manuela89
مدیر بازنشسته
- تاریخ عضویت
- 5 نوامبر 2007
- نوشتهها
- 1,643
- لایکها
- 1,241
اا من آخر:wacko: !!!
و در کدام بهار
درنگ خواهی کرد
و سطح روح پر از برگ سبز خواهد شد؟
تو قسمت قبلی شعرش سهراب میگه کجاست جای رسیدن ؟؟؟!که منظورش همون مقصده حقیقیه و این قسمت شعرش در واقع رسیدن به مقصدویه جور رسیدن به بهار میدونه اینکه در کدامین بهار متوقف میشی و نظاره میکنی.
سطح روح پر از برگ سبز شدن منظورش همون تعالی روحه که وقتی به اوجش برسی....
شراب باید خورد
و در جوانی یک سایه راه باید رفت
شاد باید بود شاد باید زندگی کرد از زندگی دنیا بهره برد.
کجاست سمت حیات؟
من از کدام طرف می رسم به یک هدهد؟
و گوش کن ، که همین حرف در تمام سفر
همیشه پنجره خواب را بهم می زد.
بعد از بخش قبلی شعرش سریع مسیرش عوض میشه سمت حیات و زندگی حقیقی که تو رو به مقصد میرسونه کجاست؟!؟
واز کدوم سمت میشه به آرزو رسید .
منظورش اینه وقتی که میاد فکر کنه به پایان سفر به اینکه به کجا میرسه آیا درست داره میره و هدف و مقصد همونیه که داره میره این فکرها آرامششو بهم میزده درطول سفر که همون زندگیه تو طول زندگیش همیشه این افکار همراهش بوده.
چه چیز در همه راه زیرگوش تو می خواند؟
درست فکر کن
کجاست هسته پنهان این ترنم مرموز؟
درست فک کن که حقیقت حیات و سفر چیه!؟؟
این حقیقت پنهان نایاب مرموز.....
چه چیز پلک ترا می فشرد،
چه وزن گرم دل انگیزی؟
چه چیز ی باعث آرامش تو میشه؟!
سفر دراز نبود:
عبور چلچله از حجم وقت کم می کرد.
؟متوجه نشدم قسمت دومشو.
ودر مصاحبه باد و شیروانی ها
اشاره ها به سرآغز هوش برمی گشت.
در آن دقیقه که از ارتفاع تابستان
به «جاجرود» خروشان نگاه می کردی،
چه اتفاق افتاد
که خواب سبزترا سارها درو کردند؟
بی خیال بودی همه چیو به بی خیالی سپری کردی ووقتی چشم بازکردی دیدی همه چی تموم شده حتی فرصت تو واسه زندگی و چقدر بیهوده حروم شد...
و فصل،فصل درو بود.
و با نشستن یک سارروی شاخه یک سرو
کتاب فصل ورق خورد
فصل ، فصل برداشت بود برای اونچه که کردی و بدست اوردن نتیحه کارت اما وقتی پلک زدی کتاب زندگی ورق بوده و همه از دست رفته بود جایی برای جبران نبود.
و سطر اول این بود:
حیات غفلت رنگین یک دقیقه «حوا»ست.
و تو آخرین ورق کتاب توی سطر اول نوشتن حیات غفلت رنگین یک دقیقه حواست.
اینجا سهراب داره اشاره میکنه به اشتباه حوا که باعث زندگی ادمی روی این کره خاکی بود در واقع حیات اینجا به خاطر اشتباه حوا بود یه اشتباه قشنگ ...من عاشق این جمله ام خیلی یه حس خیلی خاص و قشنگی بهم دست میده وقتی این جمله رو میخونم.
و در کدام بهار
درنگ خواهی کرد
و سطح روح پر از برگ سبز خواهد شد؟
تو قسمت قبلی شعرش سهراب میگه کجاست جای رسیدن ؟؟؟!که منظورش همون مقصده حقیقیه و این قسمت شعرش در واقع رسیدن به مقصدویه جور رسیدن به بهار میدونه اینکه در کدامین بهار متوقف میشی و نظاره میکنی.
سطح روح پر از برگ سبز شدن منظورش همون تعالی روحه که وقتی به اوجش برسی....
شراب باید خورد
و در جوانی یک سایه راه باید رفت
شاد باید بود شاد باید زندگی کرد از زندگی دنیا بهره برد.
کجاست سمت حیات؟
من از کدام طرف می رسم به یک هدهد؟
و گوش کن ، که همین حرف در تمام سفر
همیشه پنجره خواب را بهم می زد.
بعد از بخش قبلی شعرش سریع مسیرش عوض میشه سمت حیات و زندگی حقیقی که تو رو به مقصد میرسونه کجاست؟!؟
واز کدوم سمت میشه به آرزو رسید .
منظورش اینه وقتی که میاد فکر کنه به پایان سفر به اینکه به کجا میرسه آیا درست داره میره و هدف و مقصد همونیه که داره میره این فکرها آرامششو بهم میزده درطول سفر که همون زندگیه تو طول زندگیش همیشه این افکار همراهش بوده.
چه چیز در همه راه زیرگوش تو می خواند؟
درست فکر کن
کجاست هسته پنهان این ترنم مرموز؟
درست فک کن که حقیقت حیات و سفر چیه!؟؟
این حقیقت پنهان نایاب مرموز.....
چه چیز پلک ترا می فشرد،
چه وزن گرم دل انگیزی؟
چه چیز ی باعث آرامش تو میشه؟!
سفر دراز نبود:
عبور چلچله از حجم وقت کم می کرد.
؟متوجه نشدم قسمت دومشو.
ودر مصاحبه باد و شیروانی ها
اشاره ها به سرآغز هوش برمی گشت.
در آن دقیقه که از ارتفاع تابستان
به «جاجرود» خروشان نگاه می کردی،
چه اتفاق افتاد
که خواب سبزترا سارها درو کردند؟
بی خیال بودی همه چیو به بی خیالی سپری کردی ووقتی چشم بازکردی دیدی همه چی تموم شده حتی فرصت تو واسه زندگی و چقدر بیهوده حروم شد...
و فصل،فصل درو بود.
و با نشستن یک سارروی شاخه یک سرو
کتاب فصل ورق خورد
فصل ، فصل برداشت بود برای اونچه که کردی و بدست اوردن نتیحه کارت اما وقتی پلک زدی کتاب زندگی ورق بوده و همه از دست رفته بود جایی برای جبران نبود.
و سطر اول این بود:
حیات غفلت رنگین یک دقیقه «حوا»ست.
و تو آخرین ورق کتاب توی سطر اول نوشتن حیات غفلت رنگین یک دقیقه حواست.
اینجا سهراب داره اشاره میکنه به اشتباه حوا که باعث زندگی ادمی روی این کره خاکی بود در واقع حیات اینجا به خاطر اشتباه حوا بود یه اشتباه قشنگ ...من عاشق این جمله ام خیلی یه حس خیلی خاص و قشنگی بهم دست میده وقتی این جمله رو میخونم.