• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

سنتوری

masoud908

Registered User
تاریخ عضویت
23 ژانویه 2007
نوشته‌ها
193
لایک‌ها
145
سن
33
محل سکونت
Tehran
«سنتوري» روي پرده سينماهاي «دوبي»

A0406869.jpg


خبرگزاري فارس: اكران عمومي فيلم سينمايي «سنتوري» ساخته «داريوش مهرجويي» كه چندي است در دوبي آغاز شده، با استقبال مخاطبين روبرو است.


به گزارش خبرنگار سينمايي فارس،در مراسم افتتاحيه اكران «سنتوري» بيش از 800 نفر حضور داشته‌اند و مسئولين سينماي نمايش دهنده به طور همزمان دو سالن ديگر را نيز به نمايش اين فيلم اختصاص داده اند.
يك شركت مشاور املاك در دوبي به نام وايد وي (wide way) كه صاحبان آن ايراني هستند تمام هزينه‌هاي اكران فيلم را در دوبي متقبل شده‌اند.
در دعوتنامه مراسم افتتاحيه نمايش سنتوري در دبي آمده است: پس از فراز و نشيب‌هاي بسيار در اكران فيلم سنتوري در ايران، كه به دليل عدم مراقبت از نسخه اصلي فيلم در نهايت منجر به پخش سي‌دي غير مجاز آن شد، بر آن شديم تا جهت احترام به 40 سال سابقه فيلمسازي داريوش مهرجويي اين فيلم را براي علاقمندان به سينماي مهرجويي بر روي پرده نقره‌اي به نمايش بگذاريم. اميد است بتوانيم با حمايت از اين فيلم گام مؤثري در جهت اعتلاي سينماي ايران برداريم.
براساس اين گزارش،اكران عمومي «سنتوري» تا 3 هفته بر پرده سينماهاي دوبي ادامه دارد.
 

king_dani

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
26 می 2005
نوشته‌ها
4,970
لایک‌ها
5
سن
43
محل سکونت
London UK
تشکر ،پس لطف کنید شما هم نسبت هایی را که به من بخاطر آن جمله دادید پس بگیرید تا باعث سو تفاهم دوستان نشود اگر زحمتی نیست .
f_mehraboonkhm_7faa009.gif


درباره یادداشت خوابگرد :
به نظر من هم اگر ترانه ها رو از فیلم حذف کنی فیلم خیلی ضربه می خورد و شاید این همه استقبال ازش نمی شد ولی یک چیز دیگر هم باید در نظر بگیریم که این ترانه ها جزئی از فیلمند و بدون آنها اصلا وجود فیلم ممکن نبود مانند اینکه شما صدابرداری فیلم رو از فیلم حذف کنی آن وقت دیگر فلیم بی معنی می شد . نمیشود فیلم را بدون ترانه ها تصور کرد همانطور که نمی توان بدون صدا فیلم را تصور کرد .

من نسبتی به شما ندادم ، به سخنان شما صفاتی نسبت دادم که فکر می کنم همگی مان توافق داریم که به تفکراتی آنچنانی ، گفتن چنان صفاتی ، سخاوتمندی ست.
در ضمن ، فکر می کنم که نامهفوم حرف زدن شما را در پست های قبلی می پذیرید ، بنابراین ، اکنون که واضح به عذرخواهی پرداختید ، خود به خود چنان نسبت هایی به شما مردود است.

در ضمن ، شما در مورد موسیقی به یک نکته اساسی توجه نکرده اید ، فیلم بروی این قطعات ساخته شده نه این قطعات بروی فیلم ، انگار که مهرجویی برای اینها کلیپ سبک و خنکی ساخته باشد. در این صورت با اطمینان می توان گفت می شود فیلم را دور ریخت و بدی هایش را به فراموشی سپرد و به موسیقی چاوشی ( که بدون فیلم که گوش کردم ، ارتباط نسبی با آن بر قرار کردم ) گوش سپرد

موفق باشید
 

komeil66

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
773
لایک‌ها
9
محل سکونت
tehran
من نسبتی به شما ندادم ، به سخنان شما صفاتی نسبت دادم که فکر می کنم همگی مان توافق داریم که به تفکراتی آنچنانی ، گفتن چنان صفاتی ، سخاوتمندی ست.
در ضمن ، فکر می کنم که نامهفوم حرف زدن شما را در پست های قبلی می پذیرید ، بنابراین ، اکنون که واضح به عذرخواهی پرداختید ، خود به خود چنان نسبت هایی به شما مردود است.

در ضمن ، شما در مورد موسیقی به یک نکته اساسی توجه نکرده اید ، فیلم بروی این قطعات ساخته شده نه این قطعات بروی فیلم ، انگار که مهرجویی برای اینها کلیپ سبک و خنکی ساخته باشد. در این صورت با اطمینان می توان گفت می شود فیلم را دور ریخت و بدی هایش را به فراموشی سپرد و به موسیقی چاوشی ( که بدون فیلم که گوش کردم ، ارتباط نسبی با آن بر قرار کردم ) گوش سپرد

موفق باشید
biggrin.gif
 

komeil66

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
773
لایک‌ها
9
محل سکونت
tehran
با داریوش مهرجویی در باره توزیع قاچاق فیلم سنتوری
«دوران قرنطینه دیگر گذشته است»
پرویز جاهد





هنگامی که با داريوش مهرجويی تماس گرفتم گفت که علاقه ای به گفتگو در باره توزيع قاچاق دی وی دی فيلم سنتوری ندارد بلکه بيشتر مايل است در باره خود فيلم و جنبه های سينمايی آن حرف بزنيم اما مسئله توزيع فيلم در بازار ايران و پيامدهای آن و اظهارات جنجال برانگيز مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در اين مورد بسيار جدی تر از آن بود که بتوان ساده از کنار آن گذشت و با مهرجويی مطرح نکرد بنابراين گفتگو به آرامی پيرامون اين موضوع شروع شد اما بعد از چند لحظه با عصبانيت مهرجويی و خشم منطقی او از اين اقدام ضدقانونی و تبهکارانه متوقف ماند و به بحث های ديگر نرسيد. مهرجويی پخش اين گفتگو را مشروط به گفتگو با مسئولان سينمايی و فرهنگی کشور کرد اما تلاش من و دوستان من در راديو برای گفتگو با مسئولان تا کنون به جايی نرسيد بنابراين اين گفتگو با کسب اجازه مجدد از مهرجويی از راديو پخش شده است.

!

آقای مهرجویی از اینجا شروع کنیم که چرا سنتوری تا الان اکران نشد؟

اینکه دیگر دلیل خیلی واضحی دارد. به خاطر اینکه شخص شخیص آقای وزیر و معاونت ایشان آقای جعفری جلوه، شخصا و منفردا تصمیم گرفتند که علیرغم تمام امضاها و پذیرفتن‌های هیات‌های نظارت ساخت قبلی که پروانه ساخت دادند، پروانه نمایش دادند، در جشنواره‌ی فجر شرکت کرد، به آن جایزه دادند،جلوي نمايش آن را بگيرند.
بعد که دوباره به آن پروانه نمایش دادند و عکس‌ها و پوسترها و بیلبوردها، همه را مهر و امضاء کردند، فقط سه روز قبل از اینکه فیلم بیاید روی پرده، آقای جعفری جلوه به ما اعلام کرد که این فیلم را اکران نکنید و الان صلاح نیست.



شما چه تلاشی کردید برای اینکه این فیلم اکران شود؟

ما تلاشی نکردیم برای این که دیدیم یک حکم و دستوری آمده و از قدرت ما خارج بود چون که به پخش کننده‌ی ما اعلام کرده بودند که این را نگذارید اکران شود. ما رفتیم آنجا و با آنها صحبت کردیم و این ها گفتند که فعلا به صلاح نیست و ممکن است بعدها یک کسانی یک چیزهایی بگویند.

گفتیم آخر چه شده، چه اتفاقی افتاده که تا یک هفته پیش اشکالی نداشت و در این یک هفته، یک دفعه همه چیز عوض شد. قضیه چیست؟ و جواب درستی به ما نداند ولی بعدا معلوم شد به خاطر آن فیلم نقاب بوده و مناقشات داخلی پس از میز و مقام و این حرف‌ها که پس از بحث‌هایشان، این فیلم را قربانی کردند. قاعده ترس.

ظاهرا به شما گفته بودند که یک صحنه‌هایی را در بیاورید؟

نه. آنها همه‌اش بهانه بود.

صدای چاووشی را هم عوض کردید.

نه. عوض نکردیم. در سیستم‌های کنونی، صدای هرکسی را می‌توانید به صورت صدای کس دیگری در بیاورید و از این لحاظ هیچ مشکلی نیست. اغلب این خواننده‌ها همین‌طور هستند. اصلا این مشکل صدا و اینها، همه‌اش بهانه بود.

ولی به شما گفته بودند که صدای محسن چاووشی را دربیاورید؟

بله. این را که گفتند. گفتند ایشان مشکل دارد و ما کلی سر و کله زدیم با مامورین و غیره و آنها می‌گفتند نه، او مشکل دارد و بعد از اینکه این فیلم آمد، امکان دارد ما مجوز بدهیم به ایشان.

شما گویا نامه‌ای هم به **** نوشتید؟

بله. ما یک نامه‌ای به **** نوشتیم و تمام این ها را توضیح دادیم، ایشان هم اتفاقا زود عکس‌العمل نشان دادند و یک گروهی را تعیین کردند که بروند یک گزارش جامعی تهیه بکنند به سرپرستی حاج آقا رفیعا.

ایشان رفتند و این گزارش جامع را از وزارت ارشاد و بنیاد فارابی، جمع کردند، به عرض ایشان رساندند و ایشان هم گفتند که شما بروید و این مساله را به صورت قانونی دنبال بکنید. یک نامه بنویسید به وزارت ارشاد و حق‌تان را بخواهید.

ما هم این مسیر را الان داریم دنبال می‌کنیم. ولی خب، واکنش وزارت ارشاد بی‌اعتناعی و بی‌تفاوتی است و اصلا محل نمی‌گذارند.

