كارگذاري رينك انجام داده اند رو داريد بنده را هم راهنمايي بفرمائيد چونكه مردد هستم كه عمل بكنم يا نه ضمنا نظر تون در مورد دكتر حسين محمد ربيع چيه؟
 

manager_66

Registered User
تاریخ عضویت
9 نوامبر 2008
نوشته‌ها
349
لایک‌ها
1,573
محل سکونت
مشــهد
سلام ضمن تشكر ميشه بفرمائيد پيش كدام دكتر عمل كرددي و كجا؟

من مشهد ، درمانگاه چشم پزشکی خاتم الانبیا پیش دکتر سیامک زارعی قتواتی عمل کردم . ایشون کارشون واقعا عالیه و اگه یک جستجو تو گوگل بزنید متوجه میشید فقط اگه مطب داشتن یا تو یک بیمارستان خصوصی عمل میکردن عالی بود چون بیمارستانش زیاد جالب نیست ...

Sent from my GT-I9100G using Tapatalk
 

blue67

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
22 نوامبر 2013
نوشته‌ها
16
لایک‌ها
0
سلام وقت بخیر
میتونین راجع به خرید عینک افتابی راهنمایی کنین؟
 

b.yasini

کاربر فعال تاریخ و پزشکی و سلامت
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
7,666
لایک‌ها
2,930
محل سکونت
Living in Dreams
جناب یاسینی چند سوال
1:یک لنز خوب برای زیبایی معرفی کنید که چشم رو هم در صورت امکان درشت نشون نده جهت استفاده خواهرم میخوام
32 سالمه و میخوام عمل کنم از شر عینک خلاص بشم تهران هستم چه دکتر و مرکزی رو پیشنهاد میدید
من کارشناس دانشگاه ازاد هستم ایا بعد از عمل باید یکماه با کامپیوتر کار نداشته باشم؟

لنز های تو بازار الان با توجه به کنترل کیفیتی که انجام میشه تقریبا همه خوب هستند. سعی کنید لنز کره ای نگیرید. به نظر من لنز های بوش اند لامب از لحاظ کیفیتی و ciba عالی هستند.

در مورد خودتون برید پیش دکتر خانلری. کارش بسیار عالیه. دقت کنید که شماره چشمتون ثابت شده باشه بعد اقدام به عمل بکنید.
 

b.yasini

کاربر فعال تاریخ و پزشکی و سلامت
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
7,666
لایک‌ها
2,930
محل سکونت
Living in Dreams
خیلی ممنون با پاسخ شما و تحقیقایی ک کردم خیالم راحتتر شد. دکتر میخواستن فردا عمل کنن ولی حساسیتم باعث شد وقت عملو بندازم ماه بعد. زنده باشین

تو این جور کارها عجله زیاد لازم نیست. کا رخوبی کردید. حتما برای عمل آماده بشید یعنی یک نفر رو با خودتون ببرید.
انشا ا همیشه سلامت باشید.
 

C4TX

Registered User
تاریخ عضویت
15 ژانویه 2010
نوشته‌ها
1,004
لایک‌ها
99
سلام آقای یاسینی
خسته نباشید.
در چند صفحه قبل دیدم که به "لنز مولتی فوکال" اشاره کرده بودین. میشه در این مورد بیشتر توضیح بدین و هزینه ها رو بفرمایید؟
 

b.yasini

کاربر فعال تاریخ و پزشکی و سلامت
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
7,666
لایک‌ها
2,930
محل سکونت
Living in Dreams
سلام جناب یاسینی
پرسشی داشتم ، من میخواستم عینک ریبن 3382 رو تهیه کنم و روش شیشه شماره 3.5 دودی بندازم اما به عینک سازم که گفتم ایشون گفتن به هر فریمی نمیشه شیشه 3.5 زد باید از نزدیک ببینم فرم رو، برای همین میخواستم ببینم شما اطلاعی در این مورد دارید یا خودتون این کار رو میتونید انجام بدید یا آشنایی دارید که اینکارو انجام بدهند؟
این عکس های عینک:
خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن 3382

یکی از دوستان هم تو یهمین انجمن از این فریم ها می فروشه من همینطور که می گشتم تاپیکشو دیدم.

والا دوتس عزیز فریم هایی که بع تغداد زیاد فروخته میشن همیشه استاندارد لازم رو ندارن برای همین نیشه گفت روشون میشه هر لنزی رو بست.
باید ببرید عینک سازتون ببینه
البته این فریم ها تک نیستند مطمئنم اون عین ساز هم این مدلها رو دیده.

من متاسفانه کارم دستگاههای جراحی چشمه نه عینک و الطاعاتم محدود به تجربیات خودمه.

از من می پرسید یک عینک اصل تهیه کنید بیخیال سر هم کردن فریم و شیشه دودی بشید.
 

b.yasini

کاربر فعال تاریخ و پزشکی و سلامت
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
7,666
لایک‌ها
2,930
محل سکونت
Living in Dreams
من مشهد ، درمانگاه چشم پزشکی خاتم الانبیا پیش دکتر سیامک زارعی قتواتی عمل کردم . ایشون کارشون واقعا عالیه و اگه یک جستجو تو گوگل بزنید متوجه میشید فقط اگه مطب داشتن یا تو یک بیمارستان خصوصی عمل میکردن عالی بود چون بیمارستانش زیاد جالب نیست ...

Sent from my GT-I9100G using Tapatalk

من ایشون رو 100 در 100 تایید می کنم.باور کنید کمتر کسی رو دیدم مثل دکتر زارعی از تکنولوژی های روز اطلاع داشته باشه.
 

b.yasini

کاربر فعال تاریخ و پزشکی و سلامت
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
7,666
لایک‌ها
2,930
محل سکونت
Living in Dreams
سلام وقت بخیر
میتونین راجع به خرید عینک افتابی راهنمایی کنین؟

چند صفحه قبل چند مطلب کوتاه نوشتم.

کلا چون کارم عینک نیست فقط تجربیات شخصی رو می تونم با شما شریک بشم اونها هم شاید به مراتب از اونچه شما می دونید کمتر باشه.

به طور کلی سعی کنید عینک های مارک دار و اصیل بخرید.

خرید عینک های جنگولک با اسم های عیجب و غریب حتی به استناد حرف فروشنده در مورد کاهش UV ممکنه خطرناک باشه.

به نظر یکی از بهترین مدلهایی که میشه با خیال راحت تهیه کرد سری TAG باشه که مثل اینکه رسمی وارد ایران میشه. البته ارزون نیست.
 

b.yasini

کاربر فعال تاریخ و پزشکی و سلامت
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
7,666
لایک‌ها
2,930
محل سکونت
Living in Dreams
سلام آقای یاسینی
خسته نباشید.
در چند صفحه قبل دیدم که به "لنز مولتی فوکال" اشاره کرده بودین. میشه در این مورد بیشتر توضیح بدین و هزینه ها رو بفرمایید؟

بله. لنز های مولتی فوکال لنز هایی هستند که دارای چند کانون برای دید دور و نزدیک و میانه هستند.

