• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

شعر براي مادر

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
مادر
مادر

قسم بر اولين واژه ي هستي

كه عشق ودين ومظهرم تو هستي

قسم بر ديدگانت شمع روشن

كه هستي- گلي سرور به گلشن

قسم بر ماه و حوري

كه تو مملو ز نوري

قسم بر مهر واميد

كه تو معدن مهري بي ترديد

قسم بر لحظه ي زيباي ديدار

كه جانم بر فدايت نيك كردار

قسم بر مستي عاشق پرستان

به كوه وبه باغ و به بستان

قسم بررب بر روز جوشش

براين پروردگار خوش افرينش

كه هرچه ازاوست دارم

مادر دوستت دارم


توسط: محمد علي
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
همی نالم که مادر در برم نیست
N_aggressive%20(39).gif

صفای سایه او در برم نیست
N_aggressive%20(39).gif

مرا گر دولت عالم ببخشند
N_aggressive%20(39).gif

برابر با نگاه مادرم نیست
N_aggressive%20(39).gif
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
شاعر برتولد برشت
مترجم صفدر تقى زاده

و وقتى تمام كرد به خاكش سپردند،

بر مزارش گل‏ها شكفتند و پروانه‏هاى شيرين كار رقصيدند.

آن‏قدر سبك بود كه بر خاكِ زيرين فشارى نمى‏آورد،

مادر در زندگى چه‏قدر درد كشيده بود

كه او را اين چنين سبك كرده بود.
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
اي از تبار آينه ها مادر! چشمان تو صراحت خورشيدند
فواره های روشني و اعجاز، پيغمبران آيه ی توحيدند
در عمقشان هميشه غزل جاري ست،اندوه زخم هاي پدر حتی
هر شب مرا ز خويش جدا كردند،تا مرز آفتاب كشانيدند
خانه هميشه بوی تو را دارد، ديگر حياط هم به تو خو كرده
درها ، اتاق ، پنجره ، گلدان ها، تا چشم باز كرده تو را ديدند
گل هاي پشت پنجره ها عمريست،در گير و دار برف و زمستانند
امشب به سحر گرم نفس هايت، در ذهن سرد باغچه روييدند
تنها فرشته ای كه تنت شعر است، گيسوی گرم و چشم زلالت باز
بر دفتر سياه غزل هايم ، باران شعر و خاطره باريدند
آغوش تو پناه پريشانيست،لبريزی از نوازش بي پايان
دستان مهربان و پر از زخمت، همواره آشيانه ی اميدند
آن شب كنار كلبه ی تنهاييم ، يك تكه از نگاه شما افتاد
فردا هزار دسته ی نيلوفر، بر شانه هاي پنجره پيچيدند
اين واژه ها دوباره غزل گشتند، خود را درون آينه ها شستند
ابيات ناگهان غزل ها از آتشفشان چشم تو جوشيدند
مادر! صدات بانی دريا هاست، ايمان موج ها به تو پابند است
بي تو زمين دچار عقوبت شد، گلهاي سرخ باغچه خشكيدند
گفتی كه بی تو آه زبانم لال، يك لحظه هم بدون تو يعنی مرگ
حتی تمام آينه ها آن دم ، قربانيان وحشت و ترديدند
خورشيد من بتاب و نمايان شو صبحی سپيد ريخته در چشمت
انگار بر مسير قدم هايت، عطر زلال آينه پاشيدند!



امیر محمدی
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
به بهشت نمی روم، اگر مادرم آنجا نباشد…
(حسین پناهی)
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
در طول زندگی ام هر چه خوبی کردم همه را مدیون فرشته ای هستم که همواره مادر صدایش کردم. آبراهام لینکلن
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
مادر بهشت من همه آغوش گرم تست
گوئی سرم هنوز ببالین گرم تست
شهریار
 

mirij861

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
30 آپریل 2012
نوشته‌ها
4,029
لایک‌ها
3,354
محل سکونت
مـــشهد
منم امضامو اینجا میزارم

ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﯾﮏ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﮑﻦ ، ﻓﺮﺩﺍ ﻧﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻻﻥ ...
ﺍﮔﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ ،ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ... ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ،ﻗﺒﺮﺵ ﺭﺍ ... ﺍﮔﺮ ﭘﯿﺸﺖ ﻧﯿﺴﺖ، ﯾﺎﺩﺵ ﺭﺍ ... و ﺍﮔﺮ ﻗﻬﺮﯼ ،ﭼﻬﺮﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺒﻮﺱ.
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
جز جان هیچ بی بها نبود درکفم
شایسته نثار تو و خاک پای تو

با آنکه شرم آیدم از خانه خراب
خالی مباد در دل ویرانه جای تو
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
مرا در کودکی این گفته بودند:
که می باید خدا در آسمان دید
به خواب و چشم کس ، هرگز نیاید
و لیکن میتوانش بیکران دید .
به دل گفتم عجب پیچیده رازیست ،
یقینش میتوان با چشم جان دید .

به دنبالش تمام عمر گشتم.
به جان گفتم : "کجایش پس توان دید"؟!

صدایی هی زدم : "کای خسته برگرد."
که این جا می توان او را عیان دید.

بلی ، چشمم به چشم مادر افتاد.
همان نوری که چشمم در اوان دید.

به خود گفتم : "کجایی ای خداجو" ؟
خدا در چشم مادر می توان دید.
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098

" قند" خون مادر بالاست،اما دلش هميشه" شور" ميزند براي ما..

