ینی وانمود کنی با یکی زندگی میکنی که اسم مجرد از روت برداشته شه مردم کمتر به هرزگیت گیر بدن .دوستان من نفهمیدم ازدواج توی ایران یعنی چی
ینی وانمود کنی با یکی زندگی میکنی که اسم مجرد از روت برداشته شه مردم کمتر به هرزگیت گیر بدن .دوستان من نفهمیدم ازدواج توی ایران یعنی چی
سلام دوستان خواهش میکنم تو این بحث شرکت کنین و از دوستانی که شیرین زبونی میکنن خواهش میکنم وارد بحث نشن چون جدیه:
من حدود یه ساله با دختری آشنا شدم که از لحاظ اخلاقی خانواده تحصیلی حرف نداره و واقعا خانومه.در ضمن این اشنایی اول صرفا به شکل همکلاسی بود و اروم اروم و بعد از شناخت همدیگه بعد از سه چهار ماه حس کردیم که به هم علاقه مند شدیم و در نهایت به ازدواج با هم فکر کردیم.فقط یه بحثی که وجود داره اینه که من 25 ساله و ایشون سه سال بزرگتر از من هستن.هر دو دانشجوی کارشناسی ارشد هستیم. از لحاظ ظاهری به ایشون نمیاد که سنشون اینقدر باشه و روز اول که همکلاس شده بودیم و همه خودشونو معرفی میکردن وقتی فهمیدم سه سال بزرگترن جا خوردم جون صورتشون خیلی بیبی فیس هست. خلاصه که ایشون به خاظر نوع پوششون که خیلی موقر بودن نوع برخوردا و رفتارشون و اینکه فهمیدم خانواده واقعا خوبی دارن و گزینه های مثبت دیگه ای چشم منو گرفتن. در ضمن اشاره کنم که ایشون سطح زندگی متوسط دارن و با ما برابرن پس انگیزه مالی در کار نیست که بگین به خاطر موقعیت شغلی و مالی و تضمین اینده و ... رفتم سراغ ایشون!!!! من از هر جهتی ایشون رو برای ازدواج بهترین گزینه میدونم چرا که همه معیارای منو یه جا دارن.فقط میمونه موضوع سن که برای خودم اهمیتی نداره(البته من چون میخوام زنم کارشناسی ارشد رو حداقل داشته باشه پس با ک دیگه هم بخوام ازدواج کنم حداقل همسنمه پس قصد ازدواج با دختر کمسنتر رو ندارم هم به دلیل داشتن مدرک و هم اینکه دختر زیر 22 سال رفتارهای بچگانه داره هنوز) (از اونجایی هم که بدترین شرایط زن همسن میگیرم پس فکر نمیکنم دراینده برای مثال 45سالگی زن 45 ساله با زن 48 ساله خیلی فرق داشته باشن. اره اگه تصمیمم بر ازدواج با دختری بود که حداقل 5سال کوچکتر بود این موضوع تاثیر گذار بود تو جوانتر نشاون دادن زن.از طرفیم با ازدواج با اختلاف سنی زیاد مخالفم و نمیرم دختری به فرض با 7سال اختلاف بگیرم چراکه در نهایت بعد از مرگ من باید در نظر بگیریم چند سال تنها میمونه) ولی از اونجا که تک پسر هستم و به هرحال عرف براینه که معمولا پسر بزرگتر باشه میترسم از اینکه با خانواده حرف بزنم و مخالفت کنن. اولا نظر شما در مورد این ازدواج چی هست؟ دوما اگه مثبت هست نظرتون چجوری میتونم خانواده رو راضی کنم طوری که همون اول نه نیارن و اوکی بدن و سریع روی لج بازی نرن که تو احساسی برخورد میکنی و نمیخواد و باید یکی کم سن تر بگیری و ..؟ً دختر خانوم به خانوادشون گفتن و خانواده مشکلی با اختلاف سنی نداشتن و گفتن اگه خودت مشکلی نداری عیب نداره .حالا نوبت من شده که بگم و واقعا استرس دارم.اولا که اولین بار هست میخوام در مورد خواستگاری حرف بزنم ثانیا به خاطر حساسیت خانواده روی من میترسم جبهه گیری کنن و نه بیارن و ضربه بخورم.ممنون میشم راهنمایی کنین
منم چون سنم 25ساله اصلا دوست ندارم دختری که ازم کوچکتره مثلا 18تا20 بگیرم.و اصلا هم دوست ندارم دانشجوی کارشناسی باشه و حتما باید همسطح خودم باشه اصلا هم دوست ندارم وایسم تا کارشناسی باشن و بعد درسشون تموم شه اروم اروم و بعد هم ارشد بگیرن و ...اینجوری تا من میشم 30ساله اون خانوم دانشجوئه و درگیر درس و نه زندگی!!! از طرفیم واقعا دختری که حدودا 27 سالس خیلی عاقلانه برخورد میکنه و دیگه درگیر عروسک بازی و ... نیستبرخلاف چیزی که همه خانوم ها روش قسم میخورن . ، اگر بخواید یه دختری پیدا شه که سطح درکش برابر با شما یا نزدیک به شما باشه باید حداقل 2 یا 3 سال بزرگتر باشه ازتون . والا باید بشینی مثه باباها بچه بزرگ کنی
حتما مراجعه میکنم ولی قبلش میخوام نظر بقیه رو هم بدونم چون میتونه کمک کنه مخصوصا کساییی که خودشون تجربه این موضوع رو دارنسلام
حتما و حتما به يك مشاور مراجعه كنيد چون اين مساله ي ساده اي نيست كه راهنمايي كاربرهاي يك انجمن غير تخصصي در اين حوزه چندان كمك كننده باشه.
