• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

بازیگران قدیمی سینمای ایران

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
سعيد راد: سينماي ما يك خيابان يك طرفه بود


فضا، براي كار كردن جوان هاي مستعد و باسواد، در حال حاضر به مراتب از زمان ما بازتر است و اصلا قابل مقايسه با آن زمان نيست. سعيد راد مي گويد كه سينماي ما يك خيابان يك طرفه بود كه دربست در اختيار صاحبان استوديوها، ستاره ها و سوپراستارها قرار داشت. تهيه كننده ها هم فقط از آن كسي استقبال مي كردند و با او قرارداد مي بستند كه برايشان درآمد داشته باشد. از طرفي، الان جامعه ي ما يك جامعه ي جوان است. تمايل قشر جوان هم به هم سن و سالان خودش است. همين مسئله، كار كردن جوانان در سينما را آسانتر كرده است. سرمايه گذاري و توجه بيشتر بر روي جوان ها است و قديمي ترها هم احترام اين جوان ها را دارند. يعني اين احترام متقابل است. من به عنوان يك بازيگر، به ايفاي نقش در 53 فيلم پرداخته ام پس بازيگر كم تجربه اي نيستم. بازيگري در اين سطح كه تجربه پشت سر هم كسب مي كند برايش مشكل خواهد بود كه پس از سال ها بخواهد نقشي را انتخاب كند.

من اگر هم در شروع كار ترديد داشتم با صحبت ها و راهنمايي هاي احمدرضا درويش اعتماد خودم را بدست آوردم و خيلي زود، كار و بازي قوام و انسجام لازم را پيدا كرد.

نقش اسكندر در دوئل نقش بسيار سختي بود كه در عين سخت بودن لذت بسياري از ايفاي آن بردم. هم فيلم سخت و دشوار بود و هم نقش. نقشي كه براي آن بسيار زحمت كشيدم و قطعا جزو يكي از بهترين كارهاي من خواهد بود و به آن افتخار مي كنم.

در پاسخ به پرسشي دربارهي نداشتن دوبلور بر خلاف فيلم هاي پيشين خود گفت: من يك بازيگر حرفه اي هستم. اگر آن زمان هم صدابرداري سر صحنه رايج بود من گليم خودم را از آب بيرون مي كشيدم. كسي مثل من كه به نقش خود و كارش اين همه عشق مي ورزيد ديالوگ و صحبت كردنش نمي توانست مشكل ساز باشد. صحبت كردن بخشي از بازيگري است و فكر نمي كنم در ايفاي نقش اسكندر و اداي ديالوگ هايش چيزي را كم گذاشته باشم. سعيد راد مي گويد: البته من هيچگاه هنرنمايي منوچهر اسماعيلي به جاي نقش هايي كه بازي كردم را فراموش نخواهم كرد. او حق بزرگي بر گردن من دارد



2h2qow0.jpg
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
در صفحه قبل مطلب جالب از خانم شور انگیز طباطبایی و عکسهای ایشان قرار دادجالب است بدانید ایشان در حال حاضر همسر آقای صالح علا هستند
همین عکس
33vn80l.jpg
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
مه کاره ای به نام صالح علا
محمد صالح علا رو که حتما می شناسین. مجری سبز و افتابی تلویزیون، کارگردان سریال ها و برنامه های تلویزیونی، بازیگر - که در شوکران نقش تامین کننده مواد پدر هدیه تهرانی رو بازی می کرد- و ترانه سرای قدیمی. ترانه شازده خانوم ستار رو که شنیدین. این ترانه باعث شهرت محمد صالح علا شد:

شازده خانوم قابل باشم/ باید بگم به شعر من خوش آمدی/ خوش امدی، خوش امدی.

این ترانه با شایعات زیادی همراه شد. این که ستار این آهنگو برای دختر شاه خونده و دختر شاه عاشق ستاره و این جور حرفا.

از آقای صالح علا دور نشیم. تعداد زیادی از ترانه های صالح علا رو طی این سالها مهرداد آسمانی اجرا کرده که معروف ترینش باباکرم نوین بود که مهرداد می خوند:

اگر میل حرم دارم/ یه یار محترم دارم/ شکستم شیشه غم رو/ خودم باباکرم دارم

مهرداد هم همیشه نسبت به محمد صالح علا اظهار محبت می کنه و حتی در ترانه فاصله چهره صالح علا رو در پایان کلیپش گذاشت:

فاصله افتاده بین من و تو/دستامون نمی رسن به همدیگه/ اینو بغض تو نگفت/ اینو قلب من می گه

آقای صالح علا همسر خانوم شورانگیز طباطبایی بازیگر قبل از انقلاب سینمای فارسی هستن و فرزندشون باران هم جدیدا به جرگه کارگردانان تلویزیون پیوسته. اشتباه نکنید، باران اسم پسر محمد صالح علاس نه دخترش. این هم یکی از تیریپ های متفاوت استاده.ماهنامه نشانی هم مال استاده.



2zp44t2.jpg
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
خوب تصمیم دارممطالب خوبی در مورد فردین نقل کنم که در واقه شرحی است بر فیلمهای او

48zqlty.jpg
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
فردین در سال 1350 سال پر فیلمی را همراه داشت او در این سال هشت فیلم بازی کرد که عبارت بود از 1- یک خوشگل و هزار مشگل 2- راز درخت سنجد 3- همای سعادت4-میعادگاه خشم 5- مردان خشن 6-مرد هزار لبخند 7- بابا شمل 8- ایوب
فیلم یک خوشگل وهزار مشگل فیلمی با مایه های کمیک بود که در نهایت فیلم قشنگی از کار درآمد فروش نسبتا خوبی هم داشت فیلمی که فردین در کارگردانی آن مشارکت داشت اگر چه نامش در تیتراژ دیده نمیشود
فیلم راز درخت سنجد فیلم بعدی فردین فیلمی بود از جلال مقدم کارگردان بزرگ ایرانی که آن هم درون مایه ای کمیک داشت
وبه موضوع جدل میان زن ومردی میپرداخت که در گذشته عاشق هم بوده اند و هم اکنون دشمن یکدیگر .
این فیلم نیز استقبال مناسبی داشت
فیلم همای سعادت محصول مشترک ایران و هند فیلمی بود که میتوان گفت به لحاظ نویسنده هندی (اگر چه دستیاری ایرانی دارد)موضوعی بکر دارد
در این فیلم سانجیو کمار بازیگر مشهور هند در آن سالها به ایفای نقش میپردازد
این فیلم نیز با استقبال تماشاچی در ایران و با عدم استقبال در هندوستان مواجه شد
فیلم میعادگاه خشم دیگر فیلم فردین به نویسندگی سیروس الوند و بهزاد فراهانی(افراد آشنای سالهای اخیر)بود فیلمی که با بازی ایرج قادری همراه بود
در این فیلم فردین به ایرج قادری میگوید که دیگر در محله کلانتری آمده وجای مرافه و جنگ نیست که به نوعی نفی قیصر گونگی است این فیلم هم با استقبال مناسبی همراه شد
فیلم مردان خشن با بازی جمشید مشایخی و هنرمند تیاتر ارحام صدر
همراه بود که به کلی از شخصیت علی بی غمی پر هیز میکند
این فیلم فروش نسبتا قابل قبولی دارد مرد هزار لبخند دیگر فیلم فردین و همکاری مجدد او با سیامک یلسمی بود که آرمان زری خوشگام
و ایرج رستمی نیز در این
فیلم به هنر نمایی میپردازند
فیلم درون مایه ای شاد دارد و کلا فیلم قشنگی است
و با استقبال مردم روبرو میشود. بازی در فیلم
بابا شمل را میتوان از بازیهای قوی فردین
نام برد در حقیقت میتوان این فیلم را آخرین فیلم قشنگ فردین نام برد وپس از آن دیگر هیچ فیلم فردین نتوانست بیننده را ارضا کند
این فیلم دومین فیلم علی حاتمی کارگردان بزرگ سینما است که مانند فیلم قبلی او ریتمیک ساخته شده است .فیلم فیلم قشنگی است بازیگرانی مانند ناصر ملک مطیعی و فروزان نیز بر جذابیتهای آن می افزاید .اگر چه پیش بینی میشد این فیلم با فروش خوبی همراه
همراه باشد ولی یک نقطه ضعف از بروز این امر جلوگیری میکند وآن
همراهی تمامی فیلم با ریتم و آهنگی یکسان بود که اعصاب بیننده را آزار میداد
در متن بعدی به بررسی چهار ده فیلم پایانی فردین که حکم سراشیبی برای پایان بازیگر اولی او بود میپردازیم

این هم عکس فردین
و در زیر آن عکس سه تن از اساتید بازیگری
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
پس از سلطان قلبها فردین در

فیلم مردانه بکش محصول مشترک ایران و ایتالیا بازی کرد

این فیلم را میتوان یکی از ضعیفترین و کم فروشترین فیلمهای سینمای فردین دانست

فیلمی که هیچکدام از معیارهای پسند تماشاچی ایرانی را نداشت ضمن اینکه سنخیتی با فرهنگ ایرانی نداشت و به کل حکایتی ازافراد غربی داشت

ضمن اینکه خود موضوع هو منطق و درون مایه مناسبی نداشت و دارای کارگردانی ضعیفی بود خود فردین هم این فیلم را جز ضعیفترین فیلمهایش میداند

