Sabzine جان اين نظر لطف شما به نظر من مردم هر استان به يه چيزي معروفند و يكي از معرفيتهاي شيراز مهمانوازي و خونگرمي اونها هستش (البته اين هم به علت اينكه جنوبي زياد داره
) البته من شيرازي نيستم (من جنوبي هستم) ....
كاكو ( اين كاكو , نه اون كاكو ) , مخلص همه ي جنوبي ها هم هستيم ها ( دربست , در باز , خطي , همه جوره ) , چاكر تموم مردم ايران از شمال تا جنوب , از جنوب تا شمال , از شرق تا غرب و از قبل تا بعد (!) : " چو ايران نباشد , تن مااااا مبااااااااااااد ! "به نقل از Mashaheer :Sabzine جان اين نظر لطف شما به نظر من مردم هر استان به يه چيزي معروفند و يكي از معرفيتهاي شيراز مهمانوازي و خونگرمي اونها هستش (البته اين هم به علت اينكه جنوبي زياد داره![]()
) البته من شيرازي نيستم (من جنوبي هستم) ....
ما چوخلصتيم سبزي جون اين آخرش رو خيلي حال دادي باصفا.به نقل از Sabzine :كاكو ( اين كاكو , نه اون كاكو ) , مخلص همه ي جنوبي ها هم هستيم ها ( دربست , در باز , خطي , همه جوره ) , چاكر تموم مردم ايران از شمال تا جنوب , از جنوب تا شمال , از شرق تا غرب و از قبل تا بعد (!) : " چو ايران نباشد , تن مااااا مبااااااااااااد ! "![]()
بخاطر گل روي شما باشه ولي اين بهار هي گير به هويج ميده تازه من كه ميدونم بلا 50 سنشهبه نقل از Mashaheer :اشكان جان زياد سخت نگير اگه اينطوري باشه پس بايد احسان از اين فورم هم بره بيرون:lol:
اتفاقا به عقيه اينجانب شيرازي ها بسيار بسيار پدر سوخته تشريف دارن! (من كه فقط محل تولد شيرازه خوشبختانه تا 7 جدم هيچ كدوم شيرازي نبودن در نتيجه اصلا برام مهم نيست چي گفتم!) بعله! لازم به ذكره كه يكي از خاله هاي من توي "برازجون" دنيا اومده اين برميگرده به زماني كه پدر بزرگم ارتشي بوده و هي مثل ماركوپولو هر دو سه ماه يه بار شهر عوض ميكرده! خلاصه شانس اين خاله جان ما توي برازجون متولد ميشه ما هم هميشه (به شوخي!!) به خاله مون ميگفتيم "مايه ننگ خاندان!" (اگه نميدونين بدونين برازجوني ها به پدر سوخته گي شهره عاص و خامن!) تا همين دو سال پيش كه من يه مقدار تامل كردم در رفتار همشهريانم ديدم نه! شيرازي ها واقعا ديگه دست برازجوني ها رو هم از پشت بستن! (و طبعا از اون به بعد خاله ام به من ميگه مايه ننگ خاندان!) خلاصه.... اون جريان دارو درخت هم به گمونم با عزيزاني هستين كه هر شب ميرن زيلو پهن ميكنن توي چمران ميشينن. من به شدت بدم مياد از اين عادت ... همچين كيپ تو كيپ هم ميشينن كه اصلا از بينشون نميشه رد شد. (تا لب جوب كنار خيابئن هم همين جور نشستن ها) يعني شما مثلا از ماشين كه پياده ميشين و مثلا ميخواين برين توي يكي از رستونهاي اونجا ... بايد كفشاتون رو در بيارين و ببخشيد ببخشيد گويان از وسط سفره ملت رد شين برين! ... خلاصه اول و آخرش اين كه شيرازي ها خيلي بي فرهنگن! بلا بگيرن! (آقا من ميترسم اينو submit كنم!! به خدا شيرازي ها همه هم بد نيستن ها... ولي نود و نه درصد همينجورن كه گفتم! اون يك درصد بقيه رو هم دوستان و آشنايان من شامل ميشن!! در ضمن ما هنوزم مخلص سمبوسه هندي فلكه گاز هستيم!!!! با اجازه!)