منم همین رو میگم، اکثر دخترایی که دیدم کوچیکتر از من بودن خیلی بچه بودن از این نظربرخلاف چیزی که همه خانوم ها روش قسم میخورن . ، اگر بخواید یه دختری پیدا شه که سطح درکش برابر با شما یا نزدیک به شما باشه باید حداقل 2 یا 3 سال بزرگتر باشه ازتون . والا باید بشینی مثه باباها بچه بزرگ کنی
اگر از دید بقیه هم دختر خوبی هست و این صرفا نظر شما نیست، که به نظر من مشکلی ایجاد نمیکنه فقط چند تا موضوع هست که این بستگی به خودتون داره:سلام دوستان خواهش میکنم تو این بحث شرکت کنین و از دوستانی که شیرین زبونی میکنن خواهش میکنم وارد بحث نشن چون جدیه:
من حدود یه ساله با دختری آشنا شدم که از لحاظ اخلاقی خانواده تحصیلی حرف نداره و واقعا خانومه.در ضمن این اشنایی اول صرفا به شکل همکلاسی بود و اروم اروم و بعد از شناخت همدیگه بعد از سه چهار ماه حس کردیم که به هم علاقه مند شدیم و در نهایت به ازدواج با هم فکر کردیم.فقط یه بحثی که وجود داره اینه که من 25 ساله و ایشون سه سال بزرگتر از من هستن.هر دو دانشجوی کارشناسی ارشد هستیم. از لحاظ ظاهری به ایشون نمیاد که سنشون اینقدر باشه و روز اول که همکلاس شده بودیم و همه خودشونو معرفی میکردن وقتی فهمیدم سه سال بزرگترن جا خوردم جون صورتشون خیلی بیبی فیس هست. خلاصه که ایشون به خاظر نوع پوششون که خیلی موقر بودن نوع برخوردا و رفتارشون و اینکه فهمیدم خانواده واقعا خوبی دارن و گزینه های مثبت دیگه ای چشم منو گرفتن. در ضمن اشاره کنم که ایشون سطح زندگی متوسط دارن و با ما برابرن پس انگیزه مالی در کار نیست که بگین به خاطر موقعیت شغلی و مالی و تضمین اینده و ... رفتم سراغ ایشون!!!! من از هر جهتی ایشون رو برای ازدواج بهترین گزینه میدونم چرا که همه معیارای منو یه جا دارن.فقط میمونه موضوع سن که برای خودم اهمیتی نداره(البته من چون میخوام زنم کارشناسی ارشد رو حداقل داشته باشه پس با ک دیگه هم بخوام ازدواج کنم حداقل همسنمه پس قصد ازدواج با دختر کمسنتر رو ندارم هم به دلیل داشتن مدرک و هم اینکه دختر زیر 22 سال رفتارهای بچگانه داره هنوز) (از اونجایی هم که بدترین شرایط زن همسن میگیرم پس فکر نمیکنم دراینده برای مثال 45سالگی زن 45 ساله با زن 48 ساله خیلی فرق داشته باشن. اره اگه تصمیمم بر ازدواج با دختری بود که حداقل 5سال کوچکتر بود این موضوع تاثیر گذار بود تو جوانتر نشاون دادن زن.از طرفیم با ازدواج با اختلاف سنی زیاد مخالفم و نمیرم دختری به فرض با 7سال اختلاف بگیرم چراکه در نهایت بعد از مرگ من باید در نظر بگیریم چند سال تنها میمونه) ولی از اونجا که تک پسر هستم و به هرحال عرف براینه که معمولا پسر بزرگتر باشه میترسم از اینکه با خانواده حرف بزنم و مخالفت کنن. اولا نظر شما در مورد این ازدواج چی هست؟ دوما اگه مثبت هست نظرتون چجوری میتونم خانواده رو راضی کنم طوری که همون اول نه نیارن و اوکی بدن و سریع روی لج بازی نرن که تو احساسی برخورد میکنی و نمیخواد و باید یکی کم سن تر بگیری و ..؟ً دختر خانوم به خانوادشون گفتن و خانواده مشکلی با اختلاف سنی نداشتن و گفتن اگه خودت مشکلی نداری عیب نداره .حالا نوبت من شده که بگم و واقعا استرس دارم.اولا که اولین بار هست میخوام در مورد خواستگاری حرف بزنم ثانیا به خاطر حساسیت خانواده روی من میترسم جبهه گیری کنن و نه بیارن و ضربه بخورم.ممنون میشم راهنمایی کنین
تشکر البته درمورد بچه دار شدن درسته و من خودم بهش فکر کردم ولی در مورد رای ایشون واقعا خودشو به خاطر نوع رفتار من و شخصی خودشون بزرگتر نمیدونن و همیشه گوش میدن و نظر اخرو من میگم حتی وقتی نظری در مورد خاصی میخوام و دوس دارم ایشون انتخاب کنن میگن تو مردی تو بگو ! بازم من خودم مشکلی با ازدواج با این شرایط ندارم چون همه جوره خانوم خوبیه فقیط مشکل سر راضی کردنه خانوادمه که چون تک پسرم ممکنه از همون اول جبهه گیری کنن و اونقدر مساله سن رو حاد بدونن و از حرف مردم بترسن یا اصلا این موضوع براشون قابل قبول نباشه که نذارن بشینم باهاشون منطقی حرف بزنم و ویژگی های دختر رو بگم که چرا انتخاب شده و قطعا خوشبخت میشیم. نمیدونم چجور برخورد کنم باهاشون اصلا هم دوست ندار م یه لج بازی و دعوا بکشه دوس دارم منطقی حل بشه و دختر رو قبول کنن که بعدها هم مشکلی پیش نیاداگر از دید بقیه هم دختر خوبی هست و این صرفا نظر شما نیست، که به نظر من مشکلی ایجاد نمیکنه فقط چند تا موضوع هست که این بستگی به خودتون داره:
اول بله همه دوستانی که میشناسنشو میگن دختر خوبیه.اینکه مهلت بچه دار شدن کمتر میشه. مثلا شما اگر دختر 5 سال کوچیکتر از خودتون رو انتخاب کنید، حدود 20 سال فرصت دارید و اگر ایشون رو انتخاب کنید، حدود 12 سال... بهرحال نکته ای هست که باید در نظر گرفته بشه و نمیگم حتما این اتفاق میفته.
دوم اینکه وقتی سن همسر بزرگتر باشه، در مواردی که لازم هست رای مرد قاطع باشه، کمی توجیه کردن شاید سخت بشه که این بستگی به اخلاق ایشون داره، بعضی دخترها وقتی با کوچیکتر از خودشون صحبت میکنن یا ازشون نظرخواهی میشه، احساس میکنن چون بزرگتر هستن باید رای اونها قبول بشه.
البته من خودم هیچ مشکلی در ازدواج با دختر عاقل و بالغ بزرگتر از خودم نمی بینم. ولی خوب به قول دوستان جتما به مشاور ازدواج مراجعه کنید.
