• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

حضرت سعدي ؛ ارائه ، شناخت و بررسي آثار

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
گروه فرهنگ و ادب: زيبايي ماه در مقابل درخشندگي ملكوتي پيامبر(ص) ناچيز است و ستاره‌اي درخشان در مجلس دوستان كه به مكتب نرفته، به غمزه مدرسان خردمندان عالم را جيره‌خوار معرفت خود مي‌سازد.


دكتر علي حسين پور در گفتگو با خبرنگار شبستان با اشاره به سيره و سيماي پيامبر اعظم(ص) در ادبيات فارسي گفت: شاعران سنتي همواره در مورد شخصيت پيامبر اداي دين كرده و تقريبا در تمام مثنوي‌هاي بلند بعد از ذكر و نام خدا از منقبت پيامبر رحمت(ص) سخن گفته‌اند.
وي افزود: فردوسي بزرگ نيز از مدح پيامبر غافل نبوده است تنها پيروان راستين پيامبر(ص) را نجات يافته‌گان حقيقي مي‌داند در آغاز حديقه سنايي و منطق‌الطير عطار نيز شاهد كرامات بسياري هستيم كه با استناد و به آيات و روايت به پيامبر اعظم(ص) نسبت داده مي‌شود.
دكتر حسين‌پور ادامه داد: سعدي و حافظ نيز ابيات خود را به ياد خاتم پيامبران مزين مي‌كنند تا آنجا كه سعدي زيبايي ماه را در مقابل درخشندگي ملكوتي پيامبر(ص) ناچيز مي‌پندارد و حافظ او را ستاره درخشان در مجلس دوستان و ياران مي‌داند، نازنيني به مكتب نرفته كه به غمزه، مدرسان خردمندان عالم جيره خوار معرفت خود مي‌سازد.

نويسنده كتاب ''پرنيان خيال'' تصريح كرد: يكي از مسايلي كه در شعر شاعران گذشته بيشتر به چشم مي‌خورد مساله معراج پيامبر(ص) است كه بواقع نظامي در تصوير كشيدن اين واقعه‌گوي سبقت از ديگر بزرگان را ربوده است و تصويري آسماني در آغاز مخزن‌اسرار از خود ارائه داده است.
اين استاد دانشگاه خاطر نشان كرد: در حوزه شعر نو شاعران به دلايل مختلف كمتر به تجلي سيماي پيامبر(ص) پرداخته‌اند كه مساله موضوعي شعر نو خود يكي از عمده‌ترين اين دلايل است كه سبب مي شود شاعران معاصر تا حدود زيادي از تعابير سنتي فاصله بگيرند و به بزرگان دين كمتر توجه كنند. اما شاخه سنتي شعر نو با همان شدت گذشته در اين باره سخن مي‌گويد.
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
سيد علي اصغر صائم كاشاني در گفتگو با خبرنگار شبستان با بيان اين مطلب اظهار داشت: شخصيت والاي پيامبر اسلام(ص) در شعر شاعران همواره از اهميت ويژه‌اي برخوردار است و بيشتر شاعران پارسي‌گو در مدح و توصيف آخرين پيام آور نور و روشنايي سخن گفته‌اند وسر اخلاص بر آستان والاي حضرت پيامبر(ص) سائيده‌اند.

وي افزود: در آئين ادب فارسي شاعران بزرگي چون سعدي، مولانا و حافظ و شيخ عطار ارادتمندي خود را به حضرت پيامبر(ص) در آثارشان اثبات كرده‌اند و سعدي در غزلي با رديف نام مبارك محضرت محمد(ص) عشق پيامبر اسلام(ص) و خاندان او را براي همه عاشقان كافي مي‌داند. سعدي اگر عاشقي كني و جواني / عشق محمد بس است و آل محمد .

