دوستان ايران با آمريكا بازي كرد يا نه؟
اگر نكرده ساعت چند داره؟
-
پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است
اخبار ورزشی
- شروع کننده موضوع hamedsullivan
- تاریخ شروع
اگر نكرده ساعت چند داره؟
Captive
کاربر قدیمی پرشین تولز* مدیر بخش ارز دیجیتال
چند دقیقه دیگه ایران با آمر َ کا بازی داره :دی
Captive
کاربر قدیمی پرشین تولز* مدیر بخش ارز دیجیتال
جردن باروف در جمع خبرنگاران اظهار کرد: وزن 74 کيلوگرم يکي از سخت‌ترين وزن‌ها در کشتي است. من با گودرزي چند بار کشتي گرفته‌ام او کشتي‌گير بسيار موفق و حرفه‌اي است و با حمايت تماشاگران ايراني کشتي گرفتن مقابل او سخت‌تر ميشود.
وي افزود: غير از احترام گذاشتن به گودرزي چيز ديگري براي گفتن ندارم. کاملا براي رقابت با او حاضرم و مي‌دانم او هم خودش را بسيار آماده کرده است و رقابت با او بسيار سخت خواهد بود.
باروف در مورد جو ورزشگاه آزادي گفت: تماشاگران قاعدتا طرفدار گودرزي هستند. البته شايد من هم کمي طرفدار داشته باشم!
وي در واکنش به حذف کشتي از المپيک تصريح کرد: کشتي، عشق و زندگي من است که از قديمي‌ترين و بهترين ورزش‌هاي دنياست. فکر نميکنم که اين اتفاق بيفتد و همه با هم بايد تلاش کنيم که جلوي حذف کشتي از المپيک را بگيريم.
هرمان آمريکايي درباره ابراز احساساتش به تماشاگران ايراني در ظهر امروز گفت: احساس خيلي قشنگي بود. حضور تماشاگران من را بسيار گرم کرد و به ابراز احساسات آنها پاسخ دادم.
وي افزود: غير از احترام گذاشتن به گودرزي چيز ديگري براي گفتن ندارم. کاملا براي رقابت با او حاضرم و مي‌دانم او هم خودش را بسيار آماده کرده است و رقابت با او بسيار سخت خواهد بود.
باروف در مورد جو ورزشگاه آزادي گفت: تماشاگران قاعدتا طرفدار گودرزي هستند. البته شايد من هم کمي طرفدار داشته باشم!
وي در واکنش به حذف کشتي از المپيک تصريح کرد: کشتي، عشق و زندگي من است که از قديمي‌ترين و بهترين ورزش‌هاي دنياست. فکر نميکنم که اين اتفاق بيفتد و همه با هم بايد تلاش کنيم که جلوي حذف کشتي از المپيک را بگيريم.
هرمان آمريکايي درباره ابراز احساساتش به تماشاگران ايراني در ظهر امروز گفت: احساس خيلي قشنگي بود. حضور تماشاگران من را بسيار گرم کرد و به ابراز احساسات آنها پاسخ دادم.
Captive
کاربر قدیمی پرشین تولز* مدیر بخش ارز دیجیتال
یه عده بی شعور واقعا کنار میکروفن گفتند مر* بر آمریکا ، واقعا شرم آوره :|
پیشنهاد قطر به سازمان یونسکو برای ثبت ورزش چوگان به نام این کشور، شگفت‌آور و در عین حال هشدار دهنده و تا اندازه‌ای بی‌شرمانه است. سران این کشور با وجود آگاهی از این موضوع که تمام کشورهای جهان می‌دانند، چوگان ورزش اصیل ایرانیان بوده و دارای پیشینه چند هزار ساله است، این پیشنهاد را رسما مطرح کرده‌اند. ادعای آنها هرچند به ظاهر چندان جدی گرفته نشد، اما وقتی به این موضوع پی می‌بریم که هنوز این ورزش اصیل به طور رسمی برای ایران ثبت نشده است، می‌توان نسبت به آینده این ماجرا نگران بود.
به گزارش «تابناک»، چوگان، ورزشی تمام ایرانی است و اسناد تاریخی حکایت از پیشینه سه‌هزار ساله این رشته دارد که زادگاهش در ایران است و شاعران کهن کشورمان اعم از رودکی، فردوسی، سعدی، حافظ و ناصر خسرو وصف چوگان را در اشعار و آثار خویش مورد توجه قرار داده‌اند. با وجود این سابقه دیرین و تاریخی و اسناد محکمه پسند، آدم تعجب می‌کند وقتی می‌شنود قطری‌ها قصد تصاحب آن را دارند!
مشخص نیست سران قطری از پروژه جدید خود اهداف سیاسی را دنبال می‌کنند یا ورزش؛ اما آنچه مسلم است، این که پیشنهاد قطر با آگاهی قبلی آنها از ثبت نشدن جهانی چوگان به نام ایران صورت گرفته است و البته این برای نخستین بار نیست که شاهد ادعای یک کشور عربی درباره مالکیت یک میراث اصیل ایران به نام خود هستیم.
در این باره باید گفت، جعل نام خلیج فارس که همواره به این نام خوانده شده، شاید مهمترین آن است. سخنان واهی که از سوی اعراب درباره ابن سینا و ابوریحان بیرونی مطرح می‌شود هم دیگر نمونه‌ها در این باره است و اکنون شاهد تلاش آنها برای اثبات یک دروغ دیگر هستیم که اگر این اتفاق رخ دهد، به طور حتم سهل انگاری متوجه خودمان خواهد بود، چرا که باید این میراث کهن را در یونسکو به ثبت می‌رساندیم.
حمید سجادی در مجمع فدراسیون ورزش‌های سنتی و بازیهای بومی و محلی در این باره گفته است: قطر در این زمینه از طریق یونسکو اقدام کرده و ما هم به تازگی دریافته و مدارک گردآوری کرده‌ایم، ولی تاکنون به جایی نرسیده‌ایم.
وی گفت: تاکنون نتوانسته‌ایم جلوی آنها را بگیریم، اما به تازگی از طریق سفیرمان در یونسکو، مستنداتی تهیه کرده تا برای آنان بفرستیم و مانع از ثبت این ورزش به نام قطری‌ها شویم. قطر نیز در این زمینه از طریق سازمان بین‌المللی یونسکو اقدام کرده و ما هم به تازگی متوجه شده و مدارکی گردآوری و اقدام کرده‌ایم، ولی تاکنون به جایی نرسیده‌ایم.
دبیر کل فدراسیون چوگان گفت: شکایت از قطری‌ها بر عهدهٔ سازمان میراث فرهنگی است.
دهخدایی در گفت‌وگویی اظهار داشت: با رایزنی‌ها انجام شده میان فدراسیون چوگان و وزارت ورزش و امور جوانان، این ورزش در کشور به ثبت ملی و به تأیید میراث فرهنگی رسیده است؛ اما برای ثبت این ورزش در یونسکو، همه مدارک را آماده کرده‌ایم و در اختیار میراث فرهنگی و وزارت ورزش گذارده‌ایم.
حسین یقینی روز چهارشنبه در گفت‌و‌گو با ایرنا افزود: هرودوت این موضوع را در کتاب تاریخ ایران باستان که توسط استاد پیرنیا، معروف به مشیرالدین تدوین شده، آورده است.
فردوسی، سعدی، حافظ، نظامی، خواجوی کرمانی، همه و همه گواهان ما هستند که در روزگاری که جهانیان از چوگان، چیزی نمی‌دانستند، ایرانی‌ها، سوار بر اسب، گوی را می‌راندند و در زمین می‌تاختند. ما کارنامهٔ اردشیر بابکان را داریم که هزار‌و‌اندی از نگارش آن، می‌گذرد. در این کارنامه، چگونگی بازی چوگان، به زیبایی، گزارش شده است. هنوز جهانیان، چوگان را به نام ایران می‌شناسند.
