استاد شجریان: هیچکس ایرج نمی شود و دیگر مثل ایرج نخواهد آمد
هنگامی که در یکی از روزهای سرد زمستانی بهمن ماه سال 1309 و به نقل از منابع در سال 1311 و حتی 1313 در یکی از روستاهای کاشان به نام خالدآباد، پسری به نام حسین به دنیا آمد، هیچکس حتی در خوش بینانه ترین نگرش هم نمی توانست پیش بینی کند که این کودک روستایی، چندی بعد به بزرگترین، خوش صداترین و معروف ترین خواننده ی تاریخ موسیقی ایران تبدیل خواهد شد! کسی نمی توانست حدس بزند که نبوغ عجیب این کودک، در نهایت به شعر خوانی او در جمع مردم در شش سالگی و حفظ کردن اغلب ردیف های موسیقی اصیل ایرانی توسط وی در هشت سالگی منجر خواهد شد. صدای استاد ایرج یک صدای برگرفته و به ارث مانده از نیاکان و بویژه پدر بزرگش بود که در دربار ناصرالدین شاه به ترانه خوانی می پرداخته است. آشنایی پدر با موسیقی ایرانی و حضور بعدی حسین در مکتب استادی بلامنازع همچون ابوالحسن صبا کم کم او را به جامعه ی موسیقی آن زمان معرفی نمود.
وی در سال 1336 بنا به دعوت استاد داود پیرنیا به برنامه گلها راه می یابد و در اولین همکاری خود با گلها، آوازی در دستگاه سه گاه همراه با ویولون استاد علی تجویدی می خواند و چندی بعد یکی از آهنگ های آقای مهندس همایون خرم را با همکاری جلیل شهناز و جهانگیر ملک به نام گل های 510 در مایه مخالف سه گاه اجرا می کند و از این به بعد همکاریش با این برنامه ادامه می یابد.
خواندن ترانه در فیلم های ایرانی رسم یا معیاری بود که به تاسی از فیلم های مشابه هندی، عربی، ترکی، آذری و حتی آمریکایی در دهه های 1330 به بعد رواج یافت و کارگردانان در پی یافتن صداهای استثنایی که هم بییندگان بیشتری را به گیشه ها و سالن های سینما بکشانند و هم با فیزیک چهره ی هنرپیشگان هماوایی داشته باشند، به تکاپو افتادند. پس از آزمودن صداهایی چند از قبیل روح پرور، بنان، دلکش، عهدیه، بدیع زاده، پوران، ناگهان خواننده ای به تور کارگردانان مطرح آن زمان افتاد که صدای جاودانه و بی نظیری داشت که گرما و طنین آوایش در مدت کوتاهی میلیون ها نفر را به سینماها کشاند. این خواننده کسی نبود جز ایرج یا همان حسین خواجه امیری که به جهت محدودیت های ****، ایشان سرهنگ ارتش بودند، از مزیت استفاده از نام خود در محافل و رادیو برخوردار نبودند.
لب خوانی به جای مجید محسنی، ناصر ملک مطیعی، منوچهر وثوق، رضا بیک ایمانوردی و چند نفر دیگر، به تدریج نام ایرج را بر سر زبان ها انداخت لیکن تا سال 1341 که ایشان به جای شادروان فردین در فیلم آقای قرن بیستم ترانه خوانی نمود. هنوز انطباق عجیب و استثنایی صدای ایرج بر چهره ی معصوم و جوانمرد فردین کشف نشده بود. ایرج همگام با آوازخوانی در رادیو و اجرای برنامه های وزینی چون گل های تازه، گل های جاویدان، یک شاخه گل سرخ، برگ سبز، و سایر برنامه های موسیقی اصیل ایرانی، از روی آوری به خوانندگی در سینما نیز ابایی نداشت و در برابر درخواست های مکرر سیل بی شمار تهیه کنندگان فیلم های ایرانی که هم او و هم فردین را می خواستند، تسلیم شد و در چندین فیلم به جای فردین لب خوانی کرد. معروف ترین فیلم هایی که در آنها صدای ایرج بر چهره ی فردین نقش می بندد، عبارتند از گنج قارون در سال 1348، چرخ وفلک در سال 1347، طوفان نوح در سال 1349، و سکه ی شانس در سال 1350.
آوازخوانی استاد ایرج به جای زنده یاد فردین با وجود انتقادات فراوان، نورم جامعه آن زمان بود و اشعار کوچه و بازار و عامیانه ی مردم پسند ترانه های ایشان در این فیلم ها، محتوای جوانمردی و مردانگی و غیرت داشت. آوازخوانی در قالب شخصیتی چون فردین که جوانمرد بود و جوانمرد زیست و درگذشت، نباید بیش از حد مورد انتقاد قرار گیرد زیرا فردین که به نظر این راقم، از نظر شخصیتی همردیف مرحوم تختی بود، در آن زمان نماد ظلم و نامرادی ستیزی قلمداد می شد.
یکی از دلمشغولی های دائمی تعدادی از موسیقی شناسان یا دست اندرکاران موسیقی ایرانی نگرشی سنت گرایانه است که از آن به عنوان حربه ای برای تضعیف هنرمندی چون ایرج و حتی گلپا استفاده کرده اند. معمولا هر جا در یک محفل هنری نام استاد ایرج به میان می آید، با تمسخر و تحقیر طرفداران موسیقی وزین (!) مواجه می شود و ایشان با نهایت سطحی نگری بلافاصله از ترانه های فیلمی ایرج نام به میان می آورند و با قیافه ای حق به جانب که معمولا در طرفداری از برخی دیگر از خوانندگان سنت گرا و به اصطلاح پای بند دین و ایمان و اخلاق صورت می گیرد، اصرار می ورزند که ایرج به دلیل خواندن در فیلم ها نمی تواند لقب استاد بگیرد! چنین بیماری مزمن و فراگیری که به تندی هم سرایت می یابد و در همه ی ریشه های حیاتی گروهی تنگ نظر سنت گرا و واپس گرا رخنه می کند، سالیان متمادی به مظلومیت بی چون و چرای استاد ایرج منجر شده است.
