• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

اقتصاد : نکات و مشاهدات و اخبار اقتصادی ( به زبان ساده طبیعتا !)

Duke

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
11 نوامبر 2006
نوشته‌ها
1,314
لایک‌ها
107
دوک عزیز متاسفانه من به دلیل استفاده از فیلترشکن قادر به خوندن مطالب
تک اسپویل نیستم

ادیت کردم....
البته اینو بگم که اگه جایی برخورد کردید با اسپویل کوتش که بکنید راحت می تونید بخونید...
 

DIXIE CHICKS

Registered User
تاریخ عضویت
8 می 2007
نوشته‌ها
1,124
لایک‌ها
661
این خبر رو امروز در مورد ایران خوندم

شانزده سال است که شرکت خدمات ریسک آ.اُ.ان به عنوان رایزن رسمی بیمه،
درصد ریسک در معاملات جهان را منتشر می‌کند. این شرکت هر سال ریسک‌های
اقتصادی را نیز در محاسبات خود به شمار می‌آورد ولی امسال تنها ریسک‌های سیاسی
را در محاسبات آورده است.

این شرکت برای نخستین بار امسال یک رده جدید ریسک به رده‌بندی خود افزوده ‌است.
این رده جدید، رده‌ی ریسک بسیار بالا نام دارد. کشورهایی که در این رده قرار دارند
عبارتند از: افغانستان، کنگو، ایران، عراق، کره شمالی، سومالی و زیمبابوه.

بر پایه توصیه آ.اُ.ان ریسک داد و ستد با این کشورها آن‌قدر بالا است که نمی‌شود
آن خطرات را با بیمه پوشش داد. ولی پرونده ریسک ۱۳ کشور در توصیه‌نامه امسال
آ.اُ.ان بهبود نشان می‌دهد.

به باور این شرکت، کشورهایی مانند لیبی، سوریه و مراکش برای بازرگانان ریسک
کم‌تری از پیش دارند. ریسک بازرگانی در هلند همانند سال پیش در رده کم‌خطر قرار دارد.
البته روند کلی توصیه‌نامه آ.اُ.ان نشان‌دهنده افزایش ریسک در جهان است.
 

Duke

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
11 نوامبر 2006
نوشته‌ها
1,314
لایک‌ها
107
این خبر رو امروز در مورد ایران خوندم

شانزده سال است که شرکت خدمات ریسک آ.اُ.ان به عنوان رایزن رسمی بیمه،
درصد ریسک در معاملات جهان را منتشر می‌کند. این شرکت هر سال ریسک‌های
اقتصادی را نیز در محاسبات خود به شمار می‌آورد ولی امسال تنها ریسک‌های سیاسی
را در محاسبات آورده است.

این شرکت برای نخستین بار امسال یک رده جدید ریسک به رده‌بندی خود افزوده ‌است.
این رده جدید، رده‌ی ریسک بسیار بالا نام دارد. کشورهایی که در این رده قرار دارند
عبارتند از: افغانستان، کنگو، ایران، عراق، کره شمالی، سومالی و زیمبابوه.

بر پایه توصیه آ.اُ.ان ریسک داد و ستد با این کشورها آن‌قدر بالا است که نمی‌شود
آن خطرات را با بیمه پوشش داد. ولی پرونده ریسک ۱۳ کشور در توصیه‌نامه امسال
آ.اُ.ان بهبود نشان می‌دهد.

به باور این شرکت، کشورهایی مانند لیبی، سوریه و مراکش برای بازرگانان ریسک
کم‌تری از پیش دارند. ریسک بازرگانی در هلند همانند سال پیش در رده کم‌خطر قرار دارد.
البته روند کلی توصیه‌نامه آ.اُ.ان نشان‌دهنده افزایش ریسک در جهان است.

سلام...

ممنون از شما دیکسی جان، این اطلاعات واقعا اهمیت زیادی دارن و نشون دهنده ی خیلی چیزا هستن...

آر. لوکاس برنده ی نوبل اقتصاد یه تحقیقی انجام داد در مورد همین ریسک سرمایه گذاری. جالبه که به این نتیجه رسید بعضی وقتا در جذب سرمایه ریسک از نرخ بهره مهمتره! خصوصا وقتی ریسک های بسیار بالایی داشته باشیم. مثل همین ایران... حقیقتا آدم نمی دونه باید بخنده یا گریه کنه؟!
 

pany

Registered User
تاریخ عضویت
4 آپریل 2008
نوشته‌ها
677
لایک‌ها
19
صنعت نفت ايران در سی سال پس از انقلاب اسلامی

آژانس بين المللی انرژی، مهم ترين نهاد تامين کننده همکاری ميان کشور های صنعتی در عرصه انرژی، کل در آمد ارزی ايران را در سی سال پس از انقلاب اسلامی (از ۱۹۷۹ تا ۲۰۰۸ ميلادی)، هفتصد و نه ميليارد دلار محاسبه می کند.

اين محاسبه، بر پايه دلار سال ۲۰۰۰ ميلادی انجام گرفته و طبعا با ارزش اسمی صادرات نفتی ايران در طول اين سه دهه متفاوت است.

