آقای حجت، بازی روانی دقیقا یعنی چی؟ منظورتون چیه؟ چون اگر ملت برن و از دم هر چی دستشون رسید بخرن، قاعدتا صحنه هایی که شاهدش هستیم، خودش یه بازی روانی حساب می شه.
اقای حجت شما دارید سفسطه میکنید به چند دلیل:بازی روانی همین هست که اقایون بلند میشن میگن مردم قیمتش داره میره بالا
مردم بخرید ال میشه بل میشه
وقتی میریم جلوتر میبینیم این اقایون چندین میلیارد تومن سرمایه گزاری کردن و حالا شدن تحلیل گر اقتصادی
مردم عادی چطور ؟ نفری یه سکه ؟ دو سکه ؟ 10 سکه ؟
بازار داره روی حرف همین افراد به قولی تحلیل گر نما بالا میره
همین هایی که پول های هنگفتی روی همین سکه و ارز سرمایه گزاری کردن و براشون مهم نیست این کاری که میکنن اخرش چی میشه
هروقت که ذخایرشون غنی شد و قیمت ها بالا رفت شروع میکنن به فروختن
بعد فروش ذخایر عظیم اقایون قیمت ها کاهش پیدا میکنه
وقتی کاهش پیدا کرد زیر قیمت خرید از مردم مجددا خریداری میکنن و با تحریک بازار و خرید های عظیم مجددا سکه و ارز رو کمیاب میکنن و قیمت ها رو بالا میبرن
قطعا در اوج این قله افرادی هستن که میلیارد براشون رقمی به حساب نمیاد و وقتی میگم بازار رو جمع میکنن واقعا کل بازار رو به هر قیمتی که بدن جمع میکنن
حتی یادمه یک دوره برای بالا بردن قیمت ارز یک نفر پیدا شد و از تمام صرافی ها کل دارایی شون رو به قیمتی خیلی بالاتر از عرف بازار خریداری کرد
معلومه که یک هفته بعدش چی میشه !
قربانت / حجت
منظورم قیمت ارز بود نه طلا.
ارز هم داره دوست عزیز
بازی روانی همین هست که اقایون بلند میشن میگن مردم قیمتش داره میره بالا
مردم بخرید ال میشه بل میشه
وقتی میریم جلوتر میبینیم این اقایون چندین میلیارد تومن سرمایه گزاری کردن و حالا شدن تحلیل گر اقتصادی
مردم عادی چطور ؟ نفری یه سکه ؟ دو سکه ؟ 10 سکه ؟
بازار داره روی حرف همین افراد به قولی تحلیل گر نما بالا میره
همین هایی که پول های هنگفتی روی همین سکه و ارز سرمایه گزاری کردن و براشون مهم نیست این کاری که میکنن اخرش چی میشه
هروقت که ذخایرشون غنی شد و قیمت ها بالا رفت شروع میکنن به فروختن
بعد فروش ذخایر عظیم اقایون قیمت ها کاهش پیدا میکنه
وقتی کاهش پیدا کرد زیر قیمت خرید از مردم مجددا خریداری میکنن و با تحریک بازار و خرید های عظیم مجددا سکه و ارز رو کمیاب میکنن و قیمت ها رو بالا میبرن
قطعا در اوج این قله افرادی هستن که میلیارد براشون رقمی به حساب نمیاد و وقتی میگم بازار رو جمع میکنن واقعا کل بازار رو به هر قیمتی که بدن جمع میکنن
حتی یادمه یک دوره برای بالا بردن قیمت ارز یک نفر پیدا شد و از تمام صرافی ها کل دارایی شون رو به قیمتی خیلی بالاتر از عرف بازار خریداری کرد
معلومه که یک هفته بعدش چی میشه !
قربانت / حجت
کسی هم که بازی نخوره به قول شما، ارزش پولش از اول سال تا الان نصف شده. قیمت طلا هم چیزی نیست که پایین بیا باشه. لااقل در حدی که خود بانک می فروشه، می شه گفت قیمت پرتی نیست. البته دیگه کسی که سکه ای که در عرض چند روز یهو 1 میلیون شده رو می خره باید سی تی اسکن کرد.
قیمت طلا هم بستگی به قیمت جهانی داره هم ارزش دلار
با توجه به قرار داد ایران با هند
در حالت عادی قیمت طلا نباید به دلیل کمبود افزایش پیدا کنه
بلکه بر اساس افزایش قیمت دلار میتونه تغییر کنه
قیمت طلا هم بستگی به قیمت جهانی داره هم ارزش دلار
با توجه به قرار داد ایران با هند
در حالت عادی قیمت طلا نباید به دلیل کمبود افزایش پیدا کنه
بلکه بر اساس افزایش قیمت دلار میتونه تغییر کنه
تورم سمت عرضه يا تقاضا
برخلاف تصور عام در خصوص تورم، در اكثر جوامع ميزاني از تورم كنترل شده مطلوب شناخته مي شود و حتي نشانه سلامت اقتصاد است. چنانچه جوامعي كه طي دوره هايي با تورم منفي روبرو شدند آثار اجتماعي بسيار شديد و نامطلوبي(از جمله سرخوردگي توليدكنندگان و بعضا افزايش نرخ خودكشي و ...) تجربه كرده اند. يعني افزايش تدريجي و با شيب ملايم قيمتها سيگنالي براي بخش توليد جهت افزايش سرمايه گذاري ها در اين حوزه و بالا بردن سطح توليد است. در ادبيات اقتصاد اين نوع تورم را تورم طرف تقاضا مي نامند.
از طرف ديگر در كشور ايران با تجربه ساليان تورم افسارگسيخته، نوع ديگري از تورم شايع است كه به تورم ساختاري(يا طرف عرضه) شناخته مي شود. اين تورم ناشي از عدم توان و توازن بخش توليد براي جوابگويي به تقاضاست، به شكلي كه با هر ميزان بالا بردن قيمت بدليل مشكلات ساختاري، طرف توليد توان بالا بردن حجم توليد در حدي كه به طرف تقاضا برسد را ندارد. ريشه هاي اين مشكلات ساختاري را مي توان در آئين نامه ها و تعرفه هاي گمركي، نرخ بهره ها و اقتصاد دستوري، قوانين مالياتي، قاچاق و واردات بي رويه و عدم وحدت رويه در سياستگذاري هاي مالي و پولي، قوانين كار و ... يافت.
در اقتصادهاي سالم، بانك مركزي مسئول سياست هاي مالي و پولي شناخته شده و مستقل از نهادهاي سياسي نسبت به تنظيم بازارها، كنترل تورم، حفظ ارزش پول ملي، سياستگذاريهاي واردات و صادرات اقدام مي كند. مهم ترين ابزار بانكهاي مركزي نرخ بهره پايه(نرخ تنزيل مجدد يا همان نرخ بهره بين بانكي) است كه با بالا بردن آن سرعت گردش پول در جامعه را كند كرده و سياستهاي انقباضي را اجرا و تورم را كنترل مي كند و در دوره هايي كه ركود پيش بيني مي شود با پايين آوردن نرخ بهره به بخش توليد سيگنال مثبت مي دهد تا با افزايش عرضه از ركود جلوگيري كند. در چنين اقتصادهايي، در صورت عدم جوابگويي كاهش نرخ بهره، از سياست تحريك تقاضا نيز بصورت همزمان استفاده مي شود. مثل پرداخت وام كالا يا كارتهاي خريد.
اما در اقتصادهاي دچار مشكلات سمت عرضه، مخصوصا اگر به بيماري هاي مزمن ديگري مثل فرهنگ مصرف گرايي و قاچاق و وابستگي به واردات دچار باشيم، نرخ بهره بانكي به مانند تيغي دولبه عمل مي كند. پايين آوردن آن، چنانكه طي ساليان اخير تجربه شد باعث بهم ريختن بازارهاي موازي و نقدشونده مثل سكه، طلا و ارز خواهد شد و باعث ايجاد صف براي خريد وام و ايجاد فرصت براي رانتخواران خواهد شد. ضمنا بخش توليد براي دسترسي به وامها بايستي راهي دشوار را طي كند و با وجود قوانين كار سختگيرانه براي كارفرما، با كالاهاي ارزان قيمت شرق آسيا در بازار كشور رقابت كند. ضمنا نرخ بازده هر واحد توليدي با نرخ بازده بازارهاي جنبي ديگر(مثل سكه و دلار) نيز مقايسه مي شود !
حال تصور كنيد در چنين شرايط اقتصادي و پس از چندين سال سياست هاي شديد انبساطي(وام هاي زودبازده و پرداخت نقدي يارانه)، براي اين بيمار در حال احتضار چه كارهايي مي توان كرد؟ بديهي است كه علي رغم اثرات درازمدت مورفين براي بدن انسان، اگر باعث نجات جان وي در كوتاه مدت شود دكتر به انجام آن رضايت مي دهد.
اينجاست كه لبه دوم تيغ يعني بالا بردن نرخ بهره، خود را نمايان مي كند. بالا بردن نرخ بهره-مخصوصا اگر به شكل شوك به اقتصاد وارد شود- با شرايطي كه توصيف شد- جز به تعويق انداختن رويارويي با مساله اصلي كمك چنداني نمي كند. ممكن است مشكل حسابهاي قرمز بانكها پيش بانك مركزي تا مدتي حل شود و روند فرار سرمايه ها از بانكها نيز كندتر يا حتي متوقف شود، اما آنچه در اين ميان مغفول مانده است بخش توليد است كه نه در شرايط نرخ بهره پايين مي توانست وامي دريافت كند، ارزي فراهم كند و سرمايه گذاري توليدي نمايد و حالا كه نرخ بهره ها بصورت دستوري بالا رفته است نيز توجيه اقتصادي حيات خويش را در مقايسه با حسابهاي پربازده بانكي، نمي يابد.
