برگزیده های پرشین تولز

خونه مجردی، بایدها نبایدها و چالش های پیش رو

kiavash661

Registered User
تاریخ عضویت
4 فوریه 2013
نوشته‌ها
2,048
لایک‌ها
534
محل سکونت
In my Mind
خونه مجردی بهترین سبک زندگی میتونه باشه در حال حاضر اما به شرط اینکه به کثافت کاری نکشه و پاتوق هر کس و ناکسی نشه . . .
اگه بتونید تمیز زندگی کنید و مسئولیت پذیر باشید بهترین روش زندگی کردن هست.
 

koosharz

Registered User
تاریخ عضویت
28 آگوست 2012
نوشته‌ها
3,309
لایک‌ها
9,542
سن
29
محل سکونت
شمال
خونه مجردی بهترین سبک زندگی میتونه باشه در حال حاضر اما به شرط اینکه به کثافت کاری نکشه و پاتوق هر کس و ناکسی نشه . . .
اگه بتونید تمیز زندگی کنید و مسئولیت پذیر باشید بهترین روش زندگی کردن هست.
لطف خونه مجردی به کثافت کاریشه:general705:
 

kiarashiiii

Registered User
تاریخ عضویت
15 سپتامبر 2014
نوشته‌ها
4,382
لایک‌ها
1,736
سن
33
منو سگم باهم.زندگی میکنیم یه جای کوچیک گرفتم خوبه بد نیس.درجواب دوستانی که میگن تو خونه خودت مامان ناهار میاره و تمیزه و فلانه داداش من تا کی؟منم میتونم برم الان سر بار خونوادم باشم مثل بقیه ولی یه روزی میرسه که باید رو پای خودت وایسی و مشکلات زندگی رو .حس کنی
مخارج کمه چون یه نفری.وسایل خونم محدوده چون باز یه نفری و نیاز چندانی نداری.همیشه تنها نیستی ولی خب من راحتم با تنهایی
 

koosharz

Registered User
تاریخ عضویت
28 آگوست 2012
نوشته‌ها
3,309
لایک‌ها
9,542
سن
29
محل سکونت
شمال
منو سگم باهم.زندگی میکنیم یه جای کوچیک گرفتم خوبه بد نیس.درجواب دوستانی که میگن تو خونه خودت مامان ناهار میاره و تمیزه و فلانه داداش من تا کی؟منم میتونم برم الان سر بار خونوادم باشم مثل بقیه ولی یه روزی میرسه که باید رو پای خودت وایسی و مشکلات زندگی رو .حس کنی
مخارج کمه چون یه نفری.وسایل خونم محدوده چون باز یه نفری و نیاز چندانی نداری.همیشه تنها نیستی ولی خب من راحتم با تنهایی
از یه نظر دیگه هم نگاه کنیم بد نیست
مثلا من الان بخاطر این که پدر و مادرم تنها نباشن پیششون موندم
 

kiavash661

Registered User
تاریخ عضویت
4 فوریه 2013
نوشته‌ها
2,048
لایک‌ها
534
محل سکونت
In my Mind
لطف خونه مجردی به کثافت کاریشه:general705:

کثافت کاری داریم تا کثافت کاری !!! ;)

یه موقع در حیطه شخصیه و خودت میدونی و خودت ، یه موقع هم کل محل میدونن و برچسب آدم میشه. فرق هست بین ین دوتا . . .
 

koosharz

Registered User
تاریخ عضویت
28 آگوست 2012
نوشته‌ها
3,309
لایک‌ها
9,542
سن
29
محل سکونت
شمال
کثافت کاری داریم تا کثافت کاری !!! ;)

یه موقع در حیطه شخصیه و خودت میدونی و خودت ، یه موقع هم کل محل میدونن و برچسب آدم میشه. فرق هست بین ین دوتا . . .
به نکته ظریفی اشاره کردی:general601:
باید در خفا انجام بشه
 

