• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

متن های خواندنی

FERI KHAN

Registered User
تاریخ عضویت
6 سپتامبر 2011
نوشته‌ها
986
لایک‌ها
3,164
محل سکونت
Heaven
بانو !

اگر کلاهم را از سرم بر دارم

و دستان خسته ام در جیب هایم باشند

و اگر شما اشک هایم را

و التماس چشم هایم را

ندیده بگیرید

پسر بچه ای خواهید یافت

که هر بار نگاهش می کنید

سرخ می شود

و بی هیچ حرفی

انگار دیرش شده باشد

تا سر کوچه

می دود

و می دود

و می دود

و پشت اولین دیوار

زانو می زند

و قلبش می تپد

و می تپد

و می تپد

بانو!

با پسر بچه ای که چنین شرمگین در من زندگی می کند

چگونه اعتراف کنم

که دوستت دارم ؟
 

AMD.POWER

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
26 جولای 2009
نوشته‌ها
20,098
لایک‌ها
23,611
سن
44
محل سکونت
طهران
زیباترینم!

زندگی، آسمان، دانه ای که لب می گشاید در زمین، و بیدهای مجنون مست همه چیز ما را می شناسند. عشق ما در این تپه ی زیبا در باد، در شب و در زمین به دنیا آمد و از این روست که خاک رس و گل های زیبا و درختان نام تو را می دانند. ما تنها این را نمی دانستیم، با هم روییدیم، با گلها روییدیم و از این روست که چون از کنار گلها می گذریم نام تو بر گلبرگ هاست، بر گل سرخی که به روی سنگی روییده، و نام من در ساقه های گل هاست. همه این را می دانند، ما رازی نداریم... با هم روییدیم بی آن که خود بدانیم.

ما برای زمستان چیزی را عوض نکردیم، آنگاه که باد به زمزمه ی نام تو پرداخت، همان گونه که امروز در تمامی ساعت ها آن را تکرار می کند. زمانی که برگ ها نمی دانستند تو نیز برگی هستی، آنگاه که ریشه ها نمی دانستند تو در جستو جوی منی در سینه ام، بهار آسمان را به ما هدیه می کند و زمین تاریک نام ماست. عشق ما به تمامی زمان و زمین تعلق دارد. ما منتظر خواهیم شد، عاشق همدیگر، با دستانی که در دست یکدیگر می فشاریم.


"پابلو نرودا"
 

wonnin

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 اکتبر 2010
نوشته‌ها
4,001
لایک‌ها
7,614
محل سکونت
Wish I Knew
ميدوني وقتي خدا داشت بدرقه ات مي كرد بهت چي گفت؟
گفت: جايي كه ميري مردمي داره كه تو رو مي شكنند، نكنه غصه بخوري
من همه جا با تو هستم. تو تنها نيستي .....
توي كوله بارت عشق ميزارم كه بگذري
قلب ميزارم كه جا بدي
اشك ميدم كه همراهيت كنه
و مرگ كه بدوني برميگردي پيشم.
 

AMD.POWER

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
26 جولای 2009
نوشته‌ها
20,098
لایک‌ها
23,611
سن
44
محل سکونت
طهران
من از لحظه‌ی تولد در حال سقوط بودم،
در خود سقوط کردم بیکه به انتها برسم،
مرا در چشمانت نگاهدار،
خاک بربادرفته‌ام را گِرد بیاور وَ خاکسترم را یکی کن،
استخوانهای شکسته‌ام را بند بزن،
بوَز بر هستی‌ام،
دفنم کن در دل خاک
و بگذار سکوت التیام اندیشه‌ها شود،
آغوش بگشا...