به نقل از Sabzine :در كل مردمون با هالي هستن اين مردمون شيراز .....خدايي خيلي خيلي با صفان , از دلايل خون گرم بودن و با صفا بودنشون همين بس كه : شبا كه ميشه همشون ميان هر جا كه يه خورده "دار و درخت" هست ( حتي وسط بلوار خيابونا !) ميشينن , گل ميگن و گل ميشنفن ( يعني يه چيزي ميگم , يه چيزي نمي شنوين !) , عين ما تهراني ها نيستن كه ..... ! , شيراز فقط بهار ( منظورم فصل بهاره ها , يهو گير الكي ندين ! ) . ولي خدايي شيرازي ها بايد قدر كرايه تاكسي هاي شيراز رو بدونن , مفت مفته ( هنوز كورسي 50 تومنه ديگه ؟! , نه ؟ ) , عين تهران نيس كه واسه يه تيكه راه تموم جيبات خالي شه ( ما بد بخت شديييييييم ) و مجبور شي بقيه ي راه رو پياده گز كني ! ( بعضي وقتا هم وايسي كنار خيابون تا ...... . استغفر الله !)
در ضمن بهار خانم مث كه چن وقته تخته " مارس " نشدي خيالات ورت داشته ؟ ( دفعه ي چندمه كه داري اينو ميگي ! ) , نخير عزيز من اينجا اين خبرا نيس ! ( بر و بچه هاي تهران همه رو سوكس ميكنن ! :blink: ( ما فرانتس كافكا نيستيم !!!!!!))
به نقل از bahar13 :اتفاقا به عقيه اينجانب شيرازي ها بسيار بسيار پدر سوخته تشريف دارن! (من كه فقط محل تولد شيرازه خوشبختانه تا 7 جدم هيچ كدوم شيرازي نبودن در نتيجه اصلا برام مهم نيست چي گفتم!) بعله! لازم به ذكره كه يكي از خاله هاي من توي "برازجون" دنيا اومده اين برميگرده به زماني كه پدر بزرگم ارتشي بوده و هي مثل ماركوپولو هر دو سه ماه يه بار شهر عوض ميكرده! خلاصه شانس اين خاله جان ما توي برازجون متولد ميشه ما هم هميشه (به شوخي!!) به خاله مون ميگفتيم "مايه ننگ خاندان!" (اگه نميدونين بدونين برازجوني ها به پدر سوخته گي شهره عاص و خامن!) تا همين دو سال پيش كه من يه مقدار تامل كردم در رفتار همشهريانم ديدم نه! شيرازي ها واقعا ديگه دست برازجوني ها رو هم از پشت بستن! (و طبعا از اون به بعد خاله ام به من ميگه مايه ننگ خاندان!) خلاصه.... اون جريان دارو درخت هم به گمونم با عزيزاني هستين كه هر شب ميرن زيلو پهن ميكنن توي چمران ميشينن. من به شدت بدم مياد از اين عادت ... همچين كيپ تو كيپ هم ميشينن كه اصلا از بينشون نميشه رد شد. (تا لب جوب كنار خيابئن هم همين جور نشستن ها) يعني شما مثلا از ماشين كه پياده ميشين و مثلا ميخواين برين توي يكي از رستونهاي اونجا ... بايد كفشاتون رو در بيارين و ببخشيد ببخشيد گويان از وسط سفره ملت رد شين برين! ... خلاصه اول و آخرش اين كه شيرازي ها خيلي بي فرهنگن! بلا بگيرن! (آقا من ميترسم اينو submit كنم!! به خدا شيرازي ها همه هم بد نيستن ها... ولي نود و نه درصد همينجورن كه گفتم! اون يك درصد بقيه رو هم دوستان و آشنايان من شامل ميشن!! در ضمن ما هنوزم مخلص سمبوسه هندي فلكه گاز هستيم!!!! با اجازه!)