خشم کولی فیلم بعدی فردین ساخته ریاحی بود

ریاحی در این فیلم سعی کرد فردین را از رل فردینی خارج کند که همین امر خود عامل نا موفقی فیلم بود

دنیای پر امید فیلم بعدی فردین فیلمی است که بعضی ها معتقدند این فیلم از گنج قارون نیز زیبا تر است بازی زیبای ظهوری و فردین در صحنه ای که خود را به جای پرو فسور بیل جای میزنند(شاید این موضوع بعدها جرقه ای بود برای فیلم سازش)

واقعا ستودنی است این فیلم باز هم رگه های علی بیغمی دارد

این فیلم نیز فروش خوبی داشت

فیلم نعره طوفان ساخته خاچکیان در حقیقت برای فردیت نه فردینی بود ونه فریاد نیمه شبی پس نتوانست موفقیت چندانی داشته باشد

قصر زرین که کپی برداری از یک فیلم هندی بود به صورت رنگی ساخته شد و توانست پس از مدتها چهره مناسبی از ملک مطیعی ارایه دهد

این فیلم نیز فروش نسبتا خوبی داشت

این ایام مقارن بود با اکران فیلم قیصر که همانند گنج قارون (به همراه فیلم گاو که چندی پیش اکران شده بود)تحولی در سینمای ایران بود این ایام در حقیقت موجب معرفی بهروز وثوقی به عنوان بازیگری در حد بازیگر اول سینما و سقوط قارونیسم بود

در متن بعد به بررسی فیلمهای فردین بعد قیصر می پردازیم





--------------------------------------------------------------------------------

پس از پخش فیلم قیصر در بهمن 1348 که تماشاچی نزدیک به گنج قارون داشت

تحول دیگری در سینما حاصل شد قیصر در حقیقت نقطه عطف دیگری در سینمای ایران بود طوری که نوع فیلمها از نوع قارونی و فیلم فارسی به قیصری تغییر ماهیت داد

فیلم سکه شانس به کارگردانی ایرج قادری در بهار 1349 اولین فیلم فردین پس از قیصر بود که به نمایش در آمد . این فیلم درون مایه نسبتا خوبی داشت بازیها هم مناسب و زیبا بود و حد اقل تا نیمی سعی شده بود به آرمان های گنج قارونی نینجامد

این فیلم که ماجرای فردی قمار باز است که به دلایلی روبروی برادر خود می ایستد و در نهایت هم فیلم با خوبی و خوشی تمام می شود اگر در حدودا یک سال قبل پخش میشد

شاید فروشی به مراتب بیش از این داشت ولی در حال و هوا بودن قیصر چندان مردم را ترغیب به دیدن این فیلم نمیکرد هرچند فروش این فیلم مناسب بود

ذکر یک نکته در مورد این فیلم جمله فردین در کارخانه به بهمنیار است که میگوید چشممون این یارو رو گرفته مگه ما دل نداریم مگه تو فیلم ندیدی دختر اعیونه میرسه به مکانیکه خوب ما هم مکانیکیم دیگه و بهمنیار در جواب به فردین می گوید آن فیلم است

که این اشاره ای طنز آمیز به سینمای فردینی است

فیلم یاقوت سه چشم فیلم بعدی فردین که باز یک کپی برداری از فیلمهای هندی است با شرکت همایون آذر شیوا و ...است و درون مایه ای جنایی دارد

این فیلم هم فروش مناسبی در سینمای ایران داشت

فیلم مردی از جنوب شهر دیگر فیلم فردین باز قرابتی با فیلمهای قارونی داشت و درون مایه ای شاد داشت بازیگران خوبی چون ظهوری فروزان و عبداللاه بوتیمار نیز

بر فروش فیلم افزود و باز فروش مناسبی داشت

فیلم کوچه مردها دیگر فیلم فردین در سال 1349 تقریبا ترکیبی از سرنوشت (سنگام)و قیصر بود . این فیلم که با بازی ایرج قادری و پوری بنایی نیز همراه بود فیلمی پر فروشتر

از مردی از جنوب شهر بود

درمتن بعد به بررسی فیلمهای فردین در سال 1350 میپردازیم


¤ نوشته شده در ساعت 17:8 توسط مهدي چوپان


پيام هاي ديگران ( نظر بدين )


--------------------------------------------------------------------------------




چهارشنبه، 5 مرداد، 1384



فیلم سلطان قلبها دومین فیلم جاویدان فردین تاثیر گرفته از عوامل زیر بود
۱-فردین در آن سالها دیگر از جلد و نقشهای علی بی غمی خسته شده بود و مایل بود نقشی متفاوت بازی کند ودر آن بدرخشد
۲-در آن سالها (1346)ملاحضه میشد که در جراید و محیط جامعه از طرف ایرج نقل میشود که فردین بدون ایرج هیچ است پس در سلطان قلبها فردین برای اثبات خطای این حرف عارف را بکار می گیرد و با موفقیت در این فیلم ثابت کرد که هنر فردین و هم چنین
زیبایی فیلم است که موجب شهرت فیلم و شخصی می شود
ایرج متوجه اشتباه خود میشود و از فیلمهای بعد (به غیر از یاقوت سه چشم)مجددا خواننده فردین می شود و برای فردین میخواند
در واقع فردین بهترین اجرا کننده ترانه های ایرج است و هیچکس مانند او لب خوانی شعر های ایرج را نداشت
خود ایرج پس از مرگ فردین درباره فردین میخواند
سلطان قلبم کشیدی چرا سایه از سر من
هرگز کجا این جدایی تو میشه باور من
یار قدیمی همیشه صمیمی به گلشن یاران تو عطر نسیمی
راه تو بسته دل تو شکسته به موی سپید و چهره خسته
ناز اون طرز غزلخونی تو شور شادی و پریشونی تو
با همه خاطره هام به مزار تو میام
شاخه ای گل میارم اشک گلگون می بارم
من تو رو به گنج قارون نمیدم
به زر و مال فراوون نمیدم
ای تو سینه موندنی مثل قصه خوندنی
از کدوم پنجره بود که پر زدی به دیار تازه ای تو سر زدی
چی بخونم نمیتونم میخوام آواز بخونم
کوچه مرد قصه های آشنا همدم مردم افتاده ز پا
مثل شب آروم ولی پر رمز و راز
مثل گل ساده ولی بی ادعا

آهنگ سلطان قلبها در حقیقت ماندگار ترین موسیقی و شعر فیلم سینمای ایران است
طوری که در مراسم صدمین سال سینمای ایران آهنگ سلطان قلبها توسط ویولونیست ها نواخته و آن را نماد سینمای ایران میداند
فردین در این فیلم که به کارگردانی خودش نیز است فیلمی بسیار لطیف ساخته است
جنبه های درام و عاطفی فیلم بسیار خوب است
طوری که جمشید مشایخی گفته هنگام دیدن این فیلم اشکش در آمده
بازی لیلا فروهر که در این زمان هفت سال داشته است
از نکات مثبت و قوت این فیلم است
لحظات گفتگوی فردین و لیلا در کاباره هنگامی که لیلا می گوید
خیلی دوست داری بخورم و مست کنم ولی کور خوندی جونم ما از اوناش نیستیم
انسان را به شعف می آورد
این فیلم اگر چه مانند گنج قارون فروش نداشت ولی فیلم موفقی بود
ترانه های عارف در این فیلم از عوامل موفقیت این فیلم بود
در متن بعد به بررسی فیلمهای فردین پس از سلطان قلبها تا آستانه قیصر می پردازیم