"جهان در بوسه های ما زاده می شود / ترجمه: یغما گلرویی"
 

پرنیان

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 دسامبر 2009
نوشته‌ها
3,343
لایک‌ها
13,020
سن
33
محل سکونت
shangri

ﮔﺎﻫﯽ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺻﺒـــﺮ ﮐﺮﺩ
ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ،
ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺎﻧﺪﯼ ، ﺭﻓﺘﻦ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﯼ !
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺮ ﺳﺮﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ،
ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺪﻫﯽ ،
ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ
ﺗﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻢ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻧﺪﺍﻧﻨــــﺪ !
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ،
ﮐﻪ ﻓﺮﻕ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ !
ﻭ ﮔﺎﻫﯽ
ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺬﮐﺮ ﺷﺪ !
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ
ﯾﮑﺠﺎ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽ ﺭﻭﻧـــﺪ...​
 

disturb

Registered User
تاریخ عضویت
20 می 2013
نوشته‌ها
625
لایک‌ها
410
محل سکونت
Tehran
باید از بهترین دوست ترسید ! جز او هیچ کس روح تو را آنقدر عریان ندیده که جای دقیق زخم ها را هم بداند ...
 

AMD.POWER

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
26 جولای 2009
نوشته‌ها
20,098
لایک‌ها
23,611
سن
44
محل سکونت
طهران
پرنده ها چطور هم جنسشان را انتخاب میکنند: بدون اینکه پدر و مادر برایشان رای بدهند!!! به جای اینکه الفاظ دیگران برای آنها عقد ببندد، قدری خودشان آواز میخوانند، آنوقت محبت و یگانگی در بین آنها این عقد را محکم میکند. شیرینی آنها به شاخه های درختها چسبیده است. خودشان با هم میخورند. مسئول خوراک دیگران نیستند. به جای آینه و قالی نمایش دادن، بساط آشیانه شان را به کمک هم مرتب میکنند. راستی و دوستی دارند، بعدها بچه هاشان هم با همان اخلاق آنها بزرگ میشوند. ولی خدا به انسان تقوی و شادی طبیعت را نداده است که مثل پرنده زندگی کند. بدبختانه ما انسانیم یعنی پرده ای بین طبیعت خاص ما و اشیا کشیده شده است و نمیخواهیم به دلخواه خودمان عادلانه پرواز کنیم. من میخواهم پرواز کنم ! نمیخواهم انسان باشم، چقدر خوب و دلکش است این هوای صاف و آزاد این اراضی وسیع وقتی که یک پرنده از بالای آن میگذرد.

من از راههای دور میرسم در این دیار نابلد هستم. در کدام یک از این نقاط آشیانه ام را قرار بدهم. رفیق مهربان، تو برای من کجا را تعیین خواهی کرد؟؟؟

...

نیما یوشج
 

AMD.POWER

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
26 جولای 2009
نوشته‌ها
20,098
لایک‌ها
23,611
سن
44
محل سکونت
طهران
خردمند خود پایین تر می نشیند اما او را بالاتر می نشانند

دنیا از عاشق خود می گریزد

خردمند از افراط و تفریط می هراسد
---------------
شجاعت از احتیاط می آید.

وجود از یک شگفتی به شگفتی دیگر باز می شود.

یک ماهی به فردی بده تا او را یک روز سیر نمایی، به او ماهی گیری یاد بده تا عمری سیر باشد.

امتی بزرگ را آن گونه ***** کن که گویی یک ماهی کوچک را می پزی: هیچ گاه زیاده روی نکن.

بزرگترین کارها از کوچک ترین عمل ها ساخته شده اند.
لائوتسه
 

FERI KHAN

Registered User
تاریخ عضویت
6 سپتامبر 2011
نوشته‌ها
986
لایک‌ها
3,164
محل سکونت
Heaven
چه سخته فراموش کردن

چه سخته دل بریدن

چه سخته کسی که دوستش

داری در کنارت نباشه

چه سخته به امید کسی باشی

که باهاش آینده ای نداری
چه سخته اون کسی که بهش دل بستی

تا اخرش پیشت نباشه

چه سخته اون که میگه گل منی عمر منی

یه روز ات جدا بشه

چقد سخته بخاطر 1نفر تمام

کسایی رو که تو زندگیته خط بزنی

بعدش بفهمی خودت تو لیستی

هستی که اون بخاطر یکی دیگه

خطتت زده...؟
 

wonnin

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 اکتبر 2010
نوشته‌ها
4,001
لایک‌ها
7,614
محل سکونت
Wish I Knew
آدم ها برای هم سنگ تمام می گذارند.