صرفنظر از غير قابل اجتناب بودن اين تصميم، لازم است اثرات چنين تصميمي در كليه حوزه ها پيش بيني شود و ضمنا بصورت سنجيده اجرا شود. اجراي دفعتي چنين طرحي مي تواند باعث مضراتي بيشتر از فوايدش باشد. حتي اگر همين تصميم را بصورت برنامه اي از پيش اعلام شده و يكساله بصورت افزايش هاي 2 درصدي براي هر فصل اجرا كنيم، شايد بهتر باشد.
اگر دولت باور كند كه بعنوان يكي از بازيگران بازار نقشي محدود در ايجاد تغييرات دارد و بجاي تغييرات يك شبه اقدام به سياستگذاري هاي براي جهت دادن به آينده انتظارات مردم داشته باشد، گام اول براي حل مشكل بازارهاست.
طبق بسياري شواهد و تحليلهاي اقتصادي، نفس دخالت در بازارها باعث بسياري مشكلات است. آنچنان كه ثابت شده است، شم اقتصادي مردم بسيار بالا بوده و انتظارات مردم، آينده بازارها را رقم مي زند و نه دستورات حكومتي. اين موضوع در چندين مورد از جمله بالا بردن نرخ پيش فروش سكه بانكي تجربه و اثبات شده است. مردم به طريق مقتضي كليه گزينه هاي محتمل پيش روي دولت(و حتي گزينه غيرمحتمل مثل بالا بردن نرخ بهره بانكي) را پيش بيني كرده و خود را به طريقي براي آن آماده مي كنند. كليه برگهاي دولت پيش مردم نمايان بوده و هميشه عقل اقتصادي توده مردم يك گام جلوتر از دولت آينده اقتصاد را پيش بيني مي كنند.
بارها تاكيد شده كه نفس حضور و دخالت دولت باعث تحريك دوچندان بازارهاي سكه، طلا و ارز شده است. اگر پيش فروشهاي دولت و ايجاد شرايط رواني و صف هاي طويل جلوي بانكها و سياست سهميه بندي و ... نبود، تحريك تقاضاي سكه در حد فعلي نيز نمي بود. دولت با حضور خود، ايجاد مفسده و رانت مي كند. ممكن است "نسخه" افزايش نرخ بهره بانكي راهي براي برون رفت از وضع فعلي در نظر گرفته شود اما چون "دست قدرتمند دولت" بناست اين نسخه را بصورت دستوري اجرا نمايد، باز هم چاره اي جز ايجاد رانتها، مفسده هاي اطلاعاتي، سهميه بندي ها و استثناها و ... نخواهد بود، چنانچه پيش زمينه آن از طريق غيرقانوني اعلام كردن خريد و فروش دلار و ارز صورت گرفته است. نويسنده به ضرس قاطع معتقد است كه در صورت كاهش دخالت دولت در بازارها و كاهش محدوديتها، نيروهاي عرضه و تقاضا به تعادل خواهند رسيد و دولت صرفا بعنوان مدير **** اقتصادي مي تواند نظاره گر نرخ تعادلي بين خريداران و فروشندگان باشد كه چندان هم از نرخ هاي فعلي بازار دور نيست. لازم است بدانيم اين فقط مسافران و دانشجويان و واردكنندگان نيستند كه متقاضي ارز هستند، تقاضاي مازاد بر 1000$ دلار براي مسافرت، ارسال هزينه تحصيل فرزنداني كه در خارج كشور به تحصيل مشغولند، افرادي كه به هر دليل براي خانواده خود خارج ايران كمك هزينه ارسال مي كنند و بسياري ديگر متقاضي دلار هستند و دولت موظف به جوابگويي به اين تقاضاي قانوني است.
بنابراين بيم آن وجود دارد كه علي رغم درست بنظر رسيدن نسخه افزايش نرخ بهره بانكي و هر چند كه اين تصميم سالها دير اتخاذ شده و ممكن است اثرات مثبت كه زماني مي داشت را ديگر نداشته باشد، در عين حال بدليل اينكه مجري آن دولت بوده و شيوه اجراي آن علي الظاهر دستوري خواهد بود، اثربخشي لازم را نداشته باشد.
عذر میخوام رک حرف میزنم ولی قبول کنید شما با مفاهیم بازار سرمایه اشنایی ندارین یکی از این مفاهیم اینه که بازار هوشمند هست اینه که میگن ساز وکار بازار با توجه به عرضه وتقاضا قیمتارو مشخص میکنه
این که میگن نباید به جنگ روندهای بازار رفت
شرح این مفاهیم اقتصادی خارج از حوصله این تایپیک هست اما شما میتونید تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه از جان مورفی رو مطلالعه بفرمایید که بیشتر بتونید اشنایی پیدا کنید
و در اخر : ما تا زمانی که توی این مملکت توهم دشمن رو داریم ومثل بعضی اقایون اگه دشمن رو ازمون بگیرن قادر به سخنرانی نیستیم...اما اینجا دیگه اقتصاد ومعیشت مردمه شوخی بردار نیست ...
و در اخر این مردم نیستن که مقصرا و به قول حضرات دلال شدن اشکال کار جای دیگری هست پس با هم صادق باشیم شاید دیگه از فردای این مملکت نترسیم