در کتابچهٔ سالانهٔ فدراسیون جهانی چوگان در بخش تاریخچه‌اش، به ایرانی بودن آن اشاره می‌کنند: Polo was first recorded in ۵۰۰ BC in Persia and its name was then «chaugan» ایلخانی‌زاده گفت: می‌بینید، همه چیز برای ثبت جهانی این بازی به نام ایران، آماده است اما قضیه، کم‌کاری خودمان است.
ای کاش فدراسیون چوگان، می‌توانست کاری بکند؛ اما افسوس که هر کاری، سازمندی‌های خودش را دارد و چشم به راه تکان خوردن سازمان میراثیم.
آقای ایلخانی‌زاده به سراغ کتابخانه‌اش رفت و یک کتابچهٔ کپی‌شده را آورد، ورق زد. نگاهی انداخت و از میانش چندبیتی چکامه خواند و گفت: چرا اینقدر راه دور برویم؟ این هم یک سند کم‌و‌بیش معاصر. ایلخانی‌زاده این کتاب کپی شده را از موزهٔ بریتانیا داشت. کتاب، منظومهٔ گوی و چوگان، نام داشت که به دست آقامیرزا یحیی خان، که در سفارت انگلیس در زمان مظفرالدین‌شاه، منشی بوده، به تاریخ ١٣١۴ ذیحجه، به نگارش درآمده است .
ایلخانی‌زاده گفت: در این کتاب که سرودهٔ یحیی خان است، از چوگان و پیشینه‌اش در ایران سخن به میان آمده و حتی یحیی خان هم از بی‌توجهی مملکت‌داران ایرانی به این بازی ایرانی، نالیده است. ایلخانی‌زاده، بچهٔ در و دشت است؛ همانجایی که با اسب، رفت و آمد کرده و بازی و شادی می‌کنند. اسب در همهٔ جشن‌هایشان هست.
قطری‌ها که با پول‌های بادآورده نفتی، میزبانی جام جهانی را با رایزنی نفتی! به دست آوردند و در تیم ملی فوتبال کشورشان از بازیکنان آفریقایی و آمریکای جنوبی بهره می‌برند، به گمانشان می‌‌توانند ورزش باستانی را هم با پول خرید!
به هر حال مسئلان کشورمان باید این مسأله را جدی بگیرند و با ثبت رساندن این ورزش قدیمی و ایرانی، پاسخ گستاخی این کشور عربی را بدهند.
به گزارش «تابناک»، چوگان، ورزشی تمام ایرانی است و اسناد تاریخی حکایت از پیشینه سه‌هزار ساله این رشته دارد که زادگاهش در ایران است و شاعران کهن کشورمان اعم از رودکی، فردوسی، سعدی، حافظ و ناصر خسرو وصف چوگان را در اشعار و آثار خویش مورد توجه قرار داده‌اند. با وجود این سابقه دیرین و تاریخی و اسناد محکمه پسند، آدم تعجب می‌کند وقتی می‌شنود قطری‌ها قصد تصاحب آن را دارند!
در این باره باید گفت، جعل نام خلیج فارس که همواره به این نام خوانده شده، شاید مهمترین آن است. سخنان واهی که از سوی اعراب درباره ابن سینا و ابوریحان بیرونی مطرح می‌شود هم دیگر نمونه‌ها در این باره است و اکنون شاهد تلاش آنها برای اثبات یک دروغ دیگر هستیم که اگر این اتفاق رخ دهد، به طور حتم سهل انگاری متوجه خودمان خواهد بود، چرا که باید این میراث کهن را در یونسکو به ثبت می‌رساندیم.
وی گفت: تاکنون نتوانسته‌ایم جلوی آنها را بگیریم، اما به تازگی از طریق سفیرمان در یونسکو، مستنداتی تهیه کرده تا برای آنان بفرستیم و مانع از ثبت این ورزش به نام قطری‌ها شویم. قطر نیز در این زمینه از طریق سازمان بین‌المللی یونسکو اقدام کرده و ما هم به تازگی متوجه شده و مدارکی گردآوری و اقدام کرده‌ایم، ولی تاکنون به جایی نرسیده‌ایم.
دهخدایی در گفت‌وگویی اظهار داشت: با رایزنی‌ها انجام شده میان فدراسیون چوگان و وزارت ورزش و امور جوانان، این ورزش در کشور به ثبت ملی و به تأیید میراث فرهنگی رسیده است؛ اما برای ثبت این ورزش در یونسکو، همه مدارک را آماده کرده‌ایم و در اختیار میراث فرهنگی و وزارت ورزش گذارده‌ایم.
حسین یقینی روز چهارشنبه در گفت‌و‌گو با ایرنا افزود: هرودوت این موضوع را در کتاب تاریخ ایران باستان که توسط استاد پیرنیا، معروف به مشیرالدین تدوین شده، آورده است.
فردوسی، سعدی، حافظ، نظامی، خواجوی کرمانی، همه و همه گواهان ما هستند که در روزگاری که جهانیان از چوگان، چیزی نمی‌دانستند، ایرانی‌ها، سوار بر اسب، گوی را می‌راندند و در زمین می‌تاختند. ما کارنامهٔ اردشیر بابکان را داریم که هزار‌و‌اندی از نگارش آن، می‌گذرد. در این کارنامه، چگونگی بازی چوگان، به زیبایی، گزارش شده است. هنوز جهانیان، چوگان را به نام ایران می‌شناسند.
در کتابچهٔ سالانهٔ فدراسیون جهانی چوگان در بخش تاریخچه‌اش، به ایرانی بودن آن اشاره می‌کنند: Polo was first recorded in ۵۰۰ BC in Persia and its name was then «chaugan» ایلخانی‌زاده گفت: می‌بینید، همه چیز برای ثبت جهانی این بازی به نام ایران، آماده است اما قضیه، کم‌کاری خودمان است.
ای کاش فدراسیون چوگان، می‌توانست کاری بکند؛ اما افسوس که هر کاری، سازمندی‌های خودش را دارد و چشم به راه تکان خوردن سازمان میراثیم.
آقای ایلخانی‌زاده به سراغ کتابخانه‌اش رفت و یک کتابچهٔ کپی‌شده را آورد، ورق زد. نگاهی انداخت و از میانش چندبیتی چکامه خواند و گفت: چرا اینقدر راه دور برویم؟ این هم یک سند کم‌و‌بیش معاصر. ایلخانی‌زاده این کتاب کپی شده را از موزهٔ بریتانیا داشت. کتاب، منظومهٔ گوی و چوگان، نام داشت که به دست آقامیرزا یحیی خان، که در سفارت انگلیس در زمان مظفرالدین‌شاه، منشی بوده، به تاریخ ١٣١۴ ذیحجه، به نگارش درآمده است .
ایلخانی‌زاده گفت: در این کتاب که سرودهٔ یحیی خان است، از چوگان و پیشینه‌اش در ایران سخن به میان آمده و حتی یحیی خان هم از بی‌توجهی مملکت‌داران ایرانی به این بازی ایرانی، نالیده است. ایلخانی‌زاده، بچهٔ در و دشت است؛ همانجایی که با اسب، رفت و آمد کرده و بازی و شادی می‌کنند. اسب در همهٔ جشن‌هایشان هست.
قطری‌ها که با پول‌های بادآورده نفتی، میزبانی جام جهانی را با رایزنی نفتی! به دست آوردند و در تیم ملی فوتبال کشورشان از بازیکنان آفریقایی و آمریکای جنوبی بهره می‌برند، به گمانشان می‌‌توانند ورزش باستانی را هم با پول خرید!
