خرداد
کاربر فعال ادبیات
سکان را به من بده !!!
خدا با لبخند به من می گويد : آهای ! دوست داری برای مدتی خدا باشی و دنيا را
برانی ؟
می گويم : البته به امتحانش می ارزد .
کجا بايد بنشينم ؟
چقدر بايد بگيرم ؟
کی وقت ناهار است ؟
چه موقع کار را تعطيل کنم ؟
خدا می گويد : سکان را بده به من ! فکر می کنم هنوز آماده نباشی .