برگزیده های پرشین تولز

زیباترین اشعار عاشقانه

Hamid_J

Registered User
تاریخ عضویت
20 ژوئن 2009
نوشته‌ها
1,611
لایک‌ها
716
محل سکونت
InMyDream
کاش میشد در عبور عابران
رد چشمان تو را پیدا کنم

درنگاه ساکت آیینه ها
ناز چشمان تورا معنا کنم

کاش میشد درحضور آسمان
دستها را تا نهایت بازکرد
ساقه خشکیده احساس را
با سرانگشت تبسم ناز کرد

کاشکی برقلبمان جای نهیب
یک تلنگر از حقیقت میزدیم

له نمیشد زیر پا احساسمان
یک شبی حرف از محبت میزدیم
 

کرکبود

Registered User
تاریخ عضویت
12 نوامبر 2009
نوشته‌ها
171
لایک‌ها
1
محل سکونت
گنبدکاووس
صداي قلب تو را پشت آن حصار بلند

هميشه مي‌شنوم

هميشه سوي تو مي‌آيم

هميشه در راهم

هميشه با توام اي جان

هميشه با من باش
 

niki11

Registered User
تاریخ عضویت
1 فوریه 2009
نوشته‌ها
708
لایک‌ها
2
سن
35
توقع زیادی بود؟
منتظر نباش که شبی بشنوی
از این دلبستگی ها ساده دل بریدم
که روسری تورا
در آن جامه دان قدیمی جا گذاشته ام
یا در آسمان
به ستاره ی دیگری سلام کرده ام.
توقعی از تو ندارم
اگر دوست نداری در همان دامنه ی دور دریا بمان.
هرجور تو راحتی.
همین سوسوی تو
از آن سوی پرده ی دوری
برای روشن کردن اتاق تنهایی من کافیست.

من که اینجا کاری نمیکنم
فقط گهگاه
گمان آمدن تو را در دفترم ثبت میکنم ،همین
این کار هم که نور نمیخواهد.

میدانم که مثل همیشه
به این حرفهای من میخندی
با چالهای مهربان گونه ات.

هنوز هم وقتی به روزهای زلالمان نزدیک میشویم
باران می آید

صدای باران را میشنوی؟...
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
من دل به كسی جز تو به آسان ندهم

چیـــــــزی كه گران خریدم ارزان ندهم

صد جان بدهم در آرزوی ِ دل ِ خویش

وان دل كه تو را خواست به صد جان ندهم
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
روزی که مرا بر گل رویت نظر افتاد / احساس نمودم که دلم در خطر افتاد
تا چشم من افتاد به گلبرگ جمالت / زیبایی گل های بهار از نظر افتاد . . .
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
برای همه وقت هایی که مرا به خنده واداشتی.
برای همه وقت هایی که به حرف هایم گوش دادی.
برای همه وقت هایی که به من جراْت و شهامت دادی.
برای همه وقت هایی که مرا در آغوش گرفتی.
برای همه وقت هایی که با من شریک شدی.
برای همه وقت هایی که خواستی در کنارم باشی.
برای همه وقت هایی که به من اعتماد کردی.
برای همه وقت هایی که مرا تحسین کردی.
برای همه وقت هایی که گفتی دوستت دارم.
برای همه وقت هایی که در فکر من بودی.
برای همه وقت هایی که برایم شادی آوردی.
برای همه وقت هایی که به تو احتیاج داشتم و تو با من بودی.
برای همه وقت هایی که دلتنگم بودی.
برای همه وقت هایی که به من دلداری دادی.
برای همه وقت هایی که در چشمانم نگریستی و صدای قلبم را شنیدی...
متشکرم . . .
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]تکیه به شونه هام نكن من از خودت خسته ترم...

مـا که بـه هم نمی رسیم , بسه دیگه بـذار بـرم..

کی گفته بود به جرم عشق یه عمری پرپرت کنم؟...

حیف تو نیست, کنج قفس چادر غم سرت کنم؟...