به هر حال مسئلان کشورمان باید این مسأله را جدی بگیرند و با ثبت رساندن این ورزش قدیمی و ایرانی، پاسخ گستاخی این کشور عربی را بدهند.
meysamnamdari
کاربر تازه وارد
- تاریخ عضویت
- 5 دسامبر 2012
- نوشته‌ها
- 7
- لایک‌ها
- 0
به گزارش خبرگزاری ورزش ایران (ایپنا)، علیرضا سمندر ضمن بیان مطلب فوق اظهار داشت: در مسابقات انتخابی اخیر تیم ملی بانوان تیم کاتای تهران متشکل از مهسا افسانه، الناز تقی پور و نجمه قاضی زاده به مقام نخست دست یافتند و عملکرد قابل قبولی را داشتند، بنابراین فدراسیون به این نتیجه رسیده این تیم را بدون تغییر در نفراتش به بازیهای کشورهای اسلامی اعزام کند تا این تیم همچون مسابقات قهرمانی آسیا در 2 سال گذشته و همچنین لیگ جهانی کاراته وان بتواند در بازیهای کشورهای اسلامی که خردادماه در اندونزی برگزار می شود به موفقیت برسد. سمندر همچنین در خصوص ترکیب کومیته تیمی بانوان اعزامی به بازیهای کشورهای اسلامی تصریح کرد: با توجه به محدودیتی که در اعزام نفرات در بخش کومیته تیمی از سوی کمیته برگزار کننده بازیهای کشورهای اسلامی لحاظ شده، مجبور شدیم در کنار نمایندگان کومیته انفرادی یک نفر دیگر را هم برای کومیته تیمی در نظر بگیریم، از همین رو قرار است 12 فروردین ماه یک انتخابی درون اردویی از میان رزیتا علیپور، سمیرا ملکی پور و الهه رضا زاده یک نفر برای کومیته تیمی بانوان انتخاب شود. ایپنا: یادآور می گردد که بخش کارشناسی کاراته ی خبرگزاری قبلا در تحلیلی با عنوان "در کاراته بانوان چه می گذرد؟/ یکه تازی نایب رییس و مربی در تیم ملی!" در خصوص انتخابی تیم ملی مواردی را به مدیران فدراسیون توصیه کرده بود که توجه آنان به موضوع، قابل تقدیر است.
meysamnamdari
کاربر تازه وارد
- تاریخ عضویت
- 5 دسامبر 2012
- نوشته‌ها
- 7
- لایک‌ها
- 0
به گزارش خبرگزاری ورزش ایران (ایپنا)، هفته پایانی این مسابقات در سالن شهید افراسیابی تهران برگزار شد و طی آن موسسه مالی اعتباری میزان که تا هفته قبل با 21 امتیاز در صدر ایستاده بود از غیبت شهدای خوزستان و شهروند چالوس 9 امتیاز دیگر به حساب خود واریز کرد و با 9 پیروزی و تنها یک باخت 27 امتیازی شد و عنوان نخست و قهرمانی را از آن خود کرد. پاس خراسان رضوی با 24 امتیاز نایب قهرمان شد و دانشگاه آزاد با 21 امتیاز هم در جای سوم ایستاد. برای کسب عنوان نایب قهرمانی 2 تیم دانشگاه آزاد و پاس خراسان رضوی در یک مبارزه حساس و دیدنی مقابل هم صف آرایی کردند که در نهایت این پاس خراسان رضوی بود که با برتری 3 بر 2 از میدان خارج شد و عنوان نایب قهرمانی را از آن خود کرد و دانشگاه آزاد سوم شد. این مبارزه با تساوی جوانی و پهلوانلو در وزن 60- کیلوگرم آغاز شد. سعید خسروی نژاد در سنگین وزن با برتری مقابل حمیدقلی حسنقه دانشگاه آزاد را پیش انداخت. مبارزه سوم دو تیم را محسن ذکریا از دانشگاه و قنبرعلی قنبری از پاس برگزار کردند که ذکریا بعد از واگذاری یک امتیاز "وازاری" به قنبری ،حریف خود را ضربه فنی کرده و تیم خود را 2 بر صفر پیش بیاندازد. جدال جواد محجوب از پاس و حسین قمی از دانشگاه، نبرد ملی پوشان دیروز و امروز تیم ملی در وزن 100- کیلوگرم در اندازه های جهانی بود که تلاش 2 جودوکار برای اجرای فن درفاصله 29 ثانیه به پایان مبارزه نتیجه داد و مهجوب موفق شد رقیب با تجربه خود را ضربه فنی کند و نتیجه تیمی را به 2 بر یک تغییر دهد. دیدار پنجم 2 تیم بین سعید نورمحمدی از دانشگاه آزاد و محمد گروهی به تساوی انجامید. دانشگاه آزاد در وزن 81- کیلوگرم نماینده ای نداشت تا ******* بدون مبارزه پیروز شده و کار برای هر 2 تیم به تساوی 2 بر 2 برسد و در آخرین مبارزه محمد جمالی از پاس در یک دیدار سرنوشت ساز به مصاف محسن عزیزپور رفت و با کسب پیروزی، نایب قهرمانی تیم پاس خراسان رضوی را تثبیت کرد. مسجد سلیمان با 12 امتیاز ، شهروند چالوس با 6 امتیاز و شهدای خوزستان بدون کسب امتیاز مکانهای چهارم تا ششم جدول رده بندی را به خود اختصاص دادند.
Mohsen_14
مدیربازنشسته پاتوق
بيست ستاره ورزش ايران در سال ۱۳۹۱
به قلم : مهدی رستم پور
چهار مدال طلا، پنج نقره و سه برنز، کارنامه درخشان ورزش ايران در المپيک لندن بود که رتبه هفدهمی در جدول رده‌بندی مدال‌ها را در پی داشت. غير از المپيک، نخستين صعود واليبال به ليگ جهانی را می‌توان مهمترين افتخار ورزش ايران در سال ۱۳۹۱ دانست.
در فهرست ۲۰ ستاره زن و مرد ورزش ايران در سالی که گذشت، نام هر ۱۲ ورزشکار مدال آور در المپيک لندن گنجانده شده. هشت ورزشکار ديگر، برگزيدگان مراسم رسمی برترين‌های ورزش ايران هستند و يا اينکه خارج از جريان المپيک، بهترين نتايج را در رشته‌های تيمی و انفرادی مسابقات قاره‌ای کسب کرده‌اند.
غير از چهار برنده مدال طلای المپيک که نام‌شان در صدر فهرست آمده، ترتيب قرار گرفتن اسامی شانزده ورزشکار ديگر بدون در نظر گرفتن اولويت و مرغوبيت نشان و افتخاری است که کسب کرده‌اند.
حميد سوريان (کشتی فرنگی)
با شکست دادن روشن بايراموف از جمهوری آذربايجان موفق شد اولين مدال طلای کاروان ايران در لندن را تصاحب کند. طلای سوريان، نخستين مدال المپيک کشتی فرنگی ايران پس از چهل سال بود. مدال قبلی را رحيم علی‌آبادی در المپيک ۱۹۷۲ مونيخ کسب کرده بود.
سوريان در نخستين مبارزه آرسن اراليف از قزاقستان را شکست داد. سپس پيتر مودوش از مجارستان را مغلوب کرد و در نيمه نهايی از سد هاکان نيبلوم از دانمارک گذشت.
او همراه با بهداد سليمی در پايان سال ۲۰۱۲ به عنوان يکی از ۱۰ مرد برتر ورزش آسيا نيز برگزيده شد و جايزه خود را در مراسمی ويژه که در ماکائو برگزار شد دريافت کرد.
اميد نوروزی (کشتی فرنگی)
در وزن ۶۰ کيلوگرم دومين طلای ايران در المپيک لندن را گرفت و سپس با اجرای فن سالتو روی محمد بنا، شادی خود را با سرمربی تيم ملی تقسيم کرد. حريف نوروزی در فينال ريواز لاشکی از گرجستان بود.
فرنگی‌کار شيرازی در نخستين پيکار مقابل جيانگ شنگ از چين روی تشک رفت و او را شکست داد. در مسابقه بعدی با غلبه بر ايوو آنگلوف از بلغارستان به يک چهارم نهايی رسيد تا المت کبيسبايف از قزاقستان را شکست دهد.
قاسم رضايی (کشتی فرنگی)
در فينال ۹۶ کيلوگرم المپيک لندن مقابل رستم توتروف از روسيه به پيروزی رسيد و صاحب گردن آويز طلا شد. پيش از رسيدن به فينال، در دور اول استراحت کرد و سپس چنگ ايلديم از ترکيه را برد و پس از او آرتور الکسانيان از ارمنستان را مغلوب کرد. در نيمه نهايی هم بر يونيور استرادا از کوبا چيره شد.