اگر چه ما لنز های مولنی فوکال لمسی همی داریم (کانتکت لنز که برای بیماری پیر چشمی تجویز میشه) ولی بیشتر لنز مولتی فوکال منظور لنز های داخل چشمی هست که برای درمان آب مروارید استفاده میشه.

در آمریکا در سنین بالای 40 سال عمل لیزر انجام نمیدن به جای لیزر (لیزیک) برای بیمار لنز مولتی فوکال می ذارند که هم خیال بیمار رو از نداشتن عینک راحت می کنه و هم دغدغه جراحی آب مروارید رو در سنین بالا از بین می بره (برای اینکه لنز طبیعی شخص خارج میشه) .

این لنز ها گروان و بسیار قابل اعتماد هستند ولی دکتری که این لنز رو می ذاره باید دقیق انتخاب کرد. چرا که علاوه بر محاسبات بیشتر لنز های مولتی فوکال نیازه هست که دکتر سابقه گذاشتن این لنز ها رو داشته باشه.
 

faidiem

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
16 نوامبر 2013
نوشته‌ها
9
لایک‌ها
7
خواهش می کنم دوست عزیز. خیلی خوشحال شدم. باور کنید دکتر رو شاید سالی یکی دو بار اونم تو کنگره ها می بینم. اما من هم زمانی یک کارمند فروش بودم. اون زمان وقت زیادی رو بالای سر دکتر های مختلف بودم. برای اینکه بهشون یاد بدم چطور از دستگاه استفاده کنن یا دموی دستگاه بود یا فروش لنز که اون زمان ما کار می کردیم.
باور کنید حتی در دوره های آموزشی خارج از کشور دکتری به تمیزی دکتر خانلری ندیدم. وقتی عمل می کرد انگار داره فیلم می گیره برای ارائه توی یک مقاله. تمیز و سریع و درست. کارش بسیار عالیه.
متاسفانه خودم مدت یکساله که می خوام برم برای عمل. ولی چون حداقل یک ماه ار کار می افتم فرصت نمی کنم برم. از پارسال بهمن تا الان تقریبا یکساله. دم عید سال قبل برنامه ریزی کردم که متاسفانه دم عید اونقدر سرمون شلوغ بود که تقریبا می تونم بگم روز 29 اسفند رفتم خونه و از خشتگی مردم.
گفته بودم که اگر روشی برای عمل شما باشه حتما دکتر خانلری اون رو بهتون می گه.
حتما عکس رو بگیرید و دوباره با دکتر مشورت کنید.
موفق و سلامت باشید.

سلام سلام

اومدم و من اومدم، با چشمای نو اومدم.

آقای یاسینی یکشنبه صبح رفتم مرکز ونک و عکس گرفتم و عصر بردم مطب "دکتر خانلری" بهشون نشون دادم. ایشون هم مثل همیشه با توضیحات کامل و خوبشون و با صبر و حوصله زیاد کل داستان عکسارو برام توضیح دادن که همه ی این مدارک و شواهد داره میگه شما میتونی عمل کنی و مشکلی نداری و اصلن قوز نداری. گفتن عملم لازک میشه چون لیزیک خودش باعث ضعیف تر شدن قرنیه میشه مناسب تو نیست. با درخواست من نامه ای نوشتن واسه مرکز ونک که فردا صبحش برم و پذیرش بشم واسه عمل.

شب جایی بودم که با اینکه نگفتم من فردا چشممو عمل می کنم به طور اتفاقی میزبان با دیدن اینکه واسه اولین بار دید من عینک قطور زدم حرف عمل و کشید وسط و شروع کرد راجع به اینکه ریسک عمل چشم بالائه و بدگویی از عمل که خلاصه این عمل جدیده و امتحانش و هنوز پس نداده و کلی ته دل من و خالی کرد. توضیح اینکه خانومش ده سال پیش عمل کرده بود...
من باز هم نگفتم فردا میخوام عمل کنم. چون گفتم منفی بیشتری میگیرم فقط میشنیدم و درونم انواع هورمون های استرس ترشح میشد.

