بله . درست میگویید . اما نمی توان نوع فن را از سبک جدا کرد . در واقع نوع و نحوه اجرای فنون است که سبکی را در دسته گلاویزی و ... جایگذاری میکند که این برمیگردد به دینامیک حرکتی . البته نباید طرز تفکر در اون سبک مثل مسائل فلسفی و غیره را نادیده گرفت .
البته ما باهم اختلافی نداریم .فقط حرف من این است که به هنر جو باید گفته شود که هدف هرسبکی در مبارزه چیست دفاع، حمله ی یا مثلا در تای چی چوان هردو ومنظور من هم از فلسفه ،فلسفه های اجتماعی نیست ولی جهان بینی فرد هم می تواند در انتخاب یک استراتژی در نبرد موثر باشد مانند سبکهای نرم که گفته می شود در چین تحت تاثیر فلسفه تائو بنیان گذاشته شد اما به هر حال شما در واکنش به هر مبارزه ای مجبور به انتخاب نوع استراتژی هستید یعنی طرح ذهنی حالا دفاع کنم یا حمله کنم ویا با حریف گلاویز شوم که در سبکهای رزمی این را آموزش می دهند که چه فنونی را وچگونه برای اجرای نقشه خود به اجرا گزارید فقط نظر من این است که در یک مبارزه حرفه ای استراتژی قبل از اجرای فن انتخاب می شود ولی یک مبارزه خیابانی وتحت مبارزان غیر حرفه ای هر فنی ممکن است به اجرا در آید ولی یک دعوا کننده حرفه ای یا همان مبارز بر اساس تمرینات هدفمند یا فلسفه مند از قبل نحوه ونقشه دعوای خود را انتخاب و آموزش دیده است وفقط ممکن است این مشکل پیش آید که در دعوا ممکن است حریف حرکت دلخواه ما را برای اجرای فنون تحت استراتژی مورد نظر را اجرا نکند که در این مورد به نظرم اگر فردی کاتا یا فرم را نه بر اساس رقص بلکه به عنوان یک تمرین ذهنی برای یک مبارزه واقعی که شامل استراتژی وتاکتیک و همینطور خود فنون حملهو دفاع ودرضمن تنفس صحیح است را درست به اجرا گزارد می تواند طوری مبارزه کند که به حالت غیر منتظره در مبارزه بر نخورد که هر کاتایی هم تاکتیکهای مختلف از یک استراتژی را در شرایط مختلف آموزش می دهد واگر واقعا یک استراتژی خاص در مبارزه جواب نداد در آنوقت آن فرد باید به فکر گسترش دانش مبارزاتی خود بوسیله یادگیری سبک جدید با فنون لازم برای اجرای آن استراتژی برود وبه هرحال بنظر من در یک مبارزه مطالعه شده ابتدا استراتـژی یعنی طرح ذهنی مبارزه است که ریخته شده است و.سپس فنون یا نماد عینی طرح ذهنی که استراتژی است به اجرا در میآید چون همانطور که می دانید انسان اول فکر می کند وسپس عمل می کند.
استراتژی یعنی طرح ذهنی ایجاد شده بوسیله ذهن مبتنی بر داده ها ی ذهنی از قبل دریافت شده که از مقایسه بین وضع مطلوب ووضع موجود که هردو داده های ذهنی از قبل بوده در ذهن که بینشان بامقایسه هدمند که کمال مطلوب به ما می دهد شکل می گیرد.
وتاکتیک که طرح ترتیب ذهنی اجرای فن برای به اجرا در آمدن استراتژی است که باید به طور خلاقانه در زمان مبارزه مدام با توجه به شرایط آن مانند تعدادمبارزین، مهارت و مکان زاویع وسلاح آنان مرتب بروز شود.
وفن تجلی مادی طرح ذهنی چگونه اجرا کردن استراتژی بوسیله اعضا یا ابزار مبارزه است.
فقط حرف من این است که فنون بدون آموزس تئوریک هدف وفلسفه یک سبک واستراتژی آن کسی را مبارز نمی کند چون چنین فردی فنی را یادگرفته که نمی داند کجا از آن استفاده کن ودر ضمن چگونه این فنون را با هم باکیفیت بالا ترکیب کند.
واینکه شما می فرمایید نمی توان نوع فن را از سبک جدا کرد باید بگویم که نمی توان نوع فن را از استراتژی جدا کرد.هرچند که فکر می کنم که اصلا اختلافی با هم نداریم وسبک واستراتژِی با هم مترادف هستند هرچند که در سبک به غیر از استراتژی شامل تکنیک وتاکتیک هم می شود.
با تشکر