الان هم که فیلم بصورت غیرقانونی و قاچاقی در‌آمد.

بله از آن اول هم ما به این ها گفتیم که اگر دیر بجنبید، بالاخره این فیلم درمی‌آید. الان سیستم‌های تکنولوژی جدید این است که، فیلم وقتی که از لابراتوار آمد بیرون دیگر دست ما نیست و هزار جور پیچ و خم مختلف دارد و روندهای مختلفی را طی می‌کند برای میکس، نظارت، فستیوال، زیرنویس گذاشتن و غیره و غیره. همه‌ی این ها دیگر خارج از اختیار ما است و اگر یک آدم ناتوی خیانتکاری باشد، راحت می‌تواند یک چنین فیلمی را ضبط کند و بیاید راحت بفروشد و بعد دانلود بکنند و بفرستند در شبکه.

به نظر شما چطور این فیلم پخش شد؟

از یک جایی درز کرده که من هنوز هم نفهمیدم. داریم تحقیق می‌کنیم. معلوم نمی‌شود، فیلمی که 3 ماه است کپی‌های آن در ارشاد هست و از این فیلم‌های خیلی محبوب بوده که همه، یک بار که دیدند باز خواستند آن را چندین بار دیگر ببینند. بعد این فیلم در جشنواره نشان داده شد. چندین کپی و چندین بار متوالی. حتی اضافه سانس هم می‌گذاشتند و بعد برای جشنواره‌های مختلف این فیلم را درخواست کردند و بالاخره از همین ایران فرستاده شد.

این نسخه‌ای که الان در بازار است، گویا زیرنویس انگلیسی دارد. یعنی این نشان می‌دهد که این فیلم، خارج از کشور پخش شده است یا...

نه. معلوم نیست. برای اینکه اولا فرمت این فیلم فرق می‌کند با آن فرمت فیلمی که ما داشتیم، دوم اینکه زیرنویس آن فرق می‌کند. یعنی یک جاهایی یک چیزهایی گذاشته اند، مثلا اذان را برایش ترجمه گذاشته اند درحالی که ما چنین چیزی نداشتیم. یا مثلا جاهای دیگر. اینطوری که دوستان دیده اند چون من که ندیده ام.

بعد زیر و بالای آن را سیاه کردند. یعنی فرمت این فیلم مثلا اگر یک و شصت و شش است، الان تبديل به یک و هشتاد و هشت کردند. یعنی اینکه بالا و پایین آن را سیاه کردند یعنی اسکوپ کرده اند. مثل اینکه آرمی چیزی بوده و روی آن را پوشانده اند.

صحنه‌هایی هم که قبلا از فيلم حذف شده بود، گويا در این نسخه‌هاي پخش شده وجود دارد.

بله دیگه. همین نسخه‌های اولیه بوده که ما دادیم به جشنواره. این همان نسخه‌ی اولیه است که ما دادیم به وزارت ارشاد که نگاه بکند و تعیین بکند که این چه هست و چه نیست.

این صحنه‌ها، قبل از اینکه به جشنواره ارائه کنید، درآمده بود. درست است؟

بله. بله. در جشنواره، یکی از صحنه‌های آن درآمده بود.

ولی در نسخه‌ی فعلی هست.

بله. معلوم می‌شود که از نسخه‌های اریژینال و اولیه است که ما به جشنواره دادیم.

واکنش وزارت ارشاد در اعتراض شما چه بوده؟

وزیر و معاونت و این ها که هیچ حرفی نمی‌زنند. سکوت محض. آقای اربابی فقط گفتند که این فیلم را احتمالا خود تهیه کننده رفته پخش کرده.

مگر تهیه کننده، مغز خر خورده که برود این فیلم را که این همه به جونش بستگی داشته، بیاید رایگان بدهد دست قاچاقچی‌ها که بیاید بیرون. که چه بشود. که مالش را بسوزاند؟


«در وزارت ارشاد اصلا کسی جوابگو نیست»، عکس از پرویز جاهد

گویا مسئولیت آن را متوجه تهیه کننده دانستند. واقعا تهیه کننده مسئول است در این مورد؟

خب، آخر مگر تهیه کننده احمق است که بیاید مال خودش را آتش بزند. برای چه این کار را بکند. این دقیقا همان سیستم ارشاد است. یعنی صد و هشتاد درجه اینورتر.

یعنی شما می‌گویید، آقا شما از اینجا بیرون دادید و آن ها می‌گویند، نخیر تو خودت اینکار را کردی. من آمدم می‌گویم من اصلا شاکی هستم، تو آمدی مال من را دزدیدی. بعد می‌گویند نه، دزد خود تو هستی.

مگر مرض دارم بیایم مال خودم را بدزدم. یعنی چه اصلا این حرف. می‌گویند به صلاح ایشان بوده که این فیلم را نشان ندهند. چه صلاحی داشتیم. ما صلاح نداشتیم، شما به ما فشار آوردید که گفتید نشان داده نشود؛ آن وقت به صلاح ما بوده است؟ یعنی سیستم ترور این شکلی است که هفت تیر را گذاشته روی گیجگاه تو و بعد می‌گوید خب به صلاح تو است که این کار را نکنی. و این یعنی حرف الکی و بی‌خود. این مثلا واکنش ارشاد است.

حالا عده‌ای از سینماگران، درخواست کردند که سنتوری اکران بشود که با اکران سنتوری به نوعی مقابله بشود با پدیده‌ی قاچاق دی وی دی. فکر می‌کنید تا چه حد این درخواست موثر است و جواب می‌گیرد؟

من فکر می‌کنم با این ذهنیتی که ما از ارشادی‌ها می‌بینیم، هیچ اثری ندارد. برای اینکه اینها مثل سنگ همین‌طور نشسته‌اند و شما را نگاه می‌کنند. نه جوابی می‌دهند، نه واکنشی نشان می‌دهند.

این‌ها، سکوت را بهترین حربه‌ی خودشان می‌دانند در مقابل شما. شما حساب کنید در این جشنواره فجر، چقدر انتقاد شد از این ها که آقا، لااقل یک نظم بدهید. مثلا این فردی که فيلم را از اینجا می‌ برد آنجا، یک برنامه‌ی دقیقی به او بدهید تا اشتباه نکند. هیچکس جواب نداد و هر روز هم بدتر شد. خب این یعنی چه؟ یعنی تو با کی طرف هستی؟ ظاهرا با اشباح طرف هستیم.

آقای مهرجویی، پدیده قاچاق دی وی دی، یک پدیده‌ی فقط مربوط به ایران نیست. یعنی شما الان می‌بینید که چینی‌ها در این کار دست دارند. مالزی دست دارد و همینطور کشورهای عربی. می‌دانید، نسخه‌های فیلم‌های هالیوودی هم تکثیر می‌شود، زودتر از نسخه‌های قانونی دیگر آن. منتها در آن سیستم، فیلم ساز یا تهیه کننده زياد ضرر نمی‌کنند چون به هر حال، جوابش را گرفته اند از سینما و اکران عمومی. فکر می‌کنم اینجا، مشکل اصلی در عدم نمایش سنتوری بود و نه پدیده‌ی قاچاق دی‌وی‌دی آن.

می‌دانید یک غرض ورزی خیلی آشکار این وسط دیده می‌شود که شما می‌آیید یک فیلم را منع می‌کنید و می‌گویید که صلاح نیست مردم ببینند. ولی بعد دی وی دی قاچاق آن در می‌آید که حتی اصلاح هم نشده و بعد در دسترس کامل مردم قرار می‌گیرد و شما هیچ واکنشی نشان نمی‌دهید.

واکنش طبیعی و عقلانی این است که زود بیایید فیلم را اکران بکنید در آن سیستمی که خودتان می‌خواستید. یعنی الان دیگر شما نمی‌توانید آن سیستم قرنطینه را همینطور دربست پیاده بکنید.

این یک هوشمندی و هوشیاری می‌خواهد که بفهمد الان دیگر دوران قرنطینه گذشته است. منتها نمی‌فهمند. مثل کبک. سرت را می‌کنی در برف، بعد فکر می‌کنی هیچکس شما را نمی‌بیند. ولی همه می‌بینند.

اصلا این کار شما، یک کار عبث است که در این سیستم می‌آیید، اول پروانه ساخت می‌دهید، بعد وام می‌دهید، بعد به آن پروانه نمایش می‌دهید، بعد جواز می‌دهید، بعد به آن جایزه می‌دهید؛ بعد آخر سر می‌گویید نه این فیلم ممنوع است. آخر این چه سیاستی است. چه کسی این را تایید می‌کند؛ این تناقض وحشتناک را.


«من شاکی هستم»، عکس از پرویز جاهد

این ها آمدند این فیلم را توقیف کردند که کسی آن را نبیند. ولی شما می‌بینید که فیلم تکثیر شده و همه آن را دیدند. تعداد بیشتري هم دیدند. مخاطبان عام و عادی سینما، ما می‌بینیم که این نسخه هاي تکثیر شده را گرفتند و دیدند. آن وقت مسئولان این را واقعا چطور توجیه می‌کنند؟

اصلا توجیه نمی‌کنند. مسئولان فکر می‌کنند که مسئولیت آن ها این است که هیچ چیزی را توجیه نکنند و جواب هیچکس را ندهند و هیچ کاری هم نکنند.

اتفاقا اگر الان این ها می‌آمدند یک جواب و واکنش معقولی می‌دادند، برای انتخابات آن ها هم خیلی خوب بود. برای اینکه الان وقت انتخابات است و مردم را که نمی‌توانید سرشان را شیره بمالید.

الان این فیلم محبوب مردم است. 95 درصد آرای مردمی را آورد و همه هم دوست داشتند این فیلم را ببینند. خب برای چه این فیلم را می‌سوزانید و نابود می‌کنید و سود آن را به جیب یک مشت قاچاقچی و دزد می‌ریزید.

این چه سیاستی است آخر. چه کسی جوابگوی این سیاست است. شما هم به جای اینکه با من مصاحبه کنید باید بروید و با آقای وزیر مصاحبه کنید. بروید با آقای جعفری جلوه مصاحبه کنید.