بهداد سليمی و سجاد انوشيروانی (وزنه برداری)
در دسته ۱۰۵+ کيلوگرم المپيک لندن، بهداد سليمی و سجاد انوشيروانی مدال‌های طلا و نقره را نصيب ايران کردند. سليمی با مهار ۲۰۸ کيلو در حرکت يکضرب دوم شد و چهار کيلو بيشتر از انوشيروانی. با اين حال در المپيک، توزيع مدال فقط در مجموع دو حرکت صورت می‌گيرد.
در يک ضرب، روسلان آلبيکوف از روسيه با ۲۰۸ کيلو و به دليل وزن کمتر نسبت به سليمی اول شد. انوشيروانی در دوضرب با حدنصاب ۲۴۵ کيلو به کار خود پايان داد.
سليمی موفق به مهار ۲۴۷ کيلو شد اما نتوانست وزنه ۲۶۴ کيلويی را بالای سر ببرد. او که مدال طلايش را مسجل کرده بود، برای سومين حرکت دوضرب خود روی صحنه نيامد و با ۴۵۵ کيلو در مجموع، طلايی شد.
سعيد معروف (واليبال)
تيم ملی واليبال ايران با کسب دو پيروزی پياپی مقابل ژاپن، برای نخستين بار توانست سهميه حضور در ليگ جهانی را کسب کند. شاگردان خوليو ولاسکو پس از کسب دو پيروزی در قاهره مقابل مصر، دو بار هم در سالن ۱۲ هزار نفری آزادی مقابل تيم پرسابقه ژاپن به برتری رسيدند. نتيجه بازی دوم نيز مانند بازی نخست ۳-۰ به سود ايران رقم خورد.
غير از سعيد معروف و پاس‌های طلايی‌اش، عليرضا نادی، فرهاد قائمی، شهرام محمودی، حمزه زرينی، فرهاد ظريف، آرش کشاورزی، محمد موسوی عراقی، مهدی مهدوی، مجتبی ميرزاجانپور، سعيد مصطفی‌وند و امير غفور نيز در اين صعود نقش داشتند.
اشکان دژآگه (فوتبال)
در يکی از موفق‌ترين انتقال‌های فصل ليگ برتر انگلستان، از وولفسبورگ به فولام پيوست و پس از چند بازی که از اواسط بازی به ترکيب تيم می‌پيوست، خيلی زود در ترکيب اصلی جا افتاد و به يکی از بازيکنان محبوب فولام بدل شد.
همين روند در تيم ملی ايران هم اتفاق افتاد. اشکان پس از شروع رويايی در بازی با قطر و دو گلی که زد، به سرعت تبديل به يکی از محبوب‌ترين و کليدی‌ترين بازيکنان تيم ملی شد و حالا در راه صعود به جام جهانی، اميدهای ايرانيان به ساق‌های خستگی ناپذير اوست.
در نظرسنجی برنامه ۹۰ نيز که همواره گزينه‌های پرسپوليسی و استقلالی به عنوان برترين‌ها انتخاب می‌شوند، اين بار اشکان دژآگه با اکثريت آرا به عنوان مرد سال فوتبال ايران برگزيده شد.
احسان حدادی (پرتاب ديسک)
در المپيک لندن در مرحله مقدماتی با اولين پرتاب به فينال راه يافت. در فينال پس از رابرت هارتينگ آلمانی صاحب گردن آويز نقره شد. يعنی اولين مدال تاريخ دو و ميدانی ايران در المپيک‌ها که به همين دليل، بسياری آن را همسنگ مدال طلا دانستند.
محمد باقری معتمد (تکواندو)
در المپيک لندن در بازی اول ديويد بوی از آفريقای مرکزی را شکست داد. سپس روح‌الله نيکپا دارنده مدال برنز المپيک پکن را شکست داد و در بازی بعدی مقابل حريف برزيلی با نتيجه ۵-۵ و با رای داوران به پيروزی رسيد. در فينال به ثروت تازه‌گل از ترکيه ۶ بر ۵ باخت و مدال نقره را کسب کرد که تک مدال تکواندوی ايران در لندن بود.
نواب نصيرشلال (وزنه برداری)
کمتر کسی تصور می‌کرد ايران در اين وزن صاحب مدال المپيک شود اما کنار رفتن وزنه برداران روسيه و از طرفی ارائه تمام توان نصيرشلال، در حالی او را روی سکوی دوم قرار داد که فقط يک کيلو با مدال طلا فاصله داشت. وزنه‌بردار خوزستانی موفق شد با ۴۱۱ کيلو پس از آلکسی تورختی از اوکراين به مدال نقره دست يابد.
کيانوش رستمی (وزنه برداری)
در المپيک لندن در دسته ۸۵ کيلوگرم با مجموع ۳۸۰ کيلوگرم، پس از آدريان زيلنسکی از لهستان و آپتی آخادوف از روسيه موفق به دريافت مدال برنز شد که نخستين مدال کاروان ورزش ايران در المپيک بود.
صادق گودرزی (کشتی آزاد)
او که در فينال مسابقات جهانی ۲۰۱۱ استانبول و سپس جام جهانی ۲۰۱۲ باکو مغلوب جردن باروز آمريکايی شده بود، در فينال المپيک لندن هم به او باخت.
گودرزی در دور اول استراحت کرد و سپس کريل ترزی‌يف دارنده مدال برنز المپيک پکن از بلغارستان را شکست داد. در دور سوم سسلان تيگی‌يف نايب قهرمان المپيک پکن را مغلوب کرد و در نيمه‌نهايی نيز از کمند گابور هاتوش دارنده مدال برنز سال ۲۰۱۰ جهان از مجارستان عبور کرد.
نوشاد عالميان (پينگ‌پنگ)
پديده پينگ‌پنگ ايران با دو پيروزی مقابل حريفان استراليايی و هنک‌کنگی از معدود شگفتی‌سازان غير چينی اين رشته در المپيک لندن لقب گرفت. در سومين رقابت اما مقابل تيمو بوهل پينگ‌پنگ باز مطرح آلمانی تن به شکست داد. عالميان با درخشش در لندن بهترين نتيجه تاريخ پينگ پنگ ايران در المپيک را رقم زد.
احسان لشگری (کشتی آزاد)
در سالن اکسل لندن مقابل نماينده قزاقستان پيروز شد و سپس از سد حريف ارمنستانی گذشت. در يک‌چهارم نهايی مقابل آنزور يوريشف از روسيه برنده شد. در نيمه‌نهايی به شريف شريف‌اوف قهرمان سال ۲۰۱۱ جهان از آذربايجان و برنده مدال طلای همين مسابقات باخت اما در ديدار رده‌بندی ابرهيم بلوکباشی از ترکيه را برد و مدال برنز را به گردن آويخت.
زهرا نعمتی (تيراندازی معلولين)
با کسب مدال طلای پارالمپيک در اسلحه ريکرو، نام خود را به عنوان اولين بانوی طلايی ايران در پارالمپيک ثبت کرد. او همچنين همراه با راضيه شيرمحمدی و زهرا جوانمرد در قسمت تيمی به مدال برنز دست يافت.
همزمان در اتفاقی جالب و خبرساز، نعمتی در دهکده بازی‌ها و با حضور ساير ورزشکاران ايران، با رهام شهابی‌پور ديگر عضو تيم ملی تيراندازی با کمان ازدواج کرد.
کميل قاسمی (کشتی آزاد)
در المپيک لندن و در وزن ۱۲۰ کيلوگرم در دور نخست حريف کانادايی را از پيش رو برداشت. در دور دوم به آرتور تايمازف (ازبکستان) باخت و در پايان مسابقات هم تايمازوف سومين طلای المپيکش را گرفت. قاسمی در گروه بازنده‌ها نيک ماتوخين از آلمان را شکست داد و سرانجام با غلبه بر تراول دلاگنف آمريکايی روی سکوی سوم ايستاد.
