برگزیده های پرشین تولز

حضرت سعدي ؛ ارائه ، شناخت و بررسي آثار

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
به روز جهاني گرامي‌داشت استاد سخن، سعدي شيرازي نزديك مي شويم . اميدواريم كه بزرگداشتي مطابق با شان اين شاعر بزرگ ايران زمين برگزار گردد .
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
راز محبوبيت «سعدي» در سادگي و شيوايي کلام اوست. او انديشه‌ي خود را با زباني بسيار ساده و روان، اما موزون و هنرمندانه به نظم کشيده‌ است. بدون ترديد، اين خود يکي از بزرگترين عواملي بوده که زبان فارسي به همت و شيوه‌ي پسنديده و استوار او، در خلال دست کم هفت سده، دگرگوني نيافته و بهمان اندازه قابل فهم و درک و کم‌نظير و برگزيده است.

«سعدي» پس از نگارش «بوستان» که در سال 656 بود، تا زمان درگذشت خويش، يعني زماني نزديک به کمتر از چهل سال، به خلق آثار ديگري در زمينه‌ي نظم و نثر پرداخت. در نظم، به سرودن غزليات، قصايد و ترجيعات و در زمينه‌ي نثر، به نوشتن آثاري چون «مجالس پنجگانه»، «نصيحة‌الملوک»، «رساله‌ي عقل و عشق» و «تقريرات ثلاثه» همت گماشت.

«عبدالعلي دستغيب» منتقد ادبي بر اين باور است که:« اروپا، ادبيات فارسي را با شعر «سعدي» شناخت. بعد از آغاز دوره‌ي رنسانس، اروپايي‌ها به شعر «سعدي» توجه کردند و آثار او به زبانهاي اروپايي ترجمه شد. کساني چون «لافونتن»، جنبه هاي داستاني آثار او را در کارهاي خود تأثير دادند و افرادي چون «مونتسکيو»، «لامارتين» و حتي «ويکتورهوگو» به جنبه هاي شعر «سعدي» توجه کردند. «گلستانِ» «سعدي» زماني که به فرانسه ترجمه شد، نهضت رمانتيسم فرانسه و بعد اروپا را تحت تأثير قرار داد. شعرايي چون «پوشکين» در روسيه و «امرسون» در آمريکا نيز تحت تأثير اشعار «سعدي» بوده اند.»
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
اگرچه آثار نغز و دل‌انگیز سعدی و مقام وی در ادب فارسی معروف‌تر از آن است كه به معرفی و شرحی نیاز باشد، اما با همه بحثها كه در سخن سعدی كرده‌اند هنوز نكته‌های گفتنی در این زمینه بسیار است. بی‌گمان هر قدر به بیان ارزش آثار ادبی، بخصوص نوشته‌های هنرمندانه‌ی كسانی مانند سعدی، توجه شود لطف و زیبایی آنها آشكارتر خواهد شد و سبب آنكه همه سخن می‌گویند و سخن گفتن سعدی دیگرست و در حدّ كمال سخنگویی و زیبایی است روشن خواهد گشت.
هر جا كه از زیبایی و آثار هنری سخن می‌رود تناسب و هماهنگی(1) اجزای تركیب با یكدیگر مورد نظرست و اگر این تناسب رعایت نشده باشد چشم از دیدن پرده‌ی نقاشی، مجسّمه، طرز معماری، و گوش از شنیدن آهنگها و نواها، و ذوق از خواندن شعر یا داستان و كتاب لذت نمی‌برد. وقتی چیزی در نظر ما زیبا و مطبوع می‌نماید، همیشه باید قسمتی از التذاذ و حظ خود را حاصل موزونی و تناسبی كه در آن به كار رفته است بدانیم. از این‌رو، می‌توان گفت در خلق آثار هنری و زیبایی و زیباپسندی، رعایت این تناسب و هماهنگی زیبایی‌آفرین، اصلی طبیعی و جاودانی است. البته این حالت در هر زمینه‌ای و در هر روزگاری به نوعی جلوه‌گر می‌شود. بدین سبب است كه در بیان زیبایی می‌گویند: «زیبایی آن چیزی است كه انسان احساس می‌كند. بدین ترتیب كه در ما احساسی از نظم، هماهنگی، كمال و سرخوشی برمی‌انگیزد، خواه در برابر منظره‌ای طبیعی و خواه در مقابل اثری هنری. زیباشناسی نیز جز این هدفی ندارد، اما نخست باید گفت كه زیبایی قابل تعریف نیست و احساس‌كردنی است.»(2) وقتی احساس این صنعت، چنین ظریف و شناخت و بیان آن چنین دشواریاب است، بدیهی است كه آفریدن آثار زیبا– كه در آن لطیفه‌ی موزونی و هماهنگی به كمال رعایت شده باشد– دشوارتر است و فقط استعدادهای قوی و ذوقها و قریحه‌های بسیار لطیف هنرمندان توانا قادر است كه چنین شاهكارهایی بیافرینند و كمال اعجاب و شیفتگی نزدیك به بی‌خودی مردم صاحب‌نظر در برابر این آثار ارجمند، بدین سبب است.
از دیرزمان، نویسندگان و شاعران از داستها و افسانه‌ها برای بیان مقاصد و افكار خود سود جسته‌اند و ادبیات هر ملتی شامل سرگذشتهای منظوم و منثور نكته‌آموز فراوان است. از آنجا كه استفاده از داستان و تمثیل، و به قول جلال‌الدین محمد مولوی سرّ دلبران در حدیث دیگران گفتن، خوش‌تر می‌نماید، عموم مردم از داستان لذت می‌برند و، بی‌احساس تلخی نصیحت، فكر و عقیده‌ی نویسنده و گوینده در آنان اثر می‌كند. نیز به سبب آنكه در لباس افسانه و قصه، بسیاری گفتنی‌ها را می‌توان بیان كرد كه به طرزی دیگر گفتن آنها دشوار و گاه ممتنع است و هم به دلایلی دیگر، كه اینك مجال تفصیل آنها نیست، داستان و قصه همیشه مورد نظر اهل قلم و شاعران بوده و تمدّن مادی قرن بیستم نیز هرگز از وفور و رواج آن نكاسته است.
اما هر داستانی دلكش و مطبوع نیست و برای آنكه چنین اثری پدید آید نكته‌های فراوانی باید رعایت شود كه از جمله یكی توجه به سیرت و سرشت اشخاص داستان و كارهایی است كه از آنان سرمی‌زند و اینكه كسی یا اخلاقی بی‌ضرورت در داستان نمایش داده نشود و كاری بی‌مناسبت از كسی به ظهور نرسد، از نكات باریكی است كه به داستان و نمایش جلوه و جمال می‌بخشد. بدین سبب، در كتاب گران‌قدر «فن شعر» ارسطو– كه از كهن‌ترین و پرمایه‌ترین آثار نقد ادبی است – وقتی وی از اجزای شش‌گانه‌ی تراژدی سخن گفته، خلقیات و سیرت اشخاص داستان را، از لحاظ اهمیت، در درجه‌ی دوم شمرده است و در باب این موضوع و مسائلی مانند مناسبت(3) سیرت اشخاص با طبیعت و سرشت آنان و ثبات و استمرار(4) آنان در این خلق و خوی در فصلی خاص به شرح بحث كرده(5) و هنوز بسیاری از عقاید وی معتبر است.
هوراس، شاعر نامدار رومی(6)، نیز در منظومه‌ای كه خطاب به پسران پیزون(7) سروده و به «فن شعر»(8) موسوم شده است، در ضمن آنكه دشواریهای كار شاعری را برمی‌شمارد، رعایت تناسب و وحدت را توصیه می‌كند و از جمله می‌گوید: «ای پیزون، اگر آرزویت این است كه سخن‌شناسان اثر تو را از آغاز تا پایان بشنوند همواره در نظر داشته باش كه عواطف و تمایلات ما با گذشتن سالهای عمر تغییر می‌كند و چون این نكته تو را مسلم گشت، سرشتها و طبایعی را كه در پی نمایش آنها هستی با این قانون كلی موافق ساز.» سپس اشاره می‌كنند كه چگونه كودكان بازیهای طفلانه را دوست می‌دارند و جوانان، به اقتضای سن، مغرور و بی‌مبالات و بی‌ثباتند و پیران بیمار و عبوس و كسل؛ و هر دوره از عمر آدمی مقتضی صفات و حالات و عالمی خاص است كه باید بدان توجه داشت.(9)
در داستان‌پردازی و نمایشنامه‌نویسی، برای سجایا و خصایل(10) اشخاص داستان، كم‌كم چندان اهمیت قایل شده‌اند كه برخلاف نظر ارسطو– كه داستان و طرح آن را اساس و روح تراژدی می‌شمرد و خلق سرشتها و طبایع را در درجه‌ی دوم قرار می‌داد– آرنولد بنت(11)، رمان‌نویس انگلیسی، می‌گوید: «اساس یك افسانه جز خلق طبایع چیز دیگری نیست» و تقریباً اتفاق عقیده حاصل شده است كه در بیشتر داستانهای خوب، جریان وقایع نتیجه‌ی منطقی سرشت اشخاص داستان است و نویسنده از دو طریق می‌تواند آنان را معرفی كند، یكی آنكه به طور مستقیم خصایل آنان را برای خواننده بازگوید، دیگر آنكه از خلال كردار و رفتار شخص خلق و خوی وی نمایانده شود و بتدریج تصویری روشن و تمام از او در ذهن خواننده نقش بندد. از این راه، خوانندگان داستان یا تماشاگران نمایشنامه خود در جریان و تسلسل وقایع بیشتر وارد می‌شوند و نتیجه‌ای حقیقی‌تر از آنچه نویسنده به طور مستقیم بر آنان عرضه می‌كند درمی‌یابند.(12)
دنباله‌ی همین‌گونه اندیشه‌ها در اهمیت اشخاص داستان و «شخص بازی»(13) در نمایشنامه‌ها به اینجا منتهی شده است كه لاجوس اگری(14) در كتاب خود به نام «فنّ نمایشنامه‌نویسی»(15) به تفصیل در این زمینه بحث كرده و گفته است كه، برای آنكه استخوان‌بندی(16) نمایشنامه درست باشد، اشخاص بازی باید از لحاظ وظایف‌الاعضا و از نظر اجتماعی و نیز روان‌شناسی مورد توجه دقیق نویسنده واقع شوند؛ و برای این مقصود جدولهای سه‌گانه‌ای، شامل جزییات هر موضوع، ترتیب داده شده است كه نویسنده باید این نكات را در باب اشخاص بازی بداند و اثر خود را بر پایه‌ی این خصوصیات بنا كند.(17) سپس، در باب اینكه «داستان یا شخص بازی كدام یك مهم‌تر است؟» به تفصیل سخن رانده و به این نتیجه رسیده است كه «شخص بازی خلاق داستان نمایش است و تصور عكس آن اشتباه محض است.» و نیز علت پدید آمدن عقیده‌ی ارسطو را– كه به واسطه‌ی مشاهده‌ی نقش مهم و تأثیر تقدیر و خدایان در نمایشنامه‌های آن روزگار، شخص بازی در نظرش در درجه‌ی دوم اهمیت قرار دارد– بازنموده است.(18)
مقصود از این مقدمات آن نیست كه این نكات یكسر در مورد داستانهای منظوم و منثور فارسی صادق است، بلكه غرض آن است كه وقتی تناسب كردار و گفتار اشخاص داستان یا نمایشنامه با طبیعت و سرشت آنان، تا این درجه اهمیت دارد این نویسنده یا شاعر هم كه توانسته است این تناسب را هنگام داستان‌پردازی، در زبان فارسی، تا حدّی، تحقق‌پذیر كند، لطف و تأثیری آشكار به اثر خود بخشیده است. حتی همین كه كسی بداند در سرگذشتی برای نمایش افكار و سرشتهای گوناگون از این همه موجودات جهان كدام را انتخاب و در داستان وارد كند، نكته‌ای بسیار مهم است و لطف ذوق بیشتر فارسی‌زبانان، و از جمله سعدی، در قسمت اخیر است.(19) مثلاً، در دفتر اول مثنوی، وقتی مولوی می‌خواهد در خطابودن قیاس به نفس سخن بگوید، حكایت شیرین مرد بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دكان را نقل می‌كند و گفتار طوطی را– كه مظهر سخن گفتن بی‌تأمل و خام است– برای نمودن خطاهای ناشی از این‌گونه قیاسها، مثال می‌آورد و سرانجام نتیجه می‌گیرد كه كار پاكان را از خود قیاس نباید گرفت و سخن چنان طوطی‌وار نباید گفت. انتخاب طوطی و داستان او برای بیان فكر، نمودار لطف ذوق گوینده است كه از تناسب مذكور در فوق سود جسته است. همچنان كه وقتی شعر حافظ را در این معنی به یاد می‌آوریم كه آدمی راه هستی را به خود نمی‌پوید و به پیروی از تقدیر ازلی گام برمی‌دارد و سخن می‌گوید، لطف تعبیر وی در این بیت محسوس می‌شود:
در پس آینه طوطی‌صفتم داشته‌اند/ آنچه استاد ازل گفت بگو می‌گویم
حكایت روباه و خروس كه در باب ششم مرزبان‌نامه(20) آمده است و بسیاری داستانهای دیگر در كتابهای مختلف كه در آنها روباه– كه مظهر حیله‌گری است– به مكر و فریب می‌پردازد، نیز نمونه‌ای دیگر از انتخاب طبایع مناسب در افسانه‌های فارسی است.
از این‌گونه حسن انتخاب طبایع و مناسب‌اندیشی و مناسب‌گویی در داستانها و تمثیلهای گلستان و بوستان سعدی فراوان دیده می‌شود. نویسنده درصدد است كه برخی از آنها را به عنوان نمونه در كمال اختصار یادآور شود تا لطافت و ذوق و هنر سعدی در این زمینه آشكار گردد، زیرا حسن تأثیر كلام دلنشین وی در داستانها ثمره‌ی نكات باریك فراوان و تا حدی نیز به واسطه‌ی همین رعایتها و هماهنگی‌هاست. البته، در طرز داستان‌پردازی سعدی موارد ضعفی هم دیده می‌شود یا گاهی حكایات با فصل مربوط نامتناسب است، اما نگارنده در این مقاله در پی نشان دادن یكی از مظاهر هنر سعدی است نه موارد ضعف داستانهای او. اهمیت موضوع و جلوه‌ی درخشنده‌ی هنر سعدی در این است كه وی، بی‌آنكه مباحث سخن‌سنجان و داستان‌پردازان را به این وسعت و دقت و وفور كه در روزگار ما رایج و مطرح است خوانده و شنیده باشد، به راهنمایی لطف طبع و ذوق فطری خود، آثاری پدید آورده كه اینك مصداق بسیاری از قواعد ادب و سخن‌سنجی تواند بود و این قبول خاطر و لطف سخن خداداد بیشتر موجب اعجاب و تحسین است؛ و حال آنكه داستان‌سرای بزرگی مانند نظامی گنجوی در مواردی از منظومه‌ی اسكندرنامه این تناسبها را مراعات نكرده و یا نیایش كردن شیرین، دختر ارمنی، را با یزدان پاك به شیوه‌ی مسلمانان بیان كرده است و عجب اینكه شیرین خسرو را به قبول اسلام اندرز می‌دهد! نیز هنگام توصیف بوستان در داستان لیلی و مجنون، شاعر از یاد برده كه جای وقوع حوادث صحرای عربستان است و منظره‌ی گلزاری بدیع را به پرده‌ی شعر كشیده است. ناظم جهانگیرنامه هم مكرّر رستم را موحّدی فیلسوف معرفی نموده كه از لات و عزی بیزار است و در پی بت‌شكستن و قلع و قمع كفار است!
در باب ششم گلستان، در ضعف و پیری(21)، حكایتی است بسیار شیرین كه ضمن تناسب با موضوع این باب، عدم تجانس را در همنشینی و زناشویی به خوبی نشان می‌دهد. پیرمردی «دختری خواسته و حجره به گل آراسته و به خلوت با او نشسته و دیده و دل درو بسته» است. شبهای دراز نمی‌خسبد و بذله‌ها و لطیفه‌ها می‌گوید تا مگر دختر با او خو گیرد و از جمله سخنانی چنین پخته و پیرمردانه درمیان می‌آورد كه بخت بلندت یار بود و چشم بختت(22) بیدار كه به صحبت پیری افتادی پخته، پرورده، جهان‌دیده، آرمیده، گرم و سرد چشیده، نیك و بد آزموده، كه حقّ صحبت بداند و شرط مودّت به جای آورد. مشفق و مهربان، خوش‌طبع و شیرین‌زبان.
تا توانم دلت به دست آرم/ ور بیازاریم نیازاریم
ور چو طوطی شكر بود خورشت/ جان شیرین فدای پرورشت
نه گرفتار آمدی به دست جوانی معجب خیره‌رأی سرتیز سبك‌پای كه هر دم هوسی پزد و هر لحظه رأیی زند و هر شب جایی خسبد و هر روز یاری گیرد.
وفاداری مدار از بلبلان چشم/ كه هر دم بر گلی دیگر سرایند