سراينده مجموعه ''فروغستان عشق'' خاطر نشان كرد: همچنين در برخي از غزل‌هاي خواجه شيراز نيز مي‌توانيم به صورت استعاره و ايهام و ايجاز نظاره‌گر مدح حضرت رسول اكرم باشيم و در آنجا كه حافظ مي‌گويد: ستاره‌اي بدرخشيد ماه مجلس شد / اشاره مستقيم به پيامبر گرامي(ص) را دارد.
http://www.shabestannews.com/newsdetail.asp?newsid=85012112134337&code=4
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
با تشکر فراوان از بهروز عزیز
واقعا مطالب جامعی است البته نرسیدم همش را بخونم ولی مطمئنا سعدی سرآمد ترکیب عشق و عرفان و حکمت می باشد و از این لحظ در تمام ادبیات فارسی یگانه است.
چند سال پیش یکی از محققین ایرانی مقاله ای بر ضد سعدی نوشت و مدعی شد که ایشان حتی از درون ایران هم به بیرون نرفته چه برسد به سفر در بلاد اسلامی و بسیاری از ایرادات دیگر .
اگر از دوستان در مورد این مقاله اطلاعاتی دارند خواهش میکنم که لطف کرده و ما را هم از این موهبت بی نصیب مگذارند.
 

ashena55

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
688
لایک‌ها
2
و از این لحظ در تمام ادبیات فارسی یگانه است
البته صفت " یگانه " مبالغه به نظر می رسه ...
 

berco

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
27 ژوئن 2005
نوشته‌ها
100
لایک‌ها
1
یکي خرده بر شاه غزنين گرفت-------------که حسني ندارد اياز اي شگفت
گلي را که نه رنگ باشد نه بوي------------غريب است سوداي بلبل بر اوي!
به محمود گفت اين حکايت کسي----------بپيچيد از انديشه بر خود بسي
که عشق من اي خواجه بر خوي اوست---نه بر قد و بالاي نيکوي اوست
شنيدم که در تنگنايي شتر-----------------بيفتاد و بشکست صندوق در
به يغما ملک آستين برفشاند---------------وزان جا بتعجيل مرکب براند
سواران پي در و مرجان شدند--------------ز سلطان به يغما پريشان شدند
نماند از وشاقان گردن فراز------------------کسي در قفاي ملک جز اياز
نگه کرد کاي دلبر پيچ پيچ-------------------ز يغما چه آورده‌اي؟ گفت هيچ
من اندر قفاي تو مي‌تاختم------------------ز خدمت به نعمت نپرداختم
گر از دوست چشمت بر احسان اوست-----تو در بند خويشي نه در بند دوست​
 

sohrabaski

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 جولای 2006
نوشته‌ها
4
لایک‌ها
0
محل سکونت
iran
بهروز عزيز ! امروز سري به تاپيك "سعدي "زدم و از ملا حظه ي آن بسيار مشعوف شدم. معلوم مي شود كه از نازنين ها ي اين و مرزو بومي .در هر حال اين همه عشق و تلاش در زمينه ي هنر و ادب ستودني است . وقتي به باب ها ي گلستان به طور گذرا نگاه مي كردم متوجه ي تغييرات فاحشي در متن شدم كه درهيچ نسخه يي كه من ديدم وجود ندارد تاحدي كه به نظر مي رسد كسي براي ساده كردن متن در آن دست برده است كه فكر نمي كنم اين كار دست كم براي شاهكارهاي كلاسيك مجاز باشد مگر آنكه نام آن را تغيير دهند ( مثلا به عنوان ساده شده يا با نثر امروزي ) و نام شخص مربوطه را همراه با آن بياورند . درهر حال خوشحال مي شوم كه توضيحي در اين مورد بدهيد يا اگر نسخه ي خاصي در دست داريد لطفا معرفي بفرماييد .
مثلا درهمان باب اول درنسخه ي مرحوم فروغي مي خوانيم :
پادشاهي را شنيدم به كشتن اسيري اشارت كرد .بيچاره در آن حالت نوميدي ملك را دشنام دادن گرفت و سقط گفتن كه گفته اند هر كه دست از جان بشويد هر چه در دل دارد بگويد .
و درنسخه يي كه شما آورده ايد
در يكى از جنگها، عده اى را اسير كردند و نزد شاه آوردند. شاه فرمان داد تا يكى از اسيران را اعدام كنند. اسير كه از زندگى نااميد شده بود، خشمگين شد و شاه را مورد سرزنش و دشنام خود قرار داد كه گفته اند: هر كه دست از جان بشويد، هر چه در دل دارد بگويد.
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
به نقل از sohrabaski :
بهروز عزيز ! امروز سري به تاپيك "سعدي "زدم و از ملا حظه ي آن بسيار مشعوف شدم. معلوم مي شود كه از نازنين ها ي اين و مرزو بومي .در هر حال اين همه عشق و تلاش در زمينه ي هنر و ادب ستودني است . وقتي به باب ها ي گلستان به طور گذرا نگاه مي كردم متوجه ي تغييرات فاحشي در متن شدم كه درهيچ نسخه يي كه من ديدم وجود ندارد تاحدي كه به نظر مي رسد كسي براي ساده كردن متن در آن دست برده است كه فكر نمي كنم اين كار دست كم براي شاهكارهاي كلاسيك مجاز باشد مگر آنكه نام آن را تغيير دهند ( مثلا به عنوان ساده شده يا با نثر امروزي ) و نام شخص مربوطه را همراه با آن بياورند . درهر حال خوشحال مي شوم كه توضيحي در اين مورد بدهيد يا اگر نسخه ي خاصي در دست داريد لطفا معرفي بفرماييد .
مثلا درهمان باب اول درنسخه ي مرحوم فروغي مي خوانيم :
پادشاهي را شنيدم به كشتن اسيري اشارت كرد .بيچاره در آن حالت نوميدي ملك را دشنام دادن گرفت و سقط گفتن كه گفته اند هر كه دست از جان بشويد هر چه در دل دارد بگويد .
و درنسخه يي كه شما آورده ايد
در يكى از جنگها، عده اى را اسير كردند و نزد شاه آوردند. شاه فرمان داد تا يكى از اسيران را اعدام كنند. اسير كه از زندگى نااميد شده بود، خشمگين شد و شاه را مورد سرزنش و دشنام خود قرار داد كه گفته اند: هر كه دست از جان بشويد، هر چه در دل دارد بگويد.
ممنون بابت توجه و دقت شما

