• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

مسابقه: نوشتن بهترین شرح برای یک عکس (قوانین در پست اول)

silverstar292

Registered User
تاریخ عضویت
7 فوریه 2012
نوشته‌ها
732
لایک‌ها
1,898
سن
37
محل سکونت
kashan
یه وقتایی تو زندگی آدم به جایی میرسه که هر روز صد بار آرزوی مرگ می کنه
اینجور وقتا دیگه جای موندن و ادامه دادن نیست
یا باید همونجا تمومش کنی
یا باید دور بزنی
بدتر اینه که
یه وقتا اون ته تابلوی دور زدن ممنوع داره
بدتر اینه که تموم کردنشم دست خودت نباشه
چه میشه کرد
زندگی آشغالی آدمای مسخره ای مثل من
همینه که هست

پ ن:به تمام شلوغي ها گوش كن
آن صدايي كه نمي شنوي
صداي من است !!!
 

FERI KHAN

Registered User
تاریخ عضویت
6 سپتامبر 2011
نوشته‌ها
986
لایک‌ها
3,164
محل سکونت
Heaven
سلام و درود

این دنیا خیلی شلوغ نیست..!!!آدماش هستند که اون رو الکی شلوغ کردن...
الکی شلوغ کردن که خودشون رو پشت اون قایم کنند...
پشت این همه صدا...این همه جمعیت...این شاختمون های بلند...و این ماشین های پر سر و صدا...
من از شلوغی نفرت دارم...نمی خواهم خودم رو قایم کنم...نمی خواهم احساسم رو پشت ساختمون ها جا بگذارم...نمی خواهم صدایم لا به لایه ی این همه صدا گم بشود...
من سکوت را دوست دارم...
و همین طور تنهایی را...........
 

FERI KHAN

Registered User
تاریخ عضویت
6 سپتامبر 2011
نوشته‌ها
986
لایک‌ها
3,164
محل سکونت
Heaven
سلام
این هفته خیلی هفته ی خلوتی بود.چرا کسی شرکت نکرد...؟؟!!

silverstar292 : 9
FERI KHAN :
e%20%287%29.gif
 

silverstar292

Registered User
تاریخ عضویت
7 فوریه 2012
نوشته‌ها
732
لایک‌ها
1,898
سن
37
محل سکونت
kashan
نمیدونم چرا اینقدر شرکت کننده تو این بخش کم شده...:(


silverstar292: 0

FERI KHAN:10
 

JVD

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
30 آپریل 2010
نوشته‌ها
5,650
لایک‌ها
6,500
سن
40
سلام

من نبودم :دی شرمنده. از فری خان برای یادآوری ممنون / دیدم فقط دو نفر بودند حالم گرفته شد / هفته بعد شاید بازم نباشم ولی شاید هم بودم.

نمره هم نمیدم چون اگر میدادم احتمالا هر دو رو ده میدادم پس تاثیری نداشت :دی

پ.ن: علت غیبتها ربطی به مسابقه نداره و تعطیلات بوده دوستان حضور نداشتند.
 

hossein137

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
10 جولای 2009
نوشته‌ها
9,400
لایک‌ها
10,757
سن
34
محل سکونت
Isfahan
سلام

silverstar292:9.75

FERI KHAN:10

خوب من قول داده بودم بعد از اتمام وقت برای گذاشتن شرحم رو بگذارم.این جوری هم میتونم یه چیزی بنویسم و هم این که شرمنده ی بقیه نمیشم

