• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

فدریکو گارسیا لورکا

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
گناه

چه دلپذیراست
اینکه گناهانمان پیدا نیستند
وگرنه مجبور بودیم
هر روز خودمان را پاک بشوییم
شاید هم می بایست زیر باران زندگی می کردیم
و باز دلپذیرو نیکوست اینکه دروغهایمان
شکل مان را دگرگون نمی کنند
چون در اینصورت حتی یک لحظه همدیگر را به یاد نمی آوردیم
خدای رحیم ! تو را به خاطر این همه مهربانی ات سپاس

Sin

How nice it is
our sins arent obvious
since we had to
wash ourselves cleanly ever day
or perhaps to live under the rain
or our lies
dont chang our figures(shapes)
tought we didnt remember each other even for a moment
merciful god thanks

فدریکو گارسیا لورکا

574505_386564998042142_257255024306474_1232705_1176000641_n.jpg
 

Kasandra

کاربر افتخاری و فعال خاطرات
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
11 سپتامبر 2009
نوشته‌ها
2,876
لایک‌ها
5,889
محل سکونت
Among the untrodden ways...
بر شاخه هاي درخت غار

دو كبوتر تاريك ديدم،

يكي خورشيد بود

و آن ديگري ماه.

<<-همسايه هاي كوچك! (با انان چنين گفتم)

گور من كجا خواهد بود؟>>

<<-در دنباله دامن من >> چنين گفت خورشيد.

<<-در گلوگاه من >> چنين گفت ماه.



و من كه زمين را بر گرده خويش داشتم و پيش مي رفتم

دو عقاب ديدم همه از برف

و دختري سراپا عريان

كه يكي ديگري بود

و دختر هيچكس نبود.

<<-عقابان كوچك! >> (بدانان چنين گفتم)

گور من كجا خواهد بود؟>>


<<-در دنباله دامن من >> چنين گفت خورشيد.

<<-در گلوگاه من >> چنين گفت ماه.


بر شاخساران درخت عار،

دو كبوتر عريان ديدم.

يكي ديگري بود

و هر دو هيچ بودند.
 
بالا