خلاف پیران، كه به عقل و ادب زندگانی می‌كنند، نه به مقتضای جهل جوانی.
ز خود بهتری جوی و فرصت شمار/ كه با چون خودی گم كنی روزگار

پیرمرد گمان می‌كند كه سخنان عاقلانه‌ی وی در دختر مؤثر افتاده است، اما دختر نیز، به اقتضای جوانی، به طرزی كه گویی هرگز گفتار پیر را نشنیده است، در برابر نصایح و حكم او با بی‌حوصلگی و به اختصار سخنی از دایه‌ی خویش چنین می‌آورد: «ناگه نفسی سرد از سر درد برآود و گفت چندین سخن كه بگفتی در ترازوی عقل من وزن آن سخن ندارد كه وقتی شنیدم از دایه‌ی قابله‌ی(23) خویش كه گفت زن جوان را اگر تیری در پهلو نشیند به كه پیری» و چون كار به مفارقت می‌انجامد و دختر به همسری «جوانی تند و ترش‌روی تهی‌دست بدخوی» در می‌آید، اگرچه جور و جفا می‌بیند، به واسطه‌ی همسنی با همسر جوان خود، شكر نعمت حق می‌گوید كه «الحمدلله كه از آن عذاب الیم برهیدم و بدین نعمت مقیم برسیدم».
گفت و گوی پیرمرد و دختر و گفتار و كردار هر یك در این داستان– كه از صمیم دل و طبع و سن و خوی‌شان حكایت می‌كند– نمونه‌ای از قدرت سعدی در نمایش طبایع گوناگون است.
در باب سوم گلستان، كه در فضیلت قناعت است، حكایتی آمده است كه در آن بازرگانی سودجوی، كه صد و پنجاه شتر بار و چهل بنده‌ی خدمتكار دارد، شبی در جزیره‌ی كیش سعدی را به حجره‌ی خویش درمی‌آورد(24) و، مانند بعضی از همكاران امروزی خود، بی‌آنكه خاطر مهمان را رعایت كند، از دارایی خویش سخنهای پریشان می‌گوید كه «فلان انبارم به تركستان و فلان بضاعت به هندوستان است و این قباله‌ی فلان زمین است و فلان چیز را فلان ضمین». نیز از كارهایی كه در نظر دارد پیش از ترك تجارت و گوشه‌گیری انجام دهد و بعد مسافات در نقشه‌های وی نمودار حرص پایان‌ناپذیر و خبرت اوست، چنین یاد می‌كند: «گاه گفتی خاطر اسكندریه دارم كه هوایی خوش است، باز گفتی نه كه دریای مغرب مشوّش است. سعدیا سفری دیگرم در پیش است اگر آن كرده شود، بقیت عمر خویش به گوشه بنشینم. گفتم آن كدام سفر است. گفت: گوگرد پارسی خواهم بردن به چین كه شنیدم قیمتی عظیم دارد و از آنجا كاسه‌ی چینی به روم آرم و دیبای رومی به هند و فولاد هندی به حلب و آبگینه‌ی حلبی به یمن و برد یمانی به پارس. و زان پس ترك تجارت كنم و به دكانی بنشینم.» بازرگان در این حكایت، به اقتضای پیشه و طبیعت، بسیار مناسب سخن می‌گوید و سعدی، كه از این ماخولیا صبرش به پایان رسیده، به خواهش وی كه از او سخنی خواسته است، پاسخی چنین عبرت‌آموز می‌دهد:
آن شنیدستی كه در اقصای غور/ بارسالاری بیفتاد از ستور
گفت چشم تنگ دنیادوست را/ یا قناعت پر كند یا خاك گور

باب چهارم بوستان، در تواضع، شامل حكایتی است كه سگی پای صحرانشینی را می‌گزد(25) و مرد از پا درمی‌آید و شب از درد خوابش نمی‌برد. دختر خردسال مرد صحرانشین، كه كودكانه می‌اندیشد، به پدر تندی می‌كند كه مگر تو را دندان نبود تا سزای سگ را بدهی. پدر از سخن وی– كه از سر خُردی و خامی است– می‌خندند و در جواب می‌گوید:
مرا گرچه هم سلطنت بود و بیش(26)/ دریغ آمدم كام و دندان خویش
محال است اگر تیغ بر سر خورم/ كه دندان به پای سگ اندر برم
برای آنكه زشتی انتقام نموده شود با سگ تلافی كردن و دندان به پای او بردن، كه از فكر ساده‌ی دخترك خردسال تراوش كرده، خوب انتخاب و تصویر شده است.

از جمله حكایات باب پنجم گلستان، در عشق و جوانی، حكایت مردی است كه زن «صاحب‌جمال جوان» وی درگذشته است.(27) رنج دوری همسر او را آزار می‌دهد، اما به مصیبتی دیگر نیز گرفتار است و آن اینكه پس از مرگ زن «مادر فرتوت به علت كابین در خانه متمكن بماند و مرد از محاورت او به جان رنجیدی و از مجاورت او چاره ندیدی تا گروهی از آشنایان به پرسیدن آمدندش. یكی گفتا: چگونه‌ای در مفارقت یار عزیز؟ گفت: نادیدن زن بر من چنان دشوار نیست كه دیدن مادرزن.»
در این حكایت، سعدی از تضاد آشتی‌ناپذیر و معروف میان داماد و مادرزن و كدورت دیرین ایشان به شیرینی سود جسته و احوال مرد را به خوبی نشان داده و درد فراق همسر محبوب و رنج همنشینی با مادرزن مزاحم را به برداشتن گنج و ماندن مار و به تاراج رفتن گل و باقی ماندن خار ماننده كرده است.

باب چهارم گلستان در بیان فواید خاموشی است؛ و حكایت بازرگانی كه او را هزار دینار خسارت افتاده است(28) و به پسر خود می‌گوید: «نباید كه این سخن با كسی در میان نهی»، مثال بسیار خوبی است. زیرا شهرت بازرگان به كم شدن سرمایه و ورشكستگی زیان‌خیز است و این رازی است كه به نظر بازرگان بصیر ناچار باید پنهان بماند، بخصوص كه چون پسر كم‌تجربه از پدر می‌خواهد كه او را بر فایده‌ی این خاموشی و رازپوشی مطلع گرداند، پدر می‌گوید: «تا مصیبت دو نشود: یكی نقصان مایه و دیگر شماتت همسایه.»

این‌گونه موارد كه اشخاص داستان هر یك، به اقتضای طبیعت خود، خصایلی نسبتاً مناسب دارند و كردار و گفتارشان نیز بدان می‌ماند، متعدد است. اما از آنها كه بگذریم، در جاهایی دیگر سعدی، به هدایت ذوق سلیم خویش، در حكایتها نكته‌هایی اندیشیده و مناسبتهایی از نوعی دیگر را رعایت كرده است كه قابل توجه و تحسین و سبب گیرایی داستان و زیبایی كلام اوست. اینك نمونه‌هایی از این نوع:
در باب چهارم بوستان، سعدی خواسته است در تواضع سخن گوید و فایده و نتیجه‌ی آن را بنماید. برای این كار، قطره‌ی باران و دریای پهناور را با هنرمندی در برابر هم قرار داده است.(29)
قطره بارانی از ابر فرومی‌چكد و چون پهنای دریا را می‌بیند، خجل می‌شود و با خود می‌گوید:
كه جایی كه دریاست من كیستم؟/ گر او هست حقا كه من نیستم
چون قطره‌ی باران تواضعی چنین بجا و شایسته می‌كند، سرنوشت، او را از جمله قطره‌های نادر و كم‌نظیری قرارمی‌دهد كه از آسمان فرود می‌آیند و، از روی تصادف، در دل صدف جای می‌گیرند. دیری نمی‌گذرد كه قطره‌ی باران لؤلؤ شاهوار می‌شود و به قول سعدی:
بلندی از آن یافت كو پست شد/ در نیستی كوفت تا هست شد

در حكایتی دیگر از بوستان، بایزید سحرگاه روز عید از گرمابه بیرون می‌آید.(30) از سرایی، طشتی خاكستر بی‌خبر بر سرش می‌ریزند و دستار و مویش آلوده می‌شود. این مواقع و حالت برای آن در نظر گرفته شده كه هر كس به جای بایزید باشد ناچار از این رفتار خلاف انتظار خشمگین می‌شود، اما خویشتن‌داری و كفّ نفس بایزید در این حالت بهتر مشاهده می‌گردد كه به شكرانه كف دست بر روی می‌مالد و می‌گوید:
كه ای نفس، من در خور آتشم/ به خاكستر روی درهم كشم؟

در حكایتی دیگر، منجّمی به خانه می‌آید و مردی بیگانه را می‌بیند كه با زن او نشسته است.(31) دشنام می‌گوید و فتنه و آشوب برمی‌خیزد. صاحبدلی به مناسبت می‌گوید:
تو بر اوج فلك چه دانی چیست؟/ كه ندانی كه در سرایت كیست
انتخاب منجّم، كه از او دانش بی‌كران و تفحّص در احوال افلاك و ستارگان انتظار می‌رود، و بی‌خبری وی، كه حتی از اوضاع خانه‌ی خود آگاه نیست، تقابلی شگفت‌انگیز است. در این صورت، دشنام گفتن ناچار در نظر سعدی یا صاحبدل كاری بیهودی می‌نماید.