مـن نـه قلنـدر شبـم , نـه قهـرمـان قصـه هـا...

نـه برده ی حلقه به گوش , نه ناجی فرشته ها...

تـو ایـن دو روز زنـدگـی , شبیـه مـن فـراوونـه...

یه لحظه چشمات و ببند گذشتن از من آسونه...

من عاشقم همین و بس , غصه نداره بی کسی...

قشنگی قسمت ماست که ما به هم نمی رسیم
[/FONT]
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
وقتی تو نیستی
نه هست های ما

چونانکه بایدند
نه بایدها...
مثل همیشه آخر حرفم
وحرف آخرم را
با بغض می خورم

عمری است
لبخندهای لاغر خود را
دردل ذخیره می کنم:
باشد برای روز مبادا!

اما
در صفحه های تقویم
روزی به نام روز مبادا نیست

آن روز هرچه باشد
روزی شبیه دیروز
روزی شبیه فردا
روزی درستمثل همین روزهای ماست
اما کسی چه می داند؟
شاید
امروزنیز روزمبادا
باشد!
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
از پا تا سرت
سراسرت
نوری و نیرویی
وجود مقدست را در بر گرفته است
جنس تو ، جنس نان
نانی که آتش او را می پرستد
عشقم خاکستری زیر خاک بود
من با تو گر گرفتم
عشق من
عزیزم
پیشانی ات . پاهایت و دهانت
نانی است مقدس که زنده ام می دارد
آتش به تو درس خون داد
از آرد تقدس را فرا بگیر
و از نان بوی خوش را

پابلو نرودا
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]سالها رفت وهنوز [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] يک نفر نيست بپرسد از من
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif] که تو از پنجره عشق چه ها مي خواهي
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif] صبح تا نيمه ي شب منتظري
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif] همه جا مي نگري
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif] گاه با ماه سخن مي گويي
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]گاه با رهگذران
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif] خبر گمشده اي مي جويي
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif] راستي گمشده ات کيست؟کجاست؟
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]صدفي در دريا است؟
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif] نوري از روزنه فرداهاست؟
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif] يا خدايي است که از روز ازل پنهان است؟
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بارها آمد و رفت
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif] بارها انسان شد
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif] وبشر هيچ ندانست که بود
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif] خود اوهم به يقين آگه نيست
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]چون نمي داند کيست
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif] چون ندانست کجاست
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] چون ندارد خبر از خود که خداست...
[/FONT]
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم

تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم

شادم به خیال تو چو مهتاب شبانگاه
گر دامن وصل تو گرفتن نتوانم

با پرتو ماه آیم و چون سایه ی دیوار
گامی ز سر کوی تو رفتن نتوانم

دور از تو من سوخته در دامن شب ها
چون شمع سحر یک مژه خفتن نتوانم

فریاد ز بی مهریت ای گل که درین باغ
چون غنچه ی پایییز شکفتن نتوانم

ای چشم سخن گوی تو بشنو ز نگاهم
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم...
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
آسمان که جاری شد،
سبز شدی.
از دشت تا رود.فرصت روييدن، تا درو.
حالا از...
سهم من: يک بغل تو!
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
تو مرا میفهمی
من تورا میخواهم
و همین ساده ترین قصه ی یک انسان است
تو را میخوانی
من تورا ناب ترین شعر زمان میدانم
و تو هم میدانی تا ابد در دل من میمانی...
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
گاهی مثل باران
باید بارید
گاهی نرم و گاهی تند
و گاهی
خیس باید کرد
گلبرگ های زیبای برون را
وگاهی باید شکست
شاخه های زاید خشکیده را
تا سبز شوند جوانه ها
و بخوانند
ترانه عاشقی را
زیر قطرات نم نم بارون
و گاهی مثل باران
باید بخشید ترانه رندگی را
تا عاشقی کنند
پروانه ها
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
شايد آنروز كه نقاش خيال
روي پيشاني
ما نقش كابوس زمان را مي ريخت
رنگ مهتاب نبود
رنگ شب بود و سكوت
كه گره هاي ترك خورده ي عشق
روي تابوت زمان نقش شدند
نتوانستم من باز كنم
چون مرا در قفس ديگري از عشق بيانداخت به دام
و تو آزاد و رها در تپش پنجره ها غرق شدي
رنگ تقصير نداشت
دست خلاق هنر مند جهان
قصه ي ما را با هم
روي يك بوم كشيد
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
حس عجیب عمیقی ست
چیزی به گنگی پچ پچه ای
در همهمه ی فریادهای شکست موج بر سنگ
چیزی به عمق اقیانوس
به آرامی یک روز آفتابی قشنگ
دراز کشیده روی شن های سفید ساحل

