درباره تجارت، پس انداز و سرمايه گذاري

[farajoon]

ليست بدهي ها رو بگم كمي شارژ بشيم:
مرداد ماه: 1/5
شهريور ماه: 850
مهرماه: 1

خوب، بدهی 1.5 مردادماه در واقع تبدیل به بیش از 2 شد. نصفش رو دادم و بقیش هم تو راهه.

 

[farajoon]

بقیه اش جور شد اما به قیمت ایجاد یه بدهی دیگه!!! موندم از دست خودم که این دیگه چه جور تسویه بدهیه؟!!!

 

[farajoon]

ماه رمضون هم به سلامتی تموم شد. عید همگی مبارک. ماه سخت، پرکار، اما متفاوتی بود. کار اداره رو بهتر از ماه خرداد پیش بردم. پروژه یه تیکه هاییش داره جور میشه و کم کم باید اطلاعات رو سرو سامون بدم و گزارش اول رو تا اوایل شهریور تدوین کنم. اگه تو جلسه تخصصی داورا تاییدش کنن، قسط اول حق التحقیق رو میتونم بگیرم و بزنم تو تسویه بدهی ها! منظورم فقط بدهی و قسط و اینا نیست. کلا. هم یه چیزایی برای خونه و هم یه قسمتی از بدهی های روتین و معوق.
اما از طرفی یه اشتباه محاسباتی تو امور مالی اداره موجب شد که این ماه از همه بچه ها مبلغ مهمی کسر کنند تا جبران اضافه پرداخت قبلی بشه!!! صدای همه در اومده!
کار دوم هم بر خلاف نگرانی از کساد بازار در ماه رمضون، رونق خوبی داشت. شاید بتونم بگم یه جورایی ترکوند!!! اما خداییش پوستم کنده شد! گرما، کار بدنی سخت، سر و کله زدن با مشتریای بدحساب، بی انضباطی کارفرما و در نتیجه افطار بجای ساعت 8.5 تو ساعت 10.5 تا 11 شب، خستگی زیاد، سحری نیمه شب، و تکرار ماجرا تو روز بعد!!! اما خروجی قابل قبول کار، ادامه اون رو کاملا توجیه می کرد و به قول معروف خستگی از تنم دراومد. در مجموع خوب بود. اگه این وضع ادامه داشته باشه، میتونم بیشتر از گذشته به پیشرفت سریعتر برنامه هام امیدوار باشم.

 

[farajoon]

این روزا که تعطیلیه و خیلیها رفتن شهرستان، حسابی جای خالی زمین شمال رو حس می کنم. اگه تونسته بودم بسازمش، الانه از اونجا این مطالب رو مینوشتم. این موضوع یه تلنگره که هدف و اولویت امسال رو دوباره یادآوری کنم که باید تا آخر امسال ایشالا بسازمش. تا هر چی که بتونم. البته در حد منابع مالی کمی که موجود یا ممکنه. ایشالا.

 

[webyar]

خوشحالم که دیگه اینجا رو پیگیری نمیکنم. گفتم امید بده خبر خوب بده با یک نگاه مرور کردم انگار فقط منفی نوشتی.. خداحافظ

 

[farajoon]

خوشحالم که دیگه اینجا رو پیگیری نمیکنم. گفتم امید بده خبر خوب بده با یک نگاه مرور کردم انگار فقط منفی نوشتی.. خداحافظ

ممنون از نظر جالب شما. اینجا قرار نیست درباره آرزوها، بدون بیان مسیر رسیدن به اونا چیزی گفته بشه. در ضمن اعتقادی به قانون تخیلی «جذب» و به قول ضرب المثل قدیمی «با حلوا حلوا کردن دهن شیرین نمیشه»، ندارم. بنابراین تشخیص شما درسته و بهتره وقتی موفق شدم و دربارش نوشتم بیای و ادامه بدی. بازم ممنون و خدانگهدار.

 

[farajoon]

خوب زیارت مشهد هم به خیر و خوشی انجام شد. فقط تو مسیر برگشت، عصرونه هواپیما فاسد بود و هر چهار نفرمون رو مسموم کرد. دیشب من رفتم زیر سرم. دوتا آمپول هم نوش جون کردم. یه عالمه هم قرص دارم که تا چند روز دیگه باید تموم بشن. عوارض سخت بیماری سپری شدند اما هنوز یه چیزایش مونده. بچه ها هم گرفتن. خدا رو شکر خیلی خفیف تر از من هستند. اگه تومسیر رفت اینطور می شدیم، می گفتم امام رضا نطلبیده بوده و من بزور و اصرار بیجا رفتم. اما خوب تو مسیر برگشت اینطور شدیم. بالاخره هر سفری ماجراهای خاص خودش رو داره.
از امروز بعدازظهر کار رو دوباره شروع کردم. دیروز 150 تومن خرج تعویض باتری ماشین شد. اما الانه هنوز راضی نیستم. نمیدونم مشکل از باتری جدیده یا ماشین یه اشکال دیگه ای داره. بهرحال اگه مشکل از باتری باشه، یه سال ضمانت داره و فروشنده هم باید جوابگو باشه. بنابراین فعلا تحمل می کنم و کاری باهاش ندارم و میزارم کارشو بکنه.

