• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

بازیگران قدیمی سینمای ایران

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
فردین - فرخزاد - منوچهر سخائی
 

فایل های ضمیمه

  • 8c338fn.jpg
    8c338fn.jpg
    62.2 KB · نمایش ها: 51
  • 66xk8k0.jpg
    66xk8k0.jpg
    72.5 KB · نمایش ها: 54
  • 2u72beq.jpg
    2u72beq.jpg
    74.6 KB · نمایش ها: 54

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
سعید راد و سپیده در فیلم کمین
 

فایل های ضمیمه

  • 85o3xqt.jpg
    85o3xqt.jpg
    305.9 KB · نمایش ها: 105

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
فردین از میان فیلم های خود، فیلم آقای قرن بیستم را دوست داشت


فردین در سال ۱۳۴۰ فیلم فریاد نیمه شب را بازی کرد این فیلم حکایت جوان جاه طلبی را دارد که به پول خود قانع نیست و همسر خویش را به بی شعوری (به علت اینکه همسر او عشق را سرمایه زندگی می داند) متهم می کند پس به سمت باندی خلاف کار کشیده می شود ولی در انتها متوجه اشتباه خود می شود. این فیلم که به کارگردانی سامول خاچکیان و بازی آرمان و ویدا قهرمانی صورت گرفته در حقیقت فیلمی بود که فردین را به عنوان یک بازیگر خوب به مردم می شناساند و دارای فروش نسبتا خوبی نیز بود خود فردین از میان فیلم های خود از ابتدا تا آقای قرن بیستم این فیلم را از همه بیشتر دوست دارد. پس از آن فیلم بیوه های خندان از فردین به نمایش در آمد که این فیلم مبین چهره و نقش فردینی شد جوانی صادق که به درد مردم می رسید. این اولین فیلمی بود که ایرج به جای فردین می خواند و این خود آغازی در محبوبیت بیشتر فردین شد.

فردین در همان سال با فیلم دختری فریاد می کشد در سینما به تصویر در آمد ولی این فیلم تاثیر مثبتی در کارنامه او نداشت. جوانی کشتی گیر که با جوانمردی خود موجب رفع خطر برای افراد ناتوان می شود. پس از این فیلم طلای سفید ساخته و اکران شد که فروش نسبتا خوبی داشت البته درون مایه این فیلم چندان قوی نیست ولی بعلت حضور پوران در این فیلم فروش خوبی داشت. پس از این فیلم گرگ های گرسنه به کارگردانی خود او به نمایش در آمد که اصلا راضی کننده نبود.

سپس فیلم زمین تلخ که تقلید بسیار ضعیف و نابجايي از فیلمهای کابوی بود به نمایش درآمد. این فیلم نیز همانند سه فیلم قبل حاصلی برای فردین نداشت. فیلم ساحل انتظار فیلم بعدی از فردین بود این فیلم بر عکس بقیه فیلم ها در آن سال ها درون مایه پردازش قصه و میزانسن خوبی داشت و جهشی در سینمای ایران بود. سیامک یاسمی کارگردان این فیلم و فروزان و جعفری از بازیگران آن بودند و فردین در این فیلم به تعبیری صاحب نقش منفی است.

فردین در فیلم زنها فرشته اند در نقش یک جاهل کلاه مخملی ظاهر می شود و خود او می گوید: از این نقش راضی نبودم تا آنجا هم که یادم می آمد این قشر (افراد صاحب کلاه مخملی و جاهل) هیچگاه دارای جوانمردی نبودند بر عکس آنچه در اذهان بود
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
از ترانه های خاطره انگیز صالح علاء، باید به ترانه معروف شازده خانوم اشاره کنیم


محمد صالح علا در سال 1331 در شهر اراك متولد شد. وی فوق دیپلم سینما و تلویزیون از مدرسه هنرهای دراماتیك رویال آكادمی لندن سال 1356 و همچنین لیسانس بازیگری و كارگردانی از دانشكده هنرهای دراماتیك سال 1359 و فوق لیسانس زبان و ادبیات فارسی از دانشكده ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی سال 1374 بوده است. آغاز فعالیت هنری او از سال 1347 با قصه نویسی و قصه خوانی در رادیو و سپس نویسندگی متن برنامه ها و نمایش نامه ها بود. فعالیت سینمایی را از سال 1347 با ساخت فیلم های تبلیغاتی و بازی در سینما را از سال 1365 با تیغ و ابریشم كاری از مسعود كیمیایی آغاز كرده است. محمد صالح علا نام و چهره ای آشناست. مجری پرطرفدار و احساساتی شب های رادیو، کارگردان سریال ها و برنامه های متفاوت تلویزیونی، بازیگر سینما که آخرین بار در نقشی غیرمتعارف در شوکران بهروز افخمی ظاهر شد و ترانه سرای قدیمی.

ولی ترانه سرایی محمد صالح علا خود داستانی دارد از جمله ترانه های خاطره انگیز صالح علاء، باید به ترانه معروف شازده خانوم با صدای ستار اشاره کنیم. این ترانه و حاشیه هایش بود که باعث شهرت بیشتر صالح علاء با نام حقیقی محمد علایی شد: شازده خانوم قابل باشم/ باید بگم به شعر من خوش آمدی/ خوش آمدی، خوش آمدی... انتشار این آهنگ در زمان خود سر و صدای زیادی به پا کرد و با شایعات بسیاری همراه شد. از جمله این که خواننده، این آهنگ را برای دختر شاه ایران خوانده و دختر محمدرضا پهلوی عاشق ستار است هر چند که به حقیقت نزدیک بود و دختر شاه حتی به خاطر ستار دست به خودکشی زد و پس از آن ستار این ترانه را خواند یکی دیگر از جنجال های معروف ترانه های صالح علاء را آقا خوبه با اجرای گوگوش راه انداخت، گفته می شد این ترانه در وصف امام ***** گفته و خوانده شده، ولی گوگوش بلافاصله تکذیب کرده و در مصاحبه ای گفت: محمد صالح علاء این شعر را از قول مادرش، برای پدرش گفته.

البته این روایت صحت نداشت و هر چند هرگز مشخص نشد واقعیت چه بوده ولی در حقیقت ترانه سرا با مشورت آهنگسازش، برای کاستن از جنجال و شایعات این قصه را ساختند. تعداد زیادی از ترانه های صالح علاء طی سال های اخیر توسط مهرداد آسمانی اجرا شده که معروف ترین شان باباکرم نوین (!) است: اگر میل حرم دارم/ یه یار محترم دارم/ شکستم شیشهء غم رو/ خودم باباکرم دارم... گر چه مهرداد به دلیل خواندن ترانه چادر ننداز سرت مورد غضب صالح علاء قرار گرفته و مدت هاست از ترانه های او بی نصیب شده، اما همیشه نسبت به او اظهار محبت کرده است و حتی در ترانه فاصله چهره ترانه سرا را در پایان کلیپ اش نشان می دهد: فاصله افتاده بین من و تو/دستامون نمی رسن به همدیگه/اینو بغض تو نگفت/اینو قلب من می گه... جالب است بدانید لقب آسمانی را هم استاد برای مهرداد انتخاب کرده و این اسم فامیل واقعی خواننده که از اقوام نزدیک فرزین خواننده مرحوم است نیست.

او برای این نام ترانه ای هم گفته که در یکی از آلبوم های اولیه مهرداد اجرا شده: آسمونی، آسمونی... در سال های اخیر کمتر خواننده داخلی موفق شده از استاد ترانه ای گرفته و بخواند. مثلا مهران حشمتی که آلبومی به نام شب نمناک منتشر کرده، ترانه اذان را آن هم در ابتدا برای تیتراژ برنامه مذهبی سمت خدا - که خود صالح علاء تهیه کننده و مجری اش بود- خواند: عاشقان پنجره باز است، اذان می گویند/ قبله ام سوی نماز است، اذان می گویند... از چند سال پیش و با ممنوع فعالیت شدن دو ساله این هنرمند قدیمی، او اغلب وقت اش را به سرودن ترانه می گذراند. گفته می شود چند ترانه آلبوم جدید کامران جعفری خواننده پیشین گروه بلک کتز و همچنین سروده های چند آلبوم لس آنجلسی دیگر که در دست انتشارند، از کارهای اوست. در ضمن صالح علا همسر هنرپیشه سابق سینمای ایران شورانگیز طباطبایی می باشد. منبع
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
بررسی ترانه های پس از انقلاب ستار


رامین: ترانه ها را از دیدگاه بنده و در نظرگاهی ویژه به سه دسته تقسیم بندی میتوان کرد : ۱- ترانه هایی که مورد اقبال و توجه اکثر اقشار یک جامعه قرار می گیرند، در میان عامه ی مردم گل می کنند و بنا به پتانسیلی که در خود نهفته دارند مدتی بر سر زبان ها هستند و بعد از چندی ممکن است از یاد و خاطره ها فراموش شوند و یا حتی باقی بمانند و تا مدت ها ذهن و گوش شنوندگان عام خود را مشغول کنند ولی بنا به دلایلی توجه خواص اهل موسیقی را به خود جلب نمی کنند و برخی از این قبیل افراد حتی زحمت شنیدن این نوع از ترانه را نیز به خود نمی دهند و یکسره همه ی انواع این ترانه ها را رد می کنند و قابل بحث و بررسی نمی دانند و آن ها را ترانه ی مبتذل می خوانند. این طیف از ترانه ها را - که می توان نام عامه پسند بر آن ها نهاد - البته ویژگی های خاص خود را دارند و مهمترین ویژگی آن ها سهل الهضم بودن آن هاست.

