اقتصاد : نکات و مشاهدات و اخبار اقتصادی ( به زبان ساده طبیعتا !)

[monjamed]

یه زمانی (نه چندان دور) ترکیه سرمایه گذاری خیلی زیادی توی تولید لوارم آرایشی کرد . اکثر تولیدات هم کم کیفیت و ارزان بود و کپی برداری از نمونه های مشهور . این تولیدات در ترکیه و کشورهای مجاور پخش شد .خب به خاطر قیمت مناسبی که داشتن فروش قابل توجهی رو نصیب ترک ها کرد.
حرکت ترک ها برای افزایش تقاضا خیلی جالب بود اونا هم زمان شروع کردن به تولید انبوه شو ها و برنامه و کلیپ های پر زرق و برق که توش پر بود از آرایش های غلیظ ( خط چشم و رژلب عایشه و ابرو و سبیل و ... که یادتونه؟) در واقع همون کاری که هالیوود برای سیگار کرد . خیلی وقت توضیح نیست !
دیلم(اهرم فشار) هم خب می دونیم کشور های خاور میانه و اطراف ترکیه بسیار به ماهواره علاقه مندن (به خاطر مسایل دینی و محدودیت های برنامه سازی!) و ترجیح می دن برنامه هایی رو ببینن که به فرهنگشون نزدیک تره .
تقاضا خوب ایجاد کردن و عرضه مناسب و قیمت خوب و تبلیغات !

سه چهار سال پيش يك سريال پنجاه و چند قسمتي خيلي موفق و پربيننده ساختن كه داستان خانواده‌ي يك كارخونه‌دار بزرگ لوازم آرايش رو روايت مي كرد. تا اون جا كه من مي‌دونم اسم اون كارخونه ساختگي بود و وجود خارجي نداشت ولي همين قضيه به تاثير گذاري ناخودآگاه و هر چه بيشتر و عميق‌تر هدف سازندگان كه همانا بالا بردن اعتبار لوازم آرايش توليد داخل بود كمك مي‌كرد...
البته واضح و مبرهن است! كه تبليغات بدون بالا بردن سطح كيفي به نتيجه نمي‌رسه ولي واقعا فرهنگ‌سازي خيلي خيلي كار مهم و حساسي‌يه و در كل مي‌شه گفت اين دو تا (ارتقاء كيفي و فرهنگ‌سازي) بايد با هم و در امتداد هم انجام بشن و در نهايت مكمل هم باشن.

 

[erfan005]

البته واضح و مبرهن است! كه تبليغات بدون بالا بردن سطح كيفي به نتيجه نمي‌رسه ولي واقعا فرهنگ‌سازي خيلي خيلي كار مهم و حساسي‌يه و در كل مي‌شه گفت اين دو تا (ارتقاء كيفي و فرهنگ‌سازي) بايد با هم و در امتداد هم انجام بشن و در نهايت مكمل هم باشن.

مرسی monjamed جان . اون جمله ی بالات رو نقل قول کردم چون خیلی مهم بود.

به نظرم اين قيد و بند نيست!
فكر كنم قدم اول ، توافق در تعريف پارامتر ها ست

در اصول دین که کسی شکی نداره ؟! تعاریف که در کتاب مقدس! اومده ترجیحا اساسه کاره .روی اونا که همه توافق دارن.

 

[Huashan]

خب , بنزین هم سهمیه بندی شد ... باید بشینیم ببینیم که وضعیت اجتماعی و اقتصادی کشور چطوری می شه ...
به عنوان اولین بازخورد امروز خواهرم برای اینکه از سرکار به خونه بیاد حسابی معطل شده بود .. ماشین گیرش نمیومد ... دربست هم تقریبا دو برابر شده بود ...

حالا جالبی کار اینجاست .. احتمالا تلویزیون از فردا شروع می کنه به پخش بازخوردهای مثبت این کار و گزارش هایی رو پخش می کنه که مردم هم از این کار راضی هستن و میزگرداهایی تشکلیل می دن و بیان می کنن که مردم خودشون اصرار داشتن که ما بنزین رو سهمیه بندی کنیم ... :lol::lol:

منبع

 

[erfan005]

احتمالا تلویزیون از فردا شروع می کنه به پخش بازخوردهای مثبت این کار و گزارش هایی رو پخش می کنه که مردم هم از این کار راضی هستن و میزگرداهایی تشکلیل می دن و بیان می کنن که مردم خودشون اصرار داشتن که ما بنزین رو سهمیه بندی کنیم

دقیقا ! نگاه کردن به تیلویزیون در همچین مواقعی اعصاب خوردیه فقط

خب , بنزین هم سهمیه بندی شد ... باید بشینیم ببینیم که وضعیت اجتماعی و اقتصادی کشور چطوری می شه ...

بازخوردش برای من(به عنوان یه عضو از جامعه) اینه که بعد از این ماشین می برم و دیگه با تاکسی این ور اون ور نمی رم . چون خیلی گرون در میاد .همیشه مخالف تک سرنشین بودن ماشین و افزایش ترافیک بودم (با افراد خانواده همیشه بحث دارم!) ولی با این اوضاع و گرانی تاکسی دیگه اهمیتی نمی دم.

 

[live for what?]

خب حالا كه فهميديم تورم و اينا چيه!
به خبري كه هم اكنون از سايت بي بي سي به دستم رسيد توجه كنيد!!!!

.نرخ تورم در زیمبابوه 8000 درصد و نرخ بیکاری 80 درصد است

خب حالا به نظر شما چي ميشه عدد بسيار وحشتناكه 8000 در صد جلوي شاخص تورم يك كشور ديده بشه!؟

 

[monjamed]

دقیقا ! نگاه کردن به تیلویزیون در همچین مواقعی اعصاب خوردیه فقط

بازخوردش برای من(به عنوان یه عضو از جامعه) اینه که بعد از این ماشین می برم و دیگه با تاکسی این ور اون ور نمی رم . چون خیلی گرون در میاد .همیشه مخالف تک سرنشین بودن ماشین و افزایش ترافیک بودم (با افراد خانواده همیشه بحث دارم!) ولی با این اوضاع و گرانی تاکسی دیگه اهمیتی نمی دم.

یعنی با گرون شدن بنزین مخالفی؟!
اینو بخون ...

 

[seymour]

اینجا نوشته :

بانک جهانی اعلام کرده که ایران از سال 2001 ، 16 میلیارد دلار یارانه انرژی داده ... یعنی سه برابر بودجه مورد نیاز برای گسترش 9 خط متروی تهران !! ...

یعنی میشد با این یارانه ای که فقط از سال 2001 به بعد داده شده ، اکثر شهرهای مهم ایران رو صاحب مترو کرد و تازه در نظر بگیرید کلی هم ایجاد اشتغال و اینا می شد ...

درسته که این فقط یه مصداقه و همه جوانب رو در نظر نمی گیره ... ولی انصافا عدد گنده ایه ها ...

 

[erfan005]

یعنی با گرون شدن بنزین مخالفی؟!
اینو بخون ...

ببخشید من این پست شما رو ندیده بودم (امضای مدیر سیمور مارو کشید اینجا)
مخالف نیستم باید قیمت واقعیش باشه . بازخوردش برا خودم رو گفتم .
اقتصاد به زبان ساده !
مسیرم 15 دقیقه است الان برای رفت و برگشت 2*400 یعنی هشتصد تومان باید بدم. * 20 روز درماه رو هم که حساب کنی 16000 تومن می شه . تازه علاوه بر مسیر عادی ددر هم با ماشینم برم مصرفم 100 لیتر می شه در ماه .
قیمت تاکسی گران تر از ماشین شخصی
کیفیت و آرامش تاکسی پایین تر از ماشین شخصی
سرعت تاکسی پایین تر از ماشین شخصی
...

درسته که این فقط یه مصداقه و همه جوانب رو در نظر نمی گیره

ایران خودرو و سایپای عزیز رو نباید فراموش کرد که این وسط چه قدر ماشین فروختن ! اگه همون 2001 بنزین به قیمت واقعی عرضه می شد باز هم مردم انقدر ماشین می خریدن ؟ عوامل غیر اقتصادی !

 

[monjamed]

دكتر نيلي درباره‌ي اين قضايايي بنزين حرفاي جالبي زده (دكتر نيلي كه مي‌شناسين مدير گروه اقتصادي دانشگاه شريف كه اگه هاشمي رييس جمهور مي‌شد وزارت اقتصاد رو به عهده مي‌گرفت)

 

[seymour]

ایران ، ونزوئلا رو هم پیمان و متحد خودش علیه امریکا می دونه ، اما واقعیت رابطه ونزوئلا و امریکا چیه ؟

51% صادرات ونزوئلا به مقصد امریکا انجام میشه ... 37% واردات ونزوئلا هم از امریکا میاد ...

مشابه همین حرفها رو درباره دولت اورتگا (نیکاراگوئه) هم میشه زد : 34% صادرات و 20 % واردات ...


لفاظی های چاوز علیه امریکا رو میشه با مواضع 10 سال پیش ماهاتیر محمد مقایسه کرد که هرگز روی روابط امریکا و مالزی ، تاثیر منفی نگذاشت و در عوض ، این تصور رو در ایران ایجاد کرد که متحد خوبی در برابر امریکاس ...

آیا می توان کشوری را دشمن دیگری قلمداد کرد ، در حالیکه نیمی یا یک سوم تجارتش با آن کشور است ؟

از سرمقاله آقای زیباکلام برای روزنامه کارگزاران

 

[live for what?]

ایران ، ونزوئلا رو هم پیمان و متحد خودش علیه امریکا می دونه ، اما واقعیت رابطه ونزوئلا و امریکا چیه ؟

51% صادرات ونزوئلا به مقصد امریکا انجام میشه ... 37% واردات ونزوئلا هم از امریکا میاد ...

مشابه همین حرفها رو درباره دولت اورتگا (نیکاراگوئه) هم میشه زد : 34% صادرات و 20 % واردات ...


لفاظی های چاوز علیه امریکا رو میشه با مواضع 10 سال پیش ماهاتیر محمد مقایسه کرد که هرگز روی روابط امریکا و مالزی ، تاثیر منفی نگذاشت و در عوض ، این تصور رو در ایران ایجاد کرد که متحد خوبی در برابر امریکاس ...

آیا می توان کشوری را دشمن دیگری قلمداد کرد ، در حالیکه نیمی یا یک سوم تجارتش با آن کشور است ؟

از سرمقاله آقای زیباکلام برای روزنامه کارگزاران

بيشتر سياسي هست تا اقتصادي!!

اما كلآ اين همه وابستگي و اين حرفهايي كه ميزنه چاوز خيلي با هم جور نيست!

 

[Huashan]

...

از سرمقاله آقای زیباکلام برای روزنامه کارگزاران

می گم این زیبا کلام همون زیبا کلامی نیست که بعضی وقتا شبکه ی چهار هم دعوتش می کنه ... در زمینه ی اقتصادی فعالیت نمی کنه ؛ می کنه ؟...

 

[monjamed]

می گم این زیبا کلام همون زیبا کلامی نیست که بعضی وقتا شبکه ی چهار هم دعوتش می کنه ... در زمینه ی اقتصادی فعالیت نمی کنه ؛ می کنه ؟...

چرا همونه. اين حرفا هم اقتصادي نيست، سياسي‌يه. يعني داره در مورد سياست حرف مي‌زنه نه اقتصاد. مي‌گه سياست خارجي ما غلطه ...

 

[seymour]

ظاهرا ایران (بعنوان سومین تامین کننده نفت خام ژاپن) از این کشور خواسته که پول نفت وارداتی را با ین پرداخت کنه ... ضمنا تاکید کرده که این تغییر بلافاصله باید اجرا بشه ...در نتیجه ، ارزش ین در برابر دلار و یورو بالا رفته (چون باید دلارهاش رو به ین تبدیل کنه و تقاضا برای ین زیاد شده) ... توی روزنامه (همشهری) نوشته بود که ژاپن مجبور به موافقته و نمی تونه درخواست صادرکننده های عمده نفت رو رد کنه ...

 

[AliMH]

یکی از بحث های همیشگی جمعهای دوستانه ، اینه که فرضا در مقایسه با یه کشور پیشرفته مثل امریکا ، " تو ایران همه چیز ارزونه یا گرونه بالاخره ؟ " " ما پولداریم یا فقیریم ؟ " ... یه جواب مصطلح اینه که " درسته که توی امریکا ، مردم پولدارترن ، ولی در عوض اونجا همه چیز گرونتره " ... واضحه که این جواب رو بارها شنیدیم ... ولی خب این جواب ، تا حدودی یه غلط مصطلحه .. چرا ؟ الان میگم ...