همه می‌خواهند با من مصاحبه کنند. خب من همین حرف‌ها را دائم تکرار می‌کنم ولی حرف من چه فایده دارد. شما باید بروید با او مصاحبه کنید تا بفهمید که برنامه‌شان درست هست حالا یا نیست. حالا من دائم اینجا داد بزنم، چه فایده‌ای دارد. کسی گوش نمی‌کند اصلا. کسی عمل نمی‌کند.

بنابراین شما این برنامه را نگذار، مگر اینکه اول بروید با آقای جعفری جلوه و بعد با آقای هرندی هم مصاحبه کنید، سر این قضیه، جواب آنها را هم بگیرید، بعد مصاحبه‌ی من را لابلای آن بگذارید. برای اینکه من دیگر خسته شدم.
 

komeil66

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
773
لایک‌ها
9
محل سکونت
tehran
فایل صوتی مصاحبه قبلی دانلود
//
واقعا عصبانیه ها ....بود البته !
f_beuahghm_54b118b.gif
 

masoud908

Registered User
تاریخ عضویت
23 ژانویه 2007
نوشته‌ها
193
لایک‌ها
145
سن
33
محل سکونت
Tehran
« نقد رجانیوز بخونید : یه مشت چرت و پرت محض »

سنتوری چه می گوید؟

سنتوري چه مي گويد؟ اين پرسش از همان ابتدا که خبر ممنوعيت نمايش عمومي فيلم منتشر شد، اذهان بسياري را به خود مشغول کرد. چون مردم ايران طي 10 سال اخير، آنقدر فيلم هاي نامناسب و زننده بر پرده سينماها ديده اند که از ممنوعيت نمايش يک فيلم، آن هم به کارگرداني داريوش مهرجويي شگفت زده شدند. هرچند فيلم به قدري سطحي و شعاري است که هرکس با ديدن آن، پي به اغراضش مي برد و به طور ناخودآگاه در دل مي گويد "حق داشتند که مجوزش ندادند" اما اشاراتي به برخي از جنبه هاي محتوايي اين فيلم براي روشن تر شدن عمق ابتذال، خالي از لطف نيست.

يکي از روش هاي فيلم هاي سينمايي براي دراماتيزه کردن ايده ها، قراردادن آن ها در قالب شخصيت هاي مثبت و منفي و تقابل آن هاست. در فيلم سنتوري نيز، با فرض مثبت بودن شخصيت علي سنتوري (بهرام رادان)، مادرش (رؤيا تيموريان) شخصيت منفي يا آدم بد فيلم است. وي زني متدين است که علي را به خاطر علاقه به موسيقي و سنتورنوازي از خانه بيرون مي کند و عامل اعتياد و از هم پاشيدن زندگي او مي شود. در يکي از صحنه ها که محوري ترين صحنه فيلم است، علي سنتوري با پيکري زخمي و در حالت خماري با مادرش رو در رو و درگير مي شود. در اين صحنه، مادر چادر نماز يکدست سفيد به سر دارد و در حال اداره يک مجلس مذهبي است و در ضمن چندين بار از زير تمثال منسوب به ائمه اطهار(ع) عبور مي کند و صدقه اي به پسرش مي دهد و او را از خود مي راند. مادر علي، نماد مردم متدين کشورمان و يا حتي **** اسلامي است.

داريوش مهرجويي البته به اين صحنه قناعت نمي کند و در ديالوگي که برادر علي سنتوري خطاب به وي و در تأييد درگيري اش با مادرش مي گويد، "کادر درستي کردي، قوم الظالمين همين ها هستند، بايد تو رويشان ايستاد و داد زد تا حق را گرفت"! (نقل به مضمون) به عقيده فيلم، اقشار مذهبي در خانه هايشان حتي قلم هم ندارند! (کنايه از اين که با فرهنگ بيگانه هستند) البته اين نگاه فيلم بيشتر نسبت به مادر تقابل آميز است و حتي تأکيد مي کند که مادر با فعاليت موسيقي علي مخالف است. در حالي که از پدر، تصويري به مراتب مثبت تر نشان مي دهد. چون پدر علي (مسعود رايگان) به سراغ او مي رود، از زباله داني نجاتش مي دهد، او را ترک مي دهد و به دنياي موسيقي برش مي گرداند. تمامي اين کارها بدون حضور و همکاري مادر انجام مي شود. اما پدر نماد چه کساني است؟ او يک سرمايه دار بزرگ و رئيس صنف بلورفروشان است. روزنامه شرق مي خواند و پيراهن يقه گرد به تن مي کند که تمامي اين نشانه ها، از او تيپي تکنوکرات مي سازد. به اين ترتيب مادر علي (به عنوان نماد اقشار متدين و اصولگرا) موجبات بدبختي فرزندشان را فراهم مي کنند، اما پدر علي (به عنوان نماد سرمايه دار تکنوکرات) او را نجات مي دهد.

بدون شک انتخاب نام علي براي شخصيت سنتوري، اتفاقي نبوده است. درست مثل پوشش عبا براي اين شخصيت معتاد و الکلي که همه اين قراين گواه اين هستند که فيلم به طور همه جانبه عليه فرهنگ اين مردم اسلحه کشيده است.

سنتوري از سياه نمايي جامعه پا را فراتر نهاده و فحاشي مي کند. مثلاً در يکي از ديالوگ ها، هانيه (گلشيفته فراهاني) مي گويد: "حالم از اين مملکت خشن، دروغگو و بي رحم که همه را معتاد و بدبخت مي کند به هم مي خورد" (نقل به مضمون) يا در صحنه ديگري، علي پس از ترک اعتياد به پزشک معالجش مي گويد "نمي خواهم دوباره به اين شهر خراب و وحشي برگردم."

از ديگر جنبه هاي محتوايي سنتوري، آموزش مو به موي تزريق مواد مخدر است. به گونه اي که در يکي از صحنه ها، تمامي مراحل آماده سازي مواد، تزريق وحتي حالات و احساسات پس از تزريق را نمايش مي دهد. در صحنه ديگري، چند معتاد با هم در اين باره گفت و گو مي کنند که چگونه مواد مخدر مصرف کنند تا لذت بيشتري ببرند. نمايش اين تصاوير نه تنها موجب بدآموزي است که نوعي احساس مثبت و ايجابي را نسبت به مصرف مواد القا مي کند.

به غير از تمام اين مسائل، نمايش عريان روابط نامشروع دختر و پسر در اين فيلم پررنگ است. تا آنجا که عکس علي سنتوري و هانيه را قبل از ازدواج در حالي كه در خانه تنها هستند و شوخي مي کنند، نمايش مي دهد.

سنتوري روايت سقوط يک کارگردان مدعي روشنفکري و فيلسوف مآبي است.
 

king_dani

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
26 می 2005
نوشته‌ها
4,970
لایک‌ها
5
سن
43
محل سکونت
London UK
« نقد رجانیوز بخونید : یه مشت چرت و پرت محض »

سنتوری چه می گوید؟

سنتوري چه مي گويد؟ اين پرسش از همان ابتدا که خبر ممنوعيت نمايش عمومي فيلم منتشر شد، اذهان بسياري را به خود مشغول کرد. چون مردم ايران طي 10 سال اخير، آنقدر فيلم هاي نامناسب و زننده بر پرده سينماها ديده اند که از ممنوعيت نمايش يک فيلم، آن هم به کارگرداني داريوش مهرجويي شگفت زده شدند. هرچند فيلم به قدري سطحي و شعاري است که هرکس با ديدن آن، پي به اغراضش مي برد و به طور ناخودآگاه در دل مي گويد "حق داشتند که مجوزش ندادند" اما اشاراتي به برخي از جنبه هاي محتوايي اين فيلم براي روشن تر شدن عمق ابتذال، خالي از لطف نيست.

يکي از روش هاي فيلم هاي سينمايي براي دراماتيزه کردن ايده ها، قراردادن آن ها در قالب شخصيت هاي مثبت و منفي و تقابل آن هاست. در فيلم سنتوري نيز، با فرض مثبت بودن شخصيت علي سنتوري (بهرام رادان)، مادرش (رؤيا تيموريان) شخصيت منفي يا آدم بد فيلم است. وي زني متدين است که علي را به خاطر علاقه به موسيقي و سنتورنوازي از خانه بيرون مي کند و عامل اعتياد و از هم پاشيدن زندگي او مي شود. در يکي از صحنه ها که محوري ترين صحنه فيلم است، علي سنتوري با پيکري زخمي و در حالت خماري با مادرش رو در رو و درگير مي شود. در اين صحنه، مادر چادر نماز يکدست سفيد به سر دارد و در حال اداره يک مجلس مذهبي است و در ضمن چندين بار از زير تمثال منسوب به ائمه اطهار(ع) عبور مي کند و صدقه اي به پسرش مي دهد و او را از خود مي راند. مادر علي، نماد مردم متدين کشورمان و يا حتي **** اسلامي است.

داريوش مهرجويي البته به اين صحنه قناعت نمي کند و در ديالوگي که برادر علي سنتوري خطاب به وي و در تأييد درگيري اش با مادرش مي گويد، "کادر درستي کردي، قوم الظالمين همين ها هستند، بايد تو رويشان ايستاد و داد زد تا حق را گرفت"! (نقل به مضمون) به عقيده فيلم، اقشار مذهبي در خانه هايشان حتي قلم هم ندارند! (کنايه از اين که با فرهنگ بيگانه هستند) البته اين نگاه فيلم بيشتر نسبت به مادر تقابل آميز است و حتي تأکيد مي کند که مادر با فعاليت موسيقي علي مخالف است. در حالي که از پدر، تصويري به مراتب مثبت تر نشان مي دهد. چون پدر علي (مسعود رايگان) به سراغ او مي رود، از زباله داني نجاتش مي دهد، او را ترک مي دهد و به دنياي موسيقي برش مي گرداند. تمامي اين کارها بدون حضور و همکاري مادر انجام مي شود. اما پدر نماد چه کساني است؟ او يک سرمايه دار بزرگ و رئيس صنف بلورفروشان است. روزنامه شرق مي خواند و پيراهن يقه گرد به تن مي کند که تمامي اين نشانه ها، از او تيپي تکنوکرات مي سازد. به اين ترتيب مادر علي (به عنوان نماد اقشار متدين و اصولگرا) موجبات بدبختي فرزندشان را فراهم مي کنند، اما پدر علي (به عنوان نماد سرمايه دار تکنوکرات) او را نجات مي دهد.