یعنی از یک طرف دارای اشعار ساده و زود فهمی هستند که درک و ارتباط با آن ها را برای عموم آسان و سریع می کند و از سوی دیگر دارای ملودی های روتین و معمولی و بعضا شادی هستند که قادرند در شنونده احساسات گوناگونی پدید آورند و حتی ضمیر ناخودآگاه او را تا مدت ها به خود مشغول سازند و احساس لذت و خشنودی در او پدید آورند. مخاطب این نوع از ترانه بخش وسیعی از جامعه را در بر می گیرد، بدین معنا که طیف وسیعی از مردم ما کسانی هستند که به ترانه، فقط به عنوان یک ابزار شادی بخش و تفریحی می نگرند که باید خلا موجود در روان و احساسات آن ها را پر کند، سرگرمشان سازد و غم و خستگی آن ها را بزداید و وقتی به این گونه افراد که با این دیدگاه به ترانه می نگرند گفته می شود که چرا به این نوع از ترانه تمایل دارند پاسخشان این است که ما مگر از ترانه چه توقعی داریم و از شنیدن آن چه هدفی را پی می گیریم و چه می خواهیم؟ می خواهیم که زندگیمان شاد و مفرح شود، خستگی زندگی روزمره از تنمان به در رود و در یک کلام از شنیدن ترانه لذت ببریم و وقتی به آن ها گفته می شود که بیشتر این قبیل ترانه های عامه پسند از ارزش هنری چندانی برخوردار نیستند و مفهوم عالی و با ارزشی را القا نمی کنند، می خندند و می گویند ما ترانه گوش نمی دهیم که پند و موعظه بشنویم و غم و اندوهمان بیشتر شود، به دنبال ارزش های انسانی و اجتماعی و سیاسی هم در ترانه نمی گردیم، بلکه در وهله ی اول می خواهیم با شنیدن ترانه حظ کنیم و لذت ببریم و برایمان هم زیاد مهم نیست که مفهوم آن چیست!

حال به نظر شما چند درصد از مردم ما خواهان این طیف ترانه های عامه پسند هستند؟ اگر نظر مرا بخواهید خواهم گفت بیش از ۸۰ ٪. کافی است نگاهی به پیرامون خود بیفکنید و ببینید که اکثریت قریب به اتفاق مردم ما - به ویژه نسل جوان - خواهان چه نوع ترانه هایی هستند، چه آهنگ هایی گوش می دهند و خوانندگان مورد پسندشان چه کسانی می باشند و ترانه هایی که در متن زندگی مردم ما جاری است از کدام نوع است؟ آیا طالب ترانه های سنگین و دیریاب و ارزشی هستند، یا خواهان ترانه های دم دستی و راحت الحلقوم؟! همچنین آیا باید معتقد بود که تمام ترانه هایی که در این ژانر، یعنی ترانه های عامه پسند قرار می گیرند در یک سطح هستند و همه ی آن ها را باید به جرم عامه پسند بودن مطرود کرد و فاقد ارزش خواند؟ مسلما نه. یعنی ترانه های عامه پسند نیز همگی بی ارزش و مبتذل نیستند و باید میان این نوع از ترانه ها نیز تفاوت قائل شد و نباید همه آن ها را در یک سطح ارزیابی کرد، بدین معنی که بسیاری از همین ترانه ها نیز حاوی مضامین و زیبایی هایی هستند که نمی توان به سادگی از کنار آن ها گذشت. خلاصه ی کلام آن که بنا بر اعتقاد بسیاری، ترانه باید عاطفه و احساس را اقناع و ارضا کند و نه فکر و اندیشه را و رسالت یک ترانه آن است که مستمع پس از شنیدن آن احساس لذت و رضایت نماید و ( آنچنان) ذهن و عاطفه ی او ( آنچنان تر ) شود. پس به صرف عامه پسند بودن نباید رای بر بی ارزشی یک ترانه داد و نیز باید دانست که این طیف از ترانه ها همگی در یک سطح و اندازه نیستند و برخی از همین ترانه ها به سبب زیبایی هایی که در دل خود دارند جاودانه شده اند و تا سال ها زنده می مانند و فراموش نخواند گشت و گاه بیشتر از یک ترانه ی خاص و ارزشی باعث شهرت و اعتبار خواننده ی خود خواهند شد و بسیاری از خوانندگان شهرت و موفقیت خود را مدیون همین دست ترانه هایشان هستند. نمونه را، ترانه های نم نم بارون از ستار، من آمده ام از گوگوش و شب عشق از زنده یاد هایده در این دسته جای می گیرند.



2- ترانه هایی که مخاطب خاص دارد و عوام عموما آن ها را چندان نمی پسندند و اگر شرایطی فراهم شود و امکان آمارگیری نسبی در جامعه مهیا گردد، شاید بتوان گفت که درصد کمی از مردم این ترانه ها را به طور جدی و دائمی گوش می دهند و چندان به دنبال آن ها نیستند. ترانه های خاصه پسند ویژگی های خاص خود را نیز دارند. دارای کلام و شعر والا و پر مفهوم و محکمی هستند که گاه از حیث غرابت و سنگینی برای مخاطب عام قابل درک و فهم آسان نیستند و شاعران آن ها نیز در بیشتر موارد نام های متشخص و آشنایی در عرصه ی ترانه سرایی می باشند و می توان از کلام بیشتر این گونه ترانه ها به عنوان بهترین نمونه های شعر معاصر و نوین نیز نام برد، همچنین ملودی های این ترانه ها نیز نوعا دارای کیفیت مطلوب و مناسبی هستند و اغلب توسط بهترین و برجسته ترین آهنگسازان و تنظیم کنندگان آفریده گشته اند و از همه ی این ها مهمتر خوانندگان و آفرینندگان این گونه ترانه ها - که از آن اغلب به عنوان ترانه ی نوین یاد می شود - رسالت و هدفی متعالی را دنبال می کنند که گاه سیاسی، گاه اجتماعی و گاه اخلاقی و انسانی است. منتقدین عرصه ی موسیقی نیز خوانندگانی را برتر می نهند که ترانه هایی در این راستا بیافرینند که خود آن را ترانه ی نوین می نامند و بجز این قبیل ترانه ها، برای ترانه های عامه پسند ارزش چندانی قائل نیستند. در ارزش این طیف ترانه ها هیچ شکی وجود ندارد اما اگر سلیقه ی عامه را ملاک بگیریم، درصد کم و محدودی از مردم خواهان این قبیل ترانه ها هستند. نمونه را، ترانه های ما را مطلب از ستار و آی مَردم، مُردم از گوگوش در این رده قرار می گیرند. همچنین برخی از سبک های موسیقی را نیز باید در این رده، یعنی آثاری که اشخاص خاصی خواهان آن می باشند قرار داد که بارزترین نمونه ی آن ترانه هایی است که در موسیقی اصیل و سنتی آفریده گشته که ناگفته پیداست این سبک از موسیقی نیز با توجه به اهمیت فوق العاده ای که در موسیقی ایرانی دارد بخش مهمی را به خود اختصاص می دهد و هواداران ویژه ی خود را نیز دارد، اما به هر حال چون این افراد نسبت به کسانی که اهل موسیقی و گوش سپردن به ترانه در جامعه ی ما می باشند در اکثریت نیستند، بنابراین این نوع از موسیقی را نیز باید از آن انواعی دانست که مخاطب خاص دارد و همگانی پسند نیست.



3- ترانه هایی که هم مخاطب عام و هم مخاطب خاص را به خود جلب می کند، یعنی دارای فاکتورهایی هستند که هم عوام آن ها را می پسندند و هم خواص. شعر و کلام زیبا و در عین حال ساده و نه چندان پیچیده، ملودی لطیف و دلنشین و مضامین بکر و ناب، خاصیت و جذابیتی به این دست از ترانه ها بخشیده که نه تنها ضامن بقا و جاودانگی آن هاست بلکه حیطه ی استماع آن ها را نیز از محدوده ی خواص اهل موسیقی خارج ساخته و عامه ی مردم را نیز به سوی خود جلب می نماید که اگر بخواهیم از آثار ستار عزیز مثالی برای این دست از ترانه ها بیاوریم گل پونه یکی از بهترین گزینه ها می باشد.



حال با توجه به تقسیم بندی بالا که البته به صورت مجمل و بسیار مختصر به آن اشاره نمودم باید دید که ترانه هایی که ستار در این برهه ی زمانی، یعنی دوره ی پس از انقلاب اجرا نموده در میان کدام یک از دسته بندی های سه گانه ی بالا قرار می گیرد و اگر ستار در هر سه نوع، ترانه هایی خوانده است درصد کدام یک از آن ها بالاتر و بیشتر می باشد تا آنگاه بتوانیم به یک نتیجه گیری نسبی دست یابیم.

پس بیایید یک بار دیگر گفته های بالا را در اینجا مرور کنیم: ترانه هایی که عامه پسندند و بیشتر استقبال در جامعه هم از آن ها صورت می گیرد، ترانه هایی که فقط توجه خواص را به خود جلب می کنند و ترانه هایی که هم مورد توجه عوام و هم مورد عنایت خواص قرار می گیرند. حال از یک خواننده ی بزرگ و متعهد که برای مردمش می خواند و به سلیقه های گوناگون نیز احترام می گذارد چه توقعی باید داشت؟ آیا باید همه ی تلاش خود را مصروف بر خواندن ترانه های نوع دوم نماید و رضایت خواص را جلب کند و در نتیجه به سلیقه ی اکثریت قریب به اتفاق مردم جامعه ی خویش که خواهان ترانه های شنیدنی، زیبا و بعضا شاد هستند بی توجهی کند و شعارش این باشد که: پسند عامه گو هرگز مباش؟! یا باید صرفا به خواندن ترانه های عامه پسند بپردازد و کارنامه ی خود را از ترانه های نوین و ارزشمند تهی کند و خواص اهل موسیقی را که جدی تر و حرفه ای تر به این مقوله می نگرند از خود نا امید گرداند؟ یا سعی کند ترانه هایی بیافریند که رضایت هر دو دسته را جلب کند؟ کاری که در موسیقی امروز و با توجه به شرایط فعلی حاکم بر دنیای ترانه به ویژه در فراسوی آب ها و در غربت کاری بس سنگین و توانفرساست؟

خواننده ای بهتر رسالت خویش را انجام داده که جمع میان گزینه های بالا را در کارنامه ی هنری خویش داشته باشد، یعنی هم ترانه هایی بخواند که در عین داشتن فاکتورهای لازم هنری، رضایت عامه را جلب کند و هم آثاری را اجرا کند که خواص را راضی نماید. هم ترانه های لطیف و عاشقانه بخواند و هم ترانه های سیاسی و اجتماعی، هم سهم عاطفه و احساس را لحاظ نماید و هم سهم فکر و اندیشه را و البته در تمام این مورد هویت ایرانی خویش را نیز فراموش نکند و فرهنگ سرزمین خود را از یاد نبرد و در کار خود پشتکاری داشته باشد که بیانگر احترام او به مخاطبین خویش است و هر گاه یک خواننده یکی از این موارد را از یاد ببرد و کفه ی ترازوی آثار او به یکسو بیشتر میل کند ممکن است در کار خود کمتر موفقیتی کسب نماید. پس خواننده ی خوب باید علاوه بر این که تمام سعیش بر این باشد تا از ارائه ی آثار مبتذل و بی ارزش و بازاری صرف خودداری کند، از خواندن ترانه های عامه پسند در سطح بالا نیز غفلت نکند و فقط به رضایت خاطر منتقدان و دوستداران ترانه ی نوین و به طور کلی خواص نیندیشد و رضایت عامه ی مردم را نیز که اتفاقا اکثریت قریب به اتفاق جامعه ی ما را تشکیل می دهند در نطر داشته باشد چون در غیر این صورت کار او محکوم به شکست و فراموشی است و از طرف دیگر ترانه های ارزشی، هنری و سیاسی و اجتماعی را که بیانگر توجه یک هنرمند به رویدادهای سرزمین خویش و سرنوشت مردم مملکتش است از یاد نبرد تا از این نظر نیز کارنامه ی هنری وی درخشان و پربار باشد. شاید بهترین نمونه برای هنرمندانی که آثار اخیرشان این ایراد را دارد که فقط رضایت گروه خاصی از مستمعین را فراهم آورده و ناخشنودی بسیاری دیگر را در پی داشته است، گوگوش عزیز باشد. وی در آثار دوره ی اخیر خود بیشتر ایده ها و موضوعاتی را در نظر داشته که مورد پسند عامه ی مردم نیست و قشر خاصی آن را می پسندند. شاید برخی از این آثار مورد اقبال و توجه منتقدین و دوستداران ترانه ی نوین قرار بگیرد و آن ها را نقد کنند و به به و چه چه نمایند اما آیا رویکرد عامه نیز به این ترانه ها همین گونه است؟ اگر بخواهیم از سر انصاف قضاوت کنیم ترانه های قدیمی گوگوش که تعداد بسیار زیادی از آن ها عامه پسند بودند موفق ترند و یا ترانه های کنونی او که بیشتر رضایت خواص را جلب می کنند؟ البته منظورم هرگز این نیست که بخواهم از ارزش ترانه های کنونی گوگوش که برخی از آن ها الحق از شاهکارهای ترانه ی نوین ما هستند بکاهم. فقط می خواهم بگویم که این به تنهایی کافی نیست و مردم ما در کنار آثاری همچون کیو کیو بنگ بنگ به ترانه هایی با مضامین شاد و روحنواز و مفرح نیز احتیاج دارند.

با توجه به همه ی نکات یاد شده در بالا باید گفت که ستار عزیز در طول سالیان طولانی پس از انقلاب کارنامه ای مقبول و پربار از خود بجا گذارده و آثار ارزنده ای از انواع سبک های موسیقی را از خود به یادگار نهاده و در همه ی اقسام موسیقی به شایستگی عرض اندام نموده است. ستار از معدود هنرمندان و خوانندگانی است که در عرصه ی این هنر فاخر، تمامی فاکتورهای لازم اعم از تعهد، پشتکار و حجم و گستردگی و طعم و رنگ و انعطاف صدا را در حد بسیار بالا داراست، آن گونه که در موسیقی ما به خواننده ای کامل و شش دانگ بدل گشته و نیز از معدود کسانی است که با قدرت استثنایی صدای خود موسیقی اصیل و سنتی ما را در آن سوی مرزها زنده نگاه داشته و در این زمینه نیز رسالت یک هنرمند متعهد را با شایستگی به انجام رسانیده است. هموست که هم ترانه های شاد خوانده و هم ترانه های غمگین، با عاشقانه هایش شقایق را نیز عاشق نموده و با ترانه های سیاسی و اجتماعی خویش لرزه بر اندام مستکبرین افکنده، هم نابسامانی های مردم و مملکت خویش را فریاد زده و هم از زیبایی ها و دلشادی ها برایشان خوانده است و با چشم پوشی از شهرت جوانی خود، صدای خویش را وقف مردم کشورش نموده و زندگی را با تمام زیبایی های آن در ترانه هایش جاری ساخته است و در این راه باکی هم نداشته که فلان منتقد مغرض ترانه ی او را می پسندد یا نه، که برای او تنها پسند مردمش - آن هم نه فقط مردمان اهل اینترنت - اهمیت داشته است. چشمه ی زلال ترانه های ستار به قدری گسترده است که هر طبعی با هر سلیقه ای را سیراب می کند و کمتر هنرمندی را داریم که چنین چشم انداز وسیعی از ترانه را در آثارش ببینیم . بخش کوچکی از این چشم انداز گسترده و دلنواز را بنگرید:

ترانه های شاد : گل ناز، آهو، چشمانت، بانی، از عشق مردن، رویا، مسافر عشق، نم نم بارون، گلپری، خاکی، صدای تو، تکخال، بی نظیر، چه خبر، آشتی، شاه، سرو ناز و ...

ترانه های نیمه شاد : یوسف کنعان، سپید و سیاه، یادته، مستی، تا تو رو دیدم، چه قشنگه عاشقی، پروانه، فلسفه ی عشق، دخترم، غم مخور، ما رو باش، هوای عشق، قدم رنجه، پناه، آخرین تلاش، گل کینه، نارفیق، گلگشت، بوی گندم، عمو نوروز، اشک عاشق و ...

ترانه های غمگین: سفرنامه، مادر، آمدی، دو پرنده، یگانگی، سرنوشت، تکرار، طلاق، جاده، بسوز ای دل، گریه، پیله، گلایه، یا مولا، ما را مطلب، رقیب، خاطره ها، زندان دلتنگی، رمز، کوچه، پنجره، یکشبه، سلام و ...

عاشقانه های ناب: حاشا مکن، خاطره، جدایی، تنها نبودی، دفتر عشق، جان شیرینم، رفتی و نموندی، ای عاشقان، بلوغ ستاره، دیگه نکن گریه، گرفتار، عشق من، غوغای ستارگان، شب، بی عشق هرگز، همیشه بهار، ستاره بازی، ساقی، خورشید خانم، دلواپسی و ...

ترانه های سیاسی و اجتماعی: شناسنامه، خاک تشنه، فریب، ای کاش، قصه ی ما، هموطن، زندان آزادی، کوزه، گل پونه، مطرب، شهبانو، رفراندوم، اعلامیه، از خونه تون بیاید بیرون، خاک، این خانه قشنگ است و ...

موسیقی اصیل و سنتی : نماز عشق، اشک، افلاکی، زهره (با هوشمند عقیلی)، رسوای زمانه (با زنده یاد الهه)، گل های رنگارنگ، شب عاشقان (با زنده یاد هایده)، بزم های آوای دلدادگان و بهار (با زنده یاد مهستی)، آلبوم به یاد داریوش رفیعی و ...



بله، تنها انتقادی که به ستار در این دوره وارد است این می باشد که در خواندن برخی ترانه های عامه پسند آن هم در دوره ای محدود، کمی بی ملاحظگی نمود و ترانه هایی خواند که اگر نمی خواند بهتر بود. ولی باید توجه نمود که اولا تعداد این ترانه ها انگشت شمار است و در مقایسه با سایر ترانه های ستار در دوره پس از انقلاب، درصد ناچیزی را تشکیل می دهد و درثانی همین انتقادها نیز نشانه ی بزرگی و عظمت ستار است که توقع چنین لغزش هایی هر چند کوچک نیز از وی نمی رود. چرا این انتقادها به سایر هنرمندان نمی شود؟ زیرا همگان را عقیده بر این است که بزرگی و شان ستار در حدی است که چنین انتظاری از ایشان نیست که حتی یک ترانه ی ضعیف هم اجرا نماید، هر چند باید گفت که حتی ضعیف ترین ترانه های عامه پسند ستار در مقایسه با آنچه خوانندگان مبتذل امروزی به خورد مردم ما می دهند در سطحی بسیار برتر و والاتر قرار می گیرد. گذشته از این ها، کدام خواننده را می توانید نام ببرید که ترانه ی ضعیف در کارنامه نداشته باشد؟ پس اگر انتقادی هم در این زمینه به ستار وارد است نه به خاطر سطح خیلی پایین این گونه ترانه ها، بلکه به خاطر عظمت و بزرگی ستار است که برخی از ترانه ها برای وی کوچک و حقیر هستند و ستار نازنین هم در آثار اخیر خود نشان داده که سال هاست از این دست ترانه ها فاصله گرفته است.

برای مثال ترانه هایی را که زنده یاد سورن برای ستار آهنگسازی نموده می توانید در زیر ملاحظه بفرمایید و همانطور که می بینید تیم قدرتمند و هماهنگ سورن، هما میر افشار و آرمن به همراه صدای آسمانی دکتر ستار زیباترین ترانه های عاشقانه ی موسیقی ما را رقم زده اند: منبع














بررسی ترانه های پس از انقلاب ستار


رامین: ترانه ها را از دیدگاه بنده و در نظرگاهی ویژه به سه دسته تقسیم بندی میتوان کرد : ۱- ترانه هایی که مورد اقبال و توجه اکثر اقشار یک جامعه قرار می گیرند، در میان عامه ی مردم گل می کنند و بنا به پتانسیلی که در خود نهفته دارند مدتی بر سر زبان ها هستند و بعد از چندی ممکن است از یاد و خاطره ها فراموش شوند و یا حتی باقی بمانند و تا مدت ها ذهن و گوش شنوندگان عام خود را مشغول کنند ولی بنا به دلایلی توجه خواص اهل موسیقی را به خود جلب نمی کنند و برخی از این قبیل افراد حتی زحمت شنیدن این نوع از ترانه را نیز به خود نمی دهند و یکسره همه ی انواع این ترانه ها را رد می کنند و قابل بحث و بررسی نمی دانند و آن ها را ترانه ی مبتذل می خوانند. این طیف از ترانه ها را - که می توان نام عامه پسند بر آن ها نهاد - البته ویژگی های خاص خود را دارند و مهمترین ویژگی آن ها سهل الهضم بودن آن هاست.

یعنی از یک طرف دارای اشعار ساده و زود فهمی هستند که درک و ارتباط با آن ها را برای عموم آسان و سریع می کند و از سوی دیگر دارای ملودی های روتین و معمولی و بعضا شادی هستند که قادرند در شنونده احساسات گوناگونی پدید آورند و حتی ضمیر ناخودآگاه او را تا مدت ها به خود مشغول سازند و احساس لذت و خشنودی در او پدید آورند. مخاطب این نوع از ترانه بخش وسیعی از جامعه را در بر می گیرد، بدین معنا که طیف وسیعی از مردم ما کسانی هستند که به ترانه، فقط به عنوان یک ابزار شادی بخش و تفریحی می نگرند که باید خلا موجود در روان و احساسات آن ها را پر کند، سرگرمشان سازد و غم و خستگی آن ها را بزداید و وقتی به این گونه افراد که با این دیدگاه به ترانه می نگرند گفته می شود که چرا به این نوع از ترانه تمایل دارند پاسخشان این است که ما مگر از ترانه چه توقعی داریم و از شنیدن آن چه هدفی را پی می گیریم و چه می خواهیم؟ می خواهیم که زندگیمان شاد و مفرح شود، خستگی زندگی روزمره از تنمان به در رود و در یک کلام از شنیدن ترانه لذت ببریم و وقتی به آن ها گفته می شود که بیشتر این قبیل ترانه های عامه پسند از ارزش هنری چندانی برخوردار نیستند و مفهوم عالی و با ارزشی را القا نمی کنند، می خندند و می گویند ما ترانه گوش نمی دهیم که پند و موعظه بشنویم و غم و اندوهمان بیشتر شود، به دنبال ارزش های انسانی و اجتماعی و سیاسی هم در ترانه نمی گردیم، بلکه در وهله ی اول می خواهیم با شنیدن ترانه حظ کنیم و لذت ببریم و برایمان هم زیاد مهم نیست که مفهوم آن چیست!

حال به نظر شما چند درصد از مردم ما خواهان این طیف ترانه های عامه پسند هستند؟ اگر نظر مرا بخواهید خواهم گفت بیش از ۸۰ ٪. کافی است نگاهی به پیرامون خود بیفکنید و ببینید که اکثریت قریب به اتفاق مردم ما - به ویژه نسل جوان - خواهان چه نوع ترانه هایی هستند، چه آهنگ هایی گوش می دهند و خوانندگان مورد پسندشان چه کسانی می باشند و ترانه هایی که در متن زندگی مردم ما جاری است از کدام نوع است؟ آیا طالب ترانه های سنگین و دیریاب و ارزشی هستند، یا خواهان ترانه های دم دستی و راحت الحلقوم؟! همچنین آیا باید معتقد بود که تمام ترانه هایی که در این ژانر، یعنی ترانه های عامه پسند قرار می گیرند در یک سطح هستند و همه ی آن ها را باید به جرم عامه پسند بودن مطرود کرد و فاقد ارزش خواند؟ مسلما نه. یعنی ترانه های عامه پسند نیز همگی بی ارزش و مبتذل نیستند و باید میان این نوع از ترانه ها نیز تفاوت قائل شد و نباید همه آن ها را در یک سطح ارزیابی کرد، بدین معنی که بسیاری از همین ترانه ها نیز حاوی مضامین و زیبایی هایی هستند که نمی توان به سادگی از کنار آن ها گذشت. خلاصه ی کلام آن که بنا بر اعتقاد بسیاری، ترانه باید عاطفه و احساس را اقناع و ارضا کند و نه فکر و اندیشه را و رسالت یک ترانه آن است که مستمع پس از شنیدن آن احساس لذت و رضایت نماید و ( آنچنان) ذهن و عاطفه ی او ( آنچنان تر ) شود. پس به صرف عامه پسند بودن نباید رای بر بی ارزشی یک ترانه داد و نیز باید دانست که این طیف از ترانه ها همگی در یک سطح و اندازه نیستند و برخی از همین ترانه ها به سبب زیبایی هایی که در دل خود دارند جاودانه شده اند و تا سال ها زنده می مانند و فراموش نخواند گشت و گاه بیشتر از یک ترانه ی خاص و ارزشی باعث شهرت و اعتبار خواننده ی خود خواهند شد و بسیاری از خوانندگان شهرت و موفقیت خود را مدیون همین دست ترانه هایشان هستند. نمونه را، ترانه های نم نم بارون از ستار، من آمده ام از گوگوش و شب عشق از زنده یاد هایده در این دسته جای می گیرند.



2- ترانه هایی که مخاطب خاص دارد و عوام عموما آن ها را چندان نمی پسندند و اگر شرایطی فراهم شود و امکان آمارگیری نسبی در جامعه مهیا گردد، شاید بتوان گفت که درصد کمی از مردم این ترانه ها را به طور جدی و دائمی گوش می دهند و چندان به دنبال آن ها نیستند. ترانه های خاصه پسند ویژگی های خاص خود را نیز دارند. دارای کلام و شعر والا و پر مفهوم و محکمی هستند که گاه از حیث غرابت و سنگینی برای مخاطب عام قابل درک و فهم آسان نیستند و شاعران آن ها نیز در بیشتر موارد نام های متشخص و آشنایی در عرصه ی ترانه سرایی می باشند و می توان از کلام بیشتر این گونه ترانه ها به عنوان بهترین نمونه های شعر معاصر و نوین نیز نام برد، همچنین ملودی های این ترانه ها نیز نوعا دارای کیفیت مطلوب و مناسبی هستند و اغلب توسط بهترین و برجسته ترین آهنگسازان و تنظیم کنندگان آفریده گشته اند و از همه ی این ها مهمتر خوانندگان و آفرینندگان این گونه ترانه ها - که از آن اغلب به عنوان ترانه ی نوین یاد می شود - رسالت و هدفی متعالی را دنبال می کنند که گاه سیاسی، گاه اجتماعی و گاه اخلاقی و انسانی است. منتقدین عرصه ی موسیقی نیز خوانندگانی را برتر می نهند که ترانه هایی در این راستا بیافرینند که خود آن را ترانه ی نوین می نامند و بجز این قبیل ترانه ها، برای ترانه های عامه پسند ارزش چندانی قائل نیستند. در ارزش این طیف ترانه ها هیچ شکی وجود ندارد اما اگر سلیقه ی عامه را ملاک بگیریم، درصد کم و محدودی از مردم خواهان این قبیل ترانه ها هستند. نمونه را، ترانه های ما را مطلب از ستار و آی مَردم، مُردم از گوگوش در این رده قرار می گیرند. همچنین برخی از سبک های موسیقی را نیز باید در این رده، یعنی آثاری که اشخاص خاصی خواهان آن می باشند قرار داد که بارزترین نمونه ی آن ترانه هایی است که در موسیقی اصیل و سنتی آفریده گشته که ناگفته پیداست این سبک از موسیقی نیز با توجه به اهمیت فوق العاده ای که در موسیقی ایرانی دارد بخش مهمی را به خود اختصاص می دهد و هواداران ویژه ی خود را نیز دارد، اما به هر حال چون این افراد نسبت به کسانی که اهل موسیقی و گوش سپردن به ترانه در جامعه ی ما می باشند در اکثریت نیستند، بنابراین این نوع از موسیقی را نیز باید از آن انواعی دانست که مخاطب خاص دارد و همگانی پسند نیست.



