برگزیده های پرشین تولز

رضاکاظمی

Rainy Sky

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
1 می 2008
نوشته‌ها
1,278
لایک‌ها
846
در گرگ و میشِ چشم‌هات

راه گم کرده‌ام

مهتابْ شو!
 

Rainy Sky

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
1 می 2008
نوشته‌ها
1,278
لایک‌ها
846
هيچ‌کس به خانه‌اش نرسيد امروز.
کودکي بازيگوش
تمامِ کوچه‌هاي شهر را ديشب
به نامِ تو کرده بود!
 

Rainy Sky

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
1 می 2008
نوشته‌ها
1,278
لایک‌ها
846
عُمری‌ست در شبِ چشم‌هات

گیر انداخته‌ای دلَ‌م را

حالا

پَرَم می‌دهی که برو؟!
 

Rainy Sky

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
1 می 2008
نوشته‌ها
1,278
لایک‌ها
846
تنها رازِ منی

تو را

به خدا هم فاش نمی‌کنم!
 

my7xN

Registered User
تاریخ عضویت
24 می 2009
نوشته‌ها
3,354
لایک‌ها
1,343
« تنها شده‌ام »

جمله‌ای کلیشه‌ای‌ست؛ اما

باور کن

تنها شده‌ام!
 

بـا ر ا ن

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
27 می 2008
نوشته‌ها
1,156
لایک‌ها
4,026
سن
32
نامه هات را بی نشانی،
به باد بِدِه
می رساند.
خانه ام بر باد است!
 

بـا ر ا ن

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
27 می 2008
نوشته‌ها
1,156
لایک‌ها
4,026
سن
32
مرزها
زبانِ فاصله را نمی فهمند.
هرچه دورتر میروم
نزدیکتر میشوی!
 

بـا ر ا ن

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
27 می 2008
نوشته‌ها
1,156
لایک‌ها
4,026
سن
32
پرستوها


گیج می خورند در آسمانِ شهر


و درخت ها


پاییز را از یاد نمی برند.



کجا مانده ای با بهاری که نیاورده ای هنووز؟!
 

بـا ر ا ن

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
27 می 2008
نوشته‌ها
1,156
لایک‌ها
4,026
سن
32
دارند تکراری می‌شوند عاشقانه‌هام

بیا دوباره اتفاق بیفتیم!:)( قشنگه)
 

manuela89

مدیر انجمن ادبیات
مدیر انجمن
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
5 نوامبر 2007
نوشته‌ها
1,643
لایک‌ها
1,241
این شعرها که جار می‌زنم
یعنی هنوز ابتدای عاشقی‌ست
وگرنه،
"عاشقانْ کُشته‌گانِ معشوق‌اَند
برنیاید زِ کُشته‌گانْ آواز"
 

Rainy Sky

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
1 می 2008
نوشته‌ها
1,278
لایک‌ها
846
این قطار

به هیچ‌کجا نمی‌برد تو را

پیاده شو!



ما در شهرِ اسباب‌بازی‌ها زنده‌گی می‌کنیم.
 

Rainy Sky

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
1 می 2008
نوشته‌ها
1,278
لایک‌ها
846
سال‌هاست مُرده‌ای وُ شهر
پُر شده‌‌ست بَدَل‌های تو
و من،
ندانسته هر روز
عاشق یکی می‌شوم!
 

Rainy Sky

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
1 می 2008
نوشته‌ها
1,278
لایک‌ها
846
هنوز کوچه ها همان اند
خیابان ها همان اند
پنجره ها و مردم ِ بی رویا .. همان!

تنها
تویی
که
نیستی !!!
 

بـا ر ا ن

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
27 می 2008
نوشته‌ها
1,156
لایک‌ها
4,026
سن
32
بهار ...

و این همه دلتنگی؟!

نه ،

شاید فرشته ای

فصلها را به اشتباه

ورق زده باشد.
 

بـا ر ا ن

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
27 می 2008
نوشته‌ها
1,156
لایک‌ها
4,026
سن
32
چه‌قدر تنهاست

شاعری که عاشقانه‌هاش

دست به دست می‌روند

به دست تو اما،

نمی‌رسند!
 

Rainy Sky

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
1 می 2008
نوشته‌ها
1,278
لایک‌ها
846
دلَ‌م دریاست؛

موّاج و توفانی.



در ساحلَ‌ت بمان!
 

Rainy Sky

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
1 می 2008
نوشته‌ها
1,278
لایک‌ها
846
با « یکی بود یکی نبود » شروع می‌شود این قصه

با یکی ماند یکی نماند، تمام.

یکی، من بودم یا تو؛ مهم نیست

مهمْ

قصه‌ای‌ست که تمام می‌شود!
 

Rainy Sky

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
1 می 2008
نوشته‌ها
1,278
لایک‌ها
846
این‌قدر به زنده‌گی‌اَم سَرَک نکش!

کوتاه‌تر از خواب‌های من

دیواری ندیده‌ای؟!
 

Rainy Sky

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
1 می 2008
نوشته‌ها
1,278
لایک‌ها
846
پاییز آمده

بیا کمی قدم بزنیم

بیرون از این قاب عکس
 

Rainy Sky

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
1 می 2008
نوشته‌ها
1,278
لایک‌ها
846
غم انگیز است پاییز

و غم انگیزتر،

وقتی تو باشی وُ

من برگ‌ها را با خیالَ‌ت

تنها قدم بزنم
 
بالا