شب تا صبح اصلن نتونستم بخوابم و گریه می کردم و میگفتم میترسم, تو این ده سال گذشته سه بار رفته بودم معاینه عمل؛ بار اول و دوم گفتن مشکوک به قوز قرنیه هستی و نمی تونی عمل کنی و بار سوم با گفتن همین واسم کمیسیون پزشکی تشکیل دادن و بعدش گفتن میتونی عمل کنی و من خودم ترسیدم و ریسک نکردم اون شب که صبح اش واسه بار چهارم و اوالین و آخرین بار تصمیم به عمل داشتم فکر میکردم نکنه همین دو و نیم شماره دید کورمالی رو که دارم می تونم با لنز تا آخر عمر ببینم ولی اگه کور شم چی؟ همه چی سیاه میشه. همسرم میگفت میخوای یه روز دیگه بریم و من می گفتم نه! بعد از عمل همسرم گفت من در عجب بودم که تو هم میترسیدی و هم میگفتی میخوام عمل کنمو تصمیمم ر و گرفتم.
صبح 8:45 رسیدم مرکز ونک و خیلی ساده و بی تشریفات اداری به سرعت پذیرش شدیم و پول ریختیم و رفتم اتاق لیزیک و به سرعت غیر قابل درک به داخل فراخونده شدم و لباس عوض کردم, خانومای پرستار هی فامیلیم رو صدا میکردن که لباس ت رو عوض کردی؟ حاضری؟ و به سرعت بیشتر که اصلن واسم قابل هضم نبود بردنم داخل اتاق عمل. اومدن بتادین زدن به دور چشمام و شستشوهای دیگه رو انجام دادن و من بی عینک با شماره هر چشم هقت و نیم که تو اتاق چیزی نمی دیدم به خانم پرستاره گفتم دکتر هستن؟ گفت بله. گفت عملت خیلی راحته من الان قطره بی حسی میریزم تو چشمات فقط در طی عمل به چراغ سبز نگاه کن. من گفتم از استرس دارم میمیرم میشه یه آرام بخشی چیزی بدین بم و گفت اصلن نگران نباش بیا بشین لب تخت. اون گودی رو میبینی بخواب و سرت رو بذار اونجا. (توجه داشته باشین که من اصلن فکر نمیکردم به این سرعت بخوام برم اتاق عمل, فکر میکردم تا بخوام برم تو, یه مدت زمانی میگذره و من به محیط عادت می کنم و استرسم میاد پایینتر) بعد از اینکه خوابیدم یه پرستار دیگه اومد و پلاستیک با دو تا سوراخ انداخت رو صورتم و بعد انبر رو با هدایت حرکت چشمم انداخت دور پلک چشم راستمو و فکر کنم شستشو داد و گفت دکتر بالا سرته. من اصلن صدای ذکتر رو از وقتی اومده بودم تو اتاق نشنیدم. بله قلب من تو سینه تاپ تاپ زنون و من با کلی اضطراب و عمل شروع شد.یکی از بالا اومد سطح محافظ قرنیه ام رو تراشید و دستگاه اومد بالا سرم و و خانوم اپراتور دستگاه میگفت 15 ثانیه مدام به چراغ سبز نگاه کن. من نگاه میکردم ولی گم میکردمش و کسی چیزی نمی گفت و دستگاه مثل صدای موتور هواپیما به وقت اوج گرفتن صدا میداد و بعد چندبار بوق بوق کردن و همون بوی سوختگی معروف و بعد پرستار اومد چشممو شستشو داد و من دیدم چراغ سبز و قرمز دستگاه رو واضح میبینم. اونجا بود که فهمیدم چشمم با موفقیت عمل شده و ضربان قلبم کم کم شروع کرد پایین اومدن. لنز پانسمانی رو گذاشتن روی چشمم و من پرسیدم می تونم ببندم که گفت بله و رفتن سراغ چشم چپ و همون داستان و بعد تازه واسه اولین بار از بالای سرم صدای دکتر خانلری رو شنیده که گفتن " بریم اون ور؟" و من خیالم راحت شد که هم خود دکتر چشممو عمل کردن و هم عمل تموم شده. پرستار گفت لیز بخور بیا پایین تخت و بعد بلند شو.
بله این بود عمل 5 دقیقه ای و من با یاری پرستار رفتم بیرون اتاق و دیدم همه رو میبینم و دیدم ساعت 9:05 هست و نشستم و بهم دوتا مسکن با آبمیوه دادن و بعدش رفتم لباس خودم رو پوشیدم و نشستم که همه ی بیمارا از اتاق عمل بیان بیرون. 5-6 نفری شدیم و دکتر رو دیدم که رفت. از بین همه ی بیمارای اونجا فقط من حرف میزدم و معلوم بود ذوق کردم. پرستار بهمون کیفی حاوی عینک آفتابی که گفت بزنین و دو تا قطره با دستورات بعد عمل که توضیح شفاهی هم داد به همراه یه نسخه که گفت از داروخونه اون ور خیابون بگیرین که شامل یکی دو قطره دیگه و اشک مصنوعی یه بار مصرف میشد.
9:15 اومدیم بیرون و همسرم رو دیدم :) و زنگ زدیم به موبایل دکتر که با سخاوت شمارشون رو روی کارتشون گذاشته بودن و پرسیذیم به جای فالو آپ که گفته بودن فردا بیاین مطبمم. میتونیم بریم قزوین و من چهارشنبه برم بیمارستان مهرگان قزوین پیششون که ایشون گفتن بله فقط فردا به موبایل من یه زنگ بزنین که من چندتا سوال بپرسم.

تو پرانتز در مورد کلینیک ونک بگم که از نظر سلسله مراتب پذیرش و اتوماسیون و ساختار سازمانی-فضایی و ساختمانی خیلی حرفه ای به نظر نمی رسه و من دو باری که کلینیک نور رفته بودم بسی بیشتر و یک باری که کلینیک آبان اصفهان رفتم یه کم بیشتراونجاها رو شیک تر و سازمانی تر دیدم ولی خب دستگاه ها که یکیه و تو تابع دکترت هستی که کجا مشغول به عمل هستن. مهم تر از همه دکترته و دستگاه به روز.
ولی تو همین تریبون جا داره از مسئولین مرکز ونک درخواست بشه اصلاحاتی در این زمینه صورت بدن ;)

بله بعد ار عمل سریع از هوای آلوده آلوده و آلوده تهران فرار کردی و رفتیم به سمت قزوین. تو اتوبان یه کم که چشمم رو باز می کردم بلند بلند پلاک ماشینارو می خوندم :D ولی بیشتر به خاطر خوردن مسکن خواب آور نیمه هشیار بودم. روز عمل کلی آبریزش از چشم و بینی داشتم مثل ابر بهار. درد نداشتم و کمی احساس جسم خارجی می کردم و چون به لنز زدن عادت داشتم زیاد اذیت نشدم و فقط شب یه کم که درد داشتم مسکن خوردم و قطره مسکن ریختم؛ روز دوم به دکتر زنگ زدم و شرح حال گرفتن و گفت قطره مسکن و حذف کنم, آبریزش کمتر شده بود ولی خیلی به نور حساس بودم و چشمام همش میل به بسته شدن و احساس خواب داشت؛ تو خونه هم حتی با کمترین نور عینک آفتابی رو میزدم. من حتی با عینک آفتابی این دو سه شب رو هم می خوابیدم که نکنه چشمم بخوره به بالش و آلوده بشه؛ که نذاره من که عادت داشتم دمر بخوابم صورتمو رو بذارم روی بالش و فشار چشمم بره بالا. روز سوم باز به نور حساس بودم و خواب آلوده ولی عصرش که رفتم پیش دکتر خانلری مدت بیشتری رو تونستم بدون عینک با دکتر حرف یزنم و دکتر گفت اوضاع احوالت خیلی خوبه من اصلن انتظار نداشتم انقدر راحت بیای پیشم. و چشمام رو نگاه کرد و گفت به به قرنیه ات هم ترمیم شده خیلی عالیه که 60 ساعته ترمیم شده ولی چون ممکنه شب اذیت شی فردا صبح بیا همینجا لنزات رو واست بردارم. و من صبح روز چهارم رفتم لنز رو برام برداشتن و ایشون باز با کمال صبر و حوصله ابهامات دیگه ای که در مورد عمل داشتم رو پاسخ دادن و با دادن دستورات جدید اومدم خونه و اولین کاری که کردم رفتم حموم. با برداشتن لنزا حساسیتم به نور کمتر شده و داخل خونه بی عینک هستم و الان که جمعه روز پنجمه دیدم کلی تاره و با سوء استفاده از حرف دکتر که استفاده از کامپیوتر به شرط تونستن مشکلی نداره من با زحمت زیاد و با زوم بالا این همه دارم حرافی میکنم که اولن مژده تولد دوباره چشمام رو بدم که جدن خیلی برام حیاتی بود و دومن به دوستانی که مشکل من و یا مشابهش رو دارن شرح وضعیت بدم و تاکید کنم که دکتر خیلی مهمه نه فقط به دلیل مهارت در عمل، مهمتر از اون به دلیل عمیق بودن در علم موضوع و به روز بودن و بعد حوصله داشتن و وقت گذاشتن برای بیمار قبل از عمل.
بعد از عمل دکتر خانلری به من آفرین می گفت که جسارت به خرج دادم و با این همه نگرانی که داشتم تصمیم گرفتم ولی بهشون گفتم که "من به شما دل دادم دکتر", شما بودید که این جسارت رو به من دادید قبل از پیش اون سه دکتر دیگه که رفته بودم هیچ کدوم نظر قطعی نداده بودن و من پنجاه پنجاه بودم. نظر من انتخاب دکتر خوب از این لحاظ بیشترین حساسیت رو داره به این دلیل که آگاهی و توجیه شدن نسبت به وضعیت چشم قبل از عمل و اهمیت داره وگرنه خود عمل که مهارته و به وسیله تکنولوژی کامپیوتری انجام میشه و در درجه دوم اهمیت قرار داره.