باب دوم بوستان در باب احسان است و حكایت شبلی(32) نهایت شفقت و نرم‌دلی را نشان می‌دهد. شبلی، عارف معروف، از دكان گندم‌فروشی انبان گندمی به ده می‌برد و چون در آن نظر می‌افكند موری را در آن غله سرگشته می‌بیند كه هر گوشه‌ای می‌رود. شبلی بر او رحمت می‌آورد و شب خوابش نمی‌برد. سرانجام مور را به مأوای خود بازمی‌آورد و می‌گوید:
مروّت نباشد كه این مور ریش/ پراكنده گردانم از جای خویش
سعدی از این سرگذشت نتیجه می‌گیرد كه درون پراكندگان را جمع دارد؛ و شعر فردوسی را تضمین می‌كند كه مور دانه‌كش را نباید آزرد، زیرا «كه جان دارد و جان شیرین خوش است».
برای بیان این حقیقت كه هر موجود زنده‌ای حقّ حیات دارد، انتخاب مورچه‌ای خرد، كه همه به احوال او بی‌اعتناید و ناچیزش می‌شمرند، از روی كمال لطف ذوق صورت گرفته؛ و تأكید سعدی به رعایت حال مور وقتی بیشتر می‌شود كه اندیشه‌ی احوال او خواب از چشم شبلی می‌رباید و شبانه بستر آسایش را رها می‌كند و مور را به جایگاه خود برمی‌گرداند. البته، چنین شفقت و عاطفه‌ای از مردی عارف و شخصیتی مانند شبلی ممكن است به ظهور برسد، نه از دیگر مردم كه هر روز مورچگان فراوان را ندانسته به زیر پای می‌آورند و رشته‌ی هستیشان را می‌گسلند.

در همین باب دوم بوستان، حكایتی دیگر است كه كسی در بیابان سگی تشنه می‌یابد(33) و از كلاه و دستار خویش استفاده می‌كند و بدو آب می‌دهد و خداوند داور بدین سبب گناهان او را می‌بخشاید. آنچه در این داستان توجه را جلب می‌كند، انتخاب سگ است. یعنی حتی نیكویی با سگ– كه به خواری و نجسی معروف است– به عقیده‌ی سعدی مسلمان ممكن است آدمی را مورد لطف و آمرزش خداوند قراردهد و به قول وی:
كسی با سگی نیكویی گم نكرد/ كجا گم شود خیر با نیك مرد؟

در حكایتی از بوستان، شكرخنده‌ای انگبین می‌فروشد(34) و مشتری به سوی او بیش از مگس، كه به هوای عسل می‌آید، رو می‌آورد. یكی بر گرمی بازار وی حسد می‌برد و روز بعد به عسل‌فروشی می‌پردازد، اما چون به قول سعدی «عسل بر سر و سركه بر ابروان» دارد و ترش‌روی است، مگس هم بر انگبینش نمی‌نشیند و چیزی از او نمی‌خرند. شبانگاه، كه دست تهی به خانه برمی‌گردد، زنش بدو می‌گوید: عسل از دست ترش‌روی تلخ است.
در این حكایت، علاوه بر تقابلی كه سعدی میان انگبین و سركه پدید آورده و از مضمون گردآمدن مگس بر عسل برای فراوانی مشتری فروشنده‌ی نخستین و كسادی بازار فروشنده‌ی بدخوی سود جسته است، انتخاب انگبین به عنوان كالای دو فروشنده نكته‌ای ظریف را به خاطر می‌رساند كه: همان متاع شیرین و دوست‌داشتنی وقتی به توسط ترش‌رویی عرضه می‌شود خریداری ندارد و مگس هم به سوی آن پرواز نمی‌كند!

در دیگر حكایتها و تمثیلهای سعدی نیز از این‌گونه تناسبها دیده می‌شود؛ مانند آنكه، وقتی از اجل محتوم یاد می‌كند، كشته شدن هزارپایی را به توسط دست و پابریده‌ای مثال می‌آورد(35) كه «چون اجلش فرارسید از بی‌دست و پایی گریختن نتوانست»؛ و در بیان نتیجه‌ی كبر و گردن‌افروختن بیهوده، مناظره‌ی رایت و پرده را نقل می‌كند(35) كه اولی پای‌بند سفر و گرفتار باد و گرد و غبار بیابان و رنج ركاب است و دیگری با بندگان مه‌روی و غلامان یاسمن‌بوی همدم است و از عزتی بیشتر برخوردار می‌شود، زیرا پرده از روی فروتنی سر بر آستان دارد و رایت به رعونت سر بر آسمان.
در حكایتی دیگر، خواسته است بگوید چگونه نیكوكاران با احسان خویش دل مردم را به قید محبت خود درمی‌آورند. در این مورد، برّه‌ای را وصف می‌كند كه در پی جوانی دوان است(37) و حتی بی‌طوق و زنجیر هر جا جوان می‌رود او را پیروی می‌كند، زیرا از كف وی جو و خوید خورده و «احسان كمندی است در گردنش». این تمثیل نیز در عین سادگی بسیار مناسب انتخاب شده است.
جایی دیگر، مردی كه بر سر راهی مست خفته و زمام اختیارش از دست رفته است(38) بر عابدی، كه بر او گذر كرده و به ملامت در وی نظر كرده است، آیه‌ای از قرآن كریم می‌خواند كه: «اذا مرّوا باللغو مرّوا كراماً»(39)، یعنی به مذاق عابد سخن می‌گوید كه ناچار پذیرفتنی و مجاب‌كننده است.
در حكایتی نیز چون سخن در باب بی‌ذوقی و خشك‌طبعی عابدی است كه در سفر حجاز با جوانان صاحبدل همسفر است(40) و زمزمه‌ی جوانان و شور و حال ایشان را نمی‌پسندد و منكر است، وقتی كودكی سیاه از قبیله‌ی عرب بیرون می‌آید و آواز برمی‌آورد، سعدی نقل می‌كند: «اشتر عابد را دیدم كه به رقص اندر آمد و عابد را بیانداخت و برفت. گفتم ای شیخ در حیوانی اثر كرد و تو را همچنان تفاوت نمی‌كند؟!» نكته‌ی باریك و مناسب آن است كه سعدی از میان همه‌ی موجودات و مَركبهای كاروانیان «اشتر عابد» را انتخاب كرده كه صدای خوش در او شوری پدید آورده و عابد بی‌ذوق را بر زمین انداخته است! آنگاه سعدی خود در این قضیه داوری كرده و گفته است:
دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری/ تو خود چه آدمیی كز عشق بی‌خبری
اشتر به شعر عرب در حالت است و طرب/ گر ذوق نیست تو را كژطبع جانوری
و عند هبوب الناشرات علی الحمی/ تمیل عصون البان لاالحجر الصلدا

از این نوع زیباییها، كه یكی از مظاهر درخشان هنر سعدی و نمودار ذوق لطیف جمال‌آفرین اوست، در آثار وی، كه نظیر دریایی پهناور و گوهرخیز جلوه‌های آن گوناگون و شگفت‌انگیز است، فراوان دیده می‌شود. امید آنكه اشارات نگارنده به نكات مورد نظر كه برای پرهیز از تفصیل به اختصار برگزیده شده است، تا حدی احساس و استنباط او را نشان داده و قریحه‌ی روشن و ذهن نكته‌یاب خوانندگان گرامی اجمال این مطلب را جبران كرده باشد.
بر اهل معنی شد سخن اجمال‌ها تفصیل‌ها/ بر اهل صورت شد سخن تفصیل‌ها اجمال‌ها
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
در ادامه‌ برگزاري يادبود سعدي، مركز سعدي‌شناسي دهه‌ي بين سال 85 تا 95 را دهه سعدي‌شناسي اعلام كرد.

به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، كورش كمالي سروستاني - مدير مركز سعدي‌شناسي - با اعلام اين خبر افزود: در اين دهه به‌طور تخصصي هر سال به يكي از موضوع‌هاي درباره سعدي پرداخته و كتاب‌هايي در اين مورد چاپ مي‌شود و از پايان‌نامه‌هاي كارشناسي ارشد و رساله‌هاي دكتري دانشجويي در اين موضوع حمايت خواهد شد.

همچنين كليات سعدي با تصحيح سعدي‌شناسان كشور ازسوي اين مركز به چاپ خواهد رسيد.

نامگذاري 10 سال به‌نام سعدي اين‌گونه انجام شده است: سال 85 سال دوران‌شناسي سعدي، 86 سال زندگي، انديشه، زبان و شخصيت سعدي، 87 سال گلستان، 88 سال بوستان، 89 سال غزليات سعدي، 90 سال قصايد، مجالس و قطعات سعدي، 91 سال نسخه‌شناسي آثار و انتشار كليات سعدي،‌92 سال سعدي، معارف اسلامي و فرهنگ ايراني، 93 سال سعدي و مسائل اجتماعي،‌ فرهنگي،‌ اخلاقي، سياسي و ادبيات عصر ما، 94 سال هنر سعدي، سنت و نوآوري و 95 سال سعدي در حديث ديگران و ديگران در حديث سعدي كه در اين سال گنگره بين‌المللي سعدي‌شناسي برگزار و گزيده كليات سعدي به 10 زبان زنده دنيا (انگليسي، آلماني، فرانسوي، اسپانيولي، عربي،‌ روسي، چيني، ايتاليايي، ژاپني و ماليايي) ترجمه خواهد شد.
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي گفت: يافته‌هاي سعدي جاي جاي عالم از او مردي آشنا و آگاه به همه زير و بم هاي دقايق اجتماعي ساخته بود و بي‌جهت نيست که برخي او را پدر جامعه شناسي توصيف کردند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در فارس، حسين صفار هرندي - وزير فرهنگ وارشاد اسلامي - در آيين افتتاح بزرگداشت يادروز سعدي شيراز که شامگاه چهارشنبه 30 فروردين‌ماه در جوار آرامگاه اين شاعر گرانقدر برگزار شد، افزود: سعدي با آنچه که ارايه کرده نشان داده آگاهي او از لايه هاي پيدا و پنهان، ناشي از شناخت وي از مردان هم عصر و پيشينيان خود بوده است و با توجه به شناختي که از جامعه به دست مي دهد حق دارند او را جامعه شناس معرفي کنند.

وي با بيان اينکه جامعه شناسي علم جديد روزگار ماست، به بيان تفاوت سعدي با جامعه شناسان امروز پرداخت و اظهار داشت: جامعه شناسان توصيف کنندگان وضع موجود هستند؛ اما سعدي در توصيف وضع موجود متوقف نشده است و عمدتاً نتيجه گيري اخلاقي و تربيتي مي گيرد و اين همان چيزي است که با جامعه شناسان عصر ما راه به جايي نمي‌برد.

وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي اصلاح اجتماعي سعدي را ناشي از آميزه‌هاي ديني وي دانست و گفت: سعدي در کنار سفرهاي بي شمار خود سر از مدرسه هايي در مي آورد که مهر دانش در بغداد است و از اساتيدي چون غزالي تلمذ مي کند و به منابع سرشار معرفت و حکمت معنوي دست پيدا مي کند.

به عقيده وي جامعه اي که سعدي توصيف مي کند، جامعه اي است که با جوامع ساخته و پرداخت جامعه شناسان امروزي کاملاً فرق مي کند.

صفار هرندي اضافه کرد: جهان بي رحمي که به دليل سودنگري و همه اصالت ها را در منفعت ديدن و در لذت يافتن جست‌وجو مي کند، به هيچ ارزش بنياديني پايبند نيست؛ اما جامعه اي که سعدي به آن اشاره مي کند جامعه اي مشحون از فضليت هاي اخلاقي است؛ در صورتي که جامعه امروز جامعه گسسته از فضيلت هاي اخلاقي است و خاک بر چهره عزيزترين فرستادگان خداوند مي فرستد.

وي با بيان اينکه ما ايرانيان به‌شدت متأثر از آموزه هاي سعدي هستيم گفت: سعدي هنرش اين بوده که به زبان 700 سال پس از خود سخن بگويد، اما در بي هنري برخي از ما همين بس که به زبان 700 سال پيش از خود سخن مي گوييم و اين لطافت کلام سعدي مي باشد.

وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي اظهار عقيده کرد: وقتي گلستان را به دست مولانا دادند، به دليل فاصله نگاهي که در مراتب اين دو بود، مولانا گفت: اين کتابي است که به درد مدارس مي خورد! لذا از آن پس گلستان زبان مدرسه يي ما شد و اين وضع تا زمان حال هم ادامه داشت که ما گلستان را به عنوان متن درسي مي خوانديم و اين نگاه در جامعه مهجور ماند.

وي افزود: اگر زبان سعدي بر ذائقه ما شيرين مي آيد به اين دليل است که سينه به سينه به ما منتقل مي شود، شايد هم به اعتبار غناي محتويات کلام سعدي است که مملو از فضيلت هاي اخلاقي است که فرهنگ عمومي ما معلم اصيلش سعدي است و کسي نيست که به لحاظ فرهنگي متأثر از سعدي نبوده است.

صفار هرندي سعدي را معمار فرهنگ عمومي توصيف کرد و گفت: برخي از آنچه را ما از سعدي آموختيم مکرر در احوال خود ديديم.

تا مرد سخن نگفته باشد عيب و هنرش نهفته باشد

وزير فرهنگ وارشاد اسلامي در پايان گفت: دنياي امروز ما با بعضي از ارزشها گسسته است و کسي در باب قناعت سخن نمي گويد و در حالي که جامعه شناسان مي گويند تبليغ کنيد تا مردم بيشتر مصرف کنند، اما نگاه سعدي ساختن جامعه است که قناعت جزئي از آن است.
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
تدوين دانش‌نامه تخصصي سعدي از امسال آغاز خواهد شد.