اما نه وقتی که در میانشان هستی، نه...

آن جا که در میان خاک خوابیدی؛

«سنگ تمام» را می گذارند و می روند ...!
 

AMD.POWER

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
26 جولای 2009
نوشته‌ها
20,098
لایک‌ها
23,611
سن
44
محل سکونت
طهران
انسانها معمولا ما را تشویق می کنند که به بهای از دست دادن کنجکاوی، احتیاط را بر گزینیم و به قیمت از دست دادن ماجراجویی ، به امنیت متوسل شویم، از مجهولات بپرهیزیم و پا به وادی ناشناخته ها نگذاریم. ولی به این حقیقت توجه کنیم که زندگی که در آن لذت کشف کردن نباشد، حتما طعمی امتحان شده دارد و تکراریست...بروید و عالمهای ناشناخته را در وادی علم، هنر و موسیقی کشف کنید و لذت ببرید . الهی قمشه ای
 

wonnin

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 اکتبر 2010
نوشته‌ها
4,001
لایک‌ها
7,614
محل سکونت
Wish I Knew
تاريکی هـر چقدر سياه باشد ...

نور ناخود آگاه ماه است که دل آن را ميشکافت...

خود را با تمام احساس به شفافی آب ميرساند...

تا خاک را با احساسش،با خود همراه کند...

تا نانی برساند بر دست آن گرسنه ای که ...

زيبايی انسانيتش پشت زشتی روح ديگری پنهان شده...

"""و اين زيبايی احساس توست...

که همچون نور ماه ميشکافت...

عمق احساسم را تا مرا ...""

به " باوری پر از تو "برساند...
 

wonnin

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 اکتبر 2010
نوشته‌ها
4,001
لایک‌ها
7,614
محل سکونت
Wish I Knew
مـن اگـر عـاشـقانه مـی نـویسم

نـه عـاشـقـم ، نـه مـعشوقِ کـسی !

فـقـط مـی نـویسم تـا عـشق یـاد قـلبم بـمانـد ...

در ایــن ژرفـای دل کنـدن هـا و عـادت هـا و هــوس ها

فقـط تمـرین آدم بـودن میکنم !

هـمیــن ...
 

AMD.POWER

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
26 جولای 2009
نوشته‌ها
20,098
لایک‌ها
23,611
سن
44
محل سکونت
طهران
روح و روان و دل جهان روشن است و زمین را بی دریغ روشن می سازد خورشید از خاور برخاسته بسوی باختر که مسیری درست و بی نظیر است ای آنکه همچون آفتاب لبریز از نور و خردی تو را چه شده است که بر من نمی تابی ؟!! . فردوسی
الهی چون در تو نگرم از جمله تاج دارانم و چون در خود نگرم از جمله خاکسارانم خاک بر باد کردم و بر تن خود بیداد کردم و شیطان را شاد
الهی در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو
الهی اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم رضای تو جویم
الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم .
الهی ظاهری داریم بس شوریده و باطنی داریم بخواب غفلت آلوده و دیده ای پر آب گاهی در آتش می سوزیم و گاهی در آب دیده غرق . خواجه عبداللّه انصاری
 

wonnin

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 اکتبر 2010
نوشته‌ها
4,001
لایک‌ها
7,614
محل سکونت
Wish I Knew
شكسپير گفت:

من همیييييييييييييييييييييييييييييييييشه خوشحالم، می­دانید چرا؟

برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم، انتظارات همیشه صدمه زننده هستند...