ماشین سواری سواری سواری
خوبه اگه مثل من پر در آری
پیش نگارت یهو سر در آری
با بی قراری
سلطان قلبم تو هستی تو هستی
دروازه های دلم را شکستی
پیمان یاری به قلبم تو بستی
با من پیوستی
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
فردین در سالهای ۴۲ و۴۳فیلمهای متعددی بازی کرد که آقای قرن بیستم شاخصترین آنها بود فردین در این دو سال در سه فیلم مسیر رودخانه
دهکده طلایی و ترانه های روستایی ایفای نقش کرد
او در این سه فیلم ارایه گر نقش افرادی بود که یا روستایی بودند یا اینکه به علت جرمی به میان روستاییان پناه برده بود از این فیلمها استقبال نسبتا مناسبی به عمل آمد . فیلم در مسیر رودخانه دارای ترکیبی از شخصیت فردین در بیوه های خندان و فریاد نیمه شب بود. فردین در این دو سال در فیلمهایی چون جهنم زیر پای من و انسانها و قهرمان قهرمانان بر روی پرده های سینمایی ظاهر شد فیلم جهنم زیر پای من فیلم ضعیفی بود و استقبال خوبی نداشت . انسانها دیگر فیلم فردین بود .این اولین فیلم فروزان بود و فردین در کنار مجید محسنی و آرمان سه شخصیت پاک و انسان فیلم را بازی میکنند این فیلم به تهیه کنندگی و کارگردانی میثاقیه تهیه شد و استقبال نسبتا خوبی در سینماها داشت .
آقای قرن بیستم که پر فروشترین فیلم فردین تا قبل از سال۴۴ بود در واقع ماجرای فردی بود که به علت بیماری مادر و دلمشغولی برای فقیران حاضر به همکاری برای چند تبهکار میشود. این فیلم از سیامک یاسمی در حقیقت خمیر مایه ساخت فیلم قارونی بود
علاوه برفردین پوران و رفیع حالتی از بازیگران معروف این فیلم بودند .فیلمهای ببر کوهستان در سال۴۴ از ضعیفترین فیلمهای فردین و عشق و انتقام دومین ساخته فردین تنها تجربه ای برای کارگردانی او بود و رهاوردی برای او نداشت.فیلم قهرمان قهرمانان در راستای فیلمهای یاسمی مسیر خود برای تکمیل چهره فردینی می پیمود
این فیلم فروش نسبتا خوبی داشت .
فیلم خوشگل خوشگلها سومین ساخته فردین فیلم خوبی بود (از لحاظ موضوع در سال ۴۴). این فیلم که سهیلا و ظهوری از بازیگران مشهور آن بودند باز به معرفی جوانی شوخ طبع میکرد که به علت خواست یکی از دوستانش خود را جای او میزند و همراه برادرانش وارد خانواده ای میشود.
فیلم گنج قارون فیلم بعدی فردین نقطه عطفی در سینمای ایران بود .این فیلم ساخته سیامک یاسمی پنجمین فیلم یاسمی با فردین و اوج پختگی و جا افتادن نقش فردینی بود .این فیلم از نظر موضوع و ساختار و بقیه عوامل فنی در زمان خود یک شاهکار محسوب میگردد و جهشی در سینمای ایران بود .صحنه های درام کمیک و زد و خورد در کناار صحنه های آواز خوانی مرد اصلی فیلم در کنار صحنه اجرای چهار نوع آواز توسط فروزان در کنار استخر تا آن سال و حتی مدتها بعد در سینمای ایران بینظیر بود .حضور ظهوری در صحنه های کمیک فیلم و صحنه بحث ظهوری و فردین در کنار استخر هتل بسیار عالی نوشته شده بود این فیلم از نظر مباحث نوشتاری و فیلمی تماشاچی را کامل ارضا میکرد و در امر جذب تماشاچی بسیار موفق بود .
این فیلم در سال ۴۴ حدود ۵/۳ میلیون تومان فروش داشت و قریب۲ میلیون نفر از این فیلم بازدید کردند که رقمی به واقع شگفت آور است
ترانه های فردین در این فیلم با محتوایی روان و دلنشین با صدای زیبای ایرج از عوامل بیشتر موفق بودن فیلم است
در قسمت بعد به بررسی فیلمهای بعد گنج قارون و تاثیر پذیری آنها سخن خواهیم گفت
آقا خودش خوب میدونه که ما اونو از رودخونه درش آوردیم
بیرون آوردیم آوردیمش توی خونه
اومدم از هند اومدم چه بی غمو رند اومدم
اومدمو باز اومدم خیلی سرافراز اومدم
به عشق شیرین اومدم مثال فرهاد اومدم

گنج قارون نمیخوام مال فراوون نمیخوام
جام جمشید جم و تاج فریدون نمیخوام
بهر ما یک گوشه کوچیکه این دنیا بسه
لقمه ای نان و گلیم پاره ای ما را بسه
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
پس از موفقیت چشمگیر گنج قارون محمد علی فردین بدل به ستاره محبوب و بی رقیب سینمای ایران شد .فیلم گنج قارون در حقیقت ناجی سینمایی بود که به علت عدم تماشا چی مناسب در ورطه نابودی بود .پس از گنج قارون تعداد تماشا چی سینما برای هر فیلم به تعداد چشمگیری افزایش داشت و در حقیقت موجب آشتی مردم با سینمای ایران بود
فردین پس از گنج قارون تا قبل سلطان قلبها در ۱۱ فیلم بر روی پرده ها دیده میشود
که قریب ۹ عدد از آنها رنگ و بوی قارونی دارد
فردین پس از گنج قارون در مدت کوتاهی در فیلم موطلایی شهر ما بر روی پرده ظاهر می شود این فیلم به کارگردانی شباویز همانطور که اشاره شد در حقیقت تکراری از مد های ایجاد شده توسط گنج قارون است تنها نکته این فیلم که موضوع مکانیکی است که به جبر زمان و تصادف دوستش حاضر به همکاری با گروهی تبهکار میشود حضور پوری بنایی در فیلمی همراه بازی مناسب او است این فیلم از نظر تجاری چندان موفق نبود
فیلم امیر ارسلان نامدار که به نوعی داستان مشهور امیر ارسلان و فرخ لقا را به تصویر میکشد فیلم بعدی فردین بود .ویژگی این فیلم در حقیقت احاطه تعداد زیادی نا بازیگر در کنار فردین بود .این فیلم علی رغم اینکه چندان فیلم قوی نیست ولی با فروش بسیار خوبی همراه بود و این فروش تنها مبین محبوبیت فردین و محبوبیت ترانه هایش بود
یارم به من خندیدش
گل به چمن خندیدش
میخوام برم دنبالش
بوسه زنم بر خالش
دیدی که خندید و رفت
حال منو دید و رفت
فیلم گدایان تهران فیلم بعدی فردین اقتباسی از فیلم آمریکایی معجزه سیب بود که فردین کارگردان آن بود این فیلم که دارای هنر پیشگان خوبی برای جذب تماشاچی بود اولین فیلم رضا بیک ایمانوردی در نقشهای پیتر فالکی بود که تا سالهای متمادی بر روی او ماند و باعث شد او بیشترین تعداد فیلم در قبل انقلاب را داشته باشد.
این فیلم به لحاظ حضور بازیگران ممتاز و موضوع نو و جذاب خود فیلم موفقی بود و فروشی چون امیر ارسلان داشت
فیلمهای حاتم طایی و جهان پهلوان ساخته فردین و ریاحی مجددا تکراری از گنج قارون بود و فروشی کمتر از امیر ارسلان یا گدایان تهران داشت اما این فیلمها به تبع فرمول قارونی فروش خوبی داشت
فردین در این سالها فضای سینما و موضوعی ایران را تنگ می بیند وغزم خود را جزم میکند تا بازیگری بین المللی شود
پس به اردن میرود و دو فیلم مردی از تهران و طوفان بر فرازپاترا را بازی می کند
این فیلمها شخصیتی خلاف ذایقه فیلم های قارونی میشود و تا حدودی با شکست مواجه میشود .
فیلمهای طوفان نوح نیز با طرحی نه چندان مشابه گنج قارون ساخته شد و فروش چندان جالبی نداشت علی الخصوص که تماشاچی با نقش ملک مطیعی نتوانست کنار بیاید
فیلم شکوه جوانمردی باز با تبعیت از گنج قارون با هنر پیشه های مشابه (همراه شهلا )
ساخته دیگر از ریاحی فروش نسبتا راضی کننده ای داشت. فیلم چرخ وفلک نیز با فرمول گنج قارونی موفقیت خوبی داشت.این فیلم که با حضور بیک نیز بود ماجرای پسر بچه ای است که تبدیل به دزد می شود و ماجرای فیلم را رقم میزند
در متن بعدی به بررسی سلطان قلبها میپردازیم
اگر دستمرسد بر چرخ گردون
ز او پرسم که این چون است و آن چون
یکی را میدهی صد نازو نعمت
یکی را نان جو آغشته در خون
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
ن در سال۳۸ فیلم دیگری را نیز بازی کرد با نام دوقلوها که نقش کوچکی در فیلم داشت ماجرای این این فیلم که ناصر ملک مطیعی و شهین بازیگران اصلی آن فیلم بودند
راجع به مردی است که فرزند سیزدهم خود را سر راه میگذارد و پس از سالها وبزرگ شدن این پسر به علت دوقلو بودن با فرزند۱۲ حواذث فیلم را رقم میزند
کارگردان این فیلم شاپور یاسمی است