به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، ‌در اين دانش‌نامه كليه مسائل درباره سعدي در مجموعه‌اي جمع خواهد شد. اين طرح را مركز سعدي‌شناسي آغاز كرده است و تدوين آن گويا سه تا پنج سال طول خواهد كشيد.

در اين دانشنامه به مسائلي چون اعلام تاريخي و جغرافيايي در كليات، باب‌هاي بوستان و گلستان، سبك شناسي، ترجمه‌هاي آثار، جهان‌بيني صوري، ‌زبان صوري، زبان سعدي، ضرب‌المثل‌ها، عرفان، تصوف، عشق، عقل، حكمت آداب و رسوم، مردم‌شناسي، كتاب‌شناسي،‌نسخ خطي، ترجمه‌ها، سعدي‌شناسان ايران و جهان و... پرداخته خواهد شد.

تدوين اين دانش‌نامه به همت مركز سعدي‌شناسي از امسال آغاز خواهد شد.

***

تدوين دانشنامه تخصصي درباره شاعران و نويسندگان بزرگ جهان در دنياي غرب سال هاست که در راستاي شناختن و شناساندن شخصيت، تاريخ و آثار شاعران و نويسندگان بزرگ در حال انجام است و شاعران بزرگي چون شکسپير، گوته، دانته، شيلر، هومه و... داراي دانشنامه‌ها و فرهنگ‌هاي گوناگوني با رويکردهاي مختلف تاريخي، فرهنگي، جغرافيايي، زبان شناسي، هنري، هرمنوتيک و تطبيقي هستند. تنها يک جست‌وجوي مختصر در سايت‌هاي اينترنتي مربوط به اين بزرگان ما را با فهرست منابع متعدد روبه رو مي‌کند، اما درباره زندگي و آثار شاعران بزرگ زبان فارسي اگرچه پژوهش‌هاي ارزشمندي تدوين و چاپ و منتشر شده است، ولي تاکنون هيچ‌يک از شاعران ايران‌زمين داراي دانشنامه مستقل و تخصصي نيستند.

براساس «فرهنگ سعدي پژوهي » تأليف دکتر کاووس حسن لي از سال 1300 تا 1375، در مورد سعدي 567 مقاله و 100 عنوان کتاب (48 عنوان کليات، گلستان، بوستان، غزليات، گزيده ها و 52 مورد کتاب پيرامون زندگي و آثار سعدي) منتشر شده است.

آخرين بررسي ها روشن مي کند که تعداد مقالات نگاشته شده پيرامون سعدي از سال 1300 تا کنون از مرز 1000 مقاله در نمي گذرد و تعداد کتابهاي منتشر شده نيز در همين فاصله زماني بيش از 250 عنوان نيست.

بر اساس انتشار مراجع اصلي پيرامون سعدي، از سال 1300 تا امروز شايد بتوان با کمي تسامح «سعدي پژوهي‌» را به چهار دوران به شرح زير تقسيم بندي كرد:

1- دوره تکوين (1320 ـ 1300 )

فراهم آمدن زمينه چاپ کتاب در ايران، توجه به آثار سعدي جهت انتشار در سطح جامعه و نهادهاي مدني مدرن از جمله مدارس، برگزاري جشن هفتصدمين سال تأليف بوستان وگلستان و انتشار مجموعه مقالات ارزشمند استادان طراز اول ادبيات فارسي همچون: علامه قزويني، عباس اقبال، ملک اشعراء بهار، علي اصغر حکمت، رضازاده شفق، بديع الزمان فروزانفر، رشيد ياسمي به کوشش حبيب يغمايي در « سعدي نامه » و انتشار « گلستان » به تصحيح عبدالعظيم قريب و « گلستان » و « بوستان » به تصحيح محمد فروغي از ويژگي هاي اصلي اين دوره است.

2- دوره تدوين (1350 ـ 1320)

در اين دوره بيش از سي عنوان کتاب ويژه سعدي منتشر مي شود که با توجه به تعداد کتاب هاي چاپي در آن دوران قابل توجه است. آثار اين دوران نشان مي دهد که علاوه بر رشد کمي تدوين کتاب هايي پيرامون سعدي، از نظر کيفي نيز آثار ارزشمندي تأليف شده است که مي توان از جمله به انتشار « کليات سعدي » به تصحيح محمد علي فروغي اشاره نمود که از آن پس تاکنون مورد اقبال و مراجعه سعدي پژوهان قرار گرفته است و عليرغم وجود نسخه هاي پراکنده تصحيح شده، همچنان اين نسخه بيش از ديگر نسخه ها از اعتبار و اهميت برخوردار است. به عبارتي ديگر پس از گذر قريب به هفتاد سال، نسخه اي از کليات سعدي تصحيح نشده که مورد اجماع سعدي پژوهان ايران باشد و همچنان مرجع همگان، نسخه تصحيح شده محمد علي فروغي است.

همچنين تصحيح «گلستان » به وسيله دکتر محمد جواد مشکور، ترجمه، « شرح سودي برگلستان»، تصحيح « گلستان و بوستان » توسط رستم علي يف، « گلستان سعدي» با مقابله با نسخ خطي و ده نسخه چاپي نورالله ايران پرست، متن کامل ديوان شيخ اجل توسط مظاهره مصفا، « متنبي و سعدي »، نوشته دکتر حسين علي محفوظ در « قلمرو سعدي » تأليف علي دشتي، « مکتب سعدي » کشاورز صدر و ... ازجمله آثار اين دوران هستند.

3- دوره تصحيح (1370 ـ 1350)

اگر چه دوره دوم يکي از پربارترين دوران تصحيح آثار سعدي است، اما در دوره سوم شيوه هاي تصحيح قياسي و تطبيقي آثار سعدي، شکل علمي تري به خود گرفته و تعداد بيشتري رانيز در برمي گيرد که مهم ترين آن تصحيح وانتشار « گلستان » و « بوستان » دکتر غلامحسين يوسفي است.

همچنين در اين دوره « شرح بوستان » دکتر محمد خزائلي، « بوستان سعدي » تصحيح نورالله ايران پرست، « شرح و تصحيح مثلثات شيخ اجل سعدي » از محمدجواد واجد شيرازي، « بوستان سعدي » به تصحيح محمدعلي ناصح و به کوشش دکتر خليل خطيب ****، « غزليات سعدي » تصحيح حبيب يغمايي، « گزيده و شرح قصايد سعدي » از دکتر جعفر شعار، « گزيده عزليات سعدي» با شرح و توضيح دکتر حسن انوري و... منتشر مي شود.

علاوه براين دوره کتاب هاي ارزشمند « مقالاتي درباره زندگي و شعر سعدي » به کوشش دکتر منصور رستگار فسايي ،« تحقيق درباره سعدي » از هانري ماسه با ترجمه دکتر غلامحسين يوسفي ، « شناختي تازه از سعدي» از دکتر جعفر مؤيد شيرازي ، مجموعه سه جلدي مقالات « ذکر جميل سعدي » ويژه بزرگداشت هشتصدمين سالگرد تولد سعدي و ... نيز منتشر شده اسن.

4- دوره تکامل (از سال 1370 تاکنون)

اين دوره نيز به جهت وجود تحولاتي در مقوله سعدي پژوهي درخور اهميت است. ايجاد مرکز سعدي شناسي درشيراز، برگزاري سالانه نشست هاي علمي « يادروز سعدي» و انتشار سالانه مقالات سعدي شناسي از سال 1377 تاکنون، تدوين و انتشار نخستين فرهنگ ها پيرامون سعدي همچون: « فرهنگ سعدي پژوهي » اثر دکتر کاووس حسن لي در سال 1376، « فرهنگ واژه نماي غزليات سعدي » اثر مهين دخت صديقيان در سال 1378، « فرهنگ موضوعي غزل هاي سعدي » و « فرهنگ بسامدي اوزان و بحور غزل هاي سعدي و حافظ » اثر مهشيد مشيري در سال هاي 1379 و 1380 از جمله تحولات اين دوره مي باشد که شايد بتوان آن را دوران پيدايش فرهنگ نويسي سعدي نام نهاد. « دانشنامه سعدي » نيز در صورت تدوين در قالب هاي علمي و خلاقانه شايد بتواند تکميل کننده اين روند باشد.

علاوه بر آنچه گفته شد، در اين دوران کتاب هاي ارزشمندي چون: « از سعدي تا آراگون » دکتر جواد حديدي، « سعدي » دکتر ضياء موحد، « تکوين غزل و نقش سعدي » از دکتر محمود عباديان، « غزل هاي سعدي » ويراسته دکتر ميرجلال الدين کزازي، « سعيد در غزل » دکتر سعيد حميديان، « سلسله موي دوست»، « سعدي آتش زبان»، « ورق درخت طوبي » از دکتر حسن لي، « هشت دفتر سعدي شناسي» و « عاشقانه هاي سعدي » و... نيز منتشر گرديد.

مدخل هاي دانشنامه سعدي

مدخل هاي دانشنامه سعدي از نظر صوري به چهار نوع: اصلي، فرعي، ارجاعي و مشروط تقسيم مي شوند و براين اساسا پس از اظهار نظر محققان، پژوهشگران و سعدي شناسان پيرامون اين طرح، فهرست کليه مدخل هاي دانشنامه در موضوعات کلي همچون: اعلام تاريخي و جغرافيايي درکليات، باب هاي بوستان و گلستان، سبک شناسي، ترجمه هاي آثار سعدي، جهان بيني سعدي، زبان سعدي، ضرب المثل ها، عرفان، تصوف، عشق، عقل، علم و دانش، حکمت، آداب و رسوم، مردم شناسي، کتاب شناسي، ترجمه هاي سعدي، نسخ خطي، سعدي شناسان ايران و جهان و... تدوين خواهد شد و با همکاري و همياري پژوهشگران و سعدي شناسان ايران و جهان مقالات آن تأليف و منتشر خواهد شد.

اميدواريم که با عنايات خداوند متعال و همکاري و راهنمايي اصحاب خرد و نهادهاي ذيربط و تأمين اعتبارات لازم « دهه سعدي شناسي » و تدوين « دانشنامه سعدي » به نقطه اوج سعدي پژوهي و عمومي کردن نثر و نظم و آرمان ها و انديشه هاي اسلامي، ايراني و انساني سعدي بيانجامد.
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
امام جمعه شيراز گفت: اگر فرهنگ ما قاعده و ارتفاعي داشته باشد، قاعده او سعدي است و ارتفاع وي حافظ و مي دانيم که ارتفاع متکي بر قاعده است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در فارس، آيت‌الله حائري شيرازي در آيين افتتاح بزرگداشت يادروز سعدي توجه بيشتر رسانه ملي را به بزرگان ادبيات خواست و اظهار داشت: در گذشته وقتي خانواده ها و مسوولان وارد مسائل اجتماعي مي شدند با سعدي شروع و با حافظ تمام مي کردند؛ اما آنها که تهاجم فرهنگي را برنامه ريزي کرده بودند، با دورانديشي شگفت آوري توانستند گفته هاي محاوره يي جامعه ما را از محوري که در آن قرار داشتند جابه‌جا کنند.

وي نفس برگزاري بزرگداشت مفاخر فرهنگي را مثبت توصيف کرد و گفت: اينکه چند روزي در سال به عنوان روز يک شاعر يا گوينده باشد و بعد مقالاتي نوشته و تمام شود، هدف اصلي را تأمين نمي کند، لذا اميداورم روزي برسد که وقتي گويندگان راديو و تلويزيون مي خواهند مباحث خود را بيان کنند از ادبيان کشور استفاده کنند، همچنانکه بي بي سي وقتي در شهريور 20 مي خواست جريان حمله به ايران را عنوان کند از شعر فردوسي استفاده کرد:

اگر جز به جان من آيد جواب

من و گرز و ميدان افراسياب

آيت‌الله حائري جنگ امروز را جنگ انسان شناسي ها دانست و گفت: تمدن ما بر محور شناخت خود از انسان برنامه ريزي مي کند و بيچارگي دشمنان ما در اين است که اسلام و انسان را نشناخته اند و اگر قرار است جواب تهام فرهنگي را بدهيم، بايد به انسان شناسي خود برگرديم و سعدي بزرگترين مطلبي که دارد اين است که انسان شناسي کاربردي دارد.

وي اضافه کرد: حافظ انسان شناس خوبي است؛ اما ارتفاعي را که حافظ پيموده است به منزله مسيري است که در افق سعدي طي کرده و اگر فرهنگ ما قاعده و ارتفاعي داشته باشد، قاعده او سعدي است و ارتفاع آن حافظ و البته ارتفاع متکي بر قاعده است.

حائري با تأکيد بر نقش سعدي در زندگي روزمره انسان ها گفت: انسان هاي زيادي مي توانند با حافظ حال داشته باشند؛ اما هيچ انساني در هيچ حالي از سعدي بي نيازي نيست. براي اينکه سعدي واقعيت هاي عيني را در مثال هاي بسيار مختصر و کوچک بيان مي کند.

امام جمعه شيراز با اشاره به ديدگاه انسان‌دوستي سعدي گفت: در نظر سعدي همه انسان هستند و او عملش را از همه مردم گرفته است و شاگرد خوبي براي انسان ها و حوادث و خلقت بوده است و هر مسأله ساده اي که از کنار سعدي گذشته يک درس از آن مسأله گرفته است.