3- ترانه هایی که هم مخاطب عام و هم مخاطب خاص را به خود جلب می کند، یعنی دارای فاکتورهایی هستند که هم عوام آن ها را می پسندند و هم خواص. شعر و کلام زیبا و در عین حال ساده و نه چندان پیچیده، ملودی لطیف و دلنشین و مضامین بکر و ناب، خاصیت و جذابیتی به این دست از ترانه ها بخشیده که نه تنها ضامن بقا و جاودانگی آن هاست بلکه حیطه ی استماع آن ها را نیز از محدوده ی خواص اهل موسیقی خارج ساخته و عامه ی مردم را نیز به سوی خود جلب می نماید که اگر بخواهیم از آثار ستار عزیز مثالی برای این دست از ترانه ها بیاوریم گل پونه یکی از بهترین گزینه ها می باشد.



حال با توجه به تقسیم بندی بالا که البته به صورت مجمل و بسیار مختصر به آن اشاره نمودم باید دید که ترانه هایی که ستار در این برهه ی زمانی، یعنی دوره ی پس از انقلاب اجرا نموده در میان کدام یک از دسته بندی های سه گانه ی بالا قرار می گیرد و اگر ستار در هر سه نوع، ترانه هایی خوانده است درصد کدام یک از آن ها بالاتر و بیشتر می باشد تا آنگاه بتوانیم به یک نتیجه گیری نسبی دست یابیم.

پس بیایید یک بار دیگر گفته های بالا را در اینجا مرور کنیم: ترانه هایی که عامه پسندند و بیشتر استقبال در جامعه هم از آن ها صورت می گیرد، ترانه هایی که فقط توجه خواص را به خود جلب می کنند و ترانه هایی که هم مورد توجه عوام و هم مورد عنایت خواص قرار می گیرند. حال از یک خواننده ی بزرگ و متعهد که برای مردمش می خواند و به سلیقه های گوناگون نیز احترام می گذارد چه توقعی باید داشت؟ آیا باید همه ی تلاش خود را مصروف بر خواندن ترانه های نوع دوم نماید و رضایت خواص را جلب کند و در نتیجه به سلیقه ی اکثریت قریب به اتفاق مردم جامعه ی خویش که خواهان ترانه های شنیدنی، زیبا و بعضا شاد هستند بی توجهی کند و شعارش این باشد که: پسند عامه گو هرگز مباش؟! یا باید صرفا به خواندن ترانه های عامه پسند بپردازد و کارنامه ی خود را از ترانه های نوین و ارزشمند تهی کند و خواص اهل موسیقی را که جدی تر و حرفه ای تر به این مقوله می نگرند از خود نا امید گرداند؟ یا سعی کند ترانه هایی بیافریند که رضایت هر دو دسته را جلب کند؟ کاری که در موسیقی امروز و با توجه به شرایط فعلی حاکم بر دنیای ترانه به ویژه در فراسوی آب ها و در غربت کاری بس سنگین و توانفرساست؟

خواننده ای بهتر رسالت خویش را انجام داده که جمع میان گزینه های بالا را در کارنامه ی هنری خویش داشته باشد، یعنی هم ترانه هایی بخواند که در عین داشتن فاکتورهای لازم هنری، رضایت عامه را جلب کند و هم آثاری را اجرا کند که خواص را راضی نماید. هم ترانه های لطیف و عاشقانه بخواند و هم ترانه های سیاسی و اجتماعی، هم سهم عاطفه و احساس را لحاظ نماید و هم سهم فکر و اندیشه را و البته در تمام این مورد هویت ایرانی خویش را نیز فراموش نکند و فرهنگ سرزمین خود را از یاد نبرد و در کار خود پشتکاری داشته باشد که بیانگر احترام او به مخاطبین خویش است و هر گاه یک خواننده یکی از این موارد را از یاد ببرد و کفه ی ترازوی آثار او به یکسو بیشتر میل کند ممکن است در کار خود کمتر موفقیتی کسب نماید. پس خواننده ی خوب باید علاوه بر این که تمام سعیش بر این باشد تا از ارائه ی آثار مبتذل و بی ارزش و بازاری صرف خودداری کند، از خواندن ترانه های عامه پسند در سطح بالا نیز غفلت نکند و فقط به رضایت خاطر منتقدان و دوستداران ترانه ی نوین و به طور کلی خواص نیندیشد و رضایت عامه ی مردم را نیز که اتفاقا اکثریت قریب به اتفاق جامعه ی ما را تشکیل می دهند در نطر داشته باشد چون در غیر این صورت کار او محکوم به شکست و فراموشی است و از طرف دیگر ترانه های ارزشی، هنری و سیاسی و اجتماعی را که بیانگر توجه یک هنرمند به رویدادهای سرزمین خویش و سرنوشت مردم مملکتش است از یاد نبرد تا از این نظر نیز کارنامه ی هنری وی درخشان و پربار باشد. شاید بهترین نمونه برای هنرمندانی که آثار اخیرشان این ایراد را دارد که فقط رضایت گروه خاصی از مستمعین را فراهم آورده و ناخشنودی بسیاری دیگر را در پی داشته است، گوگوش عزیز باشد. وی در آثار دوره ی اخیر خود بیشتر ایده ها و موضوعاتی را در نظر داشته که مورد پسند عامه ی مردم نیست و قشر خاصی آن را می پسندند. شاید برخی از این آثار مورد اقبال و توجه منتقدین و دوستداران ترانه ی نوین قرار بگیرد و آن ها را نقد کنند و به به و چه چه نمایند اما آیا رویکرد عامه نیز به این ترانه ها همین گونه است؟ اگر بخواهیم از سر انصاف قضاوت کنیم ترانه های قدیمی گوگوش که تعداد بسیار زیادی از آن ها عامه پسند بودند موفق ترند و یا ترانه های کنونی او که بیشتر رضایت خواص را جلب می کنند؟ البته منظورم هرگز این نیست که بخواهم از ارزش ترانه های کنونی گوگوش که برخی از آن ها الحق از شاهکارهای ترانه ی نوین ما هستند بکاهم. فقط می خواهم بگویم که این به تنهایی کافی نیست و مردم ما در کنار آثاری همچون کیو کیو بنگ بنگ به ترانه هایی با مضامین شاد و روحنواز و مفرح نیز احتیاج دارند.

با توجه به همه ی نکات یاد شده در بالا باید گفت که ستار عزیز در طول سالیان طولانی پس از انقلاب کارنامه ای مقبول و پربار از خود بجا گذارده و آثار ارزنده ای از انواع سبک های موسیقی را از خود به یادگار نهاده و در همه ی اقسام موسیقی به شایستگی عرض اندام نموده است. ستار از معدود هنرمندان و خوانندگانی است که در عرصه ی این هنر فاخر، تمامی فاکتورهای لازم اعم از تعهد، پشتکار و حجم و گستردگی و طعم و رنگ و انعطاف صدا را در حد بسیار بالا داراست، آن گونه که در موسیقی ما به خواننده ای کامل و شش دانگ بدل گشته و نیز از معدود کسانی است که با قدرت استثنایی صدای خود موسیقی اصیل و سنتی ما را در آن سوی مرزها زنده نگاه داشته و در این زمینه نیز رسالت یک هنرمند متعهد را با شایستگی به انجام رسانیده است. هموست که هم ترانه های شاد خوانده و هم ترانه های غمگین، با عاشقانه هایش شقایق را نیز عاشق نموده و با ترانه های سیاسی و اجتماعی خویش لرزه بر اندام مستکبرین افکنده، هم نابسامانی های مردم و مملکت خویش را فریاد زده و هم از زیبایی ها و دلشادی ها برایشان خوانده است و با چشم پوشی از شهرت جوانی خود، صدای خویش را وقف مردم کشورش نموده و زندگی را با تمام زیبایی های آن در ترانه هایش جاری ساخته است و در این راه باکی هم نداشته که فلان منتقد مغرض ترانه ی او را می پسندد یا نه، که برای او تنها پسند مردمش - آن هم نه فقط مردمان اهل اینترنت - اهمیت داشته است. چشمه ی زلال ترانه های ستار به قدری گسترده است که هر طبعی با هر سلیقه ای را سیراب می کند و کمتر هنرمندی را داریم که چنین چشم انداز وسیعی از ترانه را در آثارش ببینیم . بخش کوچکی از این چشم انداز گسترده و دلنواز را بنگرید:

ترانه های شاد : گل ناز، آهو، چشمانت، بانی، از عشق مردن، رویا، مسافر عشق، نم نم بارون، گلپری، خاکی، صدای تو، تکخال، بی نظیر، چه خبر، آشتی، شاه، سرو ناز و ...

ترانه های نیمه شاد : یوسف کنعان، سپید و سیاه، یادته، مستی، تا تو رو دیدم، چه قشنگه عاشقی، پروانه، فلسفه ی عشق، دخترم، غم مخور، ما رو باش، هوای عشق، قدم رنجه، پناه، آخرین تلاش، گل کینه، نارفیق، گلگشت، بوی گندم، عمو نوروز، اشک عاشق و ...

ترانه های غمگین: سفرنامه، مادر، آمدی، دو پرنده، یگانگی، سرنوشت، تکرار، طلاق، جاده، بسوز ای دل، گریه، پیله، گلایه، یا مولا، ما را مطلب، رقیب، خاطره ها، زندان دلتنگی، رمز، کوچه، پنجره، یکشبه، سلام و ...

عاشقانه های ناب: حاشا مکن، خاطره، جدایی، تنها نبودی، دفتر عشق، جان شیرینم، رفتی و نموندی، ای عاشقان، بلوغ ستاره، دیگه نکن گریه، گرفتار، عشق من، غوغای ستارگان، شب، بی عشق هرگز، همیشه بهار، ستاره بازی، ساقی، خورشید خانم، دلواپسی و ...

