• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

خانهء دلتنگیها

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
تـنهـــــــا چیزی که خرجـــــــی ندارد

جـــــــاری شدن در ذهـــــــن دیـــــــگران است.

پس آنگونه جاری شـــــــوید که

خنـــــــده بر لبانشـــــــان نـــــــقش بـــــــبندد

نه نـــــــفرت در دلشـــــــان
 

R.jahanfar

Registered User
تاریخ عضویت
19 ژوئن 2013
نوشته‌ها
511
لایک‌ها
930
منو یادت نمیاد میدونم
تا همین جاش ازت ممنونم
دیگه حتی نفسم در نمیاد
کاری جز دعا ازم بر نمیاد
برو خوش باش برو شیرینم
من به آینده تو خوش بینم
برو که الهی خوش بخت بشی
مثل من درد جدایی نکشی

نوش جونت همه بی کسی هام
منو ول کردی با دلواپسی هام
اگه رفتی اگه تنها موندم
اگه تو خاطره هات جا موندم
برو خوشبخت بشی
نوش جونم که همش دلتنگم
نگران من نباش
اگه گریه داره این آهنگم
نگران من نباش
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
یک پنجره برای دیدن

یک پنجره برای شنیــــدن

یک پنجره که مثل حلقه ی چاهــــــی

در انتهای خود به قلب زمین می رســـــــد

و باز می شود به سوی وسعت این مهربانی مکرر آبی رنـــگ

یک پنجره که دست های کوچک تنهایــی را

از بخشش شبانه ی عطر ستاره ها

سرشار می کنــــــــــــــد

و می شود از آنجـــــــــــا

خورشید را به غربت گل های شمعدانی مهمان کـرد

یک پنجره برای من کافیــســـت
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
من فقط دارم سعـے مـےکنم همرنگ جماعت شــوم
اما مـےشود کمے کمکم کنـےـد....
آے جماعتــــ ....!
شما دقیقآ چـﮧ رنگـے هستـےـد...؟؟!!
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
یکروز رسد غمی به اندازه کوه
‫یکروز رسد نشاط اندازه دشت
‫افسانه زندگی چنین است عزیز
‫درسایه کوه باید از دشت گذشت
 

R.jahanfar

Registered User
تاریخ عضویت
19 ژوئن 2013
نوشته‌ها
511
لایک‌ها
930
با اینکه اینجا خانه دلتنگی ها است
ولی امروز روحم را به باند فرود ،
یک قلب عاشق تبدیل کرده ام>>>
دلم وسعتی پیدا کرد ه است
به اندازه یک کهکشان...تمام مسیرت را
دوباره ستاره باران کرده ام
بیا وبنشین کنار من ...............
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
خاطرات . . . گاهی وسط یک فکر . . . !
گاهی وسط یک خیابان . . . !
سردت می کنند . . . داغت میکنند . . . !
رگ خوابت را بلدند . . . زمینت می زنند . . . !!!
خاطرات تمام نمی شوند . . . تمامت می کنند . . . !
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
روزگار غریبیست !
هرکس با غمی آمیخته شده و برای شادی و خنده بازاری نیست
کسی نمیداند پایان این درد را ؟
شاید باید آرام به یاد آرزوها و حتی یک لبخند زیبا از هر آنچه هست گذشت!!!
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
گاهــی حجـم ِ دلــــتنـگی هایـم
آن قــَدر زیـاد می شود
که دنیــــا با تمام ِ وسعتش
برایـَم تنگ می شود ...
... دلتنــگـم...
دلتنـــــگ کسی کـــــه
گردش روزگارش به من که رسیــــد از حرکـت ایستـاد...
دلتنگ کسی که دلتنگی هایم را ندید...
دلتنگ ِ خودَم...
خودی که مدتهـــاست گم کـر د ه ام ...

گذشت دیگر آن زمان که فقط یک بار از دنیا می رفتیم
حالا یک بار از شهر می رویم

یک بار از دیار …
یک بار از یاد …
یک بار از دل …
و یک بار از دست...
 

R.jahanfar

Registered User
تاریخ عضویت
19 ژوئن 2013
نوشته‌ها
511
لایک‌ها
930
دلم تنگ است
کی شناخته خواهم شد
کی درکم خواهند کرد
دلم تنگ است
کی این عشق جذب خواهدشد
عاشق راستینم را می خواهم
دلم تنگ است
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
عصریست غریب و آسمان دلگیر است
افسوس برای دل سپردن دیر است
هر روز بـهان ه ای گرفتیم و گذشت
عیب از من و توست عشق بی تقصیر است . . .
.
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
ای آخرین توسل سبز دعای ما
آیا نمیرسد به حضورت دعای ما؟
شنبه،دوباره شنبه، دوباره سه نقطه چین…
بی تو چه زود میگذرد هفته های ما
.
 

