سلام
چطور بود؟ سخت بود یا آسون؟
چه خبرا بود؟
سلام
روز اول و دوم سخخخخخت گذشت..بهتربگم اصلا نمیگذشت...
ازاون بدتر شانس من بود،پنجشنبه اومدن گفتن بچه های تهران بیان اینور وایسن،ماهم خوشحال(ولی من میدونستم شغل شریف نظافتwcمیخوان بدن بما)...خلاصه گفتن شما مسعول نظافت دستشویی،اونم چه دستشویی بود...انگار چندسااااااااال کسی بهش دست نزده...ماهم رفتیم وفقط با طی شروع کردیم به نظافت،
باز شبش اسممو خوندن که نگهبانم...
خلاصه دو روز اول گذشت...ولی ازروز سوم بهتر شد،یعنی عادت کردیم...برنامه کلاسها و ورزش هم ازروز سوم اجراشد...
بچه ها در کل خوبن ولی خب چندتا نخاله همیشه هستن همه جا...
راستی دوباره جا به جا شدم و افتادم توگروهان دوران،فرمانده گروهانم میردریکوند،سروان سروری و سرکار نظری و برقمدی هم توگروهانه ماهستن،یه سرکار زاهدی هست که همه ازاون بدشون میاد(پلنگی هم میپوشه همش)اخلاقشون تند هست ولی بازبهتراز گروهانه یاسینیه..ولی این سرکارها دوزار سواد ندارن...یکیشون داشت اسم هارو ازرو الفا میخوند،به ذ رسید گفت د نقطه دار بیان اینور!!!!!!!!!
شنبه ویکشنبه دیگه رو روال افتادیم!
دیشب ساعت 9خوابیدم الان بیدارشدم:general601: