دیـــــدم از دوِر برافـروختــه ســــــیمای تــو را ....خواندم از نرگس بیمار تو ، غم های تو را
گردش چشم سیه مست تو ،سرمستم کرد ....به جهانی ندهم مستــــی صهبای تو را
امروز وقت خروس خون رفتم از خونه بيرون
گفتم برم جايي كه آروم باشه تنها شم يه جا مثل بيابون
رفتم بالاي كوها بالا كنار ابرا يه جايي پيش خدا
گفتم خدايا بذار اينجا بجاي خورشيد روي يار مهربون
پ.ن: كلمه هاي سخت انتخاب ميكنيد مجبور ميشم خودم يه چيزي در كنم