حائري شيرازي بر لزوم سعدي در ميان آحاد جامعه تأکيد کرد و اظهار داشت: اگر سعدي در خانه ها نيايد و در مدارس حضور جدي و مؤثر نداشته باشد، بايد منتظر تهاجم فرهنگي بود؛ اما اگر سعدي در بازار، در کارخانه، در مجلس عروسي در عزا و سعدي اگر در همه جا باشد، تهاجم فرهنگي عقب کشيده مي شود و چنانچه خود را با سعدي و فرهنگ او اشباع کنيم، مثل هر مرتع مرطوبي مي ماند که اگر بنزين روي آن بريزند، آتش نمي گيرد؛ لذا اگر بيانات سعدي در قالب انسان ها برود، هرچه بنزين به روي آن ها بريزند کم اثر است.

نماينده ولي فقيه و امام جمعه شيراز توجه به حفظ ميراث فرهنگي را ضروري دانست و گفت: متأسفانه قدر ارزش ها و گوهرها را کمتر مي دانيم؛ در صورتي که به گفته حافظ اين مسائل آب حيات است و آب حيات افسانه نيست.

آيت الله حائري در پايان خطاب به وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي گفت: سعدي بايد بيشتر وارد ادبيات روزنامه يي ما بشود و حتا وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي نيز بايد بيشتر از ادبيات سعدي استفاده کند تا در نتيجه مردم هم از اين ادبيات بيشتر استفاده کنند.

به گزارش ايسنا، پيش از سخنان اما جمعه شيراز، دکتر سيدسعيد زاهد - مدير بنياد فارس شناسي - در سخنان کوتاهي گفت: نزديك به 800 سال پيش شيخ اجل سعدي حکيم بزرگوار شيرازي به گونه اي انديشه هاي ناب خويش را به رشته تحرير درآورد که در حال حاضر جان هاي مشتاقان به حکمت فطري را در هر سن سيراب مي کند.

وي افزود: نثر و نظم بليغ او به شيوايي منظور را بيان مي دارد و عالم را شيفته کمال خود مي نمايد.

مدير بنياد فارس شناسي در پايان با بيان اينکه بزرگداشت سعدي خواص را حکمت بيشتر و عوام را معرفت افزونتر مي دهد، اظهار اميداوري کرد كه برنامه هاي بزرگداشت سعدي قطره اي از درياي شوق ما را به محضر روح بلند سعدي برساند.
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
اصغر دادبه:
اگر سعدي نبود، حافظ هم نبود
سعدي همه‌ي هويت ما را ساخته است





يك استاد دانشگاه گفت: سعدي همه هويت ما را ساخته است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در فارس، دکتر اصغر دادبه - استاد دانشگاه علامه طباطبايي - در سخنان خود با عنوان «سعدي و وطن‌دوستي» در نشست علمي يادروز سعدي در شيراز، با انتقاد از کساني که سعدي را بي‌وطن خوانده اند، گفت: سعدي از هر وطن پرستي، وطن پرست تر است.

سعديا حب وطن گرچه حديثي است غريب

نتوان مرد به سختي که من اينجا زادم

و سخن سعدي دقيقاً به معناي حب وطن است و همچنانکه در طول تاريخ بارها و بارها عاشق و معشوق با هم قهر کردند؛ اما عشق را نفي نکرد، بلکه قهر به نوعي نشان از محبت عشق بوده است؛ همچنانکه عشق سعدي وطنش بود ونسبت به آن محبت داشت.

اين استاد دانشگاه لازمه کار شاعر را شکوه دانست و گفت: در هيچکدام از شعرهاي سعدي بي وطني نيست، گرچه ممکن است گاهي شکايت کرده باشد، لذا او بي وطن که نيست هيچ، بلکه محال است ميهن دوست ترين نباشد و اگر وطن و دلپذيري نبود نمي توانست مجاوري را در کوي معشوق با وطن در شعرش مقايسه کند.

به اعتقاد وي پيش از حمله مغول خراسان مرکز فرهنگي ايران بوده اما بعد از حمله مغول فارسي مرکز فرهنگي ايران مي شود، لذا فردوسي و سعدي دو ستون اساسي و سازنده هويت ملي ما هستند.

دادبه افزود: بعد از حمله عرب و مسلمان شدن ما که حساب آن با عرب شدن جداست، از قرن 3 و 4 هويت خود را بازسازي کرديم و فردوسي در بازسازي زبان و ادبيات ما نقش تاريخي ايفا کرد همچنانکه مهرورزي در بازسازي فلسفه ما نقش مهمي داشت اما بعد از حمله مغول و به هم ريختن شيرازه تمدني ما سعدي چنين نقشي را به عهده گرفت و هويت باخته ما را رنگ و جلا داد.

وي تصريح کرد: دشمني هايي که نسبت به سعدي مي شود و تعارفاتي که به قصد دشمني با سعدي به حافظ مي شود عجيب است؛ در صورتي که اگر سعدي نبود هرگز حافظ هم نبود.

استاد دانشگاه علامه در پايان گفت: سعدي زنده کننده زبان پارسي پس از فردوسي است و يکي از راه هاي کشف وتوجه بزرگان به مليت توجه به تاريخ ملي و شخصيت هاي اسطوره اي و تاريخي است بنابراين سعدي هم وقتي مي خواهد آرامانشهر خود را بسازد، مي آيد سراغ ايران و آرمانشهر خود را با تأکيد بر تاريخ ملي و اساطير ما مي سازد.
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
منصور رستگار فسايي:
روح حماسي شاهنامه در سعدي بازسازي مي‌شود
جم به‌عنوان محبوب‌ترين شخصيت اساطيري ايران، شخصيت محبوب سعدي است




استاد ادبيات دانشگاه شيراز گفت: سعدي گرچه در دوران معاصر زندگي مي کرد، ولي گذشته ها او را رها نمي کرد، همچنانکه اساطير پيوند واقعيات امروز با ديروز است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در فارس، دکتر منصور رستگار فسائي - عضو هيأت علمي و استاد ادبيات دانشگاه شيراز - که در نشست علمي يادروز سعدي با عنوان سعدي و اساطير ايران سخنراني مي کرد، با اشاره به وجود شخصيت هاي اساطيري در آثار سعدي گفت: جم، محبوب ترين شخصيت اساطيري ايران، شخصيت محبوب سعدي است و گذشته ها را در خرد جمشيدي و آبادي روزگار او مي يابد.

وي افزود: تربيت سعدي و تربيت ايراني او به حدي استوار و ريشه دار است که هر نظري را که به گذشته مي کند، با دستي پر از عبرت و تجربه و آگاهي و بينايي باز مي گردد و به عنوان يک معلم هميشه خردمند براي جامعه اداي وظيفه مي کند و با شاگردانش به ابديت مي پيوندد.

رستگار فسايي يادآور شد: سعدي اسطوره و تاريخ را به هم مي پيوندد و در اين ارتباط حقايق جاودانه را کشف مي کند.

وي تصريح کرد: سخن سعدي در ارتباط با فرهنگ و گذشته و اساطير به دو بخش گوناگون تقسيم مي شود. او از اساطير ديني، اسلامي و ملي استفاده مي کند، اما آنجا که به فرهنگ ايراني مي رسد که تلفيقي بسيار سازگار در ميان آنها برقرار مي کند، آنجا که مي گويد:

اگر خزائن قارون و ملک جم داري

نيرزد آنکه وجودي ز خود بيازاري

بنابراين با وجود اينکه قارون و جم از يک فرهنگ نيستند، اما هر دو اين شخصيت ها به موجودات زنده، پويا و معني دار در فرهنگ جامعه تبديل مي شود.

استاد دانشگاه شيراز در ادامه گفت: شخصيت هاي شاهنامه يي در داستان هاي سعدي جاي فراواني دارد و با چشم عبرت به آنان نگاه مي کند.

وي افزود: روح حماسي شاهنامه در سعدي بازسازي مي شود، به خوانندگانش جلوه مي دهد، بنابراين کلام او از اين جهت جالب است که هميشه وطن خود را دوست مي دارد و شيراز براي سعدي به يک اسطوره ماندگار تبديل مي شود و در اين شهر به عنوان مادر بوم سعدي همه انديشه هاي ايراني و اسلامي مدار براي او ديده مي شود. به همين دليل رجوع او به گذشته، رجوع به زندگي و تاريخ هميشه ماندگار ايران است.

رستگار فسائي با تأکيد بر نقش اسطوره ها در گفتار سعدي اظهار داشت: آيينه گذشته براي سعدي آئينه عبرت هاست و اسطوره ها بيشترين کمک را به او مي کنند؛ لذا برخي ديدگاه هاي اسطوره يي سعدي به عنوان ضرب المثل به کار مي روند.

اين استاد دانشگاه در پايان گفت: حتا عرفاني ترين بيان سعدي با کمک تفکر اسطوره شناسانه و کهن الگوهاي ايراني قابل بيان و گفتار است. او در حال زندگي مي کند، گذشته را مي شناسد و به آينده نظر دارد و کار اسطوره همين است.
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
عمران صلاحي:
طنز فاخر سعدي بيشتر در گلستان است
طنز سعدي هم حرفه‌يي است و هم غيرحرفه‌يي





عمران صلاحي در سخنان کوتاهي در نشست علمي يادروز سعدي در شيراز، به بررسي طنز سعدي در گلستان و بوستان پرداخت.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) دره فارس، اين طنزنويس معاصر گفت: طنزپردازان ادبيات را به دو دسته مي‌توان تقسيم کرد: غيرحرفه‌يي و حرفه‌يي. طنزپردازهاي غيرحرفه‌يي طنز را به‌خاطر طنز ننوشته‌اند، بلکه از طنز بهره گرفتند که حرف ديگر بزنند. مثل مولانا که خواسته حرف‌هاي عارفانه بزند و نتيجه اخلاقي بگيرد، يا مثلاً عطار و سنايي همينطور.

او ادامه داد: اما يک عده طنزپرداز حرفه يي بودند مثل عبيد و...، ولي به سعدي که بر مي گرديم مي بينيم سعدي هم حرفه يي بوده و هم غيرحرفه يي.

صلاحي اضافه کرد: از نظر سبک شناسي خُبسيات سعدي در طنز ايران تأثير گذار بوده است که به سه قسمت است؛ طنز، مجالس هزل، و مضحکات که لطيفه هاي سعدي است. بنابراين از نظر سبک شناسي خبسيات سعدي بسيار مهم است و عبيد زاکاني از سعدي طنز خود را الهام گرفته است.

وي ادامه داد: بخش منظوم خبسيات خيلي راهگشا بوده است؛ اما آن طنز سعدي که به عنوان طنز فاخر است، بيشتر در گلستان و بوستان است. سعدي حتا در غزل هايش طنز دارد.

او از عنوان مضحکه که تاجيکستاني ها بر طنزنويس مي گويند، به نيکي ياد کرد و گفت: در آثار سعدي دنبال عنواني مي گشتم که شامل هزل هجو و طنز و فکاهه باشد که ديدم مضحکه چقدر اسم قشنگي است.

وي در پايان منتخبي از طنزهاي سعدي را در آثارش قرائت کرد.

w120-16.jpg
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
استاد دانشگاه علامه طباطبايي گفت: سعدي از هيچ يک از کساني که به تندروي در تصوف شهره شده اند، نامي نبرده است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در فارس، دکتر سعيد حميديان - استاد دانشگاه علامه طباطبايي - در نشست علمي يادروز سعدي که با عنوان "سعدي و تندروان تصوف" سخنراني مي کرد، با بيان مطلب بالا افزود: سعدي از حلاج، بايزيد بسطامي، شمس تبريزي، مولانا و شيخ صنعان نامي نبرده است؛ اما ذکر بايزيد کمي استثناء است، چراکه سعدي در دو مورد از بايزيد ياد مي کند، اما هيچ ارتباطي با تندروي هاي او ندارد.

وي يادآور شد: يکي از اين يادآوري ها به تشت خاکستر ريختن از بالاي بام بر سر بايزيد مربوط است و مورد ديگر در ذکر مريد و مريد بازي است که بايزيد از آن با تنفر ياد مي کند که هر دو به تندروي‌هاي تصوف ربطي ندارد.

دکتر حميديان با بيان اينکه سعدي از تندروي انزجار دارد، گفت: سعدي آيت و اسوه اعتدال است؛ اما اين اعتدال با تعادل در عناصر شعر در هم مي آميزد؛ لذا کسي که اسوه اعتدال است، چگونه ممکن است به نيکي از تندروان تصوف ياد کند؟

وي افزود: هرکدام به گونه اي تندروي هايي در تصوف کردند و سعدي سر سازش با اين افراد نکرد. حافظ نيز اگر به حلاج اشاره کرده و به او علاقه نشان داده است، اما نبايد فراموش کرد که حافظ به اناالحق‌هاي او يا تندوري هاي حلاج عشق نمي ورزيد و هرجا رسيده، به تامات حمله کرده؛ لذا او فقط به نفس تهور حلاج عشق ورزيده است.

اين پژوهشگر در ادامه گفت: يکي ديگر از مظاهر مسلم افراط، شطح است و شطح امري سرشتي تصوف است. تمام شطحيات معتدل و ميانه مثل وجود حاضر و غايب در آثار او وجود دارد. به هر حال شط نيز در صورت افراط به تامات تبديل مي شود مي دانيم که تامات سخنان تندي است که عارفان بيان مي کردند؛ اما سعدي با اين نوع تامات سرسازگاري ندارد، بلکه تامات در آثار سعدي فقط معناي اندرز مي دهد؛ اما تامات به معناي خاص تصوف در آثار سعدي وجود ندارد، مگر با مخالفت و اين همان اعتدال سعدي است.

