• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

دنياي هري پاتر

Daneel Olivaw

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
12 جولای 2006
نوشته‌ها
2,316
لایک‌ها
31
محل سکونت
In my shell
مرسی
من سرچ کردم انواع احتمالات رو اما به جایی نرسیدم...

علت اینکه ابرچوبدستی به دراکو رسید این بود که توی کتاب 6 قبل از مرگ دامبلدور، توی جنگ تن به تن دراکو دامبلدور رو خلع سلاح می کنه و بنابراین صاحب چوبدستی میشه ... هر چند که اسنیپ کشت دامبلدور رو، ولی صاحب چوبدستی نشد چون قبلش دراکو صاحبش شده بود. بعد هم که هری دراکو رو خلع سلاح می کنه و مالکیت چوبدستی بهش منتقل میشه ...
7174.gif
 

ROOZBEH33

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 ژانویه 2005
نوشته‌ها
971
لایک‌ها
372
سن
40
محل سکونت
Sacramento, CA
سلام به همه دوست داران هري پاتر و رفقاش
فكر مي كنيد چرا تو كتاب هفتم بعد از مرگ دامبلدور
9886.gif
هرميون با اون همه ذكاوتش كه پرتره مدير فقيد اسلايتريني رو بر ميداره و تو كيفش ميذاره و دور دنيا مي چرخونه يدونه پرتره از دامبلدور گير نمياره تا خيلي راحت اون و هري هرچي سوال داشتند از خود جناب مدير بپرسن و هي فكر نكن كه (( دامبلدور چي تو ذهنش بوده ؟! ))
9011.gif

اونا ميتونستن خيلي راحت تر از وارد شدن به بانك جادوگرا يكي از اين پرتره ها رو گير بيارن درست ميگم ؟!
اين سوال موقع خوندن كتاب هفتم اعصاب من رو خورد كرد .
 

Daneel Olivaw

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
12 جولای 2006
نوشته‌ها
2,316
لایک‌ها
31
محل سکونت
In my shell
فكر مي كنيد چرا تو كتاب هفتم بعد از مرگ دامبلدور
9886.gif
هرميون با اون همه ذكاوتش كه پرتره مدير فقيد اسلايتريني رو بر ميداره و تو كيفش ميذاره و دور دنيا مي چرخونه يدونه پرتره از دامبلدور گير نمياره تا خيلي راحت اون و هري هرچي سوال داشتند از خود جناب مدير بپرسن و هي فكر نكن كه (( دامبلدور چي تو ذهنش بوده ؟! ))
9011.gif

اونا ميتونستن خيلي راحت تر از وارد شدن به بانك جادوگرا يكي از اين پرتره ها رو گير بيارن درست ميگم ؟!
اين سوال موقع خوندن كتاب هفتم اعصاب من رو خورد كرد .

از این جور ایرادات که توی داستان زیاده ... مثلا همیشه برای من سوال بوده که چطور هرمیون حق داره از اون ساعت شنی استفاده کنه برای برگشتن به زمان گذشته، ولی هیچ جای دیگه داستان ازش استفاده نمیشه؟

گیریم که مرگ رو نمیشه باهاش برگردوند؛ خیلی مشکلات دیگه رو که میشه حل کرد!
nea.gif


این موضوع چندین ساله داره منو آزار میده
biggrin.gif
 

Bella_aster

مدیران قدیمی
تاریخ عضویت
21 آپریل 2007
نوشته‌ها
6,331
لایک‌ها
2,615
محل سکونت
Tehran
سلام به همه دوست داران هري پاتر و رفقاش
فكر مي كنيد چرا تو كتاب هفتم بعد از مرگ دامبلدور
9886.gif
هرميون با اون همه ذكاوتش كه پرتره مدير فقيد اسلايتريني رو بر ميداره و تو كيفش ميذاره و دور دنيا مي چرخونه يدونه پرتره از دامبلدور گير نمياره تا خيلي راحت اون و هري هرچي سوال داشتند از خود جناب مدير بپرسن و هي فكر نكن كه (( دامبلدور چي تو ذهنش بوده ؟! ))
9011.gif

اونا ميتونستن خيلي راحت تر از وارد شدن به بانك جادوگرا يكي از اين پرتره ها رو گير بيارن درست ميگم ؟!
اين سوال موقع خوندن كتاب هفتم اعصاب من رو خورد كرد .
درسته ... اما پرتره ی دامبلدور که هنوز جایی نبود ...یعنی بعد از مرگش فقط تو دفترش بود .جای دیگه ای رو ذکر نکرده.
بعدم اگه خود دامبلدور با خودشون اینور اونور میبردن که دیگه معمایی واسه حل کردن نداشتن!
 

