نظر بنده شاید در ادامه نظرات دوستان نباشه، البته نظر همه رو کاملا محترم میدونم :
حقایق عمدتا ساده و دردسترس هستند. اما ما به دلایلی اونها رو نمی بینیم - و یا نادیده می گیریم - و بعد، درباره شون داستان و افسانه می سازیم. این دلایل عمدتا بی توجهی، تعصب، تنبلی، منافع شخصی و مواردی از دست هستن.
در موضوع هنرهای رزمی، کلید حل معما، خود عبارت هنرهای رزمی و مشخصا کلمه ی "رزم" هست. هنر رزمی یعنی راه و روش مبارزه کردن (شخصا عقیده دارم هر تفسیری بر این جمله بیافزاییم، انحراف ایجاد کرده ایم.)
ممکن است شما دلایل متفاوتی برای مبارزه داشته باشید. مثلا مبارزه کنید تا به کمال برسید. مبارزه کنید تا در یک رقابت ورزشی پیروز شوید. مبارزه کنید تا در یک جنگ دشمن را شکست بدهید و یا مبارزه کنید تا از خودتون محافظت کنید و زندگی تون رو نجات بدید.
نکته اینجاست که شما در هر شرایطی و به هر دلیلی که مبارزه کنید، بهرحال دارید مبارزه می کنید.
اگر ما یک رزمی کار هستیم، اصلی ترین حقیقت و هدفی که باید جستجو کنیم، این هست که چطور بهتر مبارزه کنیم. اینکه ماهیت مبارزه رو به صریح ترین و واقع گرایانه ترین شکل ممکن درک کنیم و خودمون رو باهاش انطباق بدیم.
سوالی پیش می آد، اینکه اگه هدف انقدر ساده و قابل فهم هست، پس چرا در تاریخ هنرهای رزمی صدها نحله و روش مختلف بوجود آمده و هر کدام ادعاهای متفاوتی دارند؟ دقیقا به همون دلایلی که در ابتدای متن اشاره کردم.
درباره ی مفاهیمی مثل بودو و بوجوتسو، نظر شخصی من این هست که این تفکیک، بیشتر ذهنی هست تا عینی و عملی. یک مبارزه ی بکر و تمام عیار می تونه هر جایی و در هر شرایطی رخ بده. چه در میدان جنگ باشید و چه در خیابان، درک شما از ماهیت مبارزه یکسان خواهد بود.
این دو مفهوم (بودو و بوجوتسو) گاهی کاملا بر هم منطبق هستند، گاهی خیلی متفاوت، گاهی یکی بر دیگری تقدم پیدا می کنه و گاهی برعکس، و گاهی هم با وجود اختلافات، همپوشی هایی با هم دارند.
تفسیر دلخواه من درباره ی این مفاهیم، این هست که اونها در واقع به درک و توقعات متفاوت ِ دنیای مدرن و سنتی از مبارزه
اشاره دارند. (البته بحث مفصلی هست و من هم صرفا نظر شخصی ام رو گفتم.)
در نهایت، ما دوست داریم عضوی از یک تشکیلات باشیم، دوست داریم مهارت های خاصی داشته باشیم و حرکات دشوار و پیچیده ای انجام بدیم، دوست داریم یونیفرم های خاصی بپوشیم و موقع ضربه زدن صداهای خاصی ایجاد کنیم. البته هیچ کدام از اینها بد نیست. اما لازم است که فرد، دائما از خودش سوال کنه که آیا داره در راه صحیح حرکت می کنه؟ آیا داره خودش رو با حقیقت ِ مبارزه انطباق میده و یا با حقیقت ِ یک سبک خاص؟
آیا مشغول اکتشاف هستیم یا تقلید؟