آقای یاسینی من از شما هم تشکر می کنم که دکتر خانلری رو به من معرفی کردید. تا قبل از اون اصلن نمی شناختمشون و خوشحالم که این فروم رو پیدا کردم و از شما ممنونم که این همه وقت و حوصله به خرج میدید و اینجا رو ساختید.

دکتر خانلری هم انسان با اخلاق و به روز و با سوادی هستن و هم بسیار وقت و حوصله به خرج میدن و به کارشون عشق می ورزن و به هیچ وجه به بیمار به چشم اسکناس نگاه نمی کنن. من دکترای دیگه رو نمیشناسم ولی بسیار ایشون رو توصیه میکنم.

آرزو میکنم دوران نقاهت من سپری بشه و یه دید کامل داشته باشم بعد از 17-18 سال و امیدوارم که برای شما دوستان عزیز هم بهترین اتفاق بیفته و بتونین بهترین تصمیم رو بگیرین واسه خودتون...

سلامت و دلشاد باشین
نیلوفر
 
Last edited:

b.yasini

کاربر فعال تاریخ و پزشکی و سلامت
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
7,666
لایک‌ها
2,930
محل سکونت
Living in Dreams
سلام سلام

اومدم و من اومدم، با چشمای نو اومدم.

آقای یاسینی یکشنبه صبح رفتم مرکز ونک و عکس گرفتم و عصر بردم مطب "دکتر خانلری" بهشون نشون دادم. ایشون هم مثل همیشه با توضیحات کامل و خوبشون و با صبر و حوصله زیاد کل داستان عکسارو برام توضیح دادن که همه ی این مدارک و شواهد داره میگه شما میتونی عمل کنی و مشکلی نداری و اصلن قوز نداری. گفتن عملم لازک میشه چون لیزیک خودش باعث ضعیف تر شدن قرنیه میشه مناسب تو نیست. با درخواست من نامه ای نوشتن واسه مرکز ونک که فردا صبحش برم و پذیرش بشم واسه عمل.

شب جایی بودم که با اینکه نگفتم من فردا چشممو عمل می کنم به طور اتفاقی میزبان با دیدن اینکه واسه اولین بار دید من عینک قطور زدم حرف عمل و کشید وسط و شروع کرد راجع به اینکه ریسک عمل چشم بالائه و بدگویی از عمل که خلاصه این عمل جدیده و امتحانش و هنوز پس نداده و کلی ته دل من و خالی کرد. توضیح اینکه خانومش ده سال پیش عمل کرده بود...
من باز هم نگفتم فردا میخوام عمل کنم. چون گفتم منفی بیشتری میگیرم فقط میشنیدم و درونم انواع هورمون های استرس ترشح میشد.

شب تا صبح اصلن نتونستم بخوابم و گریه می کردم و میگفتم میترسم, تو این ده سال گذشته سه بار رفته بودم معاینه عمل؛ بار اول و دوم گفتن مشکوک به قوز قرنیه هستی و نمی تونی عمل کنی و بار سوم با گفتن همین واسم کمیسیون پزشکی تشکیل دادن و بعدش گفتن میتونی عمل کنی و من خودم ترسیدم و ریسک نکردم اون شب که صبح اش واسه بار چهارم و اوالین و آخرین بار تصمیم به عمل داشتم فکر میکردم نکنه همین 5/2 شماره دید کورمالی رو که دارم می تونم با لنز تا آخر عمر ببینم ولی اگه کور شم چی؟ همه چی سیاه میشه. همسرم میگفت میخوای یه روز دیگه بریم و من می گفتم نه! بعد از عمل همسرم گفت من در عجب بودم که تو هم میترسیدی و هم میگفتی میخوام عمل کنمو تصمیمم ر و گرفتم.
صبح 8:45 رسیدم مرکز ونک و خیلی ساده و بی تشریفات اداری به سرعت پذیرش شدیم و پول ریختیم و رفتم اتاق لیزیک و به سرعت غیر قابل درک به داخل فراخونده شدم و لباس عوض کردم, خانومای پرستار هی فامیلیم رو صدا میکردن که لباس ت رو عوض کردی؟ حاضری؟ و به سرعت بیشتر که اصلن واسم قابل هضم نبود بردنم داخل اتاق عمل. اومدن بتادین زدن به دور چشمام و شستشوهای دیگه رو انجام دادن و من بی عینک با شماره هر چشم 5/7 که تو اتاق چیزی نمی دیدم به خانم پرستاره گفتم دکتر هستن؟ گفت بله. گفت عملت خیلی راحته من الان قطره بی حسی میریزم تو چشمات فقط در طی عمل به چراغ سبز نگاه کن. من گفتم از استرس دارم میمیرم میشه یه آرام بخشی چیزی بدین بم و گفت اصلن نگران نباش بیا بشین لب تخت. اون گودی رو میبینی بخواب و سرت رو بذار اونجا. (توجه داشته باشین که من اصلن فکر نمیکردم به این سرعت بخوام برم اتاق عمل, فکر میکردم تا بخوام برم تو, یه مدت زمانی میگذره و من به محیط عادت می کنم و استرسم میاد پایینتر) بعد از اینکه خوابیدم یه پرستار دیگه اومد و پلاستیک با دو تا سوراخ انداخت رو صورتم و بعد انبر رو با هدایت حرکت چشمم انداخت دور پلک چشم راستمو و فکر کنم شستشو داد و گفت دکتر بالا سرته. من اصلن صدای ذکتر رو از وقتی اومده بودم تو اتاق نشنیدم. بله قلب من تو سینه تاپ تاپ زنون و من با کلی اضطراب و عمل شروع شد.یکی از بالا اومد سطح محافظ قرنیه ام رو تراشید و دستگاه اومد بالا سرم و و خانوم اپراتور دستگاه میگفت 15 ثانیه مدام به چراغ سبز نگاه کن. من نگاه میکردم ولی گم میکردمش و کسی چیزی نمی گفت و دستگاه مثل صدای موتور هواپیما به وقت اوج گرفتن صدا میداد و بعد چندبار بوق بوق کردن و همون بوی سوختگی معروف و بعد پرستار اومد چشممو شستشو داد و من دیدم چراغ سبز و قرمز دستگاه رو واضح میبینم. اونجا بود که فهمیدم چشمم با موفقیت عمل شده و ضربان قلبم کم کم شروع کرد پایین اومدن. لنز پانسمانی رو گذاشتن روی چشمم و من پرسیدم می تونم ببندم که گفت بله و رفتن سراغ چشم چپ و همون داستان و بعد تازه واسه اولین بار از بالای سرم صدای دکتر خانلری رو شنیده که گفتن " بریم اون ور؟" و من خیالم راحت شد که هم خود دکتر چشممو عمل کردن و هم عمل تموم شده. پرستار گفت لیز بخور بیا پایین تخت و بعد بلند شو.
بله این بود عمل 5 دقیقه ای و من با یاری پرستار رفتم بیرون اتاق و دیدم همه رو میبینم و دیدم ساعت 9:05 هست و نشستم و بهم دوتا مسکن با آبمیوه دادن و بعدش رفتم لباس خودم رو پوشیدم و نشستم که همه ی بیمارا از اتاق عمل بیان بیرون. 5-6 نفری شدیم و دکتر رو دیدم که رفت. از بین همه ی بیمارای اونجا فقط من حرف میزدم و معلوم بود ذوق کردم. پرستار بهمون کیفی حاوی عینک آفتابی که گفت بزنین و دو تا قطره با دستورات بعد عمل که توضیح شفاهی هم داد به همراه یه نسخه که گفت از داروخونه اون ور خیابون بگیرین که شامل یکی دو قطره دیگه و اشک مصنوعی یه بار مصرف میشد.
9:15 اومدیم بیرون و همسرم رو دیدم :) و زنگ زدیم به موبایل دکتر که با سخاوت شمارشون رو روی کارتشون گذاشته بودن و پرسیذیم به جای فالو آپ که گفته بودن فردا بیاین مطبمم. میتونیم بریم قزوین و من چهارشنبه برم بیمارستان مهرگان قزوین پیششون که ایشون گفتن بله فقط فردا به موبایل من یه زنگ بزنین که من چندتا سوال بپرسم.

