• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

رضاکاظمی

Rainy Sky

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
1 می 2008
نوشته‌ها
1,278
لایک‌ها
846
باران می‌بارد

و من

تمامِ روز را بدونِ چتر

به تو فکر می‌کردم.
 

Rainy Sky

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
1 می 2008
نوشته‌ها
1,278
لایک‌ها
846
برف می‌بارد

کودکان خوش‌حالَ‌ند

منْ غمگین.

دارد ردِّ پاهات را می‌پوشاند برف!
 

Rainy Sky

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
1 می 2008
نوشته‌ها
1,278
لایک‌ها
846
راه می‌روم

و شهر

زیر پاهام تمام می‌شود.

تو، هیچ‌کجا نیستی!
 

Rainy Sky

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
1 می 2008
نوشته‌ها
1,278
لایک‌ها
846
ایستاده‌ام کنار بندری مَه‌آلود

نگاهِ دوور شدن آخرین کشتی می‌کنم.

تنهایی، یعنی همین!
 

Rainy Sky

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
1 می 2008
نوشته‌ها
1,278
لایک‌ها
846
تو رفته ای و نمی دانی
زمین چقدر کوچک شده است
و تنهایی من
چه قدر بزرگ!
 

Rainy Sky

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
1 می 2008
نوشته‌ها
1,278
لایک‌ها
846
در این آسمان گرفته
بادبادکی اگر باشد
پرنده ها
پرواز را دوباره به یاد می آورند ...
 

A R @ M

همکار بازنشسته خاطرات ، سینما و تلویزیون
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 جولای 2007
نوشته‌ها
6,356
لایک‌ها
5,482
سفر

مرا از تو به هیچ‌کجا نمی‌برد

پشت سرم آب نریز ..
 

manuela89

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 نوامبر 2007
نوشته‌ها
1,643
لایک‌ها
1,241
پرنده ای میان چشم هات بود؛

حالا نیست.

دیگر چه گونه بنویسمت؟!
 

A R @ M

همکار بازنشسته خاطرات ، سینما و تلویزیون
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 جولای 2007
نوشته‌ها
6,356
لایک‌ها
5,482
دارم می‌روم جایی دوور

از تیر رَسِ چشم‌هات هم دوورتر

اما...؛

تکثیر شده‌ای تو... تکثیر شده‌ای تو...
 

Rainy Sky

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
1 می 2008
نوشته‌ها
1,278
لایک‌ها
846
تو را می خواهم
برای یک لحظه
و بعد
بگذار تا ابد
ابرها ببارند .
 

Rainy Sky

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
1 می 2008
نوشته‌ها
1,278
لایک‌ها
846
عشق
پروانه ای بود
که پشت دریچه چشمایت
می پرید
تقصیر نو نیست اگر
ندیدی اش!
 

Rainy Sky

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
1 می 2008
نوشته‌ها
1,278
لایک‌ها
846
میان ِ جنگل ِ کاج های تلخ
هر نیمکت ِ خالی
می تواند جای تو باشد.
و اینجا
چقـــــــــــدر نیمکت ِ خالی هست ...
 

my7xN

Registered User
تاریخ عضویت
24 می 2009
نوشته‌ها
3,354
لایک‌ها
1,343
عطر گیسووهات را نسیم

نه از سمرقند می‌آورد، نه بُخارا

حالا دیگر همه‌ی زنانِ شهر

بووی تو را می‌دهند!
 

Rainy Sky

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
1 می 2008
نوشته‌ها
1,278
لایک‌ها
846
تنهایی، شاخه‌ی درختی‌ست پشتِ پنجره‌اَم

گاهی لباسِ برگ می‌پوشد

گاهی لباسِ برف

اما؛ همیشه هست
 

Rainy Sky

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
1 می 2008
نوشته‌ها
1,278
لایک‌ها
846
قایقَ‌ت می‌شوم - بادبان‌َم باش

بگذار هرچه حرفْ پَشتِ‌مان می‌زنند مردم

بادِ هوا شود

دوورتَرِمان کند!
 

Rainy Sky

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
1 می 2008
نوشته‌ها
1,278
لایک‌ها
846
در آینه‌اَت

خودم را می‌بینم ای ماه

میان این‌همه ستاره‌ای وُ

باز تنها
 

Rainy Sky

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
1 می 2008
نوشته‌ها
1,278
لایک‌ها
846
تصدقِ چشم‌هات، کمی بخند

این‌طور که می‌باری

خورشید هم،

می‌ماند از رفتن!
 

Rainy Sky

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
1 می 2008
نوشته‌ها
1,278
لایک‌ها
846
در یک غرووبِ غم‌انگیز

مرا به سفرهای دوور خواهند بُرد

دُرناهای مهاجر
 

manuela89

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 نوامبر 2007
نوشته‌ها
1,643
لایک‌ها
1,241
شاعری در کوچه‌های شب

صدای قدم‌هاش را تا صبح

زیر لب سووت می‌زند.

شهر تمام می‌شود

تنهایی‌اَش آغاز!
 

manuela89

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 نوامبر 2007
نوشته‌ها
1,643
لایک‌ها
1,241
ین‌راه که می‌روم

به تُرکستان نیست.

حتا اگر

« کوچه‌ غلط » داده باشی!
 
بالا