اقتصاد دانا واسه اینکه بتونن جواب درستی به این سوال بدن ، اومدن بین سه پارامتر : درآمد ، گرونی ، زمان کار و اینا یه معادله ایجاد کنیم و به ساده ترین شکل مطرحش کردن :

" چقدر طول می کشه تا یه کارگر بتونه واسه خودش یه مک دانلد بخره ؟ " ... ( باور کنید قضیه جدیه ! )

این سوال ، فوق العاده اس

.. چون هم عامل دستمزد رو در نظر گرفته و هم عامل سطح قیمت ها ... ضمنا درکش خیلی ساده اس ...

حالا بالاخره جواب چیه :

براساس این معادله ، توی کشوری مثل امریکا ظاهرا 45 دقیقه زمان واسه این کار کافیه .. یعنی پولی که یه کارگر ظرف 45 دقیقه درمیاره واسه خریدن یه مک دانلد کافیه .... توی بنگلادش ( کشور فقیر ) این عدد نزدیک به 3.5 ساعته اگه اشتباه نکنم ... توی ایران هم حدودا 2 ساعت و خورده ای ( حدود سه برابر U.S )...


بنابراین راحت میشه نتیجه گرفت که با وجود اینکه ممکنه اونجا گرونی بیشتر باشه ولی درامدها بالاتره و می تونه این فاصله رو پوشش بده ... ( میشه قضیه رو تعمیم داد به موارد دیگه ، مثلا اونجا با حقوق 6 ماهش می تونه یه ماشین متوسط بخره ... اینجا با حقوق بیست ماهش – می بینید که همون نسبت 3 برابر حفظ شده

)

دقيقا ما شاخصي بر اساس همين خريد همبرگر در اقتصاد داريم، تصور كنيد كه ما يك همبرگر رو تو ايران مي خرم 1000 تومان ، ولي همين همبرگر در ايالات متحده به قيمت 1.2$ فروخته ميشه، پس من از اون ارزون تر خريدم، حالا جرا ارزون تر خريدم، چون مواد اوليه ارزون تر بود و هزينه كارگر هم پاييتر، پس مي توان با اين مثال ساده علت اصلي كه كشورهاي صنعتي در حال كوچ دادن صنايع غيرحساس و پايين دستي خودشون رو به كشورهايي مثل هند و چين رو درك كنيم، هم هزينه مواد اوليه در ان كشورها پايين هست و هم كارگر ازران و هم قوانين بسيار ساده چه زيست محيطي چه كارگري و چه اقتصادي(مثلا مالكيت 100% خارجي و...)
به عنوان مثال ديگر CPU‌هست كه شايد ملموس ترين تكنولوژي الكترونيكي در دسترس عموم باشه، Wafer‌هاي اين cpu ها تماما در كشورهايي مثل آمريكا (به خصوص ايالت كاليفرنيا و شهر نيويورك) و آلمان(شهر dresden) ساخته شده و مراحل ساده اسمبل و بسته بندي در كشورهايي مثل تايوان صورت ميدهند.

 

[AliMH]

تورم زا یا تورم گیر؟ ...

حتما متوجه شدین دیگه ... بنزین

می خوایم یه نگاهی به مسئله بنزین و تاثیرش توی بازار بکنیم ...

البته بیشتر با توجه به رویکردی که ظاهرا دولت و مجلس پیش رو دارن ... سهمیه بندی و فروش مازاد به صورت آزاد و قیمت واقعی ...

سؤال اساسی اینه که اگر بنزین به صورت واقعی در داخل فروخته بشه ( منظور اینه که به قیمتی نزدیک به 300 تا 400 و شاید هم 500 تومن برسه , چه به صورت یکباره و چه به صورت پلکانی و افزایش سالانه ...) تورم به وجود میاره و یا اگر ما قیمت رو کنترل کنیم و یا تثبیت قیمت داشته باشیم ؟ ...

خب اول اینطوری بررسی می کنیم که تثبیت قیمت ها رو داشته باشیم ...

در چنین شرایطی دولت مجبور که سوبسید بالایی رو هر ساله برای بنزین در نظر بگیره ... اینطوری که نشون می ده مصرف بنزین سالیانه هم رشدی در حدود 8 تا 9 در صد داره ... خب این باعث می شه که دولت کمبود بودجه پیدا کنه , همانند سال پیش ... و دولت هم مجبوره که برای حبران کسری بودجه از چاپ اسکناس استفاده کنه و چاپ اسکناس هم به خودی خود رشد نقدینگی رو به همراه داره و رشد نقدینگی هم باعث بالا رفتن تورم می شه ... مثل سال گذشته که تورم بیشترین رشد رو طی چند سال اخیر داشته ...

