• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

شعرها و نثرهای کوتاه و زیبا

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
فلک با من سر بیداد دارد

به سینه کین مادرزاد دارد

دلم گویی چو کوه بیستون است

که زخم تیشۀ فرهاد دارد
 

somayeh60

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 ژانویه 2013
نوشته‌ها
1,443
لایک‌ها
4,740
دلم دیگر به زندگی گرم نیست
مادر می گوید:
باید کمی به خودت برسی!
اما چگونه
از هر طرف می روم،به تو
می رسم؟!


رضا کاظمی
 

MOHAMMAD026_1

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
16 ژوئن 2014
نوشته‌ها
5,065
لایک‌ها
8,693
محل سکونت
ROOT
پیله ی تنهایی ام


شکفته نشد هیچوقت !!

اما ...

چه باک !

ابریشم ِ پیراهنت شده ام حالا . . . !
 

Cya

Registered User
تاریخ عضویت
6 مارس 2014
نوشته‌ها
896
لایک‌ها
1,927
محل سکونت
127.0.0.1
گذاشتم خیال کنی از یاد بردمت...
پنهانی دوست داشتنت صفایی دارد که نپرس !
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
هر کس بد ما به خلق گويد
ما چهره به غم نمی خراشيم

ما نيکی او به خلق گوئيم
تا هر دو، دروغ گفته باشیم
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
امشب منتظرم برای آن لحظه نمناک و سرد ، تو بخواب !!

من دلم گرفتهِ آنقدر زیاد ،که تکانِ شانه هایم را نمیبینم دگر،تو بخواب !

منتظرم باران ببارد ، امشب قدمی خواهم زد !

به تمام غصه هایم نم نمک یک سری خواهم زد !!

خیس شوم ، کاسه ام را پر کنم از بوی خاک!!!!

تو بخواب ای آرزوهایم ، من پر از باران و خاکم ...!

لحظه ای دیگر منم آماده ام ، ته نشین خواهم شد در کنارت ،

دست من را هم بگیر ، بی بهانه آمده ام در خوابت ........!!



تو بخـــــــــــــــــــــــ ـــواب !!!
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
سال هاست که بی تو مانده ام....
زخمی....
تنها.....
دلسوخته.....
و این قلب در به در نفس کم آورده است!!!
نفس که تو بودی...
تو نیستی و تو را کم آورده است!!!

خیلی وقت است که در دلتنگی هایم غرق شده ام!!
خیلی زمان برده تا با غبار و طوفان تنهایی هایم کنار بیایم....
و تو امروز دور از من.....
ولی تو....
سال ها پیش....
تصمیم گرفتی که بی من بروی.....
آرزوهایت دور.....
خودت دورتر......
ای کاش خیالت هم دور می شد ولی......


shiny
 

somayeh60

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 ژانویه 2013
نوشته‌ها
1,443
لایک‌ها
4,740
ﻣﻦ ﻫﻨوز
ﮔﺎﻫﯽ
ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺧﻮﺍﺏ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ ...
ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ...
ﺻﺪﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ...
ﺑﯿﻦ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ
ﻫﻨﻮﺯ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ.

راحله ترکمن
 

somayeh60

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 ژانویه 2013
نوشته‌ها
1,443
لایک‌ها
4,740
یادش به خیر
پدر بزرگ همیشه می گفت:
"با هر شکستی مرد می شوی"
هزاربار شکستم پدر بزرگ
اما هنوز مرد نشده ام
به گمانم آخر قصه را برایم نگفته ای.
 
بالا