بازی نسبتا خوب فردین باعث ایفای نقش اول برای او در فیلم فردا روشن است در سال ۳۹
بود ماجرای این فیلم راجع به جوانی است که به اصرار خانواده با دختری عروسی میکند ولی به او علاقه ای ندارد سپس با دختر تغییر شکل میدهد و با هویتی دیگد خود را به
پسر نزدیک میکند
سالها بعد نصرت اللاه وحدت فیلمی با مضمونی نزدیک به این فیلم ساخت با نام شوهر جونم عاشق شده که فیلم فیلمی گیشه ای بود این اولین فیلمی بود که چنگیز جلیلوند به جای فردین صحبت میکرد و آغازی برای مطرح شدن چهره فردین صدای جلیلوند و یکی دوسال بعد آواز ایرج که بدل به مثلثی ناگسستنی
شد عاملی که انگار تماشاچی تنها صدای فردین را صدای جلیلوند میدانستند
در حقیقت دوبله چنگیز جلیلوند به جای فردین منحصر به فرد و به دوبله فردینی معروف بود
خود جلیلوند راجع به فردین میگوید:
دوبله فردین را بسیار دوست داشتم وبه جای فردین بسیار حساس حرف میزدم هنگامی که فردین فوت کرد خیلی ها از من خواستند بیایم و در مورد او صحبت کنم ولی من نپذیرفتم و به آنها گفتم اگر فردین مرده است من هم با او مرده ام
فردین در این فیلم بازی خوبی را ایفا کرد تا مقدمات آشتی مردم با سینمای ایران(فیلم ایرانی)را فراهم آورد
این فیلم به کارگردانی سردار ساگر و بازی دلکش و ویدا قهرمانی است
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
فردین در سال۱۳۴۰ فیلم فریاد نیمه شب را بازی کرد این فیلم حکایت جوان جاه طلبی را دارد که به پول خود قانع نیست و همسر خویش را به بیشعوری(به علت اینکه همسر او
عشق را سرمایه زندگی میداند)متهم میکند پس به سمت باندی خلاف کار کشیده میشود ولی در انتها متوجه اشتباه خود میشود
این فیلم که به کارگردانی سامول خاچکیان و بازی آرمان و ویدا قهرمانی صورت گرفته در حقیقت فیلمی بود که فردین را به عنوان یک بازیگر خوب به مردم
میشناساند ودارای فروش نسبتا خوبی نیز بود خود فردین از میان فیلمهای خود از ابتدا تا آقای قرن بیستم این فیلم را از همه بیشتر دو ست دارد
پس از آن فیلم بیوه های خندان از فردین به نمایش در آمد که این فیلم مبین چهره و نقش فردینی شد جوانی صادق که به درد مردم میرسید
این اولین فیلمی بود که ایرج به جای فردین میخواند واین خود آغازی در محبوبیت بیشتر فردین شد
فردین در همان سال با فیلم دختری فریاد میکشد در سینما به تصویر در آمد ولی این فیلم تاثیر مثبتی ذر کارنامه او نداشت
جوانی کشتی گیر که با جوانمردی خود موجب رفع خطر برای افراد ناتوان میشود
پس از این فیلم طلای سفید ساخته واکران شد که فروش نسبتا خوبی داشت البته درون مایه این فیلم چندان قوی نیست ولی بعلت حضور پوران در این فیلم فروش خوبی داشت
پس از این فیلم گرگهای گرسنه به کارگردانی خود او به نمایش در آمد که اصلا راضی کننده نبود
سپس فیلم زمین تلخ که تقلید بسیار ضعیف و نابجايي از فیلمهای کابوی بود به نمایش درآمد
این فیلم نیز همانند سه فیلم قبل حاصلی برای فردین نداشت
فیلم ساحل انتظار فیلم بعدی از فردین بود
این فیلم برعکس بقیه فیلمها در آن سالها درون مایه پردازش قصه ومیزانسن خوبی داشت
و جهشی در سینمای ایران بود
سیامک یاسمی کارگردان این فیلم وفروزان و جعفری از بازیگرا ن آن بودند
فردین در این فیلم به تعبیری صاحب نقش منفی است
فردین در فیلم زنها فرشته اند در نقش یک جاهل کلاه مخملی ظاهر میشود
خود او میگوید:از این نقش راضی نبودم تا آنجا هم که یادم میآمد این قشر(افراد صاحب کلاه مخملی و جاهل) هیچگاه دارای جوانمردی نبودند بر عکس آنچه در اذهان بوددر مرحله بعد به فیلمهای فردینی که مظهر آن از آقای قرن بیستم و آواز ایرج در بیوه های خندان شروع میشود میپردازیم
تعمير ميكنم ماشينو سر كارگرم بنده
از شغل خودم راضي امو مفتخرم بنده
¤ نوشته شده در ساعت 17:5 توسط مهدي چوپان


پيام هاي ديگران ( نظر بدين )


--------------------------------------------------------------------------------




چهارشنبه، 5 مرداد، 1384



در ابتدا به مطالبي از سايت سوره و همچنين بخشي از سخنان منصور عزيز كه تصور ميكنم اكثر افراذ
او را كه از با سوادترين افراد در گفتمان است ميشناسند مي پردازم تصور ميكنم اين چكيده اي از مطلب
طولاني راجع به محمد علي فردين باشد

محمدعلي فردين دست كم در دو دهه «مرد اول» چهره ي معروف سينماي ايران بود؛ اگرچه مقام او در فيلمهايش، كه زماني هم به «سينماي فردين» معروف شد، دست خوش تغييرات بوده است. فردين نخستين فيلمهايش را در سالهاي ۱۳۳۸ و ۱۳۳۹ بازي كرد (چشمه ي آب حيات و فردا روشن است از ساخته هاي سيامك ياسمي و سردار ساگر)؛ اما با فرياد نيمه شب (ساموئل خاچيكيان)، كه در تابستان 1340 به نمايش درآمد، در نقش جوان بزن بهادري بازي كرد كه او را به چهره ي «مرد اول» نزديك كرد. به فاصله ي كوتاهي پس از فرياد نيمه شب فيلم بيوه هاي خندان (**** فاطمي، ۱۳۴۰) به نمايش درآمد كه بايد از آن بعنوان آغازگاه «سينماي فردين» نام برد. فردين در اين فيلم نقش تعميركار جواني را بازي مي كرد كه اغلب بينندگان در چهره ي او نجابت دروني و پاكيزگي اخلاقي و چهره ي فاتح و قهرمان «طبقه ي محروم» را مي ديدند. در دختري فرياد مي كشد (خسرو پرويزي، ۱۳۴۰) بر جنبه هاي قهرماني «مرد اول» تأكيد بيشتري شد؛ اما فيلم هاي طلاي سفيد (جمشيد شيباني)، گرگ هاي گرسنه (محمدعلي فردين و **** فاطمي) و زمين تلخ (خسرو پرويزي)، كه هر سه در سال۱۳۴۱ به نمايش درآمدند و تحت تأثير فيلم هاي جنايي و پليسي و وسترن ساخته شده بودند، هيچ امتيازي براي فردين در مقام «مرد اول» نداشتند. در زن ها فرشته اند (اسماعيل پورسعيد، ۱۳۴۲) فردين در نقش يك كلاه مخملي پاكدل ظاهر شد كه همه ي خصوصيات قهرمان فيلم دختري فرياد مي كشد را يكجا در خود دارد، به اضافه ي شور و ايمان مذهبي. با آقاي قرن بيستم (سيامك ياسمي،۱۳۴۳) تصويري از فردين ارائه شد كه تا سال ها بازتاب آن در سينماي ايران انعكاس فراواني داشت. در فيلم هاي انسان ها (مهدي ميثاقيه)، قهرمان قهرمانان (سيامك ياسمي)، خوشگل خوشگلا (محمدعلي فردين) و گنج قارون (سيامك ياسمي)، كه در طول سالهاي ۱۳۴۳ و ۱۳۴۴ به نمايش درآمدند، تأثيرپذيري از آقاي قرن بيستم كاملاً بارز است. به رغم فيلم هايي مانند مسير رودخانه (صابر ****)، ترانه هاي روستايي (صابر ****)، جهنم زير پاي من (رضا صفايي)، دهكده ي طلايي (**** فاطمي)، ببر كوهستان (خسرو پرويزي) و عشق و انتقام (محمدعلي فردين)، كه در همين فاصله به نمايش درآمدند. در سالهاي نيمه ي دوم دهه ي۱۳۴۰فيلم هايي كه در «مكتب گنج قارون» ساخته شدند ـ اگرچه هيچ كدام شهرت و محبوبيت گنج قارون را به دست نياوردند ـ كمابيش زندگي همان قهرمان آس و پاس و شاد و خوش قلب و بي غل و غش را تصوير مي كردند كه در نزد توده ي بينندگان چهره ي كاملاً آشنا بود. اين آشنايي، از فرط تكرار، ديگر هم چون گذشته، بينندگان را متأثر نمي ساخت و حس كنجكاوي آنها را برنمي انگيخت، به ويژه اين كه در اواخر سال هاي اين دهه با نمايش فيلم هاي غيرمتعارفي مانند گاو (داريوش مهرجويي) و قيصر (مسعود كيميايي) موج جديدي در سينماي ايران به راه افتاد كه تا حدود زيادي موج «قارونيسم» را پس راند. در حقيقت آنچه زماني باعث پيدايش و رونق «سينماي فردين» شده بود، به تدريج موجب از اعتبار افتادن و افول آن در نزد بينندگان سينما شد. جنبه هاي قهرماني «مرد اول»، كه با خيال بافي و حادثه سازي آميخته بود، پس از گذشت تقريباً دو دهه، صورت كاملاً مضحكي پيدا كرده بود. در سال هاي اول دهه ي ۱۳۵۰، «فيلمفارسي» و به طريق اولي «فيلم فرديني» ديگر به هيچ وجه قابليت رقابت با فيلم هاي خارجي را نداشت. در حقيقت فردين يا سينماي فردين توانست توده ي بينندگان را با سينماي ايران آشنا كند، يا در واقع آشتي دهد؛ اگرچه پسند يا ذائقه ي همين بينندگان در «جريان زمان» دست خوش تغييرات بسيار شد. محمدعلي فردين در فروردين ۱۳۷۹، در ۷۰ سالگي چشم از جهان فروبست. به فاصله ي اندكي چهار كتاب درباره ي او منتشر شد، و پاره اي از منتقدان ديروز او با لحني آرام و متين درباره ي او و فيلم هايش مقاله نوشتند.