خب پیداست که اگر دولت دچار کسری بودجه نشه نیازی هم نداره که نقدینگی رو بالا ببره ... و در نتیجه تورم هم نداریم ... پس با بالا رفتن قیمت بنزین دیگه نیازی به یارانه نیست و مشکل دولت از نظر کسری بودجه و تولید نقدینگی بر طرف می شده , پس این عامل تورم زا برطرف می شه ...

از طرفی هم به این عقیده معتقد هستن که با اینکار مصرف بنزین بر طرف می شه ولی ...

بر طبق مطالعاتي كه صورت گرفته با افزايش قيمتي كه ما تا به حال داشته ايم هيچ گونه تاثيري در مصرف نداشته ولي بعد رواني مساله بسيار تورم زا بوده و يكي عللي كه باعث ميشد دولت قيمت بنزين رو چند سال ثابت نگه داره همين موضوع بود.
چاپ پول به خودي خودي عامل تورم نمي شه، علت اصلي تورم فقط نقدينگي هم نيست، چون مردم ما خود تورم زا هستند، بيشترين علتي كه عامل تورم در اثز بودجه اضافي در سال گذشته شد اين بود كه دولت دلارهاي نفتي رو در بانك مركزي به ريال تبديل كرده و اين ريال هاي اضافي رو وارد بازار كرد و همين تبديل دلار به ريال خود تورم بسياري ايجاد مي كند، دومين علت هم بودجه صرف مصارف عمومي كشور شد و بودجه عمراني بسيار ضعيف بود.

 

[AliMH]

دوست عزيزي كه توصيه كرده بودند بنده فونت را كوچك كنم به روي چشم:blush:

دوستان جديدا در اقتصاد ما يه اتفاقي افتاده و اون هم كاهش نرخ تسهيلات بانكيه
به نظر شما اثرات اين پديده بر يك اقتصاد كامل چيه؟ و بر اقتصاد ما چيه؟

جديدا بانك مركزي يك سري اوراق با نرخ 15.5(اگر اشتباه نكنم) منتشر كرده به نظر شما اين سياست مي تونه سياست درستي باشه وقتي نرخ تسهيلات بانكي 12 درصده:wacko:

لطفا نظر دهيد...

متاسفانه اين عمل بسيار تورم زا خواهد بود،
1: چون اين ارواق بر خلاف شعارهايي كه داده ميشه از سوي دولت انتشار پيدا مي كنه، بزاريد يه تفارت اصلي بين اين اوراق رو بگم:
ببينيد ما دركشور 3 دسته اوراق داريم: الف) اوراق بانكي ب)اوراق دولتي ج)اوراق شركتي يا خصوصي
اف)اوراق بانكي: اوراقي هست كه بانك مركزي اونا رو انتشار ميكنه و پول حاصله از اين عمل مستقيم به بانك مركزي برميگرده و بدين طريق پول از دست مردم خارج شده و نقدينگي كم ميشه، چرا كه بانك پول رو صرف مسايل عمومي نمي كنه و تماما ذخيره يا عمراني هست
ب) اوراق دولتي: اين اوراق كه دولت دستور انتشار آنها را ميدهد، بيشتر در مواقعي انتشار مييابد كه دولت با كمبود بودجه روبرو شده و نمي خواهد به بانك مركزي بيشتر بدهكار شود. اين بودجه تماما مصرف عمومي داره و چون پول از مردم به خودشون بر ميگرده تاثير آن فقط چندماهه بوده و نقدينگي تغييري نميكنه(حتي در حالاتي بر اثز سودي كه پرداخت ميشه نقدينگي بيشتر هم ميشه)
ج) اوراق شركتي: اين اوراق توسط شركت هاي خصوصي ثبت شده در بورس انتشار مي يابد. بيشتر مواقع در مواردي كه شركت نياز به سرمايه گذاري دارد و با كمبود بودجه روبرو ميشه با مجوز بورس و شوراي عالي اقتصاد و تاييد بانك مركزي ميتونه منتشر كنه.
اميدوارم ديد كاملي از اوراق در كشورمون داده باشم

