• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

خانهء دلتنگیها

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
دلتنگی یعنی،فاصله ای که با هیچ بهانه ای پر نمی شه

دلتنگی یعنی،
عکسایی که نگاه کردن به اونا،رویاهات رو خیس می کنه

دلتنگی یعنی،
بغضی که باهاش کلنجار میری تا یهو نشکنه


دلتنگی یعنی،
اس ام اس هایی که فرستاده نمی شه،نوشته هایی که ثبت موقت می شه

دلتنگی یعنی،
لحظه هایی که با خودت زمزمه می کنی
" حتا دیگه اومدنت،بهم کمک نمی کنه "

دلتنگی یعنی،
امروز ...
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
اگه همه آدمهای دنیا کنارت باشن

همیشه دلتنگ کسی میشی
که نمیتونی کنارش باشی … !!!
shame.gif

اووووووووووووووووووووووووووووف
 

R.jahanfar

Registered User
تاریخ عضویت
19 ژوئن 2013
نوشته‌ها
511
لایک‌ها
930
شاید وقتی دلتنگیم ،ناب ترین لحظه های عمر مون رو سپری میکنیم..باید قدر دلتنگی رو دونست
 

R.jahanfar

Registered User
تاریخ عضویت
19 ژوئن 2013
نوشته‌ها
511
لایک‌ها
930
فعلا دلتنگ نیستم .از عشق لبریزم...اما خنده داره دلت برای دلتنگی ،تنگ بشه.............
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
طلوع افتاب همیشه یکرنگ دارد

اما برای من

هر روز طلوع افتاب هزاران رنگ دارد

اما همیشه

یک رنگ خاکستری

مهشود هست

و مرا

گاهی ناگهان در اوج هزار رنگ زیبا

غافلگیر میکند
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
در روزگاری زندگی میکنم
پر از دردهای پیدا و پنهان
تنها سعی میکنم
در این لحظات بگردم و شادی را بیابم
شاید در کوچه ای دیده باشی
گل پرپر شده ای را
اما هرگز بر روی ان قدم نگذار
شاید قلبی را بشکنی
در روزگار تنهایی و ازدحام زندگی میکنم
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
فراموشم کرد

بی دلیل

بی جرم

تنهایم گذاشت

کاش

میفهمید حال و روزم را

نه اینکه

هر بار قضاوتم کند
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
دلم تنگ است
برای تولد غنچه یک شادی ...
خیلی وقت است که مدام دلم میخواهد شب بشود و من...
بی صدا و ارام، به مهمانی شبانه اشک ها بروم
اما... دلم برای یک شکوفه خرد و کوچک شادی تنگ است..
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
تو مثل لحظه ای هستی که باران تازه می گیرد و من مرغی که از عشقت فقط بی تاب و حیرانم
تو می ایی و من گل می دهم در سایه چشمت
و بعد از تو منم با غصه های قلب سوزانم
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
ﭘﺎﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﺏ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ، ﻣﺎﻫﯽ ﻫﺎ ﺟﻤﻊ ﻣﯽ
ﺷﻮﻧﺪ
ﺷﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﻫﻢ ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ / ﻋﻤﺮﯼ “ﻃﻌﻤﻪ
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ” ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻡ . .
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
هیچ کس اشکی برای ما نریخت ، هر که با ما بود از ما می گریخت ،
چند روزی هست حالم دیدنیست حال من از این و آن پرسیدنیست ،
گاه بر روی زمین زل می زنم ،
گاه بر حافظ تفاءل می زنم ،
حافظ فالم را گرفت ،
یک غزل آمد که حالم را گرفت ،
ما ز یاران چشم یاری داشتیم ، خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
خاطـ ـرات خیلــے بــےرحـ ـم اند

کارے مــےکنند کہ

بـہ اشـ ـکــهای دیــ ـروزت بخنـ ـدی !

وَ شـــ ــایَد..

فَــردا ـهَم مَجبـ ـورت کُننـد

بـہ خنـ ـده ـای امـ ـروزت

گریــہ کنــے..
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
سینه آدم را
گاهی باید بشكافند
بلکه بتوانند جایی باز كنند
برای دلتنگی های تازه...‏
دلتنگی هایی که دارند به آستانه میرسند
که از گلو بالا بيآیند
شاید هم به پشت چشم ها یا گلو برسند
و دنبال فرصتی
برای سُر خوردن روی گونه، یا شاید دود شدن...‏
حجم سينه، گاهى كم ميآورد......
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
دلتنگ کسى هستى....زنگ بزن
ميخواى ببينيش.....دعوت کن
سوالى دارى .....بپرس
چيزى ميخواى.....برو دنبالش
خوشت نمياد.....ترکش کن
عاشق کسى هستي...بهش بگو
يکبار زندگي ميکنيم...سخت نگير ساده باش.
 

R.jahanfar

Registered User
تاریخ عضویت
19 ژوئن 2013
نوشته‌ها
511
لایک‌ها
930
دلتنگم از اینکه نظریه جهان های موازی را قبول دارم .در عالم روحانی می توانم حرکت کنم اما درحالت جسمانی حرکتی ندارم.کاشکی می توانستم هم در خانه باشم وان لحظه که قلبم پر میزند به سوی ناشناخته ها بتوانم حرکت کنم وبروم .باشم وببینم ولمس کنم حس کنم شاد شوم .برگردم ...اما کسی نبیند ..............
 

peyman 3000gti

Registered User
تاریخ عضویت
8 آپریل 2014
نوشته‌ها
215
لایک‌ها
70
دار بزن خاطرات کسی که تو را دور زده
حالم خوب است .......
گذشته ام درد میکند !!!!!!!!!
 
بالا