سيامند رحمان (وزنه برداری معلولين)
سيامند با غلبه بر وزنه ۲۸۰ کيلوگرمی توانست رکورد پارالمپيک در دسته فوق سنگين را ۱۵ کيلوگرم ارتقا دهد. اين ورزشکار به قدری سريع در ايران محبوب شد و نظر رسانه‌ها و افکار عمومی را به خود جلب کرد که محمد رويانيان برای جلب رضايت هواداران پرسپوليس، با انعقاد قراردادی او را به عضويت اين باشگاه درآورد.
الهه احمدی (تيراندازی)
در المپيک لندن به مرحله پايانی راه يافت و با کسب ۴۹۹ امتياز در ده مرحله، پس از نمايندگانی از چين، لهستان، جمهوری چک و آمريکا در رتبه ششم ايستاد. عنوان ششمی احمدی در لندن، بهترين مقامی است که تاکنون يک زن ايرانی در تاريخ المپيک‌ها نصيب خود کرده.
مسلم مسيگر (فوتبال ساحلی)
تيم ملی فوتبال ساحلی ايران با برتری مقابل ژاپن، عنوان قهرمانی ششمين دوره رقابتهای قهرمانی آسيا را در دوحه نصيب خود کرد. ايران همچنين جواز حضور در جام جهانی ۲۰۱۳ ساحلی به ميزبانی تاهيتی را نيز کسب کرد. عنوان آقای گلی با ۱۲ گل زده به مسلم مسيگر از ايران رسيد. مسيگر «مسی» فوتبال ساحلی آسياست.
ندا شهسواری (پينگ پنگ)
در رقابتهای گزينشی المپيک لندن در منطقه آسيای ميانه، ندا شهسواری در فينال مقابل يلنا شاگارووا حريف قزاقستانی پيروز شد و انتقام شکست قبلی را از حريف سر‌شناسش گرفت تا اولين بانوی ايرانی باشد که در اين رشته، سهميه المپيک را دريافت می‌کند. رتبه جهانی شاگارووا ۱۷۸ پله از شهسواری بالا‌تر بود. ندا در المپيک به مصاف اوشانايکه از نيجريه رفت و ۴ بر ۳ باخت.
.
Mohsen_14
مدیربازنشسته پاتوق
محمد بنا: ورزش شده يک بازی سياسی !
چهره سال ورزش ايران در سال ۱۳۹۱ به اظهار نظر درباره موضوعات مختلف ورزشی پرداخته. از «معضلات قبل و بعد از المپيک لندن»، همچنين تعابير او از فضای حاکم بر ورزش ايران.
مصاحبه نوروزی محمد بنا با مجله کيهان ورزشی سويه های انتقادی پر رنگی دارد. عناوين اين مصاحبه در خبرگزاريها منتشر شد اما چون کيهان ورزشی سايت اينترنتی ندارد، مهمترين بخشهای آن از دسترس مخاطبان دور ماند.
اولين مدال با تيم رضا پهلوی
منطقه دولاب بين ميدان خراسان و شهدای فعلی است. دروازه دولاب ميرسد به خيابان عارف، محله علی پروين، مجيد جلالی، وحيد قليچ و سيدمهدی ابطحی. پانزده ساله بودم و فوتبال بازی ميکردم. عشق دروازه بانی داشتم. پدرم گفت من کشتی را دوست دارم و بايد به اين رشته بروی. جرات نکردم روی حرفش حرف بزنم.
بعد از اينکه برگشتم ايران، دوستانم نصيحت کردند که اگر ميخواهی آن فضای خوشگل توی ذهنت بماند، ديگر به محله پايين نرو، چون فضا عوض شده و خيلی از آنهايی که ميشناختی، گرفتار اعتياد و بدبختی شده اند. من هم ديگر به آن جا نرفتم.
اولين مقامی که آوردم مسابقات نواحی تهران بود در خيابان شهباز، کلوپ صدری. برای تيم رضا پهلوی کشتی ميگرفتم. در اولين کشتی، پيچ پيچک زدم و دست حريفم شکست. نمي شناسمش و نديدمش، ديگر حتماَ رفت عملی شد!
در جام بلغارستان، دوستم رشيد محمدزاده کوچ من بود. استفان روسو اهل رومانی کلکسيونی از مدال المپيک و جهانی داشت. گفتم رشيدجان ميخواهم دست هايم را روی سرم بگذارم، بعد بروم جلو. گفت تو ديوانه ای! شگردم اين بود، تله ميگذاشتم که بيايند کمرگيری.
روسو آمد کمر بگيرد، من هم با سالتو زدمش روی پل! اين ور و آن ور را نگاه کرد، دوباره آمد، دستم را گذاشتم روی سرم. آمد دوباره کمرم را گرفت، زدم روی پل. استفان روسو با سيلی، هی زد توی صورت خودش، دوباره آمد کمر را گرفت. من هم زدمش روی پل و ضربه شد. بلند شد و با لگد زد زير ميز داور و رفت.
مهاجرت در دهه ۸۰ ميلادی
سال ۱۹۸۹ از ايران رفتم. نميتوانستم زندگی کنم، مرا اذيت ميکردند، برای همين از ايران رفتم. چند نفر آمدند تا قرارداد بوندس ليگا امضا کنند. گفتم اصلاً صحبت کشتی را هم نکنيد! ميخواستم مثل بقيه آدم هايی که به خارج ميروند، زندگی کنم.
برای تعطيلات رفتم اسپانيا، با همسرم آشنا شدم و رفتيم سوئد ازدواج کرديم. سه سال در اسپانيا مربيگری کردم و سه سال در سوئد. در آلمان هم بچه هايی که در کنار من بودند، همه کشتي گير بودند. رضا اندوز عضو تيم ملی در المپيک که طرف حشمتيه مي نشست. فريدون عشق پرست هم بود.
هميشه آرزو داشته ام که دخترم کنارم باشد. الان ۲۰ ساله است. چندماه پيش در دوبی کنار هم بوديم. قرار شده تابستان بيايد ايران. اما خودم به اين موضوع که دوباره خارج زندگی کنم، اصلاً فکر نميکنم.
وقتی برگشتم کسی مرا نميشناخت!
از نظر سياسی مشکلی برای برگشتنم وجود نداشت. محمد بنا کهنه شده بود، از ذهن ها بيرون رفته بود. وقتی که وارد ايران شدم کسی مرا نشناخت. فقط آدم های کشتی مرا ميشناختند.
طالقانی تازه رييس فدراسيون کشتی شده بود. او پای من ايستاد. ناگهان ديدم اينجا در ايران دارم تيم جوانان را تمرين ميدهم. طالقانی گفت برو کمک کن به تيم ملی بزرگسالان که دارد به فرانسه ميرود. يکی دو جلسه رفتم اما خوشم نيامد. با ذهنيتی که من دارم اگر بخواهم کار کنم بايد شرايط به شکلی که من مي خواهم در بيايد.
آنها به فرانسه رفتند و باختند. سپس حسن بابک مسئوليت تيم ملی را به عهده گرفت. همان موقع عبدالله چمن گلی با تيم جوانان رفت مسابقات جوانان جهان که دوازدهم شدند. من مسئوليت جوانان را به عهده گرفتم و نتيجه آن حميد سوريان، فرشاد عليزاده، علی محمدی، قاسم رضايی، رضا زيدوند و بقيه بودند. سپس مربی بزرگسالان شدم.
ماجرای سوريان و رنگرز
برای مسابقات جهانی ۲۰۰۵ بوداپست، سيدهادی حسينی نماينده مجلس عليه من لشکرکشی کرد که چرا رنگرز را کنار گذاشته و سوريان ۲۰ ساله را انتخاب کردم. اما کسی دقت نمي کند سالی که حميد آمد، قانون «کنده» هم آمد. سال قبل در آتن «کمر تو کمر» بود. حميد در اردوی جوانان نمونه بود و استاد اين قانون. اما رنگرز همچنان روی سيستم قديمی قرار داشت.
حميد را به اردوی بزرگسالان بردم تا به رنگرز کمک کند. هرچه برای سوريان تمرين گذاشتم به نحو احسن انجام داد ولی رنگرز نميتوانست با فن کنده هماهنگ شود. پس از آن به المپياد دانشجويان رفت و باخت. سوريان را به جام پيتلانسکی بردم که چهل روز قبل از مسابقات جهانی بود. گفتم اگر مدال بگيری انتخابت ميکنم. مدال گرفت و من هم انتخابش کردم.