آاااااااقا يكي جلوي اينو بگيره , هر چي از دهان مباركشون متخارج ميتونست بشه , گفت ! .... نكته رو داشتين؟! فرمودن : " من فقط محل تولدم شيرازه و فقط اينجا زندگي ميكنم" !!!! . پس ديگه چي ميخواي ؟ , آدم اولش به دنيا مياد , دومش زنده اس و خير سرش زندگي ميكنه ... و سومش هم افقي ميشه و كپه ميذاره ! , شما دو مرحله ي اول رو طي كردين . ( پس ديگه يه آدم بايد چيكار كنه كه بهش بگن اهل اونجاس ؟؟!!) , فقط مونده " قباله ي" شيراز رو به اسمتون كنن ! .... " شيرازي ها بسيار بسيار پدر سوخته تشريف دارن! " : اين يعنيييييي چييييي ؟؟؟ :wacko: , حداقل حرمت نون و نمك سمبوسه هاي " فلكه گازتون " رو نيگه ميداشتي , از تو شيراز نشستي ميگي مردم شيراز " پدر سوخته تشريف دارن " ؟؟!!!!!! :blink: ( نمك در نمكدان شوري ندارد ؟؟؟!) , در مورد اون مردمي هم كه تو نزديكاي " چمران " و اون طرفا كه شبا ميان تو خيابون كنار " دار و درخت " گل ميگن و گل ميشنفن , هم بايد بگم كه : اين نشونه ي خاكي بودن و بي تكلف بودنشونه , اين يعني اينكه از حداقل امكانات واسه " شاد بودن " استفاده ميكنن , اين عادت خيلي عاليييييه !به نقل از bahar13 :اتفاقا به عقيده اينجانب شيرازي ها بسيار بسيار پدر سوخته تشريف دارن !!!!!!!!!!!!!!! (من كه فقط محل تولدم شيرازه !!!!!!! خوشبختانه تا 7 جدم هيچ كدوم شيرازي نبودن در نتيجه اصلا برام مهم نيست چي گفتم!) بعله! اول و آخرش اين كه شيرازي ها خيلي بي فرهنگن! بلا بگيرن! نود و نه درصد همينجورين كه گفتم! در ضمن ما هنوزم مخلص سمبوسه هندي فلكه گاز هستيم!!!!!!!!!!!
" كافكا جان " من فقط پرسيدم ! , نگفتم كه هست ! , در ضمن همين چن وقت پيش كه خدمت مردم غيور شيراز بودم از من 50 تومن گرفتن ها :blink: ! , پس اين قدره ؟ , ممنون ....خوب شد گفتي , لازم شد دوباره بيام , طرف رو پيدا كنم و 10 تومنم رو ازش بگيرم !!!!! :lol:به نقل از kafkamedia :البته حكيم والاقدر سبزينه هم اشاره اي داشتند به اين كه كرايه تاكسي در شيراز 50 تومنه كه بنده تكذيب مي كنم . كرايه تاكسي توي شيراز به ازاي هر كورس 35 تومن ( همون 40 تومن خودمون ! ) هست كه باعث انبساط خاطر ملت غيور شيراز بوده و هست !!
به نقل از bahar13 :به نام خدا!!!
نام: بهار
نام خانوادگي: زنبوريان
محل تولد: شيراز، بيمارستان حافظ! (من از بچگي به شعرهاي حافظ علاقه مند بودم!)
سن: با 3 روز تخفيف 15 سال!