حس ملیح قشنگی است
مثل پیچش پیچکی است بر سراپای وجودم
مثل جوانه زدن گندم های شب عید
جوانه می زند گیاه درونم
مثل سر بر آوردن گل از خاک
گل می کند انگار از برهوت جانم
مثل شکفتن غنچه ای
می شکوفم از ژرفای وجود

در آستانه ی تولدم انگار
هر لحظه ای هزار بار متولد می شوم

حسی عجیب پر ز ترنّم
هر چند مقارن تردید
امان... امان ز بیم و امید!

دلم سرود بلبل وترنم باران و فال حافظ می خواهد
چشم هایت را ببند
تا دلم از پی شیطنت چشم هایت
گم نشود
بخوان برای دلم
بخوان برای تک درخت یاسی که
سرک کشیده کنون
از کوچه باغ احساسم

تو و من،
سرود بلبل و ترنم باران
و ترانه ی پر سرود بهاران
حافظ و
تک درخت یاس
و کوچه باغ پر از احساس
و شکوفه های سرمست گیلاس
مست می شوم
گیج می روم

دارم چَرت وپَرت می گویم
چشم هایم را می بندم
تو بخوان...
صدای تو می پیچد در کوچه های درونم
که می خوانی تفال حافظ را
و دل من پروانه می شود

"...
گریه ی شام و سحر شکرکه ضایع نگشت
قطره ی باران ما گوهر یکدانه شد...
منزل حافظ کنون بارگه پادشاست
دل بر دلدار رفت جان بر جانانه شد
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
هميشه از نگاه تو با تو عبور ميکنم *** ازين که عاشق توام حس غرور ميکنم

دوباره با سلام تو تازه ي تازه ميشوم *** با نفس ساده ي تو غرق ترانه ميشوم

با تو ستاره ميشوم...با تو ستاره ميشوم...با تو ستاره ميشوم...

از سايه هاي ملتهب هميشه ميگريختم *** با رفتن تو هر نفس بغض دوباره ميشوم

ناجي شام شوکران هميشه عاشقم بمان *** به حرمت حضور توچون تو يگانه ميشوم

خانه به خانه ديدمت همچو فسانه ديدمت*** با تو ستاره ميشوم با تو ستاره ميشوم

با تو ستاره ميشوم...با تو ستاره ميشوم... با تو ستاره ميشوم...
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
ای کاش نقاش چیره دستی بودم

تا لحظات با تو بودن را در تابلویی می کشیدم

و به هنگام دلتنگی به آن می نگریستم .
ای کاش شاعر بودم

تا لحظات خوب با تو بودن را در شعری می گنجاندم

و به هنگام دلتنگی آن را می خواندم .
ولی حال که هیچ یک از اینها نیستم فقط میتوانم بگویم :
دوستت دارم...
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
نام تــو را می برم

خانه از نسیم عطر

از زیبایی سر شار می شود

نام تــو را می برم

هـــــزار آرزوی گمشده

آرزوی تــو پیدا می شود...
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
مثل یک معجزه یک خواب

مثل آبی بودن و آرامی آب

مثل لذت مثل عزت مثل آواز

مثل خورشید مثل امید مثل پرواز

مثل یک معجزه،یک خواب آمدی

آمدی در لحظه های سرد و بیتاب آمدی.....
 
بالا