بگذار
پیش از آنکه نگاهم
بی تو پیر شود ..
آخرین حرفهای خستگی ام را
در عمق چشمهایت
بریزم ..
و ...آرام شوم ..
ای دریای سرشار از آرامش
ای آغوشت
نهایت آسودگی
بگذار آخرین جوانی ی نگاهم را هم
به شاعرانگی ی
عشق نگاهت
هدیه کنم..
بگذار تا که در چشمهای تو
به آخرین اوج پروازم
به آخرین نفسهایم
برسم ..
یک قدم به سقوطم مانده
خسته ام
و گویی که دیگر هیچ امیدی نیست
هیچ چیز غربت و تنهاییم را
پر نمی کند
پیش از آنکه نگاهم
بی تو پیر شود ..
آخرین حرفهای خستگی ام را
در عمق چشمهایت
بریزم ..
و ...آرام شوم ..
ای دریای سرشار از آرامش
ای آغوشت
نهایت آسودگی
بگذار آخرین جوانی ی نگاهم را هم
به شاعرانگی ی
عشق نگاهت
هدیه کنم..
بگذار تا که در چشمهای تو
به آخرین اوج پروازم
به آخرین نفسهایم
برسم ..
یک قدم به سقوطم مانده
خسته ام
و گویی که دیگر هیچ امیدی نیست
هیچ چیز غربت و تنهاییم را
پر نمی کند