 

[farajoon]

یه نذر قدیمی رو متمرکز شدم که ادا کنم. میخواستم مرداد ماه زمان اجرای اون باشه ولی چون منابع مالی کافی برای اون نداشتم رو این تاریخ اصرار نداشتم. یکی از همکارا تصادفی متوجه ماجرا شد. گیر داد الا بلا باید ادا کنی. یه میلیون بهم قرض داد. مقداری هم خودم گذاشتم وسط. اگه خدا بخواد، همون مرداد ماه نذر ادا میشه. البته میخواستم بدون قرض باشه. ولی نشد. تلاش میکنم تا هر چه زودتر قرضش رو بدم. ایشالا تا قبل از موعد ادای نذر.

سلام. مدتيه يه بلايي سر دسترسي من به پي تي اومده!!! انگار كامپيوتر خونه هك شده. وارد پي تي ميشم، اما امكان نوشتن ندارم. اميدوارم مديران محترم كمك كنند اين مشكل بر طرف بشه.
خوب به لطف خدا، تمام بدهي‌هاي مربوط به اداي نذر قديمي تسويه شدن.

 

[farajoon]

نشانه هاي اميدواركننده بيشتري پديدار شده اند. طبق اولويت‌هايي كه براي امسال تنظيم كرده ام، تمركز اصلي روي پس انداز و بدهي هاست. براي شروع هم وزن اصلي رو به تسويه بدهي ها دادم. به زودي از فشار بدهي ها بازم كمتر ميشه و طبعا فرصت پس انداز بيشتر ميشه. به زمان ساخت زمين شمال دارم نزديك ميشم. اما فكر نمي كنم زودتر از عيد 94 بشه. حس خوبيه. واقعا كار مهميه. البته بازم با يكي دو تا وام بزرگ. اما خوب منابع ورودي دارن بيشتر ميشن.
خبرهاي دلگرم كننده اي تو اداره ميرسه. انگار ميخوان محدوديت هاي مالي و كاري رو كمتر كنن. يه پيشنهاد پروژه من دادم، يه پيشنهاد پروژه هم اداره داده كه اگه بگيرن، درآمد خيلي خوبي ميتونه داشته باشه.
پس براي باز پرداخت وام‌ها خيلي نگراني ندارم. در ضمن، حدود يك سوم از كل مبلغ وام ها رو براي ساخت پيوار و كاشت زمين پيش بيني كردم كه كافي هم هست. بقيه مبلغ رو براي سرمايه گذاري مطمئن پيش بيني كرده ام كه احتمالا شامل موارد زير ميشه:
1- خريد سهام از بازار بورس
2- خريد اوراق مشاركت در طرح هاي عمراني كشور از بانك
3- مبلغ مختصري براي معاملات كوچك به دست خودم و شروع كار خريد و فروش
4- مبلغي هم براي مشاركت در توليد با يكي از بستگان قابل اعتماد. اگه قبول كنه، خوبه. موضوع مربوط به توليد پوشاك هست. سودش كم اما قابل قبوله.

كل اين مبلغي كه اينطوري براش نقشه كشيدم به شرح زير هست:
1- وام: 6 ميليون
2- وام: 15 ميليون
3: كارت اعتباري بيمه عمر: بين نيم، تا 1 ميليون
جمع« 21.5 تا 22 ميليون

كارت اعتباري، مربوط به سرمايه گذاري موفق تابستان امساله. كارت اعتباري 500 تومني خودم داره كار ميكنه. خيلي بموقع و بجا. حالا بچه ها هم تشويق شدن كه بيان و همون كه ازشون خواسته بودم رو انجام بدن: تكميل موجودي براي گرفتن كارت اعتباري دوم. اين خيلي خوبه.

البته به احتمال زياد، همزمان با ساخت ديوار باغ، كلنگ ساخت يه سوئيت كوچولو رو هم ميزنم. پس ممكنه كه اون يك سومي كه گفتم، بيشتر بشه. اما اگه پروژه هاي جديد بيان، مشكلي پيش نمياد و احتياج به فشار مالي دوباره نيست. انشاء ا...

خيالم از بابت زمين كه راحت بشه، رو نو كردن يه سري چيزاي مهم متمركز ميشم. مهم ترينشون، ماشين و بلافاصله بعدش هم، خونه است. البته با اين رقماي كوچولو موچولو بعيده، ولي كار خدا براي ماها خيلي قابل پيش بيني نيست. بقول معروف از تو حركت و از خدا بركت. ايشالا.