اين متن را از يك نسخه الكترونيكي كه در كتابخانه هم قرار دادم به اينجا منتقل نمودم . بابت نسخه آن هم بايد به منابعي كه در اختيار بوده ( منابع الكترونيكي ) مراجعه نمايم و نتيجه را خدمت شما بزرگواران اعلام نمايم .
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
احمدي گيوي در نشست معرفي كتاب "گلستان سعدي" گفت: از ميان همه بزرگان فرهنگ ايران هيچ‌كس مانند سعدي سخنش در تعليم و تربيت ايرانيان كاربرد نداشته است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، حسن احمدي گيوي كه در نشست "زندگي و زمانه سعدي" و رونمايي كتابش سخن مي‌گفت، يادآور شد: در بوستان شعر و ادب جهان هستند گل‌هاي خوش‌رنگ اندك‌شماري كه فاصله زمان و مكان را درمي‌نوردند و در روح آدمي عطر دل‌آويزشان مشام جهانيان را نوازش مي‌دهد. در شمار آن‌ها دانته‌ها، ويكتور هوگوها، تولستوي‌ها و ديگراني هستند. در گلستان شعر فارسي نيز اين گل‌ها را مي‌توان فراوان يافت كه هر چه مي‌گذرد، نه تنها از رنگ و بوي‌شان نمي‌كاهد، بلكه افزايش مي‌يابد. در اين ميان، سعدي، حافظ ، فردوسي و مولوي از اين گروه اندك‌شمارند.

وي افزود: اگر يونان بر فرهنگ ديرين خود مي‌بالد، اگر فرانسه بر مهد دموكراسي كشورش مي‌نازد، و اگر انگلستان بر بلوغ سياسي كشورش ناز دارد، ايران هم آويزه‌اي دارد كه به آن بياويزد و ببالد؛ آن آويزه جز شعر فارسي چيز ديگري نيست. از بزرگان شعر فارسي چهار معمار فرهنگ ايران برتر از همگان هستند، كه شخصيت ما را تكوين داده‌اند: فردوسي، مولوي، سعدي و حافظ . از ميان اين چهار بزرگ، سعدي جايگاه خاصي دارد؛ زيرا 700 سال حق معلمي بر گردن ما دارد.

احمدي گيوي متذكر شد: از كلاس اول ابتدايي تا دانشگاه، شاگرد مكتب سعدي بوده‌ايم. گلستان و بوستان بر فرق ادب فارسي درخشيدند. گلستان سعدي پايه‌ا‌ي استوار براي زبان فارسي و دستور زبان فارسي شده است. او با بيان اين مطلب كه نقش امروز ما بر پايه نقش گلستان سعدي استوار است، تصريح كرد: ما تاريخ بيهقي و شاهنامه را داريم، ولي هيچ‌كدام آن‌ها برجستگي گلستان را ندارند، تا بيش‌تر مورد اقتباس قرار گيرند. هيچ نويسنده‌اي در 700 سال گذشته نبوده است كه از نثر سعدي برخوردار نباشد. بزرگ‌ترين استاد نثر مسجع و سخن سهل و ممتنع است. تا قبل از او، اين ويژگي مختص فرخي سيستاني بود؛ اما با ظهور سعدي نصيب او شد.

اين نويسنده و پژوهشگر متذكر شد: مقام بزرگ‌ترين شاعر ايران تا 70 سال پيش به سعدي اختصاص داشت، ولي بعد از كشف مولوي توسط نيكلسون عده‌اي بر آن شدند كه مولوي بزرگ‌ترين شاعر ماست؛ اما سعدي همچنان جايگاه بزرگ خود را دارد.

وي درباره ويژگي‌هاي گلستان سعدي گفت: سعدي در گلستان جامعه روزگار خود و بلكه جامعه بشري را با تمام فرازها و فرودها، همواري‌ها و ناهمواري‌ها روشن و بي‌پرده انعكاس داده است.

احمدي گيوي كه روز گذشته در سراي اهل قلم بيستمين نمايشگاه بين المللي كتاب تهران سخن مي‌گفت، يادآور شد: روزگاري كه سعدي در آن مي‌زيست، روزگار خون بود، آتش و ويراني. مغولان چون سيل بنيان‌افكني از خراسان به ايران سرازير شده بودند و آن‌چه را سر راه‌شان بود، ويران ‌مي‌كردند؛ اما فارس به‌خاطر تدبير ايلخانان فارس چون جزيره‌اي امن بود و سعدي در اين روزگار مي‌زيست. جهان گلستان به اين دليل جهان شادكامي‌ها، ناكامي‌ها، شيريني‌ها، تلخي‌ها، خوبي‌ها و بدي‌هاست. اين به دليل تناقض‌هاي روزگار سعدي است و سعدي به پوياترين شكل اين را به تصوير كشيده است.

در اين نشست همچنين حسن انوشه درباره تصحيح احمدي گيوي بر گلستان گفت: از نكات مثبت اين اثر مقدمه مبسوطي است كه احمدي گيوي بر آن نوشته و نكات دستوري اين كتاب را شرح داده است. اين اثر شرح بسيار خوبي است و تا كنون اين كار در حق سعدي نشده بود.

او در ادامه درباره ويژگي‌هاي سعدي سخن گفت و درباره اين موضوع كه سعدي مديحه‌سرا بوده، توضيح داد: به نظرم هيچ مديحه‌اي ايراد ندارد، بخصوص مديحه سعدي؛ چرا كه او در مديحه‌هايش همه را به خوبي و مهرباني پند مي‌دهد.

توفيق سبحاني نيز در سخنان كوتاهي گفت: همه گلستان را در 7سالگي مي‌خوانند، و شايد در 70سالگي بفهمند؛ اما احمدي گيوي با اين اثر كاري كرد كه اگر كسي گلستان را در 7سالگي بخواند، لااقل در 14سالگي آن‌را بفهمد


Multimedia%5Cpics%5C1385%5C1%5CArt%5C276.jpg
 

De Monarch

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
11 آگوست 2007
نوشته‌ها
2,707
لایک‌ها
17
محل سکونت
Minas Tirith
Saadi Monarch Of Eloquence​

یادش به خیر . اولین بار Monarch رو از این عنوان سعدی توی یه متن تخصصی دیده بودم " فرمانروای ملک سخنوری" . همیشه از سعدی به خاطر اینکه پیدا کردن عشق آسمانی و زمینی توی شعرش خیلی سخت نبوده خوشم می اومده . از فرم غزلش به خصوص خیلی خوشم میاد . گرایشهای زمینی و بعضا همج*س خواهانه ای که توی شعرش هست هم از خصوصیات شعرش (غزلش) هست . پرداختن به مساله ی نصیحت هم از خصوصیات دیگه ی شعرش هست . شاید بیشتر از هر شاعری کلمه ی پند و نصیحت توی شعر سعدی به کار رفته باشه :