Q__Q

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2012
نوشته‌ها
562
لایک‌ها
3,305
بخصوص اینکه بعضی از دوستای پروو ممکنه اونجارو تبدیل به مکان کثافت کاریای خودشون بکنن که میشه آش نخورده و دهن سوخته.
 

kiarashiiii

Registered User
تاریخ عضویت
15 سپتامبر 2014
نوشته‌ها
4,382
لایک‌ها
1,736
سن
33
مثلا من امروز یکی از دوستام گفت دوس دخترمو بیارم اونجا گفتم شرمنده نمیشه.ناراحت شد ولی اینجاشو نمیبینه که اقا پاشه بیاد بریزه و بپاشه چهار نفرم تو محل ببینن ابروم بره تابلو بشم از من میشنوین بر خلاف عامه که میگن خونه مجردیو رفقا اصلا نباید رفیق بازی کنین چون چتر میشنو هزارتا مشکل دارن اخرشم میرن هیچکیم خیالش نیس
خونه مجردی باید داشته باشی مثلا باغی چیزی بیرون شهری اطراف شهری خلافی دارین ببرین اونجا .خونه محل زندگیه.
 

Amir_Ghost

Registered User
تاریخ عضویت
9 مارس 2012
نوشته‌ها
802
لایک‌ها
2,325
سن
30
محل سکونت
ژاپن دوم
بعضیا کثیف بودن و بی شخصیت بون تو خون شونه!
رفیق دارم خونه مجردی داره با:general502:هیچ فرقی نداره بشینی زمین خاک بلند میشه پرز میچسبه به لباسات دیگه نمیره
دست میکنه تو شلوارش با خودش ور میره بعد با همون دست میزنه به دسته ی ایکسباکس باهاش بازی میکنه!
کثافطیه که دومی نداره
 
Last edited:

kiarashiiii

Registered User
تاریخ عضویت
15 سپتامبر 2014
نوشته‌ها
4,382
لایک‌ها
1,736
سن
33
اقا من زنده وضعیت رو میزارم
الان تنها تو خونم اهنگ سیاوش دریای مغربو گوش میدم...اشکای یخیمو پاک کن...درای قلبتو باز کن...
سگم کوچولو پشمالو هست یه گوشه کنار بخاری خوابیده.نسکافه میخورم.کارای طراحی رو انجام میدم با لب تابم.خونم کوچیکه گرمم هست خوبه.دوتا لامپ قرمز بعنوان چراغ خواب روشنن که فضای باحالی میدن به فضا.
دارم فکر میکنم به 17 سالگیم که عاشق شده بود.هیچی نداشتم ارزوی چیزایی رو داشتم که الان دارم.الان همه چی دارم ارزوی یک روز بی چیزی ولی عاشق بودنو دارم چه دنیای مسخره ی عجیبیه...
مجردی زندگی کردن یه خوبی دیگم داره.تا دلت بخواد وقت داری فکر کنی.
 

xms

Registered User
تاریخ عضویت
19 ژوئن 2009
نوشته‌ها
11,477
لایک‌ها
387
محل سکونت
گفتگوی آزاد
یک آسیب اجتماعی/
مُردابی به نام خانه مجردی

جوانی که این آزادی را تجربه کرده است، دیگر تن به ازدواج نمی‌دهد.ازدواج او را به دام می‌اندازد او را متعهد می‌کن

99686_604.jpg
پارسینه/الهام رشیدی: خانواده‌ سنتی ایرانی بر مبنای دورهم‌نشینی و دور هم زندگی کردن تعریف شده است. بزرگ خاندان در راس است و بقیه در شکلی دایره‌ای، گرد او زندگی می‌کنند یا همه در یک خانه بزرگ و یا در یک محله که خانه‌های فامیل نزدیک به هم است و همه با هم در ارتباط هستند.

این نوع زندگی را هنوز هم می‌توان در برخی از شهرهای ایرانی که بافت سنتی خود را حفظ کرده‌اند، دید.اما در شهرهای بزرگ و رو به توسعه این بافت از بین رفته است و فقط گاهی می‌توان اعضای یک خانواده را دید که در یک آپارتمان چند طبقه در کنار هم زندگی سبزی دارند!

