• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

شعرهاي استاد محمد جاويد ( شاعر فروم )

m/javid

کاربر افتخاری ادبیات
تاریخ عضویت
12 آگوست 2005
نوشته‌ها
398
لایک‌ها
5
مــــادر


تنت شمیم گل یاس و نسترن دارد// نشانی از گل شب بو و یاسمن دارد
تو آن گلی که بدور وجود پر مهرت// چه بلبلان خوش الحانِ نغمه زن دارد
دلت سرای وفا، در سرت امید و صفا// چه رنجها که وجودت ز دست من دارد
تو کوه صبر و یمِ عشق و بحرِ احسانی // نمودِ صبر تو فرهاد کوهکن دارد
تنت به گرمی خورشید عالم افروز است// تنم نیاز به گرمای آن بدن دارد
توپروریده ای در باغ عاطفه صد گل// وجود گل زتنِ باغبان ثَمن دارد
هزار خار اگر بر دلت نشیند، باز// دلت دو باره تمنای آن مِحَن دارد
خدا به قلب تو از مهر خود عطا بخشید// چه شکوه ها دلت از خاراین چمن دارد
تو مهربانی «جاوید» هر زمان باشی// هنوز دیده ام امیدِ پیرهن دارد
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
مرسي محمد جاويد جان

خيلي وقت بود به ما سر نمي زدي . اما شعرت بسيار زيبا بود .

همين امروز كه الان در آن هستيم . 25 تير . روز تولد حضرت فاطمه

البته تا چند سال پيش به سياق گذشته روز 25 آذر را روز مادر مي گرفتند كه البته هنوز هم عده اي آنروز را مي گيرند . اما رسمي آن در حال حاضر روز تولد حضرت فاطمه است .


مادر تنها ثروت جهان است كه جايگزين ندارد
 

parsa

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
19 مارس 2006
نوشته‌ها
1,318
لایک‌ها
102
سن
45
بنده هم به نوبه خودم اين روز عزيز رو خدمت همه بر و بچه هاي باصفاي انجمن تبريک عرض ميکنم.
226.gif

همچنين خدمت تمام مامان هاي عزيز ...
281.gif


( راستي! ما تو انجمن مامان هم داريم؟؟ فکر کنم باربي مامان باشه
169.gif
:lol: )

امروز معمولا بچه ها به ماماناشون و آقايون به خانوماشون هديه ميدن ... شما چي هديه خريديد؟! امثال بنده که بايد حداقل سه تا کادو بخرن :(
مادر، زن و مادر زن ... ( تازه اگر زن و مادر زن هر کدوم فقط يه دونه باشند :p )

----------------------------------------------------------
 

m/javid

کاربر افتخاری ادبیات
تاریخ عضویت
12 آگوست 2005
نوشته‌ها
398
لایک‌ها
5
به نقل از Behrooz :
مرسي محمد جاويد جان

خيلي وقت بود به ما سر نمي زدي . اما شعرت بسيار زيبا بود .

همين امروز كه الان در آن هستيم . 25 تير . روز تولد حضرت فاطمه

البته تا چند سال پيش به سياق گذشته روز 25 آذر را روز مادر مي گرفتند كه البته هنوز هم عده اي آنروز را مي گيرند . اما رسمي آن در حال حاضر روز تولد حضرت فاطمه است .


مادر تنها ثروت جهان است كه جايگزين ندارد


ممنون دوست عزیز من مرتب شعرهایم را در تایپیک خودم (نوای دل وطنزکده جاوید ) می نویسم
 

m/javid

کاربر افتخاری ادبیات
تاریخ عضویت
12 آگوست 2005
نوشته‌ها
398
لایک‌ها
5
راز انتظار

من ندانم چیست راز انتظار؟// درخزان ماندن به امّید بهار
چیست رمز و راز این دلواپسی؟// چشم در راه دوچشمان خُمار
آن گلی که بوی نرگس می دهد// بوی عطردلگشای کوی یار
آن نگار در نقاب ِ قرن ها// گوش بر فرمان ِیار ِپرده دار
هر که دارد هر مرام و مسلکی//دیده در راه هست ، بی صبر و قرار
گبر و ترسا و مسلمان ومجوس// منتظر هستند و بس امیّدوار
هر کسی اورا به نامی خوانَدش// این دلارام ِعزیز تک سوار
من ندانم کی به پایان می رسد؟// انتظار توده های بی شمار
کی براندازد حجاب وپرده را؟// کی رسد آواز و گلبانگ هزار؟
کی دهد فرمان خدای ذوالجلال؟// تا دهد درس ادب آموزگار
کی شود آدینۀ صبح حضور؟// کی خورَد دجّال سیلی از سوار؟
کی شوم آگه ز راز انتظار؟//کی بیابد این دل محزون قرار
منتظر هرچند در سختی بُوَد// یا زکف داده عنان اختیار
لیک با یادش شود دل منجلی// زان مه «جاوید» وفخر روزگار
 

