• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

اعزامی های فرماندهی هوایی شهید خضرایی بیان اینجا

arman na

Registered User
تاریخ عضویت
30 آگوست 2012
نوشته‌ها
845
لایک‌ها
149
یادش بخیر اون روزی که تو برگ سبزم برای اولین بار کلمه خضرایی رو دیدم اومدم تو گوگل سرچ کردم به این انجمن وارد شدم با هزاران سوال تو ذهنم انگار همین دیروز بود
من که چند روزیه تموم کردم امیدوارم همه دوستای گلم به سلامتی تموم کنن شک نکنید بین نیرو ها نیروی هوایی بهترین جا برا خدمته شک نکنید

مرسی داداشی ایشاله که شمام توی همه ی مراحل زندگیتون موفق باشید
 

xavi68

Registered User
تاریخ عضویت
12 آگوست 2010
نوشته‌ها
1,869
لایک‌ها
3,423
دو نفری باید بار سنگین این تایپیکو به دوش بکشیم :D
 

xavi68

Registered User
تاریخ عضویت
12 آگوست 2010
نوشته‌ها
1,869
لایک‌ها
3,423
هر چی تو برگت نوشته واسه من نوشته خضرایی
منم میرم خضرایی
 

xavi68

Registered User
تاریخ عضویت
12 آگوست 2010
نوشته‌ها
1,869
لایک‌ها
3,423
112414_426.jpg

مردی که در «فانتوم» نماز خواند​
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، محمود خضرایی به تاریخ ۱۵ خرداد ۱۳۲۶ در تهران متولد شد. محمود در سال ۱۳۴۸ با درجه ستوان دومی از دانشکده نیروی هوایی ارتش فارغ التحصیل شود. پس از ورود به دانشکده خلبانی ، دوره مقدماتی پرواز را در ایران طی کرد و برای فراگیری دوره تخصصی پرواز به آمریکا اعزام شد.
در سال 1351 به ایران بازگشت و در پایگاه هوایی تهران مشغول به خدمت شد. پس از مدتی به پایگاه هوایی بوشهر می‌رود و مسئولیت دایره عملیات گردان شکاری این پایگاه را نیز بر عهده می‌گیرد.
اواخر بهمن سال 1357 محمود خضرایی در جریان تصرف تصرف کلانتری خیابانِ گرگان تهران از ناحیه دست گلوله می خورد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، خضرایی اولین تجربه خود را در دفاع از انقلاب اسلامی ، در کنار شهید چمران تجربه کرد و طی نبرد با ضدانقلاب در کردستان ، به عنوان افسر کنترل کننده زمین خدمت کرد.
جنگ با بعثیان عراقی که آغاز شد ، خضرایی به پایگاه هوایی همدان منتقل شد و پروازهای جنگی خود را آغاز نمود.
در یکی از همین پروازها هواپیمای او مورد هدف قرار می گیرد ولی جنگنده را را درحالی که یک چرخ نداشت به زمین می نشاند.
محمود خضرایی در اواخر سال 1363 به سمت فرمانده مرکز آموزش های هوایی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد و تا زمان شهادت در همین پست خدمت می کرد.
در تاریخ 10 اسفند ماه سال 1364 ، هواپیمای مسافربری حامل سرهنگ محمود خضرایی و جمع دیگری از مسئولان لشکری و کشوری که از بازدید مناطق عملیاتی والفجر 8 ، بازمی گشتند ، مورد هدف جنگنده های ارتش بعثی قرار گرفت و سرهنگ ، بال در بال ملائک گشود.
هنگامی که پیکر محمود را پیدا کردند ، در یک دست تسبیح و درلابه لای انگشتان دست دیگرش ورقه های قرآن بوده است.

مردی که در «فانتوم» نماز خواند + عکس - مشرق نیوز | mashreghnews.ir
 

mehrdad_sh

کاربر فعال پرشین تولز
کاربر فعال
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2011
نوشته‌ها
392
لایک‌ها
52,239
محل سکونت
TEHRAN
درود بر ورودي هاي جديد :)
 

xavi68

Registered User
تاریخ عضویت
12 آگوست 2010
نوشته‌ها
1,869
لایک‌ها
3,423
درود بر شما که بانی خیر شدین :cool:
امیدوارم که دوران خوبی باشه :guitar:
 