ROOZBEH33

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 ژانویه 2005
نوشته‌ها
971
لایک‌ها
372
سن
40
محل سکونت
Sacramento, CA
از این جور ایرادات که توی داستان زیاده ... مثلا همیشه برای من سوال بوده که چطور هرمیون حق داره از اون ساعت شنی استفاده کنه برای برگشتن به زمان گذشته، ولی هیچ جای دیگه داستان ازش استفاده نمیشه؟

گیریم که مرگ رو نمیشه باهاش برگردوند؛ خیلی مشکلات دیگه رو که میشه حل کرد!
nea.gif


این موضوع چندین ساله داره منو آزار میده
biggrin.gif


درسته ... اما پرتره ی دامبلدور که هنوز جایی نبود ...یعنی بعد از مرگش فقط تو دفترش بود .جای دیگه ای رو ذکر نکرده.
بعدم اگه خود دامبلدور با خودشون اینور اونور میبردن که دیگه معمایی واسه حل کردن نداشتن!

درسته از اين جور اشكالات زياده . ما بحثمون تو فضاي فانتزي و جادوييه ولي نويسنده ميتونه با آوردن دليل هاي مناسب توي همين فضاي تخيلي هم منطق رو حفظ كنه . مثلا براي همين جريان پرتره اگه مي گفت : پرتره ها اسراري كه صاحبشون نمي خواد رو فاش نمي كنن يا يه همچين دليلي ديگه كسي نمي تونه بگه چرا از اين پرتره استفاده نكردند . يا اينكه ساعت شني رو فقط كسي مي تونه استفاده كنه كه اسمش هرميون باشه و تو كتاب 4 ؟ باشه :D و بخواد باهاش درس بخونه مگر اينكه هري پاتر لازمش داشته باشه . خلاصه يه دليلي بياره
1504.gif



يه نكته ديگه هم كه منو اذيت مي كنه جريان اون آينه شكسته است . اولا كه هري مي تونست با يه نگاه به اون و پرسيدن از پدرخوانده اش كه اي پدرخوانده تو حالت خوبه يا نه !
1680.gif
ديگه بلند نشه دنبالش بره به اونجا كه ولدامورت نقشه كشيده بود . ( آخر كتاب 5 بود درسته ؟ اونجايي كه سيريوس ميميره )
دوما تو كل داستان من منتظر بودم كه يه كاربرد جالبي واسه اين آينه پيدا كنم اما غير از وسطاي آخر كتاب 7 كه هري توش داداش دامبلدور رو صدا مي زنه به درد ديگه اي نخورد . فكر مي كنم رولينگ اول مي خواسته يه چيزي بنويسه كه به اين ربط داشته باشه ولي بعدا پشيمون شده
3114.gif
.

به هرحال با اينكه از اين جور اشكالات بعضي وقتا پيش مياد اما در كل كتاب هري پاتر از قشنگ ترين كتاب هايي هست كه من تا بحال خوندم و لذت بردم . شب هاي دوران آموزشي سربازي وسط بيابون يزد اين كتاب منو با خودش به هاگوارتز مي برد
562.gif
.
اي دوست قصه اي ز محبت بگو كه من .... طفلم به طبع و طالب افسانه ام هنوز
عمري به گرد شمع جمال تو گشته ام ..... آتش نخورده بر پر پروانه ام هنوز
 