ايران در سال ۱۹۸۶ با هشت میلیارد دلار و 500 میلیون دلار کمترين در آمد ارزی و در سال ۲۰۰۸، با ۶۶.۷ ميليارد دلار، بيشترين در آمد ارزی را داشته است. تکرار مي کنيم که اين ارزيابی با دلار ثابت سال ۲۰۰۰ انجام گرفته، و گرنه ارزش اسمی در آمد نفتی ايران در سال گذشته ميلادی به بالای ۸۲ ميليارد دلار رسيد.

در آمد ارزی هر ايرانی از محل نفت که در سال ۱۹۷۹ ميلادی هزار و هفتاد و هشت دلار بود، در دهه ۱۹۸۰ به شدت سقوط کرد و در سال ۱۹۸۶ به ۱۷۳ دلار رسيد که پايين ترين سطح دوران سی ساله است.

حجم ذخاير نفتی ايران، که در سال ۱۹۷۹ ميلادی پنجاه و هشت ميليارد بشکه ارزيابی می شد، امروز حدود ۱۳۶ ميليارد بشکه بر آورد می شود که بعد از عربستان سعودی در رديف دوم قرار دارد و معادل ده در صد ذخاير ثابت شده نفت جهان است. ايران چهل ميدان نفتی دارد که بيست و هفت ميدان آن در خشکی و سيزده ميدان آن در دريا است.

توليد نفت ايران که در سال ۱۹۷۴ ميلادی به شش ميليون بشکه در روز رسيده بود، در پی انقلاب سقوط کرد و در فاصله سال های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۶ بين ۱.۵ تا ۲.۲ ميليون بشکه در روز نوسان می کرد.

پس از آن توليد نفت کشور به تدريج رو به افزايش گذاشت و در سال ۲۰۰۸ به چهار ميليون و يکصد هزار بشکه در روز رسيد، که يک ميليون و هفتصد هزار بشکه آن به مصرف داخلی اختصاص يافت و دو ميليون و چهار صد بشکه آن صادر شد.

ولی در سال جاری ميلادی، توليد ايران با توجه به کم شدن سهميه اش در پی کاهش سقف توليد «اوپک»، احتمالا از سه ميليون و ششصد تا هفتصد هزار بشکه در روز بيشتر نيست.

طی سی سال گذشته انقلاب، جنگ و سپس تنش خارجی و پيآمد های آن، به ويژه کاهش سرمايه گذاری های بين المللی و مجازات های اقتصادی، صنعت نفت ايران را در موقعيتی شکننده قرار داد.

همچنين شکل حقوقی همکاری ايران با شرکت های خارجی، که مبتنی بر قرار داد های معروف به «بيع متقابل» است، يکی از موانع عمده بر سر جذب اين شرکت ها است. در «بيع متقابل»، که به دليل مخالفت قانون اساسی با اعطای امتياز مورد استفاده قرار ميگيرد، شرکت خارجی تنها به عنوان کارگزار مسئوليت يک پروژه را بر عهده ميگيرد و پس از راه اندازی آن، بخشی از توليد را به عنوان حق الزحمه برداشت مي کند.

تجربه نشان داده که «بيع متقابل» برای شرکت های بين المللی چندان جذاب نيست و برای ايران نيز سودی در بر ندارد.

بر پايه برنامه ی پنجساله ی سوم، ظرفيت توليد نفت خام ايران قرار بود تا پايان سال ۱۳۸۳ خورشيدی به پنج ميليون بشکه در روز برسد. اين هدف تحقق نيافته و ظرفيت توليدی ايران در عرصه ی نفت در ده سال گذشته چندان تغيير نکرده است.

عامل اصلی اين وضعيت کاهش باز دهی ذخاير قديمی کشور و تاخير در اجرای پروژه های تازه توليدی است. تزريق گاز در ميدان های فرسوده به منظور افزايش بازدهی آنها و نيز بهره برداری از منابع تازه، نيازمند بسيج حجم قابل ملاحظه سرمايه و تکنولوژی است. سرمايه گذاری چند سال گذشته عمدتا افت توليد را جبران کرده که حجم سالانه آن، چهار صد تا هفتصد هزار بشکه در روز ارزيابی مي شود.

در سه سال گذشته، همکاری شرکت های نفتی اروپايی و ژاپنی با ايران به گونه ای چشمگير کاهش يافت و دستيابی اين کشور به منابع مالی بين المللی برای پيشبرد طرح های نفتی اش، به شدت کاهش يافت.

در نوشته ای که دوشنبه بيستم بهمن ماه در سايت «الف» انتشار يافت، احمد توکلی نماينده اصولگرای مجلس و رييس مرکز پژوهش های مجلس درباره تاثير مجازات های اقتصادی بر صنعت نفت ايران می نويسد : « در بودجه سال ۱۳۸۷، برای اتمام و توسعه پروژه های نفت و گاز، به ويژه در پارس جنوبی،علاوه بر اختصاص منابع ارزی از بودجه بيش از پيشنهاد دولت، اجازه استفاده از ۹.۶ ميليارد دلار فاينانس و بيع متقابل به وزارت نفت داده شده است. به دليل شرايط تحريم تا کنون امکان تامين حتی يک دلار از اين محل فراهم نشده است، و پروژه ها با کمبود منابع روبرو هستند.»

با توجه به ناتوانی ايران در افزايش ظرفيت توليد نفت، و نيز افزايش مصرف داخلی و کاهش سهميه آن از سوی سازمان «اوپک»، حجم صادرات نفتی اين کشور به سطح چهل سال پيش و يا حتی کمتر بازگشته و اگر اين وضع ادامه يابد، ايران در سال ۲۰۲۰ ميلادی نفتی برای صدور نخواهد داشت.

۸۵ در صد منابع ارزی و بخش بسيار مهمی از در آمد های بودجه ايران از محل صادرات نفت تامين مي شود. در پی انقلاب اسلامی، بخش اصلی بازار های صادراتی نفت ايران از غرب به آسيا انتقال يافت و، در حال حاضر، چهار کشور ژاپن، چين، هند و کره جنوبی در راس مشتريان نفت ايران قرار دارند.

radio farda
 

DIXIE CHICKS

Registered User
تاریخ عضویت
8 می 2007
نوشته‌ها
1,124
لایک‌ها
661
دوستان کسی می تونه در مورد اصطلاح رکود تورمی توضیح بده؟
 

pany

Registered User
تاریخ عضویت
4 آپریل 2008
نوشته‌ها
677
لایک‌ها
19
دوستان کسی می تونه در مورد اصطلاح رکود تورمی توضیح بده؟

چه سوال خوبیه . منم دوست دارم بدونم

من فقط میدونم که هر وقت کاهش رشد اقتصادی همراه با افزایش تورم باشه بهش میگن رکود تورمی اما اثرات

و...ایناش رو نمیدونم.
 

Duke

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
11 نوامبر 2006
نوشته‌ها
1,314
لایک‌ها
107
سلام...

خوب، من این سوال رو دیر دیدم، و اگه از این به بعد هم دیر شد جواب حتما به من خبر بدید تا در حد دانشم جواب بدم...

در مورد تورم رکودی، اول بذارید به سالهای دهه ی 60 میلادی بریم و منحنی فیلیپس رو توضیح بدیم. منحنی فیلیپس حاصل تحقیقات اقتصاد دانی به همین نام هست که ارتباطی پیدا کرد بین نرخ تورم و بیکاری.

phillips.gif


خوب، همونطور که در شکل می بینیم ارتباط معکوسی وجود داره بین تورم و بیکاری، به عبارتی هرچی نرخ بیکاری کمتر، تورم بیشتر و بالعکس.

خوب، در سالهای دهه ی 70 میلادی این تئوری دچار مشکل جدی شد، و اون مشکل هم در واقع همین مساله ی رکود تورمی بود. با بالا رفتن قیمت نفت در اثر جنگ اعراب و اسراییل و تحریم نفتی، هزینه ی تولید شروع به بالا رفتن کرد. و در اثر افزایش هزینه های تولید تورم به وجود اومد، اما این تورم در عمل ارتباطی به طرف تقاضا نداشت، این شد که شوک طرف عرضه به وجود اومد. در واقع هم GDP کشورهای صنعتی افت کرد (خصوصا آمریکا) که می شه حالت رکود، و هم قیمتها به طور قابل ملاحظه ای بالا رفت، که می شه تورم...

این شد که منحنی فیلیپس کارایی خودش رو به نسبه از دست داد و اقتصاد کشورها هم تحت توصیه های فریدمن اقتصاد دان و خانم تاچر نخست وزیر شروع به لیبرال تر شدن کردن...

این یک بررسی اجمالی تاریخی بود. رکود تورمی می تونه به دلیل سیاست های غلط بانکی هم باشه. همونطور که در کشور خودمون تا حدودی شاهدش هستیم... افزایش بی رویه ی نقدینگی بدون توجه به کشش پذیری طرف عرضه در واقع همین مساله هست. دخالت های دولت در اقتصاد هم بهش دامن می زنه...

این در مورد رکود تورمی یا Stagflation خودمون...

این مطالب رو هم مطالعه کنین خوبه:

http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1690462
http://www.iraneconomics.net/fa/articles.asp?id=2419
http://less10.mihanblog.com/post/686

اگه سوالات بیشتری بود من باز در خدمتم...
 

SherlockHolmes

کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
15 می 2004
نوشته‌ها
3,068
لایک‌ها
825
یه نکته ای رو من درش موندم اونم ارزش برابری ریال در برابر دلاره که صفحه پیشم بحثش شد .تو این زمینه 2 تا تئوری هست که هر دو منطقی به نظر میرسند !! یه تئوری هست که میگه دولت ارزش دلار رو بالا نگه داشته تا با این طریق بتونه کسری بودجه ( که بر پایه ریاله) خودش رو جبران کنه وگرنه دلار نرخ حقیقیش روی 300 دلاره . یه تز دیگه هم هست که میگه دولت ارزش دلار رو پائین نگه داشته و ریال رو تقویت کرده تا بتونه با واردات ارزان بازار رو کنترل کنه . کدوم صحیحه ؟!
 

Duke

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
11 نوامبر 2006
نوشته‌ها
1,314
لایک‌ها
107
یه نکته ای رو من درش موندم اونم ارزش برابری ریال در برابر دلاره که صفحه پیشم بحثش شد .تو این زمینه 2 تا تئوری هست که هر دو منطقی به نظر میرسند !! یه تئوری هست که میگه دولت ارزش دلار رو بالا نگه داشته تا با این طریق بتونه کسری بودجه ( که بر پایه ریاله) خودش رو جبران کنه وگرنه دلار نرخ حقیقیش روی 300 دلاره . یه تز دیگه هم هست که میگه دولت ارزش دلار رو پائین نگه داشته و ریال رو تقویت کرده تا بتونه با واردات ارزان بازار رو کنترل کنه . کدوم صحیحه ؟!

سلام به جناب شرلوک هولمز...:happy:

خوب، من فکر می کنم اولی درست تر باشه. اول می گم چرا، و بعد هم کمی حرف خودم رو تعدیل می کنم.

اگر بپذیریم که دولت ارزش ریال رو تقویت کرده، باید بپذیریم که دولت مایل بوده نرخ بیکاری افزایش پیدا کنه و اقتصاد وارد دوران رکود بشه. چون اگر واردات ارزونتر تموم بشه، مسلما به ضرر صنایع داخلی هست.
خوب این کاری هست که دولت ها هیچوقت انجام نمی دن (یا لااقل من فکر نمی کنم نمونه ای وجود داشته باشه)، چون اثرات بیکاری و رکود خود دولت رو مستقیما تحت تاثیر قرار می ده و باعث نارضایتی عمومی می شه.

اما یه نکته در نقد حرف من هست. در سالهای اخیر، دولت قیمت ارز رو ثابت نگه داشت. اگر همون مساله ی تورم داخلی رو حساب بکنیم، سال به سال به ضرر تولید کنندگان داخلی تموم می شه، چون هزینه های تولیدشون بالا می ره و صادرات کاهش پیدا می کنه. مثلا جنس 100 تومنی می شه 200 تومن، و چون نرخ ارز ثابته بنابراین اگر سال پیش دو قلم جنس صد تومنی صادر می شد، امسال فقط یکی صادر می شه.

ایراد دولت ما اینه که سیاست های خیلی مغشوش به کار می بره، این هم یکیشه.

--------------------------------------------

به طور کلی شناوری نرخ ارز از این مشکلات ایجاد نمی کنه، اما عده ای از اساتید معتقد هستن که شناوری نرخ ارز برای کشورهای توسعه یافته معنا پیدا می کنه. و در این میون چین رو مثال می زنن که با همین دستکاری نرخ ارز صادرات خودش رو به مراتب بسیار افزایش داده.
 

SherlockHolmes

کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
15 می 2004
نوشته‌ها
3,068
لایک‌ها
825
خوب در تئوری دوم هم یه جور عوام فریبی هست که از دولت مردای ما بعید نیست . الان ما تورمی که داریم در اجناس داخلی و عمومی هست مثل شیر ماست گوشت برنج ولی لوازم الکترونیکی به عنوان مثال واقعا ارزون شدند برای مردم. شما فقط کافیه به رشد خرید LCD و گوشی های رنگارنگ موبایل و لوازم غیر ضرور الکترونیکی (مثلا ساندویچ میکر!! ) دقت کنید . میبینید قدرت خرید مردم واقعا بالاست . مخصوصا نسبت به 15 سال پیش !! از طرفی اگه فردی در دهه 60 یا دهه 70 میرفت آمریکا و اونجا 2 سال به امر پیتزا دلیوری مشغول میشد میومد در ایران و یه کسب و کار آبرومند برای خودش راه مینداخت . ولی در صورت مسئله فعلی اگه فردی همچنین کاری بکنه احتمالا پس از دو سال و با خرج هزینه سفر و خرید سوغات احتمالا موقع رسیدن به تهران فقط در حدی پول پس انداز خواهد داشت که یه موتور بخره و در تهران هم به عنوان پیک فعالیت کنه . حالا به نظر شما این قضیه به خاطر افزایش درآمد نفتی ایران طبیعیه یا دولت هم درش نقشی داره !! به نظر من الان دلار 900 تومنی خیلی ارزان تر از دلار 300 تومنیه 15 سال پیشه .
خوب سیاست انقباضی چین رو به نظر من در مورد ایران نمیشه اجرا کرد . یعنی مردم ما مردمی نیستن که بتونن خودشون رو با اون شرایط وفق بدن . که شرایط اقتصادی کشورشون رو به شرایط اقتصادی خانواده اشون ترجیح بدن .
 
Last edited:

Duke

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
11 نوامبر 2006
نوشته‌ها
1,314
لایک‌ها
107
خوب در تئوری دوم هم یه جور عوام فریبی هست که از دولت مردای ما بعید نیست .

سلام...

خوب یه چیزی هست. کلا بدترین پدیده توی اقتصاد بیکاری (و به دنبالش رکود) هست. یه همچین موردی ممکنه تولید ناخالص داخلی رو حتی منفی بکنه. بازم من فکر نمی کنم اینطور باشه. اجازه بدید من برای اطمینان سوال بکنم این مورد رو، چون در حال حاضر اطلاعات دقیقی ندارم.

از طرفی اگه فردی در دهه 60 یا دهه 70 میرفت آمریکا و اونجا 2 سال به امر پیتزا دلیوری مشغول میشد میومد در ایران و یه کسب و کار آبرومند برای خودش راه مینداخت . ولی در صورت مسئله فعلی اگه فردی همچنین کاری بکنه احتمالا پس از دو سال و با خرج هزینه سفر و خرید سوغات احتمالا موقع رسیدن به تهران فقط در حدی پول پس انداز خواهد داشت که یه موتور بخره و در تهران هم به عنوان پیک فعالیت کنه . حالا به نظر شما این قضیه به خاطر افزایش درآمد نفتی ایران طبیعیه یا دولت هم درش نقشی داره !! به نظر من الان دلار 900 تومنی خیلی ارزان تر از دلار 300 تومنیه 15 سال پیشه .