ای که نصیحتم کنی کز پی او دگر مرو ... در نظر سبکتکین عیب ایاز میکنی
پند خردمندان چه سود اکنون که بندم سخت شد ... گر جستم این باز از قفس بیدار باشم زین سپس

سعدی نصیحت نشنود ور جان در این سر می رود ... صوفی گرانجانی ببر ساقی بیاور جام را

حکایتی ز دهانت به گوش جان آمد ... دگر نصیحت مردم حکایت است به گوشم

و ...
 

nedi

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
4 اکتبر 2007
نوشته‌ها
892
لایک‌ها
5
محل سکونت
shiraz
فردا اول اردي بهشت سالروز بزرگداشت سعدي هست.

سلسله موی دوست حلقه دام بلاست
هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست

گر بزنندم به تیغ در نظرش بی‌دریغ
دیدن او یک نظر صد چو منش خونبهاست

گر برود جان ما در طلب وصل دوست
حیف نباشد که دوست دوستر از جان ماست

دعوی عشاق را شرع نخواهد بیان
گونه زردش دلیل ناله زارش گواست

مایه پرهیزگار قوت صبرست و عقل
عقل گرفتار عشق صبر زبون هواست

دلشده پای بند گردن جان در کمند
زهره گفتار نه کاین چه سبب وان چراست

مالک ملک وجود حاکم رد و قبول
هر چه کند جور نیست ور تو بنالی جفاست

تیغ برآر از نیام زهر برافکن به جام
کز قبل ما قبول وز طرف ما رضاست

گر بنوازی به لطف ور بگدازی به قهر
حکم تو بر من روان زجر تو بر من رواست

هر که به جور رقیب یا به جفای حبیب
عهد فرامش کند مدعی بی‌وفاست

سعدی از اخلاق دوست هر چه برآید نکوست
گو همه دشنام گو کز لب شیرین دعاست

 

jerii

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
11 مارس 2007
نوشته‌ها
7,946
لایک‌ها
9,663
سن
38
محل سکونت
اهواز
سلسله موی دوست حلقه دام بلاست
هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست

با درود خدمت شعر دوستان
من زیاد به شعرهای این بزرگ مرد اشنایی ندارم ولی کاملا واقف هستم که ایشون بزرگ مردی هستن در شعر ایران زمین
بزرگداشتشون رو ارج می نهیم:wub:
 

maryam & m

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
9 ژوئن 2007
نوشته‌ها
1,295
لایک‌ها
203
محل سکونت
IRAN_Tehran
امروز اول اردیبهشت روز جهانی سعدی هست.
مایه افتخار ایرانیان
461426kav1muuy95.gif

اگه اجازه داشته باشم چند تا از غزل های این شاعر بزرگ رو که خودم خیلی دوست دارم واستون میذارم.
767609cr01f1pr57.gif


..................................

هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم

نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم


به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم

شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم



حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد

دگر نصیحت مردم حکایتست به گوشم



مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی

که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم



من رمیده دل آن به که در سماع نیایم

که گر به پای درآیم به دربرند به دوشم



بیا به صلح من امروز در کنار من امشب

که دیده خواب نکردست از انتظار تو دوشم



مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم

که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم



به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت

که تندرست ملامت کند چو من بخروشم



مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن

سخن چه فایده گفتن چو پند می‌ننیوشم



به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم


 

maryam & m

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
9 ژوئن 2007
نوشته‌ها
1,295
لایک‌ها
203
محل سکونت
IRAN_Tehran
از در درآمدی و من از خود به درشدم

گفتی کز این جهان به جهان دگر شدم

گوشم به راه تا که خبر می‌دهد ز دوست

صاحب خبر بیامد و من بی‌خبر شدم

چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب

مهرم به جان رسید و به عیوق برشدم

گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق

ساکن شود بدیدم و مشتاقتر شدم

دستم نداد قوت رفتن به پیش یار

چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم

تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم

از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم

من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت

کاول نظر به دیدن او دیده ور شدم

بیزارم از وفای تو یک روز و یک زمان

مجموع اگر نشستم و خرسند اگر شدم

او را خود التفات نبودش به صید من

من خویشتن اسیر کمند نظر شدم

گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد

اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم


688834o9yzcpgqgi.gif
 

jerii

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
11 مارس 2007
نوشته‌ها
7,946
لایک‌ها
9,663
سن
38
محل سکونت
اهواز
باز هم بنویسید از کارهاشون
بگذارید سیراب شویم کمی از ادب و زیبایی:rolleyes:
 

maryam & m

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
9 ژوئن 2007
نوشته‌ها
1,295
لایک‌ها
203
محل سکونت
IRAN_Tehran
این غزل خیلی زیباست....

