گلدكوئست هديه كمونيست ها به مردم!
بسیاری از مبلغان گلدكوئست و شركت های مشابه بازاریابی زنجیره ای هنگامی كه به طعمه خود وعده می دهند كه همه كسانی كه با شركت گلدكوئست معامله و همكاری می كنند، اگر تنبلی نكنند، به سودی هنگفت می رسند با تعجب و حالت انكار وی مواجه می شوند.
دراین وضع یكی از راه های توجیه طعمه این است كه به وی گفته شود روش اقتصادی گلدكوئست (یعنی فروش یك كالا به صورت هرمی و زنجیره ای) یكی از ابداعات عظیم قرن جدید است كه با تكیه بر تكنولوژی اینترنت به وجود آمده است؛ همان طور كه بسیاری از ابداعات و اختراعات جدید برای انسان قرن گذشته باورنكردنی بوده است، این روش اقتصادی نیز برای اكثر افراد عجیب و باورنكردنی است.
دوچرخه فروشی در زمان روسیه تزاری!
اكنون قصدم این است كه با یك مثال نشان دهم كه این ادعا كذب است و تاریخچه چنین كلاه برداری هایی دست كم به 80 سال پیش برمی گردد.
یاكوو ایسیدوروویچ پرلمان، ریاضی دانی روسی است كه از اوایل قرن بیستم تا اواخر جنگ جهانی دوم زندگی می كرده است. از وی چند كتاب به فارسی ترجمه شده است كه از جمله آن ها كتاب «ریاضیات زنده» است.
نسخه ای از این كتاب درسال 1362 ترجمه شده است ولی آن چه من در اختیار دارم ترجمه ای جدیدتر از استاد پرویز شهریاری است .
در صفحات 142 الی 146 این كتاب مطلبی آمده است كه قسمتی از آن را برایتان نقل می كنم:
دوچرخه های ارزان
دركشور روسیه، در سال های قبل از حكومت شوروی (به احتمالی هم اكنون در بعضی كشورهای دیگر) كسانی بودند كه برای فروش كالاهای خود، دست به ابتكارهای جالبی می زدند. آن ها كار خود را از این جا آغاز می كردند كه مثلا در روزنامه ها و مجله های پرتیراژ آگهی زیر را تبلیغ می كردند:
دوچرخه با 10 روبل
هركس می تواند با پرداخت 10 روبل مالك دوچرخه شود.
از این موقعیت استفاده كنید.
به جای 50 روبل فقط 10 روبل
شرایط خرید به طور مجانی در اختیار شما گذاشته می شود.
كم نبودند كسانی كه فریب این تبلیغ ها را می خوردند و خواهش می كردند كه مؤسسه، شرایط این خرید غیرعادی را برای آن ها بفرستد.
آن ها در پاسخ تقاضای خود اطلاع مختصری دریافت می داشتند كه بنابر آن می فهمیدند:
برای آن ها در مقابل 10 روبل دوچرخه فرستاده نمی شد، بلكه 4 بلیت داده می شد كه باید هریك از آن ها را به یكی از آشنایان خود بفروشند. 40 روبل كه به این ترتیب جمع می شد، باید به مؤسسه تحویل داده می شد تا دوچرخه برای آن ها فرستاده شود. به این ترتیب به راستی، دوچرخه برای خریدار 10 روبل تمام می شد. زیرا 40 روبل بقیه را او از جیب خود نپرداخته بود.
در حقیقت علاوه بر پرداخت 10 روبل پول نقد، خریدار می بایستی زحمت فروش بلیت ها را به آشنایان خود تحمل كند، ولی این زحمت كوچك به حساب نمی آمد.
موضوع این بلیت ها چه بود؟ كسی كه آن ها را می خرید، در مقابل پرداخت 10 روبل چه نفعی می برد؟ در حقیقت، صاحب هر بلیت، این حق را داشت كه در مؤسسه آن را با 5 بلیت دیگر معاوضه كند، به دیگر سخن می توانست این امكان را به دست آورد كه 50 روبل برای تهیه دوچرخه فراهم كند، درحالی كه در مقابل آن تنها 10 روبل پرداخته بود (یعنی قیمت بلیت). صاحبان بلیت های جدید هم این حق را داشتند كه در مقابل بلیط خود 5 بلیت برای انتشار دریافت كنند و الی آخر.
در نگاه اول، هیچ گونه نیرنگی به چشم نمی خورد. وعده تبلیغ ها انجام می شد و دوچرخه برای خریدار، تنها 10 روبل تمام می شد. مؤسسه هم دراین زمینه ضرر نمی كرد، زیرا در مقابل كالای خودش قیمت كامل آن را می گرفت.
ولی در حقیقت، همه این بازی ها بدون تردید یك تقلب و حقه بازی است. این كلاه برداری براین پایه است كه در فروش بلیت آن قدر شریك وارد می كردند، كه دیگر امكان فروش آن ها وجود نداشت. و هم این ها بودند كه جریمه اختلاف بین 50 روبل قیمت دوچرخه و 10 روبل پرداختی به موسسه را می پرداختند. دیر یا زود ولی ناگزیر زمان آن می رسید كه دارندگان بلیت نمی توانستند برای بلیت های خود مشتری پیدا كنند. اگر زحمت این را به خودتان بدهید و با قلم و كاغذ حساب كنید كه عده افراد با چه سرعتی زیاد می شود، می توانید به خوبی لحظه فراسیدن زمان توقف فروش بلیت ها را بفهمید.