بدون شک انتخاب نام علي براي شخصيت سنتوري، اتفاقي نبوده است. درست مثل پوشش عبا براي اين شخصيت معتاد و الکلي که همه اين قراين گواه اين هستند که فيلم به طور همه جانبه عليه فرهنگ اين مردم اسلحه کشيده است.

سنتوري از سياه نمايي جامعه پا را فراتر نهاده و فحاشي مي کند. مثلاً در يکي از ديالوگ ها، هانيه (گلشيفته فراهاني) مي گويد: "حالم از اين مملکت خشن، دروغگو و بي رحم که همه را معتاد و بدبخت مي کند به هم مي خورد" (نقل به مضمون) يا در صحنه ديگري، علي پس از ترک اعتياد به پزشک معالجش مي گويد "نمي خواهم دوباره به اين شهر خراب و وحشي برگردم."

از ديگر جنبه هاي محتوايي سنتوري، آموزش مو به موي تزريق مواد مخدر است. به گونه اي که در يکي از صحنه ها، تمامي مراحل آماده سازي مواد، تزريق وحتي حالات و احساسات پس از تزريق را نمايش مي دهد. در صحنه ديگري، چند معتاد با هم در اين باره گفت و گو مي کنند که چگونه مواد مخدر مصرف کنند تا لذت بيشتري ببرند. نمايش اين تصاوير نه تنها موجب بدآموزي است که نوعي احساس مثبت و ايجابي را نسبت به مصرف مواد القا مي کند.

به غير از تمام اين مسائل، نمايش عريان روابط نامشروع دختر و پسر در اين فيلم پررنگ است. تا آنجا که عکس علي سنتوري و هانيه را قبل از ازدواج در حالي كه در خانه تنها هستند و شوخي مي کنند، نمايش مي دهد.

سنتوري روايت سقوط يک کارگردان مدعي روشنفکري و فيلسوف مآبي است.

دو کلمه هم از مادر عروس ، زشت ترین کار ، توجیه نازل ترین رفتار فرهنگی ( سانسور یک اثر هر چقدر هم مبتذل ) ، با پایین بودن ذاتی سطح فیلم است. به یاد داشته باشید که ، تمام سانسور چی ها ، در ظاهر به دنبال ارتقا "سطح فرهنگی" اثر هستند که از مادر مهربان تر نشان می دهند.

همین جا بار دیگر سانسور از هر نوع و در هر لباس را مردود می دانم و از ممنوع اعلام شدن این اثر به واقع مبتذل ابراز تاسف می کنم. بیش از همه مهرجویی از این ممنوعیت ضرر خورد ، به این دلیل که نخواهد فهمید چه کار مزخرفی تولید کرده.
موفق باشید
 

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
سنتوری رو دیدم
تویه یک جمعی که همه بیش از 2 بار فیلم رو دیده بودند

رفت و آمد آدمها
حرف زدن ها ، قدم زدن ها
شاید من تنها کسی بودم که نشسته بودم یک فیلم ببینم

شیفتگی ها منو برای دیدن حریص تر میکرد
در همون تک نگاه هایی که به فیلم میکردن نظرها داده میشد

-هی نگاه کن، اصلآ سیاستشون اینه به یکی اول مجوز میدن ، اجازه کنسرت میدن محبوب میشه ، مشهور میشه بعد اینجوری نابودش میکنن مثلآ الان فریدون کجاست؟! یا اون یکی چیه اسمش؟! بنیامین

داشتم با خودم فکر میکردم ، دوتا خواننده مثل اونها چه تهدید جدی میتونن باشن که این سناریو رو دولت براشون مینویسه؟ شاید هم من زیادی ساده نگاه میکنم!

فیلم به لحظه اوجش نزدیک میشه
جایی که علی سنتوری میره کنار خیابون از آشغالها غذا پیدا میکنه و شروع میکنه به خوردن
داشتم خودم رو آماده میکردم که بلند شم ، فکر کردم تموم شده ، ساعت رو نگاه کردم ، احساس میکردم از وقتی که گذاشتم رو فیلم راضیم اما یهو همه چیز خراب میشه
سر یه دختری از شیشه ماشین میاد پایین تا آدرس بپرسه

تعجب کردم! چرا تموم نشد؟!
و بعد زنگ زدن دختره به آقای بلورچی ، تیر خلاص به تمام هیجان من از دیدن یک فیلم خوب

باقی داستان مثل یک کابوس بود
به جز صحنه های دفع شدن سم از وجود علی
که رادان تنها نقطه جذب کننده اون بود

فیلم تموم میشه
بحث آخر فیلم رو بردم روی محمد سلوکی! نمیخواستم در مورد فیلم صحبت کنم
احساس کردم پس گردنی بدی خوردم

شاید اگر مهرجویی نبود ، شاید اگر این همه سر و صدا نبود ، این نمیشد

وقتی برگشتم خونه شروع کردم به بحث کردن با کسی که مدتها قبل فیلم رو دیده بود

بحث بالا گرفت

- خب منم وقتی فیلم رو دیدم سه روز در موردش فکر کردم
تو هم بشین همین کار رو بکن اما آخرش که چی؟!
چی میخواست به تو بگه!
این یک اشتباه از هنرمندانی با این قابلیت هست
ساختن این فیلم با این فضا ، در این اجتماع
فکر میکنی ملت ما چی میفهمن از این فیلم
فکر میکنی چی عوض میشه؟

جبهه گرفتم مقابل این حرفها
مگه قرار با هر فیلمی یک چیزی عوض شه؟
اما با خودم فکر کردم ، جدآ رسالت مهرجویی چی هست تو این جامعه؟!

شاید اولین فیلم ایرانی بود که دیدم اینقدر ، آواز به فیلم نشسته بود
نمونه خارجی هم زیاد سراغ ندارم


وقتی بحثم تموم شد
ساعت نزدیک 3 بود
با خودم فکر میکردم مهرجویی یک فیلمساز و بس
نه یک فیلسوف و نه یک نظریه پرداز اجتماعی
اگر خودش هم این رو قبول کنه میتونیم امیدوار باشیم فیلمهای بهتری ازش ببینیم

بی شک یکی از بهترین بازیهای چند سال اخیر سینما رو از رادان دیدم

از حالت چشمهاش در خماری و عادی
تا سقوط باورپذیرش

اما کلیشه پایانی
کلیشه کروات! خدای من چرا مهرجویی اینقدر پایین اومده؟
فیلم بین فیلمهای سال قبل سینمای ایران از نظر من بهترین هست
فیلمهای امسال هم! همون چندتایی که تو جشنواره دیدم و آخری که در اکران نوروزی دیدم هم چنگی به دل نمیزنن
اما انتظاری که داشتم رو تامین نکرد

دیالوگ جالبی داشت:
میدونی چند میلیون معتاد تو همین تهران خودمون هستن؟!
میلیون؟!
آره
یعنی مثل ما؟!
مثل ما

دیالوگ تو خرابه بین دوتا کارتون خواب رد و بدل میشه


من این فیلم رو رد نمیکنم!
اصلآ درجایگاهی نیستم که بخوام رد کنم یا نکنم
اون رو یک افتضاح نمیدونم مخصوصآ با روند رو به عقب سینمای ایران
اما اون رو یک شاهکار هم نمیدونم
فیلمی با المانهای شناخته شده
بازی رادان ، صدا و آهنگ مناسب نقاط قوتش بود
سکانس برگشتن علی به خونه ، سفید پوشی مادر در بین سیاه پوشان
همراه دیالوگ:
همش دلا ، راست میشه اما سری به بچه اش نمیزنه

به همراه سکانس غذا خوردنش با آدمهایی که دیگه از جنس اونها شده بود
با وجود اینکه شاید صحنه های آشنایی بودن ، اما سکانسهای به یادماندی فیلم هستند به نظر من
 

komeil66

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
773
لایک‌ها
9
محل سکونت
tehran
سنتوری رو دیدم
تویه یک جمعی که همه بیش از 2 بار فیلم رو دیده بودند

رفت و آمد آدمها
حرف زدن ها ، قدم زدن ها
شاید من تنها کسی بودم که نشسته بودم یک فیلم ببینم

شیفتگی ها منو برای دیدن حریص تر میکرد
در همون تک نگاه هایی که به فیلم میکردن نظرها داده میشد

-هی نگاه کن، اصلآ سیاستشون اینه به یکی اول مجوز میدن ، اجازه کنسرت میدن محبوب میشه ، مشهور میشه بعد اینجوری نابودش میکنن مثلآ الان فریدون کجاست؟! یا اون یکی چیه اسمش؟! بنیامین

داشتم با خودم فکر میکردم ، دوتا خواننده مثل اونها چه تهدید جدی میتونن باشن که این سناریو رو دولت براشون مینویسه؟ شاید هم من زیادی ساده نگاه میکنم!

فیلم به لحظه اوجش نزدیک میشه
جایی که علی سنتوری میره کنار خیابون از آشغالها غذا پیدا میکنه و شروع میکنه به خوردن
داشتم خودم رو آماده میکردم که بلند شم ، فکر کردم تموم شده ، ساعت رو نگاه کردم ، احساس میکردم از وقتی که گذاشتم رو فیلم راضیم اما یهو همه چیز خراب میشه
سر یه دختری از شیشه ماشین میاد پایین تا آدرس بپرسه

تعجب کردم! چرا تموم نشد؟!
و بعد زنگ زدن دختره به آقای بلورچی ، تیر خلاص به تمام هیجان من از دیدن یک فیلم خوب

باقی داستان مثل یک کابوس بود
به جز صحنه های دفع شدن سم از وجود علی
که رادان تنها نقطه جذب کننده اون بود

فیلم تموم میشه
بحث آخر فیلم رو بردم روی محمد سلوکی! نمیخواستم در مورد فیلم صحبت کنم
احساس کردم پس گردنی بدی خوردم

شاید اگر مهرجویی نبود ، شاید اگر این همه سر و صدا نبود ، این نمیشد

وقتی برگشتم خونه شروع کردم به بحث کردن با کسی که مدتها قبل فیلم رو دیده بود

بحث بالا گرفت

- خب منم وقتی فیلم رو دیدم سه روز در موردش فکر کردم
تو هم بشین همین کار رو بکن اما آخرش که چی؟!
چی میخواست به تو بگه!
این یک اشتباه از هنرمندانی با این قابلیت هست
ساختن این فیلم با این فضا ، در این اجتماع
فکر میکنی ملت ما چی میفهمن از این فیلم
فکر میکنی چی عوض میشه؟

جبهه گرفتم مقابل این حرفها
مگه قرار با هر فیلمی یک چیزی عوض شه؟
اما با خودم فکر کردم ، جدآ رسالت مهرجویی چی هست تو این جامعه؟!

شاید اولین فیلم ایرانی بود که دیدم اینقدر ، آواز به فیلم نشسته بود
نمونه خارجی هم زیاد سراغ ندارم


وقتی بحثم تموم شد
ساعت نزدیک 3 بود
با خودم فکر میکردم مهرجویی یک فیلمساز و بس
نه یک فیلسوف و نه یک نظریه پرداز اجتماعی
اگر خودش هم این رو قبول کنه میتونیم امیدوار باشیم فیلمهای بهتری ازش ببینیم

بی شک یکی از بهترین بازیهای چند سال اخیر سینما رو از رادان دیدم

از حالت چشمهاش در خماری و عادی
تا سقوط باورپذیرش

اما کلیشه پایانی
کلیشه کروات! خدای من چرا مهرجویی اینقدر پایین اومده؟
فیلم بین فیلمهای سال قبل سینمای ایران از نظر من بهترین هست
فیلمهای امسال هم! همون چندتایی که تو جشنواره دیدم و آخری که در اکران نوروزی دیدم هم چنگی به دل نمیزنن
اما انتظاری که داشتم رو تامین نکرد

دیالوگ جالبی داشت:
میدونی چند میلیون معتاد تو همین تهران خودمون هستن؟!
میلیون؟!
آره
یعنی مثل ما؟!
مثل ما

دیالوگ تو خرابه بین دوتا کارتون خواب رد و بدل میشه


من این فیلم رو رد نمیکنم!
اصلآ درجایگاهی نیستم که بخوام رد کنم یا نکنم
اون رو یک افتضاح نمیدونم مخصوصآ با روند رو به عقب سینمای ایران
اما اون رو یک شاهکار هم نمیدونم
فیلمی با المانهای شناخته شده
بازی رادان ، صدا و آهنگ مناسب نقاط قوتش بود
سکانس برگشتن علی به خونه ، سفید پوشی مادر در بین سیاه پوشان
همراه دیالوگ:
همش دلا ، راست میشه اما سری به بچه اش نمیزنه

به همراه سکانس غذا خوردنش با آدمهایی که دیگه از جنس اونها شده بود
با وجود اینکه شاید صحنه های آشنایی بودن ، اما سکانسهای به یادماندی فیلم هستند به نظر من
در مورد پایان فیلم من هم تقریبا همین نظر رو دارم ...

اینکه اینقدر نظرات متفاوته هم خیلی جالبه

و کاش زودتر این پست را زده بودید علی جان ....
 

komeil66

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
773
لایک‌ها
9
محل سکونت
tehran
...و این فیلم هیچ چیز خوبی نداشت !

بخشی ازاظهارات وزیر ارشاد که هفته پیش در جراید منتشر شد



...وزير ارشاد دولت احمدي نژاد در ادامه به ارائه نکاتي درباره يکي از فيلم هاي اکران نشده سال گذشته بدون ذکر نام پرداخت که از مستندات سخنانش مي شد عنوان «سنتوري» را حدس زد. وي با انتقاد از برخي کارمندان وزارت ارشاد که پروانه ساخت فيلم مذکور را ارائه کرده اند، گفت؛ «در سال گذشته، دوستان ما جلوي نمايش فيلمي را بحق گرفتند. آن فيلم را وقتي منصفانه در دادگاه وجدان ملي و ديني خود بنشينيم و ببينيم، حتي يک نکته مثبت هم در آن پيدا نمي کنيم. چه توجيهي دارد که حتي اجازه دهيم اين فيلم توليد شود. اين فيلم هر بدي که توانسته در خودش جا داده، از اتهام به دين تا اتهام به ايران و اتهام به هموطنان و سياه نمايي جامعه.»به گفته صفارهرندي اين فيلم جامعه را سياه، منحط، وحشي و فاسد نشان داده است. وي با بيان اينکه «نبايد به چنين فيلمي مجوز اکران داده شود»، گفت؛ «تا بنده در اين جايگاه هستم، قطعاً اجازه نخواهم داد فرهنگ ما سر از جايي در بياورد که هنرمند به عنوان متهم اول تباهي جامعه شناخته شود.»وي افزود؛ «ما با هنرمندي که کارنامه خوبي دارد، خصومت نداريم، بلکه با کساني خصومت داريم که به اين هنرمند مي گويند اين فيلم، بهترين فيلم توست.»وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي سپس کارمندان وزارت ارشاد را به دقت بيشتر دعوت کرد. وي گفت؛ «کارشناسان و ناظران وزارت ارشاد بايد مراقب باشند تا در حوزه هاي مختلف يک سر سوزن مسامحه در مقابل خرابکاري ها صورت نگيرد. نبايد اجازه دهيد از زير دست شما سندهاي پليد صادر و منتشر شود.»
 

aurora

Registered User
تاریخ عضویت
19 نوامبر 2003
نوشته‌ها
199
لایک‌ها
6
محل سکونت
In man's world
سنتوری رو دیدم
تویه یک جمعی که همه بیش از 2 بار فیلم رو دیده بودند

رفت و آمد آدمها
حرف زدن ها ، قدم زدن ها
شاید من تنها کسی بودم که نشسته بودم یک فیلم ببینم

شیفتگی ها منو برای دیدن حریص تر میکرد
در همون تک نگاه هایی که به فیلم میکردن نظرها داده میشد

-هی نگاه کن، اصلآ سیاستشون اینه به یکی اول مجوز میدن ، اجازه کنسرت میدن محبوب میشه ، مشهور میشه بعد اینجوری نابودش میکنن مثلآ الان فریدون کجاست؟! یا اون یکی چیه اسمش؟! بنیامین

داشتم با خودم فکر میکردم ، دوتا خواننده مثل اونها چه تهدید جدی میتونن باشن که این سناریو رو دولت براشون مینویسه؟ شاید هم من زیادی ساده نگاه میکنم!

فیلم به لحظه اوجش نزدیک میشه
جایی که علی سنتوری میره کنار خیابون از آشغالها غذا پیدا میکنه و شروع میکنه به خوردن
داشتم خودم رو آماده میکردم که بلند شم ، فکر کردم تموم شده ، ساعت رو نگاه کردم ، احساس میکردم از وقتی که گذاشتم رو فیلم راضیم اما یهو همه چیز خراب میشه
سر یه دختری از شیشه ماشین میاد پایین تا آدرس بپرسه

تعجب کردم! چرا تموم نشد؟!و بعد زنگ زدن دختره به آقای بلورچی ، تیر خلاص به تمام هیجان من از دیدن یک فیلم خوب

باقی داستان مثل یک کابوس بود
به جز صحنه های دفع شدن سم از وجود علی
که رادان تنها نقطه جذب کننده اون بود

فیلم تموم میشه
بحث آخر فیلم رو بردم روی محمد سلوکی! نمیخواستم در مورد فیلم صحبت کنم
احساس کردم پس گردنی بدی خوردم

شاید اگر مهرجویی نبود ، شاید اگر این همه سر و صدا نبود ، این نمیشد

وقتی برگشتم خونه شروع کردم به بحث کردن با کسی که مدتها قبل فیلم رو دیده بود

بحث بالا گرفت

- خب منم وقتی فیلم رو دیدم سه روز در موردش فکر کردم
تو هم بشین همین کار رو بکن اما آخرش که چی؟!
چی میخواست به تو بگه!
این یک اشتباه از هنرمندانی با این قابلیت هست
ساختن این فیلم با این فضا ، در این اجتماع
فکر میکنی ملت ما چی میفهمن از این فیلم
فکر میکنی چی عوض میشه؟

جبهه گرفتم مقابل این حرفها
مگه قرار با هر فیلمی یک چیزی عوض شه؟
اما با خودم فکر کردم ، جدآ رسالت مهرجویی چی هست تو این جامعه؟!

شاید اولین فیلم ایرانی بود که دیدم اینقدر ، آواز به فیلم نشسته بود
نمونه خارجی هم زیاد سراغ ندارم


وقتی بحثم تموم شد
ساعت نزدیک 3 بود
با خودم فکر میکردم مهرجویی یک فیلمساز و بس
نه یک فیلسوف و نه یک نظریه پرداز اجتماعی
اگر خودش هم این رو قبول کنه میتونیم امیدوار باشیم فیلمهای بهتری ازش ببینیم

بی شک یکی از بهترین بازیهای چند سال اخیر سینما رو از رادان دیدم

از حالت چشمهاش در خماری و عادی
تا سقوط باورپذیرش

اما کلیشه پایانی
کلیشه کروات! خدای من چرا مهرجویی اینقدر پایین اومده؟فیلم بین فیلمهای سال قبل سینمای ایران از نظر من بهترین هست
فیلمهای امسال هم! همون چندتایی که تو جشنواره دیدم و آخری که در اکران نوروزی دیدم هم چنگی به دل نمیزنن
اما انتظاری که داشتم رو تامین نکرد

دیالوگ جالبی داشت:
میدونی چند میلیون معتاد تو همین تهران خودمون هستن؟!
میلیون؟!
آره
یعنی مثل ما؟!
مثل ما

دیالوگ تو خرابه بین دوتا کارتون خواب رد و بدل میشه


من این فیلم رو رد نمیکنم!
اصلآ درجایگاهی نیستم که بخوام رد کنم یا نکنم
اون رو یک افتضاح نمیدونم مخصوصآ با روند رو به عقب سینمای ایران
اما اون رو یک شاهکار هم نمیدونم
فیلمی با المانهای شناخته شده
بازی رادان ، صدا و آهنگ مناسب نقاط قوتش بود
سکانس برگشتن علی به خونه ، سفید پوشی مادر در بین سیاه پوشان
همراه دیالوگ:
همش دلا ، راست میشه اما سری به بچه اش نمیزنه

به همراه سکانس غذا خوردنش با آدمهایی که دیگه از جنس اونها شده بود
با وجود اینکه شاید صحنه های آشنایی بودن ، اما سکانسهای به یادماندی فیلم هستند به نظر من

چقدر قشنگ نوشتید!! واقعا میگم...
برای نوشته پر رنگ اولی من جواب دارم... برای این تمام نشد که حیف بود... حیف بود که علی سنتوری اینجوری از عرش بیاد به فرش و بعدم همونجا بمونه... آره شاید خیلی از معتادها بیشتر از اون حق داشتن ولی داستان ما داستان علی بود... بعدم تمام فیلم من فکر میکردم که علی میمیره... اینی که آخر فیلم نمرد که هیچ... خوب هم شد انگار دنیا رو به من داده بودن... کلا کسی از سینما ناراضی بیرون نرفت.
داستان کراوات رو نمیفهمم! :)
 

aurora

Registered User
تاریخ عضویت
19 نوامبر 2003
نوشته‌ها
199
لایک‌ها
6
محل سکونت
In man's world
کلا بعضی از دیالوگ های این فیلم محشر بودن!
 

H-C

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
12 مارس 2008
نوشته‌ها
4,734
لایک‌ها
414
سن
34
محل سکونت
Tehran


حجت ف كه مدتي قبل به عنوان اصلي‌ترين پخش كننده‌ي قاچاق فيلم «سنتوري» دستگير شده گفت: از غيرقانوني بودن فروش اين فيلم اطلاعي نداشته‌ام.​

به گزارش خبرنگار سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با گذشت بيش از سه ماه از عرضه‌ي غير قانوني نسخه‌ي قاچاق فيلم «سنتوري»، امروز عامل اصلي قاچاق اين فيلم كه اسفند ماه معرفي شده بود، در يك برنامه‌ي راديويي به همراه مرتضي شايسته پخش‌كننده و فرامرز فرازمند تهيه‌كننده سنتوري حضور پيدا كرد و گفت: من از ابتدا سينماي ايران و فيلم‌هاي داريوش مهرجويي را از فيلم «گاو» دنبال مي‌كردم. حتي دليل انتخاب شغلم نيز علاقه‌ام به فرهنگ و سينما بوده است و مسائل مادي آن برايم اهميت چنداني نداشته است.​

او خود را 24 ساله و ديپلم رياضي معرفي كرد و ادامه داد: در مغازه‌ي كوچكي كه واقع در يكي از فقيرترين محله‌هاي تهران است، فيلم‌هاي مجاز را عرضه مي‌كردم و فيلم «سنتوري» تنها فيلم غير مجازي بود كه مسوولان در محل كارم يافتند.​

حجت ف كه در حال حاضر به قيد ضمانت آزاد شده است، از تهيه‌كننده‌ي اين فيلم طلب بخشش كرد وعنوان كرد: بعد از آزادي‌اش كار عرضه‌ي فيلم را به صورت قانوني ادامه خواهد داد.​

وي در مورد چگونگي ورود اين اتهام نيز اظهار كرد: عده‌ي زيادي به اين دليل دستگير شدند. اما از آنجا كه تعداد فيلم‌هاي من بيش از سايرين بود، به عنوان متهم اصلي شناخته شدم. در صورتيكه خود من هم اين فيلم را از طريق فرد ديگري تهيه مي‌كردم، اما از آنجا كه نتوانستم او را پيدا و معرفي كنم به عنوان عامل اصلي قاچاق اين فيلم شناخته شدم.​

بنا بر اين گزارش، فرامرز فرازمند تهيه‌كننده «سنتوري» در بخش ديگري از برنامه‌ي «ساعت 25» كه از راديو جوان پخش مي‌شد با تاكيد بر اينكه همچنان علت اصلي چگونگي اين اتفاق نامشخص است، گفت: يكي از علل اين حادثه را عطش مردم براي ديدن فيلم مي‌دانم و ما نيز براي جلوگيري از چنين اتفاقي هيچگونه اكران خصوصي‌ را براي فيلم نگذاشته بوديم.​

او با اشاره به ايراداتي كه در زيرنويس نسخه‌ي موجود در بازار وجود دارد، افزود: امروزه براي نمايش فيلم‌ها در خارج از كشور، زيرنويس توسط دستگاه‌هاي خاص به زبان كشورمقصد، بر روي فيلم حك مي‌شود بنابراين نسخه‌ي موجود در بازار، در هيچ كشوري به اين شكل اكران نشده است.​

به گزارش ايسنا، مرتضي شايسته، پخش‌كننده‌ي اين فيلم هم بدترين وضعيت را وضعيتي دانست كه فرد هم مال خود را از دست بدهد و هم در معرض اتهام قرار بگيرد.​

وي با اشاره به اين نكته كه تمامي عوامل فيلم افراد حرفه‌اي هستند، اعتقادش را اينگونه مطرح كرد: افراد حرفه‌اي به دليل عشقي كه به سينما دارند و به دليل علاقه‌اي كه براي ديدن فيلم‌هاي خود بر پرده‌ي نقره‌اي سينما و در كنار مردم دارند، چنين عملي را انجام نمي‌دهند و بيان اين اتهامات مي‌تواند باعث فرافكندن پوشش امنيتي براي دزدان وعاملين قاچاق باشد.​

او همچنين به قوانين سخت كشورهاي ديگر در زمينه قاچاق فيلم اشاره كرد و افزود: امروزه بسياري از فيلم‌هاي سينمايي ما توسط كشورهاي ديگر بر روي سايت‌هاي اينترنتي قرار مي‌گيرند و در اين راستا ما از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و وزارت امور خارجه‌ مي‌خواهيم جلوي اين روند را بگيرند.

سی نگاه
 

masoud908

Registered User
تاریخ عضویت
23 ژانویه 2007
نوشته‌ها
193
لایک‌ها
145
سن
33
محل سکونت
Tehran
این‌ها برخی از نماهای سنتوری هستند، که با بارها مرور فیلم در این یکی-دو ماهه به‌شان رسیده‌ام. جالبه، خوش‌اخلاقتون می‌کنه. درمورد این عکس‌ها، قسمت دومی هم درکار هست.

aroos-damad.jpg


رؤیا عالمی و امیر حسینی که عروس و داماد مهمان مامان بودند، عروس و داماد سنتوری نیز هستند.

dariyoosh.jpg


خود مهرجویی هم توی فیلم بازی کرده. توی جشن تولد دارد برای علی‌سنتوری دست می‌زند. باور نمی‌کنید؟ پس اون کسی که زیر فلش قرمز من هست، کی‌یه؟

shargh.jpg


در علی بلورچی، روزنامه‌ی شرق می‌خواند. توی این روزنامه، مثلاً با او که رئیس صنف بلورفروشان است، مصاحبه کرده‌اند.

ali.jpg


شمایل حضرت علی، روی دیوار خانه‌ی والدین علی.


haj1.jpg


علی، لباس حاج‌آقا را هم کشیده. مادرش به‌اش می‌گوید: «ولش کن!» و حاج‌آقا هم سعی دارد دست او را از لباس‌اش جدا کند.

piano.jpg


توی عروسی، تمام سازها صدمه می‌بینند، به‌جز این ساز کوفتی! پیانو. مهرجویی هم زیاد از پیانو تصویر نمی‌گیرد.

http://axsazi.wordpress.com/2008/04/29/santoory/
 

aurora

Registered User
تاریخ عضویت
19 نوامبر 2003
نوشته‌ها
199
لایک‌ها
6
محل سکونت
In man's world
وااااااای! چه جالب! لول! بسی دوست داشتیم!
 

komeil66

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
773
لایک‌ها
9
محل سکونت
tehran
جمهوری اسلامی تهدید کرد: قوه قضائیه به "سنتوری" مجوز اکران دهد ، مردم سینماها را خواهند بست!

عصرایران - روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود از تلاش سازندگان فیلم "سنتوری" برای گرفتن حکم قضایی جهت اکران این اثر سینمایی خبر داد .

به گزارش عصرایران ، این روزنامه اصولگرا ، در بخشی از این نوشتار با تمجید از وزارت ارشاد به دلیل توقیف آخرین ساخته داریوش مهرجویی نوشت: " بدون آنكه درصدد ارزيابي عملكرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در دولت نهم باشيم نمي توانيم از انصاف بگذريم كه برخورد مسئولان اين وزارت خانه با فيلم « سنتوري » يك برخورد منطقي متعهدانه و لازم بود. فيلم سنتوري از آن قبيل فيلم هائي نيست كه با قيچي كردن بخش يا بخش هائي از آن بتوان به آن مجوز نمايش داد. هركس اين فيلم را ديده باشد بدون آنكه ذره اي ترديد به خود راه دهد اساس آنرا در تضاد با فرهنگ و سنت جامعه ايراني تشخيص خواهد داد. در اين فيلم اخلاق اعتقادات احكام شرع و متوليان احكام شرع همه زير سئوال رفته اند. اگر اين بخش هاي معيوب از فيلم سنتوري حذف شود اصولا چيزي باقي نمي ماند تا بتوان آنرا عرضه كرد. "

این روزنامه افزود:"شايد مدافعان فيلم سنتوري به نتيجه داستان فيلم كه نجات يافتن يك معتاد و فعال شدن او براي به راه آوردن ديگران است متوسل شوند و جهت گيري آنرا مثبت بدانند اما سئوال اساسي اينست كه آيا درست است كه براي رسيدن به چنين نتيجه اي از مسيري عبور كنيم كه سرتاسر آلوده انحرافي لغزنده و در تضاد با فرهنگ و سنت جامعه است !