علي بي غم اومده با دل خرم اومده
بهر تنهايي تو مونس و همدم اومده
ز غم افسرده ميشي چون گل پژمرده ميشي
غم مخور دنيا دو روزه اين دو روزم روز به روزه

اما به حقيقت قسم كه فردين غم دنيا خورد. غم "آن" دو روز را كه نه. اما غم "اين" دو روز خورد.و فهميده ايم كه سينماي فردين يعني سينماي آمال. سينماي فردين يعني گذشت و مردانگي. سينماي فردين يعني دادن حق الزحمه بازيگري به جهاز دختري كه بعد از مرگ فردين بدان معترف شد. سينماي فردين يعني تقبل تمامي مخارج كفن و دفن مرحوم تختي از طرف فردين كه بعد از مرگش فاش شد. سينماي فردين يعني در عين منجلاب تن به نجاست نيالاييدن. سينماي فردين يعني خاطرات ايوب شهبازي (منشي فردين) از دستگيري فقرا بدستان اين مرد. سينماي فردين يعني آنچه مادر بزرگم به پدرم ميگفت : اگر "سيم نماي"! فردين نشون دادن يادت نره اول به من خبر بدين بعدش منو كول كنيد ببرين حتما ببينمش. سينماي فردين يعني ابقاي اسطوره ها.سينماي فردين يعني خاطره ها. چه اهميت دارد دستان بهروز وثوقي بر اريكه آسمان هنر جايزه درو كند. او بي مردم دارترين مردمان بود اما فردين مردم دارترين ايشان. غرور بهروز از او فردي منزوي ساخت اما تواضع فردين از او يك مرد. ارتباطات وهم انگيز بهروز با دربار و فاحشه هايش از او يك هوس باز ساخت و بي محلي فردين به زناني كه در پشت صحنه دست به دامنش شدند از او قديس. هرگز فراموش نميكند آن پيرزني كه بهنگام مرگ فردين گفت: دختركي روستايي بودم و براي تست بازيگري حضور فردين رسيدم و او با تمامي زيبائيهايم دست مرا پس زد كه: دختر اين سينما جاي تو نيست. بازگرد پيش از آنكه حيثيتت را به روستا بازگردانند.
براستي چه اهميتي دارد هنر بازيگري وقتي مردم دلباخته آمال خويشند و آرزوها در جايي ديگري رخ مي كشد و آنزمان فردين از هرجهت آرزوي مردم بود گو اينكه اين زمان آرزويي در اذهان نمي بينم. دروغها جايي براي آرزوها باقي نگذاشته اند. صداقت شايد سالهاست در زير خاك خفته است.


محمد علی فردین از کشتی گیران محبوب مردم همانند جهان پهلوان غلامرضا تختی یا امامعلی حبیبی در سال ۱۳۳۸ پس از کسب عنوان نایب قهرمانی کشتی جهان و مدال نقره
به دعوت حبیب اللاه بلور سر مربی وقت و تنی چند از بزرگان وارد عالم هنر شد(اگر چه کشتی گرفتن خود نیز برای او هنر بزرگی محسوب میشد)
او در سال ۳۸اولین فیلم خود را با نام چشمه آب حیات آغاز کرد این فیلم همانند بقیه فیلمهای سالهای آغازین سینمای ایران پرداخت چندان جالبی نداشت
و همچنین از تکنیک پایینی برخوردار بود ولی بازی فردین با چهره ای فتوژنیک و دلنشین ازهمان ابتدا نمود داشت
این سر آغازی بود برای موفقیتهای این بازیگر بزرگ سینما.
این فیلم رنگی(البته با کیفیت سال ۳۸ )وبه کارگردانی سیامک یاسمی بود
در این فیلم ایرن و ایرج قادری (اولین فیلم) نیز ایفای نقش کردند
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
امروز یه فیلم از بازیگری که هیچ گاه مثل او به وجود نخواهد اومد دیدم گفتم من که هیچ کاری نمیتونم بکنم لااقل اینجا تو کلبه درویشی یه یادی از این عزیز سفر کرده به دیار معبود بکنم .کاری دیگه از دستم بر نمی یاد.
شعر زیبا و حرف هایی که فروغ فرخ زاد گفته چه غمگین کننده بوده.
او که در باران ریز دیاری غریب به دهان بازگور می رفت ، تنها یک نفر دیگر از"کوچه وبازار" به ادبیات ایران راه یافت: فردین .جز فروغ فرخزاد در آن منظومه ماندگار شعر معاصر از کسی گفت که مثل هیچ کس نیست واز

آسمان توپخانه در شب آتش بازی می آید
و سفره را می اندازد
و نان را قسمت می کند
و پپسی را قسمت می کند
و باغ ملی را قسمت می کند
و شربت سیاه سرفه را قسمت می کند
و روز اسم نویسی را قسمت می کند
وغذای مریضخانه را قسمت می کند
و چکمه های لاستیکی را قسمت می کند
و سینمای فردین را قسمت می کند

سینمای فردین که فروغ می گفت، همان است که منتقدین "سینما برای سینما" درایران نامش را به سخره "فیلمفارسی" گذاشته اند. سینمایی که بخشی از آن مجموعه وسیع هنر دل خواه مردم کوچه و بازار است که به آن نام های مختلف داده اند: هنر لاله زاری، هنر خاکی، کوچه و بازار...
و همین محمدعلی فردین، قهرمان سابق کشتی جهان و یکی ازدو ستاره بزرگ سینمای ایران قبل ازسال 1357، در ایران ماند و درغربت وطن خود ذره ذره آب شد و روزی که به سوی خاک رفت، چنان ایران به حرکت در آمد که درنشریه ای نوشتند:
ـ مرگ فردین به مقوله ای امنیتی تبدیل شد.. و او محمدعلی فردین، اساسا کاری به سیاست و امنیت نداشت. بازیگر سینما بود به تمام معنا. با آن لبخند زیبا و آوازها که ایرج از دهانش می خواند و صدای چنگیز جلیلوند که صدای او شده بود. فردین معدل تختی و ایرج و جلیلوند بود. ازسه جا راه به دل مردم می برد. وقتی درخانه اش دق کرد، بیست سالی بود که اجازه حضور بر پرده نداشت، مگر به شرطی. بی تاب بود که فریاد "اکشن ... صدا ..." برخیزد و او از آن سوی سی وسه پل آوازخوان بیاید. اما به او به«شرط» می گفت : "نه ..."
این سال های آخر در همه مراسم نمایش فیلم مجله "گزارش فیلم" می آمد و هر وقت پول نداشتیم که سینمایی را اجاره کنیم، تلفن ما را بی "آره" زمین نمی گذاشت . تلفن منی را که سال هاعلیه سینمای او "نقد" نوشته بودم. و دیدار ما هر بار با بوسه ای همراه بود و آن دستان نیرومند، چشمان غمگین و موهای سپید. به سینما که می آمد، همه سینماگران ایران که بودند از پیر و جوان، به احترامش از جا بر می خاستند و این رضا کیانیان بود که وقتی بالای صحنه رفت، حضور او را مایه افتخار سینمای ایران دانست و سالن به احترام او به پاخاست و فردین گریست. و آن شب بود که در راهروی دل گیر سینما جمهوری با چشمان اشک بار گفت:
مرتب مرا می خواهند و می گویند توبه نامه بنویس تا به تو اجازه بازی بدهیم ...
و او، همان محمدعلی فردین "نه" گفت و تختی وار "نه" گفت و مثل او برشانه های مردم به خاک رفت.
ازچه توبه کنی مرد؟ تو که سیگارهم نمی کشی .. ما که با سینمای تو مخالف بودیم ، هیچ ماجرایی از تو نشنیدیم که امروز دستمایه "اخلاق" شود و مستوجب توبه ...
نگاهم کرد. اشگ هایش را با دست های یک قهرمان کشتی جهان سترد و رفت . و بر همان «نه» تختی وار ماند و بر شانه های مرد به خاک رفت.
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
آرزو غفاری و منوچهر والی زاده در فیلم هلوی پوست کنده


4h21jx1.jpg
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
2r6ctxj.jpg



بهروز وثوقي در شانزده سالگی نخستین عشقش را تجربه می کند


بهروز وثوقی یکی از چهره های ماندگار تاریخ سینمای ایران است. او در بسیاری از فیلم های مهم، مطرح از فیلمسازان صاحب نام و با اعتبار شرکت داشته و بدون اغراق چهره اول بازیگری در سینمای ایران طی دوران قبل از انقلاب بوده است. بازی او در دو فیلم معروف گوزنها به كارگرداني مسعود کیمیایی و سوته دلان به كارگرداني شادروان علی حاتمی بیش از هر فیلم دیگری بر اعتبار بهروز وثوقی در عرصه سینمای ایران افزوده است .اخیرا کتاب خاطرات بهروز وثوقی به همت و درایت ناصر زراعتی در خارج از کشور منتشر شده، که حاوی ناگفته های جذاب و خواندنی از زندگی این هنرمند است. مروری داریم بر این خاطرات با ذکر این توضیح که بعلت حجم بالای کتاب به مواردي اشاره مي كيم. كتاب با مقدمه ناصر زراعتی و پیشگفتار بهروز وثوقی آغاز شده و بعد هم به تولد و دوران کودکی بهروز می پردازد.

بر اساس مندرجات کتاب بهروز در بیستم اسفندماه سال 1316 در شهرستان خوی دیده به جهان می گشاید. بدنبال سال های بحرانی دهه بیست و غائله آذربایجان و مسائل دیگر پدر بهروز با خانواده به تهران پناه می آورد. بهروز آنزمان داری یک برادر بنام فیروز و دو خواهر بنام های گلدون و مهین بوده که دو خواهرش به دلیل فقدان امکانات درمانی مناسب بخاطر دچار شدن به بیماری حصبه می میرند .