خوب این موارد رو هم می شه به گونه ی دیگه ای توضیح داد. در آمد سرانه ی آمریکایی ها خیلی بالاست، ولی هزینه ی زندگیشون هم بسیار زیاده. در واقع معیار خط فقر رو اگه در نظر بگیریم توی آمریکا خیلی بالاتر از ایران هست. در سالهای اخیر هم هزینه های زندگی در ایران افزایش پیدا کرده. به عبارت دیگه خود زندگی گرونتر شده، همون سبد کالاها و خدمات، که البته ارتباط ملموسی هم با نرخ ارز نداره.

خوب سیاست انقباضی چین رو به نظر من در مورد ایران نمیشه اجرا کرد . یعنی مردم ما مردمی نیستن که بتونن خودشون رو با اون شرایط وفق بدن . که شرایط اقتصادی کشورشون رو به شرایط اقتصادی خانواده اشون ترجیح بدن .

کلا دستکاری توی نرخ ارز سیاست انقباضی (یا انبساطی) محسوب نمی شه. سیاست های انقباضی پولی و مالی یکی مربوط به بانک مرکزی و نقدینگی در جامعه هست، و اون یکی مربوط به مخارج دولت می شه.

البته اینکه مردم ما اینطور نیستن توی آمار نشون داده می شه. در سال 2006 چینی ها 33 درصد و ایرانی ها 46 درصد GDP خودشون رو مصرف کردن، که این خودش نشون دهنده ی همین موضوعه.
 

SherlockHolmes

کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
15 می 2004
نوشته‌ها
3,068
لایک‌ها
825
خوب یه چیزی هست. کلا بدترین پدیده توی اقتصاد بیکاری (و به دنبالش رکود) هست. یه همچین موردی ممکنه تولید ناخالص داخلی رو حتی منفی بکنه. بازم من فکر نمی کنم اینطور باشه. اجازه بدید من برای اطمینان سوال بکنم این مورد رو، چون در حال حاضر اطلاعات دقیقی ندارم.
برای حرفم مدرکی ندارم ولی فکر میکنم برای بیکاری دولت ایران چند تا کار خیلی بد رو کرده و میکنه برای مهار مصنوعی بیکاری . یکی حجیم کردن شرکت ها و موسسات دولتی با کارمند هست .با کارکنان . به عنوان مثال من آماری ندارم ولی فکر میکنم آمار کارکنان شرکت ایران خودرو بسیار بالاتر از مثلا شرکت BMW هست و هچنین مثلا کارمند های صدا و سیما خیلی بیشتر از BBC باید باشه . یکی هم گسترش واسطه گری با خرد ککردن سرمایه و وام های کوچیک اشتغال .مسلما با 15 الی 20 ملیون جز زدن یه مغازه و واسطه گری کار دیگه ای نمیشه کرد .


خوب این موارد رو هم می شه به گونه ی دیگه ای توضیح داد. در آمد سرانه ی آمریکایی ها خیلی بالاست، ولی هزینه ی زندگیشون هم بسیار زیاده. در واقع معیار خط فقر رو اگه در نظر بگیریم توی آمریکا خیلی بالاتر از ایران هست. در سالهای اخیر هم هزینه های زندگی در ایران افزایش پیدا کرده. به عبارت دیگه خود زندگی گرونتر شده، همون سبد کالاها و خدمات، که البته ارتباط ملموسی هم با نرخ ارز نداره.
خوب شما در نظر بگیرید که حقوق متوسط رو به بالا در آمریکا 3000 دلاره . که به پول ایران میشه 2 ملیون و 700 هزار تومن . خوب حالا اگه دلار نرخ واقعیش به طوری که گفته میشه باشه 5000 تومن . 3000 دلار میشه 15 ملیون تومن .من اینطور استنباط کردم که در گذشته دلار ارزش خیلی بیشتری داشته که رفتن به خارج و آورد ارز به ایران رو توجیح میکرده .



البته اینکه مردم ما اینطور نیستن توی آمار نشون داده می شه. در سال 2006 چینی ها 33 درصد و ایرانی ها 46 درصد GDP خودشون رو مصرف کردن، که این خودش نشون دهنده ی همین موضوعه.
بیشتر توضیح میدین در این مورد .
 
Last edited:

Duke

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
11 نوامبر 2006
نوشته‌ها
1,314
لایک‌ها
107
1: برای حرفم مدرکی ندارم ولی فکر میکنم برای بیکاری دولت ایران چند تا کار خیلی بد رو کرده و میکنه برای مهار مصنوعی بیکاری . یکی حجیم کردن شرکت ها و موسسات دولتی با کارمند هست .با کارکنان . به عنوان مثال من آماری ندارم ولی فکر میکنم آمار کارکنان شرکت ایران خودرو بسیار بالاتر از مثلا شرکت BMW هست و هچنین مثلا کارمند های صدا و سیما خیلی بیشتر از BBC باید باشه . یکی هم گسترش واسطه گری با خرد ککردن سرمایه و وام های کوچیک اشتغال .مسلما با 15 الی 20 ملیون جز زدن یه مغازه و واسطه گری کار دیگه ای نمیشه کرد .