تو پرانتز در مورد کلینیک ونک بگم که از نظر سلسله مراتب پذیرش و اتوماسیون و ساختار سازمانی-فضایی و ساختمانی خیلی حرفه ای به نظر نمی رسه و من دو باری که کلینیک نور رفته بودم بسی بیشتر و یک باری که کلینیک آبان اصفهان رفتم یه کم بیشتراونجاها رو شیک تر و سازمانی تر دیدم ولی خب دستگاه ها که یکیه و تو تابع دکترت هستی که کجا مشغول به عمل هستن. مهم تر از همه دکترته و دستگاه به روز.
ولی تو همین تریبون جا داره از مسئولین مرکز ونک درخواست بشه اصلاحاتی در این زمینه صورت بدن ;)

بله بعد ار عمل سریع از هوای آلوده آلوده و آلوده تهران فرار کردی و رفتیم به سمت قزوین. تو اتوبان یه کم که چشمم رو باز می کردم بلند بلند پلاک ماشینارو می خوندم :D ولی بیشتر به خاطر خوردن مسکن خواب آور نیمه هشیار بودم. روز عمل کلی آبریزش از چشم و بینی داشتم مثل ابر بهار. درد نداشتم و کمی احساس جسم خارجی می کردم و چون به لنز زدن عادت داشتم زیاد اذیت نشدم و فقط شب یه کم که درد داشتم مسکن خوردم و قطره مسکن ریختم؛ روز دوم به دکتر زنگ زدم و شرح حال گرفتن و گفت قطره مسکن و حذف کنم, آبریزش کمتر شده بود ولی خیلی به نور حساس بودم و چشمام همش میل به بسته شدن و احساس خواب داشت؛ تو خونه هم حتی با کمترین نور عینک آفتابی رو میزدم. من حتی با عینک آفتابی این دو سه شب رو هم می خوابیدم که نکنه چشمم بخوره به بالش و آلوده بشه؛ که نذاره من که عادت داشتم دمر بخوابم صورتمو رو بذارم روی بالش و فشار چشمم بره بالا. روز سوم باز به نور حساس بودم و خواب آلوده ولی عصرش که رفتم پیش دکتر خانلری مدت بیشتری رو تونستم بدون عینک با دکتر حرف یزنم و دکتر گفت اوضاع احوالت خیلی خوبه من اصلن انتظار نداشتم انقدر راحت بیای پیشم. و چشمام رو نگاه کرد و گفت به به قرنیه ات هم ترمیم شده خیلی عالیه که 60 ساعته ترمیم شده ولی چون ممکنه شب اذیت شی فردا صبح بیا همینجا لنزات رو واست بردارم. و من صبح روز چهارم رفتم لنز رو برام برداشتن و ایشون باز با کمال صبر و حوصله ابهامات دیگه ای که در مورد عمل داشتم رو پاسخ دادن و با دادن دستورات جدید اومدم خونه و اولین کاری که کردم رفتم حموم. با برداشتن لنزا حساسیتم به نور کمتر شده و داخل خونه بی عینک هستم و الان که جمعه روز پنجمه دیدم کلی تاره و با سوء استفاده از حرف دکتر که استفاده از کامپیوتر به شرط تونستن مشکلی نداره من با زحمت زیاد و با زوم بالا این همه دارم حرافی میکنم که اولن مژده تولد دوباره چشمام رو بدم که جدن خیلی برام حیاتی بود و دومن به دوستانی که مشکل من و یا مشابهش رو دارن شرح وضعیت بدم و تاکید کنم که دکتر خیلی مهمه نه فقط به دلیل مهارت در عمل، مهمتر از اون به دلیل عمیق بودن در علم موضوع و به روز بودن و بعد حوصله داشتن و وقت گذاشتن برای بیمار قبل از عمل.
بعد از عمل دکتر خانلری به من آفرین می گفت که جسارت به خرج دادم و با این همه نگرانی که داشتم تصمیم گرفتم ولی بهشون گفتم که "من به شما دل دادم دکتر", شما بودید که این جسارت رو به من دادید قبل از پیش اون سه دکتر دیگه که رفته بودم هیچ کدوم نظر قطعی نداده بودن و من پنجاه پنجاه بودم. نظر من انتخاب دکتر خوب از این لحاظ بیشترین حساسیت رو داره به این دلیل که آگاهی و توجیه شدن نسبت به وضعیت چشم قبل از عمل و اهمیت داره وگرنه خود عمل که مهارته و به وسیله تکنولوژی کامپیوتری انجام میشه و در درجه دوم اهمیت قرار داره.