DRSaeid

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2005
نوشته‌ها
573
لایک‌ها
44
محل سکونت
تهران
رفتین اونجا با این سامان هروی که افسر آموزشتونه رفیق باشید بچه خوبیه
 

kia_martan

Registered User
تاریخ عضویت
25 دسامبر 2009
نوشته‌ها
3,770
لایک‌ها
4,057
رفتین اونجا با این سامان هروی که افسر آموزشتونه رفیق باشید بچه خوبیه

این سامان هروی تیکه ایه برای خودش
البته فک کنم خدمتش تمومه دیگه چون اسفند 90 اومده بود
یه روز خیلی خوبه یه روز قاطیه
تیکشم اینه حواستو جمع کن!
روز اول که برید میگه برید سرچ کنید اینترنت ببینید من کیم!ا
اومدی ارتش خونه خاله نیست!
حواستو جمع کن بچه بالایی پایینی نداریم!
گل انکادر یادت نره!
هر دوره اینارو تکرار میکنه!
یکی دیگم هست محسن احمدی واقعا گله
 

xavi68

Registered User
تاریخ عضویت
12 آگوست 2010
نوشته‌ها
1,869
لایک‌ها
3,423
اصلا حسش نیست فردا برم :grrr:
 

xavi68

Registered User
تاریخ عضویت
12 آگوست 2010
نوشته‌ها
1,869
لایک‌ها
3,423
امروز که روز اول بود خیلی بد بود سوختیم تو آفتاب کاری که تو 3 ساعت انجام میشه رو تا ساعت 3 طول دادن
چند تا هم که امروز دیدمشون احتمالا تو این دوره آموزشی دهن ما رو آسفالت می کنن
قزل:آدم خوبی به نظر میاد البته نباید سو استفاده کرد :D:D:D
اکبری : ولش کنی خودشم می خواد بزنه :medieval:
علی محمدی : خیلی بچه باحالیه :blush:
خوش اندام :همش ساکت بود و فقط نگاه می کرد چیزی دست گیرم نشد :f34r:
خلیلی :چرت وپرت زیاد می گفت
 

arman na

Registered User
تاریخ عضویت
30 آگوست 2012
نوشته‌ها
845
لایک‌ها
149
امروز که روز اول بود خیلی بد بود سوختیم تو آفتاب کاری که تو 3 ساعت انجام میشه رو تا ساعت 3 طول دادن
چند تا هم که امروز دیدمشون احتمالا تو این دوره آموزشی دهن ما رو آسفالت می کنن
قزل:آدم خوبی به نظر میاد البته نباید سو استفاده کرد :D:D:D
اکبری : ولش کنی خودشم می خواد بزنه :medieval:
علی محمدی : خیلی بچه باحالیه :blush:
خوش اندام :همش ساکت بود و فقط نگاه می کرد چیزی دست گیرم نشد :f34r:
خلیلی :چرت وپرت زیاد می گفت



احمدی رو یادت رفت؟
احمدیییییییییییی
icon6.gif
 

arman na

Registered User
تاریخ عضویت
30 آگوست 2012
نوشته‌ها
845
لایک‌ها
149
راستی اون که می گفت بگیرین اسمش گل آنکادر بود ؟
چندتا باید باشه ؟

مگه نگرفتی همون ورودی میفروختن آره بابا با این روبانینا مثل ستاره درست کردن بهش میگن گل آنکارد

راستی کدومشبودی داداشی شما ما که هیچ کدوم از لباسا اندازمون نبود حتی شماره 1!!!!
 

xavi68

Registered User
تاریخ عضویت
12 آگوست 2010
نوشته‌ها
1,869
لایک‌ها
3,423
مگه نگرفتی همون ورودی میفروختن آره بابا با این روبانینا مثل ستاره درست کردن بهش میگن گل آنکارد

راستی کدومشبودی داداشی شما ما که هیچ کدوم از لباسا اندازمون نبود حتی شماره 1!!!!

6 تا گل آنکادر باید باشه یا 3 تا قزل اون جلو داد بیداد می کرد من نمی شنیدم
واسه منم لباسا بزرگه الان دارم میرم پوتین رو عوض کنم لباسا رو هم میبرم خیاطی
 

xavi68

Registered User
تاریخ عضویت
12 آگوست 2010
نوشته‌ها
1,869
لایک‌ها
3,423
من اعزامي 1 تير 90 بودم و الان 7 ماهي هست سربازيم تموم شده و الان در خدمت شما دوستان خوبم هستم.

خوش به حالت دیگه راحت شدی
تا شنبه مرخصی دادن شنبه باید 5:30 اونجا باشیم
هر دفعه این طوره ؟ چرا تا 7 صبح نیست ؟
 
بالا