ترانه های سیاسی و اجتماعی: شناسنامه، خاک تشنه، فریب، ای کاش، قصه ی ما، هموطن، زندان آزادی، کوزه، گل پونه، مطرب، شهبانو، رفراندوم، اعلامیه، از خونه تون بیاید بیرون، خاک، این خانه قشنگ است و ...

موسیقی اصیل و سنتی : نماز عشق، اشک، افلاکی، زهره (با هوشمند عقیلی)، رسوای زمانه (با زنده یاد الهه)، گل های رنگارنگ، شب عاشقان (با زنده یاد هایده)، بزم های آوای دلدادگان و بهار (با زنده یاد مهستی)، آلبوم به یاد داریوش رفیعی و ...



بله، تنها انتقادی که به ستار در این دوره وارد است این می باشد که در خواندن برخی ترانه های عامه پسند آن هم در دوره ای محدود، کمی بی ملاحظگی نمود و ترانه هایی خواند که اگر نمی خواند بهتر بود. ولی باید توجه نمود که اولا تعداد این ترانه ها انگشت شمار است و در مقایسه با سایر ترانه های ستار در دوره پس از انقلاب، درصد ناچیزی را تشکیل می دهد و درثانی همین انتقادها نیز نشانه ی بزرگی و عظمت ستار است که توقع چنین لغزش هایی هر چند کوچک نیز از وی نمی رود. چرا این انتقادها به سایر هنرمندان نمی شود؟ زیرا همگان را عقیده بر این است که بزرگی و شان ستار در حدی است که چنین انتظاری از ایشان نیست که حتی یک ترانه ی ضعیف هم اجرا نماید، هر چند باید گفت که حتی ضعیف ترین ترانه های عامه پسند ستار در مقایسه با آنچه خوانندگان مبتذل امروزی به خورد مردم ما می دهند در سطحی بسیار برتر و والاتر قرار می گیرد. گذشته از این ها، کدام خواننده را می توانید نام ببرید که ترانه ی ضعیف در کارنامه نداشته باشد؟ پس اگر انتقادی هم در این زمینه به ستار وارد است نه به خاطر سطح خیلی پایین این گونه ترانه ها، بلکه به خاطر عظمت و بزرگی ستار است که برخی از ترانه ها برای وی کوچک و حقیر هستند و ستار نازنین هم در آثار اخیر خود نشان داده که سال هاست از این دست ترانه ها فاصله گرفته است.

برای مثال ترانه هایی را که زنده یاد سورن برای ستار آهنگسازی نموده می توانید در زیر ملاحظه بفرمایید و همانطور که می بینید تیم قدرتمند و هماهنگ سورن، هما میر افشار و آرمن به همراه صدای آسمانی دکتر ستار زیباترین ترانه های عاشقانه ی موسیقی ما را رقم زده اند: منبع
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
شرکت گوگوش در فستیوال میدم کن فرانسه


در زمينه ی فعاليت های گوگوش در عرصه ی بين المللی، توسط محمود قربانی با شخصی به نام جورج کريسمس قراردادی بسته شد که او به عنوان مديرِ برنامه های گوگوش، کار خود را در اين زمينه آغاز کرد و اين اولين بار بود که يك هنرمند ايرانی، مدير برنامه ای در اين سطح داشت و همين كار، مقدمه ی قراردادی شد با کمپانی بارکلی Barclay که مدير آن ادی بارکلی بود، اين قرارداد در پاييز سال 1970 امضاء شد. با درخواست اين کمپانی، گوگوش بايد در پاريس اقامت می کرد تا توسط معلم های مخصوص، آموزش های لازم برای خواندن و اجرای صحنه را می ديد. گوگوش با همسر و پسرش به پاريس رفت و هشت ماه در اين شهر اقامت داشت و در طی اين مدت، موارد مربوط به صحنه و لهجه ی فرانسوی را آموخت و پس از اين مدت توانست دو ترانه ی فرانسوی را به گونه ای اجرا کند که به راستی تشخيص اين که خواننده، غير فرانسوی است مشکل بود.

وقتی صفحه ای که اين دو ترانه ی فرانسوی را در پشت و روی خود داشت به بازار آمد، گوگوش در فستيوال ميدم کن که يك جشنواره ی موسيقى بود شرکت کرد. شرکت کردن گوگوش در فستيوال کن، يك واقعه ی بزرگ در زندگی هنری او بود. در اين فستيوال، خواننده های بزرگ دنيا از امريكا و اروپا شرکت داشتند و اين فستيوال سه شب ادامه داشت و برنامه ی گوگوش در شب سوم بود. در اين فستيوال، پورى بنايى نيز همراه گوگوش بود.

در همین حال برای خانم گوگوش در چند هتل، کنفرانس مطبوعاتی ترتیب داده شد و یک اتومبیل آنتیک قدیمی نیز برای ایشان در نظر گرفته شد که ایشان با این اتومبیل در خیابان ها رفت و آمد می کرد و همین مسئله موجب جلب توجه مردم شده که هجوم می آوردند و از ایشان امضا می گرفتند و توجه خبرنگاران نیز به این صحنه ها جلب می شد.

کمپانی بارکلی براى تبليغ صفحه ی گوگوش، يك ماشين بزرگ صفحه پُرکُنی را در مقابلِ در ورودی فستيوال قرار داده بود که همان جا صفحه را پر کرده و به مردم می داد.

در میدم کن، گوگوش به روی صحنه رفت، استقبال مردم شورانگیز بود. گوگوش یک لباس چشمگیر ایرانی به تن داشت، این لباس از حریر سفید تهیه شده بود و به صورت چادر جلوه می کرد. ارکستر به نواختن آهنگ پرداخت اما وقتی گوگوش می خواست برنامه ی خود را آغاز کند، میکروفن قطع بود.

شاید برای اولین بار بود که در کن چنین حادثه ای روی می داد، تنظیم نور هم آن طور که باید و شاید نبود و ظواهر از یک نوع دسته بندی و توطئه ی هنری حکایت می کرد.

اولین آهنگی که گوگوش خواند، یک آهنگ ملایم و نوازشگر به زبان فرانسه بود، وقتی اولین آهنگ پایان یافت سالن یک پارچه شور و هیجان شد و نام گوگوش در هر گوشه ی سالن روی زبان ها افتاد.

گوگوش در اجرای این آهنگ، از همه ی وجود خود مایه گرفت در خلال آن قطرات اشک، آرام آرام بر چهره ی او شیار می کشید.

دومین آهنگ، یک آهنگ تند بود، گوگوش با حرکات دست خود، به ارکستر ریتم داد و آن گاه به رقص پرداخت. گوگوش در این فستیوال، بسيار مورد توجه قرار گرفت و صفحه ی طلايى جايزه ی فستيوال ميدم کن در سال 1971 به گوگوش تعلق یافت و اين جايزه در کنار جايزه ها و يادبودهای بارکلی، موسسه ی پخش صفحه ی پاريس قرار گرفت. پس از پیروزی گوگوش در فستیوال میدم کن، خبرگزاری اسوشیتد پرس، روز شنبه خبر برنده شدن گوگوش خواننده ی ایرانی را در فستیوال میدم کن، به همه ی دنیا مخابره کرد.

اسو شیتد پرس در خبرهای خود اشاره کرده بود که گوگوش لباس های محلی ایرانی به تن داشته و سه آهنگ از ساخته های کمپانی پخش صفحه ی بارکلی را به زبان فرانسه اجرا کرده و با رقابت فشرده ای بین خواننده گان معروف اروپایی برنده ی جایزه ی اول فستیوال میدم کان در سال 1971 گردیده است.

پوری بنایی که برای تشویق گوگوش به فستیوال میدم کن در پاریس سفر کرده بود گفت: گوگوش با اجرای آهنگ هایش با صدای صاف و دلنشینی که دارد، به شدت با تشویق مردم رو به رو شد.

آوای گرم گوگوش در لباس محلی ایرانی توام با زیبایی و جذابیت وی، حاضرین در فستیوال را به شدت تحت تاثیر قرار داد. وقتی گوگوش خبر برنده شدن خود را در بین آن همه رقیب شنید، از فرط خوش حالی به شدت گریست. بارکلی مدیر کمپانی پخش صفحه ی بارکلی، بعد از اعلام خبر پیروزی گوگوش در فستیوال میدم کان اعلام کرد که گوگوش در فستیوال سن رمو نیز شرکت خواهد نمود.

گوگوش قبل از برگزاری فستیوال کن می گفت: من در میان شصت خواننده ی معروف دنیا که در فستیوال میدم کن شرکت کرده اند و تام جونز نیز در میان آن هاست فقط از فرانسوازهاردی می ترسم. شب بعد از درخشش گوگوش در فستیوال میدم، برای تکمیل فعالیت ها، ادی بارکلی، به افتخار گوگوش ششصد نفر از برگزیده گان فستیوال کن را به ویسکی کوکوی کن دعوت کرد.

برنامه ی گوگوش در این شب بسیار عالی بود، او توانست در آن شب حتا بهتر از شب فستیوال بدرخشد چون در فستیوال فقط ترانه های فرانسوی را خوانده بود اما در این شب علاوه بر ترانه های فرانسوی ترانه هایی به زبان انگلیسی نیز خواند.