 

[AliMH]

به خاطر غيبت چند روزه شرمنده

در پاسخ به اين سوال ما با دو ديد نگاه مي كنيم
ساده ترين پاسخ اينه كه ملت از بانك وام مي گيرند و همين وام را صرف خريد اوراق قرضه مي كنند و اين وسط يه سود خوبي عايدشون مي شه و اين دو سياست عملا اثري نداره

اما پاسخ علمي تر اينكه سياست كاهش نرخ بهره غالبا به منظور افزايش سرمايه گذاري و در نتيجه افزايش درآمد ملي كشور و نزديك شدن آن به سطح اشتغال كامل انجام مي شود. سياست دوم يعني فروش اوراق قرضه به منظور جمع آوري نقدينگي و كاهش نقدينگي در جامعه به منظور كاهش تورم انجام مي شود و از آنجا كه با كم شدن پول در جامعه قيمت پول كه همان نرخ بهره است بالا مي رود عملا سياست اول و دوم در تضاد با يكديگرند (يكي كاهش نرخ بهره و ديگري افزايش آن) پس به نظر مي رسد نه تنها اين سياستها موثر نيستند بلكه نشان مي دهند مسئولان سياست پولي كشور چارچوب كاري خود را فراموش كرده اند يا مسائلي فراتر از تحليلهاي اقتصادي را در نظر دارند.
لطفا در اين مورد بيشتر بحث كنيم...

مسئله جديد:

معماي سياستهاي اقتصادي چيست؟ آيا كسي تا به حال شنيده: (Policy dillama)

در تمام دنيا توازن بين نقدينگي و تورم يكي از مهمترين چالش هاي پيشروي دولت ها و مشاوران اقتصادي هست، چون بودن نقدينگي صنعت و بازار مي خوابه و با تورم زياد باز هم اين دو ضرر مي كنند. درايران به دليل ضعف شديد دانش اقتصادي مردم و از اون بدتر مسولين رفتار هاي اين گروه ها خود تورم زا هستند.

 

[AliMH]

تغییر واحد پولی کشور هم از اون مواردیه که مدتها روش بحث شده و ظاهرا نتیجه گیری نهایی اش به عمر دولت و مجلس فعلی قد نمیده ... یعنی فعلا در حد حرف هستش ...


خلاصه قضیه اینه که معمولا تغییر واحد پولی ، وقتی اتفاق میفته که توی یه کشور ، بحران اقتصادی اتفاق افتاده باشه ... مثلا ترکیه ( که می تونه الگوی ایران در این زمینه باشه ) ، بعد از تورم سنگین سالهای اخیرش ، سال 2005 تصمیم گرفت 6 تا صفر از واحد پولش حذف کنه ... یعنی یه میلیون لیر قدیم مساوی میشه با یه لیر جدید ...


به نظر میاد تو ایران هم شرایط مشابهی داشته باشیم : یعنی با توجه به تورم و قدرت خرید مردم ، مرتبا اسکناس های درشت تر چاپ میشه ( 5 هزار تومنی ، آخرین نمونه اش بود ) ... رواج ایران چک و چک پول و اینا هم بخاطر همین قضیه اس ...

نهایتا توی این طرح ، باید سه تا صفر از جلوی واحد پولی کشور برداشته بشه ...

راستی این کار ، اساسا تورم زا نیست ... ( هرچند توی ایران ، مردم دوست دارن هر نوع تغییر در سطح اقتصاد کلان رو باعث افزایش تورم بودن ... اینم جزو بدفهمی های اقتصادیه

)