اين همان استدلالي است كه متاسفانه پشت بعضي از مجموعه هاي تلويزيوني نيز قرار دارد و « ساعت شني » يك نمونه از همين قبيل مجموعه ها بود. مدافعان « ساعت شني » با همين استدلال غيرمنطقي از آن دفاع مي كردند ولي خوشبختانه اظهارنظرهاي قوي و كارشناسانه صاحبنظران فرهنگي كه در قالب مصاحبه و مقاله منتشر شدند توانست مسئولان تلويزيون را مجاب كند و آن مجموعه را كوتاه كنند هر چند پخش همان قسمت ها ضايعات خود را در جامعه برجاي گذاشت . فيلم مسموم « مارمولك » نيز همين وضعيت را داشت ."

جمهوری اسلامی خبر داد: شنيده مي شود دست اندركاران فيلم سنتوري براي گرفتن مجوز نمايش به دستگاه قضائي متوسل شده اند و تلاش مي كنند حكمي بگيرند كه با آن بتوانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را وادار به عقب نشيني كنند .

این روزنامه در ادامه از قوه قضاییه خواست حتی اگر روال قانونی کار تولید "سنتوری" هم طی شده است ، در این باره طرف وزارت ارشاد را بگیرد: "بدون آنكه كسي را متهم كنيم لازم ميدانيم اين نكته را يادآور شويم كه دست اندركاران توليد هر فيلمي قطعا براي حل مشكل خود توجيهاتي دارند كه آنها را مطرح مي كنند. حتي شايد بعضي پيچ و خم هاي قانوني را هم با راهنمائي افراد آشنا با زواياي قوانين و مقررات طي كنند كه ظاهري موجه داشته باشد اما مسئولان قوه قضائيه در مواردي كه مسائل مهمي از قبيل مواجه بودن اعتقادات و اخلاق جامعه با مخاطرات مطرح هستند نبايد خود را در اين چارچوب ها محدود نمايند. مصالح **** و منافع مردم بايد در چنين مواردي محور باشند و داوري ها بايد بر اين اساس باشد. اجراي صحيح قانون نيز فقط از اين طريق ميسر است و غفلت از اين اصل به بيراهه رفتن است ."

جمهوری اسلامی در پایان تهدید کرده است: "مردم را به نافرماني دعوت نمي كنيم اما توجه مسئولان محترم قوه قضائيه را به اين واقعيت جلب مي كنيم كه اگر فيلم هائي از قبيل « سنتوري » كه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به حق نمايش آنرا ممنوع كرده بتوانند از قوه قضائيه مجوز نمايش بگيرند نوبت به ورود مردم به صحنه خواهد رسيد. در آن صورت اين مردم هستند كه در هر سينمائي كه بخواهد چنين فيلم آلوده اي را نمايش بدهد خواهند بست . بنابر اين به صلاح قوه قضائيه است كه اين تصميم خوب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را نشكند."

//

خواهند بست ،بدلیل تجمع برای دیدن !
 

komeil66

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
773
لایک‌ها
9
محل سکونت
tehran
پاسخ تهیه کننده :

خوانديم در سرمقاله اي تحت عنوان « اين تصميم خوب را نشكنيد » چاپ شده در روزنامه « جمهوري اسلامي » مورخ سه شنبه 7 خرداد ماه جاري در باب پديد آمدن يا نيامدن سينمائي در خور يك جامعه اسلامي نويسنده مطلب متاسفانه و بدون هيچ دليل منطقي سراغ فيلم « سنتوري » رفته است .
سخنان آن نويسنده محترم البته نظريه اي كاملا شخصي است و برهان و استدلالي در پشت اين نظريه خصوصي وجود ندارد. اما آنچه از كل عقيده و نظر ايشان قابل استنباط است اينكه به وضوح معلوم مي شود آن نويسنده محترم « سنتوري » را نديده به قاضي رفته است . اولا گفته است : « سنتوري از آن قبيل فيلمهائي نيست كه با قيچي كردن بخش يا بخشهائي از آن بتوان به آن مجوز نمايش داد. » توضيح مي دهيم كه فيلم « سنتوري » از سوي اداره كل ارزشيابي و نظارت سينماي حرفه اي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي پروانه نمايش گرفته و مسئله « بتوان به آن مجوز نمايش داد » مفهومي پيدا نمي كند. اضافه كنيم لابد اعضاي بازبين محترم و باسابقه و مجرب وزارت ارشاد متوجه عقايد آن نويسنده نبوده اند كه به فيلم مجوز نمايش داده اند و اينكه « شنيده شده كه دست اندركاران فيلم سنتوري براي گرفتن مجوز نمايش به دستگاه قضائي متوسل شده اند » به همان اندازه نامفهوم است .
ثانيا فيلم « سنتوري » به هيچ وجه در تضاد با فرهنگ و سنت جامعه ايراني نيست و آنها كه فيلم را ديده اند متفق القولند يك اثر اجتماعي با ارزش و تاثيرگذار مثبت است و دست روي يكي از بزرگترين معضلات جامعه كنوني يعني اعتياد گذاشته و به درستي راه چاره را نشان داده است . بنابراين نويسنده مطلب به ما بگويد در كجاي اين فيلم اخلاق و اعتقادات و احكام شرع و متوليات احكام شرع زير سئوال رفته است آيا ترسيم صادقانه يك معضل اجتماعي مثل اعتياد از ديدگاه صرفا شخصي چنين مسائلي را به ذهن ايشان رسوخ داده است
ثالثا قوه قضائيه و مسئولان محترم آن بهتر از هر كس به اصول قانوني ايران واقف هستند و بنابر اين احتياجي به نصيحت و يا آشنا كردن آنان به وظايف شان نيست . رابعا براي اطلاع آن نويسنده محترم يادآور مي شويم كه جهت حل مشكل فيلم « سنتوري » و بعضي از پيچ و خم هاي قانوني نياز به راهنماي افراد آشنا نيست چرا كه فيلم همه گونه مجوز داشته از تصويب فيلمنامه و پروانه ساخت گرفته تا پروانه نمايش و ايشان لابد مطلع نبوده اند كه فيلم جايزه سيمرغ بلورين بهترين فيلم مردمي و سيمرغ بلورين بهترين بازيگر مرد را در جشنواره فيلم فجر دريافت كرده است .
محض اطلاع آن نويسنده عزيز بايد بگوييم كه بيهوده سعي كرده است مردم را به نافرماني دعوت كند زيرا ميليونها ايراني فيلم را بطور قاچاق ديده و پسنديده و تحسين كرده اند مي دانيد چرا چون « سنتوري » را داريوش مهرجوئي كارگردان فيلم « گاو » ساخته كه حضرت امام خميني (ره ) فيلم و فيلمساز آن را بعنوان يك اثر با ارزش سينمائي دانسته اند. والسلام .
فرامرز فرازمند
(تهيه كننده فيلم سنتوري )

/

روزنامه جمهوري اسلامي :

1 ـ برخلاف آنچه در اين پاسخ ادعا شده نويسنده سرمقاله فيلم سنتوري را قبل از نگارش مقاله ديده و با اطلاع از محتواي آن اقدام به نگارش مقاله نموده است .
2 ـ ادعاي صدور اجازه نمايش توسط اداره ارزشيابي و نظارت سينماي حرفه اي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي حتي اگر صحيح باشد با ممنوعيت نمايش توسط مقامات بالاتر وزارت ارشاد در تعارض است و طبيعي است كه نظر مقامات بالاتر چه از نظر قانوني و چه از نظر اجرائي بر نظر آن اداره كل حاكم است .
3 ـ در مورد محتواي فيلم سنتوري اگر قرار بود مطالبي نگاشته شود در همان سرمقاله اين كار انجام مي شد . ولي متاسفانه آنقدر محتواي اين فيلم انحرافي است كه جاي پرداختن آن در چنين مقالاتي نيست .
4 ـ ديده شدن فيلم توسط عده اي از مردم به صورت قاچاق نه تنها دليل حمايت ملت ايران از آن نيست بلكه اين امر و استقبال بنگاه هاي سينمائي چند كشور خارجي كه معمولا درصدد نشان دادن چهره اي انحرافي از ايران هستند نشان دهنده محتواي انحرافي اين فيلم است .
5 ـ تائيد حضرت امام از يك فيلم از يك فيلمساز بهيچوجه دليل تاييد همه فيلم هائي كه توسط آن فيلمساز ساخته مي شود نيست .
 

komeil66

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
773
لایک‌ها
9
محل سکونت
tehran
گلايه‌ها و اظهارات تازه تهيه‌كننده «سنتوري» درباره مشكلاتي كه باعث عدم اكران عمومي فيلم شد
كاش مواردي را كه در متن «سنتوري» به نظرتان مشكوك مي‌رسيد با كارگردان مطرح مي‌‌كرديد ...