m/javid

کاربر افتخاری ادبیات
تاریخ عضویت
12 آگوست 2005
نوشته‌ها
398
لایک‌ها
5
سلام و تشكر از همه دوستان /از اينكه چند روزي به دليل مشرف شدن به خانه خدا نتوانسته ام در انجمن حضور يابم معذرت خواهي مي كنم/ در آنجا دعاگوي همه دوستان بودم/ براي شروع دوباره قطعه شعري كه در خانه خدا سروده ام تقديم مي نمايم

طواف عشق

به میقات آمدم لبیک گویان //شدم مُحرم به عشق روی دلدار
به سر شور و به دل بیم و امیدی// سراپای وجودم شوق دیدار
سلام دیگری بر ربّ کعبه// رهایی بخش دلهای گرفتار
به دور کعبۀ دل های عاشق// حریم امن آن معبود ستار
طواف عشق کردم بار دیگر// چو پروانه به دور شمع آن یار
صفا تا مروه را باسر دویدم// چو هاجر در دلم امّید بسیار
بشد زمزم شفابخش وجودم// طبیب او بود ومن رنجور و بیمار
شکاف کعبه در رکن یمانی// که بُد از معجزات رب دادار
به یاد آورد نام شاه مردان // همان شیرخدا، آن یکّه سردار
مقام و حجر را کردم زیارت// به پای مستجار او زدم زار
که تا بخشد مرا با لطف و احسان// کند « جاوید» را از خواب بیدار


سروده شده در مسجدالحرام 17/5/85
 

m/javid

کاربر افتخاری ادبیات
تاریخ عضویت
12 آگوست 2005
نوشته‌ها
398
لایک‌ها
5
با سلام و تشكر از همه دوستان /از اينكه چند روزي به دليل مشرف شدن به خانه خدا نتوانسته ام در انجمن حضور يابم معذرت خواهي مي كنم/ در آنجا دعاگوي همه دوستان بودم/ براي شروع دوباره قطعه شعري كه در خانه خدا سروده ام تقديم مي نمايم/ ضمنا کماکان اشعارم را در تایپیک نوای دل و این طنزها را بخوانید می نویسم

طواف عشق

به میقات آمدم لبیک گویان //شدم مُحرم به عشق روی دلدار
به سر شور و به دل بیم و امیدی// سراپای وجودم شوق دیدار
سلام دیگری بر ربّ کعبه// رهایی بخش دلهای گرفتار
به دور کعبۀ دل های عاشق// حریم امن آن معبود ستار
طواف عشق کردم بار دیگر// چو پروانه به دور شمع آن یار
صفا تا مروه را باسر دویدم// چو هاجر در دلم امّید بسیار
بشد زمزم شفابخش وجودم// طبیب او بود ومن رنجور و بیمار
شکاف کعبه در رکن یمانی// که بُد از معجزات رب دادار
به یاد آورد نام شاه مردان // همان شیرخدا، آن یکّه سردار
مقام و حجر را کردم زیارت// به پای مستجار او زدم زار
که تا بخشد مرا با لطف و احسان// کند « جاوید» را از خواب بیدار


سروده شده در مسجدالحرام 17/5/85
 

m/javid

کاربر افتخاری ادبیات
تاریخ عضویت
12 آگوست 2005
نوشته‌ها
398
لایک‌ها
5
نغمۀ جاوید عشق

دوباره منتظرم من برای با تو پریدن// به باغ خاطره رفتن ، گلی زخاطره چیدن
تویی که باورمن بوده ای همیشه و هر روز// بدون تو نرسیدن ، بجزرُخ تو ندیدن
چوآمدی بگشایم دوبال راحت پرواز//هماره با تو پریدن به اوج عشق رسیدن
همیشه بیم و امیدی برای این دل تنها// وبا حضور تو برغم دوخّط سرخ کشیدن
وباتو راحتم از قید و بند بود و نبودم// چو صید چابکی از بند دام و دانه رهیدن
وصال تو خط بطلان کشد به فرُقت و دوری// ودست دیو جدایی به تیغ وصل بریدن
خوش آن شبی که بیایی و باز مثل همیشه// سرود و نغمۀ «جاوید » عشق از تو شنیدن
 

