lordesiah
Registered User
دقیقا مو و تیپ نشونه رشته و تخصصته - بچه های برق خیلی باکلاس و جنتل منن - من خودم رفتم اصن موهامو ببیی کردم اصن واسه همین منظور بعد دیگه همون تیپی موند:lol:
موهاتو بیبی کردی ؟؟ یعنی چی؟
دقیقا مو و تیپ نشونه رشته و تخصصته - بچه های برق خیلی باکلاس و جنتل منن - من خودم رفتم اصن موهامو ببیی کردم اصن واسه همین منظور بعد دیگه همون تیپی موند:lol:
اره ولی خداییش چه حالی داره همرو میخونه تازه لایکم میکنه :blink:بچه ها راکی تو راهه داره میاد- لایکاش شروع شده که نشونه توراه بودنشه داره عظیمت میکنه به سمت آخرین صفخه:lol:
خوش به حالت سیم ظرفشویی هیچ موقع نمیخری
خوش به حالت سیم ظرفشویی هیچ موقع نمیخری
:lol:برو خودتو مخسره کن...حیف این همه زحمات بی دریغ من که میخوام تو این فروم کم نذاشته باشم!!:blink: پس فردا احساس کمبود نکنید جوون عقده ای تحویل جامعه نداده باشم...ازتون قدردانی شده باشه!!....بیاو خوبی کن...آقا اصن نخواستیمبچه ها راکی تو راهه داره میاد- لایکاش شروع شده که نشونه توراه بودنشه داره عظیمت میکنه به سمت آخرین صفخه:lol:
اره ولی خداییش چه حالی داره همرو میخونه تازه لایکم میکنه :blink:
من همین چند صفحه که واسه تجارت اونور بودم وبعد رفتم شام شما رفته بودید جلو روفقط ورق زدم تازه بدون لایک
اگه این پشتکارو واسه درست گذاشته بود الان مهندس شده بود:lol:
بخونید تا نرسیده ویرایش کنم
لایک نکردم من؟!لایک که نمیکنی تازه تیکه هم میندازی؟
همه بلدن فکر کنم الا مناینارو ول من دوباره به مشکل فتوشاپی خوردم کی بلته؟
همه بلدن فکر کنم الا من
همه بلدن فکر کنم الا من
منم بلد نیم
تکش میزاری همه که رفتن میای سوال میپرسی ؟؟!!
منم بلت نیستم :دی
خو چه کنم تا الان طول کشید یهو یجاش گیر کردم
زنگ بزن از کابوی بپرس ... البته اگه قبلش از زنگت سکته نکنه باید عادت کنه به زنگهای شبانه دوستاش
:lol::lol::lol::lol::lol::lol:سلام لردی -واقعا فکر میکنی با داد وبیداد کار درست میشه؟ این ماجرا چند ترم قبل برای من اتفاق افتاد وکل بچه های کلاس تا یک هفته منو دست می انداختن !چند ترم قبل من با امیر سوتی ببخشید امیرصوفی سر کلاس ازمایشگاه الکترونیک دعوام شد -حسابی در حد کتک کاری ! (نترسید بابا خالی بستم ! )با اعصاب داغون رفتم گروه برق- تو اتاق گروه خانوم خلج با دکتر غفرانی نشسته بودن من با داد وبیداد گفتم دکتر علمایی کجاس بیاد تکلیف منو با این اقا روشن کنه ؟خانوم خلج همون جور خونسرد نگام کرد بعد گوشی تلفن رو برداشت یه شماره گرفت من گفتم الان زنگ میزنه حراست وپلیس 110 وغیره ! خیلی خونسرد تو گوشی گفت مامان امشب خونه عمه خانوم ساعت چند بریم !؟ منو میگی چهار شاخ مونده بودم! دکتر غفرانی که از خنده کم مونده بود وسط گروه ولو بشه!من یکم وایسادم دیدم خیلی راحت داره با تلفن صحبتشو میکنه !دست از پا درازتر از گروه اومدم بیرون بعد هم مثل اقا ها دیگه سر کلاس نرفتم و درسو حذف کردم! به خودم هم گفتم دیگه بلا نسبت شما غلط کنم برم گروه اعتراض!به عمرم اینجوری خیط نشده بودم!:blink: بعدا به جواط گفتم کلی حال کرد وگفت دمش گرم حقت همین بود!
ولی من دقیقا این آرزو رو برای لورام میکنم . .