در زندگی سنتی ایرانی هیچ‌گاه فرزندان از خانواده جدا نمی‌شوند و قبل از ازدواج خانه‌ای برای خود مهیا نمی‌کنند که در اصطلاح امروزی به آن «خانه مجردی» می‌گویند.در تعریف سنتی خانواده ایرانی، دختر و پسر اگر هم به سن قانونی رسیده باشند و یا حتی از آن هم عبور کرده باشند، باز هم در کنار پدر و مادر خود زندگی می‌‌کنند.

در این نوع زندگی هر چند دنیای اطراف مدرن شده است و کار و کاسبی و سفرهای درون شهری، زمان‌بندی و دور هم جمع شدن اعضای خانواده را محدود کرده است اما اعضای خانواده تلاش می‌کنند حداقل یک وعده غذایی را کنار هم بخورند.

این وعده می‌تواند صبحانه و یا شام باشد.در خانواده سنتی ایرانی، سفره معنای عمیقی دارد؛ در کنار غذا خوردن که روزی خداوند به بنده‌هایش است، دختر و پسر، پدر و مادر دور یک سفره جمع می‌شوند و بعد از متبرک کردن نان به نام خدا، غذایشان را می‌خورند و در همین فرصت است که از هر دری سخن می‌گویند و از احوال یکدیگر باخبر می‌شوند.چنین است که بنیان خانواده هم محکم‌تر می‌شود و اعضای خانواده از کنار هم بودن لذت می‌برند.

اما واقعیت این است که خانواده سنتی ایرانی در گذر ایران از سنت به مدرنیته بیشترین آسیب را دیده است.حالا دیگر کمتر جوانی، بخصوص پسران تمایل دارند که در کنار خانواده زندگی خود را سپری کنند.

آنها خانواده را مانعی برای آزادی می‌دانند.آنها دوست ندارند که کسی از آنها سوال کند؛ کجا می‌روی؟ کی برمی‌گردی؟ چه برنامه‌ تلویزیونی یا فیلمی را تماشا می‌کنی؟ چه می‌خوری؟ با چه کسانی دوست هستی؟ با چه کسانی مراوده داری؟و...

جوان‌ها به دنبال آزادی هستند و خانواده و پدر و مادر مانع این آزادی است.پدر و مادر تعریفشان عوض شده است.آنها مانند کارمند ذی‌حسابی باید امورات مالی جوانانی را که استقلال مالی ندارند، تامین کنند.

حالا دیگر بیشتر جوانان تمایلی به نشستن پای سفره را ندارند؛ دیگر طالب غذاهای به اصطلاح مامان پز نیستند! فست فود و غذاهای حاضری بر خورشت‌های رنگارنگ مادر ترجیح دارد.اگر جوانی هم برای خوردن غذا به خانه می‌آید معمولا به سفره مادر و پدر نمی‌رسد.او بشقاب غذای خود را با خود به اتاقش می‌برد و در کنار وسایل ارتباط جمعی‌اش و در حضور دوستان اینترنتی‌اش غذایش را می‌خورد.

جوانانی که استقلال مالی دارند و دستشان به جیب‌اشان می‌رسد، خانه‌ای برای خود می‌گیرند و بدون این‌که ازدواج کرده باشند از والدین خود جدا می‌شوند.حالا دیگر این خانه‌های مجردی دارد زیاد می‌شود.گاهی چند دوست با هم یک خانه را اجاره می‌کنند و در کنار هم زندگی می‌کنند.