m/javid

کاربر افتخاری ادبیات
تاریخ عضویت
12 آگوست 2005
نوشته‌ها
398
لایک‌ها
5
دوستان عزیز
سایت شخصی من با نام آوای خیال راه اندازی شد. در این سایت گزیده ای از سروده هایم را در مضامین مختلف خواهید دید . از این پس تازه ترین سروده هایم نیز در این سایت مشاهده خواهید نمود.همچنین گزیده ای از اشعار مندرج در« کتاب گلستان جاوید » را در این سایت خواهید دید.خوشحال خواهم شد که از نظرات و پیشنهادات سازنده شما در بخش نظرات سایت با اطلاع شوم
آدرس سایت: http://www.avayekhial.com/
 

m/javid

کاربر افتخاری ادبیات
تاریخ عضویت
12 آگوست 2005
نوشته‌ها
398
لایک‌ها
5
قرآن ناطق

در سحرگاهي كه قدر او زهر شب برتر است// ني غلط گفتم كه قدرش از هزاران شب سراست
مظهر ایمان همان ذوالقدر بُستان رسول// كوه صبر و استقامت يارو همراه بتول
مرد نخلستان کوفه جان نثار مصطفی// فاتح خیبر،امیردین علی مرتضی
او که داد انگشتری را موقع راز و نیاز// تیراز پا یش درآوردند هنگام نماز
او که کرده شمع بیت المال را برخود حرام// اوکه گریان بود از هجران محبوبش مُدام
شد به مسجد تا به پا دارد نماز آخرين // تا کند با یار خود راز و نیاز آخرین
دشمن ناپاك با شمشير كينه در كمين// تا بیاید رو به مسجد مرد حق سلطان دین
مسجد كوفه نمي داند كه امشب محشر است// سجده گاه شيرحق از خون فرق او تراست
تيغ بُرّان، دل هوسناك وعلي غرق نماز// دستهاي نهرواني مانده در زنجير آز
دست جهل از آستين ابن ملجم شد برون// خانۀامن خدا از خون مولا غرق خون
تاكه او سر را زخاك بندگي برداشته// تيره دل شمشير كين را از قفا افراشته
زد به فرق اسوۀ ايمان علي شير خدا// كرد قرص ماه رويش را ازاين ضربت دوتا
سرو آزادي فرو افتاد در محراب خون// دشت سرسبز ولايت شد زخونش لاله گون
در شب تنزيل قرآن فرق مولا شد دوتا// مرز كفرو شرك و ايمان شد در اين مسجد سِوا
بلبل باغ ولایت چَه چَه زد اين نغمه را // فُزتُ ربِ الكعبه اي درياي رحمت ربنّا
صوت قرآن علي خاموش وكوفه داغدار// توسن رهوار غيرت شد دراين شب بي سوار
او که بُد قرآن ناطق،از جفای ناکثین // از ریاکاری وظلم قاسطین و مارقین
خواند انالِلّه وانا اِلیه الرّاجعون// گشت خم درپیش حق سرو بلند راکعون
همدم و همراز نخلستان دگر آرام خُفت// ديگر امشب راز خود با چاه و نخلستان نگفت
امشب اوانبان طفلان را نمي گيرد به دوش// آن نواي دلنواز مرد شب نايد به گوش
حسرت« جاويد» مانده بر دل طفلان شهر// چون علي خاموش شد با ضربت شمشير وزهر
 

AzzA

Registered User
تاریخ عضویت
2 دسامبر 2004
نوشته‌ها
206
لایک‌ها
0
سن
48
محل سکونت
Earth
به یاد مرحوم آغاسی

از ذکر علی مدد گرفتیم
آن چیز که میشود گرفتیم
در بوته ی آزمایش عشق
از نمره ی بیست صد گرفتیم
دیدیم که رایت علی سبز
معجون هدایت علی سبز
درچمبر آسمان آبی
خورشید ولایت علی سبز
از باده ی حق سیاه مستیم
اما زحمایت علی سبز
شیرین شکایت علی زرد
فرهاد حکایت علی سبز
دستار شهادت علی سرخ
لبخند رضایت علی سبز
در نامه ی ما سیاه رویان
امضای عنایت علی سبز

یا علی در بند دنیا نیستم
بنده ی لبخند دنیا نیستم
بنده ی آنم که لطفش دائم است
با من و بی من به ذاتش قائم است

دائم الوصلیم اما بی خبر
در پی اصلیم اما بی خبر

گفت پیغمبر که ادخال سرور
فی قلوب المومنین اما به نور
نور یعنی اتشار روشنی
تا بساط ظلم را بر هم زنی
هر که از سر سرور آگاه شد
عشقبازان را چراغ راه شد

جاده ی حیرت بسی پرپیچ بود
لطف ساقی بود وباقی هیچ بود
مکه زیر سایه ی خناس بود
شیعه در بند بر العباس بود
حضرت صادق اگر ساقی نبود
یک نشان از شیعگی باقی نبود

فقه شمشیر امام صادق است
هر که بی شمشیر شد نالایق است
وای وی زقاب و قرب و های و هو
می دهد بر اهل تقوا آبرو

گر چه تعلیمات مردم واجب است
تزکیه قبل از تعلم واجب است
تربیت یعنی که خود را ساختن
بعد از آن بر دیگران پرداختن
یک مسلمان آن زمان کامل شود
که علوم وحی را عامل شود
نص قرآن مبین جز وحی نیست
آیه ای خالی زامر و نهی نیست

با چراغ وحی بنگر راه را
تا ببینی هر قدم الله را
گر مسلمانی سر تسلیم کو
سجده ای هم سنگ ابراهیم کو

ساقی سرمست ما دیوانه نیست
سرگذشت انبیاء افسانه نیست
آنچه در دستور کار انبیاست
جنگ با مکر و فریب اغنیاست

چیست در انجیل و تورات و زبور
آیه های نور و تسلیم وحضور
جمله ی ادیان زیک دین بیش نیست
جز الوهیت رهی در پیش نیست

خانقاه و مسجد ودیر و کرشت
هر که را دیدم به دل بت می سرشت
لیک در بتخانه دیدم بی عدد
هر صنم سرگرم ذکر یا صمد
یا صمد یعنی که ما را بشکنید
پیکر ما را در آتش افکنید
گر سبک گردیم در آتش چو دود
میتوان تا مبداء خود پر گشود
ای خدا ای مبداء و میعاد ما
دست بگشا بهر استمداد ما
ما اسیر دست قومی جاهلیم
گر چه از چوبیم و از سنگ وگلیم
ای هزاران شعله در تیغت نهان
خیز و ما را از منیت وا رهان

ای خدا ای مرجع کل امور
باز گردان ده شبم درتور نور
در شب اول وضو از خون کنم
خبس را از جان خود بیرون کنم
سر دهم تکبیر تکبیر جنون
گویمت انا علیک الراجعون
خانه ات آباد ویرانم مکن
عاقبت از گوشه گیرانم مکن
وانگر یک دم فراموشم کنی
از بیان صدق خاموشم کنی
ما قلمهاییم دردست ولی
کز لب ما میچکد ذکر علی
ذکر مولایم علی اعجاز کرد
عقده ها را از زبانم باز کرد
نام او سر حلقه ی ذکر من است
کز فروغ او زبانم روشن است
گر نباشد جذبه روشن نیستم
این که غوغا میکند من نیستم
من چو مجنونم که در لیلای خود
نیستم در هستی مولای خود
ذکر حق دل را تسلا می دهد
آه مجنون بوی لیلا می دهد
جان مجنون قصد لیلایی مکن
جان یوسف را زلیخایی مکن.​
 

Hamid2day

مدیر ارشد بازنشسته
تاریخ عضویت
1 مارس 2006
نوشته‌ها
21,296
لایک‌ها
20,172
محل سکونت
اوهایو - دیتون
یا علی مدد

میشه ما هم فقط ، و فقط کمی مثل او باشیم... یا رفتار کنیم.
 

milad22

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
10 آگوست 2005
نوشته‌ها
276
لایک‌ها
0
ممنون دوستان
 

m/javid

کاربر افتخاری ادبیات
تاریخ عضویت
12 آگوست 2005
نوشته‌ها
398
لایک‌ها
5
گاه ِفرود


بزودی نیم قرن از عمر من طی شد
فراز آمد به پایان و فرودی سخت در پیش است
سراشیبی تندی پیش رو دارم
نمی دانم نفس یاری کند تا لحظۀ آخر؟
نمی دانم که تا پایان کدامین منزل و
چندین مکان در پیش رو دارم؟
نمی دانم به سرمنزل
همان سرمنزل مقصود
آیا می رسم یا نه؟
ویا درنیمه ره می مانم از رفتن
سوال مضحکی کردم
چرا که هیچکس این را نمی داند
ولی پروردگارا تو جوابم ده
به نیم ِدیگر عمرم توانم ده
توانم ده به آسانی گذارم پشت سر
این راه جان فرسا
فرودم را تو آسان کن
به دشت با صفای مهربانی ها
به باغی پر زگلهای عطوفت
با درختانی که دارد میوۀ امید
ومرغانی که سردر گوش هم آواز عشق ومهر می خوانند
مبراین بندۀ شرمنده را
در کوره راه یاس و نومیدی
مبردر سنگلاخ کینه و در شوره زارنامرادی ها
وخارستان کبروعُقده و حسرت
خداوندا تو این تن خسته را
از راه لطفت
پاک کن ازهرپلشتی ،عاری از زشتی
ببرتا منزل ِ «جاوید»
 