اجرای برنامه در ویسکی کوکوی کن باعث شد که نماینده گان کمپانی RCA به دیدار گوگوش بیایند و از او خواستند برای تکثیر صفحاتش، با آن ها قرار داد ببندد. گوگوش اما با کمپانی بارکلی قرارداد داشت و همین موجب شد که RCA قرارداد گوگوش را از کمپانی بارکلی خریداری کند و با این هدف که گوگوش را در جهان معرفی کند.

این برای نخستین بار بود که هنرمندی از ایران در سطح جهان معرفی می شد. برای نخستین بار بود که یک کمپانی معتبر خارجی، با هنرمندی ایرانی برای انتشار صفحه قرارداد بست.

گوگوش پس از برگزاری فستیوال میدم کن راهی ایتالیا می شود تا در پایتخت این کشور آزمایش دیگری را در زمینه ی راه یافتن به موسیقی جهانی، پشت سر گذارد. بر طبق قرار گذاشته شده، از میان سه آهنگی که گوگوش به فرانسوی خوانده بود، هر کدام بیش تر مورد توجه قرار گرفت باید توسط خود گوگوش به آلمانی و ایتالیایی و اسپانیولی اجرا می شد.

حالا دیگر صفحات مجلات در ایران، همه اختصاص به گوگوش داشت و همه بی صبرانه منتظر بازگشت او به ایران بودند. در فاصله ای که آهنگ های جدیدی برای گوگوش انتخاب می شد، او از یک مرخصی استفاده کرد و به ایران بازگشت. در ایران از گوگوش استقبال فوق العاده ای به عمل آمد. سراسر خیابان پهلوی که محل کاباره میامی در آن جا بود به افتخار گوگوش آذین بندی شده بود، مردم همه منتظر گوگوش بودند.

انبوه جمعیت فرودگاه مهرآباد را پوشانده بود، مردم آمده بودند تا گوگوش را ببینند، راه ها بند آمده بود به طوری که عبور گوگوش غیر ممکن به نظر می رسید و صابر آتشین مجبور شد یک پوشش بر سر گوگوش انداخته و او را از فرودگاه خارج کند.



منابع:

مجاه ی تهران - چاپ لس انجلس - گفت و گو با محمود قربانی

مجله ی بانوان - چاپ تهران - سال 1350

مجله ی فیلم و هنر - چاپ تهران - سال 1350

مجله ی روشنفکر - چاب تهران - سال 1350
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
به یاد واروژان و سی‌امین سالگرد درگذشتش


پیمان برنجی: در روزها‌ی پایانی شهریور سال ۱۳۵۶ قلبی از تپش ایستاد که ملودی‌ها و تنظیم‌های جاودانه‌اش هنوز در خاطره جمعی ایرانیان حفظ شده است، ترانه‌هایی چون: بوی خوب گندم با صدای داریوش، پل با صدای گوگوش، شب‌زده با صدای ابی و ... واروژ خباندیان ملقب به واروژان در سال ۱۳۱۵ در خانواده‌ای ارمنی متولد شد. در دو سالگی مادرش را از دست داد. بعد از اتمام تحصیلات مقدماتی، وارد مدرسه عالی موسیقی تهران شد و زیر نظر آموزگارانی چون: روبن، گریگوریان و لودویک وازل موسیقی را فرا گرفت. پس از پایان این دوره، با بورسیه‌ای که از رادیو و تلویزیون آن سال‌ها گرفت، راهی ینگه دنیا شد. واروژان در آمریکا مشغول به تحصیل در رشته‌ی آرانژمان موسیقی و تنظیم آهنگ شد و در سال ۴۳ به ایران بازگشت. بورسیه‌ی رادیو و تلویزیون، تعهد خدمت در یکی از شهرهای جنوبی را برایش ارمغان داشت.

بعد از گذراندن تعهدش، به پایتخت بازگشت. در سال ۱۳۴۷ برای اولین بار برای فیلم جهنم سفید به کارگردانی ساموئل خاچیکیان موسیقی نوشت.

علاقه‌اش به حیطه موسیقی فیلم باعث شد که این کار را به صورت حرفه‌ای ادامه دهد. در ادامه این تجربیات در فیلم حسن کچل ساخته‌ی علی حاتمی در سال ۱۳۵۰ که به عنوان اولین فیلم موزیکال سینمای ایران شناخته شده، همراه با بابک افشار، پرویز اتابکی و اسفندیار منفردزاده، موسیقی متن این اثر را خلق کرد. در این فیلم عهدیه، کوروس سرهنگ‌زاده، مهتاب، سوسن و افشین آواز خواندند.

احمد رضا احمدی شاعر معاصر، درباره‌ی آشنایی‌اش با واروژان می‌گوید: در کافه ری به واروژان معرفی شدم. شوخ بود. اهل طنز، آرام، مهربان و خجول بود. آن سال‌ها در هنرستان عالی موسیقی تهران درس می‌خواند. سازش پیانو بود. متولد ۱۳۱۵ بود و از همان سال‌ها، قیافه‌ی او بیشتر از سنش به چشم می‌خورد... طبع والایی داشت و در زمینه‌ی کارش به استادی رسیده بود...

در سال‌های ابتدایی دهه‌ی پنجاه، ذائقه‌ی موسیقی روز ایران کم‌کم به سمت موسیقی پاپ تمایل پیدا کرد و واروژان سلطان بی‌رقیب این نوع موسیقی گردید. وی چه با ساخت ملودی و چه تنظیم آثار دیگران، صاحب شناسنامه‌ای پربار در این حیطه شد. واروژان برای اولین بار روی ترانه‌ی بدرود ایرج جنتی عطایی و صدای ویگن، ملودی ساخت و آن را تنظیم کرد.

زنده ‌یاد بابک بیات درباره‌ی آهنگ‌سازی واروژان می‌گفت: به جرأت می‌توانم بگویم که واروژان یک عمر در موسیقی ایران جاری است. او یک عمر زحمت کشید تا در موسیقی ترانه‌ای مملکت ما، لحظه‌های زیبا خلق کند.

بسیاری از تنظیم‌کنندگان موسیقی ایران که بعد از واروژان شروع به کار کردند، راه واروژان را ادامه دادند. او آن قدر بی‌عقده بود که پیشرفت هر هنرمندی، او را خشنود می‌کرد. یادم می‌آید وقتی موسیقی فیلم برهنه تا ظهر با سرعت را به تنهایی می‌ساختم، او مرتب نگران من بود که مبادا نتوانم کار خوبی ارائه دهم. ولی وقتی موسیقی فیلم را شنید، از جا بلند شد، مرا بوسید و گفت که معلوم است خیلی زحمت کشیده‌ای! و این بوسه و این جمله برای من جاودانه شد...



از مشهورترین ساخته‌های او می‌توان به این ترانه ها اشاره کرد:

آهنگ و تنظیم:

بوی خوب گندم (ترانه‌سرا: شهیار قنبری، خواننده: داریوش)

هفته خاکستری (ترانه‌سرا: شهیار قنبری، خواننده: فرهاد)

حرف (ترانه‌سرا:شهیار قنبری، خواننده: گوگوش)

شام آخر (ترانه‌سرا: شهیار قنبری، خواننده: ستار)

پل (ترانه‌سرا: ایرج جنتی عطایی، خواننده: گوگوش)

برادر جان (ترانه‌سرا: ایرج جنتی عطایی، خواننده: داریوش)

کندو (ترانه‌سرا: ایرج جنتی عطایی، خواننده: ابی)

باور کن (ترانه‌سرا: ایرج جنتی عطایی، خواننده: گوگوش)

فصل تازه (ترانه‌سرا: زویا زاکاریان، خواننده: گوگوش)

شب زده (ترانه‌سرا: زویا زاکاریان، خواننده: ابی)

گهواره (ترانه‌سرا: زویا زاکاریان، خواننده: گوگوش)



و مشهورترین تنظیم‌ها:

قصه‌ی دو ماهی (ترانه‌سرا: شهیار قنبری، آهنگ‌ساز: بابک افشار، خواننده: گوگوش)

جمعه (ترانه‌سرا: شهیار قنبری، آهنگ‌ساز: اسفندیار منفردزاده، خواننده: فرهاد)

مرد تنها (ترانه‌سرا: شهیار قنبری، آهنگ‌سازاسفندیار منفردزاده، خواننده: فرهاد)

جنگل (ترانه‌سرا: ایرج جنتی عطایی، آهنگ‌ساز: بابک بیات، خواننده: داریوش)

بن‌بست (ترانه‌سرا: ایرج جنتی عطایی، آهنگ‌ساز: بابک بیات، خواننده: داریوش)

گنجشکای خونه (ترانه‌سرا: اردلان سرفراز، آهنگ‌ساز: حسن شماعی زاده، خواننده: گوگوش)

مرداب (ترانه‌سرا: اردلان سرفراز، آهنگ‌ساز: حسن شماعی زاده، خواننده: گوگوش)

دو پنجره (ترانه‌سرا: اردلان سرفراز، آهنگ‌ساز: شماعی زاده، خواننده: گوگوش)

عمده‌ ترین آثار در سینما:

دشنه (فریدون گله در سال ۱۳۵۱)

صبح روز چهارم (کامران شیردل در سال ۱۳۵۱)

فدایی (رضا علامه‌زاده در سال ۱۳۵۱)

غریبه (شاپور قریب در سال ۱۳۵۱

شهر قصه (منوچهر انور در سال ۱۳۵۲)

ذبیح (محمد متوسلانی در سال ۱۳۵۴)

شب غریبان (فرزان دلجو و امیر مجاهد در سال ۱۳۵۴)

همسفر (مسعود اسداللهی در سال ۱۳۵۴)

نازنین (علیرضا داودنژاد در سال ۱۳۵۵)

سریال سلطان صاحبقران (علی حاتمی)

سریال طلاق (مسعود اسداللهی)



واروژان در سال ۱۳۵۲ به خاطر ساخت موسیقی فیلم صبح روز چهارم در دوره‌ی پنجم جشنواره‌ی سپاس جایزه این جشنواره را از آن خود کرد. در آن شب در سالن آریا شرایتون وی حضور نداشت، چون باوری به برنده شدن خویش نداشت.