آقای یاسینی من از شما هم تشکر می کنم که دکتر خانلری رو به من معرفی کردید. تا قبل از اون اصلن نمی شناختمشون و خوشحالم که این فروم رو پیدا کردم و از شما ممنونم که این همه وقت و حوصله به خرج میدید و اینجا رو ساختید.

دکتر خانلری هم انسان با اخلاق و به روز و با سوادی هستن و هم بسیار وقت و حوصله به خرج میدن و به کارشون عشق می ورزن و به هیچ وجه به بیمار به چشم اسکناس نگاه نمی کنن. من دکترای دیگه رو نمیشناسم ولی بسیار ایشون رو توصیه میکنم.

آرزو میکنم دوران نقاهت من سپری بشه و یه دید کامل داشته باشم بعد از 17-18 سال و امیدوارم که برای شما دوستان عزیز هم بهترین اتفاق بیفته و بتونین بهترین تصمیم رو بگیرین واسه خودتون...

سلامت و دلشاد باشین
نیلوفر

خیلی خوشحال شدم. انشا ا که موفق و سلامت باشید.

من باز از کنگره به بعد دکتر رو ندیدم. فکر کنم تا کنگره اسفند هم فرصت نشه ایشون رو ببینم ولی واقعا اعتقاد دارم آدم بسیار خوبیه.
تعداد زیادی از بیماران رو می شناسم که می رن پیشش چون وضعیت مالی خوبی ندارند با قیمت کمتر و یا تخفیف زیاد عملشون می کنه.
کلا به پول زیاد فکر نمی کنه.
در ضمن همیشه دیدم که با بیمارش زیاد حرف می زنه.

راستی توی کنگره شنیدم که ونک یک ساختمان دیگه رو خریده که به زودی به اونجا منتقل میشن و اونجا یک مرکز بسیار شیکه.

واقعا دستتون درد نکنه که همه چیز رو به ریز نوشتین. فکر کنم برای خیلی ها که میخوان برن عمل خوندن این جملات مفید باشه.
 

saeedoffice

Registered User
تاریخ عضویت
27 ژانویه 2013
نوشته‌ها
1,038
لایک‌ها
75
سلام
اول تبریک میگم به دوست عزیزمون که سلامتی چشماشون برگشته
خیلی خوشحال شدم واقعا با اینکه نمیشناسمشون

آقای یاسینی یه سوال
استفاده از اشک مصنوعی ضرری داره؟؟
من این قطره ی فلوکورت رو که میریزم احساس میکنم چشمام خیلی خشک میشه
میخوام بدونم اگه ضرر نداره چه مقدار مصرف کنم
ممنون
 

atenaa

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
8 مارس 2013
نوشته‌ها
3
لایک‌ها
0
جناب یاسینی وقتتون به خیر
ما از نظر شرایط مالی محدودیت داریم و خواهرم میخواد لازک کنه
نظرمون روی فارابی بود اما اینجا چیز خوبی نخوندم ازش
به نظر شما کجا با هزینه ی کمتر و دکتر خوب میشه عمل کرد لطفا کمک کنید؟
تو فارابی 1400 میشه هزینش
لطفا کمکمون کنید
 

b.yasini

کاربر فعال تاریخ و پزشکی و سلامت
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
7,666
لایک‌ها
2,930
محل سکونت
Living in Dreams
جناب یاسینی وقتتون به خیر
ما از نظر شرایط مالی محدودیت داریم و خواهرم میخواد لازک کنه
نظرمون روی فارابی بود اما اینجا چیز خوبی نخوندم ازش
به نظر شما کجا با هزینه ی کمتر و دکتر خوب میشه عمل کرد لطفا کمک کنید؟
تو فارابی 1400 میشه هزینش
لطفا کمکمون کنید


من در مورد فارابی تفضیل با ریاستش یعنی دکتر جباروند صحبت کردم.
الان با خیال راحت میگم که در فارابی اساتید عمل لیزر رو انجام میدن برای همین جای نگرانی نیست.
البته تو این رنج هلال احمر هم 1.6 میگیره.
نگران نباشید. رفتید فارابی برید پیش دکتر بهشت نژاد یا دکتر فلاح.

Sent from my GT-I9100 using Tapatalk 2
 

b.yasini

کاربر فعال تاریخ و پزشکی و سلامت
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
7,666
لایک‌ها
2,930
محل سکونت
Living in Dreams
سلام
اول تبریک میگم به دوست عزیزمون که سلامتی چشماشون برگشته
خیلی خوشحال شدم واقعا با اینکه نمیشناسمشون

آقای یاسینی یه سوال
استفاده از اشک مصنوعی ضرری داره؟؟
من این قطره ی فلوکورت رو که میریزم احساس میکنم چشمام خیلی خشک میشه
میخوام بدونم اگه ضرر نداره چه مقدار مصرف کنم
ممنون

صبر کنید. باید از دکترتون بپرسید که یه وقت اشک مصنوعی با داروتون واکنش نده.
هیچ کاری رو بدون مشورت انجام ندید.

Sent from my GT-I9100 using Tapatalk 2
 

atenaa

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
8 مارس 2013
نوشته‌ها
3
لایک‌ها
0
من در مورد فارابی تفضیل با ریاستش یعنی دکتر جباروند صحبت کردم.
الان با خیال راحت میگم که در فارابی اساتید عمل لیزر رو انجام میدن برای همین جای نگرانی نیست.
البته تو این رنج هلال احمر هم 1.6 میگیره.
نگران نباشید. رفتید فارابی برید پیش دکتر بهشت نژاد یا دکتر فلاح.

Sent from my GT-I9100 using Tapatalk 2

یک دنیا ممنونم ک اینقدر زود جوابمو دادید خیلی نگران این قضیه بودم
سپاسگزارم
 

blue67

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
22 نوامبر 2013
نوشته‌ها
16
لایک‌ها
0
چند صفحه قبل چند مطلب کوتاه نوشتم.

کلا چون کارم عینک نیست فقط تجربیات شخصی رو می تونم با شما شریک بشم اونها هم شاید به مراتب از اونچه شما می دونید کمتر باشه.

به طور کلی سعی کنید عینک های مارک دار و اصیل بخرید.

خرید عینک های جنگولک با اسم های عیجب و غریب حتی به استناد حرف فروشنده در مورد کاهش UV ممکنه خطرناک باشه.

به نظر یکی از بهترین مدلهایی که میشه با خیال راحت تهیه کرد سری TAG باشه که مثل اینکه رسمی وارد ایران میشه. البته ارزون نیست.

خیلی ممنون
 

blue67

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
22 نوامبر 2013
نوشته‌ها
16
لایک‌ها
0
سلام سلام

اومدم و من اومدم، با چشمای نو اومدم.