زندگی کوتاه است ... پس به زندگی ات عشق بورز

خوشحال باش ... و لبخند بزن ... فقط برای خودت زندگی کن و

پيش از اینکه صحبت کنی ... گوش کن

پيش از اینکه بنویسی ... فکر کن

پيش از اینکه خرج کنی ... درآمد داشته باش

پيش از اینکه دعا کنی ... ببخش

پيش از اینکه صدمه بزنی ... احساس کن

پيش از تنفر ... عشق بورز

زندگی این است ... احساسش کن، زندگی کن و لذت ببر
 

FERI KHAN

Registered User
تاریخ عضویت
6 سپتامبر 2011
نوشته‌ها
986
لایک‌ها
3,164
محل سکونت
Heaven
شبي در کنج ميخانه گرفتم تيغ بردستم
بگفتم خالقا يارب تو فکردي که من مستم؟؟
کجاي تو ؟چه هستي تو
چه مي خواي تو از قلبم
تو از قلبم چه ميجويي
تو فرعون را خدا کردي
تو شيرين را ز فرهادش جدا کردي
سپردي تيغ بر ظالم
با ان شيطان خون خوارت توظلم را عطا کردي
سپس گفتي مشو کافر؟
تو فکر کردي که من مستم
 

AMD.POWER

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
26 جولای 2009
نوشته‌ها
20,098
لایک‌ها
23,611
سن
44
محل سکونت
طهران
من هرگز نخواستم از عشق افسانه ای بیافرینم، باورکن
من می خواستم که با دوست داشتن زندگی کنم-کودکانه و ساده و روستایی
من هرگز نمی خواستم از عشق برجی بیافرینم ،مه آلود و غمناک با پنجره های مسدود و تاریک نادر ابراهیمی
 

S.A.M.U.R.A.I

Registered User
تاریخ عضویت
24 جولای 2009
نوشته‌ها
5,330
لایک‌ها
3,455
محل سکونت
WWW.PCMAXHW.COM
این خودم گفتم


انسان برای اینکه زندگی واقعی را تجربه کند باید از روزمرگی دست بکشد و به ارزش های خاص خود دست یابد ( S.A.M.U.R.A.I )
 

AMD.POWER

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
26 جولای 2009
نوشته‌ها
20,098
لایک‌ها
23,611
سن
44
محل سکونت
طهران
هر كس دو بار می میرد : یكبار آنگاه كه عشق از دلش می رود و بار دیگر آنگاه كه زندگی را بدرود می گوید. اما مرگ زندگی در برابر مرگ عشق ناچیز است. فرانسوا ولتر



عشق ابزاری است كه تمام دردسرهای كوچك را به یك دردسر بزرگ تبدیل می كند. فرانسوا ولتر



عشق، نیرومند ترین **** است، زیرا در یك لحظه بر قلب و مغز و جسم حمله می كند. فرانسوا ولتر
 

پرنیان

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 دسامبر 2009
نوشته‌ها
3,343
لایک‌ها
13,020
سن
33
محل سکونت
shangri

آدمهایی که ما را ترک میکنند سه دسته اند

یک گروه آنهایی که بر میگردند گرچه نه آنها دیگر همان آدمهای سابق هستند و نه ما...

گروه دوم کسانی هستند که هرگز بر نمیگردند چه آنهایی که نمیخواهند ، چه آنهایی که نمیتوانند...

گروه آخر آنهایی هستند که باید دعا کنیم آنچنان پلهای پشت سرشان را خراب کنند که اگر هم بخواند ، نتوانند برگردند.

خطر ناکترین گروه سومیها هستند . چون موقع رفتن طوری ما را میشکنند ،

که ما تا مدتها در کما میمانیم و خیلی دیر میفهمیم که برای چه آدمهای بی ارزشی اشک ریختیم ،

احساس گناه کردیم، از خود گذشتگی کردیم ، و تا مرز نابودی ، زندگی را فدا کردیم ... خیلی دیر میفهمم ... خیلی دیر ... ولی یک روز میفهمم ...

چیزی که هرگز نمیفهمیم این است که اصلا چه چیز این آدمها را آنقدر دوست داشتیم؟؟؟؟؟؟
 
بالا