1217692004big.jpg


تهيه‌كننده فيلم «سنتوري» پس از انتشار حكم ديوان عدالت اداري درباره اين فيلم و اطلاعيه معاونت سينمايي، با اظهار اين كه من همواره تابع ضوابط و قوانيم كشورم بوده‌ام و خواهم بود، انتقاداتي را مطرح كرد. فرامرز فرازمند در نامه‌اي درباره‌ جوابيه روابط عمومي معاونت سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي پس از حكم ديوان عدالت اداري درباره‌ فيلم «سنتوري» توضيح داده است.
بنا بر اين گزارش، در اين نامه، فرازمند نوشته است: همه كساني كه مرا مي‌شناسند، مي‌دانند كه يك فعال حوزه‌ي تجارت و توليد هستم و اساسا همين توليدي بودن هنر، مرا به اين حرفه محترم و زيبا و مانا وارد ساخت. با اين تفاوت كه محصول نهايي يك توليد سينمايي عرضه فكر و انديشه‌ و تقديم بي‌واسطه‌ و مستقيم آن فكر به جامعه، لذتي به مراتب بيشتر از ساير توليدات خشن و بي‌روح صنعتي دارد، زيرا كه سينما با روح انسان‌ها ارتباط دارد. از دل بر مي‌آيد و به ژرفاي قلوب انسان‌ها نفوذ مي‌كند و فرهنگ‌ساز است.
وي در بخشي از اين نامه كه با گلايه‌هايي نسبت به برخي سؤتفاهم‌ها همراه است، نوشته است: فيلم «سنتوري» با مجوز اداره كل نظارت و ارزشيابي آن معاونت، در بخش بين‌الملل جشنواره‌ فيلم فجر نمايش داده شد و همانند ديگر فيلم‌ها به جشنواره‌ها ارسال شد و پس از دريافت پروانه‌ نمايش، نسخه‌ي DVD آن را جهت جشنواره‌ها و دانشگاه‌هاي خارج كشور ارسال شد. اين موارد همه مستند هستند و مدارك آن موجود است. اينجانب همواره تابع ضوابط و قوانيم كشورم بوده‌ام و خواهم بود.
فرازمند همچنين با اشاره به نادرست بودن برخي گفته‌ها نوشته است:‌ سابقه‌ اينجانب به‌عنوان تهيه‌كننده آثاري چون «ليلا»، «درخت گلابي»، «ميكس» كه همگي از جشنواره مورد تاييد شما جوايز بسياري دريافت كرده است، نشان مي‌دهد كه تا چه اندازه درصدد پركردن حساب بانكي‌ام بوده‌ام ؟ كداميك از اين فيلم‌ها جنبه‌ تجارتي داشته‌اند؟ و سود حاصل از آنها چه مبلغ بوده است؟
شريك داريوش مهرجويي در فيلم‌هاي اخير وي، درباره حمايت‌هاي مالي مطروحه از فيلم «سنتوري» نوشته است: سازمان پيشگيري از مواد مخدر كه زير نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي قرار دارد پس از خواندن فيلمنامه و تصويب متن آن، به اين فيلم وام داده است (كه البته 30 درصد آن را پرداخت كرده است) اين وام شامل موارد مشابه نيز شده وامتياز خاصي نسبت به اينجانب و يا آقاي مهرجويي محسوب نمي‌شود. اين خود ثابت مي‌كند كه متن فيلمنامه در دومرحله، هم در اداره كل نظرات و ارزشيابي و هم در سازمان پيشگيري از مواد مخدر تصويب شده و كنترل‌هاي لازمه نسبت به آن بيش از ديگر فيلمنامه‌ها به‌عمل آمده است.
وي نوشته است: همچنين پرداخت وام بنياد سينمايي فارابي به اين فيلم حكايت از ارزش فرهنگي آن دارد، چرا كه اگر جز اين بود به آن وام تعلق نمي‌گرفت.
فرازمند در بخش ديگري از نامه خود آورده است: ما موظفيم به‌عنوان تهيه‌كننده فيلمنامه‌اي را كه آن معاونت بعد از بررسي‌هاي مختلف درست تشخيص داده و مجوز داده است، به عنوان مجوز جمهوري اسلامي تلقي كنيم و با بهترين امكانات و عوامل سينما جلوي دوربين ببريم. حال اگر فيلم بد ساخته شده و يا قصوري در توليد و عوامل آن بوده، اين سهل‌انگاري بر‌عهده‌ ما است ولي اگر متن آن ايرادي دارد و اساس تفكرات شما را بهم ريخته است و تنش درحوزه‌ فرهنگ وهنر ايجاد كرده است، خسارت آن را نيز شما بايد بپردازيد.
وي در توضيح اين عقيده نوشته است: اگر قصوري بوده از سوي اداره كل نظارت و ارزشيابي و يا معاونت سينمايي صورت گرفته است شما كه به توليد فيلمي به كارگرداني، كارگردان ارزشمندي چون داريوش مهرجويي مساعدت كرده‌ايد وظيفه داشتيد تا فيلم را درحين توليد به دقت بررسي مي‌كرديد. در آن صورت مواردي كه به نظرتان مشكوك مي‌رسيد را با كارگردان مطرح مي‌ساختيد و مسلما به راه حلي مرضي الطرفين نائل مي‌گشتيد.
فرازمند در بخش پاياني نوشته خود، تاثير اقدام قانوني خود در طرح شكايت در ديوان عدالت اداري و نتيجه حاصل از آن در اعتباربخشيدن به روند اجراي عدالت در حوزه‌ قضايي را به مراتب بيشتر از چگونگي فعاليت «معاونت سينمايي» دانسته كه به‌خاطر بي‌دقتي دچار خطا شده است .
 

komeil66

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
773
لایک‌ها
9
محل سکونت
tehran
پاسخ تهيه کننده «سنتوري» به جوابيه معاونت سينمايي
قصور از شما بوده است
گروه فرهنگي؛ فرامرز فرازمند تهيه کننده فيلم «سنتوري» جوابيه يي بر جوابيه معاونت سينمايي که به دنبال انتشار حکم ديوان عدالت اداري منتشر کرده بود، ارائه داد. فرازمند در اين جوابيه که خبرگزاري ايسنا آن را منتشر کرده است، توضيحاتي درباره روند ساخت فيلم «سنتوري» و برخوردهاي صورت گرفته با آن ارائه داده است. او در اين نامه آورده است؛ «آنچه مرا به تحرير اين سطور واداشت، اتهامات ناروايي است که به اينجانب وارد ساخته اند وگرنه مرا چه به اين نامه نگاري ها که با حرفه ام سازگار نيست.» 1- فرموده ايد؛ «خسارت بي اعتباري، اقدامات غيرقانوني و تنش در فضاي سينما و فرهنگ کشور را چه کسي خواهد داد.» متاسفانه شما به جهت سابقه طولاني مديريت در سيستم اداري، عادت کرده ايد مراجعان را مدت ها سرگردان و بلاتکليف بگذاريد بدون آنکه پاسخگو باشيد. در نتيجه جايگاه و نقش بخش خصوصي تابع وزارتخانه را ناديده مي انگاريد. در حالي که به استناد چندين درخواست و نامه مکتوب خواستار ملاقات با معاونت سينمايي و مقام وزارت شديم تا بتوانيم به تعاملي اصولي دست يابيم. ولي عاقبت ما را به اداره کل نظارت و ارزشيابي ارجاع کرديد. درحالي که وقوف کامل داشتيد آن اداره کل کارايي لازمه در حل مشکل را ندارد، پس مسووليت را ارجاع کرديد. درحالي که وضعيت موجود را فقط بايد در حوزه معاونت سينمايي جست وجو کرد.» او در بخشي از اين نامه با اين عنوان که «ما را متهم به خروج غيرقانوني فيلم سنتوري در خارج از کشور و امريکا کرده ايد»، اضافه کرده است؛ «فيلم «سنتوري» با مجوز اداره کل نظارت و ارزشيابي آن معاونت، در بخش بين الملل جشنواره فيلم فجر نمايش داده شد و همانند ديگر فيلم ها به جشنواره ها ارسال شد و پس از دريافت پروانه نمايش، نسخه دي وي دي آن براي جشنواره ها و دانشگاه هاي خارج کشور ارسال شد. اين موارد همه مستند هستند و مدارک آن موجود است. اينجانب همواره تابع ضوابط و قوانين کشورم بوده ام و خواهم بود.» او در بند سوم نامه اش با اين عنوان که «مرا متهم به پرکردن حساب هاي بانکي ام به قيمت صدمه زدن به بدنه فرهنگ و هنر کشور و... کرده ايد»، آورده است؛ «سابقه اينجانب به عنوان تهيه کننده آثاري چون «ليلا»، «درخت گلابي» و «ميکس» که همگي از جشنواره مورد تاييد شما جوايز بسياري دريافت کرده است، نشان مي دهد تا چه اندازه درصدد پرکردن حساب بانکي ام بوده ام؟ کدام يک از اين فيلم ها جنبه تجارتي داشته اند و سود حاصل از آنها چه مبلغ بوده است؟ در بخش چهارم اين نامه با يادآوري جمله جوابيه روابط عمومي معاونت سينمايي «خسارت فيلمي را مي پردازيد که بخش قابل توجهي از هزينه هاي آن را بنياد سينمايي فارابي و دفتر پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي پرداخت کرده است و...» در چند بند توضيح داده است؛ «الف؛ سازمان پيشگيري از مواد مخدر که زير نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي قرار دارد پس از خواندن فيلمنامه و تصويب متن آن، به اين فيلم وام داده است (که البته 30 درصد آن را پرداخت کرده است). اين وام شامل موارد مشابه نيز شده و امتياز خاصي نسبت به اينجانب يا آقاي مهرجويي محسوب نمي شود.

ب؛ اين خود ثابت مي کند که متن فيلمنامه در دو مرحله، هم در اداره کل نظارت و ارزشيابي و هم در سازمان پيشگيري از مواد مخدر تصويب شده و کنترل هاي لازمه نسبت به آن بيش از ديگر فيلمنامه ها به عمل آمده است.

ج؛ ما موظفيم به عنوان تهيه کننده فيلمنامه يي را که آن معاونت بعد از بررسي هاي مختلف درست تشخيص داده و مجوز داده است به عنوان مجوز جمهوري اسلامي تلقي کنيم و با بهترين امکانات و عوامل سينما جلوي دوربين ببريم و اگر فيلم بد ساخته شده يا قصوري در توليد و عوامل آن بوده است، اين سهل انگاري به عهده ماست ولي اگر متن آن ايرادي دارد و اساس تفکرات شما را به هم ريخته است و تنش در حوزه فرهنگ و هنر ايجاد کرده است، خسارت آن را نيز شما بايد بپردازيد. فرازمند در پنجمين بخش مطالب خود در اين نامه ابراز عقيده کرده است؛ «اگر قصوري بوده از سوي اداره کل نظارت و ارزشيابي يا معاونت سينمايي صورت گرفته است. شما که با توليد فيلمي به کارگرداني کارگردان ارزشمندي چون داريوش مهرجويي مساعدت کرده ايد وظيفه داشتيد فيلم را درحين توليد به دقت بررسي مي کرديد. در آن صورت مواردي را که به نظرتان مشکوک مي رسيد با کارگردان مطرح مي ساختيد و مسلماً به راه حلي مرضي الطرفين نائل مي گشتيد.»
اعتماد
 
بالا