2: خوب شما در نظر بگیرید که حقوق متوسط رو به بالا در آمریکا 3000 دلاره . که به پول ایران میشه 2 ملیون و 700 هزار تومن . خوب حالا اگه دلار نرخ واقعیش به طوری که گفته میشه باشه 5000 تومن . 3000 دلار میشه 15 ملیون تومن .من اینطور استنباط کردم که در گذشته دلار ارزش خیلی بیشتری داشته که رفتن به خارج و آورد ارز به ایران رو توجیح میکرده .


3: بیشتر توضیح میدین در این مورد .

سلام...

1: خوب، بله این مورد درستیه. به طور کلی وقتی حجم دخالت های دولت توی اقتصاد زیاد باشه این مورد اتفاق می افته. نکته ی صحیحی هست. اما بازم به نظر من جاش خیلی درست نیست. به عنوان مثال دولت نمی تونه اول از مشاغل زودبازده حمایت کنه، بعد همشون رو تحت فشار قرار بده.
متاسفانه فعلا وقت نکردم در مورد نرخ حقیقی ارز تحقیق کنم، نتیجه رو بعد از انجام سعی می کنم اینجا قرار بدم...

2: جی دی پی سرانه در آمریکا حدود 48000 دلار هست. و در ایران حدود 13100 دلار. (البته آمار مال 2008 هست، رتبه ی ایران 88 و آمریکا 10 هست، و در این سال قیمت نفت در اوج خودش بود)
خوب، توجه کنین، نکته ی اصلی اینه که این امکان وجود داره که سبدی از کالاها و خدمات که در آمریکا مصرف می شه، در ایران قیمت متفاوتی داشته باشه. (جدا از نرخ ارز) به عبارت دیگه وضعیت اقتصادی، به نظرم ارتباط اندکی با صرف این متغیر داره. البته این ارتباط بی تردید وجود داره، حرف شما هم البته درسته که تورم داخلی بر این مطلب تاثیر گذاشته، ولی تا چه حد؟ این چیزی هست که من قصد دارم بپرسم...

3: حتما. یکی از فرمول های مشهور اقتصاد کلان این هست:

تولید ناخالص داخلی = مصرف + سرمایه گذاری + مخارج دولت + خالص صادرات (یا واردات)

خوب با زبان علائم اختصاری داریم:

GDP = Y = C + I + G + X​

که اگه رابطه رو بر Y بخش کنیم می شه:

1 = (C/Y) + (I/Y) + (G/Y) + (X/Y)​

خوب، رابطه ی بالا نشون می ده که چند درصد از تولیدات داخلی در اقتصاد مصرف شده، چند درصد سرمایه گذاری، چند درصد خرج دولت و بالاخره چند درصد صادر (یا وارد) شده.
حالا توی مورد مصرف چینی ها، نسبت C/Y چیزی حدود 33 درصد هست، در حالی که در ایران 46 درصد هست و نشون دهنده ی مصرف بالاتر ایرانی ها نسبت به چینی ها از مجموع تولیدات خودشون داره. در واقع این درصد ما رو به این حدس می رسونه که چینی ها به طور کلی رفاه کمتری نسبت به ما دارن. (که البته در حد حدس باقی می مونه، چون این تنها متغیر نیست)
 

SherlockHolmes

کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
15 می 2004
نوشته‌ها
3,068
لایک‌ها
825
تشکر استاد داک . استفاده کردیم .
 

mojtaba2741

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
2 دسامبر 2005
نوشته‌ها
1,792
لایک‌ها
17
سن
42
محل سکونت
Tehran
صحبتهای اخیر وزیر کار و امور اجتماعی را نیز اینجا می توانید ببینید؛
در صحبتهای جدید ایشان؛همچنان پافشاری بر ارائه تسهیلات ارزان قیمت وجود داره؛البته برای اینکه صدای دوستان بانکی در نیاد؛گفته که بانکها نرخ سود تسهیلات واقعی را تعیین کنند و دولت ما به تفاوت نرخ تسهیلات اعطایی و نرخ واقعی را به بانکها یارانه پرداخت کنند؛ایشان بعد از اینکه متوجه شدند که بانکها در فشار شدیدی هستند و بعد از صحبتهای طهماسب مظاهری که از اشتباه بزرگ دولت در برآورد کردن منابع بانکها صحبت کرده بود؛به این نتیجه رسیدند که باید برای جبران این خلاء به بانکها یارانه داد؛
جناب وزیر همچنان فکر می کنند که کسانی که مخالف کاهش سود تسهیلات بانکی هستند؛احتمالا" بانکی بوده و احتمالا" به فکر صرفا" بانکها هستند؛بنده که اعتقاد به اقتصاد آزاد دارم؛فکر می کنم که این گونه دستکاریها وضعیت را وخیم تر خواهد کرد؛کاهش بیشتر نرخ سود تسهیلات بانکی بازهم ما را از تعادل دور خواهد کرد؛
در این رابطه نظر دوستان شنیدنی خواهد بود؛پس منتظر نظرات شما خواهم بود؛
 

Duke

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
11 نوامبر 2006
نوشته‌ها
1,314
لایک‌ها
107
تشکر استاد داک . استفاده کردیم .