وقتی گروه دوستان بیشتر از خانواده مورد توجه جوانان قرار می‌گیرند، آسیب‌ها هم شروع می‌شود.گروه هم‌سالان تجربه‌های مشابه هم دارند و یکی نمی‌تواند دیگری را راهنمایی کند.در این خانه‌های مجردی اول از همه بساط دود مهیا می‌شود؛ از سیگار آغاز می‌شود و به قلیان و گاهی به چیزهای دیگر ختم می‌شود.نوشیدنی‌های هیجان‌زا هم که جای خود را دارد.در این میان ارتباطات غیر عرف هم به وجود می‌آید! جوان است و آزادی می‌خواهد و خانه‌های مجردی اوج آزادی را نصیب او می‌کند.

جوانی که این آزادی را تجربه کرده است، دیگر تن به ازدواج نمی‌دهد.ازدواج او را به دام می‌اندازد او را متعهد می‌کند.دوباره زنی به نام همسر پیدا می‌شود که از او سوال می‌کند! و جوان نمی‌خواهد پاسخگو باشد.او می‌خواهد هر زمانی هر کاری دوست داشت انجام دهد بی اما و بی اگر...

حالا دولتمردان می‌‌خواهند بنیان خانواده ایرانی را محکم کنند و برای این سوالات پاسخ پیدا کنند؛ چرا جوانان ازدواج نمی‌کنند؟ چرا بیشتر ازدواج‌ها به طلاق ختم می‌شود؟

وقتی جامعه ما افسار گسیخته داشت از سنت به مدرنیته راه پیدا می‌کرد، دولتمردان مشغول سیاست‌بازی بودند.کسی نبود پیش‌بینی کند که جوانی که در خانواده سنتی بزرگ شده است وقتی اندیشه‌اش با دنیای مدرن آشنا می‌شود، از هر مانعی می‌گریزد بدون این‌که بداند به کجا خواهد رسید.او از خانواده فرار می‌کند بدون این‌‌که بداند در دوری از خانواده به جای چشیدن طعم استقلال روز به روز آلوده‌تر می‌شود.

در دنیای مدرن آن طرف آبها، کودک از همان بچگی می‌آموزد که خانواده تا سن 18 سالگی همراه او خواهد بود.وقتی به سن قانونی رسید اگر دوست داشت، می‌تواند مستقل شود.اما همه سیستم آموزشی و حمایتی آن کشورها، او را برای این استقلال آماده می‌کنند.در واقع او به سن استقلال می‌رسد و از خانواده جدا می‌شود.این جدا شدن معنایش با فرار از خانواده که در کشور ما باب شده است فرق دارد.

جوان امروزی ایرانی از خانواده گریزان است چون نه او و نه والدینش‌ آموزش ندیده‌اند که چگونه به استقلال فردی احترام بگذارند و حد و حدود آن را رعایت کنند.

خانه‌های مجردی مانند قارچ رو به زیاد شدن هستند، دارند بیشتر خانواده‌های کلان‌شهرها و شهرهای رو به توسعه را مانند مردابی پنهانی می‌بلعند.خانه از پای بست در حال ویران شدن است اما بیشتر آنهایی که مسئولیتی دارند به فکر تزئین در و دیوار آن هستند.

کمتر رسانه‌ای از خانه‌های مجردی چیزی می‌گوید و این موضوع در تلویزیون که رسانه‌ای فراگیر است کاملا مغفول مانده است.خانه مجردی و استقلال کاذب آن نه تنها خانواده‌ها را از هم می‌پاشد که جامعه را هم به مرور آلوده می‌کند و مانند ویروسی بدخیم آن را نابود می‌کند.
 

kiarashiiii

Registered User
تاریخ عضویت
15 سپتامبر 2014
نوشته‌ها
4,382
لایک‌ها
1,736
سن
33
یک آسیب اجتماعی/
مُردابی به نام خانه مجردی

جوانی که این آزادی را تجربه کرده است، دیگر تن به ازدواج نمی‌دهد.ازدواج او را به دام می‌اندازد او را متعهد می‌کن

99686_604.jpg
پارسینه/الهام رشیدی: خانواده‌ سنتی ایرانی بر مبنای دورهم‌نشینی و دور هم زندگی کردن تعریف شده است. بزرگ خاندان در راس است و بقیه در شکلی دایره‌ای، گرد او زندگی می‌کنند یا همه در یک خانه بزرگ و یا در یک محله که خانه‌های فامیل نزدیک به هم است و همه با هم در ارتباط هستند.