نه لزوما كه بحران اقتصادي رخ بدهد، لزومي به كم كردن صفر باشه، ما يك تورم بين المللي داريم و يك كاهش ارزش دلار در برابر ارز هاي ديگه كه هر روز به ضعيف شدن پول هاي پايه دلار ميشه و اين خود لزوم به بزرگ شدن ارقام اسكناس ها رو در اون كشور بالا ميبره.
اقتصاد تركيه تنها اين كار رو نكرده، فرانسه قبلا اين كار رو تجربه كرده بود با فرانك جديدش.
بين چك و پول نقد فرق هست، چك يك برگه معتبر هست كه از لحاظ تعريفي وجه قضايي داشته و بيشتر يك سيستم اعتباري هست تا تقدي. يعني شما چكي كه ميكشي اعتبارت هست اين وسط تا پولت. كه متاسفانه اين ديدگاه بر اثر مشكلات و ضعف سيستم بانكي و قديمي بودنشون و همين طور ضعف هاي قانوني و قضايي بسيار از بين رفته و به برگه مانند پول تبديل شده.
در كل كاهش صفر از واحدي به معناي تورم زا بودن اون نيست و بسيار هم از لحاظ رواني تاثير گذار بوده و تاثير آن را نيز مي تونيد در تركيه مشاهده نماييد.(تنها كاهش اين همه صفر باعث شد كه مردم به آينده اقتصادي خود اميدوار شده و تفكر اقتصادي تري پيدا كنند)

 

[AliMH]

حالا ما گیر دادیم به ترکیه ( بحث یکی دوتا پست بالا ).. .


مقاله ای داشتم می خوندم درباره موفقیت های ترکیه در زمینه خصوصی سازی ... اینجا نوشته که ظرف سالهای 2003-2001 ، اینا 8 میلیارد خصوصی سازی داشتن ... و ظرف سالهای بعدی این رقم رسیده به 18 میلیارد دلار ...

به این ترتیب ترکیه از نظر خصوصی سازی تو دنیا اوله !

ضمنا خوندم که بخش زیادی از لپ تاپ هایی که در بازار اروپا وجود داره ، در ترکیه تولید (یا مونتاژ) میشه ... در واقع 90% صادرات ترکیه ، صادرات کالای صنعتیه ... با این حساب کارشون خیلی خوبه ها ...

يك سوال اساسي كه الان در دنيا مطرح هست اينه، خصوصي سازي به چه قيمتي؟
با فروش شركت هاي دولتي به خارجي ها ؟ كاري كه تركيه و عربستان و بقيه دارند انجام مي دهند كه 100% سهام او شركت رو ميفروشتند؟
يا كاري كه ايران داره انجام ميده درسته؟ (اصل 44 و قوانين فروش درصدي كه قسمتي دست دولت باقي مي مونه)
و سوال ديگه آيا مردم و كشور ما قادر هست كه 150 ميليادر دلار شركت دولتي رو خريداري كنه؟
درباره لپ تاپ، خوب من كلا با فاز مونتاژ و CKD , SKD مخالفم، به مانند بستي مي مونه كه دست بچه باشه و اونو تا مدتي خوشحال مي كنه ولي وقتي كه تموم بشه تازه ميفهمه كه هيچي نبوده.
يك سوال ديگه مطرح مي كنم؛ آيا چين واقعا اين همه مهمه؟ و آيا ميتونه روزي جاي ژاپن و آلمان و آيالات متحده رو بگيره؟
به نظر من تا 50 سال ديگه حتي چين نمي تونه به نزديكاي آمريكابرسه چون اقتصاد چين به مانند بادكنك شده و همين طور داره باد ميشه، صنايعي كه مال خودش نيست! علمي كه نداره! مردم بسيار زياد (كه فقط يك مثال خيلي جالب بزنم، سياست مداران آمريكا به عنوان تحديداتي كه به چين مي كنند اينه كه مردم چين رو مصرف گرا مي كنند!! چرا اين حرف به عنوان تحديد مطرح ميشه؟ فكر كنيد هر چيني كه الان با 1000$ در سال هم زندگي خوبي ميكنه روزي بخواد به مانند بيل گيتس زندگي كنه؟ بدين طريق هزينه كارگر بالا ميره، همه ديگه مي خواند اجناس لوكس خريداري كنند تصور كنيد 1.5 ميليارد مردم بخواند تلويزيون بخرند و اسباب و سايلي كه براي ما ايراني ها خيلي عادي هستند خريدادي كنند، ميدونيد چه بلايي سر اقتصاد چين وارد ميشه؟)
در كل زياد به اين جور كشورهاي مثل چين و هند نبايد زياد دل بست و به قول خود آمريكايي ها مهمترين تهديد آمريكا و تمامي اقتصاد هاي نو دنيا ايران هست، چرا كه هم داراي ذخاير عالي زيرزميني هست، مردمشون فاز مصرف گرايي رو گذروند و براي اقتصادش جا افتاده، سوقلجيشي بودن ايران، مردمان باهوش و مغرور و ...