Bella_aster

مدیران قدیمی
تاریخ عضویت
21 آپریل 2007
نوشته‌ها
6,331
لایک‌ها
2,615
محل سکونت
Tehran
درسته از اين جور اشكالات زياده . ما بحثمون تو فضاي فانتزي و جادوييه ولي نويسنده ميتونه با آوردن دليل هاي مناسب توي همين فضاي تخيلي هم منطق رو حفظ كنه . مثلا براي همين جريان پرتره اگه مي گفت : پرتره ها اسراري كه صاحبشون نمي خواد رو فاش نمي كنن يا يه همچين دليلي ديگه كسي نمي تونه بگه چرا از اين پرتره استفاده نكردند . يا اينكه ساعت شني رو فقط كسي مي تونه استفاده كنه كه اسمش هرميون باشه و تو كتاب 4 ؟ باشه :D و بخواد باهاش درس بخونه مگر اينكه هري پاتر لازمش داشته باشه . خلاصه يه دليلي بياره
1504.gif



يه نكته ديگه هم كه منو اذيت مي كنه جريان اون آينه شكسته است . اولا كه هري مي تونست با يه نگاه به اون و پرسيدن از پدرخوانده اش كه اي پدرخوانده تو حالت خوبه يا نه !
1680.gif
ديگه بلند نشه دنبالش بره به اونجا كه ولدامورت نقشه كشيده بود . ( آخر كتاب 5 بود درسته ؟ اونجايي كه سيريوس ميميره )
دوما تو كل داستان من منتظر بودم كه يه كاربرد جالبي واسه اين آينه پيدا كنم اما غير از وسطاي آخر كتاب 7 كه هري توش داداش دامبلدور رو صدا مي زنه به درد ديگه اي نخورد . فكر مي كنم رولينگ اول مي خواسته يه چيزي بنويسه كه به اين ربط داشته باشه ولي بعدا پشيمون شده
3114.gif
.

به هرحال با اينكه از اين جور اشكالات بعضي وقتا پيش مياد اما در كل كتاب هري پاتر از قشنگ ترين كتاب هايي هست كه من تا بحال خوندم و لذت بردم . شب هاي دوران آموزشي سربازي وسط بيابون يزد اين كتاب منو با خودش به هاگوارتز مي برد
562.gif
.
اي دوست قصه اي ز محبت بگو كه من .... طفلم به طبع و طالب افسانه ام هنوز
عمري به گرد شمع جمال تو گشته ام ..... آتش نخورده بر پر پروانه ام هنوز
در مورد پرتره که خود رولینگ تو داستان اشاره ای به پرتره ی دامبلدور نکرده
smilie_dumbledore.gif
پس حتما دلیلی برای این کار بوده ... اما ساعت شنی رو آخر کتاب سه خود هرمیون گفت که ازش خسته شد ... به علاوه ساعت شنی فقط مخصوص وزارت خونه بود و تحت شرایطی خاص (مثل درس خوندن هرمیون
smilie_hermione_granger.gif
) در اختیار کسی قرار داده میشد ، اینو مک گوناگال به هرمیون گفته بود .خود هرمیون گفت که چقدر مک گوناگال بابتش سرش منت گذاشته و با چه دردسری گرفته...
smilie_mcgonagall2.gif


در مورد آینه هم فکر کنم اینطوری نباشه ... اگه یادتون باشه بعد از مرگ سیریوس هری رفت سراغ آینه اما جوابی نشنید ... بعدش یادش افتاد که سیریوس موقع مرگش آینه همراهش نبوده ... پس اگر قبل از رفتن به وزارت خونه هری سراغ آینه میرفت فایده نداشت چون معلوم نبود که همراه سیریوس باشه که همونطور که بعدش فهمیدیم هم همراهش نبود.
از طرفی اون موقع هری خیلی تحت فشار این فکر بود که الان پدرخوندش اسیره پس مطمئنا خیلی کم احتمال داشت که بیاد بیاره آینه رو ...

استفاده از آینه بیشتر جایی بود که ابرفورٍ به کمک هری اومد ...
اما یه چیزی الان یادم اومد ، آینه چطوری دسته ابرفورٍث بود؟(باید سه دور کتابو بخونم تا حفظ بشم!)

منم موافقم ... واقعا هری یه چیزه دیگست .
smilie_HarrryPotter2.gif
.. این سوالایی که مطرح میشه با یه ذره خلاقیت و منطق حل میشه ... اما در کل داستان خیلی جامعه... خیلی دوست داشتنی ..خیلی... از وقتی کتابای هری وارد زندگیم شده همه چیز برام فرق داره... اگر تو کتاب آخر هری میمرد واقعا افسردگی میگرفتم.
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
نکته ای که دنی درباره ساعت شنی و کلا بحث سفر در زمان مطرح کرد خیلی درسته ... یعنی اگه فرض کنیم که با ساعت شنی یا هر چیز دیگه ای بشه در زمان سفر کرد ، کلی ابهام و ایراد منطقی میشه از داستان گرفت ...