یکی دیگر از این انتقادات سطحی و عاری از درون بینی، تمایلات به ظاهر ردیف گرایانه و اصرار خدایگانی محض در اجرای آن حین آوازخوانی بوده است. شایان یادآوری است که اجرای کامل ردیف با در جازدن در چهارچوب های مستعمل و تکرار مسیرهای پیشتر پیموده شده ی دیگر خوانندگان یک اختلاف شگرف دارد. مثلا آقای طاهرزاده استاد اجرای ردیف های آوازی می باشند و هنوز هم کسی نمی تواند ادعا کند بهتر از ایشان ردیف اجرا می کند. لیکن برخی خوانندگان توانسته اند به درجه ای از سازگاری و شناخت ردیف ها و قطعات برسند که با تلفیق و آمیزه ای (Combination) از ردیف ها، گوشه ها و اوج و فرودها از آن چهارچوب های رایج خارج شوند و به عبارتی شالوده شکنی نمایند.
به نظر بنده سوای استاد ایرج، استادان گلپا، بنان، و شجریان بیشترین تلاش را در زمینه ایجاد تحول در موسیقی ایرانی به کار بسته اند و این گروه از خوانندگان با ادغام گوشه ها و ردیف ها به طور پیوسته به جابجایی و پرسه زنی در هزارتوی دستگاه ها و مایه ها و نغمه ها همت گمارده اند بدون اینکه ردیف های پیشین را ساقط نمایند و شامل دسته دوم از مثال مربوط به شاگردان می شوند. لیکن بعضی از ما ایرانیان ظرفیت تحول پذیری بسیار بالایی نداریم و به عنوان شاهد، همین استادان گلپا و ایرج را می توان ذکر کرد که از همان هنگام آماج یورش واژه های ناهمساز کسانی بودند که خود را دایه و مالک موسیقی ایرانی می دانستند و از هر نوع تحولی که اندکی چهارچوب های رایج را جابجا می کرد هراس داشتند و نتیجه آن می شد که دگماتیسم با نقاب یا بدون نقاب بساط می گستراند و نیاز به تحول و تکامل را که در ذات و جوهره انسان و طبیعت است، ***** می کرد.
استاد ایرج در تمام دوره فعالیت خویش هرگز در تلویزیون ظاهر نشد الا یک بار آن هم به همراه ارکستر ملی موسیقی ایرانی و با حضور استادانی چون فرهنگ شریف و دیگران. او از ابتذال موجود در تلویزیون بیزار بود. ایشان حتی یک بار هم در هیچ کاباره ای حاضر نشدند و در سال های انتهایی **** پیشین فقط به آوازخوانی در برنامه های مختلف گل ها ادامه دادند.
نظر هنرمندی چون استاد شجریان درباره ی استاد ایرج در سال 1355 خواندنی است: استاد شجریان می گویند: ایرج پیش کسوت من است. هیچکس ایرج نمی شود و دیگر مثل ایرج نخواهد آمد.
آلبوم های منتظر شده از استاد ایرج، خدای آواز در خلال چند سال گذشته و پس از آزادی حنجره!!
نیاز (اثری با همکاری استاد مهیار فیروزبخت)
غزلخوان (اثری از شادروان استاد اسدالله ملک)
پرنده (همراه با احسان فدایی: شاگردش؛ اثری از استاد فضل الله توکل)
همه چشم ها به ایرانه، گل من (با همکاری استادانی چون ارسلان کامکار)
به یاد فردین (همراه با احسان فدایی: شاگردش؛ اثری از شادروان استاد اسدالله ملک)
خاطرات زندگی (شامل ترانه های قدیمی از ساخته های استادان مختلف)
من و بابا (همراه با فرزندش: احسان خواجه امیری و با همکاری استاد فضل الله توکل)
حرف نگفته (با همکاری بهنام خدارحمی)
گل های تازه (شماره ی 1)
گل های تازه (شماره ی 2)
گل های تازه (شماره ی 3)
گل های تازه (شماره ی 4)
گل های تازه (شماره ی 5)
گل های تازه (شماره ی 6)
گل های تازه (شماره ی 7)
بزم عاشقان (با همراهی استاد گلپا)، در مدح حضرت محمد
شب بارانی (در ستایش شادروان استاد مجتبی میرزاده)
در آثار مختلف، استاد ایرج از همکاری برترین نوازندگان و آهنگسازان تاریخ موسیقی اصیل ایرانی از جمله: منصور صارمی، امیر ناصر افتتاح، جهانگیر و اسدالله ملک، فضل الله توکل، همایون خرم، علی تجویدی، حسن عبادی، پرویز یاحقی، محمد موسوی، حسن ناهید، فرامرز پایور، جواد معروفی، ارسلان کامکار، مهیار فیروزبخت، فرهنگ شریف، جلیل شهناز، انوشیروان روحانی، استاد ابوالحسن صبا، و دیگر استادان سود جسته و با خوانندگان تراز اولی چون استاد شجریان، استاد گلپا، مهستی، سیما بینا، محمودی خوانساری، جمال وفایی، و دیگران اجراهای مشترک داشته اند. برخی دیگر از آثار جاودانه ی استاد ایرج، خدای آواز در برنامه های متعدد گل های جاویدان، برگ سبز، یک شاخه گل سرخ، و گل های تازه به ثبت رسیده اند. منبع