اگر اینقدر فهمیده هستن ایشون، که چیزی باقی نمیمونه.تشکر البته درمورد بچه دار شدن درسته و من خودم بهش فکر کردم ولی در مورد رای ایشون واقعا خودشو به خاطر نوع رفتار من و شخصی خودشون بزرگتر نمیدونن و همیشه گوش میدن و نظر اخرو من میگم حتی وقتی نظری در مورد خاصی میخوام و دوس دارم ایشون انتخاب کنن میگن تو مردی تو بگو ! بازم من خودم مشکلی با ازدواج با این شرایط ندارم چون همه جوره خانوم خوبیه فقیط مشکل سر راضی کردنه خانوادمه که چون تک پسرم ممکنه از همون اول جبهه گیری کنن و اونقدر مساله سن رو حاد بدونن و از حرف مردم بترسن یا اصلا این موضوع براشون قابل قبول نباشه که نذارن بشینم باهاشون منطقی حرف بزنم و ویژگی های دختر رو بگم که چرا انتخاب شده و قطعا خوشبخت میشیم. نمیدونم چجور برخورد کنم باهاشون اصلا هم دوست ندار م یه لج بازی و دعوا بکشه دوس دارم منطقی حل بشه و دختر رو قبول کنن که بعدها هم مشکلی پیش نیاد
حرفای دوست خوبمون رو تایید میکنمبرخلاف چیزی که همه خانوم ها روش قسم میخورن . ، اگر بخواید یه دختری پیدا شه که سطح درکش برابر با شما یا نزدیک به شما باشه باید حداقل 2 یا 3 سال بزرگتر باشه ازتون . والا باید بشینی مثه باباها بچه بزرگ کنی
نه من هنوز در مورد دختر خانوم هم حرف نزدم و در نتیجه سن رو هم مطرح نکردم. اره واقعا اخلاقش همونی که پیش دیگرانه پیش منم هست خودشو سعی نمیکنه بهتر نشون بده.چون اصلا تا 4 ماه من به ایشون به دید همکلاسی نگاه میکردم و وقتی دیدم اخلاقاشون خوبه علاقه ایجاد شد و سه ماهی هم طول کشید که بیشتر شناختمشون مثلا در زمینه ی خانوادش و بعد از این مدت به ازدواج فکر شد.اگر اینقدر فهمیده هستن ایشون، که چیزی باقی نمیمونه.
خونواده ی شما از سن ایشون خبر داره؟
اگر نداره، بهتره آشنا بشین، بعدش اگر خانواده ایراد دیگه ای نگرفتن، موضوع سن و سال رو پیش بکشید. چون وقتی بفهمن سن بالاس، ندیده و نشناخته بدبین میشن و میرن به سمت ایراد گرفتن که نذارن این اتفاق بیفته.
در ضمن فکر نمیکنم اینجور که شما میگی بیبی فیس، مشکلی پیش بیاد از طرف ور ور های مردم. چون عقل مردم تو چششون هست. تا وقتی ندونن چیزی رو از روی ظاهر قضیه قضاوت میکنن، وقتی هم موضوع رو فهمیدن، باطن رو مثل ظاهر می بینن :general107: یه چیز دیگه هم هست، تحقیق کردید ببینید واقعا خودشه پیش شما؟ یعنی با شما یه جور نیست با بقیه یه جور دیگه؟ :general609:
دقیقا...وقتی سن میره بالای ۳۰ سال نگاه آدم با نگاه یک جوان ۲۰ ساله به ازدواج فرق میکنه.ارزش ها عوض میشن . باورهای آدم دستخوش تغییر میشه. مطمئنا در سن های ۴۰ و ۵۰ هم همین اتفاقها میفته و در نتیجه آدمها از پشت عینک های متفاوتی به زندگی نگاه می کنند .به خاطر همین تفاوت سنی بالا چه دختر کوچکتر باشه چه پسر ، اصلا خوب نیست.
اما یک نکته هست و اون اینکه اگر مرد هوس باز باشه ، چه همسرش ۶۰ ساله باشه و چه ۱۴ ساله ، باز چشمش دنبال یکی دیگه ست . در اینجا سن همسر نیست که تعیین کننده ی رابطه ی زناشوییه ، هوس بازی و عدم تکامل شخصیت مرد عامل طلاق عاطفی یا واقعی میشه. در مورد زنهای هوس باز هم همین صادقه.
پس در یک زندگی سالم بهتره که فاصله ی سنی کم باشه و در یک زندگی ناسالم دیگه هیچ فرقی نمیکنه بالاخره از یک جا میزنه بیرون.
Sent from my iPad using Tapatalk HD
این برای دخترای الان هست... اگر بطور متوسط میانگین بگیریم که دخترا 3 سال از پسرا موقع ازدواج کوچیکترن، بزودی یعنی حدود 2 سال دیگه، واویلا میشه... اوج جمعیت جواب تو سالهای 68-71 بوده... دخترای اون سن و سال اکثرا باید با دهه ی شصتی ها ازدواج کنن، پسرایی که تو اون زمان به دنیا اومدن، اکثرا میرن طرف دخترای دهه هفتادی... بنابراین وضع برای یکی مثل من ناجور میشه... گرچه من فعلا فکر و خیال ازدواج ندارم، اگر دختر عاقل 10 سال بزرگتر خودم هم پیدا کنم، باش ازدواج میکنم... پیدا نمیشه کهمنم مجردم...راستش در شرایط الان از اردواج میترسم...هرچند که دختراهم از ترسشون کم توقع تر شدن..