142sawh.gif


بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم

شوقست در جدایی و جورست در نظر
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم

روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست
بازآ که روی در قدمانت بگستریم

ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم

گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم

ما با توایم و با تو نه‌ایم اینت بلعجب
در حلقه‌ایم با تو و چون حلقه بر دریم

نه بوی مهر می‌شنویم از تو ای عجب
نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم

از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمنست شکایت کجا بریم

ما خود نمی‌رویم دوان در قفای کس
آن می‌برد که ما به کمند وی اندریم

سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند
چندان فتاده‌اند که ما صید لاغریم
 

jerii

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
11 مارس 2007
نوشته‌ها
7,946
لایک‌ها
9,663
سن
38
محل سکونت
اهواز
مرسی مریم جان..این بیت رو لذت بردم ازش:
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم


پ.ن:نمی دونید امروز مراسمی چیزی براشون گرفته می شه یا نه؟فهیم جان شما که شیراز هستی احتمالا امروز تو سعدیه مراسم می گیرن!کاش بتونی بری و برامون عکس و مطلب بیاری:blush:
 

nedi

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
4 اکتبر 2007
نوشته‌ها
892
لایک‌ها
5
محل سکونت
shiraz
سلام به مريم عزيز خيلي خوشحالم كه تو هم اومدي و ممنون از اشعار

مرجان عزيز بله ديروز هم سمينار بود البته در تالار حافظ امروز هم كه توي سعديه هست. من شرمنده نميرسم برم. از طرفي محل قرار گرفتن آرامگاه سعدي يخورده ناجوره رفتنش ممكنه هر بلايي سر ماشين و ادمش!!! بيارن گرچه پاركينگ هست اما وقتي من برسم پر شده

من اين شعر رو خيلي دوست دارم


شب عاشقان بی‌دل چه شبی دراز باشد
تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد

عجبست اگر توانم که سفر کنم ز دستت
به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد

ز محبتت نخواهم که نظر کنم به رویت
که محب صادق آنست که پاکباز باشد

به کرشمه عنایت نگهی به سوی ما کن
که دعای دردمندان ز سر نیاز باشد

سخنی که نیست طاقت که ز خویشتن بپوشم
به کدام دوست گویم که محل راز باشد

چه نماز باشد آن را که تو در خیال باشی
تو صنم نمی‌گذاری که مرا نماز باشد

نه چنین حساب کردم چو تو دوست می‌گرفتم
که ثنا و حمد گوییم و جفا و ناز باشد

دگرش چو بازبینی غم دل مگوی سعدی
که شب وصال کوتاه و سخن دراز باشد

قدمی که برگرفتی به وفا و عهد یاران
اگر از بلا بترسی قدم مجاز باشد

و اين هم كه از شاهكارهاي معروف سعدي هست و داخل آرامگاه هم با كاشي كاري نوشته شده

به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست

به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح
تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم ازوست

نه فلک راست مسلم نه ملک را حاصل
آنچه در سر سویدای بنی‌آدم ازوست

به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست
به ارادت ببرم درد که درمان هم ازوست

زخم خونینم اگر به نشود به باشد
خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم ازوست

غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد
ساقیا باده بده شادی آن کاین غم ازوست

پادشاهی و گدایی بر ما یکسانست
که برین در همه را پشت عبادت خم ازوست

سعدیا گر بکند سیل فنا خانه‌ی عمر
دل قوی دار که بنیاد بقا محکم ازوست
 

jerii

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
11 مارس 2007
نوشته‌ها
7,946
لایک‌ها
9,663
سن
38
محل سکونت
اهواز
مرسی فهیم جان از توضیحت
متاسفانه خبرگزاری ها تا حالا من ندیدم چیزی رو پوشش بدم در این زمینه:eek:
 
بالا