پدر بهروز که بعنوان راننده در اداره بهداری استخدام می شود چند سال بعد به اصفهان منتقل می شود. در اصفهان است که جادوی سینما بهروز را به سمت خویش فرا می خواند و مانند هر علاقمند دیگر سینما، یواشکی و بدور از چشم پدر و مادر سینما رفتن را تجربه می کند .

او با دیدن فیلم ولگرد شیفته این فیلم و هنرپیشه نقش اول آن یعنی ناصرملک مطیعی می گردد و بارها به تماشای این فیلم می رود. بعد از انتقال مجدد پدر بهروز به تهران بهروز همچنان علاقمندانه سینما و فیلم ها را تعقیب می کند. حالا او غیر از بهروز صاحب سه برادر بنام های چنگیز و بهزاد و شهراد دارد .بهروز در شانزده سالگی نخستین عشق دوران زندگی اش را تجربه می کند و عاشق دختر محصلی می گردد و با پیگیری ها و سماجت هایش بلاخره می تواند با دخترک که هما نام دارد قرار ملاقات بگذارد. بهروز در این بخش از کتاب توصیف زیبایی از این عشق کودکانه بدست می دهد.

ماجرای این عشق با ازداوج هما با یکی از پسران فامیل پایان می یابد و بهروز نخستین شکست در عشق را تجربه می کند.

در دهه سی دیوید سن نامی کارگردان تئاتر به دعوت اداره هنرهای زیبا از آمریکا به تهران می آید تا به تربیت هنرجو و بازیگر بپردازد. بهروز نیز جزو سی نفری قرار می گیرد که در امتحان ورودی برای گذراندن دوران بازیگری پذیرفته شده اند. بهروز بعدها به تئاتر تهران می رود و در انجا تجربه اندوزی می کند تا اینکه یک اتفاق و تصادف او را به اجرای نخستین نقش سینمایی اش فرا می خواند و بهروز نقش یکی از سیاهی لشگرهای فیلم طوفان در شهرما را ایفا می کند. لازم به ذکر است که پروین غفاری هم در کتاب خاطراتش به این قضیه اشاره کرده است. بهروز بعد از معافیت از خدمت وظیفه، در صدد استخدام در نیروی هوایی و کسب عنوان خلبانی بر می آید که با مخالفت مادرش این مقوله تحقق نمی یابد .او بلاخره کارمند وزارت بهداشت شده و برای مبارزه با مالاریا به روستاهای خرمدره اعزام می شود. دوران خدمت بهروز در خرم دره نیز بسیار جذاب و خواندنی است.از جمله قضیه خوردن گوشت مار و...

بهروز بعد از اخراج از اداره بهداشت به دلیل درگیری با یک مفام مافوق کارمند وزارت دارایی می شود آشنایی اتفاقی با دوست دوران تحصیلی اش منوچهر اسماعیلی (دوبلور) بار دیگر بهروز را به سینما وصل می نماید و بهروز مدتی کار دوبله را هم تجربه می نماید .

بواسطه تاجی احمدی با امین امینی آشنا می شود و نقش کوتاهی در یکی از فیلم های او بازی می کند و همین زمینه ای می شود که امین امینی به همراه برادرش کردوانی پای بهروز را به سینما باز نموده و برای ایفای نقش اول جند فیلم با او قرار داد ببندند .

با ادامه کار دوبله در کنار بازیگری سینما اوضاع مالی بهروز را بهبود می بخشد و همین قضیه موجبات نگرانی والدین او را فراهم می آورد. چرا که بهروز کار و حرفه واقعی اش را از آنها پنهان ساخته بود .با رونق کار دوبله بهروز وزارت دارایی را رها می کند. بهروز در فیلم صدکیلو داماد که نخستین فیلم مهم اش بعد از دو تجربه کوتاه بوده با کسانی همچون ویدا قهرمانی، همایون، مقبلی، ظهوری و پرخیده همبازی می شود .

بهروز ضمن اشاره به مخالفت های اولیه والدین اش با فعالیت او در سینما اشاره به وقایعی می کند که در حاشیه فیلم های گل گمشده، دختر ولگرد، هفده روز به اعدام، دزد بانک، لذت گناه، اشاره می کند. بویژه در طرح حواشی فیلم لذت گناه اشاراتی به سیامک یاسمی و فروزان و محمد علی جعفری، محمدعلی فردین می نماید که بسیار خواندنی است .

بهروز وثوقی در توصیف حواشی فیلم عروس دریا ساخته آرمان می گوید: آرمان خدابیامرز همان روز اول بمن گفت: من از ویگن خواسته ام که در مدت فیلمبرداری مشروب نخورد. می خواستم از تو هم خواهش کنم که باهاش بیرون نروی. می دانی وقتی مشروب می خورد از حال طبیعی خارج می شود. می ترسم به کارمان لطمه بخورد ص93.

در حالیکه پروین غفاری در خاطراتش آورده بود خود مرحوم آرمان تا مشروب نمی خورد، نمی توانست بازی کند و همیشه موقع بازی در فیلم ها مست بود.

بهروز در این بخش از کتاب خاطراتی بسیار خواندنی و شیرین از ویگن تعریف می کند که شرح آن به اطاله کلام می انجامد. بهروز سپس به طرح خاطراتش از فیلم های امروز و فردا، بیست سال انتظار، هاشم خان و خداحافظ تهران می پردازد و در بخشی از خاطراتش درباره فیلم خداحافظ تهران گفته است: اولین باری که پوری بنایی را می دیدم، یادم است در رینه دماوند بود با هم آشنا شدیم و کار کردیم. این آشنایی به دوستی نزدیک و بعد هم یک رابطه عاطفی انجامید و چند سالی ادامه پیدا کرد. در این مدت با هم نامزد بودیم. بعد هم که خب مثل بیشتر زن ها و مردهایی که در کار هنر سلیقه های مختلف دارند. این رابطه نتوانست ادامه پیدا کند و بلاخره تمام شد ص 109.

در کتاب شرح مفصل تری از این رابطه و چگونگی گسست آن آمده است تا جائی که عشق نافرجام بهروز و پوری به رابطه نافرجام آلن دلون و رومی اشنایدر تشبیه شده است .

ایمان، وسوسه شیطان، دالاهو، زنی بنام شراب، من هم گریه کردم، برآسمان نوشته، تنگه اژدها، بیگانه بیا، هنگامه دیگر فیلم هایی است که بهروز به شرح خاطراتش از پشت صحنه این فیلم ها می پردازد که از میان آنها اشاره به اختلاف و کدورتش با فروزان در فیلم دالاهو، و تنگه اژدها خواندنی تر از بقیه است .

در بخشی از کتابش در رابطه با وقایع حاشیه ای فیلم تنگه اژدها آورده است: بهروز از خانه می رود بیرون، تنهایی برای خودش قدم بزند. به کشتزار بزرگ و وسیعی می رسد که در آن خشخاش کاشته اند. گرز خشخاش ها را تیغ زده اند و شیره آنها را گرفته اند. بهروز بنا می کند به کندن گرزها و شکستن آنها و خوردن دانه های خشخاش .

خیلی خوشمزه بود سه چهار تا که خوردم، احساس کردم سرم گیج می رود. بعد حالت تهوع به ام دست داد. برگشتم خانه. همکاران تا فهمییدند چه خورده ام، گفتند کاکریک کم بیشتر خورده بودی، مرده بودی. این گرزها کلی تریاک دارد. چند ساعتی حالم بد بود. ظهوری یک گیلاس مشروب داد، با آب لیموی زیادخوردم، کمی بهتر شدم ص 126. منبع
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
4i5a8ic.jpg


2i0f686.jpg



تصویر دیگری از یکی از زیباترین هنرمندان قبل از انقلاب آرزو غفاری
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
2mg8k61.jpg

33p91k6.jpg

2cx838m.jpg


فیلم گنج قارون نقطه عطفی در سینمای ایران بود


فردین در سال های ۴۲ و۴۳ فیلم های متعددی بازی کرد که آقای قرن بیستم شاخصترین آنها بود فردین در این دو سال در سه فیلم مسیر رودخانه، دهکده طلایی و ترانه های روستایی ایفای نقش کرد. او در این سه فیلم ارایه گر نقش افرادی بود که یا روستایی بودند یا اینکه به علت جرمی به میان روستاییان پناه برده بود از این فیلم ها استقبال نسبتا مناسبی به عمل آمد. فیلم در مسیر رودخانه دارای ترکیبی از شخصیت فردین در بیوه های خندان و فریاد نیمه شب بود. فردین در این دو سال در فیلم هایی چون جهنم زیر پای من و انسان ها و قهرمان قهرمانان بر روی پرده های سینمایی ظاهر شد. فیلم جهنم زیر پای من فیلم ضعیفی بود و استقبال خوبی نداشت. انسان ها دیگر فیلم فردین بود. این اولین فیلم فروزان بود و فردین در کنار مجید محسنی و آرمان فیلم را بازی می کنند. این فیلم به تهیه کنندگی و کارگردانی میثاقیه تهیه شد و استقبال نسبتا خوبی در سینماها داشت.

آقای قرن بیستم که پر فروشترین فیلم فردین تا قبل از سال ۴۴ بود در واقع ماجرای فردی بود که به علت بیماری مادر و دلمشغولی برای فقیران حاضر به همکاری برای چند تبهکار می شود. این فیلم از سیامک یاسمی در حقیقت خمیر مایه ساخت فیلم قارونی بود.