این نوع زندگی را هنوز هم می‌توان در برخی از شهرهای ایرانی که بافت سنتی خود را حفظ کرده‌اند، دید.اما در شهرهای بزرگ و رو به توسعه این بافت از بین رفته است و فقط گاهی می‌توان اعضای یک خانواده را دید که در یک آپارتمان چند طبقه در کنار هم زندگی سبزی دارند!

در زندگی سنتی ایرانی هیچ‌گاه فرزندان از خانواده جدا نمی‌شوند و قبل از ازدواج خانه‌ای برای خود مهیا نمی‌کنند که در اصطلاح امروزی به آن «خانه مجردی» می‌گویند.در تعریف سنتی خانواده ایرانی، دختر و پسر اگر هم به سن قانونی رسیده باشند و یا حتی از آن هم عبور کرده باشند، باز هم در کنار پدر و مادر خود زندگی می‌‌کنند.

در این نوع زندگی هر چند دنیای اطراف مدرن شده است و کار و کاسبی و سفرهای درون شهری، زمان‌بندی و دور هم جمع شدن اعضای خانواده را محدود کرده است اما اعضای خانواده تلاش می‌کنند حداقل یک وعده غذایی را کنار هم بخورند.

این وعده می‌تواند صبحانه و یا شام باشد.در خانواده سنتی ایرانی، سفره معنای عمیقی دارد؛ در کنار غذا خوردن که روزی خداوند به بنده‌هایش است، دختر و پسر، پدر و مادر دور یک سفره جمع می‌شوند و بعد از متبرک کردن نان به نام خدا، غذایشان را می‌خورند و در همین فرصت است که از هر دری سخن می‌گویند و از احوال یکدیگر باخبر می‌شوند.چنین است که بنیان خانواده هم محکم‌تر می‌شود و اعضای خانواده از کنار هم بودن لذت می‌برند.

اما واقعیت این است که خانواده سنتی ایرانی در گذر ایران از سنت به مدرنیته بیشترین آسیب را دیده است.حالا دیگر کمتر جوانی، بخصوص پسران تمایل دارند که در کنار خانواده زندگی خود را سپری کنند.

آنها خانواده را مانعی برای آزادی می‌دانند.آنها دوست ندارند که کسی از آنها سوال کند؛ کجا می‌روی؟ کی برمی‌گردی؟ چه برنامه‌ تلویزیونی یا فیلمی را تماشا می‌کنی؟ چه می‌خوری؟ با چه کسانی دوست هستی؟ با چه کسانی مراوده داری؟و...

جوان‌ها به دنبال آزادی هستند و خانواده و پدر و مادر مانع این آزادی است.پدر و مادر تعریفشان عوض شده است.آنها مانند کارمند ذی‌حسابی باید امورات مالی جوانانی را که استقلال مالی ندارند، تامین کنند.

حالا دیگر بیشتر جوانان تمایلی به نشستن پای سفره را ندارند؛ دیگر طالب غذاهای به اصطلاح مامان پز نیستند! فست فود و غذاهای حاضری بر خورشت‌های رنگارنگ مادر ترجیح دارد.اگر جوانی هم برای خوردن غذا به خانه می‌آید معمولا به سفره مادر و پدر نمی‌رسد.او بشقاب غذای خود را با خود به اتاقش می‌برد و در کنار وسایل ارتباط جمعی‌اش و در حضور دوستان اینترنتی‌اش غذایش را می‌خورد.

جوانانی که استقلال مالی دارند و دستشان به جیب‌اشان می‌رسد، خانه‌ای برای خود می‌گیرند و بدون این‌که ازدواج کرده باشند از والدین خود جدا می‌شوند.حالا دیگر این خانه‌های مجردی دارد زیاد می‌شود.گاهی چند دوست با هم یک خانه را اجاره می‌کنند و در کنار هم زندگی می‌کنند.

