صحبت های اساتید میلاد و آبتین گرامی من رو یاد خاطره ای انداخت که شاید تا حدودی به بحث هم مربوط باشه
زمانی که از کونگ فو که در اون تجربه و مهارت خوبی داشتم وارد سانشو شدم همون روزای اول استاد از من خواست که با یکی از سانداکاران که در لیگ بود و مهارت خوبی داشت مسابقه بدم وقتی میخواستم مسابقه بدم میدونستم که در نزدیک از لحاظ فنون گلاویزی و پرتابی به من برتری داره و میدونستم که اقدام به زیرگیری میکنه پس بی گدار حمله نکردم و به اون اجازه دادم کاری رو که من میخوام بکنه برای همین گاردم رو بردم بالا و بهش اجازه زیرگیری دادم بالاخره فریب خورد چشماش رفت برا پاهام فهمیدم میخواد زیر بگیره سرش رو که برد برای زیر گیری من هم یه آپر گذاشتم توی صورت و طرف چشمش طوری که از زمین بلند شدم و چرخیدم اونهم عین فیلمها و بازی های کامپیوتری دور خودش پر خود افتاد زمین به خدا بدترین لحظه زندگیم بود جوری که گفتم مرد، شانس آوردم دستکش دستم بود و فقط ابروش آسیب دید و کنارش سیاه شد و دور چشمش که قدر هندونه شده بود