شبی که قرار بود ما را به آرامش دعوت کند.چگونه حالا نمیتواند؟ ازدحام خنده های بی مورد.فوران احساسات همراه با تکنولوژی.سر ریز شدن نور ها از پس هر پنجره.از پس هر خیابان.و شاید مردمی که تنها و با هم زندگی میکنند.
خبری از درخت نیست.خبری از رنگ سبز و درخاتنی که خم شده اند و سایه ی خیابان را تامین میکنند نیست.خبری از خواب راحت نیست
مردم من.به همراه بزرگتر شدن سن و سال کشورشان.تجربه میکنند چیزهایی را که بیشتر اوقات رنگ غربت دارد.مردم من دیگر خود را همشهری هم نمیدانند.همه ی ان ها در خانه هایشان.چیزهایی دارند که میتوانند با همه ی ادم های دنیا ارتباط داشته باشند.میتوانند برای تولد دلبندشان نامه ای بفرستند.میتوانند از پس پنجره هایی مجازی همدیگر را ببینند.میتوانند در شلوغی این خیابان ها.این شهر ها.این ماشین ها.راحت زندگی کنند.راحت ترین شکل ممکن ماجرا را همیشه ادا میکنند.
شانه های مجازی فردی که در دور دست است.و هیچ وقت خیس شدن پیراهنش را نمیبینیم.چشم هایی که خیره میشود از دور ولی.هیچ وقت دلتنگی اش را نمیبینیم.پرسه در خیابان هایی که هیچ وقت خلوت نیست.هیچ وقت صندلی تنهایی نیست که بتوانی کسی را که دوست داری کنارت بنشانی.هیچ وقت هم واقعی نیست.
یک روز دل همه ی مردم دنیا خوش بود.و از این خاطر آرزو کردند که دیگر مجبور نباشند برای دیدن کسی سفر بروند.برای خریدن چیزیی از خانه بیرون بزنند.مجبور نباشند که صبح ها زود بلند شوند.مجبور نباشند که شب ها بخوابند و نتوانند به همراه هم راهی خیابان ها شوند.مجبور نباشند خودشان باشند.مجبور نباشند همیشه است بگویند.و کسی صدایشان را شنید
یک روز.مردم دنیا از درون خانه شان همدیگر را ملاقات کردند.چه بسا که در سرزمینی دیگر باشند.به مقصد رسیدند.بدون حتی کمی معطلی.کمی فرصت برای نگاه کردن مناظری که سریع از جلوی چشمشان رد میشد.دیگر احتیاج نبود برای خریدن هر چیز کوچکی از خانه بیرون بزنند.دیگر احتیاج نبود که شب ها بخوابند.روزها سر کار بروند و عرق بریزند.دیگر مجبور نبودند که عصبانیت و یا علاقه شان را بروز کنند.چون دیگر میتوانستند هر شخصی باشند.به جز خودشان
من از این شلوغی خسته ام.از این که کسی گوشه ی کوچه ای بن بست به خود مینالد و کسی نیست که مرهمش باشد خسته ام.از این که شب ها ساکت نیست خسته ام.از این که میتوانم برای گول زدن بقیه هم هی صفات خوب را داشته باشم خسته ام.منی که به دنبال نور بودم از این حجم های زرد و سفید خسته ام.از آتش های مجازی خسته ام.از این همه "مجاز" که در واقعیت رویاهایم هست نیز خسته ام
 

Bvafa

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 آگوست 2010
نوشته‌ها
784
لایک‌ها
3,795
نمیدونم چرا اینقدر شرکت کننده تو این بخش کم شده...:(


silverstar292: 0

FERI KHAN:10

فکر میکنم به این دلیل باشه که کاربرای مجاز آباد معمولا فصلی هستن.../
الانم فصل مگس پروندنه:happy:
 

mahi58

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
3 دسامبر 2006
نوشته‌ها
7,735
لایک‌ها
11,289
محل سکونت
Tehran
جدول این هفته:



87618289166314307761.gif
silverstar292FERI KHAN
silverstar292010
FERI KHAN90
Bvafa910
mahi5889
hossein1379.7510
seashore9.510
viannen_41.gif
45.2549



تبریک میگم به فرزاد عزیز و در ضمن ازشون خواهش می کنم عکس هفته بعد رو هم تا آخر شنبه در تاپیک بذارند. ممنون. :)
 

raminpc20

Registered User
تاریخ عضویت
6 اکتبر 2007
نوشته‌ها
374
لایک‌ها
729
محل سکونت
دریا
در دنیا دو جور آدم وجود داره:
آدمای خوب و آدمای بد.
آدمای خوب شبا خیلی خوب می‌خوابن؛
اما آدمای بد...
می‌دونین، اونا می‌دونن که از ساعات شب استفاده‌های بهتری هم می‌شه کرد!
 