الان هم انتخاب عبدالله چمن گلی به عنوان بهترين مربی جهان هم پشت پرده داشت. عامل خطيب در فيلا، الان هر مربي ای که بخواهد بهترين شود با پنج هزار دلار اين کار را برايش مي کند!
اختلاف با رسول خادم و ورزش سياسی!
رسول خادم انگار ميخواهد بمب اتم درست کند! اين مسئله انتخابی را که ميگويند، اگر صادق گودرزی ضرب بخورد، مهدی تقوی هم بگويد حالم خوب نيست. آيا نفرات ديگری را برميدارند و ميبرند؟ آخر سر اين قدر «چرخ چرخ عباسی» ميزنند تا صادق گودرزی، حسن رحيمی و مهدی تقوی و بقيه ستارهها عضو تيم شوند.
ورزش تا انتخابات يک بازی سياسی است و نبايد به سمتش بروی. داود ميرزايی گفت اکبر دودانگه زنگ زده و پيغام فرستاده که از رسول حمايت کن. شروع کردم در روزنامه ها حمايت. اما با خود گفتم اين بابا گرسنگی را در اردو ميبيند، بي برنامگی و بي پولی را مي بيند اما نمي آيد انتقادات من را تأييد کند، درحالی ده بار از او حمايت کرده ام!
آقای خادم تو تازه آمدهای و تازه نفس هستی، کشتي گيرها حرف تو را گوش ميدهند. بگذار پنج سال بگذرد، ببين همين حالت را داری؟ يک اميد نوروزی يا سعيد عبدولی را بده به رسول خادم، اگر دو ساعت توانست نگهشان دارد! عبدولی که از فردين معصومی تا حسن رحيمی همه را ميزند، با چوب، سنگ و چماق يا هرچه دستش باشد!
من با ديوانه هايی کار ميکردم که ميدانستند خودم صد پله ازشان ديوانه ترم! شش ماه آخر که ميخواستيم به المپيک برويم مي گفتم خدايا کی تمام ميشود تا من فرار کنم؟ بعد از انتخابات، وزير ورزش و رييس فدراسيون عوض خواهند شد، بعد تو مي مانی با پوست گردو و يک عالمه آدم متوقع!
از لندن که برگشتيم، حرف و حديث ها شروع شد. يکی مي گفت چرا به من پاداش ندادند، ديگری مي گفت چرا به تو دويست تا دادند و به من بيست تا، چرا اون نشان لياقت گرفته و ما نگرفتيم. حتی کسی که ۱۰ سال پيش دستی بر سر سوريان کشيده بود ميگفت به من هم بدهيد. سپس دستيارانم به آذربايجان رفتند و زنگ زدند به اميد نوروزی که تو هم بيا!
در اردوی تيم ملی، نان هم نبود
شخصيت ها را خرد مي کنيم. تا زمانی که يک نفر «بلبل چهچه زن» باشد خوب است اما در غير اين صورت سرش را جدا ميکنيم. محمد بنا تا ديروز آدم بزرگی بود اما حالا که نمي خواهد کار کند، به او انگ ميزنند تا خرابش کنند. الان همه چيز موج منفی است. پرخاشگری را در جامعه ببينيد. سياست را ببينيد، معلمين ما دارند درس بياخلاقی ميدهند.
کشتی فرنگی کاری کرد که حتی شايد زمزمه حذف کشتی از المپيک به خاطر آن سه طلا بوده. حالا مي گويند جذابيت ندارد. آيا رشته تيراندازی که مي روند دمر ميشوند، جذابيت دارد؟ صبورترين آدم را بگذاريد نيم ساعت تيراندازی نگاه کند، ببينيد طاقت ميآورد!
به خطيب گفتم ما به اين فيزيوتراپ بلغاری نياز داريم ولی اينها ميخواهند او را به آذربايجان ببرند، نگذاريد برود، گفت باشد، درست ميکنيم و نميگذاريم برود. بيست روز بعد ديدم آقا سوار شد و رفت! نعمت پور و امير علي اکبری هم رفتند جمهوری آذربايجان.
خطيب انتقاداتم را قبول کرد و گفت: «بيست روزه درست ميکنم.» ماه بعد به مربيان گفتم چی شد؟ گفتند: «هيچی، نان هم نداريم که بخوريم! خواستيم صبحانه بخوريم، ديديم نان نيست. در اين وضعيت بي پولی، آقای رسول خادم هم ۱۲۰ نفر را به عنوان کارآموز به خانه کشتی آورده که اصلا نميدانند تشک کشتی چی هست.
.
چهره سال ورزش ايران در سال ۱۳۹۱ به اظهار نظر درباره موضوعات مختلف ورزشی پرداخته. از «معضلات قبل و بعد از المپيک لندن»، همچنين تعابير او از فضای حاکم بر ورزش ايران.
مصاحبه نوروزی محمد بنا با مجله کيهان ورزشی سويه های انتقادی پر رنگی دارد. عناوين اين مصاحبه در خبرگزاريها منتشر شد اما چون کيهان ورزشی سايت اينترنتی ندارد، مهمترين بخشهای آن از دسترس مخاطبان دور ماند.
اولين مدال با تيم رضا پهلوی
منطقه دولاب بين ميدان خراسان و شهدای فعلی است. دروازه دولاب ميرسد به خيابان عارف، محله علی پروين، مجيد جلالی، وحيد قليچ و سيدمهدی ابطحی. پانزده ساله بودم و فوتبال بازی ميکردم. عشق دروازه بانی داشتم. پدرم گفت من کشتی را دوست دارم و بايد به اين رشته بروی. جرات نکردم روی حرفش حرف بزنم.
بعد از اينکه برگشتم ايران، دوستانم نصيحت کردند که اگر ميخواهی آن فضای خوشگل توی ذهنت بماند، ديگر به محله پايين نرو، چون فضا عوض شده و خيلی از آنهايی که ميشناختی، گرفتار اعتياد و بدبختی شده اند. من هم ديگر به آن جا نرفتم.
اولين مقامی که آوردم مسابقات نواحی تهران بود در خيابان شهباز، کلوپ صدری. برای تيم رضا پهلوی کشتی ميگرفتم. در اولين کشتی، پيچ پيچک زدم و دست حريفم شکست. نمي شناسمش و نديدمش، ديگر حتماَ رفت عملی شد!
در جام بلغارستان، دوستم رشيد محمدزاده کوچ من بود. استفان روسو اهل رومانی کلکسيونی از مدال المپيک و جهانی داشت. گفتم رشيدجان ميخواهم دست هايم را روی سرم بگذارم، بعد بروم جلو. گفت تو ديوانه ای! شگردم اين بود، تله ميگذاشتم که بيايند کمرگيری.
روسو آمد کمر بگيرد، من هم با سالتو زدمش روی پل! اين ور و آن ور را نگاه کرد، دوباره آمد، دستم را گذاشتم روی سرم. آمد دوباره کمرم را گرفت، زدم روی پل. استفان روسو با سيلی، هی زد توی صورت خودش، دوباره آمد کمر را گرفت. من هم زدمش روی پل و ضربه شد. بلند شد و با لگد زد زير ميز داور و رفت.
مهاجرت در دهه ۸۰ ميلادی
سال ۱۹۸۹ از ايران رفتم. نميتوانستم زندگی کنم، مرا اذيت ميکردند، برای همين از ايران رفتم. چند نفر آمدند تا قرارداد بوندس ليگا امضا کنند. گفتم اصلاً صحبت کشتی را هم نکنيد! ميخواستم مثل بقيه آدم هايی که به خارج ميروند، زندگی کنم.
برای تعطيلات رفتم اسپانيا، با همسرم آشنا شدم و رفتيم سوئد ازدواج کرديم. سه سال در اسپانيا مربيگری کردم و سه سال در سوئد. در آلمان هم بچه هايی که در کنار من بودند، همه کشتي گير بودند. رضا اندوز عضو تيم ملی در المپيک که طرف حشمتيه مي نشست. فريدون عشق پرست هم بود.