خود جی.کی قضیه رو اینطوری توجیه می کنه که با توجه به اینکه سفر در زمان می تونه اختلالات زمانی سنگین در گذشته و آینده بوجود بیاره ، فقط واسه کارای جزئی ازش استفاده بشه ... از نظر علمی هم معقول تره دیگه ...
invisible.gif
 

melpomene

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
17 آگوست 2007
نوشته‌ها
90
لایک‌ها
0
درسته ... اما پرتره ی دامبلدور که هنوز جایی نبود ...یعنی بعد از مرگش فقط تو دفترش بود .جای دیگه ای رو ذکر نکرده.
بعدم اگه خود دامبلدور با خودشون اینور اونور میبردن که دیگه معمایی واسه حل کردن نداشتن!


سلام دوستان. همونطور كه Sahar جان هم اشاره كردند پرتره دامبلدور فقط توي هاگوارتز بود و با توجه به اقدامات امنيتي شديدي كه از هاگوارتز مي شد رفتن به اونجا بيشتر شبيه خودكشي بود.
223.gif
ديديد كه هري هم وقتي ديگه واقعا مجبور بود به هاگوارتز رفت. به نظرم فكر كردن و حل كردن چند تا معما خيلي راحت تر و منطقي تر از در افتادن با يه مشت ديوانه ساز و مرگ خوار باشه!!!
pirates5B15D_th.gif
شما اينطور فكر نمي كنيد؟!

زيبايي داستان هاي خانم رولينگ مرهون قدرت تخيل فوق العاده شون و مطالعات زيادشونه. من از بچگي ام عاشق داستان هاي تخيلي بودم، مخصوصا اگه جادوگري توش بود. به كتاب هاي هري پاتر كه برخوردم با خودم گفتم اين روياي تمام دوران بچگي منه. قبلا بايد اين جا و اون جا چيزي پيدا مي كردم ولي اين كتاب ها مجموعه اي فوق العاده از تمام چيزهايي بودند كه بهشون علاقه داشتم
 

yue bochon

Registered User
تاریخ عضویت
17 سپتامبر 2007
نوشته‌ها
726
لایک‌ها
2
محل سکونت
Huashan
سلام
خوب اين ديوانه سازها رو كي كنترل ميكنه ؟ :blink:
 

melpomene

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
17 آگوست 2007
نوشته‌ها
90
لایک‌ها
0
سلام دوست عزيز. ديوانه سازها رو وزارتخونه كنترل مي كرد. اما خوب فكر كنم از همكاري با لرد ولدرمورت بيشتر لذت مي بردند
 

yue bochon

Registered User
تاریخ عضویت
17 سپتامبر 2007
نوشته‌ها
726
لایک‌ها
2
محل سکونت
Huashan
سلام دوست عزيز. ديوانه سازها رو وزارتخونه كنترل مي كرد. اما خوب فكر كنم از همكاري با لرد ولدرمورت بيشتر لذت مي بردند

ممنون

راستي چرا ولدومرت نميتونست هري پاترو شكست بگه ؟
درضمن هري خون خالص بود ؟
 

melpomene

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
17 آگوست 2007
نوشته‌ها
90
لایک‌ها
0
ممنون

راستي چرا ولدومرت نميتونست هري پاترو شكست بگه ؟
درضمن هري خون خالص بود ؟

خواهش :happy:

براي اينكه مادر هري جون خودش رو فدا كرد تا هري زنده بمونه.
154fs232528.gif
براي همين هم اين طلسم قديمي كه در واقع عشق مادرش بود توي خونش بود و اونو ضد ضربه مي كرد. كه البته اين سپر محافظ فقط تا كتاب چهارم به درد هري خورد چون بعد از اون خون هري توي رگهاي ولدرمورت هم بود.
2mo5pow.gif


