والا حرف های زیادی زدن ولی اکثرا تکراری هست
مثلا یه سوال که می پرسی اون رو از چند زاویه میگن البته نکه ها از هر لحاظ بررسی کنن و اطمینان خاطر بدن فقط هر دفعه جمله بندی هارو یه مثال هارو تغییر میدن.
درباره کار فقط به سمت زیرمجموعه گیری هدایت میکنن و اصلا از خرید و فروش محصولات چیزی نمیگن که این واقعا برای من سخته قبولش وقتی کسی نباشه بفروشه اینا در واقع میخوان از کی پورسانت بگیرن و همش اگر و اگر و اگر با مبلغ های نجومی.
تا اونجایی که فهمیدم مدیر این شرکت در واقع چند سال پیش مدیر یکی از همین شرکت های هرمی بود وقتی هم که در این مورد ازشون پرسیدم جوابشون این بود که اگه اون موقع کلاهبرداری کرده این فرد پس چطور الان داره داخل ایران فعالیت میکنه بدون مشکل. (که واقع برای خودم هم جای تعجبه که وقتی مدارکش موجوده که این شخص با این مشخصات در سال فلان کلاهبرداری هرمی داشته چطوری فعالیت میکنه!)
در مورد محصولات فعلا ندیدم ولی قول دادن کامل توضیح بدن که محصولات کیفیت مطلوب رو داره و قیمتش مناسبه.
مبلغ اولیه خرید هم فعلا چیزی نگفتن ولی قبل خودشون گفتم که تو قوانین هیچ اجباری به خرید با خواسته شما نیست که چیزی نگفتن.
در مورد مجوز هم پرسیدم ولی یه سری چیزا گفت مثل اینکه مثلا کسی نمی یاد با اعتبارش بازی کنه یا شرکتی که فلان قدر درآمد داره کدوم عاقلی میاد ببنده.
در کل اصلا خوش بین نیستم به این قضایا چون کلی سوراخ سنبه داره و همش فکر میکنم دارن یه سری حرفای از پیش تعیین شده میزنن.
دوست عزیز، پرزنتی که تو ابرتجارت انجام میشه همیشه با ایده آل ترین حالت رو به پراسپکت (مشتری) نشون میدن. که این هیچ وقت اتفاق نیوفتاده
یعنی آنها مبنا رو 400 هزار تومن میزارن و میگن که اگه شما 4 نفر بیارید و آنها هم هر کدام 4 نفر بیارند و همه ی این افراد 400 تومن خرید بزنن، تو سطح مثلا سوم شما درآمد دو سه میلیونی دارید.
اصلن همین حالت باعث آبجکشن هرمی بودن این کار رو چند برابر میکنه. حالا سه ساعت باید بشینی واسه طرف تفاوت هرمی و بازاریابی شبکه ای رو توضیح بدی
یه اصطلاحی هست با عنوان " فنجونتو خالی کن ". آنها از این عنوان سوء استفاده کرده و به بازاریاب خود هر مطلب مزخرفی رو میگن و اونها باید قبول کنند، چه راست باشه، چه دروغ.
احیانا این جمله رو که بالای 70، 80 هزار تا بازاریاب فعال تو شرکت دارن فعالیت میکنند، رو نگفتند؟
اینها برای تک تک حرف هایی که شما میزنید، فالو انجام میدن
مثلا اگه بگید مشکل مالی دارم، 400 نمیتونم جور کنم، میگن که قرض بگیرید. وقتی میگید که کسی این مقدار رو به من قرض نمیده. میگن از 10 نفر 40 تومن قرض بگیر یا از 20 نفر 20 تومن قرض بگیر.
مثلا کسی رو که میخواهید بیاورید برای کار، نباید هیچ اطلاعاتی درباره کار بدهید. اول باید طرف رو کنجکاو کنید، دوم ندادن هیچ اطلاعاتی درباره کار، سوم حفظ پرستیژ کاری
برای اینکه بازاریاب رو سر پا نگه دارن و اون رو به قول خودشون high کنن، فالو اعتقادی انجام میدن. جلسه هفتگی میزارن. بازاریاب رو بالا میبرن.
برای اینکه بازاریاب تو زیرمجموعه گیری سریع باشه و کار بیشتر بکنه، فالو ویژن میکنن. ویژن سوزان طرف رو میگیرن، اونو تو سر طرف میزنن که برای رسیدن به اون باید بیشتر کار کنی.
برای بچه پولدار ها یه فالو انجام میشد، چون بچه پول دار بود نیازی که کار نداشت. این رو که چقدر باید زیر سایه پدرت باشی و خجالت نمیکشی و ... رو تو سر طرف میزدن.
برای اینکه به پراسپکت بگن که نیازی بهش ندارن، فالو شکم سیری میزنن. به طرف میگن واسه من فرقی نمیکنه بیای یا نه من واسه خودت میگم.(در حالی که پیشنهاد دهنده پراسپکت رو لازم داره، نه پراسپکت. چون بدون زیرمجموعه به هیچ پولی نمیرسه. چون هیچ خرده فروشی انجام نمیده. همیشه منتظره زیرمجموعه بگیره تا از خرید اون به پورسانت برسه)
یکی از دلایلی که جذب این شرکت شدم، همین شبکه ای کار کردنش بود. به این فکر نمیکردم که جنس رو بفروشم، به این فکر میکردم که زیرمجموعه بیارم اون خرید بزنه. که این فکرم اشتباه محض بود. اسم این کار بازاریابی شبکه ای است نه شبکه ای بازاریابی. قبل از شبکه ای باید بازاریابی کرد.
به ما میگفتن سر آفیسر مثلا ماه قبل 20 تومن کشید. اما کو مدرک! این رو یاد بگیرید که اگه کسی به شما گفت من مثلا آبان ماه 5 تومن کشیدم. پرینت حساب بانکی مهر و آبان و پورسانت واریزی مهر و آبان طرف تو سایت شرکت رو ببینید، بعد حرفش رو قبول کنید.