هميشه آرزو داشته ام که دخترم کنارم باشد. الان ۲۰ ساله است. چندماه پيش در دوبی کنار هم بوديم. قرار شده تابستان بيايد ايران. اما خودم به اين موضوع که دوباره خارج زندگی کنم، اصلاً فکر نميکنم.
وقتی برگشتم کسی مرا نميشناخت!
از نظر سياسی مشکلی برای برگشتنم وجود نداشت. محمد بنا کهنه شده بود، از ذهن ها بيرون رفته بود. وقتی که وارد ايران شدم کسی مرا نشناخت. فقط آدم های کشتی مرا ميشناختند.
طالقانی تازه رييس فدراسيون کشتی شده بود. او پای من ايستاد. ناگهان ديدم اينجا در ايران دارم تيم جوانان را تمرين ميدهم. طالقانی گفت برو کمک کن به تيم ملی بزرگسالان که دارد به فرانسه ميرود. يکی دو جلسه رفتم اما خوشم نيامد. با ذهنيتی که من دارم اگر بخواهم کار کنم بايد شرايط به شکلی که من مي خواهم در بيايد.
آنها به فرانسه رفتند و باختند. سپس حسن بابک مسئوليت تيم ملی را به عهده گرفت. همان موقع عبدالله چمن گلی با تيم جوانان رفت مسابقات جوانان جهان که دوازدهم شدند. من مسئوليت جوانان را به عهده گرفتم و نتيجه آن حميد سوريان، فرشاد عليزاده، علی محمدی، قاسم رضايی، رضا زيدوند و بقيه بودند. سپس مربی بزرگسالان شدم.
ماجرای سوريان و رنگرز
برای مسابقات جهانی ۲۰۰۵ بوداپست، سيدهادی حسينی نماينده مجلس عليه من لشکرکشی کرد که چرا رنگرز را کنار گذاشته و سوريان ۲۰ ساله را انتخاب کردم. اما کسی دقت نمي کند سالی که حميد آمد، قانون «کنده» هم آمد. سال قبل در آتن «کمر تو کمر» بود. حميد در اردوی جوانان نمونه بود و استاد اين قانون. اما رنگرز همچنان روی سيستم قديمی قرار داشت.
حميد را به اردوی بزرگسالان بردم تا به رنگرز کمک کند. هرچه برای سوريان تمرين گذاشتم به نحو احسن انجام داد ولی رنگرز نميتوانست با فن کنده هماهنگ شود. پس از آن به المپياد دانشجويان رفت و باخت. سوريان را به جام پيتلانسکی بردم که چهل روز قبل از مسابقات جهانی بود. گفتم اگر مدال بگيری انتخابت ميکنم. مدال گرفت و من هم انتخابش کردم.
الان هم انتخاب عبدالله چمن گلی به عنوان بهترين مربی جهان هم پشت پرده داشت. عامل خطيب در فيلا، الان هر مربي ای که بخواهد بهترين شود با پنج هزار دلار اين کار را برايش مي کند!
اختلاف با رسول خادم و ورزش سياسی!
رسول خادم انگار ميخواهد بمب اتم درست کند! اين مسئله انتخابی را که ميگويند، اگر صادق گودرزی ضرب بخورد، مهدی تقوی هم بگويد حالم خوب نيست. آيا نفرات ديگری را برميدارند و ميبرند؟ آخر سر اين قدر «چرخ چرخ عباسی» ميزنند تا صادق گودرزی، حسن رحيمی و مهدی تقوی و بقيه ستارهها عضو تيم شوند.
ورزش تا انتخابات يک بازی سياسی است و نبايد به سمتش بروی. داود ميرزايی گفت اکبر دودانگه زنگ زده و پيغام فرستاده که از رسول حمايت کن. شروع کردم در روزنامه ها حمايت. اما با خود گفتم اين بابا گرسنگی را در اردو ميبيند، بي برنامگی و بي پولی را مي بيند اما نمي آيد انتقادات من را تأييد کند، درحالی ده بار از او حمايت کرده ام!
آقای خادم تو تازه آمدهای و تازه نفس هستی، کشتي گيرها حرف تو را گوش ميدهند. بگذار پنج سال بگذرد، ببين همين حالت را داری؟ يک اميد نوروزی يا سعيد عبدولی را بده به رسول خادم، اگر دو ساعت توانست نگهشان دارد! عبدولی که از فردين معصومی تا حسن رحيمی همه را ميزند، با چوب، سنگ و چماق يا هرچه دستش باشد!
من با ديوانه هايی کار ميکردم که ميدانستند خودم صد پله ازشان ديوانه ترم! شش ماه آخر که ميخواستيم به المپيک برويم مي گفتم خدايا کی تمام ميشود تا من فرار کنم؟ بعد از انتخابات، وزير ورزش و رييس فدراسيون عوض خواهند شد، بعد تو مي مانی با پوست گردو و يک عالمه آدم متوقع!
از لندن که برگشتيم، حرف و حديث ها شروع شد. يکی مي گفت چرا به من پاداش ندادند، ديگری مي گفت چرا به تو دويست تا دادند و به من بيست تا، چرا اون نشان لياقت گرفته و ما نگرفتيم. حتی کسی که ۱۰ سال پيش دستی بر سر سوريان کشيده بود ميگفت به من هم بدهيد. سپس دستيارانم به آذربايجان رفتند و زنگ زدند به اميد نوروزی که تو هم بيا!
در اردوی تيم ملی، نان هم نبود
شخصيت ها را خرد مي کنيم. تا زمانی که يک نفر «بلبل چهچه زن» باشد خوب است اما در غير اين صورت سرش را جدا ميکنيم. محمد بنا تا ديروز آدم بزرگی بود اما حالا که نمي خواهد کار کند، به او انگ ميزنند تا خرابش کنند. الان همه چيز موج منفی است. پرخاشگری را در جامعه ببينيد. سياست را ببينيد، معلمين ما دارند درس بياخلاقی ميدهند.
کشتی فرنگی کاری کرد که حتی شايد زمزمه حذف کشتی از المپيک به خاطر آن سه طلا بوده. حالا مي گويند جذابيت ندارد. آيا رشته تيراندازی که مي روند دمر ميشوند، جذابيت دارد؟ صبورترين آدم را بگذاريد نيم ساعت تيراندازی نگاه کند، ببينيد طاقت ميآورد!
به خطيب گفتم ما به اين فيزيوتراپ بلغاری نياز داريم ولی اينها ميخواهند او را به آذربايجان ببرند، نگذاريد برود، گفت باشد، درست ميکنيم و نميگذاريم برود. بيست روز بعد ديدم آقا سوار شد و رفت! نعمت پور و امير علي اکبری هم رفتند جمهوری آذربايجان.
خطيب انتقاداتم را قبول کرد و گفت: «بيست روزه درست ميکنم.» ماه بعد به مربيان گفتم چی شد؟ گفتند: «هيچی، نان هم نداريم که بخوريم! خواستيم صبحانه بخوريم، ديديم نان نيست. در اين وضعيت بي پولی، آقای رسول خادم هم ۱۲۰ نفر را به عنوان کارآموز به خانه کشتی آورده که اصلا نميدانند تشک کشتی چی هست.
.
Merdas50
Registered User
- تاریخ عضویت
- 28 نوامبر 2010
- نوشته‌ها
- 831
- لایک‌ها
- 960
يك تصادف سناريويي مشابه و حمله به به یکی دیگر از قویترین مردان ایران، خاطره مرگ روح الله داداشی را در ذهن اهالی ورزش بار دیگر تداعی کرد.
به گزارش تهران پرس، يك تصادف سناريويي مشابه و حمله به به یکی دیگر از قویترین مردان ایران، خاطره مرگ روح الله داداشی را در ذهن اهالی ورزش بار دیگر تداعی کرد.
نقدعلي اسماعيلي يكي از قويترين مردان ايران در كرج با حمله گروهي شمشيرزن زمين‌گير شد و در بيمارستان تحت جراحي قرار گرفت.