وي در پايان گفت: تصادفاً حافظ در تمامي موارد فکرش با سعدي يکي است؛ اما با مولانا وحشي و مشرف مولانا مخالف بوده است.
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
استاد دانشگاه شيراز گفت: ضرورت تصحيح کليات سعدي از هر چيز ديگر بيشتر است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در فارس، دکتر کاووس حسن‌لي - استاد دانشگاه شيراز و پژوهشگر - که در نشست علمي يادروز سعدي با عنوان "بازخواني انتقادي کارنامه سعدي‌پژوهي" سخنراني مي‌کرد، با بيان مطلب بالا افزود: براي ما نابخشودني است که هنوز کليات استاد مسلم سخن را تصحيح نکرده‌ايم و درواقع اصلاً کلياتي از سعدي نداريم و تصحيح عالمانه‌اي نيز از آن صورت نگرفته است؛ شايد به اين دليل که حجم کار سعدي خيلي زياد است و شايد به اين دليل که کليات او به‌طور کامل تصحيح نشده است؛ اما شايد اگر گروهي بيايند و علمي كار کنند، ‌١٠ سال ديگر يک مجموعه قابل قبول از سعدي داشته باشيم.

وي با بررسي کارنامه سعدي‌پژوهي گفت: ‌٢٠ درصد از اين کارنامه به بررسي واژگاني مربوط بود و ‌١٠ درصد آن مقايسه سعدي با شاعران ديگر.

حسن‌لي اضافه کرد: در حالي که بررسي امور اجتماعي آثار سعدي رديف هفتم کارنامه سعدي پژوهي را به خود اختصاص مي داد، اين مورد به رده دوم صعود کرده که البته قابل بررسي است که چرا توجه به امور اجتماعي افزايش يافته است؛ اما برعکس اين مسأله «بررسي زندگي سعدي» است که قبلاً ‌٢/٩ مقالات را به خود اختصاص مي داد و اخيراً ‌٢/٣ شده است. شايد به اين دليل بوده که زندگي سعدي هرچه بوده همين بوده و ديگر نيازي نيست که مثلاً زندگي او را بررسي مي کنيم.

اين پژوهشگر در ادامه گفت: برگزاري يادروزهاي سعدي باعث شده است كه توجه به سعدي نسبت به قبل بيشتر شود؛ اما باز نسبت به حق مسلمي که سعدي بر گردن جامعه فرهنگي دارد، بسيار کم است و اگرچه نوشتن راجع به سعدي بيشتر شده است، اما همين مقدار هم دو اشکال دارد؛ يکي تکرار مکررات است و ديگر، اشکال افراط و تفريط ها در مورد سعدي.

وي در پايان اظهار اميدواري کرد که در داوري سعدي دچار لغزش نشويم؛ همچنانکه در کارنامه کم‌ برگ و بار او پير و جوان مطالب تکراري مي نويسند؛ لذا اميدواريم از تکرار نگاه به سعدي نيز پرهيز کنيم.



w120-17.jpg
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
عضو هيات عملي دانشكده زبان و ادبيات عرب دانشگاه يزد معتقد است: هرچند سعدي به سرودن شعر فارسي مي‌باليده، ولي هيچگاه خود را مدعي سرودن اشعار به زبان عربي نمي‌دانسته است.


به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در يزد،‌ دكتر رمضان‌ بهداد در سخنراني خود در سالن اجتماعات مجتمع علوم انساني دانشگاه يزد، به بررسي سطح ادبي اشعار عربي شيخ اجل سعدي شيراز پرداخت.


وي سعدي را صاحب شعرهايي با مضامين عرفاني دانست و اظهار داشت: اشعار شيخ اجل سعدي با توجه به تسلط اين شاعر بر بزم قافيه با شاعران بزرگ برابري مي‌كند و خود صادقانه به اين امر اذعان داشته است كه به سرودن شعر فارسي مي‌بالد، ولي با اين حال خود را مدعي سرودن اشعار به زبان عربي نمي‌داند.


بهداد با بيان اين كه سعدي در سرودن شعر فارسي زبانزد خاص و عام مي‌باشد، افزود: سعدي ابياتي را به‌صورت زبان عربي نيز سروده، كه تعدادي از آن به‌صورت قصائدي جمع آوري شده است.


وي خاطرنشان كرد: در اشعار عربي اين شاعر بزرگ ايراني علاوه بر محسوس بودن انديشه و تعبيرات، صنايع مختلفي همچون صنعت بديع، ايهام و كنايه، استعاره، و تشبيهات به‌وفور ديده مي‌شود.


عضو هيات عملي دانشگاه يزد در اين سخنراني با تشريح ادبيات عربي سعدي، يادآور شد: هرچند اشعار نابغه‌اي به زبان عربي از اين شاعر بزرگ به يادگار مانده است، ولي در اشعارش، ضعف و سستي در تعبيرات نيز مشاهده مي‌شود.
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
هزلياتي كه در پايان برخي از چاپ‌هاي كليات سعدي آمده است، از آنِ سعدي نيست.



دكتر زهرا اختياري - عضو هيات‌ علمي گروه زبان و ادبيات فارسي دانشكده ادبيات دانشگاه فردوسي مشهد - در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خراسان، با بيان اين مطلب گفت: اين هزليات به دو دليل متقَن از آنِ سعدي نيستند. اول اينكه در نسخه‌هاي قديمي كليات سعدي اين هزليات وجود ندارد. دوم تفاوت فاحش نثر هزليات با نثر ديگر آثار سعدي است.



وي درباره گلستان سعدي گفت: گلستان، كتاب تجربه‌هاي سعدي است، سعدي حدود ‌‌٣٠-40 سال از عمر پربركت خود را در سفر گذرانده و تجربه‌هاي اين سفرها را به‌عنوان ارمغان رايگاني در اين كتاب براي مردم به وديعه ‌نهاده است.



او افزود: ‌گلستان در عصر خود از نظر ادبي همچون معجزه‌اي بود. نثر فارسي درقرن هفتم به تكلف و دشواري گراييده ‌بود. براي مثال، تاريخ جهانگشاي جويني كه توسط يكي از معاصران سعدي به نگارش درآمد، از كلمات دشوار غيرفارسي و استعارات و كنايات ديرياب و... پر است؛ اما گلستان سعدي با زباني فصيح و استوار و بياني ساده و شيوا، نثر فارسي را از مسير متكلفانه و مصنوعي كه در پيش‌ داشت، نجات داد.



اين مدرس دانشگاه افزود: اين اثر علاوه بر جنبه‌هاي ادبي از نظر محتوا هم از بهترين آثار منثور فارسي است. بيشترين نسخه‌هاي خطي دربين آثار منثور فارسي مربوط به گلستان سعدي و بيشترين ترجمه‌ها هم از آنِ گلستان سعدي است.



اختياري درباره حقيقت سفرهاي سعدي گفت: ‌از گذشته در مورد سفرهاي سعدي ترديد بوده‌ است؛ اما اين ترديد مربوط به سفرهاي شرق سعدي است، وگرنه در مورد سفرهاي غرب وي هيچ ‌شكي نبوده ‌است و سعدي قطعا چندين سال در بغداد و شام و ديگر سرزمين‌ها تحصيل و زندگي كرده است.



وي توضيح داد: البته سعدي چندين بار به سفر رفته و برگشته، حكايت هايي در گلستان و بوستان آورده‌ كه گوياي اين واقعيت است. ازجمله در گلستان «وقتي در جامعه بلعبك كلمه‌اي همي گفتم به ‌طريق وعظ با جماعتي افسرده و دل‌مرده» (باب دوم گلستان حكايت ‌‌١١) . «سالي خرقه‌پوشي در كاروان حجاز همراه ما بود» (باب پنجم حكايت‌‌١٨)



اين عضو هيات‌علمي گروه زبان و ادبيات فارسي دانشكده ادبيات فردوسي مشهد افزود: در قصايد نيز كه آنها را به بزرگان هديه مي‌كرد و در چندين قصيده، به بازگشت خود از سفر و اشتياق به شيراز تأكيد دارد. در يكي از قصايد اينگونه اشتياق خود را بيان مي‌كند:



سعدي اينك به قدم رفت و به سر باز آمد/ مفتي ملت اصحاب نظر باز آمد


تا نپنداري كاشفتگي از سر بنهاد/ تا نگويي كه زمستي به خبر باز آمد


دل پي خويشتن و خاطر شورانگيزش/ همچنان ياوگي و تن به حضر بازآمد


سال‌ها رفت مگر عقل و سكون آموزد/ منزلت بين كه به پا رفت و به سر بازآمد



****


خوشا سپيده‌دمي آن که بينم باز/ رسيد بر سر الله‌اكبر شيراز


به‌ديده بار دگر آن بهشت روي زمين/ كه بار ايمني آرد نه جور قحط و نياز



****


وجودم به‌تنگ آمد از جور تنگي/ شدم در سفرهاي روزگاري و رنگي


جهان زير پي چون سکندر بريدم/ چوي اجوج بگذشتم از سر سنگي

وي درباره اينکه آيا سعدي در عرصه وعظ موفق بوده يا وصف؟ گفت: گذشتگان ما اهميتي كه به سعدي مي‌دادند خيلي زياد بوده ‌است. اکنون نيز مردم شعر و كلام سعدي را به‌صورت ضرب‌المثل به‌كار مي‌برند، درحاليكه واقف نيستند كه اين سخنان از آنِ سعدي است. از گذشته‌هاي دور گلستان سعدي در مدرسه‌هاي علمي به عنوان كتاب درسي، تدريس مي‌شده ‌است.

او افزود: سعدي قصايد شيوايي دارد. تجربه‌هاي سودمند و پند‌هاي گرانقدر خودش را در گلستان به‌رايگان هديه ‌كرده و زبان ساده و قابل فهمي براي همه اقشار مردم دارد.
اختياري گفت: در غزل سعدي خصيصه‌ «باورداشت» وجود دارد؛ يعني هركسي غزل سعدي‌ را مي‌خواند، براين باور است كه اين تجربه واقعي سعدي است و هم به‌گونه‌اي وصف‌حال خود را در غزل وي مي‌بيند.

اين عضو هيات علمي گروه زبان و ادبيات فارسي در ادامه بر تحول سعدي در قصيده تأكيد كرد و گفت: سعدي در قصيده تحولي ايجاد كرد و قالب قصيده را كه پيشتر در خدمت مدح امرا و سلاطين بود، در خدمت پند و اندرز درآورد. قصايد سعدي مضامين مختلفي ازجمله حمد و ستايش خدا، برشمردن آلاء و نعمت‌هاي او، ‌نعت پيامبر گرامي اسلام (ص)، وصف طبيعت و مواهب الهي و مدح حاكمان را دربر دارد.

دكتر زهرا اختياري معتقد است: قصايد مدحي سعدي شبيه نامه‌هاي اخواني است كه درآن ممدوح را به نيكي كردن به مردم و برحذر بودن از ظلم دعوت مي‌كند. از چاپلوسي و مدايح دروغين كه دراعصار قبل رايج بود درقصيده‌هاي سعدي خبري نيست.

وي تأكيد كرد: به طور كلي شعرسعدي ساده، دلنشين و درعين‌حال محكم و استوار است. كلماتي كه دراشعار وي به‌كار رفته از كلمه‌هاي مصطلح درميان مردم است.


او با اشاره به بوستان سعدي، از آن به عنوان دنياي انسان‌هاي آزاده و خداگونه ياد کرد.

اختياري درباره مردم‌شناسي سعدي نيز گفت: سعدي با دقتي كه دراحوال مردم داشتهْ مثل يك جامعه‌شناس و روانشناس از اقشار مختلف مردم و روحيات متفاوت آنان سخن مي‌گويد، مطالبي هم كه نوشته سنجيده و مناسب هر قشر و سخني است كه مركز ثقل سخن سعدي درآن مورد خاص هستند.
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
اول ارديبهشت است و در شيراز، جشن بزرگداشت سعدي برپاست.

به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، خسرو ناقد در نوشتاري به‌مناسبت اين‌روز آورده است: شيراز در ارديبهشت‌ماه، وقتي ‌خوش و هوايي بهشتي دارد؛ اين را از شيرازيان بپرسيد و مسافران و شيراز‌ديدگان؛ از کودکان نيکبخت شيرازي که در ارديبهشت هنوز «جامه عيد» به‌تن دارند و از درختان پرشکوفه باغ‌هاي شيراز که در ارديبهشت‌ماه «پيراهن برگ» بر تن کنند؛ از پسرانِ به‌مردي رسيده و از دختران به‌بخت نرسيده بپرسيد که در ارديبهشت‌ماه - چنان که افتد و داني - آرام و قرارشان نيست.

