AliReza Ghiyamat
Registered User
روزي غرق در تفكر
ناگهان خود را در دياري يافتم دوردست وغريب
ديدم مردي در كنار من است
با نگاهي مهربان
به نرمي از من پرسيد : چرا اين طور گرفته اي ؟
گفتم : فكرم پريشان است
گفت : شايد از من كمكي ساخته باشد
گفتم : به دنبال حقيقت مي گردم
گفت : در خود فرو رو كليدش را در قلبت مي يابي
گفتم : چگونه ؟
گفت : خيال هايت را كنار بگذار و نيتت را خالص كن آن وقت حقيقت در قلبت مي تابد
پرسيدم : از كجا بدانم كه حقيقت است كه مي تابد ؟
پاسخ داد : در اين مرحله اوليا و انبيا را همه بر حق مي بيني و تفاوت بين اديان نمي گذاري يعني به مرحله خودشناسي گام نهادي
مرحله خودشناسي ؟
در مرحله خودشناسي مي داني كه از كجا آمده اي
چرا به اين دنيا آمده اي
در اينجا چه بايد بكني
و بعد به كجا مي روي
گفتم : نمي دانم در اينجا چه بايد بكنم
گفت : به وظايفمان عمل كنيم
به ديگران خير برسانيم و بكوشيم انسان واقعي باشيم
انسان واقعي ؟
بله، كسي كه به راستي دلسوز، نيك خو و نيك خواه باشد
از شادي ديگران شاد شود و از غمشان غمگين و در پي ياري به ديگران باشد
چگونه ؟
هميشه با ديگران همان باش كه مي خواهي با تو باشند
و هر چه بر خود نمي پسندي بر ديگران هم مپسند
گفتم : گفتنش آسان است اما به كار بستنش دشوار
گفتم : نشيب و فراز زندگي گاهي عرصه را بر من تنگ مي كند و مطمئن نيستم آيا روزي به سعادت واقعي مي رسم
گفت : در راه حقيقت سعادت واقعي بازگشت به سرمنزل ازلي است
سرمنزل ازلي ؟
بازگشت به همان جايي كه از آن آمده ايم اما دانا تر و مهربان تر
ناگهان خود را در دياري يافتم دوردست وغريب
ديدم مردي در كنار من است
با نگاهي مهربان
به نرمي از من پرسيد : چرا اين طور گرفته اي ؟
گفتم : فكرم پريشان است
گفت : شايد از من كمكي ساخته باشد
گفتم : به دنبال حقيقت مي گردم
گفت : در خود فرو رو كليدش را در قلبت مي يابي
گفتم : چگونه ؟
گفت : خيال هايت را كنار بگذار و نيتت را خالص كن آن وقت حقيقت در قلبت مي تابد
پرسيدم : از كجا بدانم كه حقيقت است كه مي تابد ؟
پاسخ داد : در اين مرحله اوليا و انبيا را همه بر حق مي بيني و تفاوت بين اديان نمي گذاري يعني به مرحله خودشناسي گام نهادي
مرحله خودشناسي ؟
در مرحله خودشناسي مي داني كه از كجا آمده اي
چرا به اين دنيا آمده اي
در اينجا چه بايد بكني
و بعد به كجا مي روي
گفتم : نمي دانم در اينجا چه بايد بكنم
گفت : به وظايفمان عمل كنيم
به ديگران خير برسانيم و بكوشيم انسان واقعي باشيم
انسان واقعي ؟
بله، كسي كه به راستي دلسوز، نيك خو و نيك خواه باشد
از شادي ديگران شاد شود و از غمشان غمگين و در پي ياري به ديگران باشد
چگونه ؟
هميشه با ديگران همان باش كه مي خواهي با تو باشند
و هر چه بر خود نمي پسندي بر ديگران هم مپسند
گفتم : گفتنش آسان است اما به كار بستنش دشوار
گفتم : نشيب و فراز زندگي گاهي عرصه را بر من تنگ مي كند و مطمئن نيستم آيا روزي به سعادت واقعي مي رسم
گفت : در راه حقيقت سعادت واقعي بازگشت به سرمنزل ازلي است
سرمنزل ازلي ؟
بازگشت به همان جايي كه از آن آمده ايم اما دانا تر و مهربان تر