آقای یاسینی یکشنبه صبح رفتم مرکز ونک و عکس گرفتم و عصر بردم مطب "دکتر خانلری" بهشون نشون دادم. ایشون هم مثل همیشه با توضیحات کامل و خوبشون و با صبر و حوصله زیاد کل داستان عکسارو برام توضیح دادن که همه ی این مدارک و شواهد داره میگه شما میتونی عمل کنی و مشکلی نداری و اصلن قوز نداری. گفتن عملم لازک میشه چون لیزیک خودش باعث ضعیف تر شدن قرنیه میشه مناسب تو نیست. با درخواست من نامه ای نوشتن واسه مرکز ونک که فردا صبحش برم و پذیرش بشم واسه عمل.

شب جایی بودم که با اینکه نگفتم من فردا چشممو عمل می کنم به طور اتفاقی میزبان با دیدن اینکه واسه اولین بار دید من عینک قطور زدم حرف عمل و کشید وسط و شروع کرد راجع به اینکه ریسک عمل چشم بالائه و بدگویی از عمل که خلاصه این عمل جدیده و امتحانش و هنوز پس نداده و کلی ته دل من و خالی کرد. توضیح اینکه خانومش ده سال پیش عمل کرده بود...
من باز هم نگفتم فردا میخوام عمل کنم. چون گفتم منفی بیشتری میگیرم فقط میشنیدم و درونم انواع هورمون های استرس ترشح میشد.

شب تا صبح اصلن نتونستم بخوابم و گریه می کردم و میگفتم میترسم, تو این ده سال گذشته سه بار رفته بودم معاینه عمل؛ بار اول و دوم گفتن مشکوک به قوز قرنیه هستی و نمی تونی عمل کنی و بار سوم با گفتن همین واسم کمیسیون پزشکی تشکیل دادن و بعدش گفتن میتونی عمل کنی و من خودم ترسیدم و ریسک نکردم اون شب که صبح اش واسه بار چهارم و اوالین و آخرین بار تصمیم به عمل داشتم فکر میکردم نکنه همین دو و نیم شماره دید کورمالی رو که دارم می تونم با لنز تا آخر عمر ببینم ولی اگه کور شم چی؟ همه چی سیاه میشه. همسرم میگفت میخوای یه روز دیگه بریم و من می گفتم نه! بعد از عمل همسرم گفت من در عجب بودم که تو هم میترسیدی و هم میگفتی میخوام عمل کنمو تصمیمم ر و گرفتم.
صبح 8:45 رسیدم مرکز ونک و خیلی ساده و بی تشریفات اداری به سرعت پذیرش شدیم و پول ریختیم و رفتم اتاق لیزیک و به سرعت غیر قابل درک به داخل فراخونده شدم و لباس عوض کردم, خانومای پرستار هی فامیلیم رو صدا میکردن که لباس ت رو عوض کردی؟ حاضری؟ و به سرعت بیشتر که اصلن واسم قابل هضم نبود بردنم داخل اتاق عمل. اومدن بتادین زدن به دور چشمام و شستشوهای دیگه رو انجام دادن و من بی عینک با شماره هر چشم هقت و نیم که تو اتاق چیزی نمی دیدم به خانم پرستاره گفتم دکتر هستن؟ گفت بله. گفت عملت خیلی راحته من الان قطره بی حسی میریزم تو چشمات فقط در طی عمل به چراغ سبز نگاه کن. من گفتم از استرس دارم میمیرم میشه یه آرام بخشی چیزی بدین بم و گفت اصلن نگران نباش بیا بشین لب تخت. اون گودی رو میبینی بخواب و سرت رو بذار اونجا. (توجه داشته باشین که من اصلن فکر نمیکردم به این سرعت بخوام برم اتاق عمل, فکر میکردم تا بخوام برم تو, یه مدت زمانی میگذره و من به محیط عادت می کنم و استرسم میاد پایینتر) بعد از اینکه خوابیدم یه پرستار دیگه اومد و پلاستیک با دو تا سوراخ انداخت رو صورتم و بعد انبر رو با هدایت حرکت چشمم انداخت دور پلک چشم راستمو و فکر کنم شستشو داد و گفت دکتر بالا سرته. من اصلن صدای ذکتر رو از وقتی اومده بودم تو اتاق نشنیدم. بله قلب من تو سینه تاپ تاپ زنون و من با کلی اضطراب و عمل شروع شد.یکی از بالا اومد سطح محافظ قرنیه ام رو تراشید و دستگاه اومد بالا سرم و و خانوم اپراتور دستگاه میگفت 15 ثانیه مدام به چراغ سبز نگاه کن. من نگاه میکردم ولی گم میکردمش و کسی چیزی نمی گفت و دستگاه مثل صدای موتور هواپیما به وقت اوج گرفتن صدا میداد و بعد چندبار بوق بوق کردن و همون بوی سوختگی معروف و بعد پرستار اومد چشممو شستشو داد و من دیدم چراغ سبز و قرمز دستگاه رو واضح میبینم. اونجا بود که فهمیدم چشمم با موفقیت عمل شده و ضربان قلبم کم کم شروع کرد پایین اومدن. لنز پانسمانی رو گذاشتن روی چشمم و من پرسیدم می تونم ببندم که گفت بله و رفتن سراغ چشم چپ و همون داستان و بعد تازه واسه اولین بار از بالای سرم صدای دکتر خانلری رو شنیده که گفتن " بریم اون ور؟" و من خیالم راحت شد که هم خود دکتر چشممو عمل کردن و هم عمل تموم شده. پرستار گفت لیز بخور بیا پایین تخت و بعد بلند شو.
بله این بود عمل 5 دقیقه ای و من با یاری پرستار رفتم بیرون اتاق و دیدم همه رو میبینم و دیدم ساعت 9:05 هست و نشستم و بهم دوتا مسکن با آبمیوه دادن و بعدش رفتم لباس خودم رو پوشیدم و نشستم که همه ی بیمارا از اتاق عمل بیان بیرون. 5-6 نفری شدیم و دکتر رو دیدم که رفت. از بین همه ی بیمارای اونجا فقط من حرف میزدم و معلوم بود ذوق کردم. پرستار بهمون کیفی حاوی عینک آفتابی که گفت بزنین و دو تا قطره با دستورات بعد عمل که توضیح شفاهی هم داد به همراه یه نسخه که گفت از داروخونه اون ور خیابون بگیرین که شامل یکی دو قطره دیگه و اشک مصنوعی یه بار مصرف میشد.
9:15 اومدیم بیرون و همسرم رو دیدم :) و زنگ زدیم به موبایل دکتر که با سخاوت شمارشون رو روی کارتشون گذاشته بودن و پرسیذیم به جای فالو آپ که گفته بودن فردا بیاین مطبمم. میتونیم بریم قزوین و من چهارشنبه برم بیمارستان مهرگان قزوین پیششون که ایشون گفتن بله فقط فردا به موبایل من یه زنگ بزنین که من چندتا سوال بپرسم.