علايق: ملكه بودن! وزير انتخاب كردن! پوز زدن! (خصوصا از نوع تخته ايش! خصوصاتر زدن پوز بدجنسها!)، تلخك تلخك گفتن به اون يكي آرش! شمردن تعداد علامت تعجب هاي شار، آواتار گردي، كامنت گذاشتن نامحدود... اينترنت نامحدود. فيلم سازي! ورزش انبوه! مدرسه نرفتن. ور رفتن با موبايل هاي خارجي دايي ها و خاله ها! (به اميد روزي كه خودم موبايل دار شم!) حرف زدن هاي سه- چهار ساعته با مشاور اعظمم! (؟!) كراس بك!! بيلي! مسخره كردن لر ها! سون آپ دوليتري. طغرل، هاپوم گوگل. انواع اقسام سگ جات علي خصوص ترير ها! مينيماليزم! بادكنك، شمع، موسيقي و فيلم و كتاب هر از گاهي! اسب آبي، زرافه، گوزن، رفيقام!! تير اندازي با تفنگ ساچمه ای! سنسی! پول، آب هويج بستني، هوبورگ و كلـــــــي چيز ديگه!
يه بار ديگه مكتبم "گوزيسم" رو هم ياد آور ميشم!
ديگه......
القاب! ببوشكا، ببوشي(خلاصه شده ببوشكا) ، ببو! (خلاصه شده ببوشي)، ببي(اصلاح شده ببو!)
اسمايلي مورد علاقه!: وينكي كه سابقا داشتيم! و انواع دو نقطه دي ها!
همه چیز گفتم دیگه؟
به نقل از bahar13 :اتفاقا به عقيه اينجانب شيرازي ها بسيار بسيار پدر سوخته تشريف دارن! (من كه فقط محل تولد شيرازه خوشبختانه تا 7 جدم هيچ كدوم شيرازي نبودن در نتيجه اصلا برام مهم نيست چي گفتم!) بعله! لازم به ذكره كه يكي از خاله هاي من توي "برازجون" دنيا اومده اين برميگرده به زماني كه پدر بزرگم ارتشي بوده و هي مثل ماركوپولو هر دو سه ماه يه بار شهر عوض ميكرده! خلاصه شانس اين خاله جان ما توي برازجون متولد ميشه ما هم هميشه (به شوخي!!) به خاله مون ميگفتيم "مايه ننگ خاندان!" (اگه نميدونين بدونين برازجوني ها به پدر سوخته گي شهره عاص و خامن!) تا همين دو سال پيش كه من يه مقدار تامل كردم در رفتار همشهريانم ديدم نه! شيرازي ها واقعا ديگه دست برازجوني ها رو هم از پشت بستن! (و طبعا از اون به بعد خاله ام به من ميگه مايه ننگ خاندان!) خلاصه.... اون جريان دارو درخت هم به گمونم با عزيزاني هستين كه هر شب ميرن زيلو پهن ميكنن توي چمران ميشينن. من به شدت بدم مياد از اين عادت ... همچين كيپ تو كيپ هم ميشينن كه اصلا از بينشون نميشه رد شد. (تا لب جوب كنار خيابئن هم همين جور نشستن ها) يعني شما مثلا از ماشين كه پياده ميشين و مثلا ميخواين برين توي يكي از رستونهاي اونجا ... بايد كفشاتون رو در بيارين و ببخشيد ببخشيد گويان از وسط سفره ملت رد شين برين! ... خلاصه اول و آخرش اين كه شيرازي ها خيلي بي فرهنگن! بلا بگيرن! (آقا من ميترسم اينو submit كنم!! به خدا شيرازي ها همه هم بد نيستن ها... ولي نود و نه درصد همينجورن كه گفتم! اون يك درصد بقيه رو هم دوستان و آشنايان من شامل ميشن!! در ضمن ما هنوزم مخلص سمبوسه هندي فلكه گاز هستيم!!!! با اجازه!)
به نقل از bahar13 :آقا اصلا سرويس بهداشتي پي تي!!