اولین دسته خریدار ، كه بلیت خود را به طور مستقیم از موسسه می گیرد، تقریباً بدون هیچ زحمتی برای بلیت های خود خریدار پیدا می كند: هریك از اعضای این دسته نیز به نوبه خود یك دسته چهار نفری برای فروش بلیت ها به وجود می آورد.
این چهار نفر باید 4*5 یعنی 20 خریدار برای بلیت های خود پیدا كنند و آن ها را متقاعد كنند كه این خرید شامل سودهایی برای آن هاست. فرض می كنیم كه دراین كار موفق شوند و 20 خریدار برای خود پیدا كنند. «بهمن» جلو می رود. 20 خریدار جدید باید بلیت های خود را به 100=5*20 نفر دیگر بدهند.
تا حالا هر كدام از افرادی كه برای بار اول به موسسه مراجعه كرده اند، در داخل «بهمنی» كه تشكیل داده اند به اندازه 125=100+20+4+1 را گرد آورده اند. از این 125 نفر تنها 25 نفر دوچرخه خود را گرفته اند و 100 نفر بقیه امیدوارند كه به دوچرخه برسند و در مقابل این امید 10 روبل پرداخته اند.
حالا دیگر «بهمن» از بین آشنایان نزدیك خارج می شود و به طرف شهر سرازیر می شود، جایی كه پیدا كردن آشنا و همراه، سخت و سخت تر می شود. 100 نفر اخیر صاحب بلیط باید 500 همشهری جدید برای بلیت های خود پیدا كنند كه آن ها هم به نوبه خود، نیاز به 2500 قربانی جدید دارند. شهر به سرعت از بلیت ها اشباع می شود و پیدا كردن داوطلب برای خرید بلیت كار بسیار مشكلی می شود.
می بینید كه تعداد افراد جمع شده دراین «بهمن» به همان سرعتی پیش می رود كه ما وقتی درباره انتشار شایعه صحبت می كردیم، با آن روبه رو شدیم.
این است هرم عددی كه دراین باره به دست می آید:
1
4
20
100
500
2500
12500
62500
اگر شهری بزرگ باشد و تمام مردم شهر هم امكان دوچرخه سواری را داشته باشند، در دور هشتم 62 هزار و 500 نفر از جمعیت شهر را فرامی گیرد. و دیگر باید «بهمن» تمام شود، چون همه افراد در آن فرو رفته اند. ولی تنها 20% آن ها صاحب دوچرخه شده اند و بقیه 80% در دست خود بلیت هایی دارند كه نمی دانند آن ها را به چه كسی عرضه كنند. برای شهرهای با جمعیت زیادتر و حتی برای پایتخت هایی كه جمعیت میلیونی دارد، زمان اشباع چند دور دیرتر فرامی رسد، زیرا تعداد افرادی كه در «بهمن» جمع شده اند با سرعت باورنكردنی روبه افزایش می گذارد.
قشرهای بعدی هرم عددی ما چنین است:
312500
1562500
7812500
39062500
همان طور كه می بینید «بهمن» می تواند در دور دوازدهم، جمعیت یك كشور بزرگ را، به طور كامل، در خود جمع كند كه 80% این جمعیت، گرفتار نیرنگ بانیان این «بهمن» شده اند.
حالا می بینیم كه موسسه با به وجود آوردن این «بهمن» به چه نتیجه ای رسیده است. موسسه 80% مردم را وادار به پرداخت پول كالا می كند، درحالی كه خود كالا تنها به دست 20% جمعیت می رسد. به دیگر سخن، این مؤسسه چهارنفر را مجبور می كند كه جور نفر پنجم را بكشند. علاوه براین، موسسه، به این ترتیب، تعداد زیادی كارمند فعال پیدا می كند، كه به طور مجانی برای فروش كالا، فعالیت می كنند. اژدهای عدد، كه زیر این كلاه برداری، خود را از دیده ها پنهان كرده است،كسانی را تنبیه می كند، كه نمی توانند با محاسبه های عددی برای حمایت از منافع خود، در مقابل حقه بازی ها، دفاع كنند.
توجه كنید كه «سال های قبل از حكومت شوروی»، یعنی دوران انقلاب كمونیستی اكتبر 1917، پس همان طور كه می بینید این نوع كلاه برداری سابقه ای دست كم، در حدود یك قرن دارد.
امید نقشینه ارجمند
منبع: روزنامه كیهان مورخ 8/9/1384
http://www.kayhannews.ir/840908/10.htm
توضیح: من (امید نقشینه ارجمند) این مقاله را پیش از این یک بار در وبلاگ شخصیام و یک بار در همین سایت آورده بودم. یک بار روزنامه شرق بدون ذکر نام من، نویسنده روس و استاد شهریاری آن را چاپ کرد. این بار هم روزنامه کیهان آن را بدون هماهنگی چاپ کرده است. دو نکته منفی در مقاله کیهان وجود دارد. یکی عنوان اشتباه آن است؛ رویدادی که در زمان تزارها رخ داده را نباید هدیه کمونیستها دانست! دوم تغییر کوچکی است که روزنامه در انتهای مقاله اصلی انجام داده است و عبارت «قبل از انقلاب کمونیستی اکتبر ۱۹۱۷» را به «دوران انقلاب کمونیستی اکتبر ۱۹۱۷» تبدیل کرده است! از اینها که بگذریم این که روزنامه مقاله را به نام خودش چاپ نکرده است جای تشکر دارد.
منبع در وبلاگ کلاهبرداری زنجیرهای:
http://www.antigq.persianblog.com/#2660298
منبع در روزنامه شرق:
http://www.sharghnewspaper.com/840430/html/spc2.htm