علاوه بر فردین، پوران و رفیع حالتی از بازیگران معروف این فیلم بودند. فیلم های ببر کوهستان در سال ۴۴ از ضعیفترین فیلم های فردین و عشق و انتقام دومین ساخته فردین تنها تجربه ای برای کارگردانی او بود و رهاوردی برای او نداشت. فیلم قهرمان قهرمانان در راستای فیلم های یاسمی مسیر خود برای تکمیل چهره فردینی می پیمود. این فیلم فروش نسبتا خوبی داشت.

فیلم خوشگل خوشگل ها سومین ساخته فردین فیلم خوبی بود از لحاظ موضوع در سال ۴۴. این فیلم که سهیلا و ظهوری از بازیگران مشهور آن بودند باز به معرفی جوانی شوخ طبع می کرد که به علت خواست یکی از دوستانش خود را جای او می زند و همراه برادرانش وارد خانواده ای می شود.

فیلم گنج قارون فیلم بعدی فردین نقطه عطفی در سینمای ایران بود. این فیلم ساخته سیامک یاسمی پنجمین فیلم یاسمی با فردین و اوج پختگی و جا افتادن نقش فردینی بود. این فیلم از نظر موضوع و ساختار و بقیه عوامل فنی در زمان خود یک شاهکار محسوب می گردد و جهشی در سینمای ایران بود. صحنه های درام کمیک و زد و خورد در کنار صحنه های آواز خوانی مرد اصلی فیلم در کنار صحنه اجرای چهار نوع آواز توسط فروزان در کنار استخر تا آن سال و حتی مدتها بعد در سینمای ایران بی نظیر بود. حضور ظهوری در صحنه های کمیک فیلم و صحنه بحث ظهوری و فردین در کنار استخر هتل بسیار عالی نوشته شده بود این فیلم از نظر مباحث نوشتاری و فیلمی تماشاچی را کامل راضی می کرد و در امر جذب تماشاچی بسیار موفق بود.

این فیلم در سال ۴۴ حدود ۵/۳ میلیون تومان فروش داشت و قریب ۲ میلیون نفر از این فیلم بازدید کردند که رقمی به واقع شگفت آور است. ترانه های فردین در این فیلم با محتوایی روان و دلنشین با صدای زیبای ایرج از عوامل بیشتر موفق بودن فیلم است.



آقا خودش خوب میدونه که ما اونو از رودخونه درش آوردیم بیرون آوردیم آوردیمش توی خونه



اومدم از هند اومدم چه بی غمو رند اومدم

اومدمو باز اومدم خیلی سرافراز اومدم

به عشق شیرین اومدم مثال فرهاد اومدم



گنج قارون نمیخوام مال فراوون نمیخوام

جام جمشید جم و تاج فریدون نمیخوام

بهر ما یک گوشه کوچیکه این دنیا بسه

لقمه ای نان و گلیم پاره ای ما را بسه منبع
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
48mkvb7.jpg



آیا می دانستید نام اصلی معین، نصرالله می باشد


معین در سال ۱۳۳۰ در شهرستان نجف آباد واقع در استان اصفهان در خانواده ای کاملا مذهبی و از نظر مالی در سطح متوسط و پر جمعیت به دنیا آمد. او در دوران نوجوانی و جوانی قرآن را با صوت و اشعار و غزلیات شعرای بزرگ را با لحنی زیبا می خواند. وی در سن ۱۸ سالگی با یادگیری ساز تار با نتها و گوشه های موسیقی و آوازی آشنا شد. او در همان دوران با دوستان خود در مجالس شادمانی برنامه های بسیاری در شهر خود و دیگر شهرهای استان اصفهان اجرا می کرد. معین در سن ۲۰ سالگی در اصفهان به خاطر استعداد و صدای زیبای خود توانست با اساتیدی همچون تاج اصفهانی و حسن کسائی آشنا شود و در کلاس های آواز و موسیقی ایشان شرکت کند. معین در سال های پیش از انقلاب اسلامی در ایران از سال ۵۵ تا ۵۸ به طور مداوم هر شب در هتل عباسی و هزار و یک شب اصفهان برنامه اجرا می کرد. او به خاطر همین کار توانست با افراد بیشتری در زمینه موسیقی و آواز آشنا شود.

بعد از انقلاب معین فعالیت های خود را تا قبل از انقلاب فرهنگی ادامه داد و در سال ۵۹ توانست اولین کاست خود را با نام یکی را دوست میدارم را منتشر کند و صدای خود را به تمام ایرانیان در سراسر ایران و دنیا برساند. وی در سال ۱۳۶۰ ایران را ترک کرد و در ایالات متحده آمریکا با کمک هنرمندانی همچون هایده توانست کار خود را شروع کند و تا به امروز ادامه دهد.



شایعات

اولین و باور انگیز ترین شایعه در مورد معین اینست که می گویند معین نابینا می باشد. در صورتی که معین از هر دو چشم بینا است و فقط یکی چشمان او به خاطر صدمه دیدن عصب پلک او در زمان نوجوانی کم سو شده و به خاطر غیر متعادل بودن پلک (ناتوانی باز نگه داشتن او در زمان طولانی) چشمش از عینک آفتابی طبی استفاده می کند.

دومین شایعه که بیشتر از روی اشتباه است نام معین می باشد که او را به اسم رضا می شناسند و گروهی اسمش را معین می دانند در صورتی که نام وی نصرالله می باشد. رضا شاعر بیشتر آهنگ های معین قبل از خروج وی از ایران بوده و بخاطر اینکه در کاست هایی که منتشر شد نام این دو را در کنار هم به این صورت رضا. معین چاپ کرده بودند بیشتر دوستاران وی به اشتباه او را رضا معین خواندند و یا بعضی ها اسم او را معین تصور کردند.

شایعات بسیار دیگری هم هست همانند اینکه امید برادر معین می باشد در صورتی که معین هیچ نسبتی با امید ندارد (معین ۳ برادر به نام های مصطفی مرتضی و فتح الله داشت که فتح الله در سال ۱۳۸۲ فوت کرده). و یا اینکه معین در آمریکا دارای چند شرکت بزرگ و چند قمار خانه و مشروب فروشی است. در صورتی که او تنها منبع درآمدش فقط از راه خوانندگی و کلاس های موسیقی می باشد. وی از مشروب متنفر است زیرا او به دین اسلام اعتقاد دارد و نماز خود را ترک نگفته و همیشه با خدای خود در راز و نیاز است و همیشه موفقیت خود را در کمک خداوند به خود می داند.

امروزه معین به خاطر موقعیت بالایی که دارد بیشتر از پیش به آهنگ ها و ترانه هایی که قرار به اجرای آن دارد حساسیت نشان می دهد. و از طرف دیگر به خاطر وجود افرادی که هیچ از این هنر والا نمی دانند و فقط صرف داشتن موقعیت مالی بالایی که برخوردارند بیشتر این هنر را به تفریح تشبیه کرده اند کمتر کسی هست که اشعار و آهنگ های مناسب برای معین بسراید و بسازد. به همین خاطر انتشار کارهای جدید از طرف او با فواصل بسیار انجام می گیرد. منبع
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
دوستان مطالب تاپیک چطور است
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
2ynqgy9.jpg


302sx7n.jpg



استاد شجریان: هیچکس ایرج نمی شود و دیگر مثل ایرج نخواهد آمد


هنگامی که در یکی از روزهای سرد زمستانی بهمن ماه سال 1309 و به نقل از منابع در سال 1311 و حتی 1313 در یکی از روستاهای کاشان به نام خالدآباد، پسری به نام حسین به دنیا آمد، هیچکس حتی در خوش بینانه ترین نگرش هم نمی توانست پیش بینی کند که این کودک روستایی، چندی بعد به بزرگترین، خوش صداترین و معروف ترین خواننده ی تاریخ موسیقی ایران تبدیل خواهد شد! کسی نمی توانست حدس بزند که نبوغ عجیب این کودک، در نهایت به شعر خوانی او در جمع مردم در شش سالگی و حفظ کردن اغلب ردیف های موسیقی اصیل ایرانی توسط وی در هشت سالگی منجر خواهد شد. صدای استاد ایرج یک صدای برگرفته و به ارث مانده از نیاکان و بویژه پدر بزرگش بود که در دربار ناصرالدین شاه به ترانه خوانی می پرداخته است. آشنایی پدر با موسیقی ایرانی و حضور بعدی حسین در مکتب استادی بلامنازع همچون ابوالحسن صبا کم کم او را به جامعه ی موسیقی آن زمان معرفی نمود.

وی در سال 1336 بنا به دعوت استاد داود پیرنیا به برنامه گلها راه می یابد و در اولین همکاری خود با گلها، آوازی در دستگاه سه گاه همراه با ویولون استاد علی تجویدی می خواند و چندی بعد یکی از آهنگ های آقای مهندس همایون خرم را با همکاری جلیل شهناز و جهانگیر ملک به نام گل های 510 در مایه مخالف سه گاه اجرا می کند و از این به بعد همکاریش با این برنامه ادامه می یابد.