وقتی گروه دوستان بیشتر از خانواده مورد توجه جوانان قرار می‌گیرند، آسیب‌ها هم شروع می‌شود.گروه هم‌سالان تجربه‌های مشابه هم دارند و یکی نمی‌تواند دیگری را راهنمایی کند.در این خانه‌های مجردی اول از همه بساط دود مهیا می‌شود؛ از سیگار آغاز می‌شود و به قلیان و گاهی به چیزهای دیگر ختم می‌شود.نوشیدنی‌های هیجان‌زا هم که جای خود را دارد.در این میان ارتباطات غیر عرف هم به وجود می‌آید! جوان است و آزادی می‌خواهد و خانه‌های مجردی اوج آزادی را نصیب او می‌کند.

جوانی که این آزادی را تجربه کرده است، دیگر تن به ازدواج نمی‌دهد.ازدواج او را به دام می‌اندازد او را متعهد می‌کند.دوباره زنی به نام همسر پیدا می‌شود که از او سوال می‌کند! و جوان نمی‌خواهد پاسخگو باشد.او می‌خواهد هر زمانی هر کاری دوست داشت انجام دهد بی اما و بی اگر...

حالا دولتمردان می‌‌خواهند بنیان خانواده ایرانی را محکم کنند و برای این سوالات پاسخ پیدا کنند؛ چرا جوانان ازدواج نمی‌کنند؟ چرا بیشتر ازدواج‌ها به طلاق ختم می‌شود؟

وقتی جامعه ما افسار گسیخته داشت از سنت به مدرنیته راه پیدا می‌کرد، دولتمردان مشغول سیاست‌بازی بودند.کسی نبود پیش‌بینی کند که جوانی که در خانواده سنتی بزرگ شده است وقتی اندیشه‌اش با دنیای مدرن آشنا می‌شود، از هر مانعی می‌گریزد بدون این‌که بداند به کجا خواهد رسید.او از خانواده فرار می‌کند بدون این‌‌که بداند در دوری از خانواده به جای چشیدن طعم استقلال روز به روز آلوده‌تر می‌شود.

در دنیای مدرن آن طرف آبها، کودک از همان بچگی می‌آموزد که خانواده تا سن 18 سالگی همراه او خواهد بود.وقتی به سن قانونی رسید اگر دوست داشت، می‌تواند مستقل شود.اما همه سیستم آموزشی و حمایتی آن کشورها، او را برای این استقلال آماده می‌کنند.در واقع او به سن استقلال می‌رسد و از خانواده جدا می‌شود.این جدا شدن معنایش با فرار از خانواده که در کشور ما باب شده است فرق دارد.

جوان امروزی ایرانی از خانواده گریزان است چون نه او و نه والدینش‌ آموزش ندیده‌اند که چگونه به استقلال فردی احترام بگذارند و حد و حدود آن را رعایت کنند.

خانه‌های مجردی مانند قارچ رو به زیاد شدن هستند، دارند بیشتر خانواده‌های کلان‌شهرها و شهرهای رو به توسعه را مانند مردابی پنهانی می‌بلعند.خانه از پای بست در حال ویران شدن است اما بیشتر آنهایی که مسئولیتی دارند به فکر تزئین در و دیوار آن هستند.