اشكهاي مادر،"مرواريد"شده است در صدف چشمانش

دكترها اسمش را گذاشته اند" آب مرواريد"
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098

بی محبت مادر یک قنات بی آبم
مثل راه بی مقصد مثل عکس بی قابم

بی محبت مادر از شکوفه ها دورم
یک کبوتر بی بال یک چراغ بی نورم

بی محبت مادر چون لبان بی لبخند
ساکتم و غمگینم مثل بلبلی دربند

بی محبت مادر در دلم صفايی نیست
از بهار درقلبم هیچ رد پایی نیست
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098

از مرگ نمی ترسم

من فقط نگرانم

که در شلوغی آن دنیا

مادرم را پیدا نکنم ...
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
واژه هایم ،برای تو ، برای پاسداشت تو چه زبانند و قاصر

غزلهایم همچنان ریزه خوار سفره ی مهربانی تواند

پس سکوت میکنم و به آغوشت پناه می آورم

و تو چه اهورایی باز هم طفل خسته ات را می بوسی

هنوز هم گوشه ی چادرت متین ترین ریسمان دنیا به سوی خوشبختی است
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
آسمان را گفتم
می توانی آيا
بهر يک لحظه ی خيلی کوتاه
روح مادر گردی؟
صاحب رفعت ديگر گردی؟

گفت نی نی هرگز

من برای اين کار
کهکشان کم دارم
نوريان کم دارم
مه وخورشيد به پهنای زمان کم دارم

.

خاک را پرسيدم
می توانی آيا
دل مادر گردی
آسمانی شوی و خرمن اختر گردی؟

گفت نی نی هرگز

من برای اين کار
بوستان کم دارم
در دلم گنج نهان کم دارم

.

اين جهان را گفتم
هستی کون و مکان را گفتم
می توانی آيا
لفظ مادر گردی؟
همه ی رفعت را
همه ی عزت را
همه ی شوکت را
بهر يک ثانيه بستر گردی؟

گفت نی نی هرگز

من برای اين کار
آسمان کم دارم
اختران کم دارم
رفعت وشوکت وشان کم دارم
عزت و نام و نشان کم دارم

.
آن جهان راگفتم
می توانی آيا
لحظه ای دامن مادر باشی؟
مهد رحمت شوی و سخت معطر باشی؟

گفت نی نی هرگز

من برای اين کار
باغ رنگين جنان کم دارم
آنچه در سينه ی مادر بود آن کم دارم

.
روی کردم با بحر
گفتم او را آيا
می شود اينکه به يک لحظه ی خيلی کوتاه
پای تا سر همه مادر گردی؟
عشق را موج شوی؟
مهر را مهر درخشان شده در اوج شوی؟

گفت نی نی هرگز

من برای اين کار
بی کران بودن را
بی کران کم دارم
ناقص و محدودم
بهر اين کار بزرگ
قطره ای بيش ني ام
طاقت وتاب وتوان کم دارم

.
صبحدم را گفتم
می توانی آيا
لب مادر گردی؟
عسل و قند بريزد از تو؟
لحظه ی حرف زدن
جان شوی عشق شوی، مهر شوی، زر گردی؟

گفت نی نی هرگز

گل لبخند که رويد ز لبان مادر
به بهار دگری نتوان يافت
دربهشت دگری نتوان جست
من از آن آب حيات
من از آن لذت جان
که بود خنده ی او چشمه ی آن
من از آن محرومم
خنده ی من خالی ست
زان سپيده که دمد از افق خنده ی او
خنده ی او روح است
خنده ی او جان است
جان روزم من اگر، لذت جان کم دارم
روح نورم من اگر، روح و روان کم دارم

.
کردم از علم سوال
می توانی آيا
معنی مادر را
بهر من شرح دهی؟

گفت نی نی هرگز

من برای اين کار
منطق و فلسفه و عقل و زبان کم دارم
قدرت شرح و بيان کم دارم

.
درپی عشق شدم
تا درآیينه ی او چهره ی مادر بينم
ديدم او مادر بود
ديدم او در دل عطر
ديدم او در تن گل
ديدم او در دم جان پرور مُشکين نسيم
ديدم او در پرش نبض سحر
ديدم او درتپش قلب چمن
ديدم او لحظه ی رویيدن باغ
از دل سبزترين فصل بهار
لحظه ی پر زدن پروانه
در چمنزار دل انگيزترين زيبايی
بلکه او درهمه ی زيبايی
بلکه او درهمه ی عالم خوبی، همه ی رعنايی
همه جا پيدا بود
همه جا پيدا بود
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098

آبروی اهل دل‌ از خاک پای مادر است
هرچه دارند این جماعت از دعای مادر است

آن بهشتی‌ را که قران می‌کند توصیف آن

صاحب قران بگفتا زیز پای مادر است
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
کاش هفت ساله بودم

روی نیمکت چوبی می نشستم

مداد سوسماری در دست ...

باصدای تو دیکته می نوشتم

تو می گفتی بنویس دلتنگی

من آن را اشتباه می نگاشتم

اخمی بر چهره می نشاندی و من

به جبران

دلتنگی را هزار بار می نوشتم!
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
میدانی...

بعضـی ها را هرچه قدر بـخوانی ... خسته نمیشوی !
بعضـی ها را هرچه قدر گوش دهی ... عادتــــ نمیشوند !
بعضـی ها هرچه تکرار شوند ... باز بکرند و دستــ نـخورده !
دیده ای ؟!
... ... شنیده ای ؟!
بعضـــی ها بی نهایتـــ ــ ـند !
مـــــثل مـــــادر
 

Adin

Registered User
تاریخ عضویت
16 جولای 2011
نوشته‌ها
1,281
لایک‌ها
769
محل سکونت
کلبه درویشی
بالا