خواندن ترانه در فیلم های ایرانی رسم یا معیاری بود که به تاسی از فیلم های مشابه هندی، عربی، ترکی، آذری و حتی آمریکایی در دهه های 1330 به بعد رواج یافت و کارگردانان در پی یافتن صداهای استثنایی که هم بییندگان بیشتری را به گیشه ها و سالن های سینما بکشانند و هم با فیزیک چهره ی هنرپیشگان هماوایی داشته باشند، به تکاپو افتادند. پس از آزمودن صداهایی چند از قبیل روح پرور، بنان، دلکش، عهدیه، بدیع زاده، پوران، ناگهان خواننده ای به تور کارگردانان مطرح آن زمان افتاد که صدای جاودانه و بی نظیری داشت که گرما و طنین آوایش در مدت کوتاهی میلیون ها نفر را به سینماها کشاند. این خواننده کسی نبود جز ایرج یا همان حسین خواجه امیری که به جهت محدودیت های ****، ایشان سرهنگ ارتش بودند، از مزیت استفاده از نام خود در محافل و رادیو برخوردار نبودند.

لب خوانی به جای مجید محسنی، ناصر ملک مطیعی، منوچهر وثوق، رضا بیک ایمانوردی و چند نفر دیگر، به تدریج نام ایرج را بر سر زبان ها انداخت لیکن تا سال 1341 که ایشان به جای شادروان فردین در فیلم آقای قرن بیستم ترانه خوانی نمود. هنوز انطباق عجیب و استثنایی صدای ایرج بر چهره ی معصوم و جوانمرد فردین کشف نشده بود. ایرج همگام با آوازخوانی در رادیو و اجرای برنامه های وزینی چون گل های تازه، گل های جاویدان، یک شاخه گل سرخ، برگ سبز، و سایر برنامه های موسیقی اصیل ایرانی، از روی آوری به خوانندگی در سینما نیز ابایی نداشت و در برابر درخواست های مکرر سیل بی شمار تهیه کنندگان فیلم های ایرانی که هم او و هم فردین را می خواستند، تسلیم شد و در چندین فیلم به جای فردین لب خوانی کرد. معروف ترین فیلم هایی که در آنها صدای ایرج بر چهره ی فردین نقش می بندد، عبارتند از گنج قارون در سال 1348، چرخ وفلک در سال 1347، طوفان نوح در سال 1349، و سکه ی شانس در سال 1350.

آوازخوانی استاد ایرج به جای زنده یاد فردین با وجود انتقادات فراوان، نورم جامعه آن زمان بود و اشعار کوچه و بازار و عامیانه ی مردم پسند ترانه های ایشان در این فیلم ها، محتوای جوانمردی و مردانگی و غیرت داشت. آوازخوانی در قالب شخصیتی چون فردین که جوانمرد بود و جوانمرد زیست و درگذشت، نباید بیش از حد مورد انتقاد قرار گیرد زیرا فردین که به نظر این راقم، از نظر شخصیتی همردیف مرحوم تختی بود، در آن زمان نماد ظلم و نامرادی ستیزی قلمداد می شد.

یکی از دلمشغولی های دائمی تعدادی از موسیقی شناسان یا دست اندرکاران موسیقی ایرانی نگرشی سنت گرایانه است که از آن به عنوان حربه ای برای تضعیف هنرمندی چون ایرج و حتی گلپا استفاده کرده اند. معمولا هر جا در یک محفل هنری نام استاد ایرج به میان می آید، با تمسخر و تحقیر طرفداران موسیقی وزین (!) مواجه می شود و ایشان با نهایت سطحی نگری بلافاصله از ترانه های فیلمی ایرج نام به میان می آورند و با قیافه ای حق به جانب که معمولا در طرفداری از برخی دیگر از خوانندگان سنت گرا و به اصطلاح پای بند دین و ایمان و اخلاق صورت می گیرد، اصرار می ورزند که ایرج به دلیل خواندن در فیلم ها نمی تواند لقب استاد بگیرد! چنین بیماری مزمن و فراگیری که به تندی هم سرایت می یابد و در همه ی ریشه های حیاتی گروهی تنگ نظر سنت گرا و واپس گرا رخنه می کند، سالیان متمادی به مظلومیت بی چون و چرای استاد ایرج منجر شده است.

یکی دیگر از این انتقادات سطحی و عاری از درون بینی، تمایلات به ظاهر ردیف گرایانه و اصرار خدایگانی محض در اجرای آن حین آوازخوانی بوده است. شایان یادآوری است که اجرای کامل ردیف با در جازدن در چهارچوب های مستعمل و تکرار مسیرهای پیشتر پیموده شده ی دیگر خوانندگان یک اختلاف شگرف دارد. مثلا آقای طاهرزاده استاد اجرای ردیف های آوازی می باشند و هنوز هم کسی نمی تواند ادعا کند بهتر از ایشان ردیف اجرا می کند. لیکن برخی خوانندگان توانسته اند به درجه ای از سازگاری و شناخت ردیف ها و قطعات برسند که با تلفیق و آمیزه ای (Combination) از ردیف ها، گوشه ها و اوج و فرودها از آن چهارچوب های رایج خارج شوند و به عبارتی شالوده شکنی نمایند.

به نظر بنده سوای استاد ایرج، استادان گلپا، بنان، و شجریان بیشترین تلاش را در زمینه ایجاد تحول در موسیقی ایرانی به کار بسته اند و این گروه از خوانندگان با ادغام گوشه ها و ردیف ها به طور پیوسته به جابجایی و پرسه زنی در هزارتوی دستگاه ها و مایه ها و نغمه ها همت گمارده اند بدون اینکه ردیف های پیشین را ساقط نمایند و شامل دسته دوم از مثال مربوط به شاگردان می شوند. لیکن بعضی از ما ایرانیان ظرفیت تحول پذیری بسیار بالایی نداریم و به عنوان شاهد، همین استادان گلپا و ایرج را می توان ذکر کرد که از همان هنگام آماج یورش واژه های ناهمساز کسانی بودند که خود را دایه و مالک موسیقی ایرانی می دانستند و از هر نوع تحولی که اندکی چهارچوب های رایج را جابجا می کرد هراس داشتند و نتیجه آن می شد که دگماتیسم با نقاب یا بدون نقاب بساط می گستراند و نیاز به تحول و تکامل را که در ذات و جوهره انسان و طبیعت است، ***** می کرد.

استاد ایرج در تمام دوره فعالیت خویش هرگز در تلویزیون ظاهر نشد الا یک بار آن هم به همراه ارکستر ملی موسیقی ایرانی و با حضور استادانی چون فرهنگ شریف و دیگران. او از ابتذال موجود در تلویزیون بیزار بود. ایشان حتی یک بار هم در هیچ کاباره ای حاضر نشدند و در سال های انتهایی **** پیشین فقط به آوازخوانی در برنامه های مختلف گل ها ادامه دادند.

نظر هنرمندی چون استاد شجریان درباره ی استاد ایرج در سال 1355 خواندنی است: استاد شجریان می گویند: ایرج پیش کسوت من است. هیچکس ایرج نمی شود و دیگر مثل ایرج نخواهد آمد.

آلبوم های منتظر شده از استاد ایرج، خدای آواز در خلال چند سال گذشته و پس از آزادی حنجره!!

نیاز (اثری با همکاری استاد مهیار فیروزبخت)

غزلخوان (اثری از شادروان استاد اسدالله ملک)

پرنده (همراه با احسان فدایی: شاگردش؛ اثری از استاد فضل الله توکل)

همه چشم ها به ایرانه، گل من (با همکاری استادانی چون ارسلان کامکار)

به یاد فردین (همراه با احسان فدایی: شاگردش؛ اثری از شادروان استاد اسدالله ملک)

خاطرات زندگی (شامل ترانه های قدیمی از ساخته های استادان مختلف)

من و بابا (همراه با فرزندش: احسان خواجه امیری و با همکاری استاد فضل الله توکل)

حرف نگفته (با همکاری بهنام خدارحمی)

گل های تازه (شماره ی 1)

گل های تازه (شماره ی 2)

گل های تازه (شماره ی 3)

گل های تازه (شماره ی 4)

گل های تازه (شماره ی 5)

گل های تازه (شماره ی 6)

گل های تازه (شماره ی 7)

بزم عاشقان (با همراهی استاد گلپا)، در مدح حضرت محمد

شب بارانی (در ستایش شادروان استاد مجتبی میرزاده)

در آثار مختلف، استاد ایرج از همکاری برترین نوازندگان و آهنگسازان تاریخ موسیقی اصیل ایرانی از جمله: منصور صارمی، امیر ناصر افتتاح، جهانگیر و اسدالله ملک، فضل الله توکل، همایون خرم، علی تجویدی، حسن عبادی، پرویز یاحقی، محمد موسوی، حسن ناهید، فرامرز پایور، جواد معروفی، ارسلان کامکار، مهیار فیروزبخت، فرهنگ شریف، جلیل شهناز، انوشیروان روحانی، استاد ابوالحسن صبا، و دیگر استادان سود جسته و با خوانندگان تراز اولی چون استاد شجریان، استاد گلپا، مهستی، سیما بینا، محمودی خوانساری، جمال وفایی، و دیگران اجراهای مشترک داشته اند. برخی دیگر از آثار جاودانه ی استاد ایرج، خدای آواز در برنامه های متعدد گل های جاویدان، برگ سبز، یک شاخه گل سرخ، و گل های تازه به ثبت رسیده اند. منبع
 

michael moore

Registered User
تاریخ عضویت
27 دسامبر 2006
نوشته‌ها
31
لایک‌ها
0
فردین جان خیلی عالیه ادامه بده
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
چاکر شما هم هستیم جناب مایکل مور
 
بالا