manuela89
مدیر بازنشسته
- تاریخ عضویت
- 5 نوامبر 2007
- نوشتهها
- 1,643
- لایکها
- 1,241
صداي همهمه مي آيد.
و من مخاطب تنهاي بادهاي جهانم.
و رودهاي جهان رمز پاك محو شدن را
به من مي آموزند،
فقط به من.
و من مفسر گنجشك هاي دره گنگم
و گوشواره عرفان نشان تبت را
براي گوش بي آذين دختران بنارس
كنار جاده « سرنات » شرح داده ام.
به دوش من بگذار اي سرود صبح « ودا » ها
تمام وزن طراوت را
كه من
دچار گرمي گفتارم.
و اي تمام درختان زيت خاك فلسطين
و فور سايه خود را به من خطاب كنيد.
به اين مسافر تنها، كه از سياحت اطراف « طور» مي آيد
و از حرارت « تكليم » در تب و تاب است
.............
بعد از مدت های طولانی........بقیه شعر مسافر و بررسی کنیم کم کم داره تموم میشه این شعر...
و من مخاطب تنهاي بادهاي جهانم.
و رودهاي جهان رمز پاك محو شدن را
به من مي آموزند،
فقط به من.
و من مفسر گنجشك هاي دره گنگم
و گوشواره عرفان نشان تبت را
براي گوش بي آذين دختران بنارس
كنار جاده « سرنات » شرح داده ام.
به دوش من بگذار اي سرود صبح « ودا » ها
تمام وزن طراوت را
كه من
دچار گرمي گفتارم.
و اي تمام درختان زيت خاك فلسطين
و فور سايه خود را به من خطاب كنيد.
به اين مسافر تنها، كه از سياحت اطراف « طور» مي آيد
و از حرارت « تكليم » در تب و تاب است
.............
بعد از مدت های طولانی........بقیه شعر مسافر و بررسی کنیم کم کم داره تموم میشه این شعر...