mahi58

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
3 دسامبر 2006
نوشته‌ها
7,735
لایک‌ها
11,289
محل سکونت
Tehran
بچه ها امروز آخرین مهلته برای گذاشتن شرح توی تاپیک. فرامو نشه یک وقت.
30845132958113738733.gif
 

Bvafa

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 آگوست 2010
نوشته‌ها
784
لایک‌ها
3,795
در زندگی گاهی
باید بند باز بود...
بی هیچ دلهره ایی باید؛
روی مرزهای بودن و نبودنت قدم بگذاری
حتی اگر همه ی کاسه های دنیا زیر نیم کاسه ها پنهان شوند
حتی اگر همه ی دست ها ی دنیا بخواهند کنترل قدم هایت مال آن ها باشد نه تو
همیشه به خاطر داشته باش؛
ابرها به خواست خودشان باران میشوند...
رودها به دست خودشان به سوی دریا سرازیر میشوند...
و تو
به خواست خودت باید قدم برداری روی بند بند ِ این زندگی...
آری
در زندگی گاهی
باید بند باز بود...


+خوب من برداشتم این بود که مرد کنترل به دست میخواد با هواپیماش حواس بندباز رو پرت کنه!:دی.
 

silverstar292

Registered User
تاریخ عضویت
7 فوریه 2012
نوشته‌ها
732
لایک‌ها
1,898
سن
37
محل سکونت
kashan
مهم نیست چقدر تنهایی ، اهمییتی ندارد که چقدر دور افتاده ای
مهم این است که با وجود این همه خستگی توانسته ای در تنگناها
آنقدر زیبا و با تراوت زندگی کنی که در سیاهی شب باز هم پیدا هستی .
پس امیدوار باش ...
چنان باش که به هر کسی بتوانی بگویی آدمی که پول ندارد مانند کمانی است که تیر ندارد .
آرزو ریشه حیات ماست ، اگر چه ریشه حیات ما را به تدریج می سوزاند ولی همین ریشه ی ما به زندگی است .
 

FERI KHAN

Registered User
تاریخ عضویت
6 سپتامبر 2011
نوشته‌ها
986
لایک‌ها
3,164
محل سکونت
Heaven
سلام و درود
من نوشته ام رو با یک جمله از چاپلین شروع می کنم.

"مردم بر روی زمین استوار و گسترده بیش از بند بازان ریسمان نا استوار سقوط میکنند."
بند باز هیچ وقت برای شادی دل خود بر روی بند راه نمی رود....برای شادی تماشاچی ها راه میرود
انسان برای شادی خود بر روی زمین راه نمی رود...برای شادی عزیزش راه میرود
چه بسیار انسان هایی که بدون عزیز بر روی زمین راه می روند...و چه بسیار بند بازانی که بدون تماشاچی بند بازی میکند
بیاییم برای خودمان زندگی کنیم...یا حداقل برای کسی زندگی کنیم که او هم برای ما زندگی کند
زندگی خود را دست هر کسی ندهید


مرسی از بچه ها که توی این دوره شرکت کردند :heart:
 

FERI KHAN

Registered User
تاریخ عضویت
6 سپتامبر 2011
نوشته‌ها
986
لایک‌ها
3,164
محل سکونت
Heaven
سلام

raminpc20 :8
Bvafa :9
silverstar292 :8.5
FERI KHAN :
smile4.gif
 

mahi58

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
3 دسامبر 2006
نوشته‌ها
7,735
لایک‌ها
11,289
محل سکونت
Tehran
بچه ها لطفا تا آخر امشب به شرح ها امتیاز بدید. ممنونم. :)
 

mahi58

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
3 دسامبر 2006
نوشته‌ها
7,735
لایک‌ها
11,289
محل سکونت
Tehran
خوب این هفته تنها کسی که بین بچه ها توی امتیازدهی شرکت کرد فرزاد عزیز (FERI KHAN) بود و برنده مسابقه هم طبعا ایشون هستند. فرزاد جان ضمن عرض تبریک تا آخر روز شنبه یه عکس مناسب پیدا کن و توی تاپیک بذار. ممنونم. :)
 
بالا