ساعت 7 غروب پنجشنبه پنجم ارديبهشت يك پرايد از پشت به خودرو شورولت نقدعلي اسماعيلي كه يكي از قويترين مردان ايران است برخورد كرد. سرنشينان پرايد كه از اين تصادف خشمگين شده بودند با توقف خودروها و در حالي كه شمشير در دست داشتند از پرايد بيرون ريختند و به سمت مرد قوي‌هيكل حمله كردند.
بنا به اين گزارش، هم اكنون به دليل عمق جراحاتي كه به وي وارد شده به يكي از بيمارستان‌هاي تهران منتقل شده است.
به گفته رئيس پليس كرج عاملان اين حمله خونين صبح شنبه دستگير شده‌اند و براي تحقيقات بيشتر تحت بازجويي افسران پرونده قرار دارند
به گزارش تهران پرس، يك تصادف سناريويي مشابه و حمله به به یکی دیگر از قویترین مردان ایران، خاطره مرگ روح الله داداشی را در ذهن اهالی ورزش بار دیگر تداعی کرد.
نقدعلي اسماعيلي يكي از قويترين مردان ايران در كرج با حمله گروهي شمشيرزن زمين‌گير شد و در بيمارستان تحت جراحي قرار گرفت.
ساعت 7 غروب پنجشنبه پنجم ارديبهشت يك پرايد از پشت به خودرو شورولت نقدعلي اسماعيلي كه يكي از قويترين مردان ايران است برخورد كرد. سرنشينان پرايد كه از اين تصادف خشمگين شده بودند با توقف خودروها و در حالي كه شمشير در دست داشتند از پرايد بيرون ريختند و به سمت مرد قوي‌هيكل حمله كردند.
بنا به اين گزارش، هم اكنون به دليل عمق جراحاتي كه به وي وارد شده به يكي از بيمارستان‌هاي تهران منتقل شده است.
به گفته رئيس پليس كرج عاملان اين حمله خونين صبح شنبه دستگير شده‌اند و براي تحقيقات بيشتر تحت بازجويي افسران پرونده قرار دارند
Merdas50
Registered User
- تاریخ عضویت
- 28 نوامبر 2010
- نوشته‌ها
- 831
- لایک‌ها
- 960
مهدی رستم‌پور كارشناس سابق تلويزيون، كه مقیم دانمارک شده، به عنوان سرمربی جدید تیم ملی کشتی زنان این کشور برگزیده شد. وی در گفتگويي از این انتخاب و برنامه‌های خود برای کشتی بانوان کشور دانمارک می‌گوید: «پارسال در کلاس بین‌المللی فدراسیون جهانی که در لهستان بود حضور پیدا کردم و مدرک مربیگری پیشرفته کشتی زنان را از آن‌جا گرفتم. در کنار آن، در ایران هم ضمن اینکه گزارشگر ورزشی بودم، رشته تخصصی‌ا‌م کشتی بود و در این رشته سابقه فعالیت داشتم.»
گفتني است مهدي رستم پور پس از خارج شدن از ايران به عنوان كارشناس ورزشي به همكاري با شبكه هاي ضد انقلاب مشغول شد. وي پيش از رسما پناهندگي خود را اعلام كرده بود.
جام نیوز
گفتني است مهدي رستم پور پس از خارج شدن از ايران به عنوان كارشناس ورزشي به همكاري با شبكه هاي ضد انقلاب مشغول شد. وي پيش از رسما پناهندگي خود را اعلام كرده بود.
جام نیوز
meysamnamdari
کاربر تازه وارد
- تاریخ عضویت
- 5 دسامبر 2012
- نوشته‌ها
- 7
- لایک‌ها
- 0
به گزارش خبرگزاری ورزش ایران (ایپنا)، آرش میراسماعیلی نایب رییس فدراسیون جودو به نمایندگی از جامعه جودو با حضور در مناطق زلزله شده بوشهر با حادثه دیدگان دیدار و ابراز همدری خواهد کرد. وی روز گذشته (پنجشنبه) به همراه برخی جودوکاران برای کمک به حادثه دیدگان در سازمان انتقال خون حضور یافت و نسبت به اهدای خون اقدام نمود.
کاندیدای شورای شهر تهران شده ، اینجوری میخواسته براش تبلیغ بشه
Reza_994
Registered User
- تاریخ عضویت
- 14 ژوئن 2009
- نوشته‌ها
- 885
- لایک‌ها
- 40
- سن
- 30
کدم خری هست حالا ؟
وقتی در مورد مسیله ای اطلاع ندارید خواهش میکنم حرف نزنید آرش میر اسماعیلی اسطوره جودو ایران و جهانه نفر پنجم المپیک سیدنی شد با 19 سال سن که با یه اخطار باخت وبرنز رو از دست داد قهرمان چهار دوره جهان دو دوره طلا دو دوره برنز که همش پیاپی بوده واز این نظر یه رکورده تو دنیا چند دوره قهرمان اسیا شده ونقره بازیهای اسیایی هم داره المپیک اتن هم مطمین باشید که اگه با اسراییل نمیخورد بدون شک اول بود چون هم سال قبل وهم سال بعد به سادگی طلای جهان رو بدست اورد وتا چندین سال نفر اول رنکینگ وزن خودش بود من نمیدونم اون دوستمون فهم جودو رو چی میدونه ضمنا چندین رکورد امادگی جسمانی ایران هم دست ارش هست
Sent from my GT-S5830 using Tapatalk 2
Sent from my GT-S5830 using Tapatalk 2
Merdas50
Registered User
- تاریخ عضویت
- 28 نوامبر 2010
- نوشته‌ها
- 831
- لایک‌ها
- 960
در حالی برخی رسانه‌ها "سارا ارانی" یکی از بهترین تنیس بازهای زن جهان را ایرانی الاصل می‌نامند و حتی نام خانوادگی او را "ایرانی" تلفظ می‌کنند، این تنیس‌باز ایتالیایی است و نسبیتی با ایران ندارد.
رقابتهای تنیس اوپن فرانسه که یکی از چهار مسابقه گرند اسلم تنیس جهان است، با پیروزی سارا ارانی نفر پنجم رده بندی زنان جهان از ایتالیا آغاز شد اما برخی رسانه‌ها وی را ایرانی الاصل می‌نامند و حتی نام خانوادگی او که Errani است را ایرانی تلفظ می‌کنند اما در بیوگرافی این تنیس باز هیچ سندیتی در مورد ایرانی بودنش وجود ندارد، بلکه سارا ارانی (sara Errani) متولد بولونیای ایتالیا بوده و پدر وی "جرجیو" و مادرش "فولویا" نام دارند.
پدرش میوه فروش و مادرش داروساز هستند و در بولونیای ایتالیا اقامت دارند. همچین برادر وی "دیوید" نام دارد که یک فوتبالیست حرفه‌ای است.ارانی سال قبل در مسابقات اوپن فرانسه دوم شد و تا به حال بیش از شش میلیون دلار از مسابقات تنیس جایزه برده است.
رقابتهای تنیس اوپن فرانسه که یکی از چهار مسابقه گرند اسلم تنیس جهان است، با پیروزی سارا ارانی نفر پنجم رده بندی زنان جهان از ایتالیا آغاز شد اما برخی رسانه‌ها وی را ایرانی الاصل می‌نامند و حتی نام خانوادگی او که Errani است را ایرانی تلفظ می‌کنند اما در بیوگرافی این تنیس باز هیچ سندیتی در مورد ایرانی بودنش وجود ندارد، بلکه سارا ارانی (sara Errani) متولد بولونیای ایتالیا بوده و پدر وی "جرجیو" و مادرش "فولویا" نام دارند.
پدرش میوه فروش و مادرش داروساز هستند و در بولونیای ایتالیا اقامت دارند. همچین برادر وی "دیوید" نام دارد که یک فوتبالیست حرفه‌ای است.ارانی سال قبل در مسابقات اوپن فرانسه دوم شد و تا به حال بیش از شش میلیون دلار از مسابقات تنیس جایزه برده است.