ببینید در مورد فلسفه رابطه با مونث ..ما از دو بعد میتونیدم وارد ماجرا بشیم.
یک : اینکه آیا حاضریم قبول کنیم که همسر آینده ما که در حال حاضر معلوم نیست کیه!! در حال حاضر .. یعنی در طول دوران قبل از ازدواجش با کسی رابطه داشته باشه؟ در صورتی که جواب مثبت هست. باید ها و نباید هایی که توی این رابطه می بایست رعایت بشه رو کشف کنیم..و توی روابطمون با دوست دخترمون که ممکنه همسر یه فرد دیگه بشه , رعایت کنیم..
دو : بریم هر کاری خواستیم بکنیم. با هرکسی هر رابطه ای که دوست داشتیم برداریم.. با این دیدگاه که "با دختر های یک طبقه اجتماعی دیگه (به اصطلاح مشکل دار )حال و حول میکنیم.. و موقع ازدواج از اون جَوو میایم بیرون و با یک دختر با طبقه اجتماعی بهتر (به اصطلاح نجیب) ازدواج کنیم. "
در دیدگاه اول محور فکر روی اینه که یک فاکتور کلی برای همه پسران پیچیده شه!! یعنی" راه درست و ایده آل " وجود داره!! و باید همه طبق اون عمل کنیم..
(مطلق گرایی)
ولی در دیدگاه دوم.. محور فکر روی بحث سلیقه ای هست!! یعنی هرکس به اختیار و سلیقه خودش میتونه جایگاه اجتماعی خودش رو تعیین کنه.!! شاید اون دختر به اصطلاح "ج نده" دوست داشته که اینطوری زندگی کنه!! پس ما به همسر آینده کسی خیانت نکردیم (چه بسا خیلی هاشون پدر و برادرشون کاملا از وضعیت اونها مطبع هستن)!! حالا اینکه اون میخواد در آینده به همسرش چی بگه با خودشه!! میتونه راستش رو بگه..میتونه دروغ بگه..میتونه هم تا آخر عمر مجرد و ج ن ده باقی بمونه!! (
نسبی گرایی یا سلیقه ای)
اتفاقا یه ضرب المثل هم این زمینه ساختم : همه به سیرک میرن و به دلقک میخندن!! ولی همه دوست ندارن که پدر یا برادرشون دلقک باشه!! دلقک خودش خواسته که دلقک بشه.. اطرافیانش هم باید این رو بپذیرن!!
حالا در دیگاه عمو مایکل کدوم حالت درسته؟!