ه به سلام دوست عزیز....بسیار نطق زیبا و دلنشینی بود....بسیار متشکر و شپاسگذارم از بابت توصیف ضعف های بنده حقیر....
سعی میکنم صحبتهام طولانی نشه

حقیر مخلص و کوچیک شما محمد هستم 29 ساله

خب بحثی است تکراری...چه بسا اگر شما اگاهی کاملی داشتید از ابراز چنین کلماتی و صحبتهای هرچندصحیح و مخلصانه دوری می جستید

...حضرتعالی اطلاع کافی از بنده ندارید..منظورم در حیطه پی تی هستش..در یکی از تاپیک های فروم چندی پیش بنده به کاربران اطلاع دادم که به این تاپیک سر بزنن و سومین و چهارمین پست بالا رو بخونن...مسلما هدف ودلیلی بابت اینکار داشتم...هدف حقیر در پست سیمور خلاصه میشه....چرا و چگونه؟....خب بنده مطالبم رو دادم و بخاطر مسائلی که پیش اومده بود انتظار برخورد این چنینی از سیمور داشتم..چراکه روندی که پیش میگرفتن باید بر طبق میل دیگر کاربران بود نه بر طبق میل من....چرا من مدتی نبودم؟متاسفانه مجبورم خیلی خلاصه بگم...بعد از برخورد سیمور از فروم رفتم که خودم رو بشناسم( بااینکه گه گاهی سری میزدم)..ببینم واقعا مشکل از من بوده یا چیزی دیگه...میتونید کارهای منو در فروم هنرهای نمایشی ببینید...در اونجا دیدم استقبال خوب..اخلاق خوب و همه چیز خلاصه اوکی...خلاصه بگم دیدم اشکال از من بوده..بعد از اینکار که با یه تیر چند نشون هم زدم..اومدم به اینجا...و درحال حاضر فکر میکنم مقام و منزلت من خیلی بیشتر و بهتر از اون موقع هست و در حال حاضر به خودم افتخار میکنم...واقعیاتی رو میگم از سیمور:
حرف های زیادی زد..خودش بهتر میدونه...که من در تمام این مدت بهشون رسیدم....(خیلی خلاصه گفتم خلاصه به توان 1000)

..بله عرض میکردم..درفروم های دیگه که بودم....دیدم من اون موقع بیشتر دنبال این بودم که خودم رو بالا بکشم دلیلش هم تجربه کم با رسم و رسوم پی تی بود...اما حالا دوستی رو بهتر میبینم...برای من شاید دیگران فکر میکردن که من خودی نشون میدم....بله شایدی وجود نداره و حتم در اون هست...با وجوداینکه هدف من این نبود..اما دیدگاه مردم مهم هست (برمیگرده به اون در دهن مردم و در دروازه)..خب خودم و رفتارم رو شناختم و بعد به ایننجا برگشتم...خیل خلاصه بگم..در پست هایی که تا الان دادم در جواب بچه ها..ذکر کردم که دوستان با توجه به چیزی که من ترجمه کردم شما از این بهترش رو بگین و تحویل دوستمون بدین(چون میدونستم درسته اما نظر دیگران برام مهمتر شده)...یا در همون تاپیک جواب های اشتباهی دادم اما حاضر نشدم پستم رو پاک کنم تا همه ببینن.....اقا سرتون رو درد نیارم در کل شیوه و رفتار من بکلی فرق کرده...من خودم رو بالاتر از همه نمیدونم...دست بالای دست بسیار هست...

ذکر این موارد از طرف شما بنظر من جایز نبود اما کارساز و تلنگری به من بود در همین ابتدای ورود دوباره ام...
صادقانه بگم اون موقع تا حدودی فکر میکردم به حضور من در اینجا احتیاجه اما بعد از برگشتنم دیدم نه...نمونه اش پستی که در تاپیک کلاس زبان PT دادم...

خب به این قاعده هم ایمان آوردم که همونطور که اگه انسانی میمیره بجاش انسانی دیگر متولد میشه..من هم اگه نباشم افراد زیادی هستن که میان جای آدم رو پر میکنن..نمونه اش پست من در تاپیک بازی ترجمه......در یک کلام سرمون به سنگ خورد و اینو میدونم با این حرف ها هم نمیشه دل کسی رو بدست آورد..مگر در عمل..که من بسم الله روگفتم

سوالی که از خیلی ها پرسیدم اما کسی جواب خوبی نداد...اینکه چگونه میشه گذشته رو تغییر داد....یکی از بچه های اینجا هم این سوال رو یادشه...
خب شاید گذشته رو نشه تغییر داد اما میشه گذشته رو با اینده تغییر داد یعنی سعی میکنم اینده ام رو درست بسازم که گذشته اینده ام خوب باشه(گذتشه ام رو با اینه ام میساز که وضع کنونی منو تغییر بده..و این گذشته کنونی رو میشه فراموش کرد و ازش درس گرفت که من سعی میکنم با عمل خودم اینو به همه ثابت کنم..طبق گفته سیمور:
من محیط دوستانه .....رو به محیط نیم دوستانه ........ترجیح میدم(این نقطه چینه الان توی ذهنم نیست که چی بود گمونم رقابتی..الان یادم نیست

حالا به هر حال...حرف من همین بود و خوشحالم که که این مطالب رو بازگو کردین و ازمن انتقاد کردین که خودم رو بسازم....و امیدوارم مجبور نشم بابت هر چیزی عذرخواهی کنم که یه چیز روتین شده باشه وبی دلیل وسواسی در مورد جواب پست های دیگرون نشون بدم....من خودم... خودم رو تنبیه کردم..تنبیهی که 50% اون کارساز بود و باقی اون در عمل من نهفته هست
ای بابا باز زیاد شد....خیلی زور زدم خلاصه بشه......باقی رو بیخیال

دیگه تا آخرش رو بخونید

ممنون و تشکر
ادیت:
دیدم سیمور گویا پست شما رو ویرایش کردن...من هم ویرایش میکنم

جسارتا اون تیکه آخر چون مخاطبش من بودم ترجیح میدم که باشه..من ناراحت نیستم

..مشکلی نیست....اگه صلاح میدونید پاکش کنید