کمتر رسانه‌ای از خانه‌های مجردی چیزی می‌گوید و این موضوع در تلویزیون که رسانه‌ای فراگیر است کاملا مغفول مانده است.خانه مجردی و استقلال کاذب آن نه تنها خانواده‌ها را از هم می‌پاشد که جامعه را هم به مرور آلوده می‌کند و مانند ویروسی بدخیم آن را نابود می‌کند.
میدونی داداش مشکل مملکت ما چیه؟همش میایم یه چیزی رو بد میگیم ولی نمیگیم یک کلمه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همه میدونن حتی اونی که مواد میکشه خودش قبول داره چیز بدیه ولی شده ما بیایم ببینیم چرا؟چرا اینجوریه؟
منم که خونه مجردی دارم عاشق اینم تو خونه مامان بابام بشینم غذای گرم لم بدم تمیزی ندارم خرج ندارم و...اینام حرفه ادم خلافی بخواد بکنه نیازی به خونه مجردی نیس.حالا شما فکر کن چرا؟چرا من نمیتونم؟چرا داره زیاد میشه؟چرا خانواده ها داره از هم میپاشه؟چرا امار طلاق سر به اسمون کشیده؟اینارو بگرد جوابشو پیدا کن وگرنه هر پخمه ای میدونه اینایی که گفتی بده ولی چاره؟
 
  • Like
Reactions: xms

mse5602

Registered User
تاریخ عضویت
5 اکتبر 2009
نوشته‌ها
125
لایک‌ها
81
به کار بردن الفازی مثل "قارچ" و "مرداب" و غیره باعث حذف واقعیتی که هست نمیشه هر چیزی که در گذشته بش عادت نداشتیم بد نیست همه سنت هام خوب نیستن، و بر عکس، اینکه همرو به یه چوب برانی خودش نشان از ضعف دانسته ها و چشم بستس.
 
Last edited:

kiarashiiii

Registered User
تاریخ عضویت
15 سپتامبر 2014
نوشته‌ها
4,382
لایک‌ها
1,736
سن
33
به کاا بردن الفازی مثل "قارچ" و "مرداب" و غیره باعث حذف واقعیتی که هست نمیشه هر چیزی که در گذشته بش عادت نداشتیم بد نیست همه سنت هام خوب نیستن، و بر عکس، اینکه همرو به یه چوب برانی خودش نشان از ضعف دانسته ها و چشم بستس.
هزار تشکر حیف که یکی بیشتر نمیشه داد
 

faridcboy

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
6 دسامبر 2012
نوشته‌ها
2,180
لایک‌ها
1,259
خونه کلنگی در باغ بهادران از توابع زرین شهر هستیم..
یک روستای تازه شهر شده ست..
از اول مهر اومدیم که تا آخر اسفند انیمیشن سازی کینم..
بعدش که دیگه نصف خانواده م میان اینجا و ما باید برگردیم اهواز..
ولی کم کم دارم می افتم روی غلطک ایشالا سال دیگه این موقع یه خونه 50 متری رهن از خودم دارم..
داداش تقریبا یه سال گذشت
خونه رو ردیف کردی‌؟‍‍!!
 

nima_00989166

کاربر فعال پرشین تولز
کاربر فعال
تاریخ عضویت
21 ژانویه 2012
نوشته‌ها
7,101
لایک‌ها
16,191
محل سکونت
اهواز - تهران
داداش تقریبا یه سال گذشت
خونه رو ردیف کردی‌؟‍‍!!
نه..انیمشینی که 40 تومن می ارزید رو گفتیم حداقل 20 تومن میفروشیمش..ولی دیدیم 20 هم نمیره..
آخر به 10 تومن هم رضایت دادیم.که اواخر معلوم شد 10 هم نمیخرن.. داریم 4 تومن میفروشیمش..
اونم بعد از چه مدت!!!

ای روزگار دل شکن ،هر دم مرا سنگی مزن
من سنگها در لقمه نان، دندان به دندان دیده ام
 

مهین

Registered User
تاریخ عضویت
31 جولای 2014
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
48
خب بذارید منم تو خونتون مجردی زندگی کنم دیگه:general711:
 

مهین

Registered User
تاریخ عضویت
31 جولای 2014
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
48
از شوخی گذشته، شما سوییت مناسب مزون تو کرج سراغ دارید اطلاع بدید لطفأ تو قیمت حدودی ۱۰ پیش و پانصد ششصد اجاره
 

ctcn8311885

Registered User
تاریخ عضویت
20 سپتامبر 2014
نوشته‌ها
3,302
لایک‌ها
1,168
محل سکونت
★★★★★
بالا