 

[امیرعباس63]

باسلام
من به دنبال سرمایه گذار هستم که بتواند در کمپ ورزشی که درچادگان هست سرمایه گذاری کند اگر کسی تمایل داشت من درخدمت هستم
باتشکر

 

[farajoon]

باسلام
من به دنبال سرمایه گذار هستم که بتواند در کمپ ورزشی که درچادگان هست سرمایه گذاری کند اگر کسی تمایل داشت من درخدمت هستم
باتشکر

سلام. ممنون ميشم اگه بيشتر توضيح بدين.

 

[farajoon]

بخش ديگري از بدهي‌ها تسويه شد.

 

[farajoon]

خوب، مشکل دسترسی به پی تی حل شد. خدا رو شکر.

 

[farajoon]

بخش دیگه ای از بدهی ها تسویه شدند. سعی میکنم باقیمونده یکی از وام ها رو یکجا تو همین ماه تسویه کنم. بلافاصله میرم تو نوبت وام و تا شب عید وام دستم میاد که زمان مناسبی برای آماده سازی و ساخت دوار دور زمین شمال هست. بدهی ها تا یک دو ماه دیگه به مقدار زیادی سبک میشن. اگه قسط اول پول پروژه هم بیاد که خیلی خوب میشه. دارم تلاش می کنم.

 

[farajoon]

کارها روی روال دارن انجام میشن. هوا سرد شده و کار وانت تقریبا کساد شده. اما پروژه داره وارد مراحل حساس خودش میشه. مدتی پیش از طرف **** مهندسی یکی از استان ها برای تدریس دعوت شدم. سفر خیلی خوب و خاطره انگیز و موفقی بود. چند وقت پیش هم تو اداره بابت یکی از کارای پژوهشی که انجام داده بودم ازم تقدیر شد. خلاصه فضا، مثبته. ایشالا بعد از ایام عزاداری امام حسین (ع)، یه کار مهمی باید انجام بشه. اینم از اولویت های مهمه که یهویی بولد شد. خلاصه اوضاع خوبه.

 

[parviz_r]

پس انداز: ( از قلکهای پلاستیکی تا قلکهای الکترونیکی و مجازی)
یادش بخیر قدیما قلکهایی بود ( پلاستیگی یا سفالی) که سکه هامون می انداختیم توش و بعد از یک مدت پر میشد چند تومان در میاوردیم ؛ یا باهاش تنقلات می خریدم یا لباس و کفش و .. اگه مبلغش زیاد بود یک دوچرخه ( هر چند که شنیدم چند نفر با اون پولا تونستند خونه بخرن)
حالا با توجه به این که همه چیز دیجیتال و الکترونیکی شده ؛ این قلکها هم با توجه به علم روز الکترونیکی شدن و اسمشون شده
قلک الکترونیکی

سه نمونه اش در حال حاضر:
1) نمونه اول ( داخلی )
2) نمونه دوم ( خارجی)
3) نمونه سوم ( واقعا جالبه)

آب و نان مرا به سختی داد
تا رسیدم به درس صفحه ی دال
چند روزی شدم کمک خرجش
تق و تق می کند هنوز بلال
بانک بی اختلاس من قلک
سرفه سکه از گلوی سفال
پول مشهد تهیه شد آخر
عمر بی بی ولی نداد مجال
دوره شام های نان و پنیر
دوره نان بربری دو ریال
دوره یک قران و ده شاهی
عهد یک سیر شانزده مثقال

 

[__mahdi__]

خدا قوت . پشتکار خوبی داریند . در ارتباط با {خريد سهام از بازار بورس} اگر خواستین تو پیام شخصی می تونم راهنمایی کنم بی چشمداشت .

 

[farajoon]

خوب تصميمات جديد و تغييرات همچنان ادامه دارند. مجبور هستيم ماشين رو عوض كنيم. ميريم تو قرض دوباره. اما ديگه يكبار واسه هميشه ميشه. يه چيز اساسي. يه تصميم جدي هم گرفته ام كه از همين امروز شروع به اجرا مي كنم. حتما درصدي از تمام ورودي ها رو مختص پس انداز ميكنم. البته تا اينجاش جديد نيست. اما قسمت جديدش اينه كه اين پس انداز بر خلاف موارد قبلي، نقدي و داخل بانك خواهد بود. فعلا نيازي به خريد سكه و دلار و ... نيست. اگه اقتصاد سر و سامون فعلي رو نگهداره، بهترين كار، سرمايه گذاري تو بانك و بورسه. ايشالا.

 

[farajoon]

خوب با سرعت لاک پشتی شروع کردم.

 

[farajoon]

یکی دیگه از قسطا تسویه شد. از این ماه، معادل همین قسط رو میزارم تو قلک. بر خلاف گذشته اینبار یک کار جدی جدی جدی رو برنامه ریزی کرده ام. حداقل یه سال باید پس انداز کنم. اما مطمئن هستم که شدنیه.