اما هري هنوز يه شانس ديگه داشت و اون بودن در كنار خاله اش بود كه اين هم به نوعي سپر مدافعش بود. اما با رسيدن به هفده سالگي و دور شدن از اونها اين موقعيت هم از دستش رفت.
tantrumsmiley.gif
(راستي سر خاله هري چي اومد؟
89.gif
كسي مي دونه؟ جايي توي كتاب بهش اشاره شده بود؟)

مي مونه يه سپر ديگه و اون عشقه. چيزي كه هري ازش لبريز بود و ولدرمورت حتي تجربه اش هم نكرده بود. و البته به غير از اينها چيزهاي ديگه اي هم بودند مثل وفاداري، شجاعت، اميد، ...

و خوب مهمتر از تمام اينها اينكه ابر چوبدستي متعلق به هري بود
47b20s0.gif
و ولدرمورت با استفاده از اون چوب دستي نمي تونست به هري صدمه بزنه. اما خودش نمي دونست و فكر مي كرد ابر چوبدستي متعلق به خودشه! (البته راستشو بخواين من هنوز نفهميدم اگر ابر چوبدستي بايد به هري وفادار مي موند چرا وقتي هري رفت تو جنگل پيش ولدرمورت طلسم لرد بهش اثر كرد!؟:blink: )


آره. هري خون خالصه. چون هم مادرش جادوگر بوده هم پدرش
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
به نظرم هری دورگست
تایید میشه ، هری دورگه اس ... ولی جالبه که بچه هاش برحسب تعریف جی.کی ،pure blood محسوب میشن ! .... جی.کی گفته اگه والدین و پدربزرگ - مادربزرگ های (مجموعا 6 نفر) یه نفر جادوگر باشن ، pure blood محسوب میشه ... بنابراین بچه های هری ، خونشون خالصه ...
cleverman.gif



نظرتون چیه ؟
 

hajagha

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
20 دسامبر 2002
نوشته‌ها
470
لایک‌ها
4
سن
47
دیگه وقتی که خودش این حرف رو میزنه، ما چه نظری داریم سیمور؟!!
ولی در این مورد من یک کم اسلایترینم!!! اعتقاد دارم که خون خالص کسی که واقعاً خونش خالص باشه.
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
دیگه وقتی که خودش این حرف رو میزنه، ما چه نظری داریم سیمور؟!!
ولی در این مورد من یک کم اسلایترینم!!! اعتقاد دارم که خون خالص کسی که واقعاً خونش خالص باشه.
کاملا موافقم ...
 

Daneel Olivaw

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
12 جولای 2006
نوشته‌ها
2,316
لایک‌ها
31
محل سکونت
In my shell
خب آخه خون خالص 100% که نداریم .... بالاخره هر جادوگری در یه نقطه ای از شجره نامه اش! اجداد ماگل داشته. غیر از اینه؟
1628.gif

به نظر من کسی که پدر و مادرش جادوگر باشن باید خونش خالص محسوب بشه. ولی فکر کنم جی کی رولینگ با من مخالفه
1655.gif
 

hajagha

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
20 دسامبر 2002
نوشته‌ها
470
لایک‌ها
4
سن
47
من خیلی خیلی اگر بخوام تخفیف بدم، تا 3 نسل! یعنی اون 6 نفری که خانم رولینگ گفته، بشه 14 نفر. دیگه جا نداره!!!
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
اینی که دنی گفت ، کنجکاوی برانگیز بود ... "آیا همه جادوگرها در یه نقطه ای دورگه بودند " ... برم یه سرچی بکنم ...


اصولا ما اشراف زاده ها سخت گیر هستیم ...
305.gif
 

Bella_aster

مدیران قدیمی
تاریخ عضویت
21 آپریل 2007
نوشته‌ها
6,331
لایک‌ها
2,615
محل سکونت
Tehran
به نظرم وجود یه نفر تو یه شجرنامه ملاک نیست .... یعنی خوب فکر میکنم باید پدر و مادر و پدر بزرگ و مادر بزرگ و اینا رو دنبال کنی...مثلا اگه شوهر خاله یا زن عمو ماگل باشه که دورگگی محسوب نمیشه ...مهم اینه که اجداد پدری و مادری اصیل باشن....
من که دورگه بودن رو به اصیل بودن ترجیح میدم....
 
بالا