از سعدي بپرسيد که در پنجاه ‌و اند سالگي عزم گوشه‌نشيني و خاموشي مي‌کند، ليک چون در اول ارديبهشت‌ماه جلالي، به‌سال ششصد و پنجاه و شش هجري، در شيراز ره صحرا و باغ مي‌گيرد و سايه درختان مي‌جويد و ناپايداري گل و بي‌وفايي گلستان به‌ياد مي‌آرد، طرح گلستانِ هميشه خوشي مي‌ريزد که تا امروز نه از تطاول باد خزان بر برگ‌هاي سبز و پر طراوتش آسيبي رسيده است و نه گزند گردش زمان بر معاني دلنشين و روشنش غباري نشانده است. سعدي با گلستانش، با بوستانش و با غزل‌هاي دلاويزش، نقشي از خود بر جاي گذاشته است که امروز نه تنها بر ديوار آرامگاه او در شيراز و بر کتيبه‌ها و کتاب‌ها نقش بسته و بر زبان مردمان سرزمين‌هاي فارسي‌زبان جاري است، که آوازه سخن او ديري‌ است جهانگير شده و مردمان هر سرزميني - اگر بخت يارشان باشد - سخن او با زيبايي تمام، به‌زبان خود توانند خواند.


نگاهي گذرا، تنها به‌ ترجمه‌ي آثار سعدي به‌ برخي زبان‌هاي اروپايي، نشان مي‌دهد که سعدي بسيار پيش‌تر از ديگر سخن‌سرايان نامدار پارسي‌زبان، شهرت جهاني يافته و در دل پير و جوان جاي گرفته و بر زبان خاص و عام افتاده است: 1634 ميلادي بخش‌هايي از گلستان به‌فرانسوي ترجمه مي‌شود. يک‌سال بعد، نخستين ترجمه آلماني گلستان از روي متن ترجمه فرانسوي منتشر مي‌شود. 1651 ميلادي ترجمه گلستان به‌ زبان لاتين در آمستردام به‌چاپ مي‌رسد. باز در آمستردام، در سال 1654 ميلادي، ترجمه‌اي از گلستان مستقيماً از فارسي به ‌زبان آلماني انتشار مي‌يابد. در همين سال، ترجمه هلندي گلستان را مي‌توان خواند و 1774 ترجمه انگليسي آن را. از گلستان و بوستان تنها در ميان سال‌هاي 1800 تا 1900 ميلادي سه ترجمه به‌ زبان‌ فرانسه، هفت ترجمه به ‌انگليسي و بيش از هشت ترجمه به‌ زبان آلماني انتشار مي‌يابد.

در سده 18 ميلادي، فرزانگان و فرهيختگان اروپايي با نام سعدي و گلستان و بوستانش آشنايي و انس و الفت دارند. هردر و گوته در آثارشان از سخنان آموزنده و اخلاق‌گرايانه سعدي بهره بسيار گرفته‌اند. گوته در يادداشت‌ها و رساله‌هايي که براي درک بهتر «ديوان غربي- شرقي» نگاشته است، در کنار معرفي فردوسي، انوري، نظامي، مولانا جلال‌الدين، حافظ و جامي، به ‌معرفي سعدي مي‌پردازد و جالب آن‌که در شرح ساقي‌نامه و شرط شاهدبازي شاعران، دو حکايت از حکايت‌هاي گلستان را نيز به ‌مثل بازگو مي‌کند. از آن‌جمله حکايتي که در باب «عشق و جواني» آمده است و ماجراي آشنايي سعدي با پسري است در کاشغر که «مقدمه نحو زمخشري در دست داشت و ...».

در ميان ترجمه‌هايي که از گلستان به ‌زبان آلماني صورت گرفته است، بي‌گمان ترجمه منظوم شعرهاي گلستان که فريدريش روکرت Friedrich Rueckert - زبان‌شناس، شاعر، مترجم و «پدر شرق‌شناسي آلمان» -، در سال 1847 ميلادي به‌انجام رساند، بهترين و زيباترين ترجمه‌اي است که تاکنون از اين دفتر منتشر شده است. ترجمه روکرت از گلستان نزديک به 50 سال بعد از اتمام آن و بيش از 30 سال پس از مرگ او، براي نخستين‌بار در «مجله تاريخ ادبيات تطبيقي» به‌سال 1895 ميلادي منتشر شد. روکرت خود در سال 1851 براي اولين‌بار در «دفتر يادداشت‌هاي شاعرانه» خود اشاره‌اي به ترجمه بخش منظوم گلستان دارد. او بوستان سعدي را نيز به‌صورتي زيبا به ‌آلماني ترجمه کرد که انتشار اين کتاب نيز در زمان حيات او به‌انجام نرسيد و نخستين‌بار در سال 1882 ميلادي منتشر شد. گر چه ترجمه آلماني بوستان - و اصولاً ترجمه بوستان در اروپا - چنان با اقبال خوانندگان روبه‌رو نشد که ترجمه گلستان. شايد جان آربري حق داشت که مي‌گفت از ترجمه‌هايي که تاکنون از بوستان به ‌انگليسي منتشر شده‌اند، چنان برمي‌آيد که اين درخت در خاک اروپا به‌بار نمي‌نشيند.

روکرت گزيده‌اي از غزليات سعدي را نيز به ‌آلماني ترجمه کرد. طرفه آن‌که ترجمه او از غزليات سعدي نيز در زمان حيات او منتشر نشد و 27 سال پس از مرگش، در سال 1893 ميلادي به‌چاپ رسيد. از روکرت ترجمه‌اي نيز از قرآن به ‌زبان آلماني در دست است که شاهکاري است بس عظيم و در فرصتي ديگر بدان خواهم پرداخت.
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
دکتر ميرجلال الدين کزازي در نشست علمي يادروز سعدي به بررسي ديدگاه هاي سعدي و سنايي با عنوان "آموزه و افروزه" پرداخت.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در فارس، اين استاد دانشگاه علامه طباطبايي، نويسنده و پژوهشگر در بيان موضوع سخنراني خود گفت: من اين دو بزرگ را تنها برپايه يکي از ديدگاه ها وانديشه هايشان با هم خواهم سنجيد؛ اما اين سنجش بهانه اي است تا بتوانيم به دو ديدگاه و شيوه در آموزش و فرهنگ در پهنه تاريخ و ادب ايران بينديشيم.

وي با قرائت حکايتي از سعدي در گلستان گفت: سعدي مي گويد اگر پندي بر ديوار ناهوشمند، بي جان خاموش، نوشته شده است تو به ديوار ننگر، بينديش که آن پند چيست؟ تا چه پايه نغز است و به کار گرفتن آن را به يادآور و به کار ببر. اما سنايي مي گويد: دانش را نمي توان از هر دانشمندي آموخت و تنها نمي توان در آموزش به دانش روزگار انديشيد و بسنده کرد، بلکه دانش هنگامي کارساز است که همراه با منش شود.

او افزود: سنايي معتقد است ديوار خاموش بي جان و ناهوشمند که پندي بر آن نوشته اند اما ديوار از آن ناآگاه است و خود آن را به کار نياورده، نمي تواند پند آموز باشد.

اين پژوهشگر يادآور شد: از ديد من نه سعدي در آنچه گفته است بر خطا رفته است و نه سنايي، بلکه هرکدام از اين دو انديشمند بر شيوه اي در آموزش انگشت نهاده اند و بنياد کرده اند. شيوه سعدي شيوه آموزه بنياد است، اما سنايي شيوه اي را بر مي گزيند و باز مي نمايد که مي توان بر آن افروز بنياد نام بنهيم.

مؤلف زيبايي شناسي سخن پارسي اضافه کرد: سعدي بر آن است که دانش اندرز از خود مايه مي گيرد و در خود آغاز مي يابد و پايان مي پذيرد، اما سنايي بر آن است که دانش و آموزه هنگامي مي تواند کارساز و اثرگذار و مايه دگرگوني در شنونده باشد که از دهاني برآيد که آن دهان خود آن دانش و آگاهي را به ژرفي درخويشتن آموزده باشد و سرانجام ورزيده.

اين استاد دانشگاه با بيان اينکه سخن سعدي فراگير است گفت: سعدي سخنور آزمون هايي است که براي او در دم رخ مي دهد، لذا نوشته هاي او گوناگون و رنگارنگ است.

وي اضافه کرد: در نوشته هاي ديگر سعدي را هم آواز و همداستان با سنايي مي توانيم ياد کنيم.

اين پژوهشگر در پايان گفت: سامانه هاي آموزشي در سراسر جهان آموزه بنياد است و آن شيوه اي است که بر سر نهاده شده است.
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
خاتمي:
سخن سعدي، پژواك عشق و محبت، اخلاق و وارستگي و دلبستگي به آرمان‌هاي متعالي انساني است




سيد محمد خاتمي درباره‌ي سعدي گفته است: مي‌توان انديشه و آراي سعدي را نمونه‌يي ارجمند از دستاوردهاي فكري به حساب آورد كه از ميراث تمدن بشري به اندازه كافي سود جسته و در قيد و بند محدوده‌يي خاص باقي نمانده است و با گفت‌وگو و تحقيق، از تمدن‌هاي مختلف بهره برده، در غوغاي غارت و كشتار كه اغلب دم فرو بسته بودند تا با پرهيز از خلاف راي سلطان، راي جستن، جان خويش را به خطر نيندازند، سعدي با زبانِ ادب با حكمرانان به گونه‌يي سخن گفت كه كمتر كسي در قلمرو فرهنگ ايران بدين پايه و مايه سخن گفته است.

به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اول ارديبهشت، روز بزرگداشت سعدي است و به همين مناسبت متن سخنراني سيد محمد خاتمي، رييس جمهور سابق كشورمان در همايش بزرگداشت سعدي که سال 1379 در تهران برگزار شده بود، در سايت شخصي وي منتشر شده است.


متن كامل اين سخنراني به‌اين شرح است:

« سلام و درود بر شما دانشمندان و اديبان ارجمندي كه براي بزرگداشت سخن سراي بلند آوازه‌ي ايران و اسلام - سعدي شيرازي - گرد آمده‌ايد و نيز از موسسه‌ي ابداع شعري بابتين كه زمينه ساز اين اجتماع مبارك شده است، صميمانه سپاسگزارم. گراميداشت نام سعدي، گراميداشت فرهنگ، فرزانگي، ادب، هنر، اخلاق و معنويت است و حضور شما عزيزان، از يك سو نشان‌گر حرمت گذاري اين جمع به فرهنگ و فضيلت است و از سوي ديگر از نيازي كه بشر اين روزگار به فروزان نگاه داشتن مشعل علم، اخلاق و ادب دارد، حكايت مي كند.

حضور اين جمع در پاسداشت مقام سعدي، نزديك هفت قرن پس از حيات فرهنگي او، بيش از هر چيز نشان‌دهنده‌ي اين امر است كه باقي ماندن در عرصه‌ي مناسبات فرهنگي جهان نه تنها مستلزم فراروي از سنت‌هاي فرهنگي، ملي و منطقه‌اي نيست، بلكه استفاده‌ي تمام و كمال و مطلوب از سنت‌هاست كه متني را اعتبار مي‌بخشد. به ديگر سخن تا اثر هنري در تركيبي هنرمندانه و هوشمندانه با سنت‌هاي فرهنگي محيط خود، قرار نگيرد، قابليت جهاني شدن را پيدا نمي‌كند؛ همان گونه كه امروز پس از عبور هفت قرن از زمان سعدي، موسسه‌ي ابداع شعري بابتين براي تجليل از مقام اين شاعر و نويسنده‌ي ايراني اقدام كرده است. ميراث معنوي سعدي براي فرهنگ ايران و جهان آميزه‌يي است از همه دستاوردهاي نيكو و خردمندانه‌يي كه عقل جمعي بشر در آن روزگار بدان دست يافته است.

هند، ايران، جهان عرب و شمال افريقا قلمرويي بود كه انديشه سعدي آن‌ها را درنورديد و از هر بوستان گلي چيد تا گلستاني پررنگ و بوي فراهم آورد كه امروز هم رايحه‌ي جان پرورش مشتاقان بسيار دارد؛ اما سياحت سعدي در دنياي روزگار خود، صرفا مشاهده‌ي تجربيات بشري نيست، با چشم بصيرت و تأمل به جهان نگريستن و از آن درس آموختن، ويژگي ممتاز مكتب اين پير جهان‌ديده است. به عبارتي مي‌توان انديشه و آراي سعدي را نمونه‌يي ارجمند از دستاوردهاي فكري به حساب آورد كه از ميراث تمدن بشري به اندازه كافي سود جسته و در قيد و بند محدوده‌يي خاص باقي نمانده است و با گفت‌وگو و تحقيق، از تمدن‌هاي مختلف بهره برده، در غوغاي غارت و كشتار كه اغلب دم فرو بسته بودند تا با پرهيز از خلاف راي سلطان، راي جستن، جان خويش را به خطر نيندازند، سعدي با زبانِ ادب با حكمرانان به گونه‌يي سخن گفت كه كمتر كسي در قلمرو فرهنگ ايران بدين پايه و مايه سخن گفته است. او تلونِ طبعِ حاكمان را در كلامي تلخ نكوهش كرده است و در پي كشف معني، حقيقت، زيبايي و خير در عرصه‌هاي مختلف حيات انساني صميمانه و معرفت شناسانه حضور يافته است و در عين حال كه صورت را رها نكرده است، معني را به نيكوترين وجهي جلوه داده است.