Xing ying

Registered User
تاریخ عضویت
23 ژانویه 2006
نوشته‌ها
461
لایک‌ها
9
محل سکونت
Valinor
سلام

البته دیدم که این تایپیک جنبه شخصی داره
اما باید بگم شعرهاتون خیلی زیبان!
حال و هوای خاصی دارن
به شما شاعر عزیز تبریک می گم!
اینم برای شما:

از حوالی کوچه های عشق و خاطره که بگذری
یک روز کسی صدایت میزند:
شاعر!

چیزی عمیق در شعرهاتوئنه که فکر خیلی عمیقه و حتما از روحی عمیق برخواسته!
یه جور نور....


( خارج از بحث باید بگم: من گندالف رو خیلی دوست دارم. واقعا اواتور زیبایی برگزیدین! شاید نشان دهنده شخصیتی عمیق...)
 

m/javid

کاربر افتخاری ادبیات
تاریخ عضویت
12 آگوست 2005
نوشته‌ها
398
لایک‌ها
5
سلام

البته دیدم که این تایپیک جنبه شخصی داره
اما باید بگم شعرهاتون خیلی زیبان!
حال و هوای خاصی دارن
به شما شاعر عزیز تبریک می گم!
اینم برای شما:

از حوالی کوچه های عشق و خاطره که بگذری
یک روز کسی صدایت میزند:
شاعر!

چیزی عمیق در شعرهاتوئنه که فکر خیلی عمیقه و حتما از روحی عمیق برخواسته!
یه جور نور....


( خارج از بحث باید بگم: من گندالف رو خیلی دوست دارم. واقعا اواتور زیبایی برگزیدین! شاید نشان دهنده شخصیتی عمیق...)

سلام دوست من /لایق اینهمه تعریف نبودم /نظر لطفتونه ممنونم
 

Xing ying

Registered User
تاریخ عضویت
23 ژانویه 2006
نوشته‌ها
461
لایک‌ها
9
محل سکونت
Valinor

m/javid

کاربر افتخاری ادبیات
تاریخ عضویت
12 آگوست 2005
نوشته‌ها
398
لایک‌ها
5
جفاي دوست

ظلم و جور از دشمنان هرگز نمی باشد عجيب // دشمني از دوستان را باچه من سودا كنم؟
سست پيمانند ياران در وفا و دوستي// من زدست دوستان بي خرد غوغا كنم

مار چون برتن زند،زهرش مُداوا مي شود// ليك زخم نيش ياران را به دل تدبير نيست
« ما زياران چشم ياري داشتيم» *// ورنه با دشمن كه دل درگير نيست

دشمنان در دشمني خويشتن ثابت قدم// ليك ياران در وفاداري خود ناپايدار
جاي صد افسوس دارد گر كه تو باور كني// مهرباني را ازاين گردون وچرخ كج مدار

تابه جیبت پول باشد دوستانت صادقند // چون كه گل پژمرد كي بلبل براو زاري كند
مرحبا بر آنکه « جاويد» است در صدق و صفا // آن که در ایّام سختی ها تورا یاری كند


تضمين از حافظ «حافظ»
 

m/javid

کاربر افتخاری ادبیات
تاریخ عضویت
12 آگوست 2005
نوشته‌ها
398
لایک‌ها
5
تک بیت ها:


رفــتــی، دلــم بــرای تـو دلتنگ می شود بین من و تو فاصله فرسنگ می شود
*******
آن گه کـه غنچــۀ لب تــو نـو شکفته شد طـــومـــار زنــدگانی زنــبـور بسـته شـد
*******
مــنــی کـــه بـــا نــگاهـــی ســوخـتــم زار مــــروت بــــــود بـــا آتــش بــســـوزم؟
*******
صــد جــام مــی شــفــای دلِ زار مــن نبود دوری او قــــرار دلِ زار مــــــن ربـــود
*******
اندوختي هرآن چه نخوردي به عمر خويش تا بـعد تو خورند و به گورت زنند مشت
 
بالا