R.jahanfar

Registered User
تاریخ عضویت
19 ژوئن 2013
نوشته‌ها
511
لایک‌ها
930
دلم تنگ از این زمانه غریب است
گاهی که من حرکت میکنم .زمانه عقب مانده
گاهی که من می ایستم زمانه پیش رفته است
آنجا که باید باشم نیستم
اینجا هستم که نباید باشم
آه از این زمانه غریب
از این عشق بی پروا
ایکاش زمان من متوقف میشد
مسرور از این عشق آسمانی
در خوشی غوطه می خوردم
ولی دلم تنگ است از این زمانه غریب
چرا که این عشق هرگز به من نمی رسد.........
 

wonnin

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 اکتبر 2010
نوشته‌ها
4,001
لایک‌ها
7,614
محل سکونت
Wish I Knew
حکـــايت تلـــخيـــست ...مانــــــده ام بــــــراي تــــــــــــورفتـــــــــه اي بــــــراي ديـــگـــــــــري….

و در ســوال دلـتـنگــیهای دیــگران...

میگویم....!

حـالم خوب است !

و همچنان...به رویا پردازی با تو مشغولم !آن چنان که باورم شده است عمری را با تو زندگی کرده ام !
 

wonnin

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 اکتبر 2010
نوشته‌ها
4,001
لایک‌ها
7,614
محل سکونت
Wish I Knew
دفتري بود كه گاهي من و تو
مي نوشتيم در آن
از غم و شادي و روياهامان
از گلايه هايي كه ز دنيا داشتيم
من نوشتم از تو:
كه اگر با تو قرارم باشد
تا ابد خواب به چشم من بي خواب نخواهد آمد
كه اگر دل به دلم بسپاري
و اگر همسفر من گردي
من تو را خواهم برد تا فراسوي خيال
تا بدانجا كه تو باشي و من و عشق و خدا!!!
تو نوشتي از من:
من كه تنها بودم با تو شاعر گشتم
با تو گريه كردم
با تو خنديدم و رفتم تا عشق
نازنيم اي يار
من نوشتم هر بار
با تو خوشبخترين انسانم…
ولي افسوس
مدتي هست كه ديگر نه قلم دست تو مانده است و نه من!!!
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
دلم تنگه ، تنگ روزهای بیخیالی ، تنگ روزهای ندانستن …
تنگ روزهای خوابهای خرگوشی ، تنگ روزهای حفظ کردنهای اجباری …
تنگ روزهای رفتن کنار آبی ترین آب به بهانه دلتنگی …
دلم تنگ ثانیه ای از آن ساعتها خاموشی است همراه با عزیزترین همدردها …
دلم تنگ است ، تنگ تنگ . . .
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
شبی غمگین ، شبی بارانی و سرد مرا در غربت فردا رها کرد ، دلم در حسرت دیدار او ماند مرا چشم انتظار کوچه ها کرد ، به من می گفت “تنهایی” غریب است ببین با غربتش با من چه ها کرد ، تمام هستی ام بود و ندانست که در قلبم چه آشوبی به پا کرد ، او هرگز شکستم را نفهمید اگرچه تا ته دنیا صدا کرد
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
من در آن کوچه بی پنجره دلتنگ ترینم
تو نمی خوانی و من بی تو شباهنگ ترینم
منم و وحشت انبوهی اشباح پریشانکه فرو برده در این.. آه در این سنگ ترینمجاده شد تنگ ولی آمدم ای دست تفاهم
نگریزی که من از گمشدگان لنگ ترینم
کاش ای سبزتر از سبز که در ذوق بهارانلحظه ای ناب، که با گریه هماهنگ ترینم،
بگذارند تو را با تپش آبی چشمت
و منی را که در این باغچه بی رنگ ترینم
بگشا پنجره ای رو به بهاری که می آریمن در آن کوچه بی پنجره دلتنگ ترینم..
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
راهی ندارد جز " سقوط "

برگ پاییزی

وقتی می داند درخت

عشق برگ تازه ای را در دل دارد ...
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
اینجا زمین است.
ساعت به وقت انسانیت خواب است.
دل عجب موجود سخت جانی است،
هزار بار تنگ میشود;
میشکند;
میسوزد;
میمیرد؛
و باز هم می تپد....

اینجا زمین است
رسم آدم هایش عجیب است
اینجا که گم میشوی،
به جای آنکه دنبالت بگردند؛
فراموشت میکنند.....

اینجا زمین است
زمین گرد است

تویی که مرا دور زدی؛
فردا به خودم خواهی رسید؛
حال و روزت دیدنی است...


- - - به روز رسانی شده - - -

اینجا زمین است.
ساعت به وقت انسانیت خواب است.
دل عجب موجود سخت جانی است،
هزار بار تنگ میشود;
میشکند;
میسوزد;
میمیرد؛
و باز هم می تپد....

اینجا زمین است
رسم آدم هایش عجیب است
اینجا که گم میشوی،
به جای آنکه دنبالت بگردند؛
فراموشت میکنند.....

اینجا زمین است
زمین گرد است

تویی که مرا دور زدی؛
فردا به خودم خواهی رسید؛
حال و روزت دیدنی است...
 
بالا