سعدي آيينه داري است كه نه فقط صورت عصر خود را در آثار خود بازمي تاباند، بلكه با شناختي ژرف و دقيق چنان سيمايي از آدمي عرضه مي دارد كه همگان از توانگر، درويش، عارف و عامي مي توانند تصوير خويش را در آيينه كلام او ببينند و با بهره گرفتن از زيور آموزه‌ها و اندرزهاي او خوي، خصلت، گفتار و رفتار خود را به زيبايي و كمال بيارايند. اگر در روزگار او رقعه منشآتش را - چنان كه خود گفته است - چون كاغذ زر مي بردند و در زماني قريب به عهد وي - آن گونه كه ابن بطوطه حكايت مي كند - خنياگران چيني سروده‌هايش را به ترانه مي خواندند، در عصر ما هم:

هفت كشور نمي كنند امروز

بي مقالات سعدي انجمني

شيخ اجل گزارشي هنرمندانه از زندگي انسان عصر خود عرضه كرده است، اما اين گزارش تنها روايت ساده‌اي از حيات اجتماعي انسان اين ديار نيست، بلكه بيان دردمندانه‌اي است كه آن را با واقعيت‌هاي زندگي همراه و همدم كرده تا زندگي واقعي را آن گونه كه شايسته‌ي آن است، حرمت نهد. اين نادره گوي شيرين گفتار، با لطف و مهارت، دنياي واقعي روزگار خود را به تصوير كشيده است. لحن شيرين و در عين حال روشنگر او معايب و مفاسد جامعه انساني را به ريشخند مي گيرد و اين همه در مجموعه ميراث فرهنگ مشرق زمين اندك‌ياب و گران‌بهاست و از همين روست كه سعدي، در حافظه تاريخي و اكنون ِ جامعه ما جايگاه خاصي دارد كه با كمتر كسي قابل مقايسه است.

اگر همواره نواي دلنواز سعدي در دل و دِماغ هر انسان زيبايي طلب و حقيقت جو، طنيني دلنشين دارد، زان روست كه سخن اين شاعر بزرگ، پژواك عشق و محبت، اخلاق و وارستگي و دلبستگي به آرمانهاي متعالي انساني است‌؛

من آن مرغ سخن‌دانم كه در خاكم رود صورت،

هنوز آواز مي‌آيد به معني از گلستانم

آن‌چه سعدي را در گذر قرن‌ها مورد توجه خاص و عام قرار داده است، علاوه بر ارزش‌هاي هنري و بلاغي كلام او، از جمله آن است كه سخن با ژرفا و پرمعناي او چنان روان و گوياست كه هر خواننده‌اي به فراخور فهم و آگاهي خود مي‌تواند از آن، بهره‌ها بگيرد و گفتار زيباي او كام دل هر انساني را شيرين مي‌كند و به راستي كه «حد همين است سخن‌داني و زيبايي را».

بلندآوازگي سعدي علاوه بر لطافت و عمق معاني كلام، ناشي از زبان فاخر و سخن استوار اوست كه دل‌ها را ربوده و خواهد ربود. هنر بزرگ وي در آن است كه نه جنبه‌هاي هنري كلام را رها كرده است و نه با قرباني كردن معنا، به تكلف و تصنع گراييده است. اين ويژگي را به روشني، هم در شعر و هم در نثر وي مي توان يافت. در تاريخ درخشان ادبيات ما، شاعران و نويسندگان بزرگ بسيارند، اما در ميان اين بزرگان و فرزانگان، سعدي از اين‌كه هم در عرصه نظم شاه‌كار آفريده است و هم در عرصه نثر بي‌همتاست و چنين بود كه «صيت سخنش بسيط زمين و زمان را درنورديد و شور در جهان افكند».

سعدي، نه چنان غرق عوالم عرفاني و ماورايي است كه يك‌سره عالم ناسوت را فرونهاده باشد و نه آن چنان مفتون جاذبه‌هاي اين جهاني است كه از سير در عالم لاهوت باز مانده باشد. لاهوت و ناسوت، ملك و ملكوت و آسمان و زمين در كلام او چنان پيوند خوشي يافته است كه نمي توان خط حائلي ميان آن‌ها كشيد و جاي آن است كه بگوييم:

قيامت مي كني سعدي بدين شيرين سخن گفتن

مسلم نيست طوطي را در ايامت شكرخايي

انسان [مورد نظر] سعدي، انساني دست يافتني، ملموس و واقعي است. همين انساني است كه بر كره خاك مي‌زيد، ايثار مي‌كند، خلق مي‌كند، شگفتي مي‌آفريند، نيكي را دوست دارد و از بدي‌ها نيز بيزار است. در عين حال همين انسان در هدم و غارت، كشتار و نيرنگ و فريب روسياه روزگار است. حكايت اين انسان، حكايت عصر و نسلي خاص نيست، بلكه حكايت طبيعت آدمي با تمامي ويژگي‌هاي آن است. از همين روست كه انسان عصر حاضر نيز با آثار سعدي مي‌زيد و از خواندن آن، نكته‌هاي بديع و نغز مي‌آموزد. شايد اگر سعدي هيچ سخني نگفته بود، همين چند بيت شعر كفايت مي كرد تا همه علاقه‌مندان به سرنوشت بشر و مهندسي اجتماعي از او به عنوان آموزگار حكمت عملي ياد كنند:

بس بگرديد و بگردد روزگار

دل به دنيا درنبندد هوشيار

اين‌كه در شه‌نامه ها آورده‌اند

رستم و رويينه‌تن اسفنديار

تا بدانند اين خداوندان ملك

كز بسي خلق است دنيا يادگار

سخن و پيام او در عين حال كه به انسان مي‌آموزد كه چگونه زندگي كند و از مواهب آن بهره‌گيرد، درس توحيد، خداشناسي و سوق دهنده‌ي آدمي به سوي مال معنوي و ناب‌ترين لحظه‌هاي عرفاني نيز هست و اين همه البته آن گاه كه با سوز عشق درمي‌آميزد، چنان حلاوت و ملاحتي مي يابد كه فقط آن را در سخن سعدي مي توان سراغ گرفت.

سعديا شور عشق مي گويد سخنانت، نه طبع شيرين گو

هر كسي را نباشد اين گفتار، عود ناسوخته ندارد بو

سعدي گرچه نابغه اي بزرگ است، اما نبايد از نظر دور داشت كه او پرورده‌ي فرهنگ و مدنيت اسلامي و ايراني و يكي از پيام گزاران اين فرهنگ و تمدن است. مقبوليت او در اقطار عالم گواه آن است كه اين تمدن و فرهنگ، نه تنها در ادوار گذشته پويا و پرمايه بوده است، بلكه امروز نيز در صورت پالايش و نوسازي مي‌تواند هم‌چنان ببالد و براي انسان ِ نيازمند ِ معنويت و معرفت و آزادگي، پيام‌هاي ارجمندي عرضه دارد، چنان كه دلبستگي متفكران، نويسندگان و شاعران بزرگ مغرب زمين به آثار سعدي از ديروز تا امروز و انس و الفت برخي از نامداران فرهنگ و تمدن غرب نظير لافونتن، هوگو، ولتر، بالزاك و ديگران با سروده‌ها و گفتارهاي اين شاعر بزرگ ايراني، شاهدي بر اين مدعاست كه امروز هم در عرصه‌ي گفت‌وگوي تمدنها، شيخ والامقام شيراز به عنوان يكي از سخن‌گويان مدنيت ايراني و اسلامي، مي‌تواند دل‌هاي بسياري از نامداران پهنه‌ي انديشه و ادب را بربايد.

چهره‌ي جهاني كه سعدي در بوستان ترسيم مي‌كند، عالم ايمان به حقيقت، دوستي، پارسايي و روشني است و اين جهان همواره مطلوب آدمي بوده است و در دل‌هاي مشتاق و آرزومند، اشتياقي پديد مي‌آورد كه براي ساختن جهاني بهتر و انساني تر بايد كوشيد.

از همين روست كه به بيان او صاحب‌دلي كه از مدرسه به خانقاه مي‌آيد، به واقع در طلب خير و سعادت براي جامعه بشري است؛ زيرا مدعي گليم خويش را از موج حادثات روزگار به در مي برد، «وين جهد مي كند كه رهاند غريق را».و ديگر سخن، كوشش سعدي براي ساختن دنيايي بهتر و نيرواناي فردي نيست، بلكه مجاهده‌ي جمعي است تا آدمي به مطلوب خويش دست يابد. انديشمند بافرهنگ امروز نيز مي تواند با اقتداي به سعدي در انديشه و كلام خود باب عدل، احسان، تحمل و مدارا، تواضع، تربيت، انسان دوستي و وارستگي را بگشايد تا دنياي آزمند و ستيزه گر كنوني را به سوي آرامش و آراستگي به فضيلت، عدل و مروت فراخواند و اين سرود جاودان را باز بخواند كه:

به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست

عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست

آفت رياكاري قرن‌هاست كه بر جان جامعه‌ي بشري چنگ انداخته است و جامعه ايراني كم وبيش از آن آسيب ديده است. تناقض‌هايي كه در رفتار و گفتار ما هست، اعتماد عمومي را همواره در معرض آسيب قرار داده است و اصولا اين بيماري محصول استبداد است كه در مشرق زمين، همواره به صورت لجام گسيخته و وحشي حضور داشته است. سعدي در مقام پيري دنياديده و هنرمندي صادق به رويارويي با اين بليه برخاسته است. او متدين است، اما دينداري او دستاويز آزار ديگران نيست و جفا بر انسان را روا نمي دارد. جز با مردم‌آزار و ظالم، با همه كس مهربان است، تا بدان پايه كه پاسخ بدي را هم به نيكي مي دهد. به درستي آيا براي انسان اين روزگار كه در فضايي از خشونت، بدگماني و ناامني زندگي مي‌كند، آموزه‌هايي از اين دست راهگشا و ارزشمند نيست؟ آيا حقيقتي كه سعدي در جستجوي آن است، همين مطلوب گم شده‌ي روزگار ما نيست؟

بحث درباره ويژگي‌ها و ارزش‌هاي ادبي آثار سعدي مجال فراخي مي طلبد و من اين بحث را به دانشوران مجلس وامي‌گذارم و با آرزوي توفيق براي شما، سخن را با اين شعر سعدي به پايان مي برم كه:

سعديا خوشتر از حديث تو نيست

تحفه روزگار اهل شناخت

آفرين بر زبان شيرينت

كاين همه شور در جهان انداخت »


w120-205.jpg
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
همزمان با اول ارديبهشت ياد روز شاعر گرانمايه سعدي شيرازي، جمعي از سعدي شناسان، پژوهشگران و دوستداران شيخ اجل روز جمعه آرامگاه وي را در شيراز گلباران كردند.

در اين‌آيين كه درفضايي معنوي وآميخته با سحر كلام سعدي انجام شد، حاضران بر تربت استاد سخن فاتحه خواندند.

برخي از دوستداران سعدي كه از نقاط مختلف كشورمان براي شركت در آيين ياد روز سعدي به شيراز آمده‌اند دراين آيين معنوي بر سنگ آرامگاه‌سعدي بوسه زدند و بر آستان قدسي شاعر شيرين كلام شيراز اشك شوق ريختند.

شميم معطر بهار نارنج باغستانهاي آرامگاه سعدي و باغ دلگشاي شيراز شگون فضاي ملكوتي آرامگاه سعدي را دوچندان ساخت و اين جاذبه كم نظير شيراز نيز مورد تحسين و تكريم سعدي شناسان قرار گرفت.

استاندار فارس دراين مراسم سعدي را شاعري باابعاد شخصيتي جهاني دانست و بر لزوم بهره‌گيري بيشتر از فضايل اخلاقي شاعر بلند آوازه ايران تاكيد نمود.

"سيد محمد رضا رضا زاده" گفت: اشعار و حكايت‌هاي بوستان و گلستان سعدي مملو از فضايلي است كه نسل كنوني مي‌تواند با بهره‌گيري از آن در جهت ارتقاي معنوي زندگي خود استفاده نمايد.

اول اريبهشت ماه به پيشنهاد بنياد فارس شناسي در تقويم ملي ايران روز سعدي نامگذاري شده و هر سال به همين مناسبت آيين‌هاي فرهنگي در شيراز و ساير شهرهاي فرهنگي كشور برگزار مي‌شود.
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
بزرگداشت سعدى در برلين

گروه فرهنگ و هنر _ آيين نكوداشت شيخ مصلح الدين سعدى شيرازى، شاعر و انديشمند پرآوازه ايرانى جمعه شب در شهر برلين پايتخت آلمان برگزار شد.
به گزارش ايرنا در اين مراسم «عبادالله مولايى» كاردار سفارت جمهورى اسلامى ايران در برلين، با اشاره به جايگاه اين شاعر پرآوازه ايرانى در تعالى فرهنگ و ادبيات ايران، به بررسى اشعار سعدى در مدح پيامبر گرامى اسلام(ص) پرداخت.
همايون همتى، رايزن فرهنگى جمهورى اسلامى ايران در آلمان نيز گفت: پيامبر بزرگوار اسلام يك مصلح حقيقى و پايه گذار فرهنگ جديد بر مبناى عقلانيت، دانش، خرد، حفظ شأن انسان، حقوق بشر و آزادى بر مبناى ارزش هاى اخلاقى و فضايل انسانى بود.
در ادامه اين مراسم كه جمعى از سفرا، كارداران و نمايندگان سياسى و فرهنگى كشورهاى مختلف به همراه انديشمندان و متفكرانى از آلمان حضور داشتند، گروه موسيقى سنتى ايرانى قطعاتى را اجرا كردند.
 

LIN KHU CHU

Registered User
تاریخ عضویت
26 ژانویه 2006
نوشته‌ها
79
لایک‌ها
0
محل سکونت
(Esfahan)
سلام
می تونی برام یه مقاله با موضوع:سیمای رسول الله در شعر سعدی پیدا کنی؟
ممنون میشم
 
بالا