وی در گفتگویی ۳ که پس از دریافت جایزه با وی انجام شده بود، در پاسخ به این سؤال که کی متوجه شدی که برنده شده‌ای؟» گفت: بعد از خاتمه مراسم... در چاتانوگا بودم که آقای خسرو پرویزی آمد و خبر را به من داد.

وقتی از او پرسیدند: چرا اقلاْ از تلویزیون نگاه نمی‌کردی؟

گفت: شهامتش را دارم بگویم که دلهره داشتم و می‌ترسیدم روی صحبت‌هایی که شده بود و پیش‌داوری‌هایی که این جا و آن جا می‌شد. فکر می‌کردم آقای چکنواریان برنده خواهد شد.

و آن گاه که از او درباره‌ی حال و روزش بعد از خبردار شدنش پرسش شد، این چنین پاسخ داد: چون هیچ انتظارش را نداشتم، ماتم برد و تا مدتی در سکوت و خلسه بودم. بعد که تقی مختار و دیگران هم آمدند و خبر بیشتر تأیید شد، باورم شد. من یک کاری در صبح روز چهارم کرده بودم و توقعی هم نداشتم. مضافاْ به این که فیلم بیتا را هم ندیده بودم که مقایسه‌ای بکنم بین کار خودم و آهنگ‌سازش چکناواریان.

واروژان سال‌ها **** گروه کر ارامنه تهران بود. در روزهای پایانی شهریور ۵۶ واروژان در استودیو، هنگام ضبط موسیقی فیلم بر فراز آسمان‌ها که زنده یاد محمدعلی فردین سازنده‌اش بود، دچار حمله‌ی قلبی شد و در بیمارستان جم بستری گردید و عاقبت در بیست و ششم شهریور ماه، رخت از جهان فرو بست و مصداق ترانه‌ای شد که ابی در فیلم آخرش بر فراز آسمان‌ها، فریاد می‌کرد:

بروم شادان به فلک

دور از غم‌ها

دور از همه کس ...

زنده‌ یاد بابک بیات ۴ در این باره می‌گفت: وقتی که مُرد، طبق رسوم ارامنه باید او را با بهترین لباسی که داشت، دفن می‌کردند. وقتی در تابوت را باز کردند، واروژان را در کت و شلوار تیره‌ای دیدم که تنها لباسی بود که داشت و آن را می‌پوشید. آرامش واروژان در آن لحظه آن قدر تکان‌دهنده بود که همین لحظه هم بغض گلوی مرا می‌فشرد. با دیدن جسم بی‌جان واروژان در تابوت، دگرگون شدم و حالم به هم خورد. مرگش را باور نداشتم و تا یک سال بعد از مهر ۵۶، در خانه‌اش می‌رفتم، جلوی پنجره‌اش می‌ایستادم و به خانه زل می‌زدم و هر لحظه منتظر بودم که بیرون بیاید و بگوید: بابک بیات همیشه سر ساعت می‌آید.



منابع:

۱- ماهنامه گزارش فیلم، سال دهم، شماره ۱۳۴، صفحه ۶۳

۲ و ۴- ماهنامه گزارش فیلم، سال دهم، شماره ۱۳۴، صفحه ۶۴

۳- مجله فیلم و هنر، شماره ۴۳۵، خرداد ۱۳۵۲

دانش‌نامه سینمای ایران، عباس بهارلو، سال ۱۳۸۳، ص ۴۸۷
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
عکسهای ماندگار از برنامه صبح جمعه با شماو همه چهره های سرشناس

و عکسی از یک اجرای گوگوش

الهه و پوران
 

فایل های ضمیمه

  • 31Shoma.jpg
    31Shoma.jpg
    46.1 KB · نمایش ها: 96
  • gg1.jpg
    gg1.jpg
    149.4 KB · نمایش ها: 97
  • 5879890909.jpg
    5879890909.jpg
    115.4 KB · نمایش ها: 88

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
پوری بنایی و گوگوش
بهروز وثوقی و مجید مظفری در فیلم سازش
بهروز وثوقی و شهره آغداشلو
 

فایل های ضمیمه

  • gg7.jpg
    gg7.jpg
    99.4 KB · نمایش ها: 99
  • fdsfsd.jpg
    fdsfsd.jpg
    26.3 KB · نمایش ها: 81
  • fdgfdgdfg.bmp
    924.3 KB · نمایش ها: 77

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
1 عکس بالا را باید دانلود کنید حجم بالاست
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
گوگوش
فردین در بازیهای جهانی کشتی
 

فایل های ضمیمه

  • fardin.jpg
    fardin.jpg
    31.2 KB · نمایش ها: 77
  • gggg.jpg
    gggg.jpg
    62 KB · نمایش ها: 98
  • go2.jpg
    go2.jpg
    168.2 KB · نمایش ها: 117
  • 13kk.jpg
    13kk.jpg
    42.3 KB · نمایش ها: 109

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
بهروز
مازیار قبل از عمل و بعد از عمل دماغ
عهدیه
مرجان
 

فایل های ضمیمه

  • 1178465966.jpg
    1178465966.jpg
    30.6 KB · نمایش ها: 68
  • behr.jpg
    behr.jpg
    64.5 KB · نمایش ها: 57
  • 5a98796a69b7d979b606ea1e2632b49b.jpg
    5a98796a69b7d979b606ea1e2632b49b.jpg
    84.7 KB · نمایش ها: 74
  • 6c6jwxs.jpg
    6c6jwxs.jpg
    387.1 KB · نمایش ها: 101

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
فرشته جنابی

یکی از معروفترین و اروپایی ترین ستارگاه زن سینمای ایران

تعداد فیلمهایی که بازی کرده کم است اما خوب بسیار موفق بوده

در فیلمهایی چون شیر توشیر - زن یکشنبه - طوطی - گذر اکبر - قیامت عشق
بازی کرده

در فیلم قیامت عشق با عزت انتظامی بازی کرده و شاید تنها صحنه معاشقه عزت انتظامی در سینما در همین فیلم شکل گرفته که البته فیلم دارای داستان عمیقی است و خوب انتظامی از بازی در این فیلم اظهار پشیمانی کرده است

در عکسهای پایین طوطی و زن یکشنبه و شیر تو شیر نمایش داده شده
 

فایل های ضمیمه

  • shir.jpg
    shir.jpg
    38.1 KB · نمایش ها: 92
  • mpf.jpg
    mpf.jpg
    100.1 KB · نمایش ها: 135
  • tooti.jpg
    tooti.jpg
    44.2 KB · نمایش ها: 105
  • mf.jpg
    mf.jpg
    79 KB · نمایش ها: 109

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
ستار و ستار
 

فایل های ضمیمه

  • Mosen-bazdasht.jpg
    Mosen-bazdasht.jpg
    20.1 KB · نمایش ها: 66
  • 4lqil5j.jpg
    4lqil5j.jpg
    15.1 KB · نمایش ها: 53
  • 2dtyvkm.jpg
    2dtyvkm.jpg
    46 KB · نمایش ها: 81
  • 3198663.jpg
    3198663.jpg
    71 KB · نمایش ها: 53

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
عکسهای بالا یکی از آنها محسن مخملباف است در زندان
ودیگری پوستر فیلم هوس
و 2 عکس از جوان ستار
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
تصویری از جوانی ژاله علو

نوش آفرین
 

فایل های ضمیمه

  • 64.jpg
    64.jpg
    242.2 KB · نمایش ها: 107
  • 22Googoosh.jpg
    22Googoosh.jpg
    29.7 KB · نمایش ها: 126
  • mashti.jpg
    mashti.jpg
    33.1 KB · نمایش ها: 98

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
دوستان عزیزم با توجه به اینکه در صفحه 50 هستیم از شما عزیزان میخواهم که لطفا از صفحه 49 بازدید بفرمایید تصاویر و مطالب بسیار عالی و خوبی قرار داده شده است
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
استاد علی نصیریان

مرد شماره 1 ماه رمضان
 

فایل های ضمیمه

  • postchi.jpg
    postchi.jpg
    91.5 KB · نمایش ها: 60
  • 123fs709272.jpg
    123fs709272.jpg
    46.5 KB · نمایش ها: 64
  • 123fs70805.jpg
    123fs70805.jpg
    30.3 KB · نمایش ها: 65
  • 4017665.jpg
    4017665.jpg
    18.7 KB · نمایش ها: 69
  • Yawar-Sam6.jpg
    Yawar-Sam6.jpg
    9.9 KB · نمایش ها: 106

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
نصیریان
 

فایل های ضمیمه

  • 0707.jpg
    0707.jpg
    39.6 KB · نمایش ها: 79
  • ali-nasirian.jpg
    ali-nasirian.jpg
    18.3 KB · نمایش ها: 44
  • 0704.jpg
    0704.jpg
    50.8 KB · نمایش ها: 78
  • 243862_orig.jpg
    243862_orig.jpg
    47.2 KB · نمایش ها: 54

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
شهناز تهرانی
 

فایل های ضمیمه

  • 4zkpk3s.jpg
    4zkpk3s.jpg
    30.7 KB · نمایش ها: 104
بالا