تو پرانتز در مورد کلینیک ونک بگم که از نظر سلسله مراتب پذیرش و اتوماسیون و ساختار سازمانی-فضایی و ساختمانی خیلی حرفه ای به نظر نمی رسه و من دو باری که کلینیک نور رفته بودم بسی بیشتر و یک باری که کلینیک آبان اصفهان رفتم یه کم بیشتراونجاها رو شیک تر و سازمانی تر دیدم ولی خب دستگاه ها که یکیه و تو تابع دکترت هستی که کجا مشغول به عمل هستن. مهم تر از همه دکترته و دستگاه به روز.
ولی تو همین تریبون جا داره از مسئولین مرکز ونک درخواست بشه اصلاحاتی در این زمینه صورت بدن ;)

بله بعد ار عمل سریع از هوای آلوده آلوده و آلوده تهران فرار کردی و رفتیم به سمت قزوین. تو اتوبان یه کم که چشمم رو باز می کردم بلند بلند پلاک ماشینارو می خوندم :D ولی بیشتر به خاطر خوردن مسکن خواب آور نیمه هشیار بودم. روز عمل کلی آبریزش از چشم و بینی داشتم مثل ابر بهار. درد نداشتم و کمی احساس جسم خارجی می کردم و چون به لنز زدن عادت داشتم زیاد اذیت نشدم و فقط شب یه کم که درد داشتم مسکن خوردم و قطره مسکن ریختم؛ روز دوم به دکتر زنگ زدم و شرح حال گرفتن و گفت قطره مسکن و حذف کنم, آبریزش کمتر شده بود ولی خیلی به نور حساس بودم و چشمام همش میل به بسته شدن و احساس خواب داشت؛ تو خونه هم حتی با کمترین نور عینک آفتابی رو میزدم. من حتی با عینک آفتابی این دو سه شب رو هم می خوابیدم که نکنه چشمم بخوره به بالش و آلوده بشه؛ که نذاره من که عادت داشتم دمر بخوابم صورتمو رو بذارم روی بالش و فشار چشمم بره بالا. روز سوم باز به نور حساس بودم و خواب آلوده ولی عصرش که رفتم پیش دکتر خانلری مدت بیشتری رو تونستم بدون عینک با دکتر حرف یزنم و دکتر گفت اوضاع احوالت خیلی خوبه من اصلن انتظار نداشتم انقدر راحت بیای پیشم. و چشمام رو نگاه کرد و گفت به به قرنیه ات هم ترمیم شده خیلی عالیه که 60 ساعته ترمیم شده ولی چون ممکنه شب اذیت شی فردا صبح بیا همینجا لنزات رو واست بردارم. و من صبح روز چهارم رفتم لنز رو برام برداشتن و ایشون باز با کمال صبر و حوصله ابهامات دیگه ای که در مورد عمل داشتم رو پاسخ دادن و با دادن دستورات جدید اومدم خونه و اولین کاری که کردم رفتم حموم. با برداشتن لنزا حساسیتم به نور کمتر شده و داخل خونه بی عینک هستم و الان که جمعه روز پنجمه دیدم کلی تاره و با سوء استفاده از حرف دکتر که استفاده از کامپیوتر به شرط تونستن مشکلی نداره من با زحمت زیاد و با زوم بالا این همه دارم حرافی میکنم که اولن مژده تولد دوباره چشمام رو بدم که جدن خیلی برام حیاتی بود و دومن به دوستانی که مشکل من و یا مشابهش رو دارن شرح وضعیت بدم و تاکید کنم که دکتر خیلی مهمه نه فقط به دلیل مهارت در عمل، مهمتر از اون به دلیل عمیق بودن در علم موضوع و به روز بودن و بعد حوصله داشتن و وقت گذاشتن برای بیمار قبل از عمل.
بعد از عمل دکتر خانلری به من آفرین می گفت که جسارت به خرج دادم و با این همه نگرانی که داشتم تصمیم گرفتم ولی بهشون گفتم که "من به شما دل دادم دکتر", شما بودید که این جسارت رو به من دادید قبل از پیش اون سه دکتر دیگه که رفته بودم هیچ کدوم نظر قطعی نداده بودن و من پنجاه پنجاه بودم. نظر من انتخاب دکتر خوب از این لحاظ بیشترین حساسیت رو داره به این دلیل که آگاهی و توجیه شدن نسبت به وضعیت چشم قبل از عمل و اهمیت داره وگرنه خود عمل که مهارته و به وسیله تکنولوژی کامپیوتری انجام میشه و در درجه دوم اهمیت قرار داره.

آقای یاسینی من از شما هم تشکر می کنم که دکتر خانلری رو به من معرفی کردید. تا قبل از اون اصلن نمی شناختمشون و خوشحالم که این فروم رو پیدا کردم و از شما ممنونم که این همه وقت و حوصله به خرج میدید و اینجا رو ساختید.

دکتر خانلری هم انسان با اخلاق و به روز و با سوادی هستن و هم بسیار وقت و حوصله به خرج میدن و به کارشون عشق می ورزن و به هیچ وجه به بیمار به چشم اسکناس نگاه نمی کنن. من دکترای دیگه رو نمیشناسم ولی بسیار ایشون رو توصیه میکنم.

آرزو میکنم دوران نقاهت من سپری بشه و یه دید کامل داشته باشم بعد از 17-18 سال و امیدوارم که برای شما دوستان عزیز هم بهترین اتفاق بیفته و بتونین بهترین تصمیم رو بگیرین واسه خودتون...

سلامت و دلشاد باشین
نیلوفر

خیلی براتون خوشحالم. و از این که انقدر دقیق نوشتین ممنونم برا من که مفید بود. منم قراره ماه بعد تو ونک عمل کنم.سخت نبود؟ از کلیت قضیه راضی بودین؟
 

blue67

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
22 نوامبر 2013
نوشته‌ها
16
لایک‌ها
0
جناب یاسینی وقتتون به خیر
ما از نظر شرایط مالی محدودیت داریم و خواهرم میخواد لازک کنه
نظرمون روی فارابی بود اما اینجا چیز خوبی نخوندم ازش
به نظر شما کجا با هزینه ی کمتر و دکتر خوب میشه عمل کرد لطفا کمک کنید؟
تو فارابی 1400 میشه هزینش
لطفا کمکمون کنید

من هم نظر خوبی رو فارابی نداشتم. الان هم قرار شده تو ونک عمل کنم با همین هزینه 1400 . گفتم شاید کمکتون کنه
 
بالا