سلام...

اختیار دارین، شما پیشکسوت ما هستین...
thank_you.gif

راستی من دوک هستم...:blush:

اون مورد نرخ ارز رو هم سوال کردم، در پست بعدی ایشال... توضیحی در مورد تاریخچه ی نرخ ارز در ایران و تعیین قیمتش صحبت می کنم.

صحبتهای اخیر وزیر کار و امور اجتماعی را نیز اینجا می توانید ببینید؛
در صحبتهای جدید ایشان؛همچنان پافشاری بر ارائه تسهیلات ارزان قیمت وجود داره؛البته برای اینکه صدای دوستان بانکی در نیاد؛گفته که بانکها نرخ سود تسهیلات واقعی را تعیین کنند و دولت ما به تفاوت نرخ تسهیلات اعطایی و نرخ واقعی را به بانکها یارانه پرداخت کنند؛ایشان بعد از اینکه متوجه شدند که بانکها در فشار شدیدی هستند و بعد از صحبتهای طهماسب مظاهری که از اشتباه بزرگ دولت در برآورد کردن منابع بانکها صحبت کرده بود؛به این نتیجه رسیدند که باید برای جبران این خلاء به بانکها یارانه داد؛
جناب وزیر همچنان فکر می کنند که کسانی که مخالف کاهش سود تسهیلات بانکی هستند؛احتمالا" بانکی بوده و احتمالا" به فکر صرفا" بانکها هستند؛بنده که اعتقاد به اقتصاد آزاد دارم؛فکر می کنم که این گونه دستکاریها وضعیت را وخیم تر خواهد کرد؛کاهش بیشتر نرخ سود تسهیلات بانکی بازهم ما را از تعادل دور خواهد کرد؛
در این رابطه نظر دوستان شنیدنی خواهد بود؛پس منتظر نظرات شما خواهم بود؛

خوب، به طور خلاصه این دقیقا همون بر هم زدن تعادل توی شبکه ی بانکی و پولی کشور هست. متاسفانه اقتصاد کشور ما هم از نوع رانتی هست که می شه مطمئن بود تقاضایی که برای این تسهیلات ارزان قیمت به وجود میاد یک تقاضای غیر حقیقی هست. جالبه، در این فضا حتی بر طبق تئوری های موجود اقتصاد کلان اتفاق نمی افته.

یک فرمول معروف اقتصاد کلان همونطور که می دونید همینه: I = I(0) - a*r که r نرخ سود و I میزان سرمایه گذاری هست. جالبه که این تئوری در کشور ما جوابگو نیست. بر طبق این تئوری اگر نرخ سود بانکی کاهش پیدا کنه، میزان سرمایه گذاری افزایش پیدا می کنه و بر عکس. در کشور ما این تئوری ناکارآمد و بلکه بر عکسه!:blink: چرا؟ چون فضای رقابتی وجود نداره و اقتصاد ما رانتی هست، بنابراین منابع به سمت مراکز رانت می رن و از سمت سرمایه گذاری در تولید دور می شن.

آقای جهرمی از اولش نمی فهمید، الان هم نمی فهمه که کار از جای دیگری لنگه...
 

Duke

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
11 نوامبر 2006
نوشته‌ها
1,314
لایک‌ها
107
سلام....

خوب، با عرض پوزش از تاخیر به وجود اومده، در مورد نرخ ارز:

نرخ ارز چگونه در یک کشور تعیین می شود؟

در یک کشور، به دو صورت ارز آوری و ارز بری صورت می گیره: صادرات ارز آوری داره، در حالی که واردات ارز بری داره.

خوب، برای این ارز چه اتفاقی می افته؟
اگر صادر کننده، که ارز داره و پول رایج (ريال) کشور رو می خواد، بتونه بره پیش وارد کننده، که پول رایج (ریال) داره و ارز می خواد، و این دو تا بتونن با هم معامله کنن، مشکلی نخواهیم داشت. ولی این اتفاق نمی افته. به سادگی به این دلیل که عملا ناکارآمد و وقت گیر هست.

اینجا هست که شعب ارزی بانک ها به میون میان. بانک در واقع تبدیل به محلی می شه برای اینکه خرید و فروش ارز به شکل کارآمد و با کمترین هزینه ی فرصت توش انجام بشه.

اما باز یک مساله به وجود میاد. ما یک بانک نداریم، بلکه توی یک کشور بانک های متفاوتی دست به این کار می زنن. ممکنه بعضی از اونا ارز کم بیارن، در حالی که بعضیای دیگه ریال کم میارن. (یا برعکس)

خوب اینجا تکلیف چیه؟
پای یه نفر دیگه وسط میاد که نقش دلال رو اینجا بازی می کنه. صراف. اینها با دریافت درصدی سود منابع بانکی رو در جامعه تا حدی تنظیم می کنن.

خوب، تا اینجا نرخ ارز تعیین شد. در واقع از محل برخورد عرضه و تقاضای (مثلا ریال در برابر دلار) نرخ اصلی ارز تعیین می شه. اما بازم یه مساله ی دیگه پیش میاد. حالا اومدیم و اصلا توی کل جامعه صادرات بیش از واردات بود یا بر عکس. اونوقت مگه نرخ ارز شدیدا تحت تاثیر این مساله قرار نمی گیره؟ ممکنه یهو سقوط کنه یا سر به فلک بکشه. اونوقت چی؟

اینجاس که بانک مرکزی وارد کار می شه. بانک مرکزی هر کشوری برای تنظیم بازار ارز و جلوگیری از وارد شدن شوک به اقتصاد یک حساب برای ذخیره ی ارز تشکیل می ده. در زمانی که بازار ارز کاهش قیمت شدید رو نشون می ده، بانک مرکزی ارز رو با پول رایج خریداری می کنه و بازار حفظ می شه. (و برعکس)

به طور کلی دو نوع تعیین قیمت ارز داریم توسط بانک مرکزی. یکیش قیمت ثابت ارز هست و اون یکی شناور. ارز به قیمت ثابت یعنی اینکه اون کشور اونقدر ذخایر ارزی داره که به این شکل بانک مرکزی بازار رو کنترل کامل می کنه و قیمت رو ثابت نگه می داره. سیستم شناور هم یعنی بانک مرکزی دخالت چندانی نداره، و فقط برای جلوگیری از شوک های اقتصادی دست به کنترل بازار می زنه.

و اما ایران

ایران بعد از انقلاب با مشکل شدید کمبود ذخایر ارزی مواجه شد. بنابراین سیستم تنظیم قیمت ارز توسط بانک مرکزی دچار اشکال شد. یعنی بانک مرکزی توان این رو نداشت که با ذخایر ارزی کم خودش تغییرات قیمت بازار رو کنترل کنه. این شد که نرخ ارز دو نرخی شد. یعنی دولت به شکل دستوری (قانونگذاری) سعی در کنترل قیمت داشته که این خودش رانت شدیدی رو در اقتصاد ایجاد می کرد و سیستم نرخ ارز در واقع تبدیل به دو نرخی شد.

از سال 80 ذخایر ارزی بانک مرکزی افزایش پیدا کرد و ادعا شد که سیستم شناور رو انجام خواهد داد. که البته همچین شناور شناور هم نبود... در حال حاضر نرخ ارز در واقع چیزی در حدود همین قیمت فعلی اعلام شده هست. شاید کمی کمتر. کلا بانک مرکزی شناوری این نرخ رو پذیرفته، در حالی که دامنه ی نوسانش رو بسیار کم کرده...

البته سال آینده پیش بینی جهش قیمتی برای نرخ ارز می ره.

شاد باشین دوستان...
 

DIXIE CHICKS

Registered User
تاریخ عضویت
8 می 2007
نوشته‌ها
1,124
لایک‌ها
661
بودجه امسال با حذف لایحه هدفمند کردن تصویب شد . آزادسازی نرخ انرژی قرار بود یکی از راههای کسری
بودجه باشه . حالا این کسری رو مجلس چه جور می خواد جایگزین کنه ؟
 

Duke

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
11 نوامبر 2006
نوشته‌ها
1,314
لایک‌ها
107
بودجه امسال با حذف لایحه هدفمند کردن تصویب شد . آزادسازی نرخ انرژی قرار بود یکی از راههای کسری
بودجه باشه . حالا این کسری رو مجلس چه جور می خواد جایگزین کنه ؟

سلام...

خوب من دو روزه قول دادم این مطلب رو جواب بدم، ولی هی نمی شه...
nocomment.gif


به طور اصولی بودجه ی دولت یک ترازنامه هست که یک طرفش هزینه ها و یک طرف دیگه در آمدهای دولت نوشته می شه. (لطفا نزنید! می دونم می دونید!) دولت این لایحه ی (لعنتی!) هدفمند کردن یارانه ها رو قبل از بودجه به مجلس داده بود، ولی یهو تصمیم گرفت در عرض یک شب همه ی یارانه ها رو صفر کنه و لذا توی بودجه هم این لایحه رو زور چپون کرد. مجلس اصلا قصد نداشت بی گدار به آب بزنه، که در این میون به نامه ی اون 13 نفر اقتصاد دان (که از نهادگرایان ایران محسوب می شن) و اخطار داده بودن در رابطه با شوک درمانی هم توجه داشت. بنابراین مجلس این لایحه رو خارج کرد و گفت سر فرصت بررسی می کنیم. در واقع 20 میلیارد دلار در بوجه تغییر ایجاد شده.

مجلس در واقع ارقام بودجه رو کم کرد. مثلا این 8500 میلیارد تومان در آمد دولت که مربوط به همین طرح هدفمند کردن یارانه ها بود حذف کرد، از اون طرف هم بودجه های عمرانی رو کاهش داد.

در واقع یه نگرانی دیگه هم داشتن مجلسی ها، اونم اینه که کسری بودجه ی بزرگی که توی بودجه پیش بینی شده بود، منجر به تورم مهار نشدنی در سال آینده بشه. با توجه به اینکه همین حالا هم نرخ تورممون خیلی بالا هست، انجام چنین کاری می تونست باعث به هم ریختگی شدید فضای کسب و کار و تورم خیلی بالا بشه.
 

DIXIE CHICKS

Registered User
تاریخ عضویت
8 می 2007
نوشته‌ها
1,124
لایک‌ها
661
دوک جان یه دو